آثار محمدکاظم کاظمی
1.72K subscribers
252 photos
76 videos
38 files
107 links
بایگانی شعرها و مطالب آموزشی محمدکاظم کاظمی

هشتگ #شعر_کاظمی برای شعرهاست
هشتگ #آموزشی_کاظمی برای مطالب آموزشی

کانال اصلی من که مطالب گوناگون را در آن منتشر می‌کنم، با این نشانی است
@mkazemkazemi

ارتباط با گرداننده
@mkkazemi
Download Telegram
🔹 شب‌، همچنان سیاه‌
🔸 محمدکاظم کاظمی
این شعر سه قسمتی قریب به بیست سال پیش و در عصر حاکمیت طالبان بر کشور سروده شد، ولی گویا برای ملتی که مصائبش ادامه دارد شعرها هم سال‌ها کاربرد خواهد داشت، روزی برای کابل، روزی برای ارزگان و روزی دیگر که خدا نیاورد، نمی‌دانم برای کجا.

۱
حلق سرود پاره‌، لبهای خنده در گور
تنبور و نَی در آتش‌، چنگ و سَرَنده در گور

این شهر بی‌تنفّس لَت‌خوردۀ چه قومی است‌؟
یک سو ستاره زخمی‌، یک سو پرنده در گور

دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می‌خرامد
مار گزنده بر خاک‌، مور خورنده در گور

گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد
بوجهل و بولهب‌ها گشتند گَنده در گور»

اینک ببین هُبل را، بُت‌های کور و شَل را
مردان تیغ بر کف‌، زن‌های زنده در گور

جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم‌
می‌افکنندش این قوم‌، با بالِ کنده در گور

۲
گفتند «گُل مرویید، این حکمِ پادشاه است‌
چشم و چراغ بودن‌، روشن‌ترین گناه است‌

حدّ شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است‌

آواز پای کوکب در کوچه‌ها نپیچد
در دستِ شحنه شلاّق همواره روبه‌راه است»

مغز عَلَم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کلّه‌ها را خالی‌شدن کلاه است‌

صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
امّا چه می‌توان کرد؟ شب همچنان سیاه است‌

ناچار گُل مرویید، از نور و نَی مگویید
وقتی به شهر کوران‌، یک‌چشمه پادشاه است‌

۳
شهری که این‌چنین است‌، بی‌شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصانِ دار بادا

تا ردّ پای نااهل در کوچه آشکار است‌،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار بادا

قومی که خارِ وحشت بر کوی و بر گذر کاشت‌،
در کوره‌های دوزخ آتش‌بیار بادا

حتّی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا

گفتند «سر بدزدید» گفتیم «سر نهادیم»
گفتند «لب ببندید» گفتیم «عار بادا»

با پتک اگر نکوبیم بر کلّه‌های خالی‌
مغز علم‌به‌دوشان تقدیم مار بادا
دی ۱۳۷۵ ـ مهر ۱۳۷۶

@asarkazemi
Pavtube.HD.Video.Converter.4.8.5_Soft98.iR.exe
31.1 MB
Pavtube Video Converter
یک برنامۀ بسیار خوب برای تبدیل فایل‌های تصویری و صوتی.
با این برنامه می‌شود فایل‌های تصویری و صوتی را تغییر قالب داد یا کم‌حجم ساخت و یا صوت یک فیلم را جدا کرد.
#مبدل
🔸 فقط یک دلیل برای ترک ورد در صفحه‌آرایی

به نظر من اگر فقط و فقط یک دلیل برای صفحه‌آرایی نکردن متن در ورد و رفتن به سمت این‌دیزاین لازم داشته باشیم، همان شماره صفحه‌‌ها و سرصفحه‌هاست، به‌خصوص در پایان‌نامه‌ها که قرار است بعضی صفحاتشان شماره نخورد یا با الفبا شماره بخورد
هر بار که در ورد با متنی، از این قبیل سروکار داشته‌ام و قرار بوده که شماره صفحات و سرصفحه‌ها را درست کنم، در نهایت با خودم گفته‌ام چه می‌شد اگر همه این کار را از نو در این‌دیزاین صفحه‌آرایی می‌کردم، ولی این یک کار را در ورد نمی‌کردم.

