🔹 چای با همسایۀ مهاجر
🔸 گفتگو با محمدکاظم کاظمی
🔸 به صورت زنده از اینستاگرام
🔸 پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹، ساعت ۲۰
🔸 برگزارکننده: بنیاد حرکت انسانی
🔻 نشانی اینستاگرام:
@harkatensani
🔸 گفتگو با محمدکاظم کاظمی
🔸 به صورت زنده از اینستاگرام
🔸 پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹، ساعت ۲۰
🔸 برگزارکننده: بنیاد حرکت انسانی
🔻 نشانی اینستاگرام:
@harkatensani
🔹 بنیاد فرهنگی قلم سبز افغانستان برگزار میکند
پنجمین شب شعر یلدا با حضور شاعران افغانستان و ایران.
یکشنبه ۳۰ آذر ۹۹، ساعت ۲۱
@gpafg_official
لایو برنامه در صفحۀ اینستاگرامی آقای فیروز اکبری نواندیش
@firouzakbari_nowandish
پنجمین شب شعر یلدا با حضور شاعران افغانستان و ایران.
یکشنبه ۳۰ آذر ۹۹، ساعت ۲۱
@gpafg_official
لایو برنامه در صفحۀ اینستاگرامی آقای فیروز اکبری نواندیش
@firouzakbari_nowandish
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
🔴 شب یلدا
🔹محمدکاظم کاظمی
اینجا، در این تلاقی خونها و شیشهها
شبهای بد بلندترند از همیشهها
شبهای بد بلندترند از همیشهها
تا آب این درخت بخشکد به ریشهها
امشب بدون جامه بخوابی بلندتر
بر روی روزنامه بخوابی بلندتر
دار و صلیب و قبر ببینی زیادتر
خواب پلنگ و ببر ببینی زیادتر
وقتی شب از همیشه شود جانگدازتر
خون شما به شیشه شود جانگدازتر
🔸
یلدا حریف اینهمه سختی شود مگر
سیبی که میخورید درختی شود مگر
مستوجب عطای بخیلان شوی شبی
منظور وعدههای وکیلان شوی شبی:
«من آمدم ترانه بیارم برایتان
آجیل و هندوانه بیارم برایتان
روزانتان همیشه به جوزا بدل شود
شبهایتان همیشه به یلدا بدل شود
آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است
سختی همیشه در صد و سی سال اول است
دیگر کلید بخت به جیب تو میشود
یعنی خوراک برّه نصیب تو میشود
ما هندوانه هر شب دی پوست میکُنیم
آن را نثار خوبترین دوست میکنیم»
🔸
کوچک زیاد بودهای، اینک بزرگ شو
این پوست را رها کن و ای برّه! گرگ شو
سال دگر به سیب زمینی بسنده کن
با هر چه نزد خویش ببینی بسنده کن
امسال اگر بریدۀ نان میخوریم ما،
سال دگر خوراک شبان میخوریم ما
فروردین 1385
#شب_یلدا
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔹محمدکاظم کاظمی
اینجا، در این تلاقی خونها و شیشهها
شبهای بد بلندترند از همیشهها
شبهای بد بلندترند از همیشهها
تا آب این درخت بخشکد به ریشهها
امشب بدون جامه بخوابی بلندتر
بر روی روزنامه بخوابی بلندتر
دار و صلیب و قبر ببینی زیادتر
خواب پلنگ و ببر ببینی زیادتر
وقتی شب از همیشه شود جانگدازتر
خون شما به شیشه شود جانگدازتر
🔸
یلدا حریف اینهمه سختی شود مگر
سیبی که میخورید درختی شود مگر
مستوجب عطای بخیلان شوی شبی
منظور وعدههای وکیلان شوی شبی:
«من آمدم ترانه بیارم برایتان
آجیل و هندوانه بیارم برایتان
روزانتان همیشه به جوزا بدل شود
شبهایتان همیشه به یلدا بدل شود
آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است
سختی همیشه در صد و سی سال اول است
دیگر کلید بخت به جیب تو میشود
یعنی خوراک برّه نصیب تو میشود
ما هندوانه هر شب دی پوست میکُنیم
آن را نثار خوبترین دوست میکنیم»
🔸
کوچک زیاد بودهای، اینک بزرگ شو
این پوست را رها کن و ای برّه! گرگ شو
سال دگر به سیب زمینی بسنده کن
با هر چه نزد خویش ببینی بسنده کن
امسال اگر بریدۀ نان میخوریم ما،
سال دگر خوراک شبان میخوریم ما
فروردین 1385
#شب_یلدا
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔹 رسانۀ کارا؛ حلقۀ گمشدۀ همدلی تهران _ کابل
یادداشت بسیار خوب محمدحسین جعفریان در جام جم آنلاین. خواندن آن را به همه علاقهمندان ارتباط دو ملت پیشنهاد میکنم.
https://jamejamonline.ir/fa/news/1296699/
یادداشت بسیار خوب محمدحسین جعفریان در جام جم آنلاین. خواندن آن را به همه علاقهمندان ارتباط دو ملت پیشنهاد میکنم.
https://jamejamonline.ir/fa/news/1296699/
جدیدترین اخبار ایران و جهان خبرگزاری جام جم
رسانه کارا ؛ حلقه گمشده همدلی تهران - کابل
خداوند نگهدار استاد واصف باختری باشد. او را نیمای افغانستان میخوانند. نقل میکرد، دهه 50 خورشیدی به جشنوارهای پژوهشی در هندوستان دعوت بوده و بین انبوه مهمانان از سراسر جهان، همسایه ایشان دانشمندی از ایران بوده... باید میدیدید شوق استاد را از این تصادف،…
▪️ واقعۀ تلخ تویسرکان دلهای همه را به درد آورده است
بستگان مقتولان این واقعه و نیز مردم شریف این شهر، جامعۀ مهاجر را در غم خود شریک بدانید. من به عنوان عضوی کوچک از این جامعه، اظهار همدردی میکنم و انتظار دارم که دیگر مردم و به خصوص مسئولان حکومتی کشور ما نیز در این جریان احساس وظیفه کنند. امیدواریم که مسئولان امور امنیتی و قضایی نیز با اطلاعرسانی شفاف و برخورد کارشناسانه و مدبرانه با موضوع، از حاشیهها و عوارض احتمالی این قضیه بکاهند.
@mkazemkazemi
بستگان مقتولان این واقعه و نیز مردم شریف این شهر، جامعۀ مهاجر را در غم خود شریک بدانید. من به عنوان عضوی کوچک از این جامعه، اظهار همدردی میکنم و انتظار دارم که دیگر مردم و به خصوص مسئولان حکومتی کشور ما نیز در این جریان احساس وظیفه کنند. امیدواریم که مسئولان امور امنیتی و قضایی نیز با اطلاعرسانی شفاف و برخورد کارشناسانه و مدبرانه با موضوع، از حاشیهها و عوارض احتمالی این قضیه بکاهند.
@mkazemkazemi
🔹 پرتره بر اساس عکسی از من
🔻 کار مریم حسنخانی
🔻 ابعاد A3 سیاهقلم به سبک هایپررئال
🔻 عزیزان میتوانند برای سفارش نقاشی و نیز آموزش مجازی نقاشی، به خانم مریم حسنخانی این نشانیها پیام بدهند
تلگرام
@asime_sar71
اینستاگرام
@maryam_hassan_khany
🔻 کار مریم حسنخانی
🔻 ابعاد A3 سیاهقلم به سبک هایپررئال
🔻 عزیزان میتوانند برای سفارش نقاشی و نیز آموزش مجازی نقاشی، به خانم مریم حسنخانی این نشانیها پیام بدهند
تلگرام
@asime_sar71
اینستاگرام
@maryam_hassan_khany
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 پدر و عینالوقایع
خاطرهای از پدرم محمدعلی کاظمی، در دوازدهمین سالگرد درگذشت او
🔻
مهدی جان از اقوام ما بود و در عین حال از رفقای نزدیک پدرم در جوانیاش. حوالی سال ۱۳۶۰ بود و مهدی جان از ایران آمده بود و با خود کتابی آورده بود؛ نسخهای خطی از کتاب «عینالوقایع» از یوسف ریاضی، که یک کتاب تاریخی ارزشمند از دورۀ قاجاریه است. عینالوقایع در آن سالها بسیار کمیاب بود و آن کتاب هم به زحمت به دست مهدی جان افتاده بود. او هم آن را با خود به کابل آورده بود و کتاب مدتی نزد ما به امانت ماند.
روزی بناگهان تلفن آمد و خبر درگذشت ناگهانی مهدی جان به ما رسید. کتاب «عینالوقایع» نزد پدرم ماند. پدرم از همان اول با دیدن مُهر کتابخانۀ «دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد» روی کتاب حساس شده بود و فهمیده بود که این کتاب در اصل مال یک کتابخانه است و تصمیم گرفت که کتاب را به منبع اصلی آن برگرداند.
وقتی ما در سال ۱۳۶۳ به ایران مهاجرت کردیم، پدرم کتاب را با خود به ایران آورد و در مشهد به دنبال صاحب آن گشت. او کتاب را باید به آقای اکبر عشیق برمیگرداند و با جدیت، در پی یافتن ایشان برآمد. بالاخره با هر زحمتی بود، آقای عشیق را پیدا کرد. ایشان در آن زمان هنوز درگیر پایاننامۀ ارشد خود بود و مدرک تحصیلیاش را نمیدادند، به خاطر کتابی که از کتابخانۀ دانشکده به امانت گرفته بود و این کتاب، همان «عینالوقایع» بود. حالا این کتاب به چه صورت از آقای عشیق به مهدی جان رسیده بود، من نمیدانم. و پدرم از کجا دانست که باید دنبال آقای عشیق بگردد، باز هم نمیدانم. شاید از مهدی جان چیزی شنیده بود یا پیامی از ایران در این مورد به او رسیده بود.
بالاخره آقای عشیق به خانۀ ما آمد و کتاب را با تشکر از پدرم تحویل گرفت و برد به دانشکده تحویل داد و مدرکش را گرفت.
اکنون که دو تن از این سه تن درگذشتهاند، به یاد این ماجرا افتادم. آنچه مرا به یاد این جریان انداخت، تقارن دو چیز با هم بود، این که در ایام دوازدهمین سالگرد درگذشت پدرم، مشغول صفحهآرایی کتابی از آقای عشیق هستم که تصحیح یک نسخۀ خطی است. آقای عشیق از پژوهشگران برجستۀ ادبیات و تاریخ کشور ماست.
🔻
حیرت میکنم از احساس مسئولیتی که پدرم داشت در رساندن یک امانت به صاحب آن، حتی اگر کتاب در یک مملکت به دست او رسیده باشد و او چهار سال بعد در کشوری دیگر و پس از ماهها پیگیری آن را به صاحبش برگرداند.
#محمدعلی_کاظمی
#علیاکبر_عشیق
#عین_الوقایع
@asarkazemi
خاطرهای از پدرم محمدعلی کاظمی، در دوازدهمین سالگرد درگذشت او
🔻
مهدی جان از اقوام ما بود و در عین حال از رفقای نزدیک پدرم در جوانیاش. حوالی سال ۱۳۶۰ بود و مهدی جان از ایران آمده بود و با خود کتابی آورده بود؛ نسخهای خطی از کتاب «عینالوقایع» از یوسف ریاضی، که یک کتاب تاریخی ارزشمند از دورۀ قاجاریه است. عینالوقایع در آن سالها بسیار کمیاب بود و آن کتاب هم به زحمت به دست مهدی جان افتاده بود. او هم آن را با خود به کابل آورده بود و کتاب مدتی نزد ما به امانت ماند.
روزی بناگهان تلفن آمد و خبر درگذشت ناگهانی مهدی جان به ما رسید. کتاب «عینالوقایع» نزد پدرم ماند. پدرم از همان اول با دیدن مُهر کتابخانۀ «دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد» روی کتاب حساس شده بود و فهمیده بود که این کتاب در اصل مال یک کتابخانه است و تصمیم گرفت که کتاب را به منبع اصلی آن برگرداند.
وقتی ما در سال ۱۳۶۳ به ایران مهاجرت کردیم، پدرم کتاب را با خود به ایران آورد و در مشهد به دنبال صاحب آن گشت. او کتاب را باید به آقای اکبر عشیق برمیگرداند و با جدیت، در پی یافتن ایشان برآمد. بالاخره با هر زحمتی بود، آقای عشیق را پیدا کرد. ایشان در آن زمان هنوز درگیر پایاننامۀ ارشد خود بود و مدرک تحصیلیاش را نمیدادند، به خاطر کتابی که از کتابخانۀ دانشکده به امانت گرفته بود و این کتاب، همان «عینالوقایع» بود. حالا این کتاب به چه صورت از آقای عشیق به مهدی جان رسیده بود، من نمیدانم. و پدرم از کجا دانست که باید دنبال آقای عشیق بگردد، باز هم نمیدانم. شاید از مهدی جان چیزی شنیده بود یا پیامی از ایران در این مورد به او رسیده بود.
بالاخره آقای عشیق به خانۀ ما آمد و کتاب را با تشکر از پدرم تحویل گرفت و برد به دانشکده تحویل داد و مدرکش را گرفت.
اکنون که دو تن از این سه تن درگذشتهاند، به یاد این ماجرا افتادم. آنچه مرا به یاد این جریان انداخت، تقارن دو چیز با هم بود، این که در ایام دوازدهمین سالگرد درگذشت پدرم، مشغول صفحهآرایی کتابی از آقای عشیق هستم که تصحیح یک نسخۀ خطی است. آقای عشیق از پژوهشگران برجستۀ ادبیات و تاریخ کشور ماست.
🔻
حیرت میکنم از احساس مسئولیتی که پدرم داشت در رساندن یک امانت به صاحب آن، حتی اگر کتاب در یک مملکت به دست او رسیده باشد و او چهار سال بعد در کشوری دیگر و پس از ماهها پیگیری آن را به صاحبش برگرداند.
#محمدعلی_کاظمی
#علیاکبر_عشیق
#عین_الوقایع
@asarkazemi
🌞"دیداربا روشنان خرد و آب"🌊
📌نشست چهارم
📍"براین رواق مقرنس"
تأملی در آفاق شعر "علی معلم دامغانی" و نقش و جایگاه او در شعر معاصر
⏳شنبه ششم دیماه ۱۳۹۹
🕕ساعت ۱۸
📍مهمان ویژه: استاد محمدکاظم کاظمی
📺پخش از
Www.skyroom.online/ch/
tehranpl.ir/fahangi
#کتابخانه_عمومی_حضرت_فاطمه
#کتابخانههای_عمومی_استان_تهران
#دیدار_با_روشنان_خرد_و_آب
#مصطفی_محدثی_خراسانی
#علی_معلم_دامغانی
#محمدکاظم_کاظمی
#محفل_ادبی
#در_خانه_بمانیم
https://www.instagram.com/p/CJMOOwRh2QB/?igshid=kyzz6t6n7xe8
📌نشست چهارم
📍"براین رواق مقرنس"
تأملی در آفاق شعر "علی معلم دامغانی" و نقش و جایگاه او در شعر معاصر
⏳شنبه ششم دیماه ۱۳۹۹
🕕ساعت ۱۸
📍مهمان ویژه: استاد محمدکاظم کاظمی
📺پخش از
Www.skyroom.online/ch/
tehranpl.ir/fahangi
#کتابخانه_عمومی_حضرت_فاطمه
#کتابخانههای_عمومی_استان_تهران
#دیدار_با_روشنان_خرد_و_آب
#مصطفی_محدثی_خراسانی
#علی_معلم_دامغانی
#محمدکاظم_کاظمی
#محفل_ادبی
#در_خانه_بمانیم
https://www.instagram.com/p/CJMOOwRh2QB/?igshid=kyzz6t6n7xe8
Instagram
کانال محمدکاظم کاظمی
🌞"دیداربا روشنان خرد و آب"🌊 📌نشست چهارم 📍"براین رواق مقرنس" تأملی در آفاق شعر "علی معلم دامغانی" و نقش و جایگاه او در شعر معاصر ⏳شنبه ششم دیماه ۱۳۹۹ 🕕ساعت ۱۸ 📍مهمان ویژه: استاد محمدکاظم کاظمی 📺پخش از Www.skyroom.online/ch/ tehranpl.ir/fahangi #کتا…
امروز ساعت ۱۸ در اسکایروم
علاقهمندان میتوانند با لینکی که در متن پیام ارائه شده است و به صورت مهمان در جلسه شرکت کنند.
لینک ورود
https://www.skyroom.online/ch/tehranpl.ir/farhangi
علاقهمندان میتوانند با لینکی که در متن پیام ارائه شده است و به صورت مهمان در جلسه شرکت کنند.
لینک ورود
https://www.skyroom.online/ch/tehranpl.ir/farhangi
🔹 محفل ادبی ارغوان
🔹 نشست هفتم، نقد و بررسی کتاب «زنگار» از مریم حسینی تکیهای.
🔻 به دبیری فریبا یوسفی
🔻 با حضور افسانه غیاثوند، مریم حسینی تکیهای، محمدکاظم کاظمی
✳️ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶
✳️ در فضای اسکای روم با این لینک ورود:
https://skyroom.online/ch/tehranpl.ir/arqavan
🔹 نشست هفتم، نقد و بررسی کتاب «زنگار» از مریم حسینی تکیهای.
🔻 به دبیری فریبا یوسفی
🔻 با حضور افسانه غیاثوند، مریم حسینی تکیهای، محمدکاظم کاظمی
✳️ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶
✳️ در فضای اسکای روم با این لینک ورود:
https://skyroom.online/ch/tehranpl.ir/arqavan
Forwarded from سچک
استاد عزیزم استاد محمد کاظم کاظمی تولد تان مبارک.
♦️یک اتفاق، تقدیم به استاد
🔹سیدحکیم بینش
این جای پا در دور و بر یک اتفاق است
این سو گذارت رهگذر یک اتفاق است
یک شب پیاده آمدی، یک شب پیاده...
هرگام تو یک شعر تر، یک اتفاق است
این هم که هرجا میرسی با شعرهایت
میپاشی از لبها شکر یک اتفاق است
گلشهر من این قصههای سنگ و خشتت
در کودکان در به در یک اتفاق است
شمشیر میرقصد در این جغرافیا و
هر لحظه در چشمان تر یک اتفاق است
لفظ دری را در کمانت میگذاری
تعیین «مرز پر گهر» یک اتفاق است
یک شهر را همراه خود کردی، مسافر
برگرد بنگر پشت سر، یک اتفاق است
از صبح چندین بار زنگ خانه خورده
این که تو باشی پشت در یک اتفاق است
دیماه ۱۳۹۹
@sachak
♦️یک اتفاق، تقدیم به استاد
🔹سیدحکیم بینش
این جای پا در دور و بر یک اتفاق است
این سو گذارت رهگذر یک اتفاق است
یک شب پیاده آمدی، یک شب پیاده...
هرگام تو یک شعر تر، یک اتفاق است
این هم که هرجا میرسی با شعرهایت
میپاشی از لبها شکر یک اتفاق است
گلشهر من این قصههای سنگ و خشتت
در کودکان در به در یک اتفاق است
شمشیر میرقصد در این جغرافیا و
هر لحظه در چشمان تر یک اتفاق است
لفظ دری را در کمانت میگذاری
تعیین «مرز پر گهر» یک اتفاق است
یک شهر را همراه خود کردی، مسافر
برگرد بنگر پشت سر، یک اتفاق است
از صبح چندین بار زنگ خانه خورده
این که تو باشی پشت در یک اتفاق است
دیماه ۱۳۹۹
@sachak
کانال محمدکاظم کاظمی
استاد عزیزم استاد محمد کاظم کاظمی تولد تان مبارک. ♦️یک اتفاق، تقدیم به استاد 🔹سیدحکیم بینش این جای پا در دور و بر یک اتفاق است این سو گذارت رهگذر یک اتفاق است یک شب پیاده آمدی، یک شب پیاده... هرگام تو یک شعر تر، یک اتفاق است این هم که هرجا میرسی با شعرهایت…
شعر زیبای دوست عزیز و شاعر گرانقدر، سید حکیم بینش. با سپاس از ایشان. 👆
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
#مؤسسه_خردسرای_فردوسی برگزار می کند:
#انجمن_ادبی_استاد_محمد_قهرمان
باحضور ویژه و شعرخوانی
#استاد_خسرو_احتشامی
# استادمحمودرضا_آرمین
#استادمحمدکاظم_کاظمی
#زینب_بیات
با اجرای: #دکتر_محمدرضا_سرسالاری
🟪 سه شنبه، ۲۳ دی ماه ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
✔️ پخش زنده: صفحه اینستاگرام مؤسسه خردسرای فردوسی :
https://www.instagram.com/kheradsarayeferdowsi/
@kheradsarayeferdowsi
#انجمن_ادبی_استاد_محمد_قهرمان
باحضور ویژه و شعرخوانی
#استاد_خسرو_احتشامی
# استادمحمودرضا_آرمین
#استادمحمدکاظم_کاظمی
#زینب_بیات
با اجرای: #دکتر_محمدرضا_سرسالاری
🟪 سه شنبه، ۲۳ دی ماه ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
✔️ پخش زنده: صفحه اینستاگرام مؤسسه خردسرای فردوسی :
https://www.instagram.com/kheradsarayeferdowsi/
@kheradsarayeferdowsi
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
✳️ محمود کیانوش برای من، در پنج نگاه
🔻 اولین برخورد من با نام «محمود کیانوش» در کودکی بود، در مجلات و کتابهای درسی دبستانی که از ایران میآمد یا در سفرهایی که داشتیم تهیه میکردیم. محمود کیانوش از نامهای پرتکرار در آن کتابها و مجلات بود، با شعرهایی که بسیار دوست داشتم.
🔻 در اوایل دهۀ هفتاد یک دورۀ آموزش ادبیات کودک برای فرهنگیان در مشهد گذاشته بودند، از دورههای آموزش ضمن خدمت که در آموزش و پرورش رایج است. جناب مصطفی محدثی از همکاران آن دوره بود و مرا هم ایشان به مسئولان آن معرفی کرده بود. من مانده بودم که دربارۀ ادبیات کودک چه بگویم، در حالی که هیچ شناخت و مطالعهای ندارم. دوستان کتاب «شعر کودک در ایران» محمود کیانوش را معرفی کردند و بهراستی آن کتاب، همه آن دورۀ مرا ساخت. چقدر از این کتاب ارزشمند بهره بردم و چقدر آموختم و چقدر برای آن دورۀ آموزشی از آن استفاده کردم.
🔻 در یکی از سالهای دهۀ هشتاد بود که تلفنی به من آمد از خارج. تلفن را برداشتم. گفت «من محمود کیانوش هستم». حیرت زده شدم. من؟ محمود کیانوش؟ آن هم از لندن؟ ایشان گویا یک مطلب دربارۀ شعر افغانستان یا ادبیات کودک و نوجوان افغانستان (درست به خاطرم نیست) از من خواست برای انتشار در جایی. با ایمیل به هم مرتبط شدیم و برایم شگفتآور بود که کسی در آن سن با امکانات جدید ارتباطی آشناست. بسیار خونگرم و مهربان بود و بسیار با احترام برخورد کرد نسبت به من که شاید نیمی از سن او را داشتم. در حین صحبت از ناراحتی چشم شکایت کرد و این که نشانی ایمیل یا چنین چیزی را به زحمت توانسته بود بخواند.
🔻 جناب سیداحمد میرزاده شاعر و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان کتابی در نقد آثار پژوهشی در مورد کودک و نوجوان نوشته بود و بخش قابل توجهی از آن کتاب به نقد کتاب «شعر کودک در ایران» محمود کیانوش اختصاص داشت. باز همان شاعر دوران کودکی من پیش چشمم قرار گرفت.
🔻 و امروز، خبر درگذشت محمود کیانوش را شنیدم، کسی که هرچند گاهبهگاه، ولی در طول نزدیک به ۴۵ سال با نام و آثار او ارتباط داشتم. روحش شاد.
#محمود_کیانوش
#asarkazemi
🔻 اولین برخورد من با نام «محمود کیانوش» در کودکی بود، در مجلات و کتابهای درسی دبستانی که از ایران میآمد یا در سفرهایی که داشتیم تهیه میکردیم. محمود کیانوش از نامهای پرتکرار در آن کتابها و مجلات بود، با شعرهایی که بسیار دوست داشتم.
🔻 در اوایل دهۀ هفتاد یک دورۀ آموزش ادبیات کودک برای فرهنگیان در مشهد گذاشته بودند، از دورههای آموزش ضمن خدمت که در آموزش و پرورش رایج است. جناب مصطفی محدثی از همکاران آن دوره بود و مرا هم ایشان به مسئولان آن معرفی کرده بود. من مانده بودم که دربارۀ ادبیات کودک چه بگویم، در حالی که هیچ شناخت و مطالعهای ندارم. دوستان کتاب «شعر کودک در ایران» محمود کیانوش را معرفی کردند و بهراستی آن کتاب، همه آن دورۀ مرا ساخت. چقدر از این کتاب ارزشمند بهره بردم و چقدر آموختم و چقدر برای آن دورۀ آموزشی از آن استفاده کردم.
🔻 در یکی از سالهای دهۀ هشتاد بود که تلفنی به من آمد از خارج. تلفن را برداشتم. گفت «من محمود کیانوش هستم». حیرت زده شدم. من؟ محمود کیانوش؟ آن هم از لندن؟ ایشان گویا یک مطلب دربارۀ شعر افغانستان یا ادبیات کودک و نوجوان افغانستان (درست به خاطرم نیست) از من خواست برای انتشار در جایی. با ایمیل به هم مرتبط شدیم و برایم شگفتآور بود که کسی در آن سن با امکانات جدید ارتباطی آشناست. بسیار خونگرم و مهربان بود و بسیار با احترام برخورد کرد نسبت به من که شاید نیمی از سن او را داشتم. در حین صحبت از ناراحتی چشم شکایت کرد و این که نشانی ایمیل یا چنین چیزی را به زحمت توانسته بود بخواند.
🔻 جناب سیداحمد میرزاده شاعر و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان کتابی در نقد آثار پژوهشی در مورد کودک و نوجوان نوشته بود و بخش قابل توجهی از آن کتاب به نقد کتاب «شعر کودک در ایران» محمود کیانوش اختصاص داشت. باز همان شاعر دوران کودکی من پیش چشمم قرار گرفت.
🔻 و امروز، خبر درگذشت محمود کیانوش را شنیدم، کسی که هرچند گاهبهگاه، ولی در طول نزدیک به ۴۵ سال با نام و آثار او ارتباط داشتم. روحش شاد.
#محمود_کیانوش
#asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران اول تا ششم بهمن ماه ۱۳۹۹ برگزار می شود.
💻بازدید و خرید کتاب در www.tehranbookfair.ir
@avayeqalam
💻بازدید و خرید کتاب در www.tehranbookfair.ir
@avayeqalam
🔹 معرفی کتاب «افسانههای مادرم» از ریحانه رها
من به تبع ویراستاری این بخت را دارم که غالباً کتاب میخوانم و گاهی کتابهای خوب و البته قبل از انتشار. یعنی تا شما هنوز کتاب را ندیدهاید، من آن را خواندهام.
یکی از کتابهای خوبی که در این اواخر ویرایش کردم و در این مسیر آن را خواندم و لذت بردم، «افسانههای مادرم» از ریحانه رها بود. البته این اولین دفتر از «افسانههای مادرم» است و عنوان «نیرنگ پادشاه» را بر خود دارد.
در این دفتر از این سلسله، ده افسانۀ محلی مناطق مرکزی افغانستان گرد آمده است، افسانههایی که نویسنده، آنها را از مادرش شنیده و به این وسیله آثاری را که ممکن بود به فراموشی سپرده شود ماندگاری بخشیده است. نثر افسانهها روان و شیرین است و در حد تعادل. نه بسیار رسمی است و نه بسیار محلی، به طوری که هم به راحتی قابل فهم است و هم ویژگیهای بومی خود را دارد. واژگان و اصطلاحات دشوار یا محلی در پاورقی معنی شده و نیز در فهرستی در انتهای کتاب گردآمده است تا یافتنشان آسان باشد.
کتاب با مقدمهای خوب دربارۀ اهمیت گردآوری افسانهها و نقشی که اینها از نظر نویسنده در روند تکامل جامعۀ بشری دارند، همراه شده است.
تلاش مجدانۀ ریحانه رها برای ضبط کردن، پیاده کردن و نگارش این افسانهها را میستایم و امیدوارم که چنان که خود در مقدمه وعده داده است، شاهد انتشار دفترهای بعدی این مجموعه باشیم.
کتاب به وسیلۀ انتشارات امیری در کابل منتشر شده است، در ۲۹۵ صفحه قطع رقعی، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵۰ افغانی. نقاشی روی جلد کار فیلیپ ایکستروم است و طرح جلد کار عمران یوسفی. ویراستار هم که معلوم است کیست. پیشنهاد میکنم این کتاب را بخرید، بخوانید و برای فرزندانتان تعریف کنید. باید بکوشیم که نسل آیندۀ ما نسلی بیروایت بار نیاید.
#معرفی_کتاب
#افسانههای_مادرم
#ریحانه_رها
@mkazemkazemi
من به تبع ویراستاری این بخت را دارم که غالباً کتاب میخوانم و گاهی کتابهای خوب و البته قبل از انتشار. یعنی تا شما هنوز کتاب را ندیدهاید، من آن را خواندهام.
یکی از کتابهای خوبی که در این اواخر ویرایش کردم و در این مسیر آن را خواندم و لذت بردم، «افسانههای مادرم» از ریحانه رها بود. البته این اولین دفتر از «افسانههای مادرم» است و عنوان «نیرنگ پادشاه» را بر خود دارد.
در این دفتر از این سلسله، ده افسانۀ محلی مناطق مرکزی افغانستان گرد آمده است، افسانههایی که نویسنده، آنها را از مادرش شنیده و به این وسیله آثاری را که ممکن بود به فراموشی سپرده شود ماندگاری بخشیده است. نثر افسانهها روان و شیرین است و در حد تعادل. نه بسیار رسمی است و نه بسیار محلی، به طوری که هم به راحتی قابل فهم است و هم ویژگیهای بومی خود را دارد. واژگان و اصطلاحات دشوار یا محلی در پاورقی معنی شده و نیز در فهرستی در انتهای کتاب گردآمده است تا یافتنشان آسان باشد.
کتاب با مقدمهای خوب دربارۀ اهمیت گردآوری افسانهها و نقشی که اینها از نظر نویسنده در روند تکامل جامعۀ بشری دارند، همراه شده است.
تلاش مجدانۀ ریحانه رها برای ضبط کردن، پیاده کردن و نگارش این افسانهها را میستایم و امیدوارم که چنان که خود در مقدمه وعده داده است، شاهد انتشار دفترهای بعدی این مجموعه باشیم.
کتاب به وسیلۀ انتشارات امیری در کابل منتشر شده است، در ۲۹۵ صفحه قطع رقعی، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵۰ افغانی. نقاشی روی جلد کار فیلیپ ایکستروم است و طرح جلد کار عمران یوسفی. ویراستار هم که معلوم است کیست. پیشنهاد میکنم این کتاب را بخرید، بخوانید و برای فرزندانتان تعریف کنید. باید بکوشیم که نسل آیندۀ ما نسلی بیروایت بار نیاید.
#معرفی_کتاب
#افسانههای_مادرم
#ریحانه_رها
@mkazemkazemi
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 معرفی کتاب «افسانههای مادرم» از ریحانه رها من به تبع ویراستاری این بخت را دارم که غالباً کتاب میخوانم و گاهی کتابهای خوب و البته قبل از انتشار. یعنی تا شما هنوز کتاب را ندیدهاید، من آن را خواندهام. یکی از کتابهای خوبی که در این اواخر ویرایش کردم و…
تصویر مربوط به پست قبل. 👆
🔹محفل شعر «فارسیسرایان»
🔹در سلسلۀ محافل شعر پانزدهمین جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر
🔸 پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
🔸 به صورت زنده در اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
@mkazemkazemi
🔻با حضور شاعرانی از ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان: علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، محمود اکرامیفر، محمدضیاء قاسمی، صابر ساده، زهرا حسینزاده، زینب بیات، سکندر حسینی، احمد شهریار، مریم حسینی تکیهای، مهدی باقرخان، غلامعباس حسینی، زهرا زاهدی، سرویش تریپاتی.
▫️ خانۀ کتاب و ادبیات ایران
▫️ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
🔹در سلسلۀ محافل شعر پانزدهمین جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر
🔸 پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
🔸 به صورت زنده در اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
@mkazemkazemi
🔻با حضور شاعرانی از ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان: علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، محمود اکرامیفر، محمدضیاء قاسمی، صابر ساده، زهرا حسینزاده، زینب بیات، سکندر حسینی، احمد شهریار، مریم حسینی تکیهای، مهدی باقرخان، غلامعباس حسینی، زهرا زاهدی، سرویش تریپاتی.
▫️ خانۀ کتاب و ادبیات ایران
▫️ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
✳️ کتابهای من در نمایشگاه مجازی کتاب تهران
چهار عنوان کتاب من که به وسیلۀ انتشارات سپیدهباوران منتشر شده است، در نمایشگاه مجازی کتاب تهران در دسترس است.
🔸 با ۲۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان
🔹 لینکها:
🔻 صفحۀ انتشارات سپیدهباوران
https://tehranbookfair.ir/#/pavilion/4503/search
🔻 روزنه
https://b2n.ir/677976
🔻 شعر پارسی
https://b2n.ir/080174
🔻 شمشیر و جغرافیا
https://b2n.ir/718524
🔻 گزیدۀ رباعیات بیدل
https://b2n.ir/503222
#محمدکاظم_کاظمی
#روزنه
#شعر_پارسی
#گزیدۀ_رباعیات_بیدل
#نمایشگاه_مجازی_کتاب_تهران
@mkazemkazemi
چهار عنوان کتاب من که به وسیلۀ انتشارات سپیدهباوران منتشر شده است، در نمایشگاه مجازی کتاب تهران در دسترس است.
🔸 با ۲۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان
🔹 لینکها:
🔻 صفحۀ انتشارات سپیدهباوران
https://tehranbookfair.ir/#/pavilion/4503/search
🔻 روزنه
https://b2n.ir/677976
🔻 شعر پارسی
https://b2n.ir/080174
🔻 شمشیر و جغرافیا
https://b2n.ir/718524
🔻 گزیدۀ رباعیات بیدل
https://b2n.ir/503222
#محمدکاظم_کاظمی
#روزنه
#شعر_پارسی
#گزیدۀ_رباعیات_بیدل
#نمایشگاه_مجازی_کتاب_تهران
@mkazemkazemi