Forwarded from Tabnak | تابناک
جزئیات بیشتر:
حقیقت همیشه تابناک است
@TeleTabnak
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افراد کنترلکننده چگونه دیگران را بازیچه میکنند؟ ژاک ریگارد معتقد است که سه نوع کنترلکننده وجود دارد:
کنترلکنندۀ مثبت (نوع اول) نیت مثبتی دارد. او میخواهد از منافع دیگری دفاع کند و خیر و صلاحش را میخواهد.
کنترلکنندۀ خودمحور (نوع دوم) اصولاً نیتش خودخواهانه است. او، بدون آن که نگران این موضوع باشد که خواست و میل بیپروایش چه مشکلاتی برای دیگران ایجاد میکند، فقط به سود خودش فکر میکند.
کنترلکنندۀ بدخواه (نوع سوم) همیشه نیتی نابودگرانه دارد. او برای زمین زدن شما یا تخریب وجههای از شخصیت شما دست به هر کاری میزند. او شما را میآزارد و تمام ذکر و فکرش همین است و تا زمانی که موفق نشود، از این کار دست نمیکشد.
ژاک ریگارد در کتاب بازیچۀ دست دیگران نشوید نخست مفهوم کنترل و روشهای شناسایی کنترلکنندهها را شرح میدهد و آنگاه در بخشهای دوم و سوم دو نوع کنترلکنندۀ خودمحور و کنترلکنندۀ بدخواه را معرفی میکند. ریگارد در این دو بخش توضیح میدهد که چگونه باید در برابر این دو کنترلکننده مقاومت کرد و چرا مواجهه با چنین افرادی اینقدر سخت است.
#بازیچه_دست_دیگران_نشوید
@qoqnoospub
کنترلکنندۀ مثبت (نوع اول) نیت مثبتی دارد. او میخواهد از منافع دیگری دفاع کند و خیر و صلاحش را میخواهد.
کنترلکنندۀ خودمحور (نوع دوم) اصولاً نیتش خودخواهانه است. او، بدون آن که نگران این موضوع باشد که خواست و میل بیپروایش چه مشکلاتی برای دیگران ایجاد میکند، فقط به سود خودش فکر میکند.
کنترلکنندۀ بدخواه (نوع سوم) همیشه نیتی نابودگرانه دارد. او برای زمین زدن شما یا تخریب وجههای از شخصیت شما دست به هر کاری میزند. او شما را میآزارد و تمام ذکر و فکرش همین است و تا زمانی که موفق نشود، از این کار دست نمیکشد.
ژاک ریگارد در کتاب بازیچۀ دست دیگران نشوید نخست مفهوم کنترل و روشهای شناسایی کنترلکنندهها را شرح میدهد و آنگاه در بخشهای دوم و سوم دو نوع کنترلکنندۀ خودمحور و کنترلکنندۀ بدخواه را معرفی میکند. ریگارد در این دو بخش توضیح میدهد که چگونه باید در برابر این دو کنترلکننده مقاومت کرد و چرا مواجهه با چنین افرادی اینقدر سخت است.
#بازیچه_دست_دیگران_نشوید
@qoqnoospub
کتاب لویی آلتوسر نوشتهی وارن مونتاگ (۲۰۰۲) یکی از ژرفترین، چالشبرانگیزترین و درعینحال متفاوتترین خوانشها از یکی از متفکران نامتعارف سدهی بیستم است؛ خوانشی که آلتوسر را نه در مقام فیلسوفی منسجم و نظاممند، بلکه چونان اندیشمندی سرشار از تنش، تردید و خلاقیت فکری بازمیخواند. مونتاگ در این اثر، با تکیه بر دستنوشتهها و متون کمتر شناختهشدهی آلتوسر، تصویری تازه از او ارائه میدهد؛ تصویری که فراتر از برچسبهای آشنایی چون «مارکسیست ساختارگرا» یا «فیلسوف دستگاه ایدئولوژی» میرود.
در این بازخوانی، آلتوسر نه تنها در میدان نظریهی سیاسی بلکه در قلمرو هنر، ادبیات و تئاتر نیز بهمثابه متفکری زنده و درگیر با مسئلهی شکلگیری سوژه و ایدئولوژی ظاهر میشود. مونتاگ با نگاهی همدلانه و درعینحال انتقادی، نشان میدهد تناقضها و گسستهای درونی آثار آلتوسر خود بخشی از پویایی اندیشهی اویند، نه نشانهی شکستش. از نظر او، فلسفهی آلتوسر نوعی «فلسفهی در حال شدن» است که میان علم و سیاست، نظریه و زندگی، و حقیقت و خطا در نوسان است.
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
در این بازخوانی، آلتوسر نه تنها در میدان نظریهی سیاسی بلکه در قلمرو هنر، ادبیات و تئاتر نیز بهمثابه متفکری زنده و درگیر با مسئلهی شکلگیری سوژه و ایدئولوژی ظاهر میشود. مونتاگ با نگاهی همدلانه و درعینحال انتقادی، نشان میدهد تناقضها و گسستهای درونی آثار آلتوسر خود بخشی از پویایی اندیشهی اویند، نه نشانهی شکستش. از نظر او، فلسفهی آلتوسر نوعی «فلسفهی در حال شدن» است که میان علم و سیاست، نظریه و زندگی، و حقیقت و خطا در نوسان است.
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جولیان یانگ در "فلسفه تراژدی" ازدیدگاه فلاسفه و نویسندگان مختلف مفهوم تراژدی را معنا کرده در این ویدیو فرهاد محرابی از زاویه دید هولدرلین به فصل تراژدی "جولیان یانگ" پرداخته
#فلسفه_تراژدی
#دکتر_فرهاد_محرابی
@qoqnoospub
#فلسفه_تراژدی
#دکتر_فرهاد_محرابی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موسیمو راگندا در #شکاف_دیجتال_سوم به این مسئله میپردازد
که آیا وجود اینترنت و بهطبع آن فضای مجازی به کاهش شکاف طبقاتی منجر شده است
@qoqnoospub
که آیا وجود اینترنت و بهطبع آن فضای مجازی به کاهش شکاف طبقاتی منجر شده است
@qoqnoospub
در حریر کلمات
نگاهی به ادبیات عمان و رمان حریر غزاله اثر جوخه الحارثی
معانی شعبانی مترجم حریر غزاله
در جهان پهناور و رنگارنگ ادبیات عرب، هر سرزمین و هر دیاری صدای مخصوص به خود را دارد؛ صدایی که از اعماق تاریخ کهن، از دل جغرافیای ویژه و از میان انبوهی از تجربههای گاه شیرین و گاه تلخ انسانی سربرمیآورد و روح و هویت مردمانش را در قالب واژهها و جملات به تصویر میکشد. در سالهای اخیر، کشور پادشاهی عمان نیز به این جمع پرشور و همسرایی ادبی پیوسته است؛ کشوری که تا چند دهه پیش، در نگاه جهانیان بیشتر با بیکرانگی دریاهایش، با سرسبزی دلانگیز کوههایش و با عمق اسرارآمیز قناتهایش شناخته میشد، اما امروز به برکت قلم توانا و خلاق نویسندگانی نامآور چون هدی حمد، جوخه الحارثی و زهران القاسمی، حضوری پررنگ و قابل تأمل در عرصه ادبیات جهان پیدا کرده است. اینجانب، به عنوان مترجمی که سالهایی را به کار ترجمه ادبی از زبان عربی گذراندهام، این افتخار را داشتهام که تجربه گرانبهای ترجمه چند اثر مهم و شاخص از ادبیات معاصر عمان را در کارنامه خود داشته باشم. از جمله این آثار میتوان به کتابهای «سیندرلاهای مسقط» اثر هدی حمد که توسط نشر ثالث منتشر شد، «زنی که پلهها را میشمارد» نیز از هدی حمد و توسط همان ناشر، «اسمهای ما» باز هم از هدی حمد که این بار نشر آده آن را به چاپ رساند، «غربت قنات» اثر خواندنی زهران القاسمی که آن نیز توسط نشر آده منتشر شد و در نهایت، رمان عمیق و زیبای «حریر غزاله» اثر جوخه الحارثی که نشر ققنوس مسئولیت انتشار آن را بر عهده گرفت، اشاره کرد. این تجربه گرانقدر به من این فرصت استثنایی را داد تا با دنیای غنی و پیچیده ادبیات معاصر عمان، با زبان بومی و خاص آن و نیز با ظرایف زندگی زنان عمانی بهطور عمیقتر و موشکافانهتری آشنا شوم. در طول مدت کار روی این آثار، همواره حس میکردم که واژگان و کلمات عمانی همچون نسیمی لطیف و خنک از آن سوی آبهای نیلگون دریای عمان به سوی ما در حرکت است؛ نسیمی که عطر دریا، رازهای تاریخ و رایحه حضور زنانی سادهزیست اما در عین حال استوار و قویاراده را با خود به همراه دارد. این تجربه بینظیر باعث شد تا نگاه من به مقوله ترجمه دگرگون شود و آن را نه صرفاً انتقال خشک و مکانیکی معنای لغات، بلکه دریچهای روحنواز به دنیایی پر از رمز و راز و کشف ناشده ببینم. ادبیات عمان؛ از شعر و روایت شفاهی تا رمان مدرن ادبیات داستانی عمان را میتوان پدیدهای نسبتاً نوظهور در گستره ادبیات داستانی عربی به شمار آورد. در گذشتههای نه چندان دور، شعر و روایت شفاهی بودند که نقش اصلی را در انتقال فرهنگ و ادب ایفا میکردند و قصهها و حکایات محلی بودند که نسلها را به یکدیگر و به ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه پیوند میدادند. این حکایتهای پرشمار که عموماً درباره زندگی روزمره، درباره دریا و کشتیرانی، درباره کشاورزی و کوهستان، یا درباره فعالیتهای تجاری با کشتیهای بزرگ بیان میشدند، در واقع انعکاسی مستقیم و بیواسطه از جهان واقعی و عینی مردم بودند و به نوعی میتوان آنها تاریخ شفاهی و سینهبهسینه جامعه عمان دانست. با شروع تحصیلات دانشگاهی و همچنین با حضور فعال و چشمگیر زنان در عرصههای گوناگون فرهنگی و ادبی، رماننویسی در عمان جان تازهای گرفت و شکوفا شد. نویسندگان عمانی اینبار با قلمی توانا شروع به ثبت و ضبط تحولات گسترده اجتماعی، چالشهای پیچیده خانوادگی و تغییرات عمیق فرهنگی و اقتصادی کشور خود کردند. این ادبیات نوپا و در عین حال پویا، عمدتاً با تمرکز بر موضوعات مهمی چونگذار از سنت به مدرنیته، جایگاه زن در جامعه جدید، دگرگونی در روابط خانوادگی، پدیده مهاجرت و نیز پیوند ناگسستنی میان گذشته پربار و حال متغیر شکل گرفته است. یکی از ویژگیهای بارز و قابل تأمل ادبیات عمانی، ترکیب هوشمندانه سادگی بیان با عمق محتوایی و استفاده از واژههای محلی و اسامی بومی است. نویسندگان عمانی جهانی خیالی خلق میکنند که سرشار از سکوتهای پرمعنا، از طبیعت بکر و دستنخورده، از دریای بیکران و از خاطرههای جمعی کهن است؛ جهانی که خواننده را به سادهترین و در عین حال عمیقترین تجربههای انسانی نزدیک میکند. زبان در این آثار ارزشمند نه صرفاً ابزاری برای روایت داستان، بلکه وسیلهای ظریف و کارآمد برای انعکاس دنیای روان و روح جامعه است. در این میان، عناصر رمز و راز و جادو جزئی لاینفک و جداییناپذیر از این ادبیات منحصربهفرد به شمار میروند. جوخه الحارثی؛ صدای زنان و وجدان بیدار جامعه عمان جوخه الحارثی در سال ۱۹۷۸ در عمان به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر راهی بریتانیا شد و در نهایت در سال ۲۰۱۰ موفق به دریافت مدرک دکترای ادبیات عرب کلاسیک از دانشگاه معتبر ادینبروگ شد.
