[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
19.4K subscribers
3.64K photos
1.07K videos
71 files
1.71K links
️انسان هر اندازه کمتر از حقایق آگاهی داشته باشد، بیشتر پذیرای خرافات خواهد بود!



دروغ‌ها و خرافاتِ اسلام:
https://t.me/Islie_Group

گروه سیاسی:
t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg

Channels:
@KHOD2 | @KTYAB | @Womens_Mag | @ARKIV
Download Telegram
#پس_از_محمد
بخش سیزدهم

💠پيروزی خالد بر طُلَيحه و فرار وی به شام و کشتن مخالفان به بدترین وضع ممکن

✔️همانطور که گفته شد خالد با سپاه خود رو بسوی طُلَيحه می آورد و عُکاشة بن مِحسَن و ثابت بن اَقرَم را به عنوان طليه لشکر خود پيشاپيش می فرستد. طليعه بيرون می آيد و توسط افراد خود هر دو را ميکشد

🔅 سپس خالد با سپاه خود در بزاخه فرود می آيد و جنگی سخت ميان او و طليعه و قبايل شورشی بپا می شود. در اين جنگ، فقط از طرف بنی فَزاره هفتصد تن به سالاری "عُيَينَه" به کمک طُلَيحه آمده بودند. جنگ بطول ميکشد و از دو طرف کسان زيادی کشته می شوند. عٌيَينَه که در اثر ادامه جنگ نگران شده بوده پی در پی نزد طُلَيحه که مانند محمد در جنگ بدر در چادر خود به دعا و ورد خوانی مشغول بوده می آمده و از او از آمدن جبرئيل و آوردن وعده پيروزی می پرسيده و خشمگين از پاسخ های منفی طُلَيحه دوباره به ميدان جنگ باز می گشته. تا اينکه، سرانجام، طُلَيحه به او خبر آمدن جبرئيل و آوردن آيه ای برای او را ميدهد. آيه مزبور که بنا به روايت راويان اسلامی، تقليدی از يکی از آيه های قران بوده از اينقرار بوده است: "همانا ترا روزی است که آغازش از آن تو نيست اما سرانجام گردش آن با توست و سخنی خواهد بود که هرگزش فراموش نخواهی کرد". با شنيدن اين آيه، عٌيَينَه از طُلَيحه نا اميد شده به سپاهيان خود می گويد: "ای بنی فزاره اين مرد دروغگوی است".
📗مقدسی مطهربن طاهر، آفرينش وتاريخ، جلد 4تا ،6فارسی، ص842.

🔹با کنار کشيدن بنی فَزاره، تکليف جنگ يکسره می شود و وقتی که باقی مانده سپاه نزد طُلَيحه آمده از او چاره جوئی ميکنند، فَزاره نيز بهمراه زنش و به منظور ترک صحنه جنگ سوار بر اسب شده و به پيروان خود ميگويد که آنها هم چنين کنند. باين ترتيب، طليحه شکست خورده فرار ميکند. او ابتدا به شام ميرود و پس از مدتی به مدينه باز گشته امان ميگيرد و مسلمان می شود.
📎 @ISLIE
🔅با فرار طُلَيحه، شورشيان غَطَفان و اسد پراکنده می شوند، وبا شکست شورش ، ماشين سرکوب و کشت و کشتار دولت اسلامی دوباره شروع بکار ميکند. در حاليکه، بسياری برای حفظ جان خود دوباره به اسلام برگشته اظهار ندامت ميکنند، بسياری نيز، بخصوص آنانکه در کشتن عمال و مامورين دولت اسلامی دست داشته اند دستگير و به طرز فجيعی به قتل ميرسند.

🔰هنگاميكه خالدبن وليد براى سرکوب مردم اسد و غَطَفان که بر عليه دولت اسلامى قيام کرده و در اطراف طُلَيحه جمع شده بودند اعزام شده بود، ابوبكر براى او نوشته بود ..." هر کس از قتله مسلمانان را به دست آورى بكش که مايه عبرت ديگران شود، و هر کس از آنها راکه از دين بگشته و مخالفت خدا کرده، و مايل باشى و صلح دانى بكش." خالد نيز پس از تسليم قبايل مزبور، به آنها و قبايل هوازن و سليم که در نزديکی اشان بسر می برده و پس از شکست طُلَيحه آنان نيز تسليم شده بودند، دستور ميدهد تا شورشيانى را که عمال حكومت اسلامى را به قتل رسانده بودند "بيارند و چون بياوردند ...👈 آنها را به بند کرد و کسانى را که به مسلمانان تاخته بودند #اعضاء_بريد و به #آتش سوخت و #سنگسار_کرد و از #کوه _بينداخت و به #چاه_افكند و #تيرباران کرد".
📗طبری، جلد چهارم، فارسی، ص 1392.

آنگاه، خالد طی نامه ای اعمال خود را باو گزارش کرده منجمله مينويسد که چگونه شورشيان را "به بدترين وضعی کشتم." ابوبکر نيز برای او مينويسد:
"نعمتی که خدا بتو داده مايه فزونی خير باشد (نعمت آدمکشی و کشتن مخالفين به بدترين وضع ممکن)، در کار خويش خدا را در نظر داشته باش که خدا با پرهيزکاران و نکوکاران است (به معنی پرهيزکاری و نکوکاری که معنی قرآنی آنها هم همين است توجه کنيد)، در کار خدا (کنترل ديگران بزور) کوشا باش و سستی مکن و هر کس از قتل مسلمانان را بدست آوردی بکش که مايه عبرت ديگران شود، و هر کس از آنها را که از دين بگشته و مخالفت خدا کرده، و مايل باشی و صلح دانی بکش".
📗طبری، جلد چهارم، فارسی، ص 1392

ابن هشام ميگويد:
📜"خالد يک ماه در بزاخه بود و به جستجوی قتله مسلمانان به هر سو ميرفت، بعضی را #بسوخت و بعضی را با #سنگ_بکوفت و بعضی را از #فراز_کوه بينداخت"
📗ابن هشام، جلد دوم، فارسی، ص 562

@ISLIE
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆‌‌↜
#پس_از_محمد
بخش چهاردهم
💠قيام اُ ِم رمل يا سلمی

🔸يکی ديگر از رهبران شورشيان اُمِ رمل يا سلمی (سلما) دختر مالک بن حُذَيفَه بود. او کسی بود که در زمان محمد، در يکی از غارتگری های مسلمانان اسير شده و بصورت برده به عايشه رسيده بود. عايشه نيز او را آزاد کرده بود. سلمی نيز ابتدا نزد او باقی مانده و سپس به نزد قوم خودش رفته بود و بعد به انتقام از مسلمانان برعليه آنان قيام کرده بود و اکنون با باقيمانده شورشيان غَطَفان و هوازن و سليم و اسد و طَیّ که بگرد او جمع شده بودند، از ظفر بسوی حوائب ميرفت. طبری ميگويد:
📜 "اين پراکندگان به دور سلمی فراهم شدند که، همانند مادر خويش حرمت و لياقت داشت و شتر ام قرفه پيش وی بود. وی کسان را ترغيب کرد و گفت: بايد جنگ کنيد و يکی را ميان قوم فرستاد و آنها را به جنگ خالد دعوت کرد". هنگاميکه سپاه او با سپاه خالد روبرو می شود، جنگی سخت ميان آنان درگير می شود. طبری ميگويد:
📜"هنگام جنگ سلمی بر شتر مادر خويش ايستاده بود و مانند وی حرمت و عزت داشت، می گفتند: هرکه شتر او را رم دهد صد شتر جايزه دارد. و اين به سبب حرمت وی بود. در اين جنگ خاندان ها از طايفه "خاسی" و "هار به" و "غنم" نابود شد و بسيار کس از طايفه کاهل کشته شد. جنگ سخت بود. گروهی از سواران اسلام به دور شتر فراهم آمدند و آنرا پی کردند و بکشتند و يکصد مرد به دور شتر کشته شد. خبر فيروزی اين جنگ بيست روز پسِ قره به مدينه رسيد".
📗طبری، جلد چهارم، فارسی، ص .1394
📘الکامل فی التاریخ ،ابن اثیر ،ترجمه، ج ۸، ص: ۴۹
📎 @ISLIE
🔰اين نوع مقاومت ها و جنگ ها، مقاومت توده های واقعی مردم بر عليه ديکتاتوری سياه اسلامی بود. رهبران اين جنبش ها کسانی بودند که مانند ام رمل از ميان مردم برخاسته بودند و از اينرو در کنار آنان تا آخرين قطره خون خود ميجنگيدند. اين رهبران، و جنبش هائی که تحت رهبری خود داشتند، با رهبران خرافی و شيادی مانند أسوَد، طُلَيحه، مُسَيلَمه و سجاح که ادعای پيامبری
داشته و مانند خود محمد قصد فريب مردم و حکمرانی بر آنها را داشتند، از زمين تا آسمان متفاوت بودند. ضعف اساسی اين جنبش ها و رهبران آنها اين بود که پراکنده بوده بخاطر محدود بودن چشم اندازشان قادر به اتحاد فوری و وسيع در ميان خود نبودند.

از جمله جنايات و وحشيگری های ديگر مسلمانان و بخصوص ابوبکر در طی اين جنگ ها يکی بآتش انداختن و سوزاندن "إياس بن عَبد يالِيل" در مدينه بود. اياس که از بنی سليم بود نزد ابوبکر می آيد و با ادعای مسلمانی از او درخواست مرکب و سلاح برای جنگ با مرتدين و شورشيان ميکند. ولی پس از گرفتن مرکب و سلاح بر عليه مسلمانان برخاسته "در جواء مقام ميگيرد و نجبة بن ابی الميثاء از بنی شريد را مامور حمله به مسلمانان طايفه سليم و عامر و هوازن ميکند. ابوبکر، طريفة بن حاجز را به جنگ او ميفرستد. در جنگی که ميان اين دو در ميگيرد، نجبه کشته و إياس فراری و سپس دستگير شده به مدينه آورده می شود. ابوبکر نيز دستور ميدهد "تا در نمازگاه مدينه هيزم بسيار آماده کردند و آتشی افروختند و او را دست و پا بسته در #آتش_انداختند".
📗طبری، جلد چهارم، فارسی، ص .1394
📘الکامل فی التاریخ ،ابن اثیر ،ترجمه، ج ۸، ص: ۵۰
@ISLIE
⋆مجموعه دروغ ها و خرافات⋆‌‌↜