آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود


سوگیری گروه‌گرایی (In-group Bias) یکی از مهم‌ترین سوگیری‌های شناختی است که به‌طور مستقیم بر روابط بین‌گروهی در جوامع چندفرهنگی اثر می‌گذارد. این سوگیری ذهنی باعث می‌شود افراد، اعضای گروه خود را بهتر، اخلاقی‌تر و شایسته‌تر از اعضای گروه‌های دیگر بدانند. چنین تمایلی که به‌صورت ناخودآگاه در اکثر انسان‌ها وجود دارد، پایه روانی نیرومندی برای شکل‌گیری تبعیض، طرد و حتی خشونت در جوامعی است که تفاوت‌های مذهبی، قومی یا فرهنگی در آن‌ها پررنگ است.

در بافت یک جامعه چندفرهنگی که گروه‌های دینی مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند، سوگیری گروه‌گرایی می‌تواند به شکاف‌های عمیق اجتماعی بینجامد. اعضای هر گروه، به‌ویژه اگر احساس کنند در اقلیت هستند یا هویتشان در خطر است، ممکن است بیش‌ازپیش به گروه خودی پناه ببرند و دیدگاه‌های منفی نسبت به گروه‌های دیگر را در خود تقویت کنند. این فرآیند منجر به شکل‌گیری نوعی اعتماد درون‌گروهی و بی‌اعتمادی نسبت به بیرون می‌شود که گفت‌وگوی بینافرهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز را دشوار می‌کند.

یکی از مهم‌ترین پیامدهای این سوگیری، نارواداری دینی است؛ یعنی نگرشی که در آن باورها و آیین‌های دینی دیگران نه تنها نادرست، بلکه تهدیدآمیز تلقی می‌شوند. وقتی گروهی دینی، خود را «دارای حق مطلق» بداند و دیگران را «گمراه» یا «نجس» تصور کند، تمایز ما/آن‌ها تقویت می‌شود و فضا برای خشونت کلامی، تبعیض حقوقی و حتی ستم ساختاری فراهم می‌گردد. در این میان، رسانه‌ها، رهبران مذهبی و نهادهای آموزشی می‌توانند این سوگیری را تشدید یا تعدیل کنند.

تأثیر سوگیری گروه‌گرایی بر نارواداری دینی، به‌ویژه در شرایط بحران‌های اجتماعی یا اقتصادی، افزایش می‌یابد. در چنین فضاهایی، گروه‌ها تمایل دارند تقصیر مشکلات را به گردن "دیگری" بیندازند و او را مقصر جلوه دهند. این روند می‌تواند منجر به بی‌ثباتی سیاسی، قطبی‌شدن جامعه، و ظهور جنبش‌های افراط‌گرا شود. تجربه‌های تاریخی در کشورهای چندفرهنگی مانند هند، لبنان یا بوسنی‌وهرزگوین، نمونه‌هایی از فاجعه‌های اجتماعی ناشی از فعال‌شدن شدید این سوگیری را نشان می‌دهند.

برای مقابله با اثرات مخرب سوگیری گروه‌گرایی در جوامع چندفرهنگی، باید بسترهای گفت‌وگوی بینافرهنگی تقویت شود و آموزش‌های مبتنی بر همدلی، شناخت متقابل و ارزش‌گذاری تفاوت‌ها در سطوح مختلف جامعه رواج یابد. ایجاد فضاهایی برای همکاری مشترک میان گروه‌ها، و پرورش نگاه انتقادی نسبت به کلیشه‌های درون‌گروهی و برون‌گروهی، می‌تواند بخشی از راه‌حل باشد.

#سوگیری_شناختی #رواداری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
13👍3
Forwarded from گفت‌وشنود


سوگیری اعتقادی (Belief Bias) یکی از پیچیده‌ترین خطاهای شناختی است که به‌طور مستقیم در فرآیند استدلال و داوری افراد تأثیر می‌گذارد. این سوگیری به گرایشی اشاره دارد که در آن افراد تمایل دارند اعتبار یک استدلال را نه بر اساس منطق و شواهد، بلکه بر پایه هماهنگی آن با باورهای پیشینی خود ارزیابی کنند. در نتیجه، حتی استدلال‌هایی که از نظر منطقی ضعیف یا غلط هستند، اگر در راستای باورهای فرد باشند، پذیرفته می‌شوند؛ و در مقابل، استدلال‌های منطقی ولی ناسازگار با باورها، رد می‌شوند.

این خطای ذهنی به‌ویژه زمانی خطرناک می‌شود که باورها در هسته هویتی افراد یا گروه‌ها جای گرفته باشند. انسان‌ها به‌راحتی می‌توانند در دام این سوگیری گرفتار شوند و حقیقت را تنها در چارچوب اعتقادات خود تعریف کنند. در چنین حالتی، باور به‌جای آنکه نتیجه‌ای از مشاهده و تفکر باشد، به فیلتری برای انتخاب و تفسیر واقعیت بدل می‌شود. این فیلتر به‌تدریج، دید فرد را نسبت به دگراندیشی، نقد، و حتی حقیقت کور می‌کند.

در جوامع چندفرهنگی و متکثر، سوگیری اعتقادی می‌تواند عامل مهمی در شکل‌گیری تعصبات مذهبی، ایدئولوژیک یا فرهنگی باشد. افراد ممکن است از پذیرش حقیقتی که با آموزه‌های دینی یا فرهنگی‌شان در تضاد است، سرباز زنند، حتی اگر آن حقیقت با شواهد قوی همراه باشد. این نوع «نابینایی شناختی» می‌تواند زمینه‌ساز نارواداری، دشمنی و رد هرگونه گفت‌وگوی سازنده میان گروه‌ها شود. در چنین فضایی، حقیقت قربانی وفاداری به باورها می‌شود.

از منظر روان‌شناختی، این پدیده ریشه در نیاز ذهن انسان به انسجام شناختی دارد. ما دوست داریم دنیایمان قابل پیش‌بینی و هماهنگ با باورهایمان باشد. اما این تمایل، اگر با خودآگاهی و تفکر انتقادی همراه نباشد، به جزم‌اندیشی و تعصب کور منتهی خواهد شد. یکی از مصداق‌های رایج این وضعیت، رد علم یا شواهد پزشکی از سوی کسانی است که به آموزه‌های سنتی یا اعتقادات خاص پایبندند، صرفاً به این دلیل که آن شواهد با باورهایشان سازگار نیست.

برای رهایی از دام سوگیری اعتقادی، نخست باید بپذیریم که باورهای ما ممکن است غلط، ناقص یا نیازمند بازنگری باشند. گشودگی ذهن، تمرین تردید سازنده، و توانایی شنیدن دیدگاه‌های مخالف بدون احساس تهدید، مهارت‌هایی حیاتی‌اند. در جهانی که حقیقت پیچیده‌تر از همیشه شده است، تنها با آگاهی از محدودیت‌های ذهن خود می‌توانیم از کور شدن توسط باورها پیشگیری کنیم و به درک عمیق‌تری از خود و دیگران برسیم.

#سوگیری_شناختی #سوگیری_اعتقادی #جزم_اندیشی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍10💯3
Forwarded from گفت‌وشنود


اثر حقیقت واهی (Illusory Truth Effect) یکی از شناخته‌شده‌ترین سوگیری‌های شناختی است که نشان می‌دهد تکرار مداوم یک ادعا— اگر غلط باشد—می‌تواند باعث شود افراد آن را به‌عنوان حقیقت بپذیرند. این پدیده بر پایه این واقعیت روان‌شناختی عمل می‌کند که آشنایی ذهنی با یک گزاره، حس صحت و اطمینان به آن را افزایش می‌دهد. به بیان ساده، هرچه چیزی را بیشتر بشنویم، احتمال بیشتری دارد که آن را باور کنیم، صرف‌نظر از اینکه چقدر با شواهد واقعی در تضاد باشد.

این سوگیری در جوامع چندفرهنگی و به‌ویژه در نظام‌های بسته، بستر حاصل‌خیزی برای تحریف واقعیت فراهم می‌کند. حکومت‌های دیکتاتوری مذهبی، که نیازمند تثبیت یک روایت واحد و جلوگیری از پرسش‌گری هستند، از این پدیده به‌عنوان یک ابزار تبلیغاتی مؤثر استفاده می‌کنند. آن‌ها با تکرار بی‌وقفه آموزه‌ها، شعارها و روایت‌های ایدئولوژیک، حتی مخالفان را در معرض همان گزاره‌ها قرار می‌دهند تا در طول زمان، حس آشنایی جای تحلیل منطقی را بگیرد.

یکی از پیامدهای خطرناک اثر حقیقت واهی این است که مرز بین «باور» و «حقیقت» در ذهن مردم محو می‌شود. وقتی یک جامعه مرتباً با گزاره‌های خاص بمباران شود، حتی اگر در ابتدا با شک و تردید به آن‌ها نگاه کند، به تدریج در برابر آن‌ها بی‌دفاع می‌شود. در حکومت‌های دیکتاتوری مذهبی، این روند اغلب با استفاده از منابر، رسانه‌های کنترل‌شده، آموزش رسمی و مراسم آیینی تشدید می‌گردد تا یک «واقعیت رسمی» جایگزین واقعیت‌های متکثر و متناقض شود.

از منظر روان‌شناختی، اثر حقیقت واهی بر اساس «پردازش روانی آسان» عمل می‌کند: ذهن ما ترجیح می‌دهد چیزی را بپذیرد که آسان و بدون زحمت پردازش می‌شود. گزاره‌ای که بارها شنیده‌ایم، به‌صورت روان‌تری در ذهن پردازش می‌شود و همین روانی پردازش، به‌اشتباه به‌عنوان نشانه صحت آن تلقی می‌گردد. این مکانیسم، به‌خصوص در جوامعی که دسترسی آزاد به اطلاعات محدود است، به یک چرخه خودتقویت‌کننده تبدیل می‌شود که شکستن آن دشوار است.

برای مقابله با اثر حقیقت واهی، دو گام ضروری وجود دارد: نخست، آموزش سواد رسانه‌ای و مهارت ارزیابی انتقادی اطلاعات؛ دوم، ایجاد دسترسی آزاد و گسترده به منابع خبری و روایت‌های جایگزین. در غیاب این اقدامات، هرچقدر هم یک حکومت دروغ بزرگی بگوید، کافی است آن را آن‌قدر تکرار کند تا در نهایت به «حقیقت رسمی» بدل شود—حقیقتی که نه بر شواهد، بلکه بر آشنایی و تکرار بنا شده است.

#خطای_شناختی #سوگیری_شناختی #اثر_حقیقت_واهی #پروپاگاندا #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍9