آثار محمدکاظم کاظمی
1.72K subscribers
254 photos
76 videos
38 files
107 links
بایگانی شعرها و مطالب آموزشی محمدکاظم کاظمی

هشتگ #شعر_کاظمی برای شعرهاست
هشتگ #آموزشی_کاظمی برای مطالب آموزشی

کانال اصلی من که مطالب گوناگون را در آن منتشر می‌کنم، با این نشانی است
@mkazemkazemi

ارتباط با گرداننده
@mkkazemi
Download Telegram
🔹 آمد و رفت‌...
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسم‌خورده‌ترین تیغ‌، فرود آمد و رفت‌
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت‌

در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرین‌شده‌ای بود، فرود آمد و رفت‌

کودکی‌، بادیه‌ای شیر، خطابی خاموش‌:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت‌»

از خَم کوچه پدیدار شد انبان‌بردوش‌
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت‌

از کجا بود، چه‌سان بود؟ ندانستیمش‌
این‌قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت‌

فروردین ۱۳۶۹

#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی در میان مردم به شمار می‌رود و در ترکیبات بسیاری از غذاها مانند: دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشک‌آب) استفاده می‌شوند.

🔻 نظر ویراستار
«به شمار می‌رود» برای وقتی است که ما از حقیقت چیزی نمی‌گوییم، بلکه باور و پنداشت دیگران را بیان می‌کنیم. ولی در اینجا وقتی گندم از مواد غذایی اصلی مردم است، دیگر «به شمار می‌رود» به کار ندارد. باید بگوییم «است»
دیگر این که وقتی یک فهرست داریم، بهتر است بخشی از جمله را به بعد از فهرست نگذاریم. اول جمله را تمام کنیم و بعد فهرست را بیاوریم. در اینجا «استفاده می‌شوند» بعد از آن فهرست آمده است. خوب اول آن را بیاوریم بعد آن فهرست غذاها را.
«در میان» هم لازم نیست. همان «مردم» کافی است. کلمۀ «ترکیبات» هم لازم نیست. وقتی می‌گوییم در غذا استفاده می‌شود کافی است. «ترکیبات» برای وقتی است که مثلاً بگوییم «ترکیبات فلان غذا، این‌ها هستند...»
حالا که این قدر اصلاحات داشتیم، بگوییم که «بسیاری از غذاها» را هم می‌شود «غذاهای بسیاری» ساخت.

حاصل ویرایش
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی مردم است و در غذاهای بسیاری استفاده می‌شود مانند دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشک‌آب).

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 نکته‌های نگارش

از «به شمار می‌رود» دست بردارید.

نویسندگان محترم، ویراستاران گرامی، شما را به جان همه عزیزانتان از عبارت‌هایی مثل «به شمار می‌رود» تا می‌توانید پرهیز کنید.
خیلی‌ها «به شمار می‌رود» را به جای «است» به کار می‌برند. در حالی که بین این‌ها فرق مهمی است. «به شمار می‌رود»‌ یعنی در باور و تصور مردم چنین است. مثلاً می‌گوییم «بابا فغانی شیرازی از پیشگامان مکتب هندی به شمار می‌رود.» و منظور این است که تصوّر و برداشت ادبا چنین است و ما به قضاوت آنان اکتفا کرده‌ایم بدون این که خودمان قضاوت مطلقی داشته باشیم. ولی وقتی می‌گوییم

«دریاچۀ آب‌ایستاده دو جزیرۀ کوچک دارد متشکل از دو جزیرۀ کوچک است که مکانی مناسب برای آشیان‌سازی، تخم‌گذاری و زاد و ولد پرندگان به شمار می‌رود.»

اینجا قضیه به باور و برداشت دیگران بستگی ندارد که بگوییم مثلاً مردم اینجا را محل تخم‌گذاری پرندگان به شمار آورده‌اند. نه این قضیه مستقل از برداشت مردم حقیقت دارد. پس چرا نگوییم «است» و بگوییم «به شمار می‌رود»؟

دوستان نویسنده و ویراستار. پیشنهاد من این است که هر وقت «به شمار می‌رود» در کار بود، اول به جایش «است» بگذارید. اگر با «است» کارتان راه افتاد، بی‌خیال «به شمار می‌رود» شوید.
یک چیزی را هم بگویم. معمولاً «به شمار آوردن» را کسانی به کار می‌برند که می‌خواهند ادیبانه و فاضلانه بنویسند. نه، خیلی طبیعی بنویسید. اصلاً‌ در هنگام نوشتن فکر نکنید که چیزی می‌نویسید. فکر کنید که با کسی صحبت می‌کنید، ولی آن صحبت را به جای شفاهی، به صورت تحریری بیان می‌کنید.

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 بازی‌
🔸محمدکاظم کاظمی

دخترم‌! مکن بازی‌، بازی اشکنک دارد
بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد

هم به زور خود برخیز، هم به پای خود بشتاب‌
رهروش نمی‌گویند هرکه رَورَوک دارد

از لباس جانت هم یک نفس مشو غافل‌
این لباس تو زنجیر، آن یکی سگک دارد

گفته‌ای «چرا زهرا تا سحر نمی‌خوابد؟»
این گناه زهرا نیست‌، بسترش خَسَک۱‌ دارد

گفته‌ای «چرا قربان پابرهنه می‌گردد،
کفش نو اگر دارد، اجمل و اَثَک دارد»

آری‌، از درشت و ریز هر که را دهد سهمی‌
آسمان دغلکار است‌، آسمان اَلَک دارد

آب ما و این مردم رهسپار یک جو نیست‌
این‌یکی شکر دارد، آن‌یکی نمک دارد

خانه‌شان مرو هرگز، خانه‌شان پُر از لولوست‌
نانشان مخور هرگز، نانشان کپک دارد
▫️
کودکم ولی انگار خطّ من نمی‌خواند
او به حرف یک شاعر، روشن است شک دارد

می‌رود که با آنان طرح دوستی ریزد
می‌رود کند بازی‌، گرچه اشکنک دارد
آذر ۱۳۷۹

۱. خَسَک‌: ساس

#بازی
#شعر_کاظمی
#محمدکاظم_کاظمی
#روز_دختر
@asarkazemi
🔹 بازگشت‌
🔸 محمدکاظم کاظمی

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌
پیاده آمده‌بودم‌، پیاده خواهم رفت‌

طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفره‌ای که تهی‌بود، بسته خواهدشد

و در حوالی شبهای عید، همسایه‌!
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه‌!

همان غریبه که قلّک نداشت‌، خواهد رفت‌
و کودکی که عروسک نداشت‌، خواهد رفت‌
▫️
منم تمام افق را به رنج گردیده‌
منم که هر که مرا دیده‌، در گذر دیده‌

منم که نانی اگر داشتم‌، از آجر بود
و سفره‌ام‌، که نبود، از گرسنگی پُر بود

به هرچه آینه‌، تصویری از شکست من است‌
به سنگ‌سنگ بناها نشان دست من است‌

اگر به لطف و اگر قهر، می‌شناسندم‌
تمام مردم این شهر، می‌شناسندم‌

من ایستادم اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم اگر دهر ابن‌ملجم شد
▫️
طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفره‌ام که تهی بود، بسته خواهد شد

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌
پیاده آمده بودم‌، پیاده خواهم رفت‌
▫️
چگونه باز نگردم‌، که سنگرم آنجاست‌
چگونه‌؟ آه‌، مزار برادرم آنجاست‌

چگونه باز نگردم‌، که مسجد و محراب‌
و تیغ‌، منتظر بوسه بر سرم آنجاست‌

اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود
قیام‌بستن و الله اکبرم آنجاست‌

شکسته‌بالی‌ام اینجا، شکست‌ِ طاقت نیست‌
کرانه‌ای که در آن خوب می‌پرم‌، آنجاست‌

مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم‌
مگیر خرده‌، که آن پای دیگرم آنجاست‌
▫️
شکسته می‌گذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بی‌شمار شما

من از سکوت شب سردتان خبر دارم‌
شهید داده‌ام از دردتان خبر دارم‌

تو هم به‌سان من از یک ستاره سر دیدی‌
پدر ندیدی و خاکستر پدر دیدی‌

تویی که کوچۀ غربت سپرده‌ای با من‌
و نعش سوخته بر شانه برده‌ای با من‌

تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم‌
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم‌
▫️
اگر چه مزرع ما دانه‌های جو هم داشت‌
و چند بتّۀ مستوجب درو هم داشت‌

اگر چه تلخ شد آرامش همیشۀتان‌
اگر چه کودک من سنگ زد به شیشۀتان‌

اگر چه سیبی از این شاخه ناگهان گم شد
و مایۀ نگرانی برای مردم شد

اگر چه متّهم جرم مستند بودم‌
اگر چه لایق سنگینی لحد بودم‌

دم سفر مپسندید ناامید مرا
ولو دروغ‌، عزیزان‌! بحل کنید مرا

تمام آنچه ندارم‌، نهاده خواهم رفت‌
پیاده آمده‌بودم‌، پیاده خواهم رفت‌

به این امام قسم‌، چیز دیگری نبرم‌
به غیر عکس حرم چیز دیگری نبرم‌

خدا زیاد کند اجر دین و دنیاتان‌
و مستجاب شود باقی دعاهاتان‌

همیشه قلّک فرزندهایتان پر باد
و نان دشمنتان ـ هر که هست ـ آجر باد
فروردین ۱۳۷۰

#شعر_کاظمی
#بازگشت
@asarkazemi
🔹 نکته‌های نگارش

«اذعان کرد» نگوییم. بگوییم «اعتراف کرد»، «پذیرفت» یا هر چیز دیگری که منظور ما را می‌رساند.
و بسیار کلمات دیگر را هم به همین قیاس به کار نبریم بهتر است. مثلاً «قس علیهذا»، «رطب و یابس»، «وسایط» و قس علیهذا.
خلاصه چیزی بنویسیم که در گفتار هم به کار می‌بریم. نوشتار، سایۀ گفتار است.

#نگارش
@asarkazemi
آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 نکته‌های نگارش «اذعان کرد» نگوییم. بگوییم «اعتراف کرد»، «پذیرفت» یا هر چیز دیگری که منظور ما را می‌رساند. و بسیار کلمات دیگر را هم به همین قیاس به کار نبریم بهتر است. مثلاً «قس علیهذا»، «رطب و یابس»، «وسایط» و قس علیهذا. خلاصه چیزی بنویسیم که در گفتار هم…
و همین طور است «اتخاذ».
مثلاً در این عبارت: «اتخاذ این روند بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیت‌های موجود است.»
اینجا به راحتی می‌شود از این «اتخاذ» راحت شد. چطور؟ اصلاً دو سه کلمه را با هم قیچی می‌کنیم و هیچ اتفاق بدی هم نمی‌افتد: «این بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیت‌های موجود است.»
چرا ورد این‌قدر بد است؟
هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم ورد تا این حد نرم‌افزار بدی باشد. یعنی قابلیت‌های بالا و فراوانی دارد. ولی نقص‌هایی دارد که آدمیزاد را کلافه می‌کند.
ای همه کسانی که دست‌اندرکار کتاب هستید. از من به شما نصیحت، بروید به سراغ این‌دیزاین. البته خود من هم در این‌دیزاین کار می‌کنم ولی در هنگام آماده‌کردن متن در ورد آنقدر کلافه می‌شوم که با خود می‌گویم اگر قرار بود صفحه‌آرایی هم اینجا باشد چه خاکی بر سرم می‌کردم؟
سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
هنوز ظهر نشده که خبر نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ می‌رسد.

🔻 نظر ویراستار
باید مراقب ایهام‌های ناخواسته باشیم. در اینجا معلوم نیست که «خبر نزدیک‌شدن طالبان به شهر بلخ» به نویسنده رسیده است، یا «خبر نزدیک شدن طالبان، به شهر بلخ رسیده است» و البته من از قرائن می‌فهمم که اولی منظور است.

حاصل ویرایش
هنوز ظهر نشده که از نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ، خبر می‌رسد.

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 گامی به پیش به سوی حذف خط تیره

سال‌هاست که علامت «ـ» یا خط تیره در نگارش فارسی رسم شده است. گاه برای جدا کردن ترکیب‌ها به کار می‌رود مثل «سیاسی - اجتماعی»، گاه به جای «تا» در تاریخ‌ها به کار می‌رود مثل «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» و در بسیار موارد هم برای نشان‌دادن جملۀ معترضه. بسیاری‌ها هم کاربرد این علامت افراط می‌کنند.

بعضی ویراستاران برآن‌اند که باید خط تیره را از نگارش فارسی حذف کنیم. این سخن در ابتدا ناممکن می‌نماید ولی من به تدریج توانسته‌ام به این عادت کنم که خط تیره به کار نبرم و راضی هستم.

من نمی‌نویسم «سیاسی - اجتماعی» بلکه می‌نویسم «سیاسی اجتماعی» و هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود.

من نمی‌نویسم «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» بلکه می‌نویسم «۱۳۴۵ تا ۱۳۸۵ ش» و این بهتر است.

در جملۀ معترضه نیز به جای خط تیره از یک جفت ویرگول استفاده می‌کنم، یا عبارت را طوری می‌نویسم که به جملۀ معترضه نیاز نباشد.

شما هم تمرین کنید. سخت نیست.

#نگارش
#خط_تیره
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
Khat Tireh-Haydari Sani.pdf
633.2 KB
🔹 دور خط تیره را خط بکشیم
مقاله‌ای از آقای سید حمید حیدری ثانی، سرویراستار گروه ویراستاران حرفه‌ای پارس
یکی از انگیزه‌های من در حذف تدریجی خط تیره، خواندن این مقاله بوده است.
🔹 غدیر
🔸محمدکاظم کاظمی

ای بشر! خانه نهادی و نگفتی خام است‌
کفر کردی و نگفتی که چه در فرجام است‌

چشم بستی و ندیدی که در آن یومِ شگفت‌
چه پدید آمد از این پرده بر این قومِ شگفت‌
▫️
ترسِ جان پشت درِ مکه مسلمانت کرد
نعمتی آمد و آمادۀ طغیانت کرد

پس از آن پیشرو بلهوسان دیدیمت‌
پشت پیراهن خونین کسان دیدیمت‌

هُبلی گشته‌، به صحرای حجاز استاده‌
مست و مخمور به محراب نماز استاده‌

راهزن با طبق زر چه کند؟ آن کردی‌
گلّه با سبزۀ نوبر چه کند؟ آن کردی‌
▫️
چه توان کرد فراموشی گُل در گِل را؟
دین کامل شده و مردم ناکامل را

غول گرمازده را چشمه و مرداب یکی است‌
کور بینا شده را گوهر و شبتاب یکی است‌

شِعب نادیده دگر اصل و بدل نشناسد
بدر نشناسد و صفّین و جمل نشناسد

شعب نادیده چه داند که مسلمانی چیست‌؟
فرق تیغ علوی با زر سفیانی چیست‌
▫️
کفر کردی بشر! این عید مبارک بادت‌
پس از آن‌، دوزخ جاوید مبارک بادت‌

از چنین جاه و حشم‌، شیر شتر نیک‌تر است‌
سوسمار از شکم و کیسۀ پُر نیک‌تر است‌

ای بشر! عهدِ حجر باز نصیبت بادا
مارهایی همه کر، باز نصیبت بادا

تا از این پس نرود گفتۀ پیر از یادت‌
آفتابی که برآمد به غدیر از یادت‌
اردیبهشت ۱۳۷۶
#شعر_کاظمی
#غدیر
@asarkazemi
🔹 نابسامانی
▫️محمدکاظم کاظمی

کوه‌، پابند گرانجانی است‌
آسمان در نابسامانی است‌

ریشۀ نامردمی زنده‌است‌
زیر یک برف زمستانی است‌

فتنه را گفتید خوابیده‌؟
فتنه بیدار است‌، پنهانی است‌

هر که را شغلی است در عالم‌
شغل بعضیها مسلمانی است‌

از جوانمردان دوران‌اند
کارهاشان «افتد و دانی‌»(۱) است‌

عید آن مردم به غارت رفت‌
چشم این مردم به قربانی است‌

داغ آن مردم به دلها بود
داغ این مردم به پیشانی است‌

کِشت اگر این‌گونه خواهدبود،
حیف آن ابری که بارانی است‌

یک نفر امروز عاشق شد
کوچه‌مان امشب چراغانی است‌...
▫️
شعر روی دست شاعر مُرد
درد از آن‌سانی که می‌دانی است‌

صحبت از قطع درختان بود
ابلهان گفتند «عرفانی است‌»

لاجرم اصلاح ما مردم‌
کار استادان سلمانی است‌

لب فروبستن در این ایام‌
اوّلین شرط سخندانی است‌
▫️
یک نفر در زیر باران مُرد
کوچه امّا گرم‌ِ مهمانی است‌

۱. در عنفوان جوانی‌، چنان که افتد و دانی‌... (گلستان سعدی‌)
شهریور ۱۳۷۰

#شعر_کاظمی
#نابسامانی
@asarkazemi
🔹سه‌گانه‌های نگارش

🔸متن اصلی
هیچ مدرکی که ثابت کند احمد شاه بابا برای نخستین‌بار جغرافیای قلمرو خویش را افغانستان نام نهاده است در دست نیست.

🔻 نظر ویراستار
بهتر است جملاتی را که دو فعل دارند، طوری سامان‌ دهیم که دو فعل با هم در انتهای جمله نیفتند. چون در این صورت خواننده تا رسیدن به هر دو فعل، در تعلیق به سر می‌برد و یکباره باید دو تا جمله را که با هم تمام می‌شوند درک و هضم کند. اول یک جمله را با فعل آن تمام کنیم، بعد بقیه عبارت را بیاوریم. در واقع عبارت را به دو جملۀ مرتبط به هم پیاپی تقسیم کنیم، نه به یک جمله در دل جمله‌ای دیگر. در اینجا آن «در دست نیست» می‌تواند به اوایل جمله بیاید.

حاصل ویرایش
هیچ مدرکی در دست نیست که ثابت کند احمد شاه بابا برای نخستین‌بار جغرافیای قلمرو خویش را افغانستان نام نهاده است.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن ویراستار
اما برای نامیدن سرزمین امروزی ایران، تا سال ۱۹۳۵ میلادی نام فارس هم به موازات نام ایران، به‌ویژه نزد دولت‌های خارجی، اعم از غربی‌ها و عرب‌ها، کاربرد به مراتب بیشتری از ایران داشته است.

🔻 نظر ویراستار
در اینجا هم مثل موردی که در یادداشت قبلی می‌بینید، خواننده تا دریافت پیام اصلی که کاربرد بیشترِ نام «فارس» است، باید کلی اطلاعات دیگر را هم به صورت موقت در ذهن نگاه دارد، مثل «نزد دولت‌های خارجی و...»
در اینجا بهتر است که اول یک قسمت بار را خالی کنیم. یعنی بگوییم که این نام کاربرد بیشتری داشته است، بعد بگوییم «به ویژه نزد دولت‌های خارجی...» که خواننده ابتدا بخشی از پیام را بگیرد، بعد قسمتی دیگر را.
همه چیز را نگذاریم به آخر کار.

حاصل ویرایش
اما برای نامیدن سرزمین امروزی ایران، تا سال ۱۹۳۵ میلادی نام فارس هم به موازات نام ایران، کاربرد به مراتب بیشتری از ایران داشته است، به‌ویژه نزد دولت‌های خارجی، اعم از غربی‌ها و عرب‌ها.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 نکته‌های نگارش

🔸 مراقب ساختار جمله باشیم

در پیوند به یادداشت قبل، این را بگویم که یک نویسنده یا ویراستار، بهتر است بیش از این که بر روی نکات فنی مثل جدانویسی یا نقطه‌گذاری دقت می‌کند، مراقب ساختار جمله باشد و ببیند که عبارت به چه ترتیبی بیان شود تا شیواتر، رساتر و در عین حال زیباتر باشد. در همان جمله‌ای که برای نمونه در یادداشت قبلی آمد، من سه چهار جابه‌جایی انجام دادم که فقط یک موردش را در آنجا شرح داده‌ام. در واقع اجزای کل عبارت را دوباره چیدم.
این را از این روی می‌گویم که دیده‌ام که بعضی نویسندگان و ویراستاران، بیش از هر چیزی متوجه و درگیر قطع و وصل کلمات هستند که مثلاً «ماهی‌گیر» بنویسند یا «ماهیگیر» یا «خون‌ریزی» بنویسند یا «خونریزی».
بله این قطع و وصل هم مهم است ولی آنچه مهم‌تر است، ساختار کلی جملات است. اینجاست که چیره‌دستی، هوشمندی و مهارت شخص به کار او می‌آید و متن او را واقعاً متمایز می‌سازد. قطع و وصل یک کار مکانیکی برای یکدستی رسم‌الخط است و چندن اثری در شیوایی و رسایی عبارت ندارد. آنچه مهم‌تر است، ساختار جملات و انتخاب کلمات است.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
در داخل هندوکش دره‌های طبیعی مرتفع و جلگه‌های بلندی وجود دارد که مشهورترین آن‌ها جلگۀ بامیان است که در سهل‌العبورترین گذرگاه تمام سلسله‌جبال مذکور واقع شده و از زمان‌های بسیار قدیم، با وجود مشکلات فراوانش، بهترین معبر بین کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان مرکزی و هندوستان بوده است.

🔻نظر ویراستار
وقتی یک جملۀ طولانی از دو جمله تشکیل شده است که «که» به هم شده‌اند، می‌توانیم آن‌ها را از هم جدا کنیم. از جملات کوتاه نترسیم. بگذاریم که مخاطب دو پیام را در دو جمله دریافت کند تا خواندن مطلب برایش آسان‌تر و سریع‌تر باشد. من بعد از «جلگۀ بامیان است» دو جمله را از هم جدا می‌کنم.

حاصل ویرایش
در داخل هندوکش دره‌های طبیعی مرتفع و جلگه‌های بلندی وجود دارد که مشهورترین آن‌ها جلگۀ بامیان است. بامیان در سهل‌العبورترین گذرگاه تمام سلسله‌جبال مذکور واقع شده و از زمان‌های بسیار قدیم، با وجود مشکلات فراوانش، بهترین معبر بین کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان مرکزی و هندوستان بوده است.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
در زمان مورد بحث ایالت‌های قومس و دامغان، جرجان و طبرستان در غرب، خوارزم در شمال، ماوراءالنهر در شمال خاوری، و سیستان و قهستان در جنوب که تمام این ایالات روزگاری از خراسان اداره می‌شد یا کماکان بخشی از آن محسوب می‌شد، در این زمان هرکدام ایالت جداگانه‌ای بیرون از جغرافیای خراسان بود.

