آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«پشت چراغ قرمز ايستاده‌اى و در حال خودت هستى، در اين تكاپوى ذهنى كه زودتر سبز شود اين چراغ تا دير به محل كار نرسى! به جلو نگاه مى‌کنى به قصد ديدن چراغ راهنمايى كه نيم‌خطى نوشته شده پشت يک نيسان توجهت را جلب مى كند، «همه از من مى ترسن»، جمله گيرا بود به قدر كافى! براى خواندن باقى‌اش كه در تيررس مستقيم نگاهت نيست بايد سرك بكشى، و مى‌كشى.
شوكه‌ات مى‌كند آنچه مى‌خوانى، يك شوک صبحگاهى در اول هفته‌اى بعد از سه روز تعطيلى! باور نمى‌كنى اين ميزان وقاحت مقابلت ايستاده باشد، بيشتر نگاه تيز مى‌كنى، نه! درست ديده‌اى، نوشته:
همه از من مى‌ترسن
من از راننده زن

ديگر نه به چراغ فكر مى‌كنى و نه به ساعت كار! عكسى براى بيان يک درد تكرارى از متن جامعه مى‌گيرى و ... چراغ سبز مى‌شود و نيسان دور مى‌شود. اما پرسش‌هايى مقابل ديدگانت، به تو نزديک مى‌شود.

سر از كجا درآورده اين جامعه؟ چه شد كه راه گم كرديم؟ اين ذهنيت‌هاى پُر از عقده‌هاى جنسيتى تا كجا به افكار و عقايد و رفتار ما سنجاق مى‌مانند؟ چرا يک جامعه بايد به مردى از مردانش اين ميزان حق ويژه را بدهد كه كليشه‌هاى جنسيتى اشغال‌كننده‌ى ذهنش را كه بدون شک سرشار از توهين و تحقير و ناديده‌انگاشتن نيمى موثر از جامعه است، اين چنين بى محابا بر سر كوى و برزن فرياد بزند؟! فرزندان چنين فرد مذكرى چه براى فرداى اين جامعه در چنته ادب و اخلاق خواهند داشت؟ همسر اين فرد هر روز و شب را كنار اين جنس مذكر چطور مى‌گذراند؟

در روزهايى هستيم كه يك مستندساز حكم حبس و شلاق گرفته براى ساختن فيلمى از ديوارنويسى‌هاى شهر، اما در همين روزهاست كه اين شعار مضحک روى اين نيسان خيابان به خيابان مى‌گردد و يك نفر معترض اين فرد نشده است.

در روزهايى كه پليس امنيت اخلاقى افتخارش اين است كه صدها اتوموبيل به خاطر مناسب‌نبودن #حجاب سرنشينانش (به زعم ايشان البته)، راهى پاركينگ و ممنوع الخدمات! شده‌اند، همين پليس امنيت اخلاقى احساس نمى‌كند كه اين نوشته‌ى شرم‌آور روى اين نيسان تا چه ميزان #امنيت #اخلاقى و #روانى جامعه را خيابان به خيابان مى‌تواند مخدوش كند!

وقتى صحبت از روز منع #خشونت عليه زنان مى‌شود لازم نيست راه دورى برويم، به لطف تفكرات قرون وسطايى جنسيت‌زده‌ى رايج در جامعه‌مان، سر بجنبانيم يكى از همين خشونت‌ها را مى‌بينيم. خشونت عليه #زنان، از جمله همين نوشته‌ى زشت و #شرم‌آور است كه صحبتش رفت. يک #خشونت كلامى عريان.

دو چيز در اين ماجرا برايم حيرت‌انگيز بود، يكى #وقاحت عريان اين فرد مذكر در به رخ‌كشيدن عقده‌هاى جنسيت‌زده ‌ش و دومى سكوت و عدم #اعتراض فردى حقيقى يا حقوقى به ايشان!»

- بگرفته از فیس‌بوک عباس اقلامی

#توانا
#خشونت‌علیه‌زنان

@Tavaana_TavaanaTech
امروز طبق روال همه روزه دنبال پسرم بنيامين رفتم تا از مهد كودك به منزل برگرديم، در بين راه یک مرد حدودا چهل ساله، با ماشين پژو نوك مدادى مرا به گوشه اى راند و اتومبيلش رو جلوى ماشين من متوقف كرد. با سرعت از خودرو پياده شد طبق عادت مألوفشان بجاى احترام گذاردن بر هموطنانى كه از ماليات و دارايى آنان حقوق ميگيرند، ابتدا اسلحه خود را به رخم كشيد! "ياد حرف مادرم افتادم كه از مامور دستگيرى ستار حكم #بازداشت خواسته بود و او اسلحه اش را نشان #مادر مى دهد و سپس كارت شناسى اش را از دور نشانم داد" بهر حال اصرار كردم #حكم_ماموريت يا جلب مرا داريد كه گفت از #امنيت هستم و بايد با من به اداره امنيت بيايى! حقيقتا ابتدا يكه خوردم؟ علت نگه داشتن من؟ دليل اعزامم به امنيت؟ رفتار ناپسند و دور از شأن يك مامور با يك خانم؟ مگر مى شود مامورى كه خود را از امنيت معرفى مى كند باعث سلب امنيت شود؟ و الفاظ ركيكى كه احتمالا لايق خود و خانواده اش بود را نثار من كرد و با ايجاد هياهو سعى در ترساندن من نمود! بى شك سيده اى از تبار حسين را نديده بود كه زينب وار در ميانه خيابان بيرق حق خواهى بدستش بگيرد كه امروز به چشم خود ديد! تلاشش براى اعزام من به جايى نرسيد و مجبور شد نيروى كمكى طلب كند و اتهامات من را از پشت تلفن احتمالا به مافوقش بر شمرد، اولين اتهام من نصب عكس برادر مظلومم #ستاربهشتى است پشت شيشه خودرو و دومين اتهام من پس از آن بود كه فهميد خواهر ستار بهشتى ام! در اين ايام بارها مستقيم و غير مستقيم مورد تهديد واقع شديم و به شدت #تهديد به بازداشت من كردند غافلند از اينكه "سر دهيم به راه #آزادى" من نه فعال سياسى و نه فعال براندازم! اما به لطف حاكميت مردمى، همه مردم سالهاست كه فعال سياسى محسوب ميشوند مگر آنكه خلاف آنرا اثبات كنند؟! گويى اين جوياى نان و نام خوشحال بود از پيدا كردن طعمه اى براى شكار و ايضاً شايد رساندن عاشق به معشوق خويش كه همان ستار عزيزمان باشد. برق نفرت از چشمان گرگ صفتش هويدا بود، درنده خويى از وجودش فوران ميكرد و شايد انتظار داشت صورت مرا با دستان كثيف و آلوده اش نيلگون كند! قصد نداشتم اين مطالب را بنويسم اما سكوت در برابر ظالم اگر بدتر از ظلم نباشد كمتر از آن نيست. پيامش روشن بود به زودى نزد ما خواهى آمد اين پيام آشنا بود چرا كه به ستار هم گفته بودند به زودى رخت سياه بر تن مادرت خواهيم كرد. در پايان هشدار ميدهم سحر بهشتى آماده است تا در راهى كه برادرش جانفشانى كرد جان خويش را هديه نمايد پس تهديد را رها كنيد يا ما را به حال خويش وا بگذاريد يا ماموريت خود را انجام دهيد. مدتهاست خانوادهاى مانند ما شما را واگذار كرده اند به خدايى كه داد مظلوم را خواهد گرفت
منبع: فیسبوک سحر بهشتی

@Tavaana_Tavaanatech
از همراهان توانا:

درد #گرسنگى كم است كه #شلاق هم مي زنيد؟!

هفته گذشته #كارگران #بيكارگرسنه ومعترض را در ملا عام شلاق زدند جوانان فارغ التحصيل بيكار را بخاطربرپايى #جشن فارغ التحصيلى شلاق زدنند بعد مي گويند و بر ما منت مي گذارند كه درست است شما مشكل داريد اما ببينيد #داعش #امنيت را از همسايگان ما سلب كرده است ، پس باید سپاسگزار باشيد!
يكى نيست بپرسد كدام امنيت؟ مگرداعش چه مي كند كه شما نكرده ايد ونمي كنيد؟ تمام ثروت اين ملت را به يغما برديد ملتى رابه نان شب محتاج كرديد بعد دزدان بيت المال راست راست راه مي روند، مردم گرسنه و بیكارشلاق مي خورند. نام اين چيست؟! خود نامش را بگويید! اين است اميدهاى روحانى و اصلاحات اصلاح طلبها؟ مطمين باشيد #كارگرگرسنه وجوان تحصيلكرده را كه شلاق زديد ارامش كاذب اصلاح طلبانه تان را بهم خواهد زد مردمى را بى پناه وبى حامى رها كرده ايد، انتظاراصلاح از بالا را هم داريد چه چيز را مي خواهيد اصلاح كنيد شمايى كه جنگ قدرت و قدرت طلبى امانتان نمي دهد؟

از ایمیل ارسالی یکی از همراهان توانا

شما هم می توانید نظرات خود را برای ما به آدرس to@tavaana.org بفرستید.
انتشار نظرات همراهان توانا به معنای تایید آنها نیست.
@Tavaana_TavaanaTech