کانال محمدکاظم کاظمی
2.67K subscribers
1.95K photos
286 videos
96 files
875 links
کانال‌های مرتبط:
آثار (شعرها و نوشته‌های آموزشی)
@asarkazemi
پادکست شعر پارسی
https://castbox.fm/va/5426223
صفحۀ اینستاگرام:
instagram.com/mkazemkazemi
سایت:
www.mkkazemi.com
Download Telegram
🔹 چرا مردم نجنگیدند؟
پرسشی اکنون در سر بسیاری از عزیزان ایرانی ما می‌چرخد که چرا مردم افغانستان در روزهای اخیر در برابر طالبان نجنگیدند. این پرسش گاهی شکل اعتراض می‌یابد به این صورت که آن‌ها باید می‌جنگیدند.
🔻 ولی ما می‌توانیم قضیه را از یک منظر دیگر نگاه کنیم. سؤال را به شکل «سؤال» مطرح کنیم و در پی پاسخ برآییم. مردم افغانستان نیم قرن است که در حال جنگ هستند. پس اگر امروز نجنگیدند، باید دلیلش را پیدا کرد.
🔻 اصلاً نیم قرن چیست؟ ما در عصر جدید یعنی بعد از قرون وسطی سه ابرقدرت داشته‌ایم. انگلستان، شوروی و امریکا. و افغانستان تنها کشوری در جهان است که هر سه ابرقدرت آن را اشغال کردند، با مردمش درگیر شدند و در نهایت با خفت از آن‌ها بیرون رفتند. اما در همین نیم قرن اخیر نیز، آنان، باری با حکومت کمونیستی و باری با طالبان در مرحلۀ اول ظهورشان و باری در نوبت اخیر جنگیدند. نیروی ارتش افغانستان بیست سال است که با طالبان در جنگ است و بسیار فرماندهان و سربازان قهرمان در این جریان از دست داده است.
🔻 پس می‌شود حالا قضیه را از این منظر مطرح کرد. چه شد که مردمی که همیشه با اشغالگران و متجاوزان و حتی همین طالبان می‌جنگیدند، این بار و در هفته‌های اخیر نجنگیدند. وقتی قضیه را به صورت سؤالی مطرح کنیم می‌توانیم در پی پاسخ‌هایش برآییم و این را حدس بزنیم که لابد این نجنگیدن دلایلی داشته است.
🔻 حقیقت این است که مردم افغانستان برای تداوم جنگ انگیزه نداشتند، در حالی که حاصل آن، حفظ حکومتی دست‌نشانده بود که در ناکارآمدی، فساد، تبعیض قومی و زبانی بی‌سابقه بوده است. حکومتی که خودش بازی را طوری پیش برد که مملکت به نفع طالبان سقوط کند. حاصل دیگر این جنگ، کشته شدن، ویرانی و بی‌خانمانی بود که از عوارض ناگزیر جنگ است. به این‌ها بیفزاییم دیگر عوارض غیرمستقیم جنگ مثل رکود اقتصادی، ناامنی مرزها، مهاجرت دوباره و اثرات روحی و روانی آن را.
🔻 حالا مردم صبورانه و البته توأم با نگرانی، مراقب اوضاع جدید هستند. یا کشور بر مدار صلح می‌چرخد و مبارزه شکل مبارزۀ مدنی و فرهنگی می‌یابد، یا دوباره ناچار می‌شوند که دست به تفنگ شوند. من از آینده خبر ندارم و چه بسا که دوباره آتش جنگ روشن شود. ولی فعلاً بهتر است به مردم حق بدهیم تا اوضاع را بسنجند و مطابق شرایط عمل کنند.

@mkazemkazemi
🔹 آیا مردم افغانستان همراه طالبان بودند؟

اظهار نظرهایی دیدم که عزیزانی گفته بودند مردم افغانستان با طالبان همراه شدند و امریکا را از کشور بیرون کردند و ورود طالبان به کابل، پیروزی مردم افغانستان بر امریکاست.
🔻 ای کاش کسی به این عزیزان برساند که درست است که سخنان شما مصرف داخلی دارد، ولی تحریف واقعیت است و مردم افغانستان را عمیقاً می‌آزارد. طالبان انتخاب مردم افغانستان نبودند آن‌ها کابوس مردم افغانستان بودند، کابوسی که بالاخره رخ داد.
🔻 حقیقت امر این است که مردم افغانستان پنج سال حکومت طالبان در فاصلۀ ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ را دیده‌اند. در آن زمان بسیاری‌ها آزار و شکنجه شدند؛ بسیار قتل عام‌ها به دست این گروه رخ داد؛ طالبان نیمی از جامعه یعنی زنان را از فعالیت‌های اجتماعی باز داشتند؛ بزرگ‌ترین میراث تاریخی افغانستان یعنی تندیس‌های بودا را نابود کردند؛ هنر و رسانه را متوقف کردند؛ به زبان و ادب فارسی صدمه زدند و قاچاق مواد مخدر را رونق بخشیدند.
🔻 حالا خدا کند که طالبان رویۀ درستی پیش بگیرند و آن کابوس دوباره تکرار نشود. من خودم قلباً دوست دارم که طالبان تغییر کرده باشند، با مردم و گروه‌های سیاسی از در صلح و گفتگو درآیند و حکومتی که مورد پذیرش مردم است، در کشور برقرار شود، ولی به این چندان امیدوار نیستم. علت مقاومت‌نکردن مردم در برابر طالبان هم امید به این تغییر نبود، بلکه خستگی از ناامنی و جنگ و فساد و ناکارآمدی و خیانت‌های عمیقی بود که از دولتمرانشان دیدند.
🔻 حالا بعضی عزیزان، می‌کوشند که از معادلۀ پیچیده و چندمجهولی افغانستان، این نتیجه را بیرون بکشند که امریکا بد بود و شکست خورد. بله امریکا بد بود، برای کشور ما چیزی به ارمغان نیاورد و اکنون هم معلوم نیست که چه شیطنت‌هایی برای آیندهٔ کشور بر روی میز و در کشو میز دارد. ولی برای پذیرش این سخن بدیهی، مردم افغانستان را همدست طالبان نشان ندهید و گروهی را که با جنگ‌افروزی، خشونت، تحجر و تبعیض‌های قومی، ۲۵ سال است روند صلح و آرامش و توسعۀ کشور را به تأخیر انداخته‌اند، تطهیر نکنید. دولت‌ها و گروه‌ها می‌روند و مردم می‌مانند. این حرف‌ها هم ثبت می‌شود و به زودی موقع محک‌زدن آن‌ها فرا می‌رسد. چیزی نگویید که فردا نتوانید از آن دفاع کنید، به خصوص که:
در افغانستان نباید هیچ‌گاه تصور کرد که همه چیز تمام شد. در نیم قرن اخیر، عمر میانگین حکومت‌ها در افغانستان، پنج سال بوده است.

@mkazemkazemi
✳️ محفل شعر بهارستان
🔹 به صورت زنده از اینستاگرام
🔻 با اجرای زینب بیات و محمدکاظم کاظمی
🔻 پنج‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲ تا ۲۳
نشانی اینستاگرام
@mkazemkazemi
🔹 استقلال افغانستان و یک مشابهت تاریخی

🔻 امروز ۲۸ اسد (مرداد) سالگرد استقلال افغانستان بود. همین اول این را بگویم که منظور از این استقلال، جداشدن افغانستان و ایران از هم نیست، بلکه استقلال از انگلستان منظور است. یعنی تا ۲۸ اسد ۱۲۹۸، افغانستان از نظر سیاست خارجی وابسته به انگلستان بود و در این زمان، با ابتکار امان‌الله خان پادشاه وقت افغانستان استقلال یافت.
🔻 ولی شگفت است که امان‌الله خان هم سرنوشتی شبیه اشرف غنی پیدا کرد. او هم با شورش‌های محلی روبه‌رو شد و در حالی که هنوز امید به حفظ حکومتش بود، با عجله راهی قندهار و سپس خارج از کشور شد و تا پایان عمر در ایتالیا در غربت به سر برد. البته یک تفاوت مهم امان‌الله خان با اشرف غنی این بود که امان‌الله پادشاهی بود وطن‌دوست، خادم کشور و البته متأسفانه خام و بی‌تجربه که با همه خدماتی که برای کشور کرد، بعضی رفتارهای حساب‌نشده‌اش زمینه‌های شورش را فراهم کرد.
🔻 اما جدا از شباهت فروپاشی حکومت‌های این دو تن، یک شباهت دیگر هم وجود داشت و آن نظامی بود که پس از آنان بر سر کار آمد. حبیب‌الله کلکانی که با سرنگون ساختن امان‌الله خان بر سر کار آمد، حبیب‌الله شخصی بود بی‌سواد که همه مظاهر ترقی و پیشرفت دورۀ امانی را از بین برد. مدارس را راکد ساخت؛ نظام مالی و اداری مدرن کشور را نابود کرد و در واقع یک حکومت قبیله‌ای ایجاد کرد. بسیاری از کارمندان لایق و کارآمد امانی برکنار شدند و به جایشان کسانی آمدند که از کوه پایین آمده بودند. و چنین شد که حکومت او فقط ۹ ماه دوام آورد و سرنگون شد.
🔻 این قضیه می‌تواند برای دولتمردان کنونی افغانستان عبرت‌آموز باشد. امید است که دولتمردان ما هم از سرنوشت امان‌الله خان عبرت بگیرند (که نگرفتند) و هم از سرنوشت حبیب‌الله کلکانی عبرت بگیرند (که امیدواریم بگیرند.)

تصویرها:
۱. امان‌الله خان، پادشاه افغانستان از ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۸ ش.
۲. امان‌الله خان و خانوادۀ او.
۳. امان‌الله خان و ملکه ثریا در سفر به ایران.
۴. اولین دسته از دختران افغانستان که در زمان امان‌الله خان برای تحصیل به خارج کشور اعزام شدند. البته اقداماتی از این قبیل در جامعۀ سنتی افغانستان، برای پادشاه جوان شر شد و گروهی را البته به تحریک انگلیس‌ها، علیه او شوراند و سبب سقوطش شد.
۵ و ۶. حبیب‌الله کلکانی، راهزنی که با سرنگون‌ساختن امان‌الله خان به پادشاهی رسید و فقط ۹ ماه دوام آورد.

@mkazemkazemi
تصویرهای پست «استقلال افغانستان و یک مشابهت تاریخی» (به ترتیب از راست به چپ، از بالا به پایین)
Forwarded from Pamir News
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بمب خبری
@Pamirnews 👈
لایف جنجالی دیشب استاد محمدحسین جعفریان، شاعر، نویسنده، ژورنالیست و فلم‌ساز بسیجی و جانبازی ایرانی و کارشناس ارشد مسایل افغانستان که به صورت اختصاصی پامیرنیوز به آن دسترسی پیدا کرده...در ای فلم نفرها مستقیم از هرات، دره پنجشیر، بامیان و بدخشان گپ زده، در آخر جعفریان صاحب به ارتباط شایعه ورود کدام صهیونیست به پنجشیر و کدام مقاله احمد مسعود در واشنگتن‌پست و جو خراب فضای مجازی به ای‌ارتباط، بسیار یک گپای درست و جنجالی می‌زند....حتماحتماحتما این لایو را ببینید. خاصه ۴۵ دقیقه آخرین ش را. آدرس پیج‌ استاد جعفریان در اینستاگرام:

👇
https://instagram.com/mh_jafarian?utm_medium=copy_link

و پیج دیگر...
👇
https://instagram.com/mhjafarian?utm_medium=copy_link



https://t.me/pamirnews 👈👈
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 استقلال افغانستان و یک مشابهت تاریخی 🔻 امروز ۲۸ اسد (مرداد) سالگرد استقلال افغانستان بود. همین اول این را بگویم که منظور از این استقلال، جداشدن افغانستان و ایران از هم نیست، بلکه استقلال از انگلستان منظور است. یعنی تا ۲۸ اسد ۱۲۹۸، افغانستان از نظر سیاست…
🔹 شیوۀ داوری دربارۀ یک بحث تاریخی
من در پست قبل بحثی داشتم دربارۀ سالگرد استقلال افغانستان با اشاره به دو شخصیت تاریخی، امان‌الله خان و حبیب‌الله کلکانی. نظرهای من در مورد این دو شخصیت، بر پایۀ آثاری بود که از تاریخ افغانستان خوانده‌ام از جمله «افغانستان در مسیر تاریخ» میر غلام‌محمد غبار و «افغانستان در پنج قرن اخیر» میر محمدصدیق فرهنگ که دو کتاب مهم در تاریخ افغانستان به حساب می‌آیند. افزون بر آن، از گزارش‌های خبری به خصوص در روزنامۀ اطلاعات ایران که در همان زمان چاپ شده و در کتاب «افغانستان در روزنامۀ اطلاعات ایران» به کوشش بصیراحمد حسین‌زاده گرد آمده است هم بهره گرفته‌ام. طبیعتاً در این یادداشت سعی کردم که دربارۀ این دو زمامدار افغانستان، فارغ از ملاحظات قومی نظر بدهم و بر این باورم که هر دو تن، واجد خصوصیات مثبت و منفی بودند.
🔻 این مطلب را در اینستاگرام هم گذاشتم و واکنش‌هایی که بعضی از عزیزان در پیام‌ها در آنجا داشتند، برایم غیرمنتظره بود و تا حدودی رنگ عصبیت‌های قومی داشت. نه تنها در مورد این دو شخصیت اظهار نظرهایی افراط‌آمیز دیده می‌شد که قضاوت‌هایی تند متوجه نویسندۀ این یادداشت نیز می‌شد.
من عزیزان را به دو چیز توصیه می‌کنم. اول، خواندن کتاب‌های تاریخ آن زمان است. با خواندن این کتاب‌ها تصویر بهتری از اشخاص و وقایع خواهیم داشت. اگر عزیزانی هستند که کتاب‌های مفید دیگری دربارۀ عصر امانی و عصر حکومت کلکانی سراغ دارند، معرفی کنند. بگذاریم که مسیر آگاهی و دانش باز شود، نه پرخاشگری و عصبیت.
🔻 دیگر این که در بحث و گفتگو، آداب آن را رعایت کنیم و بدانیم که با عصبیت، پرخاشگری و دشنام دادن، پیشرفتی در سطح آگاهی جامعه رخ نمی‌دهد. سعی کنیم مدارا، شکیبایی و انصاف پیشه کنیم. این که اشخاص مورد بحث یا نویسندۀ مطلب را با صفاتی مثل «خنزیر»، «ناموس‌فروش»، «کوردل»، «میوهٔ کرم‌زده» و دارای «ذهنیت تاریک و منفی» یاد کنیم، کمکی به مخاطب و خوانندۀ مطلب ما نمی‌کند. کسی هم با خواندن چنین پیام‌هایی به مسیر درست و حقیقت راهنمایی نمی‌شود.
من دربارۀ «آداب بحث و گفتگو»‌ در کانال تلگرامی و نیز صفحهٔ اینستاگرام خودم چند پست دارم. پیشنهاد می‌کنم عزیزانی که لب به پرخاش گشوده بودند، آن‌ها را بخوانند. ضرر نخواهند کرد.

@mkazemkazemi
🔻 شنبه ۳۰ مرداد، ساعت ۲۳
مهمان سلمان کدیور هستم به صورت زنده در اینستاگرام ایشان.
https://instagram.com/kadivar.salman?utm_medium=copy_link
Forwarded from همشهری (R Za)
⬅️ صفحه اول روزنامه همشهری، یکشنبه ۳۱مرداد ۱۴۰۰

🔺نسخه دیجیتال روزنامه را در سایت
newspaper.hamshahrionline.ir
بخوانید.

🔴 @hamshahrinews
🔹 هم‌اکنون، شبکۀ افق، تکرار برنامۀ «جهان‌آرا» ویژۀ افغانستان. برنامه‌ای که قدری هم جنجالی شد.
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 هم‌اکنون، شبکۀ افق، تکرار برنامۀ «جهان‌آرا» ویژۀ افغانستان. برنامه‌ای که قدری هم جنجالی شد.
ولی برندۀ اصلی این مناظره به نظرم محمدنعیم بود. در فرصت اندکی که داشت، با تسلط، مهارت، سخنوری و البته با مغلطه‌کاری و انحراف اذهان به سمت مطلوب خود، همه حرف‌هایش را گفت، بدون تپق، بدون لکنت، بدون کوتاه آمدن از مواضع خود.
در جریان امریکا هم حرف دل خود را گفت و آب پاکی روی دست آقای ثابتی ریخت. گفت امریکا به کشور ما حمله کرده بود، با او جنگیدیم. وگرنه ما که با امریکا مشکلی نداریم.
قابل توجه کسانی که تصور می‌کردند طالبان دشمن خونی امریکایند و همواره بر این موضع خود خواهند بود. نه برادر من. آن‌ها عمل‌گرایند نه ایدئولوژیست. خیلی قشنگ و ماهرانه چرخش می‌کنند و شما را جا می‌گذارند متأسفانه.

@mkazemkazemi
🔷زنجیره‌ی قوم‌گرایی از عبدالرحمان تا اشرف غنی
🔺زینب بیات
رخدادهای مملکت ما چنان به هم پیوند خورده که این روزها دیگر برای تحلیل مسائل کشور لازم نیست سیاستمدار باشی. کافی است بگذاری که ذهنت به شکل خودکار رشته تحولات قرن اخیر را کنار هم بچیند و آن وقت نتیجه خودش به دست می‌آید.
ذهنم می برد مرا به دوران عبدالرحمان خان که لقب «جابر» را در بین مردم از آن خود کرده است. کسی که با اقدامات نژادپرستانه و قتل‌ها و کوچ اجباری مردم هزاره از افغانستان در تاریخ ما، نام کشیده است. کشتار مردم، به بردگی گرفتن و غصب زمین‌های آن‌ها که باعث کوچ عده‌ی زیادی از مردم شیعه و فارسی‌زبان به پاکستان و ایران شد، حدود ۱۳۰ سال پیش.
از دروازهٔ زمان عبور می‌کنم و می‌رسم به زمانی که نام خراسان بزرگ به افغانستان تغییر یافت، یک نام نو که قبلاً فقط به مناطق محدودی از کشور اطلاق می‌شد و نه کل این سرزمین پهناور با اقوام و ملیت‌های مختلف. نام یک قوم به کل کشور تعمیم داده شد و به کل قومیت‌های دیگر.
از دروازهٔ زمان عبور می‌کنم و می‌بینم که همچنان حاکمان یک‌دست پشتون در دوره‌های متعدد تلاش می‌كنند که این سرزمین را به سمت پشتونیزه کردن ببرند. انتقال گروه‌هایی از مردم پشتون جنوب به نوار مرزی و شمال افغانستان که کلاً تاجیک‌نشین و ازبک‌نشین است در زمان محمدنادر خان و حتی همین حالا.
گردونۀ زمان می‌چرخد و می رسم به دورهٔ ظاهر شاه، زمانی که زبان پشتو در کنار زبان فارسی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شد. آموزش زبان پشتو در ادارات و در مکاتب اجباری شد و تلاش شد یک نوع فارسی‌ستیزی در سیاست حکومتی، ‌حاکم شود تا به امروز که حتی در قانون اساسی افغانستان، بیان شده است که باید سرود ملی به زبان پشتو باشد. من این قانون را در شرایطی که قومیت‌های متعدد با زبان‌های مختلف و به صورت گسترده با زبان ملی فارسی صحبت می‌کنند درک نمی‌کنم.
می‌رسم به حامد کرزی که طالبان را که سال‌ها شب و روزشان به انتحاری‌کردن و کشتن مردم ما از پیر و جوان و خرد و کلان گذشته، برادر خواند، برادری که صرفاً ناراضی است ولی نارضایتی او به قیمت ریختن خون جوانان و کودکان و زنان و مردان زیادی به‌خصوص از مردم هزاره و شیعه منجر شده است، مثل حوادث اخیر در دشت برچی. به راستی چرا تمرکز کشت و کشتار در کابل توسط طالبان، ‌مناطق شیعه‌نشین و هزاره‌نشین بود؟ آیا بین طالبان و اشرف غنی با عبدالرحمان جابر نسبتی است؟ آیا سیاست پشتونیزه‌کردن افغانستان حالا به شکل جدیدتر و مدرن‌تری ادامه دارد؟
به اشرف غنی که می‌رسم یک مرحله جلوتر می‌رود او با طالبان به توافق‌های پنهانی می‌رسد. شهرها را یکی یکی می‌سپارد به دست طالبان، هم‌تباران خودش. به نیروهای دفاعی در ولایات مختلف، پشتیبانی نمی رساند و علی‌رغم دل بستگی به پست خودش، انگار به یک منفعت بزرگ‌تر قومی و یک معاملهٔ بزرگ‌تر تاریخی فکر می‌کند و آن رسیدن به مرحلهٔ نهایی پشتونیزه‌کردن افغانستان است. کاری که استارتش را عبدالرحمان جابر زده بود باید به یک سرانجامی می‌رسید.
طالبان کشور را یک‌دست می‌گیرد. در شمال و جنوب و شرق و غرب سیطره پیدا می‌كند و نیروها و فرماندهان ازبک و تاجیک و هزاره به استثنای احمد مسعود همه و همه میدان را خالی ‌می‌کنند. در کابل هم مردم گروه گروه به میدان هوایی هجوم می‌آورند که کابل را ترک کنند و عمده‌ی این مردم، فارسی‌زبان هستند.
ذهن من این اتفاق‌ها را در کنار هم می‌چیند، به یک رشته درمی‌آورد و به یک نتیجه‌گیری شوم می‌رسد.
نشسته‌ام و به این تحلیل فکر می‌كنم به افغانستانی یک‌دست پشتون با یک فکر افراطی و سلفی در منطقه، ‌بدون زبان فارسی و بدون تعادل و به آینده‌ای مبهم و گنگ برای کشوری که روزی نامش خراسان بزرگ بود و مولانا و سنایی و ناصرخسرو و خواجه عبدالله انصاری در آن نفس کشیدند و شعر گفتند و گنجینه‌ای به نام زبان فارسی را با همه تعالیم بی‌نظیر و ارزشمندش به تاریخ بشر هدیه کردند.
و به این فکر می‌کنم شاید روزی برسد که برای فرزندان‌مان قصه کنیم که روزگاری در کابل و غزنه و هرات و بلخ و بامیان و بدخشان...مردم به زبان فارسی حرف می‌زدند، مادران به فارسی برای بچه‌هایشان، لالایی‌می‌خواندند، جوانان به فارسی شعر می‌سرودند، شب‌های کابل، شب‌های شعر بود، تابلوهای خیابان‌ها و دکان‌ها فارسی بود و ...
روزگاری بود اما حالا ....
#طالبان
#افغانستان
#زبان_فارسی
#پشتونیسم
@zaynabbayat
آخر هرات و میمنه آسان سقوط کرد
پروانه در حوالی پروان سقوط کرد

گنجشک ِ زخم خورده‌ی این روزهای شهر
از آسمان صاف خراسان سقوط کرد

کابل شبیه بغض زمین‌گیر چرخ بال
در دره‌های سبز بدخشان سقوط کرد
***
رستم! از این مسیر به جایی نمی‌رسی
برگرد از سفر که سمنگان سقوط کرد

پرواز را چگونه به خاطر بیاورد
انسان که از پرنده‌ی بی‌جان سقوط کرد

موسی عصمتی

لینک کانال اشعار #موسی_عصمتی 👇
@bicheshmdasht2