▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيستم
اگر به یاد داشته باشید در #قرآن خواندیم که کسی که ذره اى بدی یا خوبی کند در آخرت به همان مقدار به جزای کار خود می رسد.
٥٩) اما حال این که در آیات ٦٨ و ٦٩ #سوره_فرقان، الله حرف خود را فراموش کرده و می گوید:
و آنان هستند که با خدای یکتا کسی را شریک قرار نمی دهند و کسی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند و زنا نمی کنند و هر کس که این اعمال را انجام دهد كيفر گناهش را خواهد دید و برای او در روز قیامت عذاب دو چندان می شود و پیوسته در آن خوار می ماند.
٦٠) در آیه ٤٣ همین #سوره_فرقان می خوانیم:
ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزديك نشوید تا زمانی که بدانید چه می گوید و نیز در حال جنابت وارد نماز نشوید مگر اینکه رهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید با در سفرید با یکی از شما از قضاى حاجت آمد يا با زنان آمیزش کرده اید و آب نیافته اید پس بر خاكی پاك تيمم کنید و صورت و دستهایتان را مسح نمایید که خدا بخشنده و آمرزنده است.
#موضوع اينجاست كه اگر وضو و غسل برای پاکیزگی است، پس نه تنها پس از عمل جنسی، بلکه در زمانی که انسان در گرما قرار می گیرد نیز پوست از طریق تعرق قسمتی از مواد زاید را دفع می کند. حال چطور این مواد دفع شده و به سطح پوست آمده با تيمم زدوده می شوند؟
اصولا ماليدن خاك به صورت نه تنها علمى و باعث پاكيزگى نميشود بلكه باعث ايجاد بيماريهاى مختلف بدليل وحود انواع باكتريها در خاك ميشود!
#الله كه ادعا ميكند همه چيز را ميداند و خالق كل كائنات است چطور اين مسائل پيش پا افتاده را نميداند؟؟
همانطور كه ميدانيد، آياتى که جهنم را به بدترین وجه ممکن به تصویر می کشند در قرآن فراوانند. با وجود چنین آيه هائى، الله در قرآن بیشتر به صورت یک جلاد کینه توز جلوه می کند تا یک خدای مهربان. به عنوان مثال:
٦١) به آیه ٨٧ #سورہ_النساء توجه کنید و ببینید که چگونه انسانی تنها به سبب خواست الله باید در آتش بسوزد!
چرا شما در مورد منافقان به دو دسته شدید در حالی که آنها در باطن کافرند و خدا آنان را به سزای آنچه انجام داده اند می رساند. "آیا می خواهید کسی را که خدا گمراهش کرده هدایت کنید؟ در صورتی که هر کسی را که خدا گمراه کرده هرگز راهی برای هدایت و نخواهی يافت.
#سئوال: اين چه خدائى است كه خودش مانع هدايت افراد ميشود بعد همان فرد را بدليل عدم هدايت در آتش ميسوزاند؟؟
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيستم
اگر به یاد داشته باشید در #قرآن خواندیم که کسی که ذره اى بدی یا خوبی کند در آخرت به همان مقدار به جزای کار خود می رسد.
٥٩) اما حال این که در آیات ٦٨ و ٦٩ #سوره_فرقان، الله حرف خود را فراموش کرده و می گوید:
و آنان هستند که با خدای یکتا کسی را شریک قرار نمی دهند و کسی را که خدا حرام کرده به قتل نمی رسانند و زنا نمی کنند و هر کس که این اعمال را انجام دهد كيفر گناهش را خواهد دید و برای او در روز قیامت عذاب دو چندان می شود و پیوسته در آن خوار می ماند.
٦٠) در آیه ٤٣ همین #سوره_فرقان می خوانیم:
ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزديك نشوید تا زمانی که بدانید چه می گوید و نیز در حال جنابت وارد نماز نشوید مگر اینکه رهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید با در سفرید با یکی از شما از قضاى حاجت آمد يا با زنان آمیزش کرده اید و آب نیافته اید پس بر خاكی پاك تيمم کنید و صورت و دستهایتان را مسح نمایید که خدا بخشنده و آمرزنده است.
#موضوع اينجاست كه اگر وضو و غسل برای پاکیزگی است، پس نه تنها پس از عمل جنسی، بلکه در زمانی که انسان در گرما قرار می گیرد نیز پوست از طریق تعرق قسمتی از مواد زاید را دفع می کند. حال چطور این مواد دفع شده و به سطح پوست آمده با تيمم زدوده می شوند؟
اصولا ماليدن خاك به صورت نه تنها علمى و باعث پاكيزگى نميشود بلكه باعث ايجاد بيماريهاى مختلف بدليل وحود انواع باكتريها در خاك ميشود!
#الله كه ادعا ميكند همه چيز را ميداند و خالق كل كائنات است چطور اين مسائل پيش پا افتاده را نميداند؟؟
همانطور كه ميدانيد، آياتى که جهنم را به بدترین وجه ممکن به تصویر می کشند در قرآن فراوانند. با وجود چنین آيه هائى، الله در قرآن بیشتر به صورت یک جلاد کینه توز جلوه می کند تا یک خدای مهربان. به عنوان مثال:
٦١) به آیه ٨٧ #سورہ_النساء توجه کنید و ببینید که چگونه انسانی تنها به سبب خواست الله باید در آتش بسوزد!
چرا شما در مورد منافقان به دو دسته شدید در حالی که آنها در باطن کافرند و خدا آنان را به سزای آنچه انجام داده اند می رساند. "آیا می خواهید کسی را که خدا گمراهش کرده هدایت کنید؟ در صورتی که هر کسی را که خدا گمراه کرده هرگز راهی برای هدایت و نخواهی يافت.
#سئوال: اين چه خدائى است كه خودش مانع هدايت افراد ميشود بعد همان فرد را بدليل عدم هدايت در آتش ميسوزاند؟؟
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيست_و_يكم
٦٢) آيات ١٩ تا ٢٢ #سوره_حج نیز در توصیف شکنجه گاه الله است. به این آیات توجه کنید:
این دو گروه مؤمنان و كافران دشمنان یکدیگرند که در مورد دین خدا با هم به جدال برخاستند و کافران را لباسی از آتش دوزخ به قامت بریده اند و بر سر آنان آب سوزان جهنم فرو ریزند تا پوست بدن آنها و آنچه درون آن است به آن آب سوزان گداخته شود. و گرزهایی آهنين بر سر آنان محياست.
هر بار بخواهند از از دوزخ بیرون روند و از غم و عذاب آن نجات بابند فرشتگان عذاب آنان را به دوزخ باز گردانند و گویند که باز باید عذاب آتش سوزان را بچشید.
#سئوال: الله چه چيزى را ميخواهد ثابت كند؟؟ عقده اى بودن خودش را يا اثبات اينكه داراى ساديسم است؟
٦٣) همچنین آیه ی ٥٥ #سوره_النساء به زودی کسانی را که به آیات ما کفر ورزیده اند در آتشی سوزان درآوریم که هر چه پوستشان بريان گردد پوستهای دیگری بر جايش نهیم تا عذاب را بچشند و قطعا الله توانای حکیم است.
٦٤) در آیه ٨٩ #سوره_نساء می خوانیم که: همان گونه که خودشان کافر شده اند آرزو دارند که شما نیز کافر شوید تا با هم برابر باشید پس زنهار از میان ایشان برای خود دوستانی اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند پس اگر روی برتافتند "هر کجا آنان را يافتيد به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان يار و ياورى برای خود مگیرید.
با استناد به اين آيه یک مسلمان هر کسی را که مانند خود نیافت باید به اسارت بگیرد و بکشد. چرا مسلمانان باید برای تحمیل عقیده خود به دیگران دست به چنین کارهایی بزنند؟
چرا کسانی را که مانند آنان فکر نمی کنند را بايد به اسارت بگیرند و سپس بکشند؟
مگر آنان چه جرمی مرتکب شدند یا چه آزاری به دیگران رساندند؟
تمام اينها درصورتى است كه اگر شما در يك مكان آزاد كه دست مسلمانان به شما نميرسد بخواهيد كوچكترين نقدى به اعتقاداتشان بكنيد فرياد ميزنند كه به اعتقادات ما توهين شده و چرا به اعتقادات ما احترام نميگزاريد.
آيا يك انسان خردمند بايد به چنين اعتقادات ضدبشرى و غير عاقلانه اى احترام بگذارد؟
٦٥) حال به آیه ٣٨ از #سوره_المائده توجه کنید:
دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردند از طرف الله ببرید و قطعا الله مقتدر و داناست.
لازم به توضیح نیست که چقدر این قانون خشن، وحشیانه و غیر انسانی است و دردی از جامعه اى بشرى را نیز دوا نمی کند.
کسی که تنها وسیله امرار معاش یعنی دستهایش را از دست داده برای بار دوم توجيه بهتری برای عمل دزدی خویش خواهد داشت.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_يكم
٦٢) آيات ١٩ تا ٢٢ #سوره_حج نیز در توصیف شکنجه گاه الله است. به این آیات توجه کنید:
این دو گروه مؤمنان و كافران دشمنان یکدیگرند که در مورد دین خدا با هم به جدال برخاستند و کافران را لباسی از آتش دوزخ به قامت بریده اند و بر سر آنان آب سوزان جهنم فرو ریزند تا پوست بدن آنها و آنچه درون آن است به آن آب سوزان گداخته شود. و گرزهایی آهنين بر سر آنان محياست.
هر بار بخواهند از از دوزخ بیرون روند و از غم و عذاب آن نجات بابند فرشتگان عذاب آنان را به دوزخ باز گردانند و گویند که باز باید عذاب آتش سوزان را بچشید.
#سئوال: الله چه چيزى را ميخواهد ثابت كند؟؟ عقده اى بودن خودش را يا اثبات اينكه داراى ساديسم است؟
٦٣) همچنین آیه ی ٥٥ #سوره_النساء به زودی کسانی را که به آیات ما کفر ورزیده اند در آتشی سوزان درآوریم که هر چه پوستشان بريان گردد پوستهای دیگری بر جايش نهیم تا عذاب را بچشند و قطعا الله توانای حکیم است.
٦٤) در آیه ٨٩ #سوره_نساء می خوانیم که: همان گونه که خودشان کافر شده اند آرزو دارند که شما نیز کافر شوید تا با هم برابر باشید پس زنهار از میان ایشان برای خود دوستانی اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند پس اگر روی برتافتند "هر کجا آنان را يافتيد به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان يار و ياورى برای خود مگیرید.
با استناد به اين آيه یک مسلمان هر کسی را که مانند خود نیافت باید به اسارت بگیرد و بکشد. چرا مسلمانان باید برای تحمیل عقیده خود به دیگران دست به چنین کارهایی بزنند؟
چرا کسانی را که مانند آنان فکر نمی کنند را بايد به اسارت بگیرند و سپس بکشند؟
مگر آنان چه جرمی مرتکب شدند یا چه آزاری به دیگران رساندند؟
تمام اينها درصورتى است كه اگر شما در يك مكان آزاد كه دست مسلمانان به شما نميرسد بخواهيد كوچكترين نقدى به اعتقاداتشان بكنيد فرياد ميزنند كه به اعتقادات ما توهين شده و چرا به اعتقادات ما احترام نميگزاريد.
آيا يك انسان خردمند بايد به چنين اعتقادات ضدبشرى و غير عاقلانه اى احترام بگذارد؟
٦٥) حال به آیه ٣٨ از #سوره_المائده توجه کنید:
دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردند از طرف الله ببرید و قطعا الله مقتدر و داناست.
لازم به توضیح نیست که چقدر این قانون خشن، وحشیانه و غیر انسانی است و دردی از جامعه اى بشرى را نیز دوا نمی کند.
کسی که تنها وسیله امرار معاش یعنی دستهایش را از دست داده برای بار دوم توجيه بهتری برای عمل دزدی خویش خواهد داشت.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيست_و_دوم
آیا این عادلانه است که مجازات دارایی از دست رفته را با قطع عضو جبران کنیم؟
آن هم در صورتی که مال از دست رفته قابل برگشت است اما دستی که قطع شده دیگر قابل بازگشت نیست.
حتی اگر شخصی پس از دزدی پشیمان شد دیگر با دست قطع شده در اجتماع جایی ندارد. از نظر روحی نيز ضربات جبران ناپذیر شدیدی به شخص وارد خواهد شد. از این گذشته در صدر اسلام دست قطع شده دزدان را برای جلوگیری از خونریزی در روغن داغ فرو می کردند که این خود شكنجه اى افزون بر آنچه او می کشید بود.
▪️بد نیست بدانید مجازات قطع دست برای کسی که مالی را #غصب کرده در نظر گرفته نشده؛ تفاوت غصب با دزدی این است که شخصی که مالی را غصب می کند آن را به زور از آن خود می کند، اما یک دزد مالی را به طور پنهانی تصاحب می کند.
مجازات غصب مال این است که شخص غاصب فقط باید آن مال را برگرداند؛ ولی کسی که مالی را دزدیده باشد باید به دستور اسلام دست او قطع شود، به نظر شما کدامیک بدتر است؟ آیا این مجازات عادلانه است؟
بدتر از همه اينكه در دين مبين اسلام كسى كه #اختلاس ميكند مجازات نميشود، نمونه هاى زيادى از آن را در دو دهه گذشته در كشور خودمان ديده ايد.
٦٦) در آیه ٥١ از #سورہ_المائده می خوانیم که: ای کسانی که ایمان آورده اید يهود و نصاری را دوستان [خود] مگيريد بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنان خواهد بود آری خدا گروه ستمگران را راه نمی نماید.
این آیه تمام کسانی که #يهودى و #نصرانی هستند ستمکار می داند و به همين راحتى الله خودش بین مخلوقات خودش تفرقه می افکند بعد ادعا ميكند من عادل هستم و از صبح تا شب مجيز مرا بخوانيد.
یک لحظه #الله_اعراب را تصور کنید. آن بالا نشسته و عده ای را خلق کرده و هر چند وقت یک بار پیامبری فرستاده که عده ای را دور خود جمع کند و با بقیه که خود الله برای همین بقیه پیامبر فرستاده دشمن شوند و بجنگند و همدیگر را بکشند. او هم احتمالا آن بالا به ريش مخلوقاتش می خندد و از دیدن جنگ و ستیزشان کیف می کند و چپ و راست هم از خودش تعريف ميكند و قربان صدقه خودش ميرود.
٦٧) به آیه ٢٤ #سوره_الانعام توجه کنید: و برخی از آنان به تو گوش فرا می دهند ولی ما بر دلهایشان پرده ها افكنده ایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار داده ایم و اگر هر معجزه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند تا آنجا که وقتی نزد تو می آیند و با تو جدال می کنند کسانی که کفر ورزیدند می گویند این [كتاب] چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست.
خوب آنچه از ظاهر این آیه بر می آید این است که مردم عربستان با داستان های قرآنی از قبل آشنایی داشته و درباره منبع وحی آنها شک داشتند. الله هم به جای این که به محمد کمک کند، با دوستی خاله خرسه ی خود کار او را دشوارتر می سازد. يعنى پرده ای به دلهای آنان می زند که حتی اگر تمام آیات خدا را نیز مشاهده کنند باز ایمان نیاورند؟
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_دوم
آیا این عادلانه است که مجازات دارایی از دست رفته را با قطع عضو جبران کنیم؟
آن هم در صورتی که مال از دست رفته قابل برگشت است اما دستی که قطع شده دیگر قابل بازگشت نیست.
حتی اگر شخصی پس از دزدی پشیمان شد دیگر با دست قطع شده در اجتماع جایی ندارد. از نظر روحی نيز ضربات جبران ناپذیر شدیدی به شخص وارد خواهد شد. از این گذشته در صدر اسلام دست قطع شده دزدان را برای جلوگیری از خونریزی در روغن داغ فرو می کردند که این خود شكنجه اى افزون بر آنچه او می کشید بود.
▪️بد نیست بدانید مجازات قطع دست برای کسی که مالی را #غصب کرده در نظر گرفته نشده؛ تفاوت غصب با دزدی این است که شخصی که مالی را غصب می کند آن را به زور از آن خود می کند، اما یک دزد مالی را به طور پنهانی تصاحب می کند.
مجازات غصب مال این است که شخص غاصب فقط باید آن مال را برگرداند؛ ولی کسی که مالی را دزدیده باشد باید به دستور اسلام دست او قطع شود، به نظر شما کدامیک بدتر است؟ آیا این مجازات عادلانه است؟
بدتر از همه اينكه در دين مبين اسلام كسى كه #اختلاس ميكند مجازات نميشود، نمونه هاى زيادى از آن را در دو دهه گذشته در كشور خودمان ديده ايد.
٦٦) در آیه ٥١ از #سورہ_المائده می خوانیم که: ای کسانی که ایمان آورده اید يهود و نصاری را دوستان [خود] مگيريد بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنان خواهد بود آری خدا گروه ستمگران را راه نمی نماید.
این آیه تمام کسانی که #يهودى و #نصرانی هستند ستمکار می داند و به همين راحتى الله خودش بین مخلوقات خودش تفرقه می افکند بعد ادعا ميكند من عادل هستم و از صبح تا شب مجيز مرا بخوانيد.
یک لحظه #الله_اعراب را تصور کنید. آن بالا نشسته و عده ای را خلق کرده و هر چند وقت یک بار پیامبری فرستاده که عده ای را دور خود جمع کند و با بقیه که خود الله برای همین بقیه پیامبر فرستاده دشمن شوند و بجنگند و همدیگر را بکشند. او هم احتمالا آن بالا به ريش مخلوقاتش می خندد و از دیدن جنگ و ستیزشان کیف می کند و چپ و راست هم از خودش تعريف ميكند و قربان صدقه خودش ميرود.
٦٧) به آیه ٢٤ #سوره_الانعام توجه کنید: و برخی از آنان به تو گوش فرا می دهند ولی ما بر دلهایشان پرده ها افكنده ایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی قرار داده ایم و اگر هر معجزه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند تا آنجا که وقتی نزد تو می آیند و با تو جدال می کنند کسانی که کفر ورزیدند می گویند این [كتاب] چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست.
خوب آنچه از ظاهر این آیه بر می آید این است که مردم عربستان با داستان های قرآنی از قبل آشنایی داشته و درباره منبع وحی آنها شک داشتند. الله هم به جای این که به محمد کمک کند، با دوستی خاله خرسه ی خود کار او را دشوارتر می سازد. يعنى پرده ای به دلهای آنان می زند که حتی اگر تمام آیات خدا را نیز مشاهده کنند باز ایمان نیاورند؟
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيست_و_سوم
٦٨) در آیه ٣٢ #سورة_الأنعام می خوانیم که: دنيا جز بازيچه کودکان و هوسرانی بی خردان نيست. همانا سرای دیگر اهل تقوا از سرای دنیا بسیار نیکوتر است. آیا نمی اندیشید؟
آیا در ٢٥ سالگی به خاطر ثروت با زنی ٤٠ ساله ازدواج کردن و در طول زندگی ٢٥ زن گرفتن و در سن ٥٣ سالگی با دختری ٩ ساله ازدواج کردن نشانه ی حب دنیا نیست؟
آیا داشتن انگشتری که نگین یاقوت آن به قیمت خراج یک سال شام است(داستان انگشتر على) حب دنیا نیست؟
آیا درخواست حسن در صلحنامه معاویه برای تعلق گرفتن خراج دارابگرد فارس (رجوع شود به بیعت امام حسن با معاوية، تاریخ طبری) حب دنیا نیست؟ آیا به دنیا آمده ایم که زجر بکشیم و بمیریم؟
آيا نقشه الله براى خلق بشر همين است؟
٦٩) در آیه ٩٧ #سورة_الأنعام آورده شده است که: و اوست کسی که ستارگان را برای شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاریکیهای خشکی و دريا راه خود را پیدا کنید. به بقين ما دلايل [خود] را برای گروهی که می دانند به روشنی بیان کرده ایم.
طبق يافته هاى علمى چهار میلیارد کهکشان وجود دارند که هرکدام چهار ملیارد ستاره دارند.
ما فقط اندکی از این ستارگان را می بینیم و جدا از این، ستارگانی وجود دارند که ملیونها سال طول می کشد تا نور آنها به ما برسند، آیا این پذیرفتنی است که آنها برای راهنمایی ها در بیابانها و دریاها بوجود آمده باشند؟
البته الله خبر نداشته است كه با پيشرفت بشر و فرستادن ماهوا ه به مدار زمين و استفاده از جى پى اس با كمك اين ماهواره ها، بشر ديگر نيازى به يافتن راه به كمك ستاره ها ندارد!
در جائى ديگر الله، در آیه ٦ #سورة_الصافات نیز گفته است که ستارگان برای حفاظت آسمان از شیاطین آفریده شده اند؟
٧٠) به آیه ١٥ #سوره_الاعراف توجه کنید: شیطان گفت چون تو مرا گمراه کردی، من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئين توست گمراه می گردانم،
از این آيه نتیجه می گیریم که الله با گمراه کردن شيطان مسببات گمراه کردن نوع بشر را فراهم کرده است.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_سوم
٦٨) در آیه ٣٢ #سورة_الأنعام می خوانیم که: دنيا جز بازيچه کودکان و هوسرانی بی خردان نيست. همانا سرای دیگر اهل تقوا از سرای دنیا بسیار نیکوتر است. آیا نمی اندیشید؟
آیا در ٢٥ سالگی به خاطر ثروت با زنی ٤٠ ساله ازدواج کردن و در طول زندگی ٢٥ زن گرفتن و در سن ٥٣ سالگی با دختری ٩ ساله ازدواج کردن نشانه ی حب دنیا نیست؟
آیا داشتن انگشتری که نگین یاقوت آن به قیمت خراج یک سال شام است(داستان انگشتر على) حب دنیا نیست؟
آیا درخواست حسن در صلحنامه معاویه برای تعلق گرفتن خراج دارابگرد فارس (رجوع شود به بیعت امام حسن با معاوية، تاریخ طبری) حب دنیا نیست؟ آیا به دنیا آمده ایم که زجر بکشیم و بمیریم؟
آيا نقشه الله براى خلق بشر همين است؟
٦٩) در آیه ٩٧ #سورة_الأنعام آورده شده است که: و اوست کسی که ستارگان را برای شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاریکیهای خشکی و دريا راه خود را پیدا کنید. به بقين ما دلايل [خود] را برای گروهی که می دانند به روشنی بیان کرده ایم.
طبق يافته هاى علمى چهار میلیارد کهکشان وجود دارند که هرکدام چهار ملیارد ستاره دارند.
ما فقط اندکی از این ستارگان را می بینیم و جدا از این، ستارگانی وجود دارند که ملیونها سال طول می کشد تا نور آنها به ما برسند، آیا این پذیرفتنی است که آنها برای راهنمایی ها در بیابانها و دریاها بوجود آمده باشند؟
البته الله خبر نداشته است كه با پيشرفت بشر و فرستادن ماهوا ه به مدار زمين و استفاده از جى پى اس با كمك اين ماهواره ها، بشر ديگر نيازى به يافتن راه به كمك ستاره ها ندارد!
در جائى ديگر الله، در آیه ٦ #سورة_الصافات نیز گفته است که ستارگان برای حفاظت آسمان از شیاطین آفریده شده اند؟
٧٠) به آیه ١٥ #سوره_الاعراف توجه کنید: شیطان گفت چون تو مرا گمراه کردی، من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئين توست گمراه می گردانم،
از این آيه نتیجه می گیریم که الله با گمراه کردن شيطان مسببات گمراه کردن نوع بشر را فراهم کرده است.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيست_و_چهارم
٠) به آیه ١٥ #سوره_الاعراف توجه کنید: شیطان گفت چون تو مرا گمراه کردی، من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئين توست گمراه می گردانم،
از این آيه نتیجه می گیریم که #الله با گمراه کردن شيطان مسببات گمراه کردن نوع بشر را فراهم کرده است.