@asarkazemi
🔹 سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
کشف چهار کتیبه در جنوب و مشرق افغانستان که در هر یک از آن‌ها عباراتی از فرمان‌های آیینی آشوکا بر صخرۀ از یک کوهستان حجاری شده، اولی در اسکندریه باستانی آراخوزیا (قندهار کهنه) در کوهپایه یکی از قله‌های جبال قیتول، دومی در نزدیکی پل درونته ولایت ننگرهار بر روی صخره کنار جاده کابل _ جلال‌آباد و دو کتیبۀ دیگر در ولایت لغمان که با عنوان‌های «لغمان یک» و «لغمان دو» شناخته می‌شوند، تلاش‌های آیینی آشوکا را برای گسترش دین بودا در جغرافیای افغانستان کنونی در آن زمان نشان می‌دهد.

🔻 نظر ویراستار
پیام اصلی این عبارت، این است که کشف کتیبه‌ها از تلاش آشوکا برای گسترش دین بودا حکایت می‌کند. ولی این پیام اصلی در زیر عبارت طولانی‌ای که معرفی محل کشف این کتیبه‌هاست، گم شده است. بهتر بود این‌ها در دو جمله می‌آمد. یکی همان پیام اصلی و دیگری محل کشف کتیبه‌ها، تا دریافت آن پیام اصلی هم راحت‌تر و سریع‌تر می‌بود.

حاصل ویرایش
کشف چهار کتیبه در جنوب و مشرق افغانستان که در هر یک از آن‌ها عباراتی از فرمان‌های آیینی آشوکا بر صخره‌ای از یک کوهستان حجاری شده‌ است، تلاش‌های او را برای گسترش دین بودا در افغانستان کنونی نشان می‌دهد. از این کتیبه‌ها اولی در اسکندریۀ باستانی آراخوزیا (قندهار کهنه) در کوهپایۀ یکی از قله‌های جبال قیتول است، دومی در نزدیکی پل درونته ولایت ننگرهار بر روی صخرۀ کنار جادۀ کابل _ جلال‌آباد و دو کتیبۀ دیگر در ولایت لغمان که با عنوان‌های «لغمان یک» و «لغمان دو» شناخته می‌شوند.

#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
ID-Master-Kazemi.mp4
20.9 MB
🔹 یک راهنمای مختصر برای مدیریت سرصفحه و شماره صفحه در این‌دیزاین.
🔻 این کار به کمک پنل صفحات و ساختن و تنظیمات مسترپیج‌ها صورت می‌گیرد
آثار محمدکاظم کاظمی
ID-Master-Kazemi.mp4
🔹 در این فیلم می‌شود با گوشه‌ای از امکانات برنامۀ‌ این‌دیزاین در مورد سرصفحه‌ها و شماره صفحه‌ها آشنا شد.
البته چیزهایی هم هست که در این فیلم توضیح داده نشده است، مثل «سرصفحۀ خودکار» که در هر قسمت، سرصفحه مطابق عنوان همان قسمت می‌شود چنان که در این فیلم می‌بینید. آن را در جایی دیگر در همین کانال یاد داده‌ام.
سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
سردار مزبور معزول، تنبیه و زندانی شد و بالاخره در زندان به اثر دسایس درونی دستگاه خلافت اموی به قتل رسید.

🔻 نظر ویراستار
یک چیزی که در نگارش مهم است توجه به پیام‌های گوناگون جمله یا خوشه‌های وابستۀ کلمات است. در اینجا «معزول، تنبیه، زندانی و قتل» از یک جنس و مربوط به یک پیام هستند، این که این بلاها بر سر این سردار آمد. قسمت دیگر «دسایس درونی دستگاه خلافت اموی» است که در وسط این‌ها واقع شده و ارتباطشان را قطع کرده است. به نظر من این قسمت دوم را قبل از «معزول» بیاوریم تا همه را در بر بگیرد و آن امور هم در کنار هم باشند.
البته در کنار این من کلمۀ دل‌ناچسب «مزبور» را هم برمی‌دارم و «دسایس» را هم به «دسیسه‌ها» بدل می‌کنم.

حاصل ویرایش
این سردار بر اثر دسیسه‌های درونی دستگاه خلافت اموی معزول، تنبیه و زندانی شد و بالاخره در زندان به قتل رسید.

🔻 یادداشت
البته در اینجا یک نکته هست که نباید از نظر دور بماند. شاید فقط زندانی‌شدن شخص بر اسر دسایس بوده باشد. اگر حدس بزنیم که چنین است یا جملات دیگر متن این قرینه را تقویت کند نباید اجزا را جابه‌جا کنیم.

#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 گمشده
محمدکاظم کاظمی
🔻 نذر حضرت خدیجه کبری

تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت

از تماشای چه گلزار فراز آمده‌ای؟
بوی گُل می‌دهد امروز، دم و بازدمت

دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر
و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت

شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر
شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت

کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست
مرگ محتوم! بیا، با دل و جان می‌خرمت

دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر
عالَمی سینه‌زنان‌اند به گِرد علمت

من میان دل مردان و زنان گم شده‌ام
از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت

#گمشده
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 جادوی استایل‌ها در این‌دیزاین
این فیلم ۹۸ ثانیه‌ای که در آن یک صفحه بولتن را آماده کرده‌ام، شاید بتواند نشان دهد که با استفاده از امکان استایل‌بندی پاراگراف و استایل‌بندی شیء در این‌دیزاین، چه کارها می‌شود کرد.
البته باید چند دقیقه‌ای وقت بگذارید و آن استایل‌ها را بسازید. بعد دیگر قالب آماده‌ای می‌شود که دهها صفحه را در یکی دو ساعت با آن می‌توان بست.

#این_دیزاین
#استایل_بندی
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
💠 نکته‌های نگارش
🔸 فرار از توسط

اهل نظر می‌گویند که «توسط» به کار نبرید، چون این کلمه این معنی را ندارد که ما از آن مراد می‌کنیم. درست هم می‌گویند. ولی چه کنیم؟ من با متنی پر از «توسط» روبه‌رویم. در بسیار موارد حس می‌کنم که عبارت‌هایی مثل «به دست»، «به دستور»، «به فرمان»، «به درخواست» و امثال این‌ها می‌تواند کارگشا باشد. مثلاً‌ در این موارد.

تاج‌محل توسط شاه‌جهان ساخته شد.
تاج‌محل به فرمان شاه‌جهان ساخته شد.

عمر بن عبدود توسط علی(ع) کشته شد.
عمر بن عبدود به دست علی(ع) کشته شد.

گاهی نیز می‌شود فعل را از حالت مجهول درآورد تا اصلاً نیازی به هیچ‌یک از این‌ها نباشد.

این جریان توسط حاملین خرقۀ متبرک رسول خدا به احمد شاه ابدالی خبر داده شد.
حاملین خرقۀ متبرک رسول خدا از جریان به احمد شاه ابدالی خبر دادند.
و در این مورد اخیر شکل ویرایش‌شدۀ ما از نظر منطقی هم بهتر است. چون در اینجا سؤال این نیست که این جریان را چه کسی خبر داد که ما در جواب بگوییم این جریان توسط فلانی‌ها خبر داده شد. بلکه گزارشی از واقعه است.

#نگارش
#نکته_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 پکیج در برنامۀ این‌دیزاین
روش درست انتقال فایل از یک سیستم به سیستمی دیگر

یکی از مسائل مهم برنامۀ این‌دیزاین انتقال فایل از یک سیستم به سیستم دیگر است. گفتنی است که آنچه به نام فایل این‌دیزاین یک کتاب می‌بینیم همه کار ما نیست. ممکن است در فایل ما تصویرهایی استفاده شده باشند که وارد سند این‌دیزاین نشده باشند و از روی هارد سیستم به سند پیوند شده باشند. در این صورت وقتی فایل را در سیستم دیگری باز کنیم خطای لینک می‌دهد و در عمل قابل استفاده هم نیست.
و همین طور ممکن است ما از فونت‌هایی استفاده کرده باشیم که در سیستم مقصد نصب نشده است و وقتی فایل را در آن سیستم باز کنیم خطای فونت بدهد و بخشی از متن به فونتی دیگر درآید.
و نیز ممکن است در سیستم مقصد، نسخۀ این‌دیزاین ما فرق داشته باشد و فایل اصلاً باز نشود.
پس وقتی فقط فایل این‌دیزاین را به سیستم دیگری منتقل می‌کنیم، ممکن است آنچه آنجا باز می‌شود عین نسخۀ اصلی نباشد و کسری‌های داشته باشد. باید چه کنیم؟
🔻
برای پیشگیری از هر سه مشکل، برنامۀ‌ این‌دیزاین مکانیسم پکیج‌گیری را به کار بسته است. یعنی شما دستور می‌دهید که یک بسته (پکیج) حاوی همه این اطلاعات آماده شود که در آن هم فونت‌های استفاده شده در این سند استخراج شده باشد، هم تصویرها و هم یک فایل idml برای استفاده در دیگر نسخه‌های این‌دیزاین.
برای این کار کافی است که از منوی فایل، فرمان پکیج را اجرا کنیم و مسیری برای ذخیرۀ آن تعریف کنیم.
File\Package
آنگاه فولدری ایجاد می‌شود که هم فایل را دارد و هم متعلقات آن را. این فولدر را به طور کامل به سیستم مقصد منتقل می‌کنیم و فونت‌هایش را هم اگر آنجا موجود نیست، نصب می‌کنیم. بعد فایلمان را باز می‌کنیم.
عنایت داشته باشید که در موقع پکیج گرفتن، سه گزینۀ مربوط به فونت‌ها، لینک‌ها و ایجاد نسخۀ idml را تیک بزنید.
سپس برای سهولت انتقال می‌توانید کل پکیج را به صورت یک فایل فشردۀ زیپ یا رار به سیستم مقصد منتقل کنید تا رستگار شوید.

#این_دیزاین
#پکیج
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
نکته‌های نگارش

مشکل مهم این عبارت چیست؟
«در بهار سال ۱۳۲۶ ش زنان قبایل منگلی به یافتن مسکوکاتی در آب آن چشمه موفق شدند.»
شاید در نظر اول بگوییم که «به یافتن... موفق شدند» یک ساختار خوب نیست. بهتر بود مثلاً گفته شود «موفق شدند مسکوکاتی در آب آن چشمه بیابند». در این صورت ما یک ویرایش زبانی کرده‌ایم. ولی نکتۀ مهم‌تر که مغفول مانده است، این است که اینجا اصلاً «موفق شدن» مطرح نیست. این زنان کاوشگران باستا‌ن‌شناسی نبودند که بگوییم در تلاش چیزی بودند و سرانجام موفق شدند. آن‌ها این سکه‌ها را به طور اتفاقی یافتند. «موفق شدن» برای جایی خوب است که شخصی عمداً برای کاری تلاش کرده و سرانجام به نتیجه رسیده است.
پس من عبارت را چنین می‌نویسم.
«در بهار سال ۱۳۲۶ ش زنان قبایل منگلی در آب آن چشمه مسکوکاتی یافتند.»
🔻
به همین دلیل من همیشه می‌گویم که در ویرایش بیش از این که نگران مسائل فنی مثل نقطه‌گذاری و قطع و وصل کلمات باشیم، در پی این باشیم که ببینیم عبارت مورد نظر هدف نویسنده را می‌رساند یا نه.

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻
قسمت اول
این نوشته یک برداشت شخصی است، نه یک تحلیل جامع از حقانیت دین اسلام. حقانیت دین می‌تواند جوانب و وجوه مختلفی داشته باشد و هر کسی که به دین اسلام ایمان دارد می‌تواند بنا بر یکی از این وجوه ایمان آورده باشد، یا حتی شاید دلیل مسلمانی‌اش همین باشد که مسلمان به دنیا آمده است. من می‌دانم که بیان این جلوه‌های گوناگون و دلایل بی‌شمار حقانیت این دین، در حوزۀ‌ اطلاعات اندک من نیست، ولی نمی‌شود گفت که چون من بر همه ابعاد قضیه وقوف ندارم، نمی‌توانم برداشت شخصی خود را هم بیان کنم.
انسان در اولین تأمل در این موضوع، شاید بگوید که من مسلمانم چون دین اسلام بر حق است؛ چون این دین بر پیامبر گرامی اسلام، محمد (درود خدا بر او باد) نازل شده است. اما اگر بپرسند که از کجا می‌دانی که این دین بر محمد نازل شده است، شاید بگوید «خوب نازل شد دیگر. ما شنیده‌ام و خوانده‌ایم که نازل شده است.» ولی این شنیدن به راستی کافی است؟ اگر این شنیدن کافی بود، همه مردم دنیا باید مسلمان می‌شدند، چون آن‌ها هم شنیده‌اند که 1400 سال پیش کسی به نام محمد ادعای پیامبری کرده است. پس چرا با این وصف، بسیاری از انسان‌های این دنیا، اسلام را به عنوان یک دین نمی‌پذیرند؟ به نظر می‌رسد که باید چیزی قوی‌تر از آن شنیدن در کار باشد تا انسان را به حقانیت این دین قانع سازد.
به نظر من بهترین کار این است که ما یک بار با خود فرض کنیم که اصلاً مسلمان نیستیم و اکنون با خبر رسالت پیامبر مواجه شده‌ایم. برخورد ما با این قضیه چیست؟ آیا معقول‌تر این است که محمد بن عبدالله را پیامبر مبعوث از سوی خداوند بدانیم؟ یا نه، بر این باور باشیم که دینی بر پیغمبر اسلام نازل نشده است و او با این حال، ادعای پیامبری است.
بیاییم به تاریخ سفر کنیم و به جایی برسیم که مردی چهل‌ساله امّی مکتب‌ندیده بناگاه ادعای پیامبری می‌کند. اگر ما این پیامبری را نپذیریم و این ادعا را بی‌اساس بدانیم، چه فرضی می‌توانیم کرد؟ گاهی برای ردّ یک قضیه، بیایید جهت خلاف آن را بررسی کنید. ببینید که پذیرفتن آن عقلانی‌تر است یا نپذیرفتنش.
اگر ما رسالت محمد را نپذیریم، لاجرم باید بگوییم که او دروغ گفته است و 23 سال تمام، با همه دشواری‌هایی که این دروغ برایش ایجاد کرد، بر آن پای فشرده است. به راستی محمد چه انگیزه‌ای برای دروغ داشت؟ آن هم دروغی که هر روز دایره گسترده‌تری بیابد. اگر به دروغ بگوید من پیامبر شمایم، باید همه آیات قرآن را هم به دروغ به خداوند نسبت داده باشد. باید همیشه سخنانی از خود بسازد و آن را به خداوند نسبت دهد. به راستی چنین روشی، به طول 23 سال، با آن آرامش خاطری که پیامبر ما داشت، ممکن است؟ ممکن است کسی نه یک روز، بلکه 23 سال تمام خلقی را بر سر کار بگذارد، در حالی که تا چهل‌سالگی کسی از او دروغی نشنیده است؟
و از آن مهم‌تر، بهایی است که شخص برای این ادعایش می‌پردازد. آنچه یک پیغمبر دروغین را به کارش دلبسته می‌کند و او را ثابت‌قدم می‌دارد، وفور پیروان و جمع شدن خلایق به گرد اوست، به ویژه هیاهوگرانی که ممکن است خودشان این توهم را تشدید کنند. ولی پیامبر ما در چند سال اول رسالتش حتی ده نفر پیرو نداشت. اگر با معیارهای ملموس و معمول بنگریم، در آن اوایل هیچ‌کس نمی‌بایست به تداوم و پیروزی این نهضت امید داشته باشد. به همین دلیل هم مشرکان در آن سال‌ها او را جدی نگرفتند. فقط مسخره‌اش کردند و به او خندیدند.
در این وضعیت خیلی طبیعی است که اگر شخصی ادعای دروغینی برای رسالت دارد، وقتی بعد از چند سال ببیند که حتی ده دوازده نفر پیرو هم ندارد، از آن ادعا دست بکشد، یا قدری از آن مواضع اولیه‌اش کوتاه بیاید تا مخاطبان بیشتری جلب کند.
ولی پیامبر با همه بی‌توجهی‌ها، با همه تمسخرها و سپس آزار و اذیت‌ها، با همه نومیدی از دعوت بعضی از نزدیکان همچون عموهایش، با نهایت شکیبایی به کارش ادامه می‌دهد. در وضعیتی که هیچ چشم‌انداز روشنی نیست، با قاطعیت مواضع خود را حفظ می‌کند و حتی در بهای ریاست بر شهر مکه هم به کوچک‌ترین معامله‌ای راضی نمی‌شود. این می‌تواند سلوک کسی باشد که به دروغ، مدعی رسالتی شده است؟

ادامه دارد
من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻
قسمت دوم
یک موضوع دیگر این است که انسان‌های متفاوت، انسان‌های معترض، انسان‌های نوآور و اصلاح‌گر، معمولاً این رفتار خود را در جوانی نشان می‌دهند، در آن زمان که اهل شر و شور و ماجراجویی‌اند.
اگر محمد کسی بود که در سنین جوانی علم مخالفت با بت‌ها را بالا می‌کرد؛ اگر با آدم‌های نسبتاً معترض و ماجراجو در مکه رفت و آمد و سر و سری داشت؛ شاید می‌شد گفت که این نهضت او رنگ انسانی دارد نه الهی.
در عصر پیامبر در مکه بسیاری از جوانان روشنفکر بودند که به دین مردم مکه اعتراض داشتند. بعضی از آن‌ها بت‌ها را نمی‌پرستیدند و رسماً به آن‌ها توهین می‌کردند. بعضی‌شان وقتی دیدند که این مذهب شرک پاسخگوی نیاز روحی آنان نیست، به مذاهب دیگر گرویدند. از آن جمله است ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه که به مسیحیت می‌گرود.
اگر محمد هم کسی از این جنس می‌بود، از آنانی می‌بود که در جوانی ندای یک رسالت جدید می‌داد، این قابل تصور بود که این ندا، یک توهم یا رسالت دروغین باشد. ولی او در تمام سنین جوانی و میانسالی، شخصی معمولی به نظر می‌رسیده است؛ نه از تیپ انقلابیون و معترضان به حساب می‌آید، نه از تیپ ادبا و نویسندگان است؛ نه از تیپ دانشمندان و فضلای رسمی است که بتواند به اتکای توانایی‌های شخصی و مادی خود یک نهضت نو را سامان‌دهی کند.
مردم در مکه محمد را به امانت‌داری، راستگویی، درستکاری و پاک‌نهادی می‌شناختند و او برایشان شخصی محبوب و قابل احترام بود. ولی او در همان زمان یک لیدر اجتماعی نبود، یک ادیب نبود؛ یک انقلابی نبود؛ یک دانشمند نبود. به راستی می‌شود پذیرفت که شخصی مدعی رسالتی دروغین شود، ولی در تمام طول جوانی هیچ نشانی از آن بروز ندهد و در چهل‌سالگی، در سنی که آدم‌ها معمولاً از شر و شور می‌افتند؛ صاحب خانه و خانواده‌اند؛ محافظه‌کارند، اهل خطر کردن و ریسک نیستند، یکباره ادعای رسالت کند و تا آخر عمر هم با جدیتی عجیب، آن را ادامه دهد.
موضوع دیگر، این است که با فرض دروغین بودن رسالت محمد، چه انگیزه‌ای برایش متصور می‌شویم؟ او انگیزۀ شهرت و ریاست داشت؟ امکان ندارد چنین باشد، چون در سال‌های اول، حتی چشم‌اندازی برای تداوم این نهضت متصور نبود. او در چند سال اول حتی نتوانست یک گروه قابل توجه از مردم گرد خود جمع کند. بارها در طول نهضت، وضعیت به طوری پیش رفت که بیم نابودی کامل آن می‌رفت. یک بار در آستانه‌ی هجرت، یک بار در جنگ بدر، یک بار در جنگ احد، از آن شدیدتر در جنگ احزاب که دیگر نابودی مسلمانان قطعی به نظر می‌رسید. این نهضت حتی تا جنگ حنین هم از خطر نابودی ایمن نبود.
واقعاً چه می‌شود تصور کرد؟ می‌شود تصور کرد که محمد بن عبدالله با ادعای یک رسالت دروغین، در پی ریاست بود؟ در پی پادشاهی بود؟ در پی محبوبیت در بین گروه وسیعی از مردم بود؟ می‌خواست یک رهبر بزرگ معنوی باشد؟ در آن سال‌های سخت آغازین که او با جدیت بر مواضع خود پای افشرده بود، فراگیر شدن این نهضت قابل پیش‌بینی نبود، مگر برای کسانی که از روی وعده‌های الهی به این فراگیری و موفقیت ایمان داشتند. پیروان محمد را در آن سال‌ها فقط یک چیز می‌توانست در کنار این مردِ تنها جمع کند، یک ایمان قوی. ولی به راستی یک پیامبری دروغین، می‌تواند این ایمان و اراده‌ی قوی را در او و پیروانش ایجاد کند که سخت‌ترین شکنجه‌ها و دشواری‌ها را تحمل کنند؟
ادامه دارد
🔹 من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻 قسمت سوم و پایانی
موضوع دیگر، توان مدیریت و ادامۀ نهضت است. پیامبر ما در طول این نهضت، توان بالایی در مدیریت آن از خود نشان داده است. تاکتیک‌های مبارزه، تاکتیک‌های جنگ و صلح، حسابگری‌های دقیق در مقابل دشمن، این‌ها چیزهای اندکی نبوده است. چه کسی می‌توانست با دست خالی و با یاران اندک همه شبه جزیره عربستان را در دایره نفوذ دیانتی که خود آورده است درآورد، بدون این مهارت‌ها، شجاعت‌ها، تدبیرها و حسابگری‌ها؟
بله، ما در تاریخ نوابغ سیاسی، نظامی و تشکیلاتی داشته‌ایم. ولی آنها از همان جوانی این نبوغ را نشان داده‌اند. ولی محمد تا چهل‌سالگی جزء آدم‌های نخبه و معروف مکه به شمار نمی‌رفت. بزرگان عرصه‌ی سیاست و جنگ در مکه کسان دیگری بودند، کسانی از جنس ابوسفیان و ابوجهل و عثمان بن طلحه و خالد بن ولید و سهیل بن عمرو و در مجموع کسانی که می‌شد تصور کرد که اگر بخواهند و گرد هم جمع شوند، بتوانند حرکتی جدی پی‌ریزی کنند، که البته دیدیم همه در برابر محمد شکست خوردند.
اگر بگوییم او نابغه‌ای بود که این استعداد او در چهل‌سالگی به کمال و ظهور کامل رسید، این پرسش قابل طرح است که او در چه مکتبی، در چه خانواده‌ای، در چه تشکیلاتی پخته و آزموده شد. بسیاری از نوابغ سیاسی در خانواد‌هایشان و در حوزه‌ی مدیریتی آن خانواده‌ها آزموده می‌شوند. معاویه یکی از نوابغ سیاسی عرب است، ولی او در زیر دست پدری همچون ابوسفیان آزموده شده است. عمرو بن عاص از نوابغ است، ولی او فرزند یکی از اشراف مهم مکه است، یعنی عاص بن وائل. عبیدالله بن زیاد که به راستی نابغه‌ای در سیا
ست بود، فرزند زیاد بن ابیه است که خودش از نوابغ مکه به شمار می‌رود. عمر سعد، پسر سعد بن وقاص است. این‌ها غالباً در سایه خانواده‌هایشان توانستند این نبوغ و استعداد را به کمال برسانند، هرچند در مسیر نادرست.
ولی محمد، حتی اگر بارقه‌هایی قوی از نبوغ داشت، در کدام خانوادۀ صاحب‌نفوذ، در سایۀ کدام تشکیلات، زیر دست کدام مربی و معلم به این مرتبه از توانایی رسید که 23 سال تمام، نهضتی را با چنان مدیریت خارق‌العاده‌ای پیش ببرد که همه آن دُهّات مکه را شکست دهد؟
در باره‌ی این «دهات مکه» توضیحی بدهم. در مکه چهار نفر بودند که هوشمندان و زیرکان فوق‌العاده این شهر به شمار می‌آمدند: معاویه بن ابوسفیان، عمرو بن عاص، زیاد بن ابیه و مغیره بن شعبه. همین‌ها بودند که که دیدیم چطور نیم قرن بعد، جامعۀ مسلمین را چنان فریفتند که از کسی مثل علی بن ابوطالب رویگران کردند. بله، از این دهات اربعه، سه تن در برابر علی قرار گرفتند. معاویه، عمرو عاص و مغیره بن شعبه. و به اتکا به هوش، درایت و حیله‌گری خویش، حتی لشکریان علی را علیه خود او شوراندند. حتی کاری کردند که نماینده‌ی علی (ابوموسی اشعری) خودش به دست خود علی را از خلافت عزل کرد.
درست است که شرایط اجتماعی هم در آن زمان به نفع اینان بود و بسترهای لازم برای پیشرفت آنان فراهم شده بود، ولی نمی‌توان منکر شد که اگر قرار بود مبنای کار فقط هوش و درایت و نبوغ طبیعی انسان‌ها باشد، محال بود که پیامبر ما بدون بهره‌گیری از نیروی رسالت خویش، بتواند حریف چنین کسانی شود.
به راستی چه چیزی یک کودک یتیم چوپان، و سپس یک جوان بازرگان تعلیم‌ندیده و مدرسه نرفته را که تا چهل‌سالگی حتی یک حرکت سیاسی یا نظامی یا مدیریتی بزرگ از او بروز نکرده است، بناگاه رهبر نهضتی می‌سازد که در ظرف بیست سال، همه آن نوابغ عرب را به تسلیم وامی‌دارد و همه آن «دهات اربعه» را منکوب خود می‌سازد؟ این توانایی، این قابلیت می‌تواند منشأ انسانی صرف داشته باشد؟‌
این چیزی است که مرا به اعجاب و تسلیم وامی‌دارد و می‌بینم که اگر همه آن اعتقادات سنتی و موروثی خود را هم به کنار نهم و بخواهم از یک منظر کاملاً خشک تاریخی و اجتماعی به موضوع نگاه کنم، نمی‌توانم به رسالت الهی محمد مصطفی (درود بر او و خاندان او) ایمان نیاورم. این شاید مهم‌ترین دلیل من برای مسلمان بودن باشد.

#من_چرا_مسلمانم
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترسیم جدول متقاطع در این‌دیزاین
به کمک استایل‌های جدول
#آموزشی_کاظمی
#جدول
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روش غیرفعال کردن سرصفحه در این‌دیزاین
با استفاده از ایجاد یک مسترپیج سفید و اعمال آن بر صفحات مورد نظر.
#آموزشی_کاظمی
#سرصفحه
#این_دیزاین
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درج عکس با زیرنویس در انتهای کتاب در این‌دیزاین، به صورت جعبه‌های مستقل.
درج عکس در جعبه‌های پیوستۀ متنی به روش لنگرکردن را در فیلمی دیگر نشان داده‌ام.
#تصویر
#این_دیزاین
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 روش نصب اسکریپت‌ها در این‌دیزاین
اسکریپت‌ها برنامه‌هایی کمکی هستند برای انجام خودکار و سریع بعضی کارهای وقت‌گیر در این‌دیزاین.
#اسکریپت
#این_دیزاین
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لنگر کردن تصویر به متن و استفاده از آبجکت استایل برای تنظیمات لنگر در این‌دیزاین
#این_دیزاین
#لنگر
#تصویر
@asarkazemi