نگاهی به ادبیات عمان و رمان حریر غزاله اثر جوخه الحارثی
معانی شعبانی مترجم حریر غزاله
در جهان پهناور و رنگارنگ ادبیات عرب، هر سرزمین و هر دیاری صدای مخصوص به خود را دارد؛ صدایی که از اعماق تاریخ کهن، از دل جغرافیای ویژه و از میان انبوهی از تجربههای گاه شیرین و گاه تلخ انسانی سربرمیآورد و روح و هویت مردمانش را در قالب واژهها و جملات به تصویر میکشد. در سالهای اخیر، کشور پادشاهی عمان نیز به این جمع پرشور و همسرایی ادبی پیوسته است؛ کشوری که تا چند دهه پیش، در نگاه جهانیان بیشتر با بیکرانگی دریاهایش، با سرسبزی دلانگیز کوههایش و با عمق اسرارآمیز قناتهایش شناخته میشد، اما امروز به برکت قلم توانا و خلاق نویسندگانی نامآور چون هدی حمد، جوخه الحارثی و زهران القاسمی، حضوری پررنگ و قابل تأمل در عرصه ادبیات جهان پیدا کرده است. اینجانب، به عنوان مترجمی که سالهایی را به کار ترجمه ادبی از زبان عربی گذراندهام، این افتخار را داشتهام که تجربه گرانبهای ترجمه چند اثر مهم و شاخص از ادبیات معاصر عمان را در کارنامه خود داشته باشم. از جمله این آثار میتوان به کتابهای «سیندرلاهای مسقط» اثر هدی حمد که توسط نشر ثالث منتشر شد، «زنی که پلهها را میشمارد» نیز از هدی حمد و توسط همان ناشر، «اسمهای ما» باز هم از هدی حمد که این بار نشر آده آن را به چاپ رساند، «غربت قنات» اثر خواندنی زهران القاسمی که آن نیز توسط نشر آده منتشر شد و در نهایت، رمان عمیق و زیبای «حریر غزاله» اثر جوخه الحارثی که نشر ققنوس مسئولیت انتشار آن را بر عهده گرفت، اشاره کرد. این تجربه گرانقدر به من این فرصت استثنایی را داد تا با دنیای غنی و پیچیده ادبیات معاصر عمان، با زبان بومی و خاص آن و نیز با ظرایف زندگی زنان عمانی بهطور عمیقتر و موشکافانهتری آشنا شوم. در طول مدت کار روی این آثار، همواره حس میکردم که واژگان و کلمات عمانی همچون نسیمی لطیف و خنک از آن سوی آبهای نیلگون دریای عمان به سوی ما در حرکت است؛ نسیمی که عطر دریا، رازهای تاریخ و رایحه حضور زنانی سادهزیست اما در عین حال استوار و قویاراده را با خود به همراه دارد. این تجربه بینظیر باعث شد تا نگاه من به مقوله ترجمه دگرگون شود و آن را نه صرفاً انتقال خشک و مکانیکی معنای لغات، بلکه دریچهای روحنواز به دنیایی پر از رمز و راز و کشف ناشده ببینم. ادبیات عمان؛ از شعر و روایت شفاهی تا رمان مدرن ادبیات داستانی عمان را میتوان پدیدهای نسبتاً نوظهور در گستره ادبیات داستانی عربی به شمار آورد. در گذشتههای نه چندان دور، شعر و روایت شفاهی بودند که نقش اصلی را در انتقال فرهنگ و ادب ایفا میکردند و قصهها و حکایات محلی بودند که نسلها را به یکدیگر و به ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه پیوند میدادند. این حکایتهای پرشمار که عموماً درباره زندگی روزمره، درباره دریا و کشتیرانی، درباره کشاورزی و کوهستان، یا درباره فعالیتهای تجاری با کشتیهای بزرگ بیان میشدند، در واقع انعکاسی مستقیم و بیواسطه از جهان واقعی و عینی مردم بودند و به نوعی میتوان آنها تاریخ شفاهی و سینهبهسینه جامعه عمان دانست. با شروع تحصیلات دانشگاهی و همچنین با حضور فعال و چشمگیر زنان در عرصههای گوناگون فرهنگی و ادبی، رماننویسی در عمان جان تازهای گرفت و شکوفا شد. نویسندگان عمانی اینبار با قلمی توانا شروع به ثبت و ضبط تحولات گسترده اجتماعی، چالشهای پیچیده خانوادگی و تغییرات عمیق فرهنگی و اقتصادی کشور خود کردند. این ادبیات نوپا و در عین حال پویا، عمدتاً با تمرکز بر موضوعات مهمی چونگذار از سنت به مدرنیته، جایگاه زن در جامعه جدید، دگرگونی در روابط خانوادگی، پدیده مهاجرت و نیز پیوند ناگسستنی میان گذشته پربار و حال متغیر شکل گرفته است. یکی از ویژگیهای بارز و قابل تأمل ادبیات عمانی، ترکیب هوشمندانه سادگی بیان با عمق محتوایی و استفاده از واژههای محلی و اسامی بومی است. نویسندگان عمانی جهانی خیالی خلق میکنند که سرشار از سکوتهای پرمعنا، از طبیعت بکر و دستنخورده، از دریای بیکران و از خاطرههای جمعی کهن است؛ جهانی که خواننده را به سادهترین و در عین حال عمیقترین تجربههای انسانی نزدیک میکند. زبان در این آثار ارزشمند نه صرفاً ابزاری برای روایت داستان، بلکه وسیلهای ظریف و کارآمد برای انعکاس دنیای روان و روح جامعه است. در این میان، عناصر رمز و راز و جادو جزئی لاینفک و جداییناپذیر از این ادبیات منحصربهفرد به شمار میروند. جوخه الحارثی؛ صدای زنان و وجدان بیدار جامعه عمان جوخه الحارثی در سال ۱۹۷۸ در عمان به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر راهی بریتانیا شد و در نهایت در سال ۲۰۱۰ موفق به دریافت مدرک دکترای ادبیات عرب کلاسیک از دانشگاه معتبر ادینبروگ شد.
او هماکنون به عنوان استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه سلطان قابوس مشغول به تدریس است و فعالیتهای علمی و پژوهشی ارزشمند خود را در این زمینه با پشتکار ادامه میدهد. الحارثی افزون بر کار دانشگاهی پررنگ، نویسندهای پرکار و خوشقلم نیز هست و تاکنون آثار متعددی شامل چندین رمان، چند مجموعه داستان کوتاه، چندین کتاب کودک و نیز آثار پژوهشی متعدد از او به چاپ رسیده است. حوزه پژوهشهای او عمدتاً شامل نقد ادبی و تحلیل دقیق شعر و نثر کلاسیک عربی میشود. فعالیتهای پژوهشی عمیق او، نقش مهم و غیرقابل انکاری در شناخت هرچه بیشتر ادبیات کلاسیک و معاصر عمان دارد و به وضوح نشان میدهد که نگاه او به مقوله داستاننویسی، همواره مبتنی بر تلفیق هوشمندانه تجربه انسانی و دانش ادبی گسترده است. آثار و جهان روایی الحارثی رمانهای جوخه الحارثی هر یک به گونهای بدیع بخشی از تحولات گسترده اجتماعی عمان را روایت میکنند و تصاویری ملموس و انسانی از جامعه عمان در دورههای مختلف ارائه میدهند: «خوابها -یا رویاها-» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، اولین رمان اوست و حالوهوایی شاعرانه دارد. «بانوان ماه» که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، با محوریت زندگی سه خواهر و تغییرات اجتماعی عمان پس از دهه ۱۹۷۰، تصویری چندلایه و پیچیده از جامعهای در حالگذار ارائه میدهد. این رمان مهم در سال ۲۰۱۹ برنده جایزه جهانی «من بوکر» شد و تاکنون به بیش از ۲۴ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. «نارنجه» که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت و در سال ۲۰۲۲ به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. «حریر غزاله» که در سال ۲۰۲۱ به چاپ رسید به موضوعات عمیق هویتی، زنانگی و نیز رابطه گذشته و حال میپردازد و نمونهای بارز از پختگی و مهارت نثر الحارثی محسوب میشود. در کنار رمانهای پرمایه، او مجموعههای داستان کوتاه متعدد و کتابهای کودک گوناگونی نیز منتشر کرده است. آثار کودک او مانند «فوفو و رنگها» و «ابر آرزو میکند»، علاوه بر سرگرمی سالم، آموزش ارزشهای اخلاقی و فرهنگی اصیل را به کودکان منتقل میکنند. افتخارات و جوایز: جوخه الحارثی تاکنون جوایز معتبر و مهم بسیاری را دریافت کرده که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: جایزه ادبی شارجه در سال ۲۰۰۱ برای مجموعه داستان «برشی از زندگی لبنی هنگام رفتن»؛ جایزه سلطان قابوس برای فرهنگ و هنر و ادبیات در سال ۲۰۱۶ برای رمان «نارنجه»؛ جایزه جهانی من بوکر در سال ۲۰۱۹ برای رمان «بانوان ماه». این رمان در ایران نیز با عناوین مختلف ترجمه شد و جایزه ادبیات عرب در پاریس در سال ۲۰۲۱ برای ترجمه فرانسوی همان رمان. آثار او همواره در فهرست پرفروشترین کتابهای سال در کشورهای گوناگون قرار داشته و نقدهای ستایشآمیز فراوانی از نشریات معتبر جهانی مانند گاردین، واشنگتن پست، نیویورکر و نیویورک تایمز دریافت کردهاند. روایت ابریشمی از زن، زمان و هویت رمان «حریر غزاله» که در سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات دارالآداب در بیروت منتشر شد، در ظاهر داستان زندگی دو زن به نامهای حریر و غزاله را روایت میکند. اما در لایههای عمیقتر و پنهانتر، این دو شخصیت به ظاهر ساده در واقع نماد دو نسل کاملاً متفاوت از زنان عمانی هستند: نسلی که در سایه سنگین سنتها زندگی کرده و نفس کشیده و نسلی جدید که در جستوجوی فردیت و آزادی خویش است. الحارثی با نثری ظریف و چندصدایی، زندگی پرپیچ و خم این دو زن را در هم میتند. زمان در رمان او خطی و یکطرفه نیست؛ گذشته و حال، خاطره و واقعیت به شکلی هنرمندانه در هم تنیده شدهاند، درست همانند تار و پود ظریف ابریشم. حریر در پی شناخت خویشتن خویش است و غزاله با گذشتهای مواجه است که ناگزیر باید با آن آشتی کند و کنار بیاید. فضاهای روستایی دلانگیز و شهری پرجنبوجوش عمان در این رمان با دقت و جزئیاتی شاعرانه توصیف شدهاند. نثر الحارثی، در عمق خود فلسفی و سرشار از استعارههای بدیع است. زبان او در این اثر، ابزاری است برای شناخت درونی شخصیتها و نه صرفاً روایتگری بیرونی وقایع. دلایل انتخاب این رمان برای ترجمه 1. ارزش ادبی و زبانی: نثر الحارثی سرشار از موسیقی درونی، تصویرسازیهای ظریف و گفتوگوهای روان و طبیعی است. ترجمه چنین متنی تجربهای چالشبرانگیز اما در عین حال بسیار ارزشمند و لذتبخش است. 2. قرابت فرهنگی ایران و عمان: هر دو سرزمین در کنار خلیج فارس قرار دارند و از فرهنگ، سنت و دغدغههای اجتماعی مشابهی برخوردارند. بسیاری از زنان حاضر در رمان به راحتی میتوانستند در روستاهای جنوبی ایران زندگی کنند. 3. صدای زن در ادبیات عرب: ترجمه آثار زنان نویسنده عرب فرصتی استثنایی است برای بازنمایی تصویر تازهای از زن عرب، فراتر از کلیشههای سنتی و تکراری. در رمان الحارثی، زنان نه در حاشیه که در مرکز و کانون روایتاند. 4.
تجربه مترجم: ترجمه آثار عمانی پیش از «حریر غزاله»، از جمله «سیندرلاهای مسقط»، «زنی که پلهها را میشمارد»، «اسمهای ما» و «غربت قنات»، به من کمک کرد تا با تنوع زبانی و فرهنگی عمان بیشتر آشنا شوم و بتوانم موسیقی و روح متن را در ترجمه منتقل کنم. چالشهای پیش روی ترجمه زبان عربی عمانی غنی از اصطلاحات محلی و ضربالمثلهای خاص است که در فارسی معادل مستقیم و آماده ندارند. برای حفظ طراوت و تازگی متن، گاهی از پانویس استفاده کردم تا هم معنا و هم موسیقی اثر به خوبی حفظ شود. ساختار زمان در رمان، که میان گذشته و حال در نوسان است، مستلزم دقت فراوان در چینش پاراگرافها و هماهنگی لحنها بود. ادبیات عمان و جایگاه آن در جهان عرب و ایران امروزه صدای نویسندگان عمانی در سراسر جهان عرب به خوبی به گوش میرسد. نویسندگانی چون هدی حمد، جوخه الحارثی و زهران القاسمی، هویتی تازه و چندلایه به ادبیات عرب بخشیدهاند؛ ادبیاتی متفکر، انسانی و تأملبرانگیز. برای خوانندگان فارسیزبان، آشنایی با این آثار فرصتی طلایی است برای کشف «دیگری نزدیک به ما». سخن پایانی: ترجمه «حریر غزاله» برای من کار ادبی صرف نبود، بلکه سفری فرهنگی و پرماجرا بود؛ سفری از زبانی به زبان دیگر، از زنانی به زنان دیگر. جوخه الحارثی با آثار شاخصش به خوبی نشان داده است که ادبیات میتواند از مرزهای جغرافیایی به راحتی عبور کند و ما را با تجربههای انسانی دیگر فرهنگها آشنا سازد. او با نثری ساده و در عین حال اندیشهای ژرف، یادآوری میکند که آزادی، عشق و حافظه ارزشهایی جهانیاند. آثار او، مانند ابریشم، در عین نرمی و لطافت، استوار و ماندگارند. میتوان گفت آثار جوخه الحارثی به وضوح نشان میدهند ادبیات میتواند راهی باشد برای شناخت خودمان از طریق تجربه دیگری.
حریر غزاله
نویسنده: جوخه الحارثی مترجم: معانی شعبانی انتشارات: ققنوس تعداد صفحات: ۱۹۱ صفحه قیمت: ۲۱۰۰۰۰ تومان
حریر غزاله
نویسنده: جوخه الحارثی مترجم: معانی شعبانی انتشارات: ققنوس تعداد صفحات: ۱۹۱ صفحه قیمت: ۲۱۰۰۰۰ تومان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادداشتی منتشر نشده از محمود استادمحمد
به مناسبت دوم آبان زادروز
زندهیاد استادمحمد
با سپاس از مهسا دهقانیپور
@qoqnoospub
به مناسبت دوم آبان زادروز
زندهیاد استادمحمد
با سپاس از مهسا دهقانیپور
@qoqnoospub
این افسانهای است با بسیار عبرت و این همه اسباب مُنازعت و مُکاوحت از بهر حُطام دنیا بهیک سو نهادند.
احمقمَردا که دل درین جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند .
تاریخِ بیهقی؛ ذکر بر دار کردن حسنکِ وزیر
@qoqnoospublication
احمقمَردا که دل درین جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند .
تاریخِ بیهقی؛ ذکر بر دار کردن حسنکِ وزیر
@qoqnoospublication
انتشار زندگینامهٔ خودنوشت آینده تا ابد میپاید، نقاب «مارکسیست ساختارگرای خشک و منزوی» را از چهرۀ آلتوسر برگرفت و نشان داد که این متفکر پرابهام، نویسندهای از جنس تناقض، رنج و خلاقیت بوده است.
وارن مونتاگ در کتاب لویی آلتوسر همین افسانه را از نو میخواند و بازمیسازد: او با بازگشت به دستنوشتهها، نامهها و مقالاتی که تا دههٔ ۱۹۹۰ ناشناخته مانده بودند، تصویری تازه از اندیشهٔ آلتوسر ارائه میدهد؛ تصویری که فلسفه، سیاست و ادبیات را در هم میتند.
لویی آلتوسر کتابی است دربارهٔ اندیشمندی که هنوز، همانطور که خودش نوشت، «آیندهاش تا ابد میپاید».
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
وارن مونتاگ در کتاب لویی آلتوسر همین افسانه را از نو میخواند و بازمیسازد: او با بازگشت به دستنوشتهها، نامهها و مقالاتی که تا دههٔ ۱۹۹۰ ناشناخته مانده بودند، تصویری تازه از اندیشهٔ آلتوسر ارائه میدهد؛ تصویری که فلسفه، سیاست و ادبیات را در هم میتند.
لویی آلتوسر کتابی است دربارهٔ اندیشمندی که هنوز، همانطور که خودش نوشت، «آیندهاش تا ابد میپاید».
#لویی_آلتوسر
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
انتشار زندگینامهٔ خودنوشت آینده تا ابد میپاید، نقاب «مارکسیست ساختارگرای خشک و منزوی» را از چهرۀ آلتوسر برگرفت و نشان داد که این متفکر پرابهام، نویسندهای از جنس تناقض، رنج و خلاقیت بوده است. وارن مونتاگ در کتاب لویی آلتوسر همین افسانه را از نو میخواند…
مونتاگ در کتاب "لویی آلتوسر" ـ که نخستین مرور تحلیلی مهم بر آثار آلتوسر پس از انتشار انبوه آثار متأخر اوست ـ مسیر پرپیچوخم و پُرتناقض اندیشهٔ آلتوسر را از مباحث اولیهاش دربارهٔ ایدئولوژی و دستگاههای ایدئولوژیک دولت، تا تأملات همیشگیاش در باب هنر، تئاتر و ادبیات دنبال میکند. او در گفتوگویی مستمر با آثار همکار نزدیک آلتوسر، پیر ماشری، نظریهای از «مادیّت هنر» و «خوانش سیمپنوماتیک» را میپرورد که درک ما از رابطهٔ هنر و ایدئولوژی را بهکلی دگرگون میکند.
در فصلهایی چون «از نخستین برخوردها: هنر در برابر ایدئولوژی»، «خوانش سیمپتوماتیک»، «فلسفه بهمثابه مداخله»، و تحلیلهای درخشان از آثاری همچون دل تاریکی کنراد و رابینسون کروزوئه دفو، مونتاگ نشان میدهد که چگونه آثار آلتوسر، از دل سیاست، میل و شکست، برآمدهاند. در این مسیر، او از اسطورهٔ «آلتوسر، فیلسوف خشک دانشگاهی» عبور میکند و چهرهٔ فیلسوفی را پیش چشم میگذارد که درگیر بحران، بدن، و خطرِ آتش است — همان «خطر سیاست».
این کتاب، بهگواه بسیاری از منتقدان، یکی از دقیقترین و نافذترین خوانشها از آلتوسر به زبان انگلیسی تاکنون است؛ اثری که نه صرفاً تفسیر، بلکه بازآفرینیِ آلتوسر است در پرتو تناقضهای خودش. برای پژوهشگران اندیشهٔ انتقادی، نظریهٔ ایدئولوژی، و تحلیل ادبی، لویی آلتوسر کتابی است که باید خوانده شود — کتابی دربارهٔ اندیشمندی که هنوز، همانطور که خود نوشت، «آیندهاش تا ابد میپاید».
#لویی_آلتوسر
#وارن_مونتاگ
#فواد_حبیبی
@qoqnoopub
در فصلهایی چون «از نخستین برخوردها: هنر در برابر ایدئولوژی»، «خوانش سیمپتوماتیک»، «فلسفه بهمثابه مداخله»، و تحلیلهای درخشان از آثاری همچون دل تاریکی کنراد و رابینسون کروزوئه دفو، مونتاگ نشان میدهد که چگونه آثار آلتوسر، از دل سیاست، میل و شکست، برآمدهاند. در این مسیر، او از اسطورهٔ «آلتوسر، فیلسوف خشک دانشگاهی» عبور میکند و چهرهٔ فیلسوفی را پیش چشم میگذارد که درگیر بحران، بدن، و خطرِ آتش است — همان «خطر سیاست».
این کتاب، بهگواه بسیاری از منتقدان، یکی از دقیقترین و نافذترین خوانشها از آلتوسر به زبان انگلیسی تاکنون است؛ اثری که نه صرفاً تفسیر، بلکه بازآفرینیِ آلتوسر است در پرتو تناقضهای خودش. برای پژوهشگران اندیشهٔ انتقادی، نظریهٔ ایدئولوژی، و تحلیل ادبی، لویی آلتوسر کتابی است که باید خوانده شود — کتابی دربارهٔ اندیشمندی که هنوز، همانطور که خود نوشت، «آیندهاش تا ابد میپاید».
#لویی_آلتوسر
#وارن_مونتاگ
#فواد_حبیبی
@qoqnoopub
یادگیری؛ چه چیز در این واژه، که گویا همهی فعالیتهای آموزشی در جهان امروز معطوف به آن است، ممکن است پرسش برانگیز باشد؟
«پرسشها دربارۀ کیستیِ ما و اینکه میخواهیم از خلال آموزش چه کسی بشویم، هرچند که اهمیتی سهمگین برای خودِ ما دارند، همواره پرسشهایی دربارۀ رابطۀ ما با دیگران و دربارۀ جایگاه ما در تاروپود اجتماع نیز هستند. از این رو، در یک مقیاس وسیعتر، پرسشها دربارۀ محتوا و مقصود آموزش اساساً پرسشهایی سیاسیاند. سپردن این پرسشها به نیروهای بازار - و همۀ ما میدانیم که بازارها برای تضمین آیندۀ خود چقدر میتوانند دست به فریبکاری بزنند - ما را از امکان اعمال نظر دموکراتیک در نوسازیِ آموزشی جامعه محروم میکند.»
یادگیری برای چه؟
یادگیری برای که؟
گرت بیستا، این پرسش را پیش میکشد که آیا "یادگیری به مثابه اکتساب چیزها" غایت آموزش است؟
و در این کتاب با توجه به نظریات هانا آرنت و امانوئل لویناس میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد و راهکاری با عنوان "فراسوی یادگیری" برای رسیدن به آموزش دموکراتیک برای آیندهای انسانی ترسیم کند
#فراسوی_یادگیری
@qoqnoospublication
«پرسشها دربارۀ کیستیِ ما و اینکه میخواهیم از خلال آموزش چه کسی بشویم، هرچند که اهمیتی سهمگین برای خودِ ما دارند، همواره پرسشهایی دربارۀ رابطۀ ما با دیگران و دربارۀ جایگاه ما در تاروپود اجتماع نیز هستند. از این رو، در یک مقیاس وسیعتر، پرسشها دربارۀ محتوا و مقصود آموزش اساساً پرسشهایی سیاسیاند. سپردن این پرسشها به نیروهای بازار - و همۀ ما میدانیم که بازارها برای تضمین آیندۀ خود چقدر میتوانند دست به فریبکاری بزنند - ما را از امکان اعمال نظر دموکراتیک در نوسازیِ آموزشی جامعه محروم میکند.»
یادگیری برای چه؟
یادگیری برای که؟
گرت بیستا، این پرسش را پیش میکشد که آیا "یادگیری به مثابه اکتساب چیزها" غایت آموزش است؟
و در این کتاب با توجه به نظریات هانا آرنت و امانوئل لویناس میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد و راهکاری با عنوان "فراسوی یادگیری" برای رسیدن به آموزش دموکراتیک برای آیندهای انسانی ترسیم کند
#فراسوی_یادگیری
@qoqnoospublication
داستانهای گوتیک دیکنز آزمایشگاه خلق شخصیتهای رمانهایش هستند
مهرداد وثوقی، مترجم «داستانهای ارواح»، گفت: بار اصلی شهرت دیکنز روی رمانهای بزرگش قرار دارد، اما داستانهای کوتاه گوتیکش به نوعی آزمایشگاهی است برای خلق فضا و شخصیتهایی که گاه در رمانهای بزرگش نمود پیدا کردهاند؛ برای همین، در ادبیات پژوهشی حائز اهمیتاند، گرچه نزد خوانندهها معروفیت کمتری دارند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اخیراً از سوی انتشارات ققنوس، «داستانهای ارواح» نوشته چارلز دیکنز منتشر شده است. «داستانهای ارواح» دیکنز مجموعهای است از داستانهای کوتاه و مستقل این نویسنده بزرگ قرن نوزدهم که او در آن چهرهای تاریکتر و خیالانگیزتر از جهان آشنا و انسانی خود را به تصویر میکشد. این مجموعه شامل آثاری چون «داستانهایی برای اوایل تاریکی»، «شبح اتاق نوعروس»، «عمارت شبحزده»، «دادگاه قتل»، «با احتیاط خوانده شود»، «رصدبان»، «ارواح کریسمس»، «چهار داستان ماورایی»، «ماجرای چهرهپرداز»، «کاپیتان قاتل و معامله با شیطان»، «دیدار با آقای تستیتور»، «طفلی در رؤیای ستاره» و «ضربههای معتبر» است. «داستانهای ارواح» را میتوان پلی دانست میان واقعیت اجتماعی آثار کلاسیک دیکنز و خیالپردازیهای گوتیک قرن نوزدهم؛ اثری که هم برای دوستداران ادبیات کلاسیک انگلیس و هم برای علاقهمندان به داستانهای ماورایی و پررمزوراز، تجربهای جذاب و خواندنی است.
به بهانه انتشار این اثر گفتوگویی با مهرداد وثوقی، مترجم آن، داشتهایم که در ادامه میخوانید:
https://www.ibna.ir/news/542237
@qoqnoospub
مهرداد وثوقی، مترجم «داستانهای ارواح»، گفت: بار اصلی شهرت دیکنز روی رمانهای بزرگش قرار دارد، اما داستانهای کوتاه گوتیکش به نوعی آزمایشگاهی است برای خلق فضا و شخصیتهایی که گاه در رمانهای بزرگش نمود پیدا کردهاند؛ برای همین، در ادبیات پژوهشی حائز اهمیتاند، گرچه نزد خوانندهها معروفیت کمتری دارند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اخیراً از سوی انتشارات ققنوس، «داستانهای ارواح» نوشته چارلز دیکنز منتشر شده است. «داستانهای ارواح» دیکنز مجموعهای است از داستانهای کوتاه و مستقل این نویسنده بزرگ قرن نوزدهم که او در آن چهرهای تاریکتر و خیالانگیزتر از جهان آشنا و انسانی خود را به تصویر میکشد. این مجموعه شامل آثاری چون «داستانهایی برای اوایل تاریکی»، «شبح اتاق نوعروس»، «عمارت شبحزده»، «دادگاه قتل»، «با احتیاط خوانده شود»، «رصدبان»، «ارواح کریسمس»، «چهار داستان ماورایی»، «ماجرای چهرهپرداز»، «کاپیتان قاتل و معامله با شیطان»، «دیدار با آقای تستیتور»، «طفلی در رؤیای ستاره» و «ضربههای معتبر» است. «داستانهای ارواح» را میتوان پلی دانست میان واقعیت اجتماعی آثار کلاسیک دیکنز و خیالپردازیهای گوتیک قرن نوزدهم؛ اثری که هم برای دوستداران ادبیات کلاسیک انگلیس و هم برای علاقهمندان به داستانهای ماورایی و پررمزوراز، تجربهای جذاب و خواندنی است.
به بهانه انتشار این اثر گفتوگویی با مهرداد وثوقی، مترجم آن، داشتهایم که در ادامه میخوانید:
https://www.ibna.ir/news/542237
@qoqnoospub
ایبنا
داستانهای گوتیک دیکنز آزمایشگاه خلق شخصیتهای رمانهایش هستند
مهرداد وثوقی، مترجم «داستانهای ارواح»، گفت: بار اصلی شهرت دیکنز روی رمانهای بزرگش قرار دارد، اما داستانهای کوتاه گوتیکش به نوعی آزمایشگاهی است برای خلق فضا و شخصیتهایی که گاه در رمانهای بزرگش نمود پیدا کردهاند؛ برای همین، در ادبیات پژوهشی حائز اهمیتاند،…
تاملات در باب ماکیاولی، یک شرح غیرمعمول از دو اثر اصلی فیلسوف سیاسیِ ایتالیایی، یعنی شهریار و گفتارها است.
لئو اشتراوس در این شرح خلافآمد، روشِ پیشنهادیِ خود برای خواندنِ کتابهای بزرگ را به نحوی درخشان، در مورد ماکیاولی و دو اثر اصلی او به کار میگیرد.
اشتراوس، با ارائهی خوانشی به غایت دقیق، و با تسلّطی که از همان آغاز معلوم میشود که از سطح دانشوریِ رایج در حوزهی ماکیاولیپژوهی فاصلهای پُرناشدنی دارد، میکوشد نشان دهد که تلقیهای رایجی مثل ماکیاولی به مثابهی وطنپرست و جمهوریخواه پرشور، یا ماکیاولی به مثابهی یک دانشمند، هیچ کدام حق مطلب را در مورد او اَدا نمیکنند.
#تاملات_درباب_ماکیاولی #لئو_اشتراوس #مجموعه_پژوهشهای_کلاسیک_فلسفه_ققنوس #شروین_مقیمی #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
لئو اشتراوس در این شرح خلافآمد، روشِ پیشنهادیِ خود برای خواندنِ کتابهای بزرگ را به نحوی درخشان، در مورد ماکیاولی و دو اثر اصلی او به کار میگیرد.
اشتراوس، با ارائهی خوانشی به غایت دقیق، و با تسلّطی که از همان آغاز معلوم میشود که از سطح دانشوریِ رایج در حوزهی ماکیاولیپژوهی فاصلهای پُرناشدنی دارد، میکوشد نشان دهد که تلقیهای رایجی مثل ماکیاولی به مثابهی وطنپرست و جمهوریخواه پرشور، یا ماکیاولی به مثابهی یک دانشمند، هیچ کدام حق مطلب را در مورد او اَدا نمیکنند.
#تاملات_درباب_ماکیاولی #لئو_اشتراوس #مجموعه_پژوهشهای_کلاسیک_فلسفه_ققنوس #شروین_مقیمی #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
فیلسوف پنهان
الکساندر تریگر در کتاب غزالی فیلسوف تفسیری سینوی از او ارائه میدهد
طهحسین فراهانی
روزنامهنگار
ابوحامد محمد غزالی، ستاره درخشان آسمان اندیشه اسلامی، قرنهاست که به عنوان فقیهی عمیق، عارفی ژرفاندیش، صوفیای دلسوخته و واعظی آتشین شناخته میشود، اما آنچه بیش از همه نامش را جاودانه کرده، کتاب «تهافت الفلاسفه» است؛ اثری که سالها به عنوان ضربهای مهلک بر پیکر فلسفه در جهان اسلام تلقی میشد و حتی برخی آن را ریشه انحطاط تفکر فلسفی میدانستند اما پس از خواندن کتاب تازهای با عنوان «غزالی فیلسوف» نوشته الکساندر تریگر – استادیار مطالعات دینی دانشگاه دالهاوزی کانادا – که سمانه فیضی و احمد ایزدی آن را به فارسی برگرداندهاند و انتشارات ققنوس منتشر کرده، به این نتیجه رسیده که این تصویر سنتی، کاملاً نادرست است. تریگر غزالی را نه دشمن فلسفه، بلکه یکی از خلاقترین ادامهدهندگان و بازتعریفکنندگان آن معرفی میکند. کتاب «غزالی فیلسوف» را باید ادامه جریان نوظهوری در غزالیپژوهی دانست که تلاش دارد تصویر متفاوتی از این متفکر اسلامی ارائه دهد.
https://irannewspaper.ir/8875/18/138769
@qoqnoospub
الکساندر تریگر در کتاب غزالی فیلسوف تفسیری سینوی از او ارائه میدهد
طهحسین فراهانی
روزنامهنگار
ابوحامد محمد غزالی، ستاره درخشان آسمان اندیشه اسلامی، قرنهاست که به عنوان فقیهی عمیق، عارفی ژرفاندیش، صوفیای دلسوخته و واعظی آتشین شناخته میشود، اما آنچه بیش از همه نامش را جاودانه کرده، کتاب «تهافت الفلاسفه» است؛ اثری که سالها به عنوان ضربهای مهلک بر پیکر فلسفه در جهان اسلام تلقی میشد و حتی برخی آن را ریشه انحطاط تفکر فلسفی میدانستند اما پس از خواندن کتاب تازهای با عنوان «غزالی فیلسوف» نوشته الکساندر تریگر – استادیار مطالعات دینی دانشگاه دالهاوزی کانادا – که سمانه فیضی و احمد ایزدی آن را به فارسی برگرداندهاند و انتشارات ققنوس منتشر کرده، به این نتیجه رسیده که این تصویر سنتی، کاملاً نادرست است. تریگر غزالی را نه دشمن فلسفه، بلکه یکی از خلاقترین ادامهدهندگان و بازتعریفکنندگان آن معرفی میکند. کتاب «غزالی فیلسوف» را باید ادامه جریان نوظهوری در غزالیپژوهی دانست که تلاش دارد تصویر متفاوتی از این متفکر اسلامی ارائه دهد.
https://irannewspaper.ir/8875/18/138769
@qoqnoospub
روزنامه ایران
فیلسوف پنهان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی کامل جلسه کتاب ذهن چینی
با حضور حامد کاتوزی
محمدمهدی اردبیلی
و سحر اعلایی
دبیر نشست
علی سهرابی
@qoqnoispub
با حضور حامد کاتوزی
محمدمهدی اردبیلی
و سحر اعلایی
دبیر نشست
علی سهرابی
@qoqnoispub
خانه تبدیل به مقبره شده و رنج و وحشت ما در ویرانههایش مدفون مانده بود.رستاخیزی در کار نبود.در ساعات بیداری که به مندرلی فکر میکردم،کامم تلخ نمی شد. به مندرلی انطور فکر میکنم که ممکن بود باشد، فقط ای کاش میتوانستم بدون وحشت انجا زندگی کنم...به یاسها فکر میکردم و به دره شاد.اینها خاطراتیاند که دردی ندارند...میدانستم که رویا می بینم.در عالم واقعیت صدها مایل دورتر در سرزمینی بیگانه بودم. و تا چند ثانیه دیگر در اتاق خوابی ساده در هتلی کوچک از خواب بیدار می شدم. جایی که به رغم فضای تنگش ارامش بخش بود. چشمانم را باز میکردم و با دیدن خورشید درخشان و اسمان روشن و بی ابر مات و مبهوت میماندم. آسمانی بسیار متفاوت با بافت نرم مهتاب رویایام. سرتاسر روز پیش روی ما بود، بیتردید روزی طولانی وبیحادثه، اما آکنده از رکود و آرامشی بسیار مغتنم. دیگر در مورد مندرلی حرف نمیزدیم. از رویایم چیزی به او نمی گفتم. چون مندرلی دیگر متعلق به ما نبود. دیگر مندرلیای در کار نبود.
#ریبکا
#در_دست_ترجمه
#مجموعه_گوتیک_ققنوس
@qoqnoospub
#ریبکا
#در_دست_ترجمه
#مجموعه_گوتیک_ققنوس
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ضرورت مطالعه کتابهای عرفانی از دیدگاه استاد مصطفی ملکیان به مناسبت تجدیدچاپ #ابرهای_ندانستن
@qoqnoospublication
@qoqnoospublication