ادب‌سار
14.9K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
859 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
💠🔷💠🔷
@AdabSar
درود بر دوستان ورجاوند

ادب تازی‌زده‌ی پارسی همچنان به کژراهه می‌رود. نه‌تنها سرایندگان پارسی زبان، که بیشتر استادان رشته‌ی ادب‌سار(ادبیات) هم کمتر کوششی برای نگاهداشت این زبان شیرین و شیوا از خود بروز نمی‌دهند.
به نگر من، یکی از خویشکاری‌های (وظایف) استادان*، آموزگاران، نویسندگان و سرایندگان هر زبانی، پاسداشت واژگان کهن و غبارزدایی از آن‌ها و برداشت‌های نوین از واژگان دیرینه و امروزی است.
شوربختانه بیشتر چکامه‌سرایان، امروزه‌روز، تنها سراینده‌اند.
خویشکاری هر یک از ماست که با نگاه به توشه‌ی ادبی‌ای که داریم، گامی هرچند کوتاه در این راه برداریم.
هرچند در چراغ‌خاموش فرهنگستان «حداد عادل»، کوشش‌هایی در این راه از سوی آریامردان و بانوانی همچون استاد میرجلال‌الدین کزازی، فریدون جنیدی، مهریار مهرآفرین و پیشتر از آن‌ها، اشاروان (شادروان) سعید نفیسی و دیگران به گونه‌ای جسته و گریخته رخ نموده است. ولی برای این دگرگونی نیاز به همیاری نویسندگان و سرایندگان و نهادینه کردن واژگان نو و غبارگیری از واژگان کهن است.

#پرند
#پیام_پارسی

پی‌نوشت:
* ما به‌نادرست واژه‌‌ی پارسی «استاد» را گاهی «اساتید» چندینه(جمع) می‌کنیم و هنوز از «ها»ی مادینگی(تأنیث) تازی برای مادینه کردن نام کاروَر(اسم فاعل) بهره می‌بریم. فراموش کرده‌ایم در زبان پارسی، «ها»ی نشانه‌ی مادینگی و نام‌واره‌ی مادینه(ضمیر مؤنث) نداریم.

@AdabSar
💠🔷💠🔷
یک نفس مانده به نرمینه‌ی برف
شب یلدا، شب کرسی، شب حرف

شب گیسوی بلند قصه‌ها
شور و شیرینیِ آجیلیِ ظرف...

سراینده و فرستنده: #پرند
#یلدا
@AdabSar
🍎🍎🍎🍎
🚨🚨🚨🚨
@AdabSar

ای بلند بی‌حیای آذرنگ*
خاطرات خوب دیروز قشنگ

سینه‌ات از سنگ و پولادِ دُژم
یادگار کودکِ شهر فرنگ

آذرخشِ خرمن گندم شدی
مار زیبا پیکرِ هفتاد رنگ

با تو تهران، سربسر بود آشتی
این چه آتش بود و بمباران جنگ

کی شدی آبستن از دود و دغل
از نفیرت گشته بر ما عرصه تنگ

شکوه دارم از تو، چون ویران شدی
چاله‌ی آتشفشان... آوار... سنگ...

بس سیاوش خفته در آغوش تو
بر تو ای زیبای جانی، رفته ننگ!


پی‌نوشت*: آذرنگ ←رنگ آتش، آتشین
سراینده و فرستنده: #پرند
#پلاسکو
goo.gl/5JdCP3
🚒🚒🚒🚒
Forwarded from ادب‌سار
💠🔷💠🔷
@AdabSar

درود بر دوستان ورجاوند

ادب تازی‌زده‌ی پارسی، همچنان به کژراهه می‌رود. نه‌تنها سرایندگان پارسی زبان، که بیشتر استادان* رشته‌ی ادب‌سار(ادبیات) هم کمتر تلاشی برای نگاهداشت این زبان شیرین و شیوا از خود بروز نمی‌دهند.
به نگر من، یکی از خویشکاری‌های(وظایف) استادان، آموزگاران، نویسندگان و سرایندگان هر زبانی، پاسداشت واژگان کهن و غبارزدایی از آن‌ها و برداشت‌های نوین از واژگان دیرینه و امروزی است.
شوربختانه بیشتر چکامه‌سرایان، امروزه‌روز، تنها سراینده‌اند.
خویشکاری هر یک از ماست که با نگاه به توشه‌ی ادبی‌ای که داریم، گامی هرچند کوتاه در این راه برداریم.
هرچند در چراغ‌خاموشِ فرهنگستانِ "حداد عادل"(!)، تلاش‌هایی در این راه از سوی آریامردان و بانوانی همچون استاد میرجلال‌الدین کزازی، فریدون جنیدی، مهریار مهرآفرین و پیشتر از آن‌ها، اشاروان (شادروان) سعید نفیسی و دیگران به گونه‌ای جسته و گریخته رخ نموده است. ولی برای این دگرگونی، نیاز به همیاری نویسندگان و سرایندگان و نهادینه کردن واژگان نو و غبارگیری از واژگان کهن است.

فرستنده: #پرند
ویرایش: #ادبسار
#پارسی_پاک

پی‌نوشت*:
-ما به‌نادرست واژه‌‌ی پارسی "استاد" را گاهی "اساتید" چندینه(جمع) می‌کنیم و هنوز از "ها"ی مادینگی(تأنیث) تازی برای مادینه کردن نام کاروَر(اسم فاعل) بهره می‌بریم. فراموش کرده‌ایم در زبان پارسی، "ها"ی نشانه‌ی مادینگی و نام‌واره مادینه(ضمیر مؤنث) نداریم.

@AdabSar
💠🔷💠🔷
⬛️◼️◾️▪️
@AdabSar

دامن لرزان زمین
رخس دیوانه‌وار دیوار
سر شاخه‌ی سرو بی‌قرار
چلچله‌ی بی ایوان
خاک هزار-مُرده بر پلک پنجره
تپش قلب پرده‌ی هراسان
گیسوبران باغ سنوبر

مادرم برخیز؛
دوباره دُندال بخوان
بیستون، سوگوار است...

✍🏼 پی‌نوشت سراینده:
رخس ← رقص
سنوبر ← صنوبر
دُندال ← dondāl سوگچامه‌ای در آیین سوگ بانوان بختیاری بر مرگ بستگان.

#پرند
#اندوهتان_کاسته_باد

@AdabSar
⬛️◼️◾️▪️
مادری دنبال فرزندان خویش
پرسه زد...
در قصر شیرینی که نیست!

#میلاد_فرخ_وند
(تضمینی از سروده‌ی استاد #پرند)
#اندوهتان_کاسته_باد

@AdabSar
⬛️◼️◾️▪️
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


نوشته‌ای که در پی می‌آید، فرستاده‌ی «پرند» از همراهان ارجمند ادبسار است که در آن برابر پارسی برخی واژه‌های بیگانه را پیش نهاده‌اند.
این واژه‌ها نوپَدید و برساخته‌ی ایشان است.
شما نیز می‌توانید دیدگاه خود را درباره‌ی این واژه‌ها برای ادبسار بفرستید تا ایشان و دیگر هموندان از آن آگاه شوند.


🔹واژگان پیشنهادی پرند سخن:

🔻تَرگُفت: بداهه، برای بداهه‌گوی شعر و سخن بی‌مقدمه

🔻تَرسُرا: بداهه‌گو.ی شعر و سرود

🔻تَرسُرود، تَرچام: بداهه‌ی سرود و چامه

🔻تَرنَواز: بداهه‌نواز

🔻تَرنگار: بداهه‌نگار، برای نخش(نقش) و نگاره

🔻تَرسخن: بداهه‌گو برای رُخشارَک(فیلم)


❗️«تَر» به چم تازه و نو

فرستنده #پرند
#پارسی_پاک
#بداهه
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


🔹بیماری انگاری(مجازی)

با فراز خورشید بر گستره‌ی آسمان، بیماری ما آغاز می‌شود، بیماری تهیگی و وَنگی(خلأ).
نخستین کار ما پیش از رخساره‌شستن و ناشتایی‌خوردن، مهربودی نمادین در میان دوستان انگاری است.
آنچنان این جهان ناراست ما را دربرگرفته که پیرامون راستینه‌ی خود را نیز فراموش کرده‌ایم.
به راستی ما اینجا چه می کنیم؟ آیا در پی آموختن و آموزش‌دادن هستیم؟
خوش‌بینانه ۹۰/نود درسد ما تنها برای نمایاندن(ابراز) من و تن و پیداکردن کسانی که ما را آنچنان که می‌نماییم و می‌گوییم –نه آنگونه که خوی و منش ماست– باور کنند هستیم و یک–دو تن دوست خوب هم ما را بسنده نیست.
اگر در این میانه آدمی بی‌چشم‌داشت پیدا شود و از گفته و نوشته‌ی ما –که بیشتر هم رونوشت کاری است و نه دانسته و خرد خود ما– خرده‌گیری کند و نگری بدهد، زمین و زمان را به‌هم می‌دوزیم که خوی و منش(شخصیت) او را پایمال کنیم.
آری دوستان، بیایید اینک که فن‌آوری این پروانه را می‌دهد که در پیوند انگاری با یکدگر باشیم، بیشتر بیاموزیم و از این دادوستد دانسته‌ها در زندگی راستینه‌امان بهره ببریم.


فرستنده #پرند
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar

#پاسخ_شما به پرسش‌های:
t.me/AdabSar/9253
t.me/AdabSar/9254

پاسخ به دوست گرانسنگ هموند دریچه‌ی ادبسار که فرمود: آیا می‌توان این همه واژه‌ی زبان فارسی (تازی، انگلیسی، روسی، ترکی و...) را به پارسی برگرداند و چه نیازی به این کار است؟

دوست گرانمهر، این کار شدنی‌ست اگر مردم پهنه‌ی ایران فرهنگی (و نه مرزبندی کنونی) بخواهند، شدنی‌ست‌. چرا که زبان پارسی نه تنها شیرین‌ترین، بلکه گسترده‌ترین زبانی‌ست که می‌توان با دستور زبان‌اش بی‌اندازه واژه‌ی خوش‌ریخت و سازه‌مند و هلیک (صیقل‌خورده) ساخت.
از این نیز که بگذریم، به گفته‌‌ی استاد #مهریار_مهرآفرین، "پارسی یک جهان‌بینی است نی تنها زبان".
با شناخت زبان، پی به فرهنگ شایسته‌ی نیاگان‌امان می‌‌بریم‌. و دانسته بر خویشتن می‌بالیم.
نه تنها زبان فارسی بلکه الفبای‌اش هم شایسته نیست و ناکارآمدی‌اش بر پژوهندگان ادب آشکار است و بُوادا ست با یاری و همکاری سخن‌شناسان، در این باره هم کاری بنیادین انجام گیرد‌‌.

دوست خوب من: "پارسی پارسایی‌ست"

ما پارسی‌اندیشان، پی‌ورز نیستیم ولی پی به ورجاوندی و شکوه بی‌مانند زبان پارسی برده‌ایم و به همین شوند(دلیل)، این راه را به یاری پروردگار و همدلی و همراهی فرزندان این مرز و بوم اهورایی، پتایش (ادامه) خواهیم داد. تا به فرجامی در خور و سزاوار برسد.

#پرند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
یک نفس مانده به نرمینه‌ی برف
شب یلدا، شب کرسی، شب حرف

شب گیسوی بلند قصه‌ها
شور و شیرینیِ آجیلیِ ظرف...

سراینده و فرستنده: #پرند
#یلدا
@AdabSar
🍎🍎🍎🍎
@AdabSar
پاورچین اشغ ...!

درسکوتِ نیمه‌جانِ نیمه‌شب
گوهرِ یادت برون شد از صدف
می‌دهد سان در خیابان خیال
یاد باد آن روزگاران شعف

سرخوش از رویای خیس لحظه‌ها
سوی رود زندگی جاری شدم
پرتوی دیدم ز رخسارت بر آب
مبتلای خوابِ بیداری شدم!

بی‌خبر از گام پاورچین اِشغ(عشق)
خفته بودم کنج آغوش بهشت
زُل‌زدن در یک نگاه دوره‌گرد
آتشی بر خرمنِ جانم به‌هِشت

وه چه شب‌ها تا پگاه پنجره
لاله‌ی چشمم گریزنده ز خواب
تشنه‌ی یک جرعه لب بودم، دریغ
مُردم از اوج عطش در موج آب

آسمان چون چادر شب می‌کشید
می‌شدم در بند رویایت اسیر
گُرگرفتن‌های دل یادش به‌خیر
گرچه گشتم در اجاغ اِشغ پیر

خفته در نارِ نفس‌هایَت خیال
وقت دیدارت نفس می‌کَند جان
غنچه‌ی لب‌های تو چون می‌شکفت
می‌شد الکن این زبان بسته- زبان!

می‌زدی بر سینه‌ی کوچه قدم
کوچه از هُرم تن‌ات گُر می‌گرفت
کج چو می‌کردی مسیر گام خویش
بغض کوچه از دلِ پُر می‌گرفت!

ابرهای یائسه از آه من
زایمان کردند و عالم گریه کرد
خواجه را پرسیدم از احوال دل
«هفت خان» با چشم فالم گریه کرد!

وه از آن شب، پشت پرچین سحر
تَنگ آغوشم به گِردت قاب شد
لب خموش از گفتمان بوسه بود
سینه‌ی سنگ از تپیدن آب شد!

خنجر مژگان کشیدی از نیام
از دل سبز شقایق خون چکید
آفتاب از شرم تو آتش گرفت
آسمان از گونه‌ی هامون چکید!

بعد تو ای آبِ روی لاله‌ها
آبرویَم رفت و رویَم شد کبود
ای اَروس(عروس) باکره، ای شهد شور
انتظارم از تو دیگرگونه بود

بعد تو ای مریم نیکوسرشت
حال دل را کس نپرسد جز فراق
ای خیال تو خیابان دلم
دل ز دامان تو می‌گیرد سراغ...


پی‌نوشت:
"در سکوت دلنشین نیمه‌شب "
می‌گذشتیم از میان کوچه‌ها
رازگویان، هردو غمگین، هردو شاد
هردو بودیم از همه عالم جدا
انوشه‌روان #فریدون_مشیری


سراینده و فرستنده #پرند
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


نوشته‌ای که در پی می‌آید، فرستاده‌ی «پرند» از همراهان ارجمند ادبسار است که در آن برابر پارسی برخی واژه‌های بیگانه را پیش نهاده‌اند.
این واژه‌ها نوپَدید و برساخته‌ی ایشان است.
شما نیز می‌توانید دیدگاه خود را درباره‌ی این واژه‌ها برای ادبسار بفرستید تا ایشان و دیگر هموندان از آن آگاه شوند.


🔹واژگان پیشنهادی پرند سخن:

🔻تَرگُفت: بداهه، برای بداهه‌گوی شعر و سخن بی‌مقدمه

🔻تَرسُرا: بداهه‌گو.ی شعر و سرود

🔻تَرسُرود، تَرچام: بداهه‌ی سرود و چامه

🔻تَرنَواز: بداهه‌نواز

🔻تَرنگار: بداهه‌نگار، برای نخش(نقش) و نگاره

🔻تَرسخن: بداهه‌گو برای رُخشارَک(فیلم)


❗️«تَر» به چم تازه و نو

فرستنده #پرند
#پارسی_پاک
#بداهه
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
یک نفس مانده به نرمینه‌ی برف
شب یلدا، شب کرسی، شب حرف

شب گیسوی بلند قصه‌ها
شور و شیرینیِ آجیلیِ ظرف...

سراینده و فرستنده: #پرند
#یلدا
@AdabSar
🍎🍎🍎🍎
Forwarded from ادب‌سار
یک نفس مانده به نرمینه‌ی برف
شب یلدا، شب کرسی، شب حرف

شب گیسوی بلند قصه‌ها
شور و شیرینیِ آجیلیِ ظرف...

سراینده و فرستنده: #پرند
#یلدا
@AdabSar
🍎🍎🍎🍎
Forwarded from ادب‌سار
💠🔷💠🔷
@AdabSar
درود بر دوستان ورجاوند

ادب تازی‌زده‌ی پارسی همچنان به کژراهه می‌رود. نه‌تنها سرایندگان پارسی زبان، که بیشتر استادان رشته‌ی ادب‌سار(ادبیات) هم کمتر کوششی برای نگاهداشت این زبان شیرین و شیوا از خود بروز نمی‌دهند.
به نگر من، یکی از خویشکاری‌های (وظایف) استادان*، آموزگاران، نویسندگان و سرایندگان هر زبانی، پاسداشت واژگان کهن و غبارزدایی از آن‌ها و برداشت‌های نوین از واژگان دیرینه و امروزی است.
شوربختانه بیشتر چکامه‌سرایان، امروزه‌روز، تنها سراینده‌اند.
خویشکاری هر یک از ماست که با نگاه به توشه‌ی ادبی‌ای که داریم، گامی هرچند کوتاه در این راه برداریم.
هرچند در چراغ‌خاموش فرهنگستان «حداد عادل»، کوشش‌هایی در این راه از سوی آریامردان و بانوانی همچون استاد میرجلال‌الدین کزازی، فریدون جنیدی، مهریار مهرآفرین و پیشتر از آن‌ها، اشاروان (شادروان) سعید نفیسی و دیگران به گونه‌ای جسته و گریخته رخ نموده است. ولی برای این دگرگونی نیاز به همیاری نویسندگان و سرایندگان و نهادینه کردن واژگان نو و غبارگیری از واژگان کهن است.

#پرند
#پیام_پارسی

پی‌نوشت:
* ما به‌نادرست واژه‌‌ی پارسی «استاد» را گاهی «اساتید» چندینه(جمع) می‌کنیم و هنوز از «ها»ی مادینگی(تأنیث) تازی برای مادینه کردن نام کاروَر(اسم فاعل) بهره می‌بریم. فراموش کرده‌ایم در زبان پارسی، «ها»ی نشانه‌ی مادینگی و نام‌واره‌ی مادینه(ضمیر مؤنث) نداریم.

@AdabSar
💠🔷💠🔷
Forwarded from ادب‌سار
یک نفس مانده به نرمینه‌ی برف
شب یلدا، شب کرسی، شب حرف

شب گیسوی بلند قصه‌ها
شور و شیرینیِ آجیلیِ ظرف...

سراینده و فرستنده: #پرند
#یلدا
@AdabSar
🍎🍎🍎🍎