#پریسا
کودک بودم که مُردم!
مردهها بزرگ نمیشوند...
ای کسانی که زنده ماندهاید
به من امضایی بدهید
تا بچهها نمیرند
و زنده بمانند
و بتوانند آبنبات بخورند...
#ناظم_حکمت
#شعر_جهان
@AdabSar
کودک بودم که مُردم!
مردهها بزرگ نمیشوند...
ای کسانی که زنده ماندهاید
به من امضایی بدهید
تا بچهها نمیرند
و زنده بمانند
و بتوانند آبنبات بخورند...
#ناظم_حکمت
#شعر_جهان
@AdabSar
💫
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو...
بگذار من نادان بمانم !
#ناظم_حکمت
#دل_نوشته
@AdabSar
🍃🌾🍃🌾
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو...
بگذار من نادان بمانم !
#ناظم_حکمت
#دل_نوشته
@AdabSar
🍃🌾🍃🌾
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
💫
دوستانی دارم که هم را ندیدهایم
حتا یک بار
اما حاضریم بمیریم با هم
برای نان مشترک
آزادی مشترک
و
رویای مشترک!
#ناظم_حکمت
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
دوستانی دارم که هم را ندیدهایم
حتا یک بار
اما حاضریم بمیریم با هم
برای نان مشترک
آزادی مشترک
و
رویای مشترک!
#ناظم_حکمت
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نظم = سامان، هماهنگی، سازماندهی، آرایش، رایش، رَستک، ایوسانی، سَهمان، آراستن، آراستگی، دِهناد
🔻نظم(در برابر نثر) = چامه، سَرواد، سرود
🔻نظم داد = سامان داد، بِسامانید
🔻نظمدادن = ساماندهی، هماهنگی، سیچیدن، سیجیدن، وابراستن، نِهیدن، رایِنیدن
🔻نظمدهنده = سامانگر، سازوَر، رایِنیتار، نِهِشگر، آراینده
🔻نظمیافتن = سامانیافتن
🔻ناظم = سامانگر، نِهِشگر، سازوَر، آراینده، یارسالار(در آموزشگاه)، سراینده
🔻بینظم = نابسامان، درهمریخته، بیسرشته
🔻بینظمی = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
🔻عدم نظم = نابسامانی، بیسامانی، اَسَهمانی
✍نمونه:
🔺تقارن علامت نظم است =
یکسنجی نشانهی سامان است
🔺تلاش کرد کارش را با نظم انجام دهد =
کوشید کارش را با آراستگی انجام دهد
🔺نظم خاصی بر کارش حکمفرما بود =
هماهنگی ویژهای بر کارش چیره بود
🔺این کارخانه را باید نظم داد
باید این کارخانه را ساماندهی کرد
🔺بینظمی را تحمل نمیکرد =
نابسامانی را برنمیتافت
🔺رودکی "کلیله و دمنه" را به نظم درآورد =
رودکی "کلیله و دمنه" را به چامه درآورد
🔺بهعنوان نظمدهنده، محیط کار را نظم داد و نظم آن را حفظ کرد =
از روی سامانگری، کارگاه را بِسامانید و سامان آن را پاس داشت
همچون سامانگر، کارگاه را سامان داد و سامان آن را نگاه داشت
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نظم #ناظم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