فلسفه بدون سانسور
1.42K subscribers
162 photos
119 videos
124 files
30 links
هر آنچه که یک ذهن اندیشمند نیاز دارد

کتاب

کلیپ فلسفی

مطالب ناب فلسفی و علمی




جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
Download Telegram
#در_باب_مرگ ۶

...هنگامی که #شناخت پیروز می گردد، و به این ترتیب انسان با شجاعت و آرامش با #مرگ رو به رو می شود، این حالت به عنوان حالتی عالی و شکوهمند ارج نهاده می شود. لذا آن گاه ما پیروزی شناخت بر #اراده ی کور زندگی را که با این حال هسته ی وجود درونی خود ما است تحسین می کنیم. به همین ترتیب، کسی را که در وی شناخت در آن نبرد شکست می خورد، و لذا کسی را که مطلقا به زندگی می چسبد و تا آخرین نفس با مرگ مبارزه می کند و با نومیدی تسلیم آن می شود تحقیر می کنیم؛ اما این صرفا وجود درونی اصلی خود ما و #طبیعت است که در او متجلی می شود. ضمنا، در این جا ممکن است این سوال پیش آید که اگر زندگی هدیه ی خدایان نیکویی باشد که باید شکر آن را به جا آورد، چگونه می شود عشق بی پایان به آن و تلاش برای حفظ آن به هر طریق و تا حد ممکن را پست و قابل تحقیر دانست، و چگونه می شود که پیروان همه ی ادیان آن را برای خود نازیبا و بی ارزش بدانند. آن گاه چطور می شود که خوارداشت آن عالی و باشکوه به نظر رسد؟ تا این جا، این ملاحظات به ما نشان می دهند:
۱) که اراده ی زندگی #ذات درونی آدمی است.
۲) اراده فی نفسه فاقد شناخت و کور است.
۳) شناخت، اصلی تصادفی و اصلا بیگانه با اراده است.
۴) شناخت با اراده می جنگد، و قوه ی #حکم ما پیروزی شناخت بر اراده را تحسین می کند...

#شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
ص۹۱۸
📖 @philosophibisansoor
#در_باب_مرگ ۱۷

... تا اینجا نتیجه ای که می گیریم این است که، گرچه #ترس از #مرگ زیاد است، مرگ واقعا نمی تواند #شر باشد، بلکه اغلب حتی به عنوان چیزی پسندیده و مطلوب، و به شکلِ یک #دوست ظاهر می شود. همه ی کسانی که در زندگی یا تلاش های خود با موانعِ رفع ناشدنی روبرو شده اند، یا از بیماریِ لاعلاج یا اندوهِ تسکین ناپذیری رنج می برند،#بازگشت به زهدانِ #طبیعت را به عنوان آخرین راهِ گریزی که آشکارا به روی شان گشوده است می یابند. آن ها نیز، همچون هر چیز دیگری، برای مدتی کوتاه از این زهدان سر برآورده اند، و #امید به شرایطی مطلوب تر از شرایطی که قرعه اش به نامِ #هستیِ آن ها افتاده، ایشان را فریفته و برای بیرون آمدن از این فریب نیز همواره همان مسیر به رویشان باز است. این #واگشت یا تسلیمِ تواناییِ زیستن است...

#جهان_همچون_اراده_و_تصور
ص۹۲۱
#شوپنهاور
📖 @Philosophibisansoor

😭 گریه ۱


وقت آن است که یکی از برجسته ترین ویژگی های #طبیعت_بشری، یعنی #گریه را که همچون #خنده، جزء آن دسته مظاهری است که #انسان را از #حیوان متمایز می سازد، به بحث بگذاریم.
گریه به هیچ رو نمودِ ایجابیِ #درد نیست، زیرا دقیقا در جایی رخ می دهد که درد کمترین درجه را داراست. به گمان من ما انسان ها هرگز #مستقیما به خاطر دردی که احساس می شود گریه نمی کنیم، حتی هنگامی که این درد #جسمانی باشد، بلکه همواره صرفا به واسطه ی #مرور آن در #تامل به گریه می افتیم. بنابراین ما از دردی محسوس، حتی هنگامی که جسمانی است، به یک #تصویر یا تصورِ ذهنیِ صِرف از آن گذر می کنیم؛ آن گاه حال خود را مستعدِ #همدردی می یابیم، زیرا عمیقا و خالصانه باور داریم که اگر شخصِ دیگری جای ما بود، سرشار از حسِ همدردی و #عشق برای کمک به وی می شدیم...

#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور
ص۳۶۹
📖 @Philosophibisansoor
آن‌چه سرنوشت انسان فانی را پی می‌افکند، از سه مشخصه‌ی اساسی ناشی می‌گردد:

🔺آن‌چه هستیم: یعنی #شخصیت آدمی به معنای تام که از این لفظ، سلامت، نیرو، زیبایی، مزاج، خصوصیات اخلاقی، هوش و تحصیلات را می‌فهمیم.

🔺آن‌چه داریم: یعنی #مالکیت و #دارایی از هر نوع.

🔺آنچه می‌نماییم: چنان‌که می‌دانیم معنای این لفظ این است که در نظر دیگران چه هستیم، یا به بیان روشن‌تر: دیگران چه تصویری از ما دارند. پس این مشخصه عبارت است از عقیده‌ی دیگران درباره‌ی ما و به #آبرو، #مقام و #شهرت تقسیم می‌شود.

