فقط دو سالش بود که با گلوله تو بغل پدرش کشته شد،
فراموش نکردید که کوچولومون رو ؟ دیروز تولد سه سالگی امیر علی بود، امیر علی که فقط دو سالش بود که تو بغل پدرش با شلیک گلوله کشتنش...
#امیر_علی_موسی_کاظمی زادروز کودک دو سالهای که با شلیک نیروهای یگان ویژه به قتل رسید
نسیم باقری، مادر شهید خردسال، #امیر_علی_موسی_کاظمی که اواسط اسفند سال گذشته در جریان انقلاب توسط ماموران سرکوبگر خامنهای کشته شد، نوشت: یازدهم آذر تولد دوقلوهامه. امیر رضا امسال تنها بود. امیرعلی دو ساله من یازدهم اسفند بدست نیروهای یگان ویژه با شلیک گلوله جنگی به سرش به قتل رسید از اون روز قاتلش با اینکه مشخص بود، اما نه مجازاتی براش اعمال شد و نه حتی زندانی. امیررضا نباید جای امیرعلی شمع را خاموش میکرد. #کیان_پیرفلک #مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستادهایم_تا_پایان
#اعتصابات_سراسری
#مرگ_بر_خامنه_ای_لعنت_بر_خمینی
#مرگ_بر_خامنهای https://t.me/khabargar
فراموش نکردید که کوچولومون رو ؟ دیروز تولد سه سالگی امیر علی بود، امیر علی که فقط دو سالش بود که تو بغل پدرش با شلیک گلوله کشتنش...
#امیر_علی_موسی_کاظمی زادروز کودک دو سالهای که با شلیک نیروهای یگان ویژه به قتل رسید
نسیم باقری، مادر شهید خردسال، #امیر_علی_موسی_کاظمی که اواسط اسفند سال گذشته در جریان انقلاب توسط ماموران سرکوبگر خامنهای کشته شد، نوشت: یازدهم آذر تولد دوقلوهامه. امیر رضا امسال تنها بود. امیرعلی دو ساله من یازدهم اسفند بدست نیروهای یگان ویژه با شلیک گلوله جنگی به سرش به قتل رسید از اون روز قاتلش با اینکه مشخص بود، اما نه مجازاتی براش اعمال شد و نه حتی زندانی. امیررضا نباید جای امیرعلی شمع را خاموش میکرد. #کیان_پیرفلک #مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستادهایم_تا_پایان
#اعتصابات_سراسری
#مرگ_بر_خامنه_ای_لعنت_بر_خمینی
#مرگ_بر_خامنهای https://t.me/khabargar
#امیر_علی_موسی_کاظمی رو یادتونه؟!همون بچه دوساله ای که اراذل و اوباش ج.ا کشتنش!!ج.ا حتی از سنگ مزار این بچه هم میترسه!!کوچک ترین مقتول به دست علی خامنه ای #امیر_علی_موسی_کاظمی فردا چهلمشه.
۲ سال بیشتر نداشت که دوازدهم اسفند با گلوله مزدوران رژیم به قتل رسید. #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_آزادی #IRGCterrorists
حالا مفعول حموم منصوری جاعش تو بگو جیره خور های تو اراذل و اوباشن یا مردم...؟!!زخمهای من،
بیحضور تو التیام نمییابند...
برگرد دلبندم!
چقدر درد رو باید تحمل کرد
مگه شما ایستگاههای بازرسی ندارید؟
چرا وسط جاده به کودکان شلیک میکنید
#خامنه_ای_کودک_کش اسلحه دست یک مشت انگل داده
چطور هر روز چندین زندگی و خانواده رو نابود میکنید؟
چرا شما نمیمیرید؟
چرا گورتونو گم نمیکنید
#مهسا_امينی
#امیر_علی_موسی_کاظمی #کیان_پیرفلک #مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستادهایم_تا_پایان
#اعتصابات_سراسری
#مرگ_بر_خامنه_ای_لعنت_بر_خمینی
#مرگ_بر_خامنهای
۲ سال بیشتر نداشت که دوازدهم اسفند با گلوله مزدوران رژیم به قتل رسید. #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_آزادی #IRGCterrorists
حالا مفعول حموم منصوری جاعش تو بگو جیره خور های تو اراذل و اوباشن یا مردم...؟!!زخمهای من،
بیحضور تو التیام نمییابند...
برگرد دلبندم!
چقدر درد رو باید تحمل کرد
مگه شما ایستگاههای بازرسی ندارید؟
چرا وسط جاده به کودکان شلیک میکنید
#خامنه_ای_کودک_کش اسلحه دست یک مشت انگل داده
چطور هر روز چندین زندگی و خانواده رو نابود میکنید؟
چرا شما نمیمیرید؟
چرا گورتونو گم نمیکنید
#مهسا_امينی
#امیر_علی_موسی_کاظمی #کیان_پیرفلک #مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستادهایم_تا_پایان
#اعتصابات_سراسری
#مرگ_بر_خامنه_ای_لعنت_بر_خمینی
#مرگ_بر_خامنهای
برای گلشیفته فراهانی و هم قطاران فکری اش مینویسم که این روزها زندان های مخوف رژیم جمهوری اسلامی را اتو کرده و شیک به جامعه بین الملل معرفی میکنند تا عمق جنایت در زندان های رژیم آخوندی برملا نشود.خانم فراهانی ، من مسعود علیزاده هستم ، بازداشتی سابق بازداشتگاه کهریزک ، در آن جهنمی که انسانیت مرده بود تا دم مرگ شکنجه شدم و بعد از گذشت چهارده سال همچنان جای شکنجه های ضحاکان روی بدنم نمایان است ، همچنین از نزدیک شاهد شکنجه های وحشیانه هم رزمانم و کشته شدن جانباختگان مظلوم کهریزک بودم که متاسفانه چندین ساله به طور کامل سانسور خبری شدند.
خانم فراهانی ، اگر شخص خود شما فقط یک ساعت! نه یک ساعت برای آن هم درد و رنج زیاد است ، فقط پنج دقیقه در بازداشتگاهی به نام کهریزک اسیر شده بودید هرگز در اهدای جایزه صلح نوبل بیان نمیکردید در زندان های رژیم سرکوبگر و جنایکار جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی شاد و هستند و میرقصند ، البته شاید بازجوهای یاران همفکر شما در زندان مراسم رقص و شادی را برایشان فراهم میکنند ، زیرا آنها برای رژیم دیکتاتور آخوندی زندانی خاص هستند ، ولی ما زندانی خاص و سفارشی نبودیم و از ما با لوله پی وی سی ، دسته بیل ، چهار دست پا روی آسفالت داغ و شکنجههای ترسناک دیگری پذیرایی کردند که روزی صد بار آرزوی مرگ میکردیم.
در طول این چند روز خیلی سعی کردم در مورد اظهارات شما سکوت کنم ولی نشد که نشد ، زیرا چهره شکنجه شده #امیر_جوادی_فر #محسن_روح_الامینی و #محمد_کامرانی هر لحظه جلوی چشم هاییم هست ، مخصوصا آخرین لحظه وداع امیر جوادی فر با چشم هایی که دیگر نمیدید، امیر با لب های خشک و تشنه در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و در آخر به سوی مادرش پر کشید. به شما و آن دسته از فعالین سیاسی ، فعالین حقوق بشری جعلی و مافیایی و رسانه های سانسورچی که در طول این سالها همیشه صدای امثال من و جنایت کهریزک را سانسور کردند توصیه میکنم برای یک بار هم که شده در صفحه من جنایت های پنج روز جهنم بازداشتگاه کهریزک و همچنین شکنجه خودم را به دقت بخوانید که چه بر سرمان آوردند ، شاید نظرتون در مورد شاد بودن زندانیان سیاسی و رقصیدن آنها در زندان های مخوف رژیم جمهوری اسلامی عوض بشود و باری دیگر از درد و رنج زندانی های سیاسی سخن بگویید. #رامین_پوراندرجانی بخاطر شرافتش کشته شد و دستش را به جنایات کهریزک آلوده نکرد ....
خانم فراهانی ، اگر شخص خود شما فقط یک ساعت! نه یک ساعت برای آن هم درد و رنج زیاد است ، فقط پنج دقیقه در بازداشتگاهی به نام کهریزک اسیر شده بودید هرگز در اهدای جایزه صلح نوبل بیان نمیکردید در زندان های رژیم سرکوبگر و جنایکار جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی شاد و هستند و میرقصند ، البته شاید بازجوهای یاران همفکر شما در زندان مراسم رقص و شادی را برایشان فراهم میکنند ، زیرا آنها برای رژیم دیکتاتور آخوندی زندانی خاص هستند ، ولی ما زندانی خاص و سفارشی نبودیم و از ما با لوله پی وی سی ، دسته بیل ، چهار دست پا روی آسفالت داغ و شکنجههای ترسناک دیگری پذیرایی کردند که روزی صد بار آرزوی مرگ میکردیم.
در طول این چند روز خیلی سعی کردم در مورد اظهارات شما سکوت کنم ولی نشد که نشد ، زیرا چهره شکنجه شده #امیر_جوادی_فر #محسن_روح_الامینی و #محمد_کامرانی هر لحظه جلوی چشم هاییم هست ، مخصوصا آخرین لحظه وداع امیر جوادی فر با چشم هایی که دیگر نمیدید، امیر با لب های خشک و تشنه در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و در آخر به سوی مادرش پر کشید. به شما و آن دسته از فعالین سیاسی ، فعالین حقوق بشری جعلی و مافیایی و رسانه های سانسورچی که در طول این سالها همیشه صدای امثال من و جنایت کهریزک را سانسور کردند توصیه میکنم برای یک بار هم که شده در صفحه من جنایت های پنج روز جهنم بازداشتگاه کهریزک و همچنین شکنجه خودم را به دقت بخوانید که چه بر سرمان آوردند ، شاید نظرتون در مورد شاد بودن زندانیان سیاسی و رقصیدن آنها در زندان های مخوف رژیم جمهوری اسلامی عوض بشود و باری دیگر از درد و رنج زندانی های سیاسی سخن بگویید. #رامین_پوراندرجانی بخاطر شرافتش کشته شد و دستش را به جنایات کهریزک آلوده نکرد ....
آرش صادقی زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر در مورد وکیل باشرافت و زندانی #امیر_سالار_داوودی نوشت :آیرین عزیز،میدانم سالهاست دوری پدر را تحمل میکنی
غیراز عشق و محبتی که پدرومادرت به تو داشتند،سعی کردند به انسانیت و سوگند وکالت،وفادار بمانند
درسالهایی که هیچکس حاضر نبود وکالت زندانیان کُرد و بهایی را بپذیرد،پدر تو فارغ از دیدگاههای افراد از حق آنها دفاع کرد.
امیر سالار داودی، وکیل دادگستری روز یکشنبه ۵ تیرماه، جهت تحمل دوران حبس راهی زندان اوین شد. او در آذرماه سال گذشته توسط شعبه ۳۶ بیدادگاه تجدیدنظر استان تهران مجموعا به ۱۴ سال حبس محکوم شده بود. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۱۰ سال حبس تعزیری در خصوص او قابل اجرا خواهد بود .
#امیر_سالار_داوودی
غیراز عشق و محبتی که پدرومادرت به تو داشتند،سعی کردند به انسانیت و سوگند وکالت،وفادار بمانند
درسالهایی که هیچکس حاضر نبود وکالت زندانیان کُرد و بهایی را بپذیرد،پدر تو فارغ از دیدگاههای افراد از حق آنها دفاع کرد.
امیر سالار داودی، وکیل دادگستری روز یکشنبه ۵ تیرماه، جهت تحمل دوران حبس راهی زندان اوین شد. او در آذرماه سال گذشته توسط شعبه ۳۶ بیدادگاه تجدیدنظر استان تهران مجموعا به ۱۴ سال حبس محکوم شده بود. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۱۰ سال حبس تعزیری در خصوص او قابل اجرا خواهد بود .
#امیر_سالار_داوودی
من #امیر_الوندی_مهر هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۶ اسفند ماه ۱۳۷۲. فرزند مریم و محمد، یه خواهر و برادر کوچکتر از خودم به نام آیدا و ماهان داشتم و اهل شیراز و ساکن شهرک گویم شیراز بودم. من اصولا سرم به کار خودم بود، کاری و آروم بودم.
اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی قیمت بنزین در ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ شروع شد. مردم غیور شیراز هم به اعتراضات پیوستن. روز سوم اعتراضات یعنی ۲۶ آبان بود که منم در شهرک گویم، محل زندگیم با هموطنای مبارزم به خیابون رفتیم و اعتراضمونو فریاد زدیم. اونروز تجمع مردم جلوی پایگاه بسیج سلمان فارسی بود. ساعت شش عصر بود که سرکوبگرا از پشت بام پایگاه شروع به تیراندازی با گلوله های ساچمه ای کردن ولی ناگهان یکی از مزدورا یه گلوله جنگی از فاصله سی متری مستقیما بمن شلیک کرد که به شکمم اصابت کرد و مجروح شدم، افتادم زمین، مردم منو به درمانگاه ابوعلی سینای گویم در نزدیکی بزرگراه اردکان بردن. ساعت ۸ شب به بیمارستان پیوند اعضا تو شهرک صدرا منتقل شدم. خانوادم به سختی خودشونو رسوندن اونجا چون همه راهها بسته بود. ساعت ده شب بخاطر خونریزی شدید تو اتاق عمل جان باختم…
مردم بسیجی ضارب رو شناسایی کردن و به محل زندگیش رفتن ولی از اونجا متواری شده بود.
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی یه هفته جنازه منو به خانوادم ندادن. عاقبت در تاریخ ۳ آذر جسدم تحویل خانواده داده شد و در فضایی به شدت امنیتی در آرامستان گویم شیراز به خاک سپرده شد…مراسم خاکسپاری با حضور گسترده مردم برگزار شد و با وجودیکه بخاطر قطع اینترنت اطلاع رسانی انجام نشده بود تعداد چشمگیری از همشهریام تو مراسم شرکت کردن.
مراسم چهلم هم در تاریخ ۱۲ دیماه در فاطمیه گویم شیراز برگزار شد.
بعد از مراسم پدرم شکایتی از کشته شدن من به دادگاه ارائه داد. اون هر روز به دادگاههای مختلف میرفت و دادخواه خون من بود تا اینکه حکم قطعی بعد از مدتها صادر شد، طی اون حکم منو بیگناه شناختن ولی حکم آخری که صادر شد مبنی بر منع تعقیب بود! در نهایت شکایت پدرم به جایی نرسید.
خانوادم یه سال سکوت کردن و حرفی نزدن ولی بعد از گذشت یه سال تصمیم گرفتن سکوت رو بشکنن و دادخواه خون به ناحق ریخته شده من باشن.
من قبل از کشته شدنم به دوستام گفتم: «باید بریم تا حقمونو پس بگیریم اگه من بشینم تو خونه کی میخواد جوونی از دست رفتمونو پس بگیره؟ میرم از حق جوونا دفاع کنم، اگه ما ساکت باشیم آینده چه خواهد شد؟»
و خطاب به مادرم گفتم: «مامان هر اتفاقی افتاد بهم افتخار کن و نامم رو فریاد بزن»
پدر داغدارم تو یه پست اینستاگرام برام نوشت:
«امیرم، معنای غیرت را زمانی یافتم که گفتی من برای گرفتن حق جوانها بیرون میروم، براستی که حق گرفتنی است، لیکن بزرگمردانی چون تو را می طلبد، آینه تمام نمای غیرتی پسرم»
مادرم هم در استوری اینستاگرامش با دلی دردمند نوشت:
«عکس را در آغوش میگیرم، به عکست نگاه میکنم و اشک می ریزم به همان عکسی که پیر نمی شود اما پیر میکند...»
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی قیمت بنزین در ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ شروع شد. مردم غیور شیراز هم به اعتراضات پیوستن. روز سوم اعتراضات یعنی ۲۶ آبان بود که منم در شهرک گویم، محل زندگیم با هموطنای مبارزم به خیابون رفتیم و اعتراضمونو فریاد زدیم. اونروز تجمع مردم جلوی پایگاه بسیج سلمان فارسی بود. ساعت شش عصر بود که سرکوبگرا از پشت بام پایگاه شروع به تیراندازی با گلوله های ساچمه ای کردن ولی ناگهان یکی از مزدورا یه گلوله جنگی از فاصله سی متری مستقیما بمن شلیک کرد که به شکمم اصابت کرد و مجروح شدم، افتادم زمین، مردم منو به درمانگاه ابوعلی سینای گویم در نزدیکی بزرگراه اردکان بردن. ساعت ۸ شب به بیمارستان پیوند اعضا تو شهرک صدرا منتقل شدم. خانوادم به سختی خودشونو رسوندن اونجا چون همه راهها بسته بود. ساعت ده شب بخاطر خونریزی شدید تو اتاق عمل جان باختم…
مردم بسیجی ضارب رو شناسایی کردن و به محل زندگیش رفتن ولی از اونجا متواری شده بود.
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی یه هفته جنازه منو به خانوادم ندادن. عاقبت در تاریخ ۳ آذر جسدم تحویل خانواده داده شد و در فضایی به شدت امنیتی در آرامستان گویم شیراز به خاک سپرده شد…مراسم خاکسپاری با حضور گسترده مردم برگزار شد و با وجودیکه بخاطر قطع اینترنت اطلاع رسانی انجام نشده بود تعداد چشمگیری از همشهریام تو مراسم شرکت کردن.
مراسم چهلم هم در تاریخ ۱۲ دیماه در فاطمیه گویم شیراز برگزار شد.
بعد از مراسم پدرم شکایتی از کشته شدن من به دادگاه ارائه داد. اون هر روز به دادگاههای مختلف میرفت و دادخواه خون من بود تا اینکه حکم قطعی بعد از مدتها صادر شد، طی اون حکم منو بیگناه شناختن ولی حکم آخری که صادر شد مبنی بر منع تعقیب بود! در نهایت شکایت پدرم به جایی نرسید.
خانوادم یه سال سکوت کردن و حرفی نزدن ولی بعد از گذشت یه سال تصمیم گرفتن سکوت رو بشکنن و دادخواه خون به ناحق ریخته شده من باشن.
من قبل از کشته شدنم به دوستام گفتم: «باید بریم تا حقمونو پس بگیریم اگه من بشینم تو خونه کی میخواد جوونی از دست رفتمونو پس بگیره؟ میرم از حق جوونا دفاع کنم، اگه ما ساکت باشیم آینده چه خواهد شد؟»
و خطاب به مادرم گفتم: «مامان هر اتفاقی افتاد بهم افتخار کن و نامم رو فریاد بزن»
پدر داغدارم تو یه پست اینستاگرام برام نوشت:
«امیرم، معنای غیرت را زمانی یافتم که گفتی من برای گرفتن حق جوانها بیرون میروم، براستی که حق گرفتنی است، لیکن بزرگمردانی چون تو را می طلبد، آینه تمام نمای غیرتی پسرم»
مادرم هم در استوری اینستاگرامش با دلی دردمند نوشت:
«عکس را در آغوش میگیرم، به عکست نگاه میکنم و اشک می ریزم به همان عکسی که پیر نمی شود اما پیر میکند...»
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
من #امیر_الوندی_مهر هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۶ اسفند ماه ۱۳۷۲. فرزند مریم و محمد، یه خواهر و برادر کوچکتر از خودم به نام آیدا و ماهان داشتم و اهل شیراز و ساکن شهرک گویم شیراز بودم. من اصولا سرم به کار خودم بود، کاری و آروم بودم.
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
هموطن من در مقابل حکومت ظلم و زور ایستادم و مبارزه کردم ولی جواب اعتراض مسالمت آمیز من گلوله جنگی بود! هنوز خیلی جوون بودم و یه دنیا آرزو در سر داشتم که با خودم خاک شد…تو هنوز فرصت اینو داری که تغییر ایجاد کنی و برای حقت بجنگی، تو پیروز میشی شک نکن، روز پیروزی به یاد منم باش….
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
من #امیر_جهانبخشی هستم. من زنده موندم ولی فلج شدم، در تاریخ ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۰. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۱ شهریور ماه ۱۳۷۵. اهل و ساکن الیگودرز در استان لرستان هستم. من قبل از آسیب دیدنم ورزشکار بودم و خیلی سرزنده و شاد و آهنگای اعتراضی رپ میخوندم.
اعتراضات مردم خوزستان در تابستون ۱۴۰۰ در واکنش به هوای آلوده و بی آبی شروع شد. مردم آب خوردن نداشتن و شاخص هوای آلوده بحرانی و به رنگ قرمز بود. جمعیت زیادی به خیابون اومدن و اعتراضشونو فریاد زدن. منم در حمایت از مردم شریف خوزستان روز ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۰ به هموطنای معترضم توی خیابون پیوستم. نیروهای سرکوبگر با تفنگ ساچمه ای مردم رو هدف گلوله قرار میدادن. ناگهان مزدورا منو گیر آوردن و از فاصله چند متری به سمتم شلیک کردن، تعدادی ساچمه به دست و شونه و بازوم برخورد کرد ولی از اون بدتر پنج گلوله به چشم راستم اصابت کرد و وارد مغزم شد، من با سر و صورتی زخمی و خونی به زمین افتادم. مردم آمبولانس خبر کردن، وقتی بیمارستان رفتم مشخص شد گلوله ها آسیب بسیار جدی و جبران ناپذیری به مغز من وارد کردن و مشکلاتم از اونجا شروع شد…
من در تمام اعضای بدن تعادلم رو از دست دادم، مشکلات دیگه مثل فلج کامل یه سمت بدن، از دست رفتن بینایی یه چشم برای همیشه و عفونت مداومش، کم سو شدن اون یکی چشمم به دلیل فشار زیاد، از دست رفتن تکلم به مدت یه سال، عدم امکان جدایی از تخت حتی برای یه دقیقه. من برای یه سال از طریق شلنگی که به معده ام متصل شده بود تغذیه میشدم چون فکم هیچ فعالیتی نداشت برای جویدن و قورت دادن، چند ماه تو بیمارستانای مختلف بستری بودم ولی بعد به خونه منتقل شدم. یه سال تمام به سقف خیره بودم و نمیتونستم تکون بخورم، مشکلات استخوانی شدید مثل عقب زدگی زانو، دردهای عصبی، ریزش شدید مو و بیماری های پوستی هم به سراغم اومدن. یه سری دارو باید مصرف میکردم که اگه برای خوردنش تاخیر داشتم باعث تشنج، سکته مغزی و حتی م ر گ میشد. توی فصل بارندگی مجبور بودم حتی توی خواب از هندزفری استفاده کنم چون سرو صداش باعث تشنج میشد و این تجربه رو با صدای رعد و برق داشتم. الان بعد از گذشت دو سال و نیم هنوز خیلی سخت میتونم حرف بزنم.
ناگفته نمونه که اعتراضات خوزستان بعد از ده روز به سی شهر ایران رسید که با سرکوب شدید مزدورای حکومتی مواجه شد و مردم به ناچار خاموش و ساکت شدن!
هموطن، توی بیست و هفت سالگی در اوج جوانی زندگی من عذاب آوره و بسیار رنج میکشم ولی اگه به عقب برگردم باز به خیابون خواهم رفت، من پا ندارم ولی ویلچر که دارم! من به جرم ناکرده توسط جنایتکارای حکومتی به این وضع افتادم ولی با این وجود اون سرکوبگر رو بخشیدم که باری از روی شونه سنگینم برداشته بشه چون مطمئنم اون فرد هرگز نمیتونه خودشو ببخشه! کاش سرکوبگرا آنقدر وجدان داشتن که بفهمن بعد از شلیک چه اتفاقاتی برای اون آدم و اطرافیاش میفته. بیاین دست به دست هم بدیم و وطنمونو آزاد کنیم تا خونهای ریخته شده جانباخته ها و رشادتشون و فداکاری افراد آسیب دیده ای مثل من که رنج و درد زیادی رو متحمل شدن پایمال نشه، روز پیروزی ما دور نیست….❤️
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
@Amir_jhnbakhsh #همبستگی_ستمدیدگان
#مبارزه_تا_سرنگونی_انقلابی
https://t.me/khabargar
اعتراضات مردم خوزستان در تابستون ۱۴۰۰ در واکنش به هوای آلوده و بی آبی شروع شد. مردم آب خوردن نداشتن و شاخص هوای آلوده بحرانی و به رنگ قرمز بود. جمعیت زیادی به خیابون اومدن و اعتراضشونو فریاد زدن. منم در حمایت از مردم شریف خوزستان روز ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۰ به هموطنای معترضم توی خیابون پیوستم. نیروهای سرکوبگر با تفنگ ساچمه ای مردم رو هدف گلوله قرار میدادن. ناگهان مزدورا منو گیر آوردن و از فاصله چند متری به سمتم شلیک کردن، تعدادی ساچمه به دست و شونه و بازوم برخورد کرد ولی از اون بدتر پنج گلوله به چشم راستم اصابت کرد و وارد مغزم شد، من با سر و صورتی زخمی و خونی به زمین افتادم. مردم آمبولانس خبر کردن، وقتی بیمارستان رفتم مشخص شد گلوله ها آسیب بسیار جدی و جبران ناپذیری به مغز من وارد کردن و مشکلاتم از اونجا شروع شد…
من در تمام اعضای بدن تعادلم رو از دست دادم، مشکلات دیگه مثل فلج کامل یه سمت بدن، از دست رفتن بینایی یه چشم برای همیشه و عفونت مداومش، کم سو شدن اون یکی چشمم به دلیل فشار زیاد، از دست رفتن تکلم به مدت یه سال، عدم امکان جدایی از تخت حتی برای یه دقیقه. من برای یه سال از طریق شلنگی که به معده ام متصل شده بود تغذیه میشدم چون فکم هیچ فعالیتی نداشت برای جویدن و قورت دادن، چند ماه تو بیمارستانای مختلف بستری بودم ولی بعد به خونه منتقل شدم. یه سال تمام به سقف خیره بودم و نمیتونستم تکون بخورم، مشکلات استخوانی شدید مثل عقب زدگی زانو، دردهای عصبی، ریزش شدید مو و بیماری های پوستی هم به سراغم اومدن. یه سری دارو باید مصرف میکردم که اگه برای خوردنش تاخیر داشتم باعث تشنج، سکته مغزی و حتی م ر گ میشد. توی فصل بارندگی مجبور بودم حتی توی خواب از هندزفری استفاده کنم چون سرو صداش باعث تشنج میشد و این تجربه رو با صدای رعد و برق داشتم. الان بعد از گذشت دو سال و نیم هنوز خیلی سخت میتونم حرف بزنم.
ناگفته نمونه که اعتراضات خوزستان بعد از ده روز به سی شهر ایران رسید که با سرکوب شدید مزدورای حکومتی مواجه شد و مردم به ناچار خاموش و ساکت شدن!
هموطن، توی بیست و هفت سالگی در اوج جوانی زندگی من عذاب آوره و بسیار رنج میکشم ولی اگه به عقب برگردم باز به خیابون خواهم رفت، من پا ندارم ولی ویلچر که دارم! من به جرم ناکرده توسط جنایتکارای حکومتی به این وضع افتادم ولی با این وجود اون سرکوبگر رو بخشیدم که باری از روی شونه سنگینم برداشته بشه چون مطمئنم اون فرد هرگز نمیتونه خودشو ببخشه! کاش سرکوبگرا آنقدر وجدان داشتن که بفهمن بعد از شلیک چه اتفاقاتی برای اون آدم و اطرافیاش میفته. بیاین دست به دست هم بدیم و وطنمونو آزاد کنیم تا خونهای ریخته شده جانباخته ها و رشادتشون و فداکاری افراد آسیب دیده ای مثل من که رنج و درد زیادی رو متحمل شدن پایمال نشه، روز پیروزی ما دور نیست….❤️
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
@Amir_jhnbakhsh #همبستگی_ستمدیدگان
#مبارزه_تا_سرنگونی_انقلابی
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
من #امیر_جهانبخشی هستم. من زنده موندم ولی فلج شدم، در تاریخ ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۰. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۱ شهریور ماه ۱۳۷۵. اهل و ساکن الیگودرز در استان لرستان هستم. من قبل از آسیب دیدنم ورزشکار بودم و خیلی سرزنده و شاد و آهنگای اعتراضی رپ میخوندم.
منم در حمایت از مردم شریف خوزستان روز ۳
هموطن، توی بیست و هفت سالگی در اوج جوانی زندگی من عذاب آوره و بسیار رنج میکشم ولی اگه به عقب برگردم باز به خیابون خواهم رفت، من پا ندارم ولی ویلچر که دارم! من به جرم ناکرده توسط جنایتکارای حکومتی به این وضع افتادم ولی با این وجود اون سرکوبگر رو بخشیدم که باری از روی شونه سنگینم برداشته بشه چون مطمئنم اون فرد هرگز نمیتونه خودشو ببخشه! کاش سرکوبگرا آنقدر وجدان داشتن که بفهمن بعد از شلیک چه اتفاقاتی برای اون آدم و اطرافیاش میفته. بیاین دست به دست هم بدیم و وطنمونو آزاد کنیم تا خونهای ریخته شده جانباخته ها و رشادتشون و فداکاری افراد آسیب دیده ای مثل من که رنج و درد زیادی رو متحمل شدن پایمال نشه، روز پیروزی ما دور نیست….❤️
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
@Amir_jhnbakhsh
منم در حمایت از مردم شریف خوزستان روز ۳
هموطن، توی بیست و هفت سالگی در اوج جوانی زندگی من عذاب آوره و بسیار رنج میکشم ولی اگه به عقب برگردم باز به خیابون خواهم رفت، من پا ندارم ولی ویلچر که دارم! من به جرم ناکرده توسط جنایتکارای حکومتی به این وضع افتادم ولی با این وجود اون سرکوبگر رو بخشیدم که باری از روی شونه سنگینم برداشته بشه چون مطمئنم اون فرد هرگز نمیتونه خودشو ببخشه! کاش سرکوبگرا آنقدر وجدان داشتن که بفهمن بعد از شلیک چه اتفاقاتی برای اون آدم و اطرافیاش میفته. بیاین دست به دست هم بدیم و وطنمونو آزاد کنیم تا خونهای ریخته شده جانباخته ها و رشادتشون و فداکاری افراد آسیب دیده ای مثل من که رنج و درد زیادی رو متحمل شدن پایمال نشه، روز پیروزی ما دور نیست….❤️
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
@Amir_jhnbakhsh
#امیر_نصر_آزادانی ۲۷ ساله به ۲۶ سال حبس محکوم شده صداش باشیم در زمانهی ترابیها و بیرانوندها، #امیر_نصر_آزادانی بودن کار هرکسی نیست؛ به یاد قهرمانی که برای آزادی میهنش جنگید و به بیست و شش سال حبس محکوم شد! «امروز سالگرد بازداشت امیر نصرآزادانی هست که تو سن ۲۶سالگی ۲۶سال حبس گرفت
کسی که حتی دوستا و رفیقهای فوتبالیش هم صداش نبودن»
- امیر نصرآرادانی، فوتبالیستی بود که در پرونده خانه اصفهان بازداشت شد. پروندهای که سه متهم آن توسط حکومت به قتل رسیدند.
پروندهای که به لحاظ حقوقی دارای ایرادات بسیار بوده است. متهمان به شدت شکنجه شدند و پرونده بر اساس اعترافات اجباری متهمان علیه یکدیگر شکل گرفته است.
امیر نصر آزادانی که ابتدا متهم ردیف پنجم پرونده اعلام شده بود، اما هنگام اعلام حکمها متهم ردیف چهارم پرونده خوانده شد، در یک فایل صوتی گفته بود که مستحق حکم سنگین زندانی که به او دادهاند نیست. او گفته بود دستش به جایی بند نیست و به یاری فوتبالیستها نیاز دارد. اما یارانش او را تنها گذاشتهاند.
کسی که حتی دوستا و رفیقهای فوتبالیش هم صداش نبودن»
- امیر نصرآرادانی، فوتبالیستی بود که در پرونده خانه اصفهان بازداشت شد. پروندهای که سه متهم آن توسط حکومت به قتل رسیدند.
پروندهای که به لحاظ حقوقی دارای ایرادات بسیار بوده است. متهمان به شدت شکنجه شدند و پرونده بر اساس اعترافات اجباری متهمان علیه یکدیگر شکل گرفته است.
امیر نصر آزادانی که ابتدا متهم ردیف پنجم پرونده اعلام شده بود، اما هنگام اعلام حکمها متهم ردیف چهارم پرونده خوانده شد، در یک فایل صوتی گفته بود که مستحق حکم سنگین زندانی که به او دادهاند نیست. او گفته بود دستش به جایی بند نیست و به یاری فوتبالیستها نیاز دارد. اما یارانش او را تنها گذاشتهاند.
لیست افراد در خطر اعدام :
۱- #مجاهد_کورکور
۲- #رضا_رسایی
۳- #منصور_دهمرده
۴- #فاضل_بهرامیان
۵- #مهران_بهرامیان
۶-#عباس_دریس
۷- #محمدجواد_وفایی
۸-#فرشید_حسن_زهی
۹-#انور_خضری
۱۰- #خسرو_بشارت
۱۱- #کامران_شیخه
۱۲- #معین_خنافره
۱۳- #علی_مجدم
۱۴- #سیدعدنان_غبیشاوی
۱۵- #سالم_آلبوشوکه
۱۶- #محمدرضا_مقدم
۱۷- #حبیب_ادریس
۱۸- #جمشید_شارمهد
۱۹- #سیدمالک_موسوی
۲۰- #ادهم_نارویی
۲۱- #محمد_زینالدینی
۲۲- #علی_عبیداوی
۲۳- #یوسف_احمدی
۲۴- #احمدرضا_جلالی
۲۵- #شهاب_نادعلی (جوزانی)
۲۶- #منصور_رسولی
۲۷- #نایب_عسکری
۲۸- #فرهاد_شاکری
۲۹- #عیسی_عیدمحمدی
۳۰- #عبدالرحمان_گرگیج
۳۱- #عظیم_گرگیج
۳۲- #تاج_محمد_خرمالی
۳۳- #مالک_علی_فدایی_نسب
۳۴- #امیر_رحیمپور
۳۵-#محمد_خضرنژاد
📢📢📢صداشون باشیم تا دیر نشده
#نه_به_اعدام
۱- #مجاهد_کورکور
۲- #رضا_رسایی
۳- #منصور_دهمرده
۴- #فاضل_بهرامیان
۵- #مهران_بهرامیان
۶-#عباس_دریس
۷- #محمدجواد_وفایی
۸-#فرشید_حسن_زهی
۹-#انور_خضری
۱۰- #خسرو_بشارت
۱۱- #کامران_شیخه
۱۲- #معین_خنافره
۱۳- #علی_مجدم
۱۴- #سیدعدنان_غبیشاوی
۱۵- #سالم_آلبوشوکه
۱۶- #محمدرضا_مقدم
۱۷- #حبیب_ادریس
۱۸- #جمشید_شارمهد
۱۹- #سیدمالک_موسوی
۲۰- #ادهم_نارویی
۲۱- #محمد_زینالدینی
۲۲- #علی_عبیداوی
۲۳- #یوسف_احمدی
۲۴- #احمدرضا_جلالی
۲۵- #شهاب_نادعلی (جوزانی)
۲۶- #منصور_رسولی
۲۷- #نایب_عسکری
۲۸- #فرهاد_شاکری
۲۹- #عیسی_عیدمحمدی
۳۰- #عبدالرحمان_گرگیج
۳۱- #عظیم_گرگیج
۳۲- #تاج_محمد_خرمالی
۳۳- #مالک_علی_فدایی_نسب
۳۴- #امیر_رحیمپور
۳۵-#محمد_خضرنژاد
📢📢📢صداشون باشیم تا دیر نشده
#نه_به_اعدام
از بی صدا ترین جگر گوشه های پرپر شده این خاک مینویسم
#امیر_ارسلان_اژدهاکش نوجوون چهارده ساله در مهر ماه ۱۴۰۱ در معالی اباد شیراز ربوده شد .
و در سالگرد بازداشتش در سن پونزده سالگی با مرگ مشکوکی که خودکشی اعلام شده بود اسمونی شد .
#زن_زندگی_آزادی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_زندانی_سیاسی
#نه_به_شکنجه
#نه_به_اعدام #راي_بي_راي
#تحریم_انتخابات
#انگشت_در_خون
#انقلاب_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
#نیکا_مهسا_حدیث_غزاله_سارینا_مهرشاد_حمیدرضا_خدانور_کیان_آیلار_مومن_میلاد
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#امیر_ارسلان_اژدهاکش نوجوون چهارده ساله در مهر ماه ۱۴۰۱ در معالی اباد شیراز ربوده شد .
و در سالگرد بازداشتش در سن پونزده سالگی با مرگ مشکوکی که خودکشی اعلام شده بود اسمونی شد .
#زن_زندگی_آزادی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_زندانی_سیاسی
#نه_به_شکنجه
#نه_به_اعدام #راي_بي_راي
#تحریم_انتخابات
#انگشت_در_خون
#انقلاب_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
#نیکا_مهسا_حدیث_غزاله_سارینا_مهرشاد_حمیدرضا_خدانور_کیان_آیلار_مومن_میلاد
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
برخورد فیزیکی با #توماج_صالحی به دلیل حمایت از #امیر_نصرآزادانی
توماج صالحی، هنرمند مردمی و زندانی سیاسی در پی اعلام حمایت از امیر نصرآزادانی، بازیکن پیشین سپاهان و تراکتور که به ١٦ سال حبس محکوم شده، مورد بازخواست و سپس ضربوشتم قرار گرفت.
امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی با تاکید بر اینکه دفاع از حقوق قانونی هیچکس جرم نیست، نوشت: "توماج صالحی توسط حفاظت اطلاعات زندان دستگرد مورد بازخواست قرار گرفته و حتی برخوردی که صورت گرفته منجر به خراشیدگی بازوی توماج شده است.#توماج_صالحی، با ارسالی پیامی از حمایتهای #امیرنصر_آزادانی بازداشتی درزندان نوشت
«میتونم ساعتها دربارش حرف بزنم، از معصومیت و متانتش گرفته تا روحیه قویش، از خاطره برگزار کردن میتینگ رپ من داخل ورزشگاه زندان که اون هم فقط به خاطر حضورش توی باشگاه و ورزش کردن، همراه با من از رفتن به باشگاه محروم شد تا خاطره روز انتخابات که بارها از بند خارجش کردن بلکه بتونن با وعدههای مختلف فریبش بدن تا رای بده و ازش استفاده تبلیغاتی بکنن.
۱۴۰۲/۱۰/۱۲ وقتی بعد از سه روز انفرادی و یک ماه حبس توی بند قرنطینه به بند شاغلین که تحت بیشترین تسلط حفاظت اطلاعاته منتقل شدم، امیر دونه دونه رفت پیش قدیمیهای بند و بهشون گفت: « کاری که با من کردید رو با توماج نکنید، نذارید زندانی بودنتون باعث بشه که فراموش کنید شما هم انسانید». کاری که سال گذشته با امیر کرده بودن، منزوی کردنش بود، به دستور حفاظت اطلاعات زندان.
امروز دومین روز اعتصاب غذا و انتقال امیرنصر به انفرادیه، ما با هر درود و بدرودمون یادش میکنیم و نمیذاریم بیش از این صدای اون رو خفه کنن.
کبوترهای زندان دستگرد»
توماج صالحی، هنرمند مردمی و زندانی سیاسی در پی اعلام حمایت از امیر نصرآزادانی، بازیکن پیشین سپاهان و تراکتور که به ١٦ سال حبس محکوم شده، مورد بازخواست و سپس ضربوشتم قرار گرفت.
امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی با تاکید بر اینکه دفاع از حقوق قانونی هیچکس جرم نیست، نوشت: "توماج صالحی توسط حفاظت اطلاعات زندان دستگرد مورد بازخواست قرار گرفته و حتی برخوردی که صورت گرفته منجر به خراشیدگی بازوی توماج شده است.#توماج_صالحی، با ارسالی پیامی از حمایتهای #امیرنصر_آزادانی بازداشتی درزندان نوشت
«میتونم ساعتها دربارش حرف بزنم، از معصومیت و متانتش گرفته تا روحیه قویش، از خاطره برگزار کردن میتینگ رپ من داخل ورزشگاه زندان که اون هم فقط به خاطر حضورش توی باشگاه و ورزش کردن، همراه با من از رفتن به باشگاه محروم شد تا خاطره روز انتخابات که بارها از بند خارجش کردن بلکه بتونن با وعدههای مختلف فریبش بدن تا رای بده و ازش استفاده تبلیغاتی بکنن.
