🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
🔍 پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به مانَـک(معنی) «پرزدار» (دارای خاو). «خاو» در زبان ترکی به چَـمار(معنی) «پُرز» است. پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
📖 برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی «حوله» دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته به چم(معنی) «خوابدار» است نشانهی پرزهای روی هوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. این واژه در بازگشتِ به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
📖 برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک #حوله #هوله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
🔍 پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به مانَـک(معنی) «پرزدار» (دارای خاو). «خاو» در زبان ترکی به چَـمار(معنی) «پُرز» است. پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
📖 برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی «حوله» دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته به چم(معنی) «خوابدار» است نشانهی پرزهای روی هوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. این واژه در بازگشتِ به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
📖 برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک #حوله #هوله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🍂🌿 برابر پارسی چند واژهی بیگانه به پیشنهاد یک هَـموَند:
#رسم #سنت = کیش، آیین، روش
#عینک = آیینیک، آیینه، آبگینه، شیشه، چشمک
#سقا = آببَر، آبرتار
#وان_حمام = آبسنگ
#حوض = آبوَند
#موج = آبشوران(یکی از نامهای دریای کاسپی)
#موج_بلند = آبکوهه، کوهآب
#میراب = آبکار
#حریص #طماع = آز کامه
#زیرا = ارا
#ایران یا سرزمین ایر، آران، الان، آلانیا، آلبان، ایرلند = اران
#غروب خورشید، غروبگاه = آدواره*
#برق #الکتریسیته = آرتَجَک
#صورت_حساب_مالیاتی = بُنیچِه
#شجره_نامه = بُنزاد
#سندساز #جاعل = ترفندتراش، لافباز، دروغباف
#واریس = پاغُره
#مجلس_ختم = پارسِه، پُرسِه
#تطهیر (پاککردن)چیزی هنگام خواندن نیایش، آداب پاکی و بی پلشتی = پادیاوه**(پاکی و بی پلشتی در دین زرتشت)
#رقاص #رقصنده = پاکوب
#شلوار = پایجامک، پیجامه، پیژامه، لباسخواب
#ابراهیم = پراهام، فراهیم***(نامی است پارسی که سپس به تازی ابراهیم یا ابراهام خوانده شد)
#عصا = دستوار
#محصول = دستیاب
#موفق = پیروز
#حوله #هوله = رومال
✍ پینوشت ادبسار:
* بهگمان، درستٍ این واژه «ایوار» یا «ایواره» است.
** بهگمان، درستِ این واژه «پادیاوی» است.
*** نام پسرانهی «پرهام» با ابراهیم همریشه است.
فرستنده: izadeh
🪁 @AdabSar
#رسم #سنت = کیش، آیین، روش
#عینک = آیینیک، آیینه، آبگینه، شیشه، چشمک
#سقا = آببَر، آبرتار
#وان_حمام = آبسنگ
#حوض = آبوَند
#موج = آبشوران(یکی از نامهای دریای کاسپی)
#موج_بلند = آبکوهه، کوهآب
#میراب = آبکار
#حریص #طماع = آز کامه
#زیرا = ارا
#ایران یا سرزمین ایر، آران، الان، آلانیا، آلبان، ایرلند = اران
#غروب خورشید، غروبگاه = آدواره*
#برق #الکتریسیته = آرتَجَک
#صورت_حساب_مالیاتی = بُنیچِه
#شجره_نامه = بُنزاد
#سندساز #جاعل = ترفندتراش، لافباز، دروغباف
#واریس = پاغُره
#مجلس_ختم = پارسِه، پُرسِه
#تطهیر (پاککردن)چیزی هنگام خواندن نیایش، آداب پاکی و بی پلشتی = پادیاوه**(پاکی و بی پلشتی در دین زرتشت)
#رقاص #رقصنده = پاکوب
#شلوار = پایجامک، پیجامه، پیژامه، لباسخواب
#ابراهیم = پراهام، فراهیم***(نامی است پارسی که سپس به تازی ابراهیم یا ابراهام خوانده شد)
#عصا = دستوار
#محصول = دستیاب
#موفق = پیروز
#حوله #هوله = رومال
✍ پینوشت ادبسار:
* بهگمان، درستٍ این واژه «ایوار» یا «ایواره» است.
** بهگمان، درستِ این واژه «پادیاوی» است.
*** نام پسرانهی «پرهام» با ابراهیم همریشه است.
فرستنده: izadeh
🪁 @AdabSar
📖 با چند واژهی خواندنی و کاربرد آنها در #شاهنامه_فردوسی آشنا شویم:
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar