🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به معنای «پرزدار» (دارای خاو). چون «خاو» به زبان ترکی یعنی «پُرز»، پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی »حوله« دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته معنای «خوابدار» را میدهد که اشاره به پرزهای روی حوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. در بازگشتِ این واژه به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به معنای «پرزدار» (دارای خاو). چون «خاو» به زبان ترکی یعنی «پُرز»، پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی »حوله« دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته معنای «خوابدار» را میدهد که اشاره به پرزهای روی حوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. در بازگشتِ این واژه به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به معنای «پرزدار» (دارای خاو). چون «خاو» به زبان ترکی یعنی «پُرز»، پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی »حوله« دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته معنای «خوابدار» را میدهد که اشاره به پرزهای روی حوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. در بازگشتِ این واژه به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به معنای «پرزدار» (دارای خاو). چون «خاو» به زبان ترکی یعنی «پُرز»، پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی »حوله« دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته معنای «خوابدار» را میدهد که اشاره به پرزهای روی حوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. در بازگشتِ این واژه به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
#مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔅هفتسین ایرانی
سینهای نوروزی سرسری برگزیده نشدهاند. نکتهی در خور نگرش در بارهی هفتسین باستانی و کهن، که از زمان باستان تا امروز، نیاکان ما بر خوان نوروزی مینهادند این است که هفتسین باید دارای این پنج ویژگی باشد:
۱ - نام آنها پارسی باشد
۲ - با بندواژهی(حرف) "سین" آغاز شود
۳ - دارای ریشهی گیاهی باشد
۴ - خوردنی باشد
۵ - نام آنها از واژههای آمیخته(ترکیبی) مانند سبزیپلو، سیرترشی، سیبزمینی و مانند آنها ساخته نشده باشد.
با نگرش به پنج بند بالا، میبینیم که «سیب، سیر، سماغ(۱)، سرکه، سمنو، سبزی(یا سبزه) و سنجد» همه دارای این پنج ویژگی هستند.
بر این پایه:
- سنبل(۲): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سکه(۳): نه خوراکی است و نه پارسی، تازی است.
- سماور(۴): نه خوراکی است و نه پارسی، روسی است.
@AdabSar
با نگرش به آنچه آمد، در بیست وَسان(میلیون) واژهی پارسی، نمیتوان هشتمی را برای هفتسین نوروزی پیدا کرد که دارای این پنج ویژگی باشد.
در پایان باید افزود که هر یک از سینهای هفتسین نماد یکی از سپنتاهای(هفت اَبَر فرشته) کیش زرتشت هستند:
- "سیر" نماد اهورامزدا
- "سبزه" فرشتهی اردیبهشت، نماد آبهای پاک
- "سیب" فرشتهی سپندارمذ، فرشتهی زن، نماد بارداری و پرستاری
- "سنجد" فرشتهی خرداد، نماد دلبستگی
- "سرکه" فرشتهی امرداد، نماد جاودانگی
- "سمنو" فرشتهی شهریور، نماد خوار و بار
- "سماغ" فرشتهی بهمن، نماد باران
#ناصر_انقطاع
#نوروز
🚩پینوشت ادبسار:
۱. "سماغ" واژهای پارسی و برگرفته از "سماک" است و "سماق" تازیشدهی(معرب) آن است.
۲. "سنبل" واژه ای تازی است و برابر پارسی آن "خوشه" است.
۳. "سکه" واژهای تازی است و برابر پارسی آن "تَنکه"، "سِتر" یا "اِستیر" است.
۴. "سماور" واژهای روسی است و برابر پارسی آن "جوشار" یا "جوشآور" است.
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درخت زبان پارسی را از نو برویانیم.
#ناصر_انقطاع
بی نگرانی از پادورزیها و ریشخندها از نوواژگان پارسی پشتیبانی کنیم و آنها را در نوشتههای خود بهکار ببریم.
پیداره = سری
پیدار = سریال
پیدارهای = سریال
فرگرد = فصلChapter
👈 او مایل است که فصل دوم سریال را ببیند = او خواهان است که فرگرد دوم پیداره را هم ببیند.
👈 شمارهی پیداره را بخوان.
آوام = فصل Season
هازمان = جامعه
باهمستان = اجتماع
زَنتو = قبیله، ایل، خاندان
👈 زَنتوگرایی، پنامی (مانعی) در راه پیشرفت هازمان است.
هازمان از ریشهی هک به مانک همراهی و باهم بودن است. هازمان به مانک جامعه هنوز در میان زرتشتیان کاربرد دارد.
«زَنتو» واژهای اوستایی به مانک ایل، خاندان و طایفه است. این واژه در پارسی میانه به ریخت زند در آمده است و در فرهنگ دهخدا نیز آورده شده است. همچنین پنامیدن در نوشتارهای کهن پارسی به مانک (منع کردن) به کار رفته است.
✨ زبان پارسی را میستاییم
✨ که تا هستیم با آن همنواییم
فرستنده ✍ #بزرگمهر_صالحی
بنمایهها
۱- واژهنامهی دهخدا
۲- اوستا به گزارش جلیل دوسخواه
۳- فرهنگ واژههای زبان پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درخت زبان پارسی را از نو برویانیم.
#ناصر_انقطاع
بی نگرانی از پادورزیها و ریشخندها از نوواژگان پارسی پشتیبانی کنیم و آنها را در نوشتههای خود بهکار ببریم.
پیداره = سری
پیدار = سریال
پیدارهای = سریال
فرگرد = فصلChapter
👈 او مایل است که فصل دوم سریال را ببیند = او خواهان است که فرگرد دوم پیداره را هم ببیند.
👈 شمارهی پیداره را بخوان.
آوام = فصل Season
هازمان = جامعه
باهمستان = اجتماع
زَنتو = قبیله، ایل، خاندان
👈 زَنتوگرایی، پنامی (مانعی) در راه پیشرفت هازمان است.
هازمان از ریشهی هک به مانک همراهی و باهم بودن است. هازمان به مانک جامعه هنوز در میان زرتشتیان کاربرد دارد.
«زَنتو» واژهای اوستایی به مانک ایل، خاندان و طایفه است. این واژه در پارسی میانه به ریخت زند در آمده است و در فرهنگ دهخدا نیز آورده شده است. همچنین پنامیدن در نوشتارهای کهن پارسی به مانک (منع کردن) به کار رفته است.
✨ زبان پارسی را میستاییم
✨ که تا هستیم با آن همنواییم
فرستنده ✍ #بزرگمهر_صالحی
بنمایهها
۱- واژهنامهی دهخدا
۲- اوستا به گزارش جلیل دوسخواه
۳- فرهنگ واژههای زبان پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
🔍 پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به مانَـک(معنی) «پرزدار» (دارای خاو). «خاو» در زبان ترکی به چَـمار(معنی) «پُرز» است. پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
📖 برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی «حوله» دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته به چم(معنی) «خوابدار» است نشانهی پرزهای روی هوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. این واژه در بازگشتِ به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
📖 برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک #حوله #هوله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حوله = هولِه، آبچین، رویمال، رومال، دستارچه، خشک(گویش تهرانی)
🔍 پینوشت:
۱. چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بیگمان واژهی «هوله» از واژهی ترکی «خاولی» گرفته شده، به مانَـک(معنی) «پرزدار» (دارای خاو). «خاو» در زبان ترکی به چَـمار(معنی) «پُرز» است. پس روشن میشود که «هوله» نخستین بار در نزد ترکزبانان بهکار میرفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفتهرفته به «هوله» دگرگون شده و چون ریشهی واژه تازی نیست، نمیباید با «ح» که یک بندواژهی(حرفِ) تازی است نوشته شود.
گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانیها، به آن چیزی که ما «هوله» میگوییم «رومال» میگویند. یعنی پارچهای که آن را به «رو» میمالند. درست مانند «دستمال» که پارچهای است برای خشککردن و پاککردن «دستها». و چه زیبا است که ما نیز بهجای «هوله»، از واژهی «رومال» سود ببریم.
📖 برگرفته از نسک(کتاب) #در_ژرفای_واژه_ها
نوشته #ناصر_انقطاع
۲. دربارهی ریشهی واژهی «حوله» دو دیدگاه در دست است:
واژهی «حوله» واژهایست پارسی-ترکی؛ ساخته شده از دو بخش «خواب» (یا خو) به همراه پسوند ترکی «لی» که رویهمرفته به چم(معنی) «خوابدار» است نشانهی پرزهای روی هوله است. ولی چون در زبان ترکیاستانبولی واکِ[حرف] «خ» نداریم، بهجای «خولی» به آن «حولی» یا «هولی» میگفتند. این واژه در بازگشتِ به پارسی، به ریخت «حوله» یا «هوله» درآمد.
📖 برگرفته از #ویکی_پدیا پارسی
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک #حوله #هوله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