ایران بریفینگ
7.19K subscribers
20.9K photos
27.8K videos
36.6K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تقوی نماینده سابق تهران و رابط دولت و‌ حوزه‌های علمیه : هیتلر درست تشخیص داد و گفت اسرائیلی‌ها نباید تو اروپا باشن. هرکجا هستن بکشینشون یا بیرونشون کنین.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬14🔥1🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ملجمعه مانکن مشهور عراقی است ، بدون حجاب اسلامی در شهری که جمهوری اسلامی آن را مقدس می‌داند و بارگاه امام حسین است.
در حال تبلیغ برای خودروی جمهوری اسلامی ، ساینا به قیمت ۲۹۰هزار دینار ، یعنی پنچ میلیون و هشتصد هزار تومان، بدون انتظار و‌ قرعه کشی و کارت ملی و … تحویل فوری و با آپشنهای بیشتر
بعد همین خودرو بدون هیچ وسایل جانبی مثل لاستیک زاپاس و‌ جک و… در ایران با همه دردسرهایش و در پائین ترین سطح کیفیت در حدی که فردای روز تحویل امکان روشن نشدنش هست ۱۵۰ میلیون تومان .
اگر اعتراضی هم بکنید که چرا باید به عراق و عراقی اینقدر سوبسید و تخفیف داد می‌گویند به شما خائن وطن فروش!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬193🔥1
از دانشگاه آزاد سبزوار #ارسالی_شما ؛ امروز که وارد #دانشگاه_آزاد_سبزوار شدم ، دیدم مامور حراست بدو بدو داره میاد سمتم. از همون دور داشت می‌گفت آقا کجا؟ کجا؟
گفتم: مدرس هستم. گفت آخه با شلوار جین!؟
و من همچنان دارم به آزادی اختلاس و ضدیت شلوار جین با تدریس فکر می‌کنم!
#فساد_سیستماتیک #سرکوب_دانشگاه

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
👍11🤬2🔥1
هم‌زمان با ادامه آتش‌سوزی‌های پی‌در‌پی در نقاط مختلف ایران پس از توقف جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل؛‌ خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران،‌ ضمن تایید اینکه شهروندان اظهارات و گزارش رسانه‌های حکومتی مبنی بر «نشت گاز» در انفجارها را باور نمی‌کنند، نوشت چنین حوادثی طبیعی است.
فارس در مطلبی نوشت: «بررسی علمی و کارشناسی نشان می‌دهد چنین حوادثی در کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت و ۳۰ میلیون مشترک گاز کاملاً طبیعی محسوب می‌شود.»
از سوی دیگر مدیرعامل شرکت ملی گاز نیز اعلام کرد: «در کشوری با این حجم از مشترکان گاز، وقوع چنین حوادثی اجتناب‌ناپذیر است و متاسفانه همیشه بوده و آمار آن در این روزها تغیری نکرده است.»

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
😁101
#امروز_در_تاریخ / امروز ۲۳ تیرماه،سالگرد فوت #مریم_میرزاخانی ریاضیدان و استاد دانشگاه استنفورد است.
میرزاخانی از دانشجویان ‌#دانشگاه_شریف بود، در یک سفر دانشجویی اتوبوس آنها به دره‌ای سقوط کرد که در پی آن دو تن از دانشجویان #دانشگاه_تهران و پنج نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در مسیر بازگشت از بیست ودومین دوره مسابقات ریاضی که در #دانشگاه_چمران_اهواز برگزار شده بود، کشته شدند، هنگامی‌که بازماندگان به نحوه اعزامشان با اتوبوسی فرسوده و نبود امکانات مناسب پزشکی و اورژانس اعتراض کردند مورد تهدیدات امنیتی قرار گرفتند.
خانم‌ میرزاخانی پس از این واقعه ایران را ترک و به آمریکا رفت.
او در سال ۲۰۱۴ به دلیل کنش گری در زمینه”دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه ای آن ها” برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است.
وی اولین زن و ایرانی برنده مدال فیلذر است.
مریم به گفته خودش، در دوران کودکی دوست داشته روزی نویسنده شود و هیجان‌انگیزترین لحظات زندگی‌اش به مطالعه رمان می‌گذشته است. او سال‌ها پیش جایی گفته بود که فیلم مورد علاقه‌اش، داگویل (Dogville) است. داگویل فیلمی درام و انتزاعی از لارس فون تریه بود که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد؛ فیلمی که سراسر هندسه و فضای آن با قوه تخیل و انتزاع بیننده ساخته می‌شود.

داگویل خانه‌هایی دارد بدون در و دیوار؛ وسایل و ابزارها و اتاق‌هایی دارد که وجود ندارند و طرح خیالی آنها با گچ روی زمین کشیده شده‌است. گرِیس، دختر جوانی که به داگویل آمده، در ابتدا مردمی مهربان و صمیمی را می‌بیند که رفتارشان به تدریج تغییر کرده و به‌تدریج او را آزار می‌دهند.

اینکه چرا “داگویل” فیلم مورد علاقه مریم بوده، چندان مشخص نیست. خود او درباره این فیلم، چنین گفته بود که در داگویل، دیوار و چیدمانی وجود ندارد و شما خودتان باید آنها را در ذهن تصور کنید. شاید بتوان گفت که زندگی دور از وطن، به‌نوعی همان دهکده داگویل است؛ همه‌چیز دارد و در عین حال، هیچ‌چیز ندارد؛ اسباب و وسایل و امکانات آن واقعی نیستند.

زندگی در غربت و به دور از وطن، همچون زندگی در خانه‌ای است که در و دیوار ندارد و مریم میرزاخانی، در واقع شخصیت اصلی داستانی بود که مانند “گرِیس”، در خانه بی در و دیوار غربت زندگی کرد و در جوانی و دور از وطن درگذشت و به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
20🕊2👍1👏1
در خاطرات #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در ۲۴ تیر ۱۳۶۷ آمده است:«از سران قوا خواستم که برای مذاکره درباره آینده جنگ، با توجه به مسائل اخیر جبهه، عصر به منزل بیایند. ساعت پنج بعد از ظهر، سران قوا و احمدآقا آمدند. وضع جبهه و رویدادهای اخیر را گفتم.
بعد از کمی بحث، سیاست ختم جنگ مورد اتفاق نظر قرار گرفت و دسته جمعی برای پیشنهاد ختم جنگ خدمت امام رفتیم. نماز مغرب و عشاء را با امام خواندیم و به مذاکره نشستیم. جلسه بیش از یک ساعت طول کشید.
شرح مبسوطی از مشکلات جنگ و ضعف روحیه و امکانات و عده خودی و قدرت و امکانات دشمن را توضیح دادیم و مشکل پدافند از خوزستان را که سپاه برای آن ۴۵۰ گردان نیروی پیاده و ۶۰ گردان زرهی و ۱۲۰ گردان توپخانه خواسته است و با تخصیص دو سوم این مقدار، بقیه خطوط به شدت آسیب پذیر خواهد شد و هم اکنون هم شده، با اینکه چنین نیرویی را به خوزستان نبرده‌ایم، جزئیات شکست‌ها را توضیح دادم.
ایشان فرمودند راه حل چیست؟ همگی گفتیم ختم جنگ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یا شکل دیگر. امام نگران عدم وفای دشمن بودند و ناراحتی مردم حزب الله که احتمال اول را ضعیف و احتمال دوم را هم در مقابل خوشحالی بخش عظیمی از مردم و آثار مثبت صلح قابل تحمل دانستیم، و علاوه بر این، پیش بینی اجبار به پذیرش صلح در آینده، بعد از تحمل خسارات بیشتر به علت کمی نیروی داوطلب و بی خاصیتی نیروهای اجباری.سرانجام ایشان موافقت کردند و فرمودند با حضور جمعی از وجوه روحانیت و مدیران و مسئولان تصمیم گیری شود. ما به منزل برگشتیم و لیستی از ائمه جمعه و نمایندگان و وزراء و روحانیون جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم و اعضای] شورای نگهبان و... تهیه شد و برای تصویب امام فرستادیم که تصویب کردند.»
#خاطرات_هاشمی_رفسنجانی #جنگ_ایران_عراق #قطعنامه۵۹۸

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬83🔥2👍1
امروز شانزدهمین سالگرد برملاشدن جنایتی است که در بازداشتگاه کهریزک انجام شده است.
#بازداشتگاه_کهریزک یا به واقع «اردوگاه مرگ کهریزک» یکی از صد‌ها جنایتی است که در دهه هفتاد و هشتاد نیروهای امنیتی و انتظامی با آزادی تام و فراغت بال نسبت به شهروندان بی‌دفاع ولو مجرم انجام دادند، این جنایت با مرگ چند جوان در دوران اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ که در میان آنها دو فرزند وابسته به حکومت نیز وجود داشت همراه شد(سامان دادمان فرزند وزیر راه کشته شده دولت خاتمی که دچار جراحت جدی شده بود و محسن روح الامینی فرزند عبدالحسین روح الامینی رئیس وقت انستیتو پاستور و‌ از مشاوران سلامت و‌ تیم پزشکی خامنه‌ای)
‏‌‎این بازداشتگاه در دوران فرماندهی قالیباف بر نیروی انتظامی تأسیس و تا میانه تابستان ۱۳۸۸ ناشناخته بود، ‎در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آن‌که مرگ #محسن_روح_الامینی در بیمارستان ساسان تهران و خطر قطع نخاع و‌ مرگ مغزی سامان دادمان در بیمارستان سجاد تهران جدی شد با افشا و اعتراض همسر مهدی باکری و عبدالحسین روح الامینی به انتقادات گسترده انجامید و سید علی خامنه‌ای به دلیل آنچه که «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» دانست، دستور بستن آن را صادر کرد.
هرچند دستگیرشدگان اعلام کردند که این بازداشتگاه تا روزها پس از این اعلام نیز همچنان باز بود.
در ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، علی‌اکبر حیدری‌فر، دادیار سابق تهران در زمان فاجعه کهریزک، به ۱۵ سال حبس محکوم شد؛ ولی سخن‌گوی قوه قضاییه ۳۱ خرداد اعلام کرد که جرم دادیار حیدری‌فر هیچ ارتباطی به جریان کهریزک ندارد و مربوط به دو فقره اتهام شخصی است.
‏‌‎این بازداشتگاه در اسفند۱۳۷۹ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به «جزیره» با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
‏‌‎اگرچه گزارشهایی هم از وجود این بازداشتگاه در دهه ۷۰ و حتی ۶۰ به عنوان «زندان شورآباد» برای بازداشت معتادان به مواد مخدر وجود دارد که گمان می‌رود همین بازداشتگاه باشد.
‏‌‎از اواسط سال ۱۳۸۰ و همزمان با توسعه و ساخت و ساز آن پلیس امنیت نیروی انتظامی و سپاه پاسداران از آن برای نگهداری و شکنجه بعضی از بازداشت‌شدگان نظیر طرح اراذل و اوباش استفاده کردند.
از #محمد_باقر_قالیباف به عنوان موسس و #محمد_باقر_ذوالقدر (جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران که در دولت محمود احمدی‌نژاد جانشین وزیر کشور شد و فرماندهی عالی نیروی انتظامی نیز به فرمان خامنه‌ای، به وی سپرده شد) به عنوان فرمانده ارشد و در اختیار دارنده این بازداشتگاه نام برده شده.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬9🔥2
روایت رضا ذوقی یکی از آسیب‌دیدگان کهریزک تلخ و دردناک است. ذوقی در شرح وضعیت کهریزک این گونه روایت می‌کند که «از لحظه بازداشت تا انتقال به کهریزک ضرب و شتم‌های وحشتناک شدیم لباس‌هایمان پاره شده بود… دو اتوبوس بودیم به کهریزک بردند… در آنجا راننده اتوبوس می‌گفت ظاهرا داخل کهریزک جا ندارد دعا کنید اینجا شما را پذیرش نکنند و به زندان اوین بروید… به کهریزک رفتیم … ما را به صف کردند لخت‌مان کردند لوله پی وی سی هم دائم بالا سرمان بود یا به ما می‌خورد یا به دوستانمان…شرایط خیلی بدی بود… ۵ روزی که در داخل کهریزک بودیم یک عمر گذشت.
هر لحظه خاطراتی داریم که از ذهن‌مان پاک نمی‌شود… شب اول ما را به قرنطینه یک زیرزمین بردند. محوطه ۶۰ متری. هیچ امکاناتی نبود… دستشویی در و پیکر نداشت… شرایط بهداشتی وجود نداشت. گرمای بیش از حد آنجا خیلی ما را اذیت می‌کرد… در یک فضای ۶۰ متری ۱۴۰ نفر جمعیت بودیم از شدت گرما همه عرق می‌ریختیم… از روز قبل که دستگیر شده بودیم، چیزی نخورده بودیم ۲۴ ساعت ما چیزی نخوردیم به کهریزک رسیدیم … آنجا هم … لوله خوردن دیگر عادی شده بود آنقدر لوله خوردیم…»
وی که این اظهارات را در سالگرد #جنایت_کهریزک در سال ۱۳۹۱ به ایران بریفینگ گفته است ادامه داد: «روز اول گفتند اینجا شپش داره باید لباس تان را برعکس بپوشید بعد دیدیم کرم و شپش و … هست… آنجا را آخر دنیا حس می‌کردیم… نه کسی صدای ما را می‌شنید و نه …
…بعد آمدند گفتند اینجا شپش داره باید سم‌پاشی کنیم… ما را به حیاط بردند و بلافاصله بعد از سم‌پاشی گفتند باید داخل بروید… شرایط به قدری بد بود که برخی بیهوش شده بودیم… از حال رفتیم… بچه ها آنقدر سروصدا کردند و به در کوبیدند که مجدد اجازه دادند به حیاط برگردیم… که آن حیاط برایمان حکم طلا داشت… یکی از شعارهایی که مجبور می‌کردند بگیم می‌پرسیدند:«اینجا کجاست؟» ما باید می‌گفتیم: «کهریزک» بعد می گفتند: «کهریزک کجاست؟» ما باید می گفتیم: «آخر دنیا» بعد می گفتند: «از غذایتان راضی هستید؟» ما باید می‌گفتیم: «بله قربان» این شعارها را روزی دوبار باید تکرار می کردیم..»
مشکل گرما، بهداشت، آب غیرآشامیدنی، شکنجه‌های جسمی… روی آسفالت داغ کلاغ پر و چهاردست و پا می‌رفتیم همزمان لوله می‌خوردیم… در همان محوطه ۶۰ متری گرم روزی دو بار دود گازوئیل مربوط به ژنراتور برق آنجا از دریچه نزدیک سقف زیرزمین وارد اتاق می‌کردند بدون استثنا اگر زخمی روی بدن بود چرک و عفونت کرده بود. از چشم همه به جای اشک چرک سفید بیرون می‌آمد…
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬221👍1🔥1🤔1
سامان دادمان ، فرزند رحمان دادمان وزیر راه و‌ترابری دولت خاتمی است که در سانحه هواپیمای یاک ۴۰ شرکت هواپیمایی فراز قشم کشته شد، وی در راهپیمایی خیابان آزادی بازداشت می‌شود، ابتدا به یک پایگاه بسیج منتقل و سپس با خودروی نیسان حمل زباله به زندان اوین، به همراه دست کم ۳۰ زندانی دیگر منتقل می‌شود، در زندان اوین در همان خودرو ساعتها معطل نگه داشته می‌شوند، زندان اوین آنها را پذیرش نمی‌کند و همگی به #بازداشتگاه_کهریزک منتقل می‌شوند.
نام #سامان_دادمان بارها در حکم سازمان قضایی نیروهای مسلح آورده شده وی یکی از شاکیان این پرونده بوده ، سال ۱۳۹۶ او‌ به ایران بریفینگ گفت هم حکم محکمی در دادسرای نظامی داده شد، هم خامنه‌ای گفته بود فاجعه صورت گرفته اما نه تنها هیچ متهمی مجازات نشد بلکه بعد آن اینقدر من را تهدید و‌ اذیت کردند که مجبور شدم ایران را ترک کنم.
او در بخش دیگری روایت می‌کند: «بچه‌ها ناامید شده بودند #محسن_روح_الامینی نزدیک من بود ما همزمان با هم بازداشت شده بودیم بلند شد گفت اگر اینجا هستیم به خاطر هدف و آرمانی هستیم نباید ناامید شویم. نهایت می‌خواهیم کشته شویم ولی مطمئن باشید فقط کشته نمی‌شویم… اسم‌مان زنده می‌ماند و در آینده از ما به عنوان قهرمان یاد می‌کنند.. ناامید نباشید.. این حرف محسن در ذهن من هست که چقدر انسان و بزرگوار بود. وقتی من به او گفتم خودمان را معرفی کنیم گفت اگر بگوئیم آزادمان می‌کنند و روحیه بقیه بچه‌ها خراب می‌شود نگو‌ فرزند دادمانی، او پا به پای همه بود، تا جان سپردن…»

دادمان می‌گوید حتی قبل از انتقال به اوین هم باز شاهد ضرب و شتم‌ها بودیم امیر جوادی‌فر یک چشمش نابینا شده بود و خونریزی معده داشت… به زور نفس می‌کشید چون از آفتاب به سایه رفته بود از سوی سردار کمیجانی رییس کهریزک مورد ضرب و شتم قرار گرفت که خیلی دردناک بود..

دادمان می‌گوید مرتضوی وقتی تهدیدمان کرد که کسی از جزئیات کهریزک حتی بعد آزادی جرات ندارد حرفی برند، ما همه خوشحال شدیم، چون حس کردیم پس احتمال آزادی ما هم هست، چون فکر می‌کردیم همه مان در کهریزک خواهیم مرد.
او درباره بعد از انتقال به زندان اوین می‌گوید: «روز اول که به اوین رسیدیم مرتضوی به زندان اوین آمد و با چند نفر از بچه‌ها دیدار کرد و گفت کسی نباید از جزئیات کهریزک چیزی بگوید و باید بگوییم این اتفاقات و شکنجه‌ها قبل از کهریزک بوده… در اوین تصمیم گرفتیم پس از آزادی شکایت کنیم همین کار را هم انجام دادیم و جزئیات اتفاقات را اعلام کردیم و شکایت ما ثبت شد..»
او می‌گوید: «عذاب و شکنجه آزار روحی و جسمی پاک نمی‌شود..»
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬114🔥1
مجید مقدم یکی دیگر از بازداشت شدگان کهریزک است، او در #آبان_خونین_۹۸ نیز بازداشت شد و در #بازداشتگاه_کهریزک شاهد کشته شدن جوادی‌فر هم بوده شرح می‌دهد: «از همان ابتدای ورود به کهریزک با لوله‌های پی وی سی به سر و صورت ما می‌زدند.»
#مجید_مقدم در شرح بازداشت خود و فاجعه شوم کهریزک توضیح می‌دهد: «روز ۱۸ تیر بود به همراه برادرم و سایر مردم در خیابان «قریب» تقاطع «نصرت» بودیم که با یورش ماموران موتورسوار مواجه شدیم. آنها اول گاز اشک آور پرتاب کردند و مردم متفرق شدند؛ اما یک خانمی بود که روی زمین زانو زده بود و به شدت سرفه می‌کرد، وقتی نزدیک شدم، متوجه شدم که ایشان باردار هستند و در اثر برخورد باتوم ماموران توان حرکت ندارد، رفتم و به سرعت یک قوطی آب معدنی برداشتم و در حالی که به داشتم کمکش می‌کردم برخیزد با تعداد زیادی مامور و لباس شخصی‌ها برخورد کردم، آنها من را پس از ضرب و شتم‌های شدید دستگیر کردند و به پلیس امنیت بردند. در آنجا حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر بودیم. اول از ما بازجویی‌های ابتدایی را انجام دادند. همه در داخل یک اتاق بودیم که ماموران می‌آمدند و تا می‌توانستند ما را کتک می‌زدند و می‌گفتند شما‌ها می‌خواهید رژیم را عوض کنید؟
پس از ضرب و شتم‌های زیاد- بطوری که من تا مرز بیهوشی رفتم- مشخصات ما را نوشتند و از ما عکس گرفتند و سپس ما را به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند، ساعت حدود ۱۲ شب بود که ما را به راهرو بردند و نفری یک برگه دادند تا مجدد مشخصاتمان را نوشتیم. سوالاتی هم پرسیده شده بود که باید جواب می‌دادیم. مثلا سوال شده بود که از کدام شبکه جاسوسی دستور می‌گرفتید؟ و یا چگونه با شبکه منافقین در ارتباط هستید و از اینجور سوال‌ها. صبح شده بود که ما را به حیاط بردند و سپس «دادیار حیدری‌فر» آمدند و به ما نفری یک برگه دادند که در آن ۵ اتهام به ما نسبت داده شده بود و ما باید مشخصات خود را می‌نوشتیم و امضا می‌کردیم. اگر امضا نمی‌کردیم با شکنجه‌های شدیدی مواجه می‌شدیم و در واقع چون بیرحمی ماموران به ما ثابت شده بود مجبور بودیم امضا کنیم. سپس برگه‌ها را جمع کردند و به دادیار«حیدری‌فر» دادند و ایشان بدون هیچ صحبتی تمام برگه‌ها را مهر و امضا کرد و به ما گفت! همگی به «کهریزک» می‌روید و تا آخر تابستان آنجا هستید و اگر زنده ماندید به پرونده‌تان رسیدگی می‌شود. با شنیدن این صحبت‌ها ترس و اضطرابمان بیشتر شد و من با ذهنیتی که پیدا کرده بودم مرگ را حس می‌کردم و با خودم می‌گفتم مگر کهریزک کجاست؟ و چه جور جایی هست که قرار است زنده از آنجا بیرون نیاییم. ساعت حدود ۴ بعدازظهر بود. ما را سوار اتوبوس کردند و به کهریزک منتقل کردند.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
11🤬5🔥1
رضا ذوقی روایت می‌کند وقتی جنایت بازداشتگاه کهریزک‌فاش شد و‌ما را به اوین بردند: «در جلوی درب اوین تعداد زیادی از خانواده‌ها تجمع کرده بودند، ما وارد اوین شدیم آنقدر در شوک بودیم که نمی‌دانستیم چه بلایی از سرمان گذشته. وقتی همه از اتوبوس پیاده شدیم بوی تعفن ما تمام محوطه اوین را پر کرده بود. بطوری که تمام پرسنل اوین از ماسک استفاده می‌کردند. در همین حال چند نفر از بچه‌ها روی زمین غش کردند و از جمله «محسن روح‌الامینی» هم از قبل در حالت بیهوشی بر روی زمین با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، من با دیدن سامان و محسن و یادآوری صحبت‌های چند شب پیش‌اش و زنده کردن امید در بچه‌ها بی‌اختیار اشک ریختم و پیش خودم می‌گفتم نکند محسن هم برود پیش امیر، در همین حین دیدم به سرعت آمبولانس آمد و محسن و سامان را که حالشان خوب نبود را بردند.
در اوین انگشت‌نگاری شدیم و از ما عکس گرفتند و بعد فرستادند قرنطینه یک و جلوی درب ورودی به هرکس یک دست لباس و صابون و شامپو و یک محلول ضد شپش دادند. همه شروع کردیم به دوش گرفتن، وقتی وارد اتاق شدم، دیدم #محمد_کامرانی روی تخت دراز کشیده و از درد ناله می‌کند، من و چند تن از بچه‌ها دست و پایش را گرفتیم و به سمت در «قرنطینه یک زندان اوین» بردیم تا وکیل بند آمبولانس خبر کند.
دو‌روز بعد خبر کشته شدن محسن روح‌الامینی و محمد کامرانی به ما رسید و از طریق رسانه‌ها شنیدیم که دستور بسته شدن کهریزک را دادند، و ما را با قید کفالت آزاد کردند.
ما از شهادت دوستانمان ناراحت شدیم و به خاطر پایمال نشدن خونشان اقدام به شکایت از ماموران و آمران و عاملین جنایت کهریزک کردیم. ابتدا از ما استقبال کردند ولی بعد از مدتی از ما خواستند تا رضایت بدهیم. من شاهد عینی مرگ امیر بودم و نمی‌توانستم رضایت بدهم.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬125🔥1
مسعود علیزاده می گوید :«از نود و پنج نفر، تنها سی و پنج، چهل نفر باقی ماندند و از بقیه به زور و تهدید رضایت دادند؛ تا آنجایی که خبر دارم از پنجاه و پنج نفر رضایت گرفتند. به آن‌ها صدهزار تومان و دویست هزار تومان و پانصد هزار تومان خسارت دادند تا رضایتشان را بگیرند.
بعد از انتخابات من به همراه مردم معترض در راهپیمایی‌ها شرکت کردم و در روز هجده تیر به همراه جمع زیادی از مردم معترض توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم و با چشم بند ما را سوار یک تویوتا کردند و به یک محل نامعلوم بردند.
با ضرب و شتم می‌گفتند بگو که بیا بگو #ندا_آقا_سلطان را تو کشتی… حدود ساعت ۱۰ ما را به پلیس امنیت میدان حر بردند و آنجا ما را تقسیم کردند و ما را که حدود سیصد و پنجاه نفر می‌شدیم به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند و شب خیلی سختی را گذراندیم.»
علیزاده می‌‌گوید: «فردای آن روز ما را به حیاط بردند و حیدری‌فر یک کاغذی که اتهام اقدام علیه ملی، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور و تخریب اموال عمومی در آن نوشته بود جلوی ما گذاشت و گفت امضا کنیم و هر کس امضا نمی‌کرد کتک می‌خورد و چند نفر از دوستان زمانی‌که پرسیدند «کهریزک کجاست؟» آقای حیدری‌فر گفت: «تا آخر تابستان کهریزک هستید اگر زنده ماندید آن وقت می‌فهمید کهریزک کجاست.»
وقتی وارد کهریزک شدیم مجبورمان کردند در مقابل همدیگر (از بچه هفده ساله تا پیرمرد شصت ساله) لخت مادرزاد شویم که خیلی برای ما شکنجه آور بود.
این بخش از توضیح علیزاده که می‌گوید:‌ «ما حدود ۱۳۶ نفر بودیم و در داخل قرنطینه یک عده از مجرمین خطرناک را داخل کردند و شروع کردند به اذیت کردن ما.» حاوی وقایع تکان دهنده‌ای از تعرض جنسی به نوجوانان است که بازنشر نخواهیم کرد.
‌‎نکته غم انگیز در توضیح علیزاده بیان این مساله است که جنایاتی که در کهریزک شد فقط سه نفر کشته نداشت؛ بلکه خیلی‌ها آسیب‌های زیادی دیدند که هنوز با آن زندگی می‌کنند.
‌‎علیزاده اشاره می‌کند: «در حقیقت پرونده کهریزک مربوط به تمامی ۱۳۶ نفر است و در آنجا همه مورد نقض حقوق بشر قرار گرفتند و هزینه دادند که متاسفانه باعث مرگ سه نفر از دوستانمان شد. ولی باید به همه افراد در آنجا بها داده شود و اخبارشان پیگیری شود چرا که به طور مثال سامان دادمان همچنان نمی تواند راه برود یا رامین‌ پوراندرجانی پزشک بازداشتگاه کهریزک که با نیروی انتظامی و سعید مرتضوی دادستان وقت تهران همکاری نکرد و به طور مشکوکی کشته شد و هیچ‌گاه پرونده کشته شدن رامین مورد بررسی قرار نگرفت.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬124🔥1
مسعود علیزاده می‌گوید خیلی از کشته شدگان‌کهریزک هرگز نامشان گفته نشده است:«رامین آقازاده قهرمانی که آقای روح الامینی کشته شدن او را فاش کرد و به عنوان چهارمین قربانی کهریزک شناخته شد و تا به امروز به پرونده او رسیدگی نشد و نیروی انتظامی از مادر مسن رامین آقا‌زاده به زور رضایت گرفت.

دکتر سود بخش هم یکی از پزشکان کهریزک بود که ایشان هم به دلیل همکاری نکردن با نیروی انتظامی به طور مشکوکی به قتل رسید، درست مثل
#رامین_پوراندرجانی .

احمد نجاتی کارگر هم یکی دیگر از قربانیان کهریزک است، بعد از ثبت شکایت با چاقو به سراغش رفتند.

رنج‌ها و شکنجه‌های کهریزک برای بازماندگان آن محدود به بازداشتگاه نشده و پس از آن نیز آزارها تداوم داشته است و علیزاده نیز همانند ذوقی در بیان این فشارها می‌گوید: «‌ هدف از پیگیری ما در طول این مدت این است که از تکرار حوادث مشابه جلوگیری شود. شاید اگر‌‌ همان سال عدالت برقرار می‌شد و مسببین اصلی مجازات می‌شدند، دیگر شاهد کشته شدن ستار بهشتی نبودیم‌.

در تاریخ ۸۹/۸/۲۵ از آقایان مرتضوی، حداد و حیدری‌فر شکایت کردم. پرونده ابتدا در دادسرای نیروهای مسلح مطرح شد؛ اما دادگاه اعلام کرد که رسیدگی به اتهامات این سه تن در صلاحیت دادگاه کیفری استان است. به این ترتیب پرونده آن‌ها را به دادسرای کارکنان دولت فرستاد.
در تاریخ ۹۰/۵/۵ با من تماس گرفتند که شما برای پرونده کهریزک می‌توانید از این آقایان شکایت کنید. به دادسرای کارکنان دولت رفتیم و طرح شکایت کردیم. اما بازپرس برخورد خیلی بدی با من داشت و می‌گفت: «مرتضوی هیچ وقت دادگاهی نمی‌شود. شما بیهوده تلاش می‌کنید.»
با این حال من شکایت خود را ثبت کردیم. اما من با فشارهای زیاد و تهدید های تلفنی مواجه شدم و حتی با چاقو به جانم سوءقصد شد و دچار آسیب‌های جدی شدم. در نتیجه به ناچار ایران را ترک کردم.»
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
🤬93🔥1
امیر جوادی فر ۲۴ ساله متولد ۱۳۶۳ ترانه سرا و هنرمند دانشجوی دانشگاه قزوین بود که در روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل و سپس در زندان کهریزک بعد از شکنجه های وحشیانه در اثر شدت شکنجه های دژخیمان روز ۲۳ تیر به شهادت رسید .
وی پیش از دستگیری از ناحیهٔ دست و بینی و گردن مجروح شده بود.یک شب در بیمارستان فیروزگر بستری شد و روز بعد از سوی حراست بیمارستان تحویل پلیس پیشگیری داده شد که در نهایت به کهریزک منتقل و در آنجا شکنجه شد تا درگذشت.
این خبر را برای نخستین بار روزنامهٔ اعتماد منتشر ساخت، اولین واکنش فرماندهان نیروی انتظامی از جمله سردار رادان نه تنها تکذیب این قتل بلکه بطور کل تکذیب وجود فردی به نام
#امیر_جوادی_فر هست.
#احمد_رضا_رادان هم اکنون فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی است.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
🤬124🔥1
‏رامین پوراندرجانی اگر چه در بازداشتگاه کهربزک کشته نشد اما ، نامش با فاجعه‌ کهریزک پیوند خورده است.
‏سعید مرتضوی از او خواسته بود بنویسد همه آنها که جان داده‌اند مننژیت داشتند؛ اما او قبول نکرد قسم پزشکی‌اش به خون ناحق آغشته شود!
‏⁧ #رامین_پور_اندرجانی ⁩ ، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.
‏جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد.
‏مسعود پزشکیان در  رابطه با مرگ این دکتر گفته بود: «آنچه تا کنون از مرگ این پزشک جوان فهمیده ایم آن است که وی از بیماری روانی بر خوردار نبوده است اما همیشه فقط بیماران روانی خودکشی نمی‌کنند، به نظر می رسد که رامین پوراندر جانی پزشکی سلامت بوده است ،حتی در مورد انفارکتوس کردن او به این نتیجه رسیده ایم که اینچنین نبوده است، اما خودکشی وی عادی است.
‏در ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی وقت این در این خصوص اعلام کرده بود: “با توجه به وصیت نامه کنار جسد پزشک کهریزک احتمال خودکشی او بسیار است. این پزشک وظیفه ظاهرا خودکشی کرده اما باید منتظر نظر قطعی پزشک قانونی باشیم.
‏ رامین پوراندرجانی پیش از مرگش در جلسه کمیته ویژه مجلس جزئیات مرگ روح الامینی و جنایات کهریزک را فاش کرده بود و به همین دلیل زنده ماندن پزشک وظیفه کهریزک به معنای فاش شدن نام بسیاری از عاملان جنایت‌های مخوف بازداشتگاه کهریزک بود.
‏پوراندرجانی پیش از مرگش گفته بود:«محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسوولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحت‌های وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند».
‏این شهادت پوراندرجانی در حضور اعضای کمیته ویژه مجلس در حالی عنوان شده بود که مسئولان نیروی انتظامی به دروغ به کمیته ویژه مجلس گفته بودند که پزشک بازداشتگاه کهریزک، ابتلای روح الامینی به مننژیت را تایید کرده است.
‏این پزشک وظیفه،سه روز بعد شهادتش در کمیسیون در استراحت‌گاه خود در ساختمان بهداری نیروی انتظامی فوت می‌کند و دلیل مرگ وی سکته قلبی تشخیص داده می‌شود.
‏⁧ #اردوگاه_مرگ_کهریزک ⁩ ⁧ #علیه_فراموشی


🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
10🤬7🔥1
یکی دیگر از کشته شدگان گمنام کهریزک رامین است، تنها چند روز بعد از اعلام خبر کشته شدن روح‌الامینی پدر محسن روح‌الامینی اعلام کرد که فرد چهارمی نیز در این پرونده وجود دارد اما مسئولان جمهوری اسلامی چون نمی‌خواستند وجدان عمومی جامعه جریحه‌دار نشود نام او را اعلام نکرده‌اند.
‏جوان بیست و دو ساله ایرانی که یکی از چشم‌های او از چشم‌های دیگرش کوچک‌تر است.
‏جوانی که از یک مشکل مادرزادی در چشم‌هایش رنج می‌برد، او چند روز پس از آزادی از بازداشتگاه کهریزک به دلیل لخته‌های خون موجود در سر و سینه‌اش جانش را از دست می‌دهد.
‏خانواده رامین آقازاده تحت تدابیر شدید امنیتی فرزند خود را در قطعه ۲۱۶ بهشت زهرا به خاک می‌سپارند و به دلیل احساس نا امنی و نگرانی برای امنیت فرزندان دیگر این خانواده سکوت اختیار می‌کنند.
‏پس از در درگیری‌های حوادث بعد از انتخابات، مأموران از طریق دوربین مداربسته یک بانک، چهره رامین را شناسایی می‌کنند و سپس برای بازداشتِ او به منزلش می‌روند. اما رامین به گفته مادرش آن روز در خانه نبود. مأموران به مادر رامین می‌گویند که فرزندش باید هرچه زودتر خودش را به ستاد نیروی انتظامی شهرری معرفی کند.
‏مادر رامین آقازاده قهرمانی می‌گوید به دلیل اینکه می‌دانستم فرزندم جز یک اعتراض آرام کاری انجام نداده خودم دستش را گرفتم و با هم به محلی که مأموران گفته بودند مراجعه کردیم به امید آنکه بعد از چند سؤال ساده او را آزاد می‌کنند:
‏«من با دست خودم بچه‌ام را بردم تحویل دادم. این عذاب وجدان دارد مرا بدبختم می‌کند. با هم دیگه رفتیم، گفتم فوقش یک سؤال می‌کنند با هم برمی‌گردیم،رفت چند ساعتی گذشت و نیامد،رفتم سئوال کردم گفتند هیچی نیست تا غروب می‌آید. نگو همان لحظه بچه‌ام را فرستادند کهریزک. دیگر رفتن همان شد که رفت...»
‏رامین آقازاده قهرمانی ۱۴ روز بعد از اینکه به همراه مادرش خودش را به نیروی انتظامی معرفی کرد، آزاد می‌شود. اما مادرش می‌گوید که رامین وقتی به خانه برگشت آثار ضرب شتم روی بدنش پیدابود، پاهایش همه زخم بود. گردنش باد کرده بود...داشتیم شام می‌خوردیم که سر سفره غش کرد و افتاد…
‏زندگی رامین همان ساعات، ۲۷ تیر ماه ۸۸ تمام می‌شود. خانواده‌اش می‌گویند در صحبت‌هایی که او موقع آمدن به خانه کرده است گفته بود که پس از بازداشت ابتدا به کهریزک و سپس به زندان اوین منتقل شده بود.
‏⁧ #اردوگاه_مرگ_کهریزک ⁩ ⁧ #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
12🤬6
محمد کامرانی جوان ۱۸ ساله‌ای بود که یکی دیگر از قربانیان ⁧ #بازداشتگاه_کهریزک ⁩ است که در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولی‌عصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت، او متحمل شکنجه‌های بسیاری شده بود اما به بیمارستان منتقل نشد تا این بازداشتگاه تخلیه و پس از انتقال به زندان اوین، به دلیل جراحت‌های وارده به بیمارستان لقمان منتقل شد و سپس توسط خانواده‌اش به بیمارستان مهر منتقل شد که متاسفانه به دلیل شدت جراحات، ساعاتی بعد در روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه درگذشت.
‏حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است.
‏وقتی او در کهریزک بود، ⁧ #امیر_جوادی_فر ⁩ را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با ⁧ #محمد_کامرانی ⁩ همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
‏خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
‏محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
‏⁧ #علیه_فراموشی ⁩ ⁧ #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
9🤬6
یکبار گفت چقدر نامرد هستند چگونه توانسته‌اند به یک بچه ۱۸ساله درحدی تجاوز کنند که فوت کند؟
‏آخر چطور توانستند اینطور به بچه‌های مردم تجاوز کنند و …
‏سعید مرتضوی از او خواسته بود دربارهٔ قربانیان ⁧ #جنایت_کهریزک ⁩ رسماً گواهی دهد که تشخیصش مننژیت است.
‏اما او گفته بود باید آنها را ببیند و همینطوری گواهی نمی‌دهد.
‏بعد که دیده بود گفته بود این بچه‌ها زیر شکنجه فوت کرده‌اند و مننژیت نبوده.
‏اینها حرف های فرزند دکتر ⁧ #عبدالرضا_سودبخش ⁩ پزشک متخصص عفونی و پزشک پرونده جنایت در بازداشتگاه کهریزک است.
‏او در ۳۰ شهریور ۸۹جلوی مطبش به ضرب گلوله کشته شد، تیم ترور ۲موتور دو ترکه بودند که آنقدر خیالشان راحت بود حتی نقاب هم بر صورت نداشتند مطب دکتر سودبخش در بلوار کشاورزد بود و با وجوددوربین های متعدد در این خیابان و دوربین مغازه‌های محل ترور که چهره ضاربان را به وضوح نشان میداد و حتی شاهدانی که چهره ضاربان را چهره نگاری کردند هیچوقت مشخص نشد که قاتلان چه کسانی بودند و مثل صدها پرونده دیگر نظیر اسید پاشی اصفهان و ده ها قتل خودسر و سازمان یافته دیگر به فراموشی سپرده شد و قاتلان این پزشک متعهد و شجاع در میان ما به راحتی در حال زندگی کردن هستند.
‏⁧ #علیه_فراموشی#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬185🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این لحظات دردناک و تکان دهنده ، آخرین دقایق زندگی و‌ لحظات جان باختن #نادر_مختاری در بیمارستان شهدای هفت تیر شهر ری است، با آثار شکنجه و شکستگی در جمجمه .
نادر مختاری پس از اعتراضات
#آبان_خونین_۹۸ مفقود شده بود، خانواده‌اش پس از یک ماه وی را در حالی که در کما بوده است در بیمارستان شهدای شهر ری شناسایی و پیدا می‌کنند.
این زندانی سیاسی به‌علت ضربات باتوم در اعتراضات و وخامت اوضاع جسمی چند ماه در کما بود.
ماموران امنیتی باوجود وخامت حال این زندانی اصرار بر نگهداری وی در بازداشتگاه کهریزک داشتند که این امر منجر به وخیم‌تر شدن حال وی شده و در نهایت روز شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ وی جان باخت.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
🤬131🔥1
عکس برای شش سال پیش است، مسعود علیزاده از جمله شاهدان جنایت کهریزک با انتشار این عکس نوشته بود:« این عکس مربوط به دو پدر داغداری است که فرزندشان را در بازداشتگاه کهریزک مظلومانه از دست دادند ، پدرانی که بعد از گذشت پانزده سال همچنین بر سر مزار فرزندانشان ضجه میزنند.
در روند دادخواهی پرونده جنایت کهریزک همیشه از نزدیک شاهد تلاش های این دو پدر بزرگوار به نام های علی کامرانی ، علی جوادی فر و همچنین پدر محسن روح الامینی بودم که با همه تهدید هایی که رو برو میشدند همچنان مسیر پرونده را طی می کردند تا آمرین و عامران جنایت کهریزک را به سزای اعمالشان برسانند.
درسته در دستگاه فاسد قضایی نظام جمهوری اسلامی متهمان اصلی پرونده جنایت کهریزک محاکمه نشدند و دادگاه ها به صورت نمایشی برگزار شد ولی این دو پدر همه تلاش خود را کردند تا جوان های دیگری به نام های محسن روح الامینی ، محمد کامرانی ، امیر جوادی فر ، احمد نجاتی کارگر ، رامین اقازاده قهرمانی و ستار بهشتی ها در زندان ها زیر شکنجه کشته نشوند.
کسی از دل این پدران خبر ندارد که دلشان به اندازه‌ی بی نهایت اندوه را در خود جا داده‌اند. آیا کسی می تواند این اندوه را به جان بخرد؟؟ آیا کسی می تواند یاد پسر را از وجود پدر حذف کند؟؟جسم جگر گوشه هایشان را گرفتند ولی بی شک یاد فرزندانشان همیشه در قلبشان است اما چه سود که یادشان با افسوس نبودنشان گره خورده است.
پدران عزیز ، درد شما را هیچ کسی نمی فهمد ولی بدانید که یاد فرزندانتان برای ما جاودان خواهد بود. پدران عزیز شما اسوه ی صبر هستید برای ما و بی شک اگر ایوب در این زمان می زیست شماها را می ستود.
ما جوانان این سرزمین خود رادر غم از دست دادن فرزندانتان شریک می دانیم و تا روزی که زنده ایم یاد امیر ، محمد ، محسن ، سهراب ، ندا ، ستار و ...... را زنده نگه میداریم تا ظلم و ستم را به زانو در بیاوریم.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
15🔥1🕊1