🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻معرفی = شناسایی، شناساندن
آشنا کردن، آشناسازی
🔻معرفی شدن = شناساندن
🔻معرفیکردن = شناساندن، آشناکردن، شناسکردن( تاجیکی)
🔻معرفیکننده = شناساننده
🔻معرفینامه = شناسنامه، شناختنامه، برگ شناسایی
🔻معرف = شناسه، شناساننده، شناسانده، شناس، شناختهشده، آشناکننده، پیشخوان، پیشاگوی(به کسی گویند که نام آمدگان را میبرد و آنان را میشناساند)
🔻معرفت = شناخت، شناختن، دانش، بینشمندی، دریافت
🔻معرفه = شناسانده، شناس، شناسا، آشنا
🔻معروف = نامی، نامیک، نامبُردار، نامور، نامدار، نامآور، شناختهشده، شناخته، سرشناس، پرآوازه، آشنا
🔻معروفیت = آوازه
✍🏼 نمونه:
🔺خوشحال میشویم اگر ایشان را به ما معرفی کنید =
شادمان میشویم اگر ایشان را به ما بشناسانید
دلشاد میشویم اگر ما را با ایشان آشنا کنید
آشنایی با ایشان مایهی خرسندی ماست
🔺خودش را به ما معرفی نکرد =
خودش را به ما نشناساند
🔺بیائید شما را به هم معرفی کنم =
بیایید شما را با هم آشنا کنم
🔺رفیقت را به من معرفی کن =
دوستت را به من بشناسان
من را با دوستت آشنا کن
🔺مکانی برای معرفی محصولات به عموم=
جایی برای شناساندن فرآوردهها به همگان
🔺ایشان معرف حضورتان هستند؟ =
ایشان را میشناسید؟
با ایشان آشنایید؟
🔺چه شخصی معرف این دو نفر به هم بود؟=
چه کسی آشناکنندهی این دو با هم بود؟
در خلاصم رستمیها کرد عشق
«پیشخوان» قصهی من بیژن است
(ظهوری، از سرایندگان سده یازدهم)
🔺معرفت الهی از نظر ملاصدرا =
بینشمندی ایزدی از دیدگاه ملاصدرا
🔺شخص معروفی است =
آدم سرشناسی است
🔺به خساست معروف است =
به چشمتنگی شناخته میشود
🔺حسنکِ وزیر به اندازه هدیه تهرانی و گلزار معروف است=
حسنک وزیر به اندازه هدیه تهرانی و گلزار نامدار است
🔺پاریس، به عروس شهرهای جهان معروف است=
پاریس، به اَروس شهرهای جهان نامی است
🔺کاشان، معروفیتش به گلاب و قالی است=
کاشان، آوازهاش به گلاب و غالی است
✍🏼 #مجید_دری
#پارسی_پاک
#معرفی #معرف #معروف #معروفیت #معرفه #معرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻معرفی = شناسایی، شناساندن
آشنا کردن، آشناسازی
🔻معرفی شدن = شناساندن
🔻معرفیکردن = شناساندن، آشناکردن، شناسکردن( تاجیکی)
🔻معرفیکننده = شناساننده
🔻معرفینامه = شناسنامه، شناختنامه، برگ شناسایی
🔻معرف = شناسه، شناساننده، شناسانده، شناس، شناختهشده، آشناکننده، پیشخوان، پیشاگوی(به کسی گویند که نام آمدگان را میبرد و آنان را میشناساند)
🔻معرفت = شناخت، شناختن، دانش، بینشمندی، دریافت
🔻معرفه = شناسانده، شناس، شناسا، آشنا
🔻معروف = نامی، نامیک، نامبُردار، نامور، نامدار، نامآور، شناختهشده، شناخته، سرشناس، پرآوازه، آشنا
🔻معروفیت = آوازه
✍🏼 نمونه:
🔺خوشحال میشویم اگر ایشان را به ما معرفی کنید =
شادمان میشویم اگر ایشان را به ما بشناسانید
دلشاد میشویم اگر ما را با ایشان آشنا کنید
آشنایی با ایشان مایهی خرسندی ماست
🔺خودش را به ما معرفی نکرد =
خودش را به ما نشناساند
🔺بیائید شما را به هم معرفی کنم =
بیایید شما را با هم آشنا کنم
🔺رفیقت را به من معرفی کن =
دوستت را به من بشناسان
من را با دوستت آشنا کن
🔺مکانی برای معرفی محصولات به عموم=
جایی برای شناساندن فرآوردهها به همگان
🔺ایشان معرف حضورتان هستند؟ =
ایشان را میشناسید؟
با ایشان آشنایید؟
🔺چه شخصی معرف این دو نفر به هم بود؟=
چه کسی آشناکنندهی این دو با هم بود؟
در خلاصم رستمیها کرد عشق
«پیشخوان» قصهی من بیژن است
(ظهوری، از سرایندگان سده یازدهم)
🔺معرفت الهی از نظر ملاصدرا =
بینشمندی ایزدی از دیدگاه ملاصدرا
🔺شخص معروفی است =
آدم سرشناسی است
🔺به خساست معروف است =
به چشمتنگی شناخته میشود
🔺حسنکِ وزیر به اندازه هدیه تهرانی و گلزار معروف است=
حسنک وزیر به اندازه هدیه تهرانی و گلزار نامدار است
🔺پاریس، به عروس شهرهای جهان معروف است=
پاریس، به اَروس شهرهای جهان نامی است
🔺کاشان، معروفیتش به گلاب و قالی است=
کاشان، آوازهاش به گلاب و غالی است
✍🏼 #مجید_دری
#پارسی_پاک
#معرفی #معرف #معروف #معروفیت #معرفه #معرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🪶📜 چند نمونه از واژههای تازی پرکاربرد که #ابوالفضل_بیهقی در نوشتههای خود برای آنها واژهگزینی کرده و برخی از آنها امروز پذیرفته شدهاند:
#تفحص = بازجُست
#حسود = بدسگال
#متهم = بدشناخته
#اهل_بیت = خانگیان
#معلوم = دانسته
#معروف = رویشناس
#عشرت = شادکاری
#قهرمان = کارفرمان
#نظایر = مانندگان
#التقا = همدیدار شدن
#رضا = همداستانی
#موافقت = همسازی
#حمایت = سایه گرفتن
برگرفته از تارنمای #فرهنگستان زبان و ادب پارسی
📜🪶 @AdabSar
#تفحص = بازجُست
#حسود = بدسگال
#متهم = بدشناخته
#اهل_بیت = خانگیان
#معلوم = دانسته
#معروف = رویشناس
#عشرت = شادکاری
#قهرمان = کارفرمان
#نظایر = مانندگان
#التقا = همدیدار شدن
#رضا = همداستانی
#موافقت = همسازی
#حمایت = سایه گرفتن
برگرفته از تارنمای #فرهنگستان زبان و ادب پارسی
📜🪶 @AdabSar
📖 با چند واژهی خواندنی و کاربرد آنها در #شاهنامه_فردوسی آشنا شویم:
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar