Forwarded from Ejection Council ️ شوراى براندازى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 شعار جاوید شاه و کارگر زندانی آزاد باید گردد
درمیدان ساحل کیش
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه ای
@Freevoiceiran
@pahlavi_time
درمیدان ساحل کیش
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه ای
@Freevoiceiran
@pahlavi_time
Forwarded from 💙سکوت، بس است فریاد کن💙
https://youtu.be/bDYv1mFabng
مصاحبه بانو #ویکتوریا_آزاد با بانو #بیتا_جوراب_دوز در شبکه آزادی برنامه محدوده خاکستری، کلید واژه های این گفتگو؛ وحدت براندازان، چشم انداز ادامه حیات رژیم، شاهزاده رضا پهلوی و نقش وی، جمهوری خواهان، پادشاهی خواهان، فدرالیستها، تشکیل تیم میانجی
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
💙 @na_be_sokoot 💙
مصاحبه بانو #ویکتوریا_آزاد با بانو #بیتا_جوراب_دوز در شبکه آزادی برنامه محدوده خاکستری، کلید واژه های این گفتگو؛ وحدت براندازان، چشم انداز ادامه حیات رژیم، شاهزاده رضا پهلوی و نقش وی، جمهوری خواهان، پادشاهی خواهان، فدرالیستها، تشکیل تیم میانجی
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
💙 @na_be_sokoot 💙
Forwarded from سربازان پادشاهان پهلوی
🔴علی موسی نژاد فرکوش کارشناس ارشد علوم سیاسی آذربایجانی از فعالان گروه جنبش پیشتازان عدالت و از طرفداران شاهزاده رضا پهلوی امروز دستگیر شد. صدای این شیر مرد باشیم. فایل کامل سخنرانیهای او در تلگرام موجود است.
لطفا این ویدیو را در سطح وسیع پخش کنید.
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
@bashahzadeh2
لطفا این ویدیو را در سطح وسیع پخش کنید.
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
@bashahzadeh2
Forwarded from ايران بي اخوند (Kindness)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺️ #شاهزاده_رضا_پهلوی:
طبیعتا تمام تلاش خودمون رو به عنوان فعالیتی که در جهت حمایت از هم میهنانمان در داخل کشور داریم انجام میدیم، روزانه در تلاش هستیم که هر نوع حمایت و کمک ممکنی رو بدستشون برسونیم
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
💙 @niushaabanoo
طبیعتا تمام تلاش خودمون رو به عنوان فعالیتی که در جهت حمایت از هم میهنانمان در داخل کشور داریم انجام میدیم، روزانه در تلاش هستیم که هر نوع حمایت و کمک ممکنی رو بدستشون برسونیم
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
💙 @niushaabanoo
Forwarded from ايران بي اخوند (Kindness)
🔺️وزیر خارجه پمپئو در سخنرانی امروز خود در مجمع جهانی اقتصاد در داووس، که از طریق یک پیام ویدئویی انجام شد، از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از تهدیدها در جامعه جهانی نام برد و گفت: ما با تهدیدهای زیادی روبرو هستیم. برخی از آنها خیلی هم جدید نیستند. از برنامه هسته ای کره شمالی گرفته تا ماجراجویی های رژیم ایران در خارج از کشور،ما یک ائتلاف جهانی را برای مقابله با رژیم ایران و حمایت از آرمان های مردم ایران تشکیل داده ایم.
#ايران_متحد
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیروزه_ای
#IraniansWantRegimeChange
#ايران_متحد
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیروزه_ای
#IraniansWantRegimeChange
Forwarded from ايران بي اخوند (Kindness)
٣بهمن زادروز خجسته زنده ياد" ندا آقاسُلطان" ميباشد ، وى در تاريخ ٣ بهمن ۱۳۶۱ در تهران زاده شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران یکی از دهها نفری بود که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ کشته شدند. ندا در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۹) در محلهٔ امیرآباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچهٔ خسروی) به ضرب گلوله کشته شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظات جان سپردن وی که با تلفن همراه گرفته شد، بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان بهدنبال داشت.به نوشته هفته نامه تایم، لحظه جان سپردن وی پربینندهترین مرگ یک انسان در تاریخ بشریت شد. يادش همراه مهر و گرامى باد
#ايران_متحد
#مامتحديم
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
@niushaabanoo
#ايران_متحد
#مامتحديم
از #ما میترسند
#سکوت_بس_است_فریاد_کن
#ایران_رو_پس_میگیریم
#رستاخیز_فیرزه_ای
#میدان_میلیونی
#IraniansWantRegimeChange
@niushaabanoo
Forwarded from اتچ بات
#خطخطیهای_مزمن_پردیس
#تکنیک
#اکریلیک
#مفهومی
#چکامه
#پردیس
#بی_تفاوت
#پرنده_مردنی_ست_پرواز_را_به_خاطر_بسپار
#جامعه #فریاد #سکوت #ترس #رخوت #مرگ
با دستهایی نامرئی، زنها را به دار آویختند
بچه های تهی
پچ پچ های تهی مغزان
زنگارهایِ تاریک اندیشَکان
روزهای تازیانه
مرا نمیدیدی
تو را نمی دیدم
عریانی ام را لمس می کردی...
روبه روی هر خانه زنی از دار آویخته بود
روبروی زنان ایستادیم
زن را با دستان سخنمان شرحه شرحه کردیم
همه زنان در یک چیز مشترک بودند
همه آنان، شبیه تو بودند
شبیه تو
بستری از جنس نور و آتش
بر مزاری سوخته از خاکستر خود
دستانشان بوی اقاقی میداد
عطر تنشان ،عطر نسیمی بر خاک، پس از بارش باران بود و عشق
خنجری از عرف بر دستم دادی تا به خنجر سخن بر تنت شعری بنویسم
از آغاز فصل سرد بر تو نوشتم
تا مرا ببینی و بر من ایمان بداری
حیرانِ تو شدم ،با آنهمه واژگانی که روح تو را شرحه شرحه از جزامِ نگاهم میکرد
راونت را بر خون می دیدم
و سیاهی ژرفای نگاهت را که، مرا در خود می بلعید
و واژگانِ خنجرِ سخنهایمان که تو را تکه تکه کرده بود ،از حرارت آتش درونت ذوب میشد و به روحت جان می بخشید
گوئی این جسدهای بی جان، آویخته بر دار، رقصان بر باد، در آتشی سوزان دوباره جان گرفته بودند
جسدهاشان چون ذغالهایی گداخته در مجاورت تهاجم بادها شعله ور میشد
سخت اما سهمگین...
به آنی آن شدم.....
و طنابها از گداخته هایت سوختند
جسدها چنان بر گرده ی خاک چون دشنه ای کوفته شد ،کز هورم دوزخ پروانه ها از آن پرکشیدند تا جاذبه ی آسمانو نور و خورشید
رقصی چنان بر روشنایی و پاکی حضور
نوشته های یک جزامی از ضلع غربی جزامخانه
#تکنیک
#اکریلیک
#مفهومی
#چکامه
#پردیس
#بی_تفاوت
#پرنده_مردنی_ست_پرواز_را_به_خاطر_بسپار
#جامعه #فریاد #سکوت #ترس #رخوت #مرگ
با دستهایی نامرئی، زنها را به دار آویختند
بچه های تهی
پچ پچ های تهی مغزان
زنگارهایِ تاریک اندیشَکان
روزهای تازیانه
مرا نمیدیدی
تو را نمی دیدم
عریانی ام را لمس می کردی...
روبه روی هر خانه زنی از دار آویخته بود
روبروی زنان ایستادیم
زن را با دستان سخنمان شرحه شرحه کردیم
همه زنان در یک چیز مشترک بودند
همه آنان، شبیه تو بودند
شبیه تو
بستری از جنس نور و آتش
بر مزاری سوخته از خاکستر خود
دستانشان بوی اقاقی میداد
عطر تنشان ،عطر نسیمی بر خاک، پس از بارش باران بود و عشق
خنجری از عرف بر دستم دادی تا به خنجر سخن بر تنت شعری بنویسم
از آغاز فصل سرد بر تو نوشتم
تا مرا ببینی و بر من ایمان بداری
حیرانِ تو شدم ،با آنهمه واژگانی که روح تو را شرحه شرحه از جزامِ نگاهم میکرد
راونت را بر خون می دیدم
و سیاهی ژرفای نگاهت را که، مرا در خود می بلعید
و واژگانِ خنجرِ سخنهایمان که تو را تکه تکه کرده بود ،از حرارت آتش درونت ذوب میشد و به روحت جان می بخشید
گوئی این جسدهای بی جان، آویخته بر دار، رقصان بر باد، در آتشی سوزان دوباره جان گرفته بودند
جسدهاشان چون ذغالهایی گداخته در مجاورت تهاجم بادها شعله ور میشد
سخت اما سهمگین...
به آنی آن شدم.....
و طنابها از گداخته هایت سوختند
جسدها چنان بر گرده ی خاک چون دشنه ای کوفته شد ،کز هورم دوزخ پروانه ها از آن پرکشیدند تا جاذبه ی آسمانو نور و خورشید
رقصی چنان بر روشنایی و پاکی حضور
نوشته های یک جزامی از ضلع غربی جزامخانه
Telegram
attach 📎