ایران بریفینگ
7.18K subscribers
20.8K photos
27.8K videos
36.5K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
🔖آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت،کافه‌ای هم به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
#آرمان_عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در مراسم سالگرد #آبان_خونین_۹۸ مرودشت استان فارس گلوله خورد.
«آن شب آرمان در اعتراض‌ها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمه‌اش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان می‌رسید زنده می‌ماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمه‌اش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با این‌حال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز در ۲۸ آبان دستگاه را خاموش کردند.»
مرودشت شهر کوچکی در استان فارس است. فشارهای امنیتی بر خانواده آرمان عمادی به دلیل فضای بسته و کوچک شهر از همان اول زیاد بود.
منبع نزدیک به خانواده می‌گوید: « حکومت خیلی تلاش کرد نام آرمان جایی درز نکند تا مبادا دستشان رو شود و شهر به هم بریزد. اما موفق نشدند.
پیکر آرمان را اول تحویل نمی‌دادند. از خانواده خواستند بگویند که آرمان بسیجی بوده و وعده دادند که برایش مراسم باشکوه خواهند گرفت. خانواده زیر بار نرفتند. بعد از چند روز که فشار عصبی زیادی به خانواده وارد کردند پیکر او را تحویل دادند.»
با وجود همه فشارها مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم آرمان عمادی به تظاهرات بزرگ ضد حکومتی تبدیل شد. ولی فشارها بر خانواده او هنوز ادامه دارد.
نزدیکان آرمان عمادی می‌گویند ماموران امنیتی همان روزی که به او شلیک کردند ماموران تمام مغازه‌ دارهای محل را تهدید کردند که همه فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته را پاک کنند.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
5🤬5🔥2
محمد آریان خوشگوار، نوجوانی ۱۷ ساله، که در ۱۸ اردیبهشت ۸۴ در سنندج متولد و بزرگ شده بود، در رشته تاسیسات تحصیل می‌کرد.
او که در کارگاه ام.دی.اف کار می‌کرد گاهی هم در مغازه نان فانتزی پدرش به او کمک می‌کرد، جوانی خوش رفتار و مودب بود. آریان، علاوه بر زندگی روزمره‌اش، به وقایع اطرافش بی‌تفاوت نبود و به خونخواهی
#مهسا_امینی به اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ پیوست.

غروب ۲۶آبان۱۴۰۱ در برگشت از محل کارش در محله حاجی‌آباد سنندج با تظاهرات مردم مواجه شد.
با تاریکی هوا، مزدوران حکومتی به تظاهرات مردم یورش بردند.
گله‌ای از بسیجیان ، با قمه و باتوم بر سر آریان نوجوان ریختند. لحظاتی بعد آریان قهرمان، غرق در خون بخاک افتاد.
پیکر خونین و پر از زخمش را به بیمارستان بردند اما زخم‌هایی که وحوش خامنه‌ای بر پیکر نوجوانش وارد کرده بودند امان نداد و ساعتی بعد او به کما رفت.
از شامگاه ۲۶آبان تا سحرگاه ۲۴اسفند او در جدال مرگ و زندگی بسر برد و در آستانه سال نو چشمانش برای همیشه به روی این جهان بسته شد…
مادر آریان، با فریادی رسا، دادخواه خون پسرش است و قسم خورده تا پایان برای عدالت ایستادگی کند.
او و دیگران منتظر روزی هستند که دادگاهی عادلانه، سرکوبگران و قاتلان را به خاطر جنایاتشان محاکمه کند.
زندگی و مبارزه آریان ۱۷ساله ، نمادی از عشق به آزادی و مبارزه
علیه ظلم و بیداد شد.
تصویری از ضرب و‌شتم آریان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که دست کم پنج دقیقه‌ جنعیتی حدود ۷ یا هشت نفر با چوب و باتوم بر سر و بدن او‌می‌زنند، اما قوه قضائیه که نتوانست این ویدیو را تکذیب کند در نهایت بازپرس پرونده به خانواده آریان گفته :«این افراد بسیجی نما هستند و امکان شناسایی آنان نیست»
#دادخواهی #محمد_آریان_خوشگوار هرگز بی سرانجام نمی‌ماند و‌ روزی قاتلان به سزای اعمالشان خواهند رسید.
#علیه_فراموشی
🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
3