تفاوتهایی که تحت عنوان اول مشاهده می‌کنیم، تفاوتهایی هستند که #طبیعت میان انسان‌ها نهاده است. از این واقعیت می‌توان نتیجه گرفت که تاثیر این‌ها بر #سعادت یا #شوربختی انسان بسیار اساسی‌تر و پردامنه‌تر از تاثیر تفاوت‌هایی است که توسط انسان‌ها تعیین می‌شوند و تحت دو عنوان بعدی آمده‌اند.
امتیازات واقعی شخصی، چون بزرگی روح و خوش قلبی در مقایسه با امتیازاتی چون مقام، اصل و نسب (حتی اگر اصل و نسب شاهی باشد)، ثروت و از این قبیل، مانند تفاوت میان پادشاه واقعی و هنرپیشه‌ای است که در صحنه‌ی نمایش نقش پادشاه را ایفا می‌کند.

#در_باب_حكمت_زندگي #فلسفه
#شوپنهاور
📖 @philosophibisansoor
نسبت #اراده و #هوش

ببین چگونه مردم بشدت و سختی به خاطر طعام و زن و فرزندِ خویش می‌جنگند. آیا این کار را از روی #فکر و #تعقل انجام می‌دهند؟ محققاً خیر؛ علت این مبارزه آن #اراده ی نیمه معقول برای زندگی و به خاطر زندگیِ کامل است. مردم ظاهراً از جلو کشیده می‌شوند ولی در حقیقت از عقب رانده می‌شوند. آنها خیال می‌کنند که هر آنچه دیده بیند دل کند یاد، در صورتی که برعکس هر آنچه دل یاد می‌کند، شخص به سوی آن می‌رود؛ عملِ #غریزه، اشخاص را هدایت می‌کند و مردم از آن فقط نیمه‌آگاهی دارند.

#هوش فقط به منزله‌ی وزیر امور خارجه است؛ #طبیعت هوش را برای خدمت به اراده‌ی شخصی آفریده ‌است. بنابراین هوش امور را تا آنجا درک می‌کنند که بتواند وسیله‌ای در دستِ #اراده باشد نه اینکه بخواهد به کُنه و عمق آن برسد. اراده تنها عنصر ثابت و لایتغیر #ذهن است؛... اراده است که از راه استمرارِ مقصد به وجدان، وحدت می‌بخشد و اندیشه‌ها و تصورات را به هم جمع می‌کند و مانند یک آهنگ متعادل مستمر با آن همراهی می‌کند. اراده، هسته‌ی اصلی نغمات #اندیشه است.

#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#شوپنهاور

📖 @philosophibisansoor
#در_باب_مرگ ۶

...هنگامی که #شناخت پیروز می گردد، و به این ترتیب انسان با شجاعت و آرامش با #مرگ رو به رو می شود، این حالت به عنوان حالتی عالی و شکوهمند ارج نهاده می شود. لذا آن گاه ما پیروزی شناخت بر #اراده ی کور زندگی را که با این حال هسته ی وجود درونی خود ما است تحسین می کنیم. به همین ترتیب، کسی را که در وی شناخت در آن نبرد شکست می خورد، و لذا کسی را که مطلقا به زندگی می چسبد و تا آخرین نفس با مرگ مبارزه می کند و با نومیدی تسلیم آن می شود تحقیر می کنیم؛ اما این صرفا وجود درونی اصلی خود ما و #طبیعت است که در او متجلی می شود. ضمنا، در این جا ممکن است این سوال پیش آید که اگر زندگی هدیه ی خدایان نیکویی باشد که باید شکر آن را به جا آورد، چگونه می شود عشق بی پایان به آن و تلاش برای حفظ آن به هر طریق و تا حد ممکن را پست و قابل تحقیر دانست، و چگونه می شود که پیروان همه ی ادیان آن را برای خود نازیبا و بی ارزش بدانند. آن گاه چطور می شود که خوارداشت آن عالی و باشکوه به نظر رسد؟ تا این جا، این ملاحظات به ما نشان می دهند:
۱) که اراده ی زندگی #ذات درونی آدمی است.
۲) اراده فی نفسه فاقد شناخت و کور است.
۳) شناخت، اصلی تصادفی و اصلا بیگانه با اراده است.
۴) شناخت با اراده می جنگد، و قوه ی #حکم ما پیروزی شناخت بر اراده را تحسین می کند...

#شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور
ص۹۱۸
📖 @philosophibisansoor
#در_باب_مرگ ۱۷

... تا اینجا نتیجه ای که می گیریم این است که، گرچه #ترس از #مرگ زیاد است، مرگ واقعا نمی تواند #شر باشد، بلکه اغلب حتی به عنوان چیزی پسندیده و مطلوب، و به شکلِ یک #دوست ظاهر می شود. همه ی کسانی که در زندگی یا تلاش های خود با موانعِ رفع ناشدنی روبرو شده اند، یا از بیماریِ لاعلاج یا اندوهِ تسکین ناپذیری رنج می برند،#بازگشت به زهدانِ #طبیعت را به عنوان آخرین راهِ گریزی که آشکارا به روی شان گشوده است می یابند. آن ها نیز، همچون هر چیز دیگری، برای مدتی کوتاه از این زهدان سر برآورده اند، و #امید به شرایطی مطلوب تر از شرایطی که قرعه اش به نامِ #هستیِ آن ها افتاده، ایشان را فریفته و برای بیرون آمدن از این فریب نیز همواره همان مسیر به رویشان باز است. این #واگشت یا تسلیمِ تواناییِ زیستن است...

#جهان_همچون_اراده_و_تصور
ص۹۲۱
#شوپنهاور
📖 @Philosophibisansoor