۱۴۰۲/۱۰/۱۲ وقتی بعد از سه روز انفرادی و یک ماه حبس توی بند قرنطینه به بند شاغلین که تحت بیشترین تسلط حفاظت اطلاعاته منتقل شدم، امیر دونه دونه رفت پیش قدیمیهای بند و بهشون گفت: « کاری که با من کردید رو با توماج نکنید، نذارید زندانی بودنتون باعث بشه که فراموش کنید شما هم انسانید». کاری که سال گذشته با امیر کرده بودن، منزوی کردنش بود، به دستور حفاظت اطلاعات زندان.
امروز دومین روز اعتصاب غذا و انتقال امیرنصر به انفرادیه، ما با هر درود و بدرودمون یادش میکنیم و نمیذاریم بیش از این صدای اون رو خفه کنن.
کبوترهای زندان دستگرد»
برای ضحاک کور کردن فرزندان شجاع ما کافی نیست،ضحاک قصد جان همه مبارزان را کرده.جان #امیر_ولایتی به اتهام بغی و بمبگذاری در خطر است.به گرفتن چشمش بسنده نکردن میخوان ۱۰تیر با اتهام جدید "بغی" (خروج یا شورش علیه امام مشروع وحاکم اسلامی!)
محاکمه ش کنند که #امیر_ولایتی را در خطر اعدام قرار میده!آسیب دیده چشمی انقلاب #امير_ولايتی به اتهام واهی بغی و بمبگذاری در خطر اعدامه جمهوری اسلامی قصد داره #امير_ولايتی رو که قبلا توسط گلولههای سپاه پاسداران چشمش رو از دست داده، اینبار به اتهام دروغین بغی و بمبگذاری اعدامش کنه.#نیکا_شاکرمی
#انقلاب_ایران
#مهسا_امینی #توماج_صالحى
#محمود_مهرابی #ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم #اعتصابات_سراسری
#توماج_صالحی
#بچه_های_اکباتان #به_خیابان_برگردیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اعدام
#حبیب_دریس
#رضا_رسايی
#مجاهد_کورکور
#عباس_دریس
#سپاه_تروریستی_پاسداران #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#ایران_را_پس_میگیریم
#انقلاب_ایران
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#AmirVelayati
محاکمه ش کنند که #امیر_ولایتی را در خطر اعدام قرار میده!آسیب دیده چشمی انقلاب #امير_ولايتی به اتهام واهی بغی و بمبگذاری در خطر اعدامه جمهوری اسلامی قصد داره #امير_ولايتی رو که قبلا توسط گلولههای سپاه پاسداران چشمش رو از دست داده، اینبار به اتهام دروغین بغی و بمبگذاری اعدامش کنه.#نیکا_شاکرمی
#انقلاب_ایران
#مهسا_امینی #توماج_صالحى
#محمود_مهرابی #ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم #اعتصابات_سراسری
#توماج_صالحی
#بچه_های_اکباتان #به_خیابان_برگردیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اعدام
#حبیب_دریس
#رضا_رسايی
#مجاهد_کورکور
#عباس_دریس
#سپاه_تروریستی_پاسداران #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#ایران_را_پس_میگیریم
#انقلاب_ایران
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#AmirVelayati
به نقل از یک شاهد در قتلگاهِ کهریزک:
امیر انقدر شکنجه شده بود که
نمیتونست راه بره و به همین خاطر مرتب کتکش میزدند.
در حینِ انتقال از کهریزک به اوین، داخل اتوبوس، جانسپرد.
ما فراموش نمیکنیم
#امیر_جوادیفر/#سیرک_انتخابات
امیر انقدر شکنجه شده بود که
نمیتونست راه بره و به همین خاطر مرتب کتکش میزدند.
در حینِ انتقال از کهریزک به اوین، داخل اتوبوس، جانسپرد.
ما فراموش نمیکنیم
#امیر_جوادیفر/#سیرک_انتخابات
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی که امیر زخمهایش عفونت کرده بودو نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من سخت بود که بگویم امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند ناله میکرد و از مادرش که فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان درجهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین برسر وصورت بدن بیجان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد
مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#امیر_جوادی_فر
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی که امیر زخمهایش عفونت کرده بودو نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من سخت بود که بگویم امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند ناله میکرد و از مادرش که فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان درجهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین برسر وصورت بدن بیجان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد
مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#امیر_جوادی_فر
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
به خاطر هزاران هزار انسان آزادیخواه ودلاوری که برای #ایران جان دادند انگشت تون رو آغشته به خون نکنید ....این حکومت باید به جرم #جنایت_علیه_بشریت محاکمه شود اگر دنیا جای بهتری برای زیستن بود ......رای دادن خصوصا بعد از فجایع آبان ۹۸ و انقلاب زن زندگی آزادی تنها توهین به شعور خودتون و نا امید کردن مادران داغدار ایست که هنوز اشک چشم هاشون خشک نشده....اگر امکان به خیابان آمدن راندارید حداقل برای ستمگران دست نزنید ومضحکه افرادی چون ظریف نشوید که با وقاحت در دوربین ها نگاه میکرد و میگفت در ایران زندانی سیاسی نداریم ...
پزشکیان و پور_محمدی و بقیه افرادی که از فیلتر خبرگان عبور کردند تنها مهره های خیمه شب بازی دردست #دیکتاتوری_خامنه_ای هستند همین وبس ...
شکوفه آذرماسوله زندانی سیاسی سابق وفعال حقوق بشر واز #دادخواهان_دهه_خونین_شصت
#راي_بي_راي
#انگشت_در_خون_نمیزنیم
#سیرک_انتخابات
#کشتار_فرزندان_ایران
#دهه_شصت
#خاوران_حافظه_تاریخی
#قتل_های_زنجیره_ای
#فریدون_فرخزاد
#شاهپوربختیار
#محمد_مختاری
#پوینده_مختاری_سعیدی_سبرجانی_حمید_حاجی_زاده_کارون_حاجی_زاده_پروانه_داریوش_فروهر
#رئیسی_جلاد۶۷
#کوی_دانشگاه
#سعید_زینالی
#اکبر_محمدی
#جنبش_سبز
#ندا_آقاسلطان
#کهریزک
#امیر_ارشد_تاجمیر
#مصطفی_کریم_بیگی
#شهرام_فرج_زاده
#امیر_جوادی_فر
#آبان_خونین
#آبان_خونین_۹۸
#کشته_آبان_ما_۱۵۰۰نفر
#کشته_ندادیم_که_سازش_کنیم_رهبر_قاتل_رو_ستایش_کنیم
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#کیان_پیرفلک
#مهسا_امینی
#حديث_نجفى
#نیکا_شاکرمی
#محمد_رضا_رهنورد
#حمیدرضا_روحی
#پسر_باران
پزشکیان و پور_محمدی و بقیه افرادی که از فیلتر خبرگان عبور کردند تنها مهره های خیمه شب بازی دردست #دیکتاتوری_خامنه_ای هستند همین وبس ...
شکوفه آذرماسوله زندانی سیاسی سابق وفعال حقوق بشر واز #دادخواهان_دهه_خونین_شصت
#راي_بي_راي
#انگشت_در_خون_نمیزنیم
#سیرک_انتخابات
#کشتار_فرزندان_ایران
#دهه_شصت
#خاوران_حافظه_تاریخی
#قتل_های_زنجیره_ای
#فریدون_فرخزاد
#شاهپوربختیار
#محمد_مختاری
#پوینده_مختاری_سعیدی_سبرجانی_حمید_حاجی_زاده_کارون_حاجی_زاده_پروانه_داریوش_فروهر
#رئیسی_جلاد۶۷
#کوی_دانشگاه
#سعید_زینالی
#اکبر_محمدی
#جنبش_سبز
#ندا_آقاسلطان
#کهریزک
#امیر_ارشد_تاجمیر
#مصطفی_کریم_بیگی
#شهرام_فرج_زاده
#امیر_جوادی_فر
#آبان_خونین
#آبان_خونین_۹۸
#کشته_آبان_ما_۱۵۰۰نفر
#کشته_ندادیم_که_سازش_کنیم_رهبر_قاتل_رو_ستایش_کنیم
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#کیان_پیرفلک
#مهسا_امینی
#حديث_نجفى
#نیکا_شاکرمی
#محمد_رضا_رهنورد
#حمیدرضا_روحی
#پسر_باران
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
🔵 اعتصاب غذای امیرحسین مرادی و علی یونسی در اعتراض به ضرب و شتم زندانیان بند زنان اوین
#علی_یونسی و #امیر_حسین_مرادی، دانشجویان محبوس در زندان اوین، روز شنبه ۲۰ مرداد در اعتراض به ضربوشتم زنان زندانی معترض به اعدام رضا رسایی، دست به اعتصاب غذا زدند
آنها در پیامی از زندان اوین نوشتند:
«بار دیگر جمهوری اسلامی خون یکی از بهترین جوانان این سرزمین را ریخت و بیشک چیزی جز خشم و قیام درو نخواهد کرد. بر سر مبارزه با اعدام با تمام توان، همراه با بند زنان و سایر زندانها میایستیم و به عنوان نمادی از این ایستادگی و همراهی یک روز اعتصاب غذا میکنیم.»
#علی_یونسی و #امیر_حسین_مرادی، دانشجویان محبوس در زندان اوین، روز شنبه ۲۰ مرداد در اعتراض به ضربوشتم زنان زندانی معترض به اعدام رضا رسایی، دست به اعتصاب غذا زدند
آنها در پیامی از زندان اوین نوشتند:
«بار دیگر جمهوری اسلامی خون یکی از بهترین جوانان این سرزمین را ریخت و بیشک چیزی جز خشم و قیام درو نخواهد کرد. بر سر مبارزه با اعدام با تمام توان، همراه با بند زنان و سایر زندانها میایستیم و به عنوان نمادی از این ایستادگی و همراهی یک روز اعتصاب غذا میکنیم.»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 تجاوز عوامل جمهوری اسلامی به یک مرد مخالف رژیم در آلمان
امیر لباف فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق در یک ویدئو که به طور اختصاصی برای #رسانه_سپیده_دم ارسال کرده از ایرانیان درخواست کرده ماجرای تجاوز عوامل جمهوری اسلامی در آلمان به یک مرد مخالف رژیم جمهوری اسلامی را پیگیری کنند.
براساس خبرهای رسیده ۶ نفر از مزدوران جمهوری اسلامی به یک مرد مخالف رژیم حمله و تجاوز کردند. تجاوز به یک مرد ایرانی در شهر ایزالون #آلمان انگیزه سیاسی دارد. به گفته دادستانی و نشریه اشپیگل مردانی که به او تجاوز کردند حامی جمهوری اسلامی هستند و او از مخالفین جمهوری اسلامی.
حکم بازداشت چهار مرد بین ۲۴ تا ۴۶ ساله به دلیل #تجاوز به یک مرد ایرانی در ایزارلون آلمان صادر شده. این چهار مرد که همان شب بازداشت شدند، ایرانی و ساکن دانمارک و هلند هستند. به دلیل اینکه قربانی تجاوز اعلام کرده که مخالف جمهوری اسلامی است، احتمال میرود که متهمان از عوامل جمهوری اسلامی باشند.
.
#امیر_لباف
🟠 تجاوز عوامل جمهوری اسلامی به یک مرد مخالف رژیم در آلمان
امیر لباف فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق در یک ویدئو که به طور اختصاصی برای #رسانه_سپیده_دم ارسال کرده از ایرانیان درخواست کرده ماجرای تجاوز عوامل جمهوری اسلامی در آلمان به یک مرد مخالف رژیم جمهوری اسلامی را پیگیری کنند.
براساس خبرهای رسیده ۶ نفر از مزدوران جمهوری اسلامی به یک مرد مخالف رژیم حمله و تجاوز کردند. تجاوز به یک مرد ایرانی در شهر ایزالون #آلمان انگیزه سیاسی دارد. به گفته دادستانی و نشریه اشپیگل مردانی که به او تجاوز کردند حامی جمهوری اسلامی هستند و او از مخالفین جمهوری اسلامی.
حکم بازداشت چهار مرد بین ۲۴ تا ۴۶ ساله به دلیل #تجاوز به یک مرد ایرانی در ایزارلون آلمان صادر شده. این چهار مرد که همان شب بازداشت شدند، ایرانی و ساکن دانمارک و هلند هستند. به دلیل اینکه قربانی تجاوز اعلام کرده که مخالف جمهوری اسلامی است، احتمال میرود که متهمان از عوامل جمهوری اسلامی باشند.
.
#امیر_لباف
دوباره تنم از تب آن کابوس تیره میسوزد ، محسن عزیزم؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو استوارتر از همیشه میایستادی. حیرانم از آن همه ایستادگی! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن، تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، اما هرگز این را بر زبان نیاوردی. خواستی که بزرگی آدمی را نشان دهی، خواستی بگویی که اعتقاد داشتن به چیزی، حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد. اینجا سکوتِ مرگ است، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک، صدای شکستن استخوان یارانمان به گوش میرسد. گویا اینجا آخر دنیاست! جایی که خدا هم آنتن نمیدهد.
و در آخر، دستهای بستهی محمد کامرانی را به یاد میآورم. از همانجا که میآمدیم، در اوین از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی، با دستهای زنجیرشده بر تخت. آنجا، در کهریزک، مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی بیشتر تا آزمون کنکورش نمانده بود.
از صفحه مسعود علیزاده
#بازداشتگاه_کهریزک
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد. اینجا سکوتِ مرگ است، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک، صدای شکستن استخوان یارانمان به گوش میرسد. گویا اینجا آخر دنیاست! جایی که خدا هم آنتن نمیدهد.
و در آخر، دستهای بستهی محمد کامرانی را به یاد میآورم. از همانجا که میآمدیم، در اوین از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی، با دستهای زنجیرشده بر تخت. آنجا، در کهریزک، مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی بیشتر تا آزمون کنکورش نمانده بود.
از صفحه مسعود علیزاده
#بازداشتگاه_کهریزک
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی