📚کانال فلسفه بدون سانسور📚
🔸#یونگ و مفهوم روانشناختی #سایه
🔹بخش اول
چه ناخودآگاه به گونه ای مثبت بروز کند، چه منفی، به هر حال همواره لحظه یی فرا می رسد که باید رفتار خودآگاه را با عوامل ناخودآگاه همساز ساخت، یعنی خودآگاه ناگزیر باید خرده گیریهای ناخودآگاه را بپذیرد. "خواب" ما را با جنبه هایی از شخصیتمان که به دلایل گوناگون ترجیح می دهیم از نزدیک آن ها را موشکافی نکنیم، آشنا می سازد. و این همان است که پروفسور #یونگ آگاهی از "#سایه" می نامید. (بکارگیری این اصلاح از این رو بود که بخش مربوط به "من" ناخودآگاه، اغلب به صورت یک شخصیت ظاهر می شود). البته #سایه تمام شخصیت ناخودآگاه نیست، بلکه نمایانگر صفات و خصوصیات کم شناخته شده ی "من" است که بخشی از حوزه ی شخصی روان را تشکیل می دهد و براحتی می تواند مربوط به خودآگاه هم باشد. از پاره ای جهات سایه می تواند شامل عوامل جمعی برآمده از منبعی خارج از زندگی شخصی فرد نیز باشد.
هنگامی که فردی می کوشد سایه ی خود را ببیند، (اغلب با شرمساری) کاستی ها و معایبی را که به روشنی در دیگران می بیند در خود نمی یابد، مانند خودپسندی، کاهلی روانی، بی رگی، بی تفاوتی، بی مرامی، آز و عشق به مادیات، تمایل به ساخت اوهام و پندارهای سالوسانه ی غیر قابل دسترس و خلاصه تمامی گناهان حقیرانه ای که به خود می گوید: "مهم نیست. هیچ کس متوجه آن ها نخواهد شد. درثانی همه خودشان هم همین کارها را می کنند."
#معرفی_کتاب
#انسان_و_سمبولهایش
#یونگ و همکارانش
کانال فلسفه بدون#سانسور
یادگیری رابا ما تجربه کنید
@philosophibisansoor
🔸#یونگ و مفهوم روانشناختی #سایه
🔹بخش اول
چه ناخودآگاه به گونه ای مثبت بروز کند، چه منفی، به هر حال همواره لحظه یی فرا می رسد که باید رفتار خودآگاه را با عوامل ناخودآگاه همساز ساخت، یعنی خودآگاه ناگزیر باید خرده گیریهای ناخودآگاه را بپذیرد. "خواب" ما را با جنبه هایی از شخصیتمان که به دلایل گوناگون ترجیح می دهیم از نزدیک آن ها را موشکافی نکنیم، آشنا می سازد. و این همان است که پروفسور #یونگ آگاهی از "#سایه" می نامید. (بکارگیری این اصلاح از این رو بود که بخش مربوط به "من" ناخودآگاه، اغلب به صورت یک شخصیت ظاهر می شود). البته #سایه تمام شخصیت ناخودآگاه نیست، بلکه نمایانگر صفات و خصوصیات کم شناخته شده ی "من" است که بخشی از حوزه ی شخصی روان را تشکیل می دهد و براحتی می تواند مربوط به خودآگاه هم باشد. از پاره ای جهات سایه می تواند شامل عوامل جمعی برآمده از منبعی خارج از زندگی شخصی فرد نیز باشد.
هنگامی که فردی می کوشد سایه ی خود را ببیند، (اغلب با شرمساری) کاستی ها و معایبی را که به روشنی در دیگران می بیند در خود نمی یابد، مانند خودپسندی، کاهلی روانی، بی رگی، بی تفاوتی، بی مرامی، آز و عشق به مادیات، تمایل به ساخت اوهام و پندارهای سالوسانه ی غیر قابل دسترس و خلاصه تمامی گناهان حقیرانه ای که به خود می گوید: "مهم نیست. هیچ کس متوجه آن ها نخواهد شد. درثانی همه خودشان هم همین کارها را می کنند."
#معرفی_کتاب
#انسان_و_سمبولهایش
#یونگ و همکارانش
کانال فلسفه بدون#سانسور
یادگیری رابا ما تجربه کنید
@philosophibisansoor
🔹 #زرتشت_نیچه_کیست؟ ۱
مارتین #هایدگر
پرسش ما را پاسخ گفتن آسان می نماید. زیرا پاسخ را در یکی از آثار خود #نیچه و در جمله هایی مییابیم که به روشنی بیان شده و حتی با حروف خمیده برای تاکید چاپ شده است. این جمله ها در آن اثر نیچه آمده است که در آن صریحا شخصیت #زرتشت توصیف میشود. کتاب مرکب از چهار بخش و در خلال سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شده و عنوان آن #چنین_گفت_زرتشت است.
نیچه عنوانی فرعی هم به کتاب داده است تا آن را از این طریق هم معرفی کند. این عنوان فرعی چنین است: کتابی برای همه کس و هیچ کس. البته مراد از "برای همه کس"، هیچ کس نیست، هر کسی که بخواهید. مراد از "برای همه کس" هر انسانی در مقام #انسان است، هر فرد مفروضی که اندیشیدن به ذات خودش را شایسته شمرد. "وهیچ کس"، یعنی مراد هیچ یک از آن دلالان کنجکاوی نیستند که در جهت آب شنا می کنند و برخی عبارات و سخنان نغز کتاب را به دلخواه بر میگیرند و آن وقت کورانه به چپ و راست می لغزند و نقل الفاظ می کنند - بخشی را غنایی، بخشی را تیز و تند، گاهی آرام، گاهی توفنده و اغلب با صدای بلند و گاهی مبتذل. و این کاری است که به جای عزم طریق #تفکر میکنند، همان طریقی که در اینجا کلمه ای از برای آن می جوییم...
#هایدگر
کانال فلسفه بدون سانسور🌺
📖 @philosophibisansoor
مارتین #هایدگر
پرسش ما را پاسخ گفتن آسان می نماید. زیرا پاسخ را در یکی از آثار خود #نیچه و در جمله هایی مییابیم که به روشنی بیان شده و حتی با حروف خمیده برای تاکید چاپ شده است. این جمله ها در آن اثر نیچه آمده است که در آن صریحا شخصیت #زرتشت توصیف میشود. کتاب مرکب از چهار بخش و در خلال سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شده و عنوان آن #چنین_گفت_زرتشت است.
نیچه عنوانی فرعی هم به کتاب داده است تا آن را از این طریق هم معرفی کند. این عنوان فرعی چنین است: کتابی برای همه کس و هیچ کس. البته مراد از "برای همه کس"، هیچ کس نیست، هر کسی که بخواهید. مراد از "برای همه کس" هر انسانی در مقام #انسان است، هر فرد مفروضی که اندیشیدن به ذات خودش را شایسته شمرد. "وهیچ کس"، یعنی مراد هیچ یک از آن دلالان کنجکاوی نیستند که در جهت آب شنا می کنند و برخی عبارات و سخنان نغز کتاب را به دلخواه بر میگیرند و آن وقت کورانه به چپ و راست می لغزند و نقل الفاظ می کنند - بخشی را غنایی، بخشی را تیز و تند، گاهی آرام، گاهی توفنده و اغلب با صدای بلند و گاهی مبتذل. و این کاری است که به جای عزم طریق #تفکر میکنند، همان طریقی که در اینجا کلمه ای از برای آن می جوییم...
#هایدگر
کانال فلسفه بدون سانسور🌺
📖 @philosophibisansoor
😭 گریه ۱
وقت آن است که یکی از برجسته ترین ویژگی های #طبیعت_بشری، یعنی #گریه را که همچون #خنده، جزء آن دسته مظاهری است که #انسان را از #حیوان متمایز می سازد، به بحث بگذاریم.
گریه به هیچ رو نمودِ ایجابیِ #درد نیست، زیرا دقیقا در جایی رخ می دهد که درد کمترین درجه را داراست. به گمان من ما انسان ها هرگز #مستقیما به خاطر دردی که احساس می شود گریه نمی کنیم، حتی هنگامی که این درد #جسمانی باشد، بلکه همواره صرفا به واسطه ی #مرور آن در #تامل به گریه می افتیم. بنابراین ما از دردی محسوس، حتی هنگامی که جسمانی است، به یک #تصویر یا تصورِ ذهنیِ صِرف از آن گذر می کنیم؛ آن گاه حال خود را مستعدِ #همدردی می یابیم، زیرا عمیقا و خالصانه باور داریم که اگر شخصِ دیگری جای ما بود، سرشار از حسِ همدردی و #عشق برای کمک به وی می شدیم...
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور
ص۳۶۹
📖 @Philosophibisansoor
😭 گریه ۱
وقت آن است که یکی از برجسته ترین ویژگی های #طبیعت_بشری، یعنی #گریه را که همچون #خنده، جزء آن دسته مظاهری است که #انسان را از #حیوان متمایز می سازد، به بحث بگذاریم.
گریه به هیچ رو نمودِ ایجابیِ #درد نیست، زیرا دقیقا در جایی رخ می دهد که درد کمترین درجه را داراست. به گمان من ما انسان ها هرگز #مستقیما به خاطر دردی که احساس می شود گریه نمی کنیم، حتی هنگامی که این درد #جسمانی باشد، بلکه همواره صرفا به واسطه ی #مرور آن در #تامل به گریه می افتیم. بنابراین ما از دردی محسوس، حتی هنگامی که جسمانی است، به یک #تصویر یا تصورِ ذهنیِ صِرف از آن گذر می کنیم؛ آن گاه حال خود را مستعدِ #همدردی می یابیم، زیرا عمیقا و خالصانه باور داریم که اگر شخصِ دیگری جای ما بود، سرشار از حسِ همدردی و #عشق برای کمک به وی می شدیم...
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور
ص۳۶۹
📖 @Philosophibisansoor
اگر #انسان هستید پس حتما #سایه هم دارید و اگر قادر نیستید آن را ببینید، می توانید از اقوام و همکارانتان سوال کنید. آن ها به شما خواهند گفت. ما گمان می کنیم که #نقاب هایمان نیت های درونیِ ما را مخفی می کنند. اما مواردی را که در وجودِ خود نمی پذیریم در نامنتظرترین لحظات سر بر می آورند و اعلامِ وجود می کنند.
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
#سایه #یونگ #روانشناسی
📖 @Philosophibisansoor
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
#سایه #یونگ #روانشناسی
📖 @Philosophibisansoor
✍️ نه تنها پزشکی، مهندسی و نقاشی هنر است بلکه زیستن نیز خود هنر است و در حقیقت مهمترین و در عینحال مشکلترین و پیچیدهترین هنری است که انسان تجربه میکند. هدف این هنر، انجام کار بهخصوصی نیست بلکه هدف آن زندگیِ شایانِ تحسین و پرورش استعدادهای ذاتی است. در پهنهٔ هنرِ زیستن، انسان هم هنرمند است و هم محصول هنر، هم پیکرتراش است و هم سنگ مرمر، هم پزشک است و هم بیمار.
📕 #انسان_برای_خویشتن
👤 #اریک_فروم
@philosophibisansoor
📕 #انسان_برای_خویشتن
👤 #اریک_فروم
@philosophibisansoor
● #زرتشت_نیچه_کیست؟
● #مارتین_هایدگر بخش 1
پرسش ما را پاسخ گفتن آسان می نماید. زیرا پاسخ را در یکی از آثار خود #نیچه و در جمله هایی مییابیم که به روشنی بیان شده و حتی با حروف خمیده برای تاکید چاپ شده است. این جمله ها در آن اثر نیچه آمده است که در آن صریحا شخصیت #زرتشت توصیف میشود. کتاب مرکب از چهار بخش و در خلال سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شده و عنوان آن #چنین_گفت_زرتشت است.
نیچه عنوانی فرعی هم به کتاب داده است تا آن را از این طریق هم معرفی کند. این عنوان فرعی چنین است: کتابی برای همه کس و هیچ کس. البته مراد از "برای همه کس"، هیچ کس نیست، هر کسی که بخواهید. مراد از "برای همه کس" هر انسانی در مقام #انسان است، هر فرد مفروضی که اندیشیدن به ذات خودش را شایسته شمرد. "وهیچ کس"، یعنی مراد هیچ یک از آن دلالان کنجکاوی نیستند که در جهت آب شنا می کنند و برخی عبارات و سخنان نغز کتاب را به دلخواه بر میگیرند و آن وقت کورانه به چپ و راست می لغزند و نقل الفاظ می کنند - بخشی را غنایی، بخشی را تیز و تند، گاهی آرام، گاهی توفنده و اغلب با صدای بلند و گاهی مبتذل. و این کاری است که به جای عزم طریق #تفکر میکنند، همان طریقی که در اینجا کلمه ای از برای آن می جوییم...
join us : | کانال فلسفه
@Philosophibisansoor
● #زرتشت_نیچه_کیست؟
● #مارتین_هایدگر بخش 1
پرسش ما را پاسخ گفتن آسان می نماید. زیرا پاسخ را در یکی از آثار خود #نیچه و در جمله هایی مییابیم که به روشنی بیان شده و حتی با حروف خمیده برای تاکید چاپ شده است. این جمله ها در آن اثر نیچه آمده است که در آن صریحا شخصیت #زرتشت توصیف میشود. کتاب مرکب از چهار بخش و در خلال سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شده و عنوان آن #چنین_گفت_زرتشت است.
نیچه عنوانی فرعی هم به کتاب داده است تا آن را از این طریق هم معرفی کند. این عنوان فرعی چنین است: کتابی برای همه کس و هیچ کس. البته مراد از "برای همه کس"، هیچ کس نیست، هر کسی که بخواهید. مراد از "برای همه کس" هر انسانی در مقام #انسان است، هر فرد مفروضی که اندیشیدن به ذات خودش را شایسته شمرد. "وهیچ کس"، یعنی مراد هیچ یک از آن دلالان کنجکاوی نیستند که در جهت آب شنا می کنند و برخی عبارات و سخنان نغز کتاب را به دلخواه بر میگیرند و آن وقت کورانه به چپ و راست می لغزند و نقل الفاظ می کنند - بخشی را غنایی، بخشی را تیز و تند، گاهی آرام، گاهی توفنده و اغلب با صدای بلند و گاهی مبتذل. و این کاری است که به جای عزم طریق #تفکر میکنند، همان طریقی که در اینجا کلمه ای از برای آن می جوییم...
join us : | کانال فلسفه
@Philosophibisansoor
ویکتورفرانکل روان شناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می کند:
1- اگر انسان چیزی خلق کند،زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند : من برای چه زنده هستم؟)
2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی ، یا کسی را دوست داشتن،می بیند.(در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟ )
3- انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در می یابد.طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم.
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرومی شویم.مثلاً(یک بیماری غیر قابل علاج،مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده،...)در این جاست که زندگی را معنا میکنیم.(در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابرسرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟) ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم،رشد کنیم ،بالغ شویم واز خود فراتر رویم...
گوردون آلپورت در مقدمه ی کتاب « انسان در جستجوی معنی » فرانکل می نویسد :
اگر زندگی کردن رنج بردن است ، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت . اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد ، رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت .
اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد . هرکس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آن را پذیرا باشد . اگر موفق شود ، با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه می دهد .
#کتاب #انسان_در_جستجوی_معنی #ویکتور_فرانکل
join us : | کانال فلسفه
@Philosophibisansoor
ویکتورفرانکل روان شناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می کند:
1- اگر انسان چیزی خلق کند،زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند : من برای چه زنده هستم؟)
2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی ، یا کسی را دوست داشتن،می بیند.(در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟ )
3- انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در می یابد.طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم.
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرومی شویم.مثلاً(یک بیماری غیر قابل علاج،مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده،...)در این جاست که زندگی را معنا میکنیم.(در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابرسرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟) ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم،رشد کنیم ،بالغ شویم واز خود فراتر رویم...
گوردون آلپورت در مقدمه ی کتاب « انسان در جستجوی معنی » فرانکل می نویسد :
اگر زندگی کردن رنج بردن است ، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت . اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد ، رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت .
اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد . هرکس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آن را پذیرا باشد . اگر موفق شود ، با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه می دهد .
#کتاب #انسان_در_جستجوی_معنی #ویکتور_فرانکل
join us : | کانال فلسفه
@Philosophibisansoor
فلسفه بدون سانسور
⭕️ اسب، اسب به دنیا می آید اما انسان، انسان به دنیا نمی آید، باید اورا آموزش و تعلیم داد تا انسان شود 📚 #دنیای_سوفی join us : | کانال فلسفه @Philosophibisansoor
ميل طبيعی عبارت است از جميع اعمالی كه حيوان مطابق يک ضرورت دائمی عمل مینمايد، بدون تعليم و آموزش و هم چنين تغيير ناپذير است. و لكن در هوش تمام اعمال منوط به تربيت و تجربه ميباشد و متغير است .
در ميل طبيعی تمام اعمال فطری است: بيدستر (Castor )لانه خود را میسازد بدون آموختن، و اين كار او اجباری و ضروری مي باشد زيرا درموقعی مشغول ساختن است، يك قوه دائم و اجباری حيوان را وادار به ساختن ميكند .
در هوش تمام اعمال از روی آزمايش، تجربه، عمل و تعليم است: اسب اطاعت نميكند زيرا كه نمی خواهد ودراعمال خود آزاد و مختار می باشد.
#انسان_و_حیوان
#صادق_هدایت
@philosophibisansoor
در ميل طبيعی تمام اعمال فطری است: بيدستر (Castor )لانه خود را میسازد بدون آموختن، و اين كار او اجباری و ضروری مي باشد زيرا درموقعی مشغول ساختن است، يك قوه دائم و اجباری حيوان را وادار به ساختن ميكند .
در هوش تمام اعمال از روی آزمايش، تجربه، عمل و تعليم است: اسب اطاعت نميكند زيرا كه نمی خواهد ودراعمال خود آزاد و مختار می باشد.
#انسان_و_حیوان
#صادق_هدایت
@philosophibisansoor
✍ #نژادپرستی نوعی تبعیض بسیار مخرب میان انسانها و یک رفتار بسیار تند و خشن و پر قدرت بر اساس نژادشان است.
باوری را میتوان نژادپرست نامید که ادعا کند یک گروه از انسانها بصورت ذاتی و درونی و غیر اکتسابی نسبت به بقیه انسانها والاتر یا پست ترند و لذا شایسته احترام و برخورداری از حقوق برابر با سایر انسانها نیستند.
این پندار بسیار عقب افتاده و مشمئز کننده است و تنها و تنها به جدایی ها و نفرت ها و دشمنی ها پر و بال بخشیده و می تواند میان انسان ها و به خصوص میان مردمان کشوری همانند ایران که از اقوام گوناگونی تشکیل شده است اختلاف و جدایی بیاندازد و منجر به تجزیه کشور و از بین رفتن دوستی، عشق و اتحاد میان مردمان یک سرزمین شود.
شوربختانه مردم ما به جای میهن دوستی، میهن پرستی را برگزیده اند!
ایده ای که با فاشیسم و نژادپرستی همراه بوده و همان راه و روش هیتلر نازی است!
از آنجا که به لطف دانش ژنتیک و حقیقت فرگشت ثایت شده که تَبار یکایک انسان های جَهان به آفریقا می رسد و انسان از آنجا مهاجرت را آغاز کرده و سپس توانسته با کوچ های متعدد و گاهن اجباری در سراسر جَهان پراکنده شود و در هَر نقطه ای از کره زمین نیز بر اساس شرایط و نیازهایی که محیط پیرامونش به وی اجبار می کرده، دچار فرگشت ها و تغییرهای اساسی شده است، نتیجه می گیریم که تمامی #انسان_ها_هم_ریشه بوده و بَرتری نژادی کمترین پایه و اساس علمی و منطقی ندارد.
هیچ کسی نمی تواند به خاطر نژادش، رنگ پوستش، زبان مادری اش و یا کشوری که در آن متولد شده، از شخص دیگری بالاتر و بهتر باشد.
برتری انسان نسبت به سایرین به دلیل پیشینه تاریخی و ایل و تبارش یک پندار واپسگرا و متحجرانه است که بایستی شکست نازی ها در جنگ جهانی دوم، نقطه پایان آن می بود اما شوربختانه این پندار مغشوش و مخرب، همچنان در میانِ مردمان ابله دنیا، رایج است.
اینکه شخصی بابت نژاد، رنگ پوست، زبان، قوم، لهجه، شکل ظاهری و یا کشورش از حقوقی خاص بهره مند یا محروم شود، عین بی عدالتی است و جامعه ای که در برابر این رفتارها، از سوی هر کس و گروه و تباری که باشد، نایستد، یک اجتماع واپسگرا، بی دانش و بی کفایت است.
توجه داشته باشید آنچه از فرد یک انسان خوب و وارسته می سازد، انسانیت و دانش اوست و نه تبار و پیشینه ی نژادی اش!
بیش از سه دهه است که ما گرفتار طاعون حکومت اسلامی شده ایم؛ بیش از سه دهه است که خفقان، جهل، خرافات، بی عدالتی و جنایت در سراسر این مُلک گوهر بار، بیداد می کنند.
بیش از سه دهه است که مُشتی آخوند، پاسدار و انسان های فرومایه بر جان و مال و هستی و تمام دارایی ایرانیان حکومت کرده و مردم شریف ایران را در نزد جهانیان به قدری خوار و پست و بی آبرو ساخته اند که یک ایرانی، از اظهار ایرانی بودنش احساس شرم و خجالت می کند.
#سرلشکر(امیر محمد)
@philosophibisansoor
باوری را میتوان نژادپرست نامید که ادعا کند یک گروه از انسانها بصورت ذاتی و درونی و غیر اکتسابی نسبت به بقیه انسانها والاتر یا پست ترند و لذا شایسته احترام و برخورداری از حقوق برابر با سایر انسانها نیستند.
این پندار بسیار عقب افتاده و مشمئز کننده است و تنها و تنها به جدایی ها و نفرت ها و دشمنی ها پر و بال بخشیده و می تواند میان انسان ها و به خصوص میان مردمان کشوری همانند ایران که از اقوام گوناگونی تشکیل شده است اختلاف و جدایی بیاندازد و منجر به تجزیه کشور و از بین رفتن دوستی، عشق و اتحاد میان مردمان یک سرزمین شود.
شوربختانه مردم ما به جای میهن دوستی، میهن پرستی را برگزیده اند!
ایده ای که با فاشیسم و نژادپرستی همراه بوده و همان راه و روش هیتلر نازی است!
از آنجا که به لطف دانش ژنتیک و حقیقت فرگشت ثایت شده که تَبار یکایک انسان های جَهان به آفریقا می رسد و انسان از آنجا مهاجرت را آغاز کرده و سپس توانسته با کوچ های متعدد و گاهن اجباری در سراسر جَهان پراکنده شود و در هَر نقطه ای از کره زمین نیز بر اساس شرایط و نیازهایی که محیط پیرامونش به وی اجبار می کرده، دچار فرگشت ها و تغییرهای اساسی شده است، نتیجه می گیریم که تمامی #انسان_ها_هم_ریشه بوده و بَرتری نژادی کمترین پایه و اساس علمی و منطقی ندارد.
هیچ کسی نمی تواند به خاطر نژادش، رنگ پوستش، زبان مادری اش و یا کشوری که در آن متولد شده، از شخص دیگری بالاتر و بهتر باشد.
برتری انسان نسبت به سایرین به دلیل پیشینه تاریخی و ایل و تبارش یک پندار واپسگرا و متحجرانه است که بایستی شکست نازی ها در جنگ جهانی دوم، نقطه پایان آن می بود اما شوربختانه این پندار مغشوش و مخرب، همچنان در میانِ مردمان ابله دنیا، رایج است.
اینکه شخصی بابت نژاد، رنگ پوست، زبان، قوم، لهجه، شکل ظاهری و یا کشورش از حقوقی خاص بهره مند یا محروم شود، عین بی عدالتی است و جامعه ای که در برابر این رفتارها، از سوی هر کس و گروه و تباری که باشد، نایستد، یک اجتماع واپسگرا، بی دانش و بی کفایت است.
توجه داشته باشید آنچه از فرد یک انسان خوب و وارسته می سازد، انسانیت و دانش اوست و نه تبار و پیشینه ی نژادی اش!
بیش از سه دهه است که ما گرفتار طاعون حکومت اسلامی شده ایم؛ بیش از سه دهه است که خفقان، جهل، خرافات، بی عدالتی و جنایت در سراسر این مُلک گوهر بار، بیداد می کنند.
بیش از سه دهه است که مُشتی آخوند، پاسدار و انسان های فرومایه بر جان و مال و هستی و تمام دارایی ایرانیان حکومت کرده و مردم شریف ایران را در نزد جهانیان به قدری خوار و پست و بی آبرو ساخته اند که یک ایرانی، از اظهار ایرانی بودنش احساس شرم و خجالت می کند.
#سرلشکر(امیر محمد)
@philosophibisansoor
Forwarded from Deleted Account
Homo Deus - Persian.pdf
3.3 MB
#انسان_خداگونه ‐ تاريخ مختصر فردا (متن کامل)
اثر: يووال نوح #هراری
ترجمه: نيک #گرگين
@philosophibisansoor
اثر: يووال نوح #هراری
ترجمه: نيک #گرگين
@philosophibisansoor
آنچه انسان ها را از پای درمی آورد رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست؛ بلکه بی معنا شدن زندگی ست که مصیبت بار است و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست؛ بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت. ویکتور فرانکل نویسنده کتاب درباره هم بندان خود در اردوگاه کار اجباری آلمان نازی می نویسد: بیچاره آن کس که می پنداشت زندگی دیگر برایش معنایی ندارد، نه هدفی داشت و نه انگیزه و مقصودی، چیزی او را به زندگی گره نمیزد و چون به این جا می رسید دیگر کارش ساخته بود.
#انسان_در_جستجوی_معنی 📕
#ویکتور_فرانکل 📝
#معرفی_کتاب_ارزشمند 📚
@philosophibisansoor
#انسان_در_جستجوی_معنی 📕
#ویکتور_فرانکل 📝
#معرفی_کتاب_ارزشمند 📚
@philosophibisansoor
اگر آزاد کردنِ سرزمین بدون هدف و درک مفهوم #آزادی باشد، به چه کار میآید؟ اگر انسان نتواند به زندگی خود مفهوم بخشد دیگر برایش چه فرقی میکند در کشوری با حکومت کمونیستی پرورش یابد، یا سرمایهداری؟ #آزادی زمانی با ارزش است که بتوان با آن به #آفرینش چیزی با مفهوم پرداخت. و برای همین است که درک عمیقِ #زندگی برای فرد از هر چیز دیگری مهمتر است. بنابراین فرایند #فردیت مقدم بر همه چیز است.
#انسان_و_سمبولهایش
#روانشناسی
#یونگ
📖 @philosophibisansoor
#انسان_و_سمبولهایش
#روانشناسی
#یونگ
📖 @philosophibisansoor
✔️ژنهای مردسالار
⚫️ نوع سومی از تبیین زیست شناختی برای زور بازو و خشونت اهمیت کمتری قائل است و معتقد است که زنان و مردان در طی میلیونها سال تکامل، راهکارهای متفاوتی را برای بقا و تولیدمثل خود شکل دادند.
⚫️از آنجایی که مردها برای کسب فرصت در آبستن کردن زنهای زایا با یکدیگر رقابت می کردند، امکان موفقیت هر مرد برای تولید مثل بیش از هر چیز به توانایی اش در بهتر عمل کردن از مردان دیگر و مغلوب کردن آنها بستگی داشت.
⚫️به مرور زمان، آن ژنهای مردانه ای به نسل های جدید منتقل شدند که متعلق به بلندپروازترین و پرخاشجوترین و رقابت طلب ترین مردها بودند.
⚫️از طرف دیگر، هیچ زنی برای یافتن مردی که راغب به آبستن کردنش باشد مشکلی نداشت. اما اگر می خواست فرزندانی داشته باشد که برایش نوه بیاورند، ملزم بود آنها را نه ماه آزگار در رحمش حمل کند و بعد تا سالها آنان را پرورش دهد.
⚫️در طی این مدت امکانات کمتری برای تهیه غذا می داشت و به کمک دیگران وابسته می شد و به وجود یک مرد نیاز پیدا می کرد. زن برای این که تضمینی برای بقای خود و فرزندانش به دست آورد، چاره دیگری نداشت بجز این که به شروط هر مردی که متعهد می شد با او بماند و بخشی از این مسئولیت شان را به عهده بگیرد گردن نهد. به مرور زمان، ژنهای زنانه ای که به نسل های بعدی منتقل شدند به زنانی تعلق داشتند که تیماردارانی مطیع بودند.
⚫️ زنانی که وقت زیادی را وقف مبارزه برای قدرت می کردند هیچیک از این ژنهای قدرتمند را برای نسل های بعد به جا نگذاشتند.
#تخصصی
🔚فلسفه بدون سانسور
#انسان_خردمند #یووال_نوح_هراری
ص 227
@philosophibisansoor
⚫️ نوع سومی از تبیین زیست شناختی برای زور بازو و خشونت اهمیت کمتری قائل است و معتقد است که زنان و مردان در طی میلیونها سال تکامل، راهکارهای متفاوتی را برای بقا و تولیدمثل خود شکل دادند.
⚫️از آنجایی که مردها برای کسب فرصت در آبستن کردن زنهای زایا با یکدیگر رقابت می کردند، امکان موفقیت هر مرد برای تولید مثل بیش از هر چیز به توانایی اش در بهتر عمل کردن از مردان دیگر و مغلوب کردن آنها بستگی داشت.
⚫️به مرور زمان، آن ژنهای مردانه ای به نسل های جدید منتقل شدند که متعلق به بلندپروازترین و پرخاشجوترین و رقابت طلب ترین مردها بودند.
⚫️از طرف دیگر، هیچ زنی برای یافتن مردی که راغب به آبستن کردنش باشد مشکلی نداشت. اما اگر می خواست فرزندانی داشته باشد که برایش نوه بیاورند، ملزم بود آنها را نه ماه آزگار در رحمش حمل کند و بعد تا سالها آنان را پرورش دهد.
⚫️در طی این مدت امکانات کمتری برای تهیه غذا می داشت و به کمک دیگران وابسته می شد و به وجود یک مرد نیاز پیدا می کرد. زن برای این که تضمینی برای بقای خود و فرزندانش به دست آورد، چاره دیگری نداشت بجز این که به شروط هر مردی که متعهد می شد با او بماند و بخشی از این مسئولیت شان را به عهده بگیرد گردن نهد. به مرور زمان، ژنهای زنانه ای که به نسل های بعدی منتقل شدند به زنانی تعلق داشتند که تیماردارانی مطیع بودند.
⚫️ زنانی که وقت زیادی را وقف مبارزه برای قدرت می کردند هیچیک از این ژنهای قدرتمند را برای نسل های بعد به جا نگذاشتند.
#تخصصی
🔚فلسفه بدون سانسور
#انسان_خردمند #یووال_نوح_هراری
ص 227
@philosophibisansoor
#انسان_در_جستجوی_معنا ص 14
✔️در روانپزشکی حالتی است به نام «توهم رهایی ». مرد محکوم به مرگ در چنین حالتی لحظه ای پیش از اینکه حکم به مرحله اجرا گذارده شود این توهم برایش پیدا می شود که احتمالا در واپسین لحظه، از مرگ رهایی خواهد یافت. ما نیز چنین حالتی داشتیم و به کوچکترین چیزی امید می بستیم و تا آخرین لحظه فکر می کردیم به خیر خواهد گذشت. گونه های سرخ و چهره های گوشتالوی آن زندانیان خود به
تنهایی دل گرم مان می ساخت و دانه امید را به دلمان بارور می کرد. در آن زمان نمی دانستیم آنان برگزیدگانی بودند برای پذیرایی زندانیانی که همه روزه وارد آنجا می شدند.
#fm_god
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
@philosophibisansoor
✔️در روانپزشکی حالتی است به نام «توهم رهایی ». مرد محکوم به مرگ در چنین حالتی لحظه ای پیش از اینکه حکم به مرحله اجرا گذارده شود این توهم برایش پیدا می شود که احتمالا در واپسین لحظه، از مرگ رهایی خواهد یافت. ما نیز چنین حالتی داشتیم و به کوچکترین چیزی امید می بستیم و تا آخرین لحظه فکر می کردیم به خیر خواهد گذشت. گونه های سرخ و چهره های گوشتالوی آن زندانیان خود به
تنهایی دل گرم مان می ساخت و دانه امید را به دلمان بارور می کرد. در آن زمان نمی دانستیم آنان برگزیدگانی بودند برای پذیرایی زندانیانی که همه روزه وارد آنجا می شدند.
#fm_god
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
@philosophibisansoor
✔️زندانیان اردوگاه از تصمیم گیری در هر زمینه ای وحشت داشتند. و این به خاطر احساس نیرومند آنان در این زمینه بود که سرنوشت تعیین کننده است و انسان نباید با آن بازی کند بلکه بگذارد هر آنچه پیش آید خوش آید. از آن گذشته، بی احساسی بر همه احساسات زندانی چیره و حاکم شده بود. گاهی باید تصمیمات برق آسایی می گرفتیم، تصمیماتی که متضمن مرگ یا زندگی بود. اما حتی در چنین لحظاتی نیز زندانی ترجیح می داد تسلیم سرنوشت خود باشد. گریز از هر نوع تصمیم گیری وقتی بیش از هر چیز چشم گیر می شد که زندانی مجبور بود تصمیم به فرار کردن یا نکردن بگیرد و در چنین لحظاتی که
مساله بسیار حساس بود و دقایق به حساب می آمد، او دچار شکنجه روحی می شد. و مردد می ماند که آیا جان خود را به خطر بیندازد و فرار کند یا نه؟
#انسان_در_جستجوی_معنا
ص 60
#fm_god
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
@philosophibisansoor
✔️زندانیان اردوگاه از تصمیم گیری در هر زمینه ای وحشت داشتند. و این به خاطر احساس نیرومند آنان در این زمینه بود که سرنوشت تعیین کننده است و انسان نباید با آن بازی کند بلکه بگذارد هر آنچه پیش آید خوش آید. از آن گذشته، بی احساسی بر همه احساسات زندانی چیره و حاکم شده بود. گاهی باید تصمیمات برق آسایی می گرفتیم، تصمیماتی که متضمن مرگ یا زندگی بود. اما حتی در چنین لحظاتی نیز زندانی ترجیح می داد تسلیم سرنوشت خود باشد. گریز از هر نوع تصمیم گیری وقتی بیش از هر چیز چشم گیر می شد که زندانی مجبور بود تصمیم به فرار کردن یا نکردن بگیرد و در چنین لحظاتی که
مساله بسیار حساس بود و دقایق به حساب می آمد، او دچار شکنجه روحی می شد. و مردد می ماند که آیا جان خود را به خطر بیندازد و فرار کند یا نه؟
#انسان_در_جستجوی_معنا
ص 60
#fm_god
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
@philosophibisansoor
✔️معنای عشق
عشق تنها شیوه ای است که با آن می توان به اعماق وجود انسانی دیگر دست یافت. هیچکس توان آن را ندارد جز از راه عشق به جوهر وجود انسانی دیگر، آگاهی کامل یابد.
✔️جنبه ی روحانی عشق است که ما را یاری می دهد تا صفات اصلی و ویژگیهای واقعی محبوب را ببینیم. و حتا چیزی را که بالقوه در اوست و باید شکوفا گردد، درک کنیم. علاوه بر این عاشق به قدرت
عشق توان می یابد که معشوق را در آگاه شدن از استعدادهای خود و تحقق بخشیدن به آنها یاری کند.
✔️در لوگوتراپی عشق عاملی پدیده زاد نیست، که از سائق یا غریزه ای جنسی مشتق شده باشد. همچنین عشق شکل اعتلا یافته ی میل جنسی نیز نیست. بلکه عشق خود مانند میل جنسی پدیده ای اصلی و بنیادی است.
میل جنسی آنجایی جایز و حتا مقدس است که حامل و ناقل عشق باشد. بنابراین تنها اثر جنبی میل
جنسی نیست، بلکه میل جنسی شیوه ای است برای ابراز نهایت همدمی و تعارضی که عشق خواهان آنست.
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
#انسان_در_جستجوی_معنا
#عشق
@philosophibisansoor
عشق تنها شیوه ای است که با آن می توان به اعماق وجود انسانی دیگر دست یافت. هیچکس توان آن را ندارد جز از راه عشق به جوهر وجود انسانی دیگر، آگاهی کامل یابد.
✔️جنبه ی روحانی عشق است که ما را یاری می دهد تا صفات اصلی و ویژگیهای واقعی محبوب را ببینیم. و حتا چیزی را که بالقوه در اوست و باید شکوفا گردد، درک کنیم. علاوه بر این عاشق به قدرت
عشق توان می یابد که معشوق را در آگاه شدن از استعدادهای خود و تحقق بخشیدن به آنها یاری کند.
✔️در لوگوتراپی عشق عاملی پدیده زاد نیست، که از سائق یا غریزه ای جنسی مشتق شده باشد. همچنین عشق شکل اعتلا یافته ی میل جنسی نیز نیست. بلکه عشق خود مانند میل جنسی پدیده ای اصلی و بنیادی است.
میل جنسی آنجایی جایز و حتا مقدس است که حامل و ناقل عشق باشد. بنابراین تنها اثر جنبی میل
جنسی نیست، بلکه میل جنسی شیوه ای است برای ابراز نهایت همدمی و تعارضی که عشق خواهان آنست.
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
#انسان_در_جستجوی_معنا
#عشق
@philosophibisansoor
✔️«لوگوتراپی» با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می خواند. برای روشن شدن این مطلب باید اضافه کنم :
✔️بدبین کسی است که هر روز با ترس و اندوه به تقویم خود چشم دوخته و برگی از آن جدا می کند و با جدا کردن هر برگ، کاهش تدریجی تقویم را نظاره می کند. اما فردی که به زندگی فعالانه می نگرد و به حوادث آن هجوم می برد برگ های کنده شده ی تقویم زندگی را دور نمی ریزد، و بر پشت هر یک از آنها یادداشت مهمی می نگارد و هر برگ را با نظم و ترتیب به روی برگهای کنده شده ی پیشین می گذارد.
✔️تقویم زندگی او به تدریج از «ناشده ها و ناکرده ها» به «کرده ها و شده ها» منتقل می شود و او با غرور و مسرت به فنای این برگها و یادداشت ها و زندگی سرشار از فعالیت خود می نگرد. چه اهمیتی دارد که او هر روز پیرتر می شود؟ چه دلیلی دارد که به جوانی غبطه بخورد و به جوانان رشک بورزد؟ او نقش خود را در زندگی فعالانه ایفا کرده و از این شکل زندگی شادمان است. به جوانان به خاطر امکاناتی که در انتظارشان هست حسد نمی ورزد.، که او خود این امکانات را به واقعیات در اختیار دارد. واقعیاتی که محتوی آن نه تنها کارهای انجام داده، بلکه عشق و محبت های ورزیده شده و دردها و رنجهایی است که شجاعانه از عهده ی آنها بر آمده ام. «رنجهایی که تحمل کرده ام، غرور آمیزتر از هر چیز است و این گذشته نمی تواند الهام بخش غبطه ها و رشک ها باشد».
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
#انسان_در_جستجوی_معنا
ص 129
#لوگوتراپی
@philosophibisansoor
✔️بدبین کسی است که هر روز با ترس و اندوه به تقویم خود چشم دوخته و برگی از آن جدا می کند و با جدا کردن هر برگ، کاهش تدریجی تقویم را نظاره می کند. اما فردی که به زندگی فعالانه می نگرد و به حوادث آن هجوم می برد برگ های کنده شده ی تقویم زندگی را دور نمی ریزد، و بر پشت هر یک از آنها یادداشت مهمی می نگارد و هر برگ را با نظم و ترتیب به روی برگهای کنده شده ی پیشین می گذارد.
✔️تقویم زندگی او به تدریج از «ناشده ها و ناکرده ها» به «کرده ها و شده ها» منتقل می شود و او با غرور و مسرت به فنای این برگها و یادداشت ها و زندگی سرشار از فعالیت خود می نگرد. چه اهمیتی دارد که او هر روز پیرتر می شود؟ چه دلیلی دارد که به جوانی غبطه بخورد و به جوانان رشک بورزد؟ او نقش خود را در زندگی فعالانه ایفا کرده و از این شکل زندگی شادمان است. به جوانان به خاطر امکاناتی که در انتظارشان هست حسد نمی ورزد.، که او خود این امکانات را به واقعیات در اختیار دارد. واقعیاتی که محتوی آن نه تنها کارهای انجام داده، بلکه عشق و محبت های ورزیده شده و دردها و رنجهایی است که شجاعانه از عهده ی آنها بر آمده ام. «رنجهایی که تحمل کرده ام، غرور آمیزتر از هر چیز است و این گذشته نمی تواند الهام بخش غبطه ها و رشک ها باشد».
#تخصصی_فلسفه_بدون_سانسور
#انسان_در_جستجوی_معنا
ص 129
#لوگوتراپی
@philosophibisansoor
#ترس، به عنوان یکی از واکنش های غریزی انسان، نسبت به عامل دردآفرین بیرونی و یا تهدید آن عامل، بروز می کند. در حالیکه ترس به ریشه ها و پایه های غریزی رفتار #انسان باز می گردد، مهارترس نیازمند مکانیزم های پیچیده، اکتسابی و ازادی روح و روان انسان است. کار جدی و داوطلبانه ای می طلبد که وقت گیر، سخت و پرهزینه است پس، ترس بلافاصله و به آسانی در رفتار انسان بروز می کند و ریشه می دواند اما غلبه بر ترس، وقت زیاد و کار دشواری می خواهد. استمرار ترس و درونی کردن آن که ناشی از تهدید درد است، سبب عادی شدن ترس شده و به تدریج با افزایش زمان و کاهش سطح کیفی تفکرورزی و اراده گرایی در فرد، به دلیل فقر مادی یا معنوی و قحطی فکری و #فرهنگی، ترسو بودن به صورت عادی و حتی بدیهی در وجود انسان های جامعه ی #استبداد زده در آمده و افراد در صدد برمی آیند که براساس آن، نه تنها عمل کنند بلکه آن را توجیه کرده و یا نادیده انگارند. در نتيجه، ترس اجتماعی می شود، فراگیر می شود و افراد آن را به عنوان بخشي ذاتي از رفتار خویش می پندارند در ادامه این مسیر است که در #جامعه ای که ترسیدن تبدیل به #هنجار می شود، نترسیدن تبدیل به نوعی #ناهنجاری می شود و به همین دلیل تشخیص و شناسایی رفتار ناهنجار- طغیان گری و #شجاعت به خرج دادند که در مقايسه با رفتار هنجارمند اکثریت در اقلیت قرار می گیرد به راحتی قابل شناسایی و سرکوب است.
#روانشناسی_اجتماعی_استبداد
#کورش_عرفانی
@philosophibisansoor
#روانشناسی_اجتماعی_استبداد
#کورش_عرفانی
@philosophibisansoor
انسان نه تنها حیوانی است که حالت دفاعیه او از سایر حیوانات کمتر است بلکه راه زندگانی خود را هم نمیداند.
صفحات زندگانی او را با خون نوشتهاند. جنایات و رذایل او را تا به حال هیچ حیوانی مرتکب نشده. مثلی است معروف که: (عقل هر خری بهتر از آدمیزاد است.) اگر چه از روی طعنه و تمسخر میگویند، اما یک حقیقت انکارناپذیری دربردارد.
#صادق_هدايت
#انسان_و_حیوان
@philosophibisansoor
صفحات زندگانی او را با خون نوشتهاند. جنایات و رذایل او را تا به حال هیچ حیوانی مرتکب نشده. مثلی است معروف که: (عقل هر خری بهتر از آدمیزاد است.) اگر چه از روی طعنه و تمسخر میگویند، اما یک حقیقت انکارناپذیری دربردارد.
#صادق_هدايت
#انسان_و_حیوان
@philosophibisansoor
#الاغ در ایران برای زجر کشیدن و جان کندن آفریده می شود. در کوچه ها به حال رقت آوری با زخم های زیاد، پای چلاق، شکم گرسنه، دو برابر قوۀ خود، از اطلاع آفتاب الی موقع خواب صاحبش باید بار بکشد. نوازشی ندیده، به جز از شلاق و حرفی نشنیده به غیر از فحش و دشنام. سگ خیابان را محض رضای خدا می زنند! گربه را زنده در چاه می اندازند. موش را در سر گذرها آتش می زنند و غیر و غیره.! اگر کشتن حیوانی برای انسان مفید است چه لذتی زجر و شکنجه او برای ما خواهد داشت؟ تا کی این پرده های خونین بربریت را باید کورکورانه نگاه کرد؟ این است تربیتی که به اطفال خود می آموزند! و تمام مردم به خیال چیزهای شرم آور، خودپسندی، منفعت جویی و سیاست بافی هستند؟
#صادق_هدايت
#انسان_و_حیوان
@philosophibisansoor
#صادق_هدايت
#انسان_و_حیوان
@philosophibisansoor