خلق انسانها، زندگى و سونوشت آنها طبق آيات قرآن، دقيقا مانند يك بازى براى الله است كه خود را سرگرم كند درصورتى كه اگر الله خالق واقعى انسانها بود به اين لحن كودكانه و عارى از خرد در مورد سرنوشت انسان و زندگى او بر روى زمين حرف نميزد.
٧١) در آیه ٥٠ #سوره_آل_عمران می خوانیم که:
و کتاب تورات شما را تصدیق می کنم و حلال گردانم بعضی چیزهایی که بر شما حرام بود و برای شما معجزه و نشانه آوردم ای #بنى_اسرائیل از خدا بترسيد و مرا اطاعت کنید.
#سئوال: اگر حرام بودن چیزی به دلیل مضرات آن چیز می باشد پس چرا آن چیز بعد از این آیه دیگر حرام نیست؟ چه دلیلی برای تغییر عقیده ی الله وجود دارد؟
چرا در بیشتر جاهای قرآن بنای ارتباط بشر و الله به جای این که بر محبت گذاشته شود بر ترس گذاشته شده است؟
چرا الله به جاى هدايت بشر و اثبات حقايق و روشنگرى، همه اش با تهديد و ايجاد رعب و وحشت بدنبال جذب بشريت است؟
الله بطور غير مستقيم مانند رييس يك باند مخوف مافيايى خود را نشان ميدهد كه پيروانش را فقط با ترس و وحشت در اطراف خود نگه داشته است.
همانطور كه ميدانيد تمامى مسلمانان پس از شنيدن و يا خواندن حقايق در مورد اسلام، هنوز بدليل ترس و وحشت از جهنم و آتش سوزانش، قادر به ترك اين دين و راه يافتن به دنياى زيباى آزادى و خروج از قيد بردگى الله نيستند.
٧٢) در آیه ١٤ از #سوره_المؤمنون می خوانیم: سپس نطفه را به صورت لخته خون درآوردیم پس آن لخته ی خون را به صورت مضغه(چیزی مانند گوشت جویده شده) گردانیدیم و آنگاه مضفه را استخوانهایی ساختيم بعد استخوانها را با گوشتی بوشانیدیم آنگاه [جنين را در آفرينشی دیگر پدید آورديم] آفرین باد بری خدا که بهترین آفرينندگان است.
همانطور كه همه خوانده ايد و ميدانيد علم امروز دروغ بودن تمامى اين ادعا را كه كپى بردارى از گفتار يونانيان بوده را ثابت می کند.
چرا که ما در قرن ٢١ می توانیم تمامی مراحل رشد جنین در رحم را از همان هفته هاى اوليه لقاح اسپرم و تخمك زنان را ببينيم؛ چیزی که هزار و چهارصد سال پیش، وقتی که محمد این آیه ها را برای یک مشت عرب بيابانى که دورش جمع شده بودند می خواند،
حتی خواب آن را هم نمی دید و الله هم سر سوزنى فكرش را نميكرد كه روزى چنين مضحكه شود.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_چهارم
٠) به آیه ١٥ #سوره_الاعراف توجه کنید: شیطان گفت چون تو مرا گمراه کردی، من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئين توست گمراه می گردانم،
از این آيه نتیجه می گیریم که #الله با گمراه کردن شيطان مسببات گمراه کردن نوع بشر را فراهم کرده است.
خلق انسانها، زندگى و سونوشت آنها طبق آيات قرآن، دقيقا مانند يك بازى براى الله است كه خود را سرگرم كند درصورتى كه اگر الله خالق واقعى انسانها بود به اين لحن كودكانه و عارى از خرد در مورد سرنوشت انسان و زندگى او بر روى زمين حرف نميزد.
٧١) در آیه ٥٠ #سوره_آل_عمران می خوانیم که:
و کتاب تورات شما را تصدیق می کنم و حلال گردانم بعضی چیزهایی که بر شما حرام بود و برای شما معجزه و نشانه آوردم ای #بنى_اسرائیل از خدا بترسيد و مرا اطاعت کنید.
#سئوال: اگر حرام بودن چیزی به دلیل مضرات آن چیز می باشد پس چرا آن چیز بعد از این آیه دیگر حرام نیست؟ چه دلیلی برای تغییر عقیده ی الله وجود دارد؟
چرا در بیشتر جاهای قرآن بنای ارتباط بشر و الله به جای این که بر محبت گذاشته شود بر ترس گذاشته شده است؟
چرا الله به جاى هدايت بشر و اثبات حقايق و روشنگرى، همه اش با تهديد و ايجاد رعب و وحشت بدنبال جذب بشريت است؟
الله بطور غير مستقيم مانند رييس يك باند مخوف مافيايى خود را نشان ميدهد كه پيروانش را فقط با ترس و وحشت در اطراف خود نگه داشته است.
همانطور كه ميدانيد تمامى مسلمانان پس از شنيدن و يا خواندن حقايق در مورد اسلام، هنوز بدليل ترس و وحشت از جهنم و آتش سوزانش، قادر به ترك اين دين و راه يافتن به دنياى زيباى آزادى و خروج از قيد بردگى الله نيستند.
٧٢) در آیه ١٤ از #سوره_المؤمنون می خوانیم: سپس نطفه را به صورت لخته خون درآوردیم پس آن لخته ی خون را به صورت مضغه(چیزی مانند گوشت جویده شده) گردانیدیم و آنگاه مضفه را استخوانهایی ساختيم بعد استخوانها را با گوشتی بوشانیدیم آنگاه [جنين را در آفرينشی دیگر پدید آورديم] آفرین باد بری خدا که بهترین آفرينندگان است.
همانطور كه همه خوانده ايد و ميدانيد علم امروز دروغ بودن تمامى اين ادعا را كه كپى بردارى از گفتار يونانيان بوده را ثابت می کند.
چرا که ما در قرن ٢١ می توانیم تمامی مراحل رشد جنین در رحم را از همان هفته هاى اوليه لقاح اسپرم و تخمك زنان را ببينيم؛ چیزی که هزار و چهارصد سال پیش، وقتی که محمد این آیه ها را برای یک مشت عرب بيابانى که دورش جمع شده بودند می خواند،
حتی خواب آن را هم نمی دید و الله هم سر سوزنى فكرش را نميكرد كه روزى چنين مضحكه شود.
ادامه دارد ....
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟
#قسمت_بيست_و_پنجم
٣) در آیه ١٤ #سوره_المؤمنون و همینطور در آیه ١٢٥ از #سوره_الصافات می خوانیم که:
...آفرین باد بر الله که بهترین خالقان است آیا بعل را می پرستید و بهترین آفرينندگان را وامی گذارید؟
همانطور که توجه کردید در این دو آیه از قرآن الله خودش را بهترین خالقان دانسته است.
معناى اين اظهار نظر #الله اين است كه خودش نيز به خالق های دیگری اعتقاد داشته است ولى ادعايش اين است که خودش(الله) در بین آنها بهترین خالقهاست. این خود یعنی مشرک دانستن الله آن هم توسط خودش در قرآن!
در بسيارى از آيات قرآن به اين مسئله اشاره شده است اما در هنگام ترجمه از عربى به فارسى، مترجمين قرآن با تحريف و تغيير در معناى كلمات، آنرا از ديد مخاطب مخفى ميكنند.
البته با كمى دقت در همان جمله الله اكبر كه ورد زبان مسلمانان است، ميبينيد كه اكبر بعنوان صفت برتر در مقام مقايسه است درصورتى كه اگر ميخواست بگوييد الله بزرگترين است بايد از لفظ كبير استفاده ميكرد.
▪️ تناقضات و اشتباهات كودكانه قرآن
