1- #قبیله_گرایی
به خاطر تاثیرات همیشگی The reptilian brain، نوع بشر هیچوقت اجازه نخواهد یافت تبدیل به یک گروه جهانی با منافع کاملا مشترک شود. ما انسانها، همیشه نسبت به غریبه ها و خارجی ها مشکل داشتیم و در هر فرصت ممکن، رفتار خشن و بیرحمانه ای نسبت به هر که شبیه ما نبود روا داشته ایم.
به خاطر تاثیرات همیشگی The reptilian brain، نوع بشر هیچوقت اجازه نخواهد یافت تبدیل به یک گروه جهانی با منافع کاملا مشترک شود. ما انسانها، همیشه نسبت به غریبه ها و خارجی ها مشکل داشتیم و در هر فرصت ممکن، رفتار خشن و بیرحمانه ای نسبت به هر که شبیه ما نبود روا داشته ایم.
بنابراین میبینیم فروید منشاء روانشناختی برآمدن توده، فلسفۀ وجودی آن، و بهویژه جوهر پیوندهای دستجمعی موجود در آن را با سودجویی از مفاهیمی چون «آرمان من» یا «من آرمانی»، «آرمانگردانی»، «همانندسازی» یا «همانندشدگی» توضیح میدهد، جوهر رابطۀ میان پیرو و راهبر را در پرتو مفهوم «مهرورزی» درمییابد، و نیز در دیدگاهی انسانشناختی تبارشناسی توده را به نخستین و ابتداییترین گردهمآیی انسانی یعنی #قبیله_نخستین میرساند.
بدینسان او با بازنگری در نظرات لوبون «روانشناسی تودهها» و شرایط تکوینی و کارکرد آن را با دیدی نوتر، ژرفتر، و دوربرندهتر مینگرد، این روانشناسی را جدا از روانشناسی فرد در نظر نمیآورد، و نیز در این چهره از روانشناسی به کشف عناصر و روابط تعیینکنندهتری میرسد که در نظرگیریشان برای روانشناسی اجتماعی و همچنین جامعهشناسی تحلیلی ضروری مینماید.
بدینسان او با بازنگری در نظرات لوبون «روانشناسی تودهها» و شرایط تکوینی و کارکرد آن را با دیدی نوتر، ژرفتر، و دوربرندهتر مینگرد، این روانشناسی را جدا از روانشناسی فرد در نظر نمیآورد، و نیز در این چهره از روانشناسی به کشف عناصر و روابط تعیینکنندهتری میرسد که در نظرگیریشان برای روانشناسی اجتماعی و همچنین جامعهشناسی تحلیلی ضروری مینماید.
همین «آرمان من» سرانجام موجودیت خود را در سیمای تأثیرگذار #راهبر بازمییابد و بدینگونه در یگانگی و یکپارچگی گروه و مدیریت آن از سوی راهبر مؤثر میافتد. این در حالی است که تبارشناسی واقعیت جوهری توده (واقعیتی که در ورای نماد و نمودِ آراسته به مهرورزی و برابریجویی این توده نهفته است و اینکه دراصل برپایۀ رابطۀ نامنصفانۀ میان پیرو و راهبر یا فرمانبردار و فرمانفرما استوار است) سرانجام به وضعیت قبیله بدوی و روانشناسی افتتاحکنندۀ آن میرساند. و این چنین است که بنیانگذار روانکاوی نتیجه میگیرد:
«راهبر توده همیشه همان پدرـ رئیس هراسناک آغازین باقی میماند. توده پیوسته آمادۀ تنسپردن به سلطۀ یک قدرت بیکرانه هست. توده بهغایت خواهان و جویای یک مظهر قدرت میباشد، و بهگفتۀ لوبون تشنۀ فرمانبرداری است.»
🔚 پایان...
📎 #زیگومند_فروید #گوستاو_لوبون #روانشناسی_توده_ها #ناخودآگاه #وحشت #اندیشیدن #استدلال #نرینگی #اراده #توده #تقلید #تلقین #ترس #توتم_و_تابو #تبارشناسی #راهبر #ابرمن #قبیله_نخستین #پیروی #مهرورزی #همانندشدگی #آرمان #پدر #پسر
🗂 @AntiReligionArchives
«راهبر توده همیشه همان پدرـ رئیس هراسناک آغازین باقی میماند. توده پیوسته آمادۀ تنسپردن به سلطۀ یک قدرت بیکرانه هست. توده بهغایت خواهان و جویای یک مظهر قدرت میباشد، و بهگفتۀ لوبون تشنۀ فرمانبرداری است.»
🔚 پایان...
📎 #زیگومند_فروید #گوستاو_لوبون #روانشناسی_توده_ها #ناخودآگاه #وحشت #اندیشیدن #استدلال #نرینگی #اراده #توده #تقلید #تلقین #ترس #توتم_و_تابو #تبارشناسی #راهبر #ابرمن #قبیله_نخستین #پیروی #مهرورزی #همانندشدگی #آرمان #پدر #پسر
🗂 @AntiReligionArchives
مردان به عنوان حامیان جامعه:
#شکار از اولین تولیدات جهت دار مردان بوده است که هم به قدرت فیزیکی، تحمل دشواری ها، کنترل احساسات و حتی ابتکار و حتی الهام نیاز داشت. خود شکار در اساس خود نوعی تمرین و آمادگی برای جنگیدن بهتر و دفاعی است که مرد محافظ جامعه مسئولش بود.
مردانی که تهیه کننده مواد مورد نیاز جمع بودند می بایست قبل از هر چیز از برکت مستقل و مختار بودن بهره ببرند. هدیه ای که در ازای داشتن آن، می بایست به صورت مختار، بخش اصلی شکار یا مواد به چنگ آمده از گروه های دیگر را با قبیله خود سهیم گردند.
مردان از این نعمت و قدر و منزلت برخوردار شدند چون قادر به طی مسافت های طولانی و دور بودن از فرزندان، برای شان میسر بود در حالی که زنان به دلیل وابستگی و احتیاج کودکان، نمی توانستند از آن برخودار گردند. مردان در ضمن #فیزیک_قوی تری داشتند و همانطور که در ابتدای نوشتار مطرح شد برنگشتن شان هم، #قبیله و تداومش را به مخاطره نمی افکند.
#شکار از اولین تولیدات جهت دار مردان بوده است که هم به قدرت فیزیکی، تحمل دشواری ها، کنترل احساسات و حتی ابتکار و حتی الهام نیاز داشت. خود شکار در اساس خود نوعی تمرین و آمادگی برای جنگیدن بهتر و دفاعی است که مرد محافظ جامعه مسئولش بود.
مردانی که تهیه کننده مواد مورد نیاز جمع بودند می بایست قبل از هر چیز از برکت مستقل و مختار بودن بهره ببرند. هدیه ای که در ازای داشتن آن، می بایست به صورت مختار، بخش اصلی شکار یا مواد به چنگ آمده از گروه های دیگر را با قبیله خود سهیم گردند.
مردان از این نعمت و قدر و منزلت برخوردار شدند چون قادر به طی مسافت های طولانی و دور بودن از فرزندان، برای شان میسر بود در حالی که زنان به دلیل وابستگی و احتیاج کودکان، نمی توانستند از آن برخودار گردند. مردان در ضمن #فیزیک_قوی تری داشتند و همانطور که در ابتدای نوشتار مطرح شد برنگشتن شان هم، #قبیله و تداومش را به مخاطره نمی افکند.