🔻 نظر ویراستار
جملۀ سنگینی است و دلیل هم این است که نویسنده دو پیام را در یک جملۀ بلند گنجانده است. عبارت حالت پرانتزهای تودرتو را یافته است که یک پرانتز در بیرون از پرانتز دیگر بسته شده باشد. نویسنده می‌خواهد بگوید که «در زمان مورد بحث، این ایالت‌ها که روزگاری از خراسان اداره می‌شد یا بخشی از خراسان بود، حالا بیرون از جغرافیای خراسان افتاده بود.»‌ تأکید اصلی روی بیرون افتادن این ایالت‌ها از خراسان است، ولی این توضیح که این‌ها بخشی از خراسان بوده، دریافت این پیام را هم سخت کرده است. بهتر است اول این مطلب را بیان کنیم و بعد به این بپردازیم که این‌ها یک روزی بخشی از خراسان بود.

حاصل ویرایش
در زمان مورد بحث ایالت‌های قومس و دامغان، جرجان و طبرستان در غرب، خوارزم در شمال، ماوراءالنهر در شمال خاوری، و سیستان و قهستان در جنوب، هر کدام ایالت جداگانه‌ای بیرون از جغرافیای خراسان بود؛ در حالی که روزگاری تمام این ایالات از خراسان اداره می‌شد یا کماکان بخشی از آن شمرده می‌شد.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
کتاب تاریخ احمد شاهی به قلم محمود الحسینی جامی یکی از ارزشمندترین منابع تاریخی نیمه دوم قرن هیجدهم میلادی افغانستان به شمار می‌رود، که به اشاره خود احمد شاه ابدالی توسط این منشی خاص وی تحریر یافته است.

🔻 نظر ویراستار
همان‌طور که بارها گفته‌ام، در نگارش و ویرایش بهتر است که بیش از هر چیز به واژگان و ساختار جمله بیندیشیم. «یکی از ارزشمندترین» خوب نیست، چون ما چند تا «ارزشمندترین» نداریم که این یکی از آن‌ها باشد. «به شمار می‌رود» لازم نیست، چون این کتاب ذاتاً ارزشمند هست و لازم نیست که «به شمار رود». «توسط» هم فصیح نیست. و از این‌ها مهم‌تر ساختار نسبتاً آشفتۀ جمله است. دو جمله به شکلی نامطلوب با «که» به هم پیوند خورده‌اند، به طوری که معلوم نمی‌شود «تاریخ احمدشاهی» به اشارۀ احمد شاه ابدالی تحریر یافته است، یا «منابع تاریخی» دیگر. یعنی می‌شود به خطا چنین تصور کرد که «منابع تاریخی»‌ مختلفی به اشارۀ احمد شاه ابدالی تحریر یافته است که یکی از ارزشمندترین‌هایشان «تاریخ احمدشاهی» است.

حاصل ویرایش
کتاب «تاریخ احمد شاهی» که به اشارۀ خود احمد شاه ابدالی، به قلم محمود الحسینی جامی، منشی خاص وی تحریر یافته است، یکی از منابع ارزشمند تاریخ نیمۀ دوم قرن هجدهم میلادی افغانستان است.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
این که گفته شده اسکندر شهر آرتاکوانا را ساخته است، نمی‌تواند درست باشد؛ چون شهری که اسکندر در زمان هجومش به هرات فتح کرد، آرتاکوانا نام داشت. پس نمی‌تواند آرتاکوانا ساختۀ دست اسکندر باشد.

🔻 نظر ویراستار
یک چیزی که در نگارش مهم است، این است که ببینیم تأکید ما بر روی چه پیام و چه کلمه‌ای است و همان را برجسته کنیم. به نظر من این قسمت « چون شهری که اسکندر در زمان هجومش به هرات فتح کرد، آرتاکوانا نام داشت.» باید به شکلی دیگر نوشته شود که در آن نام شهر برجسته شود. یعنی قسمت کلیدی، اسم شهر است نه فتح شدنش.

حاصل ویرایش
این که گفته شده اسکندر شهر آرتاکوانا را ساخته است، نمی‌تواند درست باشد؛ چون آرتاکوانا نام شهری بود که اسکندر در زمان هجومش به هرات فتح کرد؛ پس نمی‌تواند ساختۀ دست اسکندر باشد.

#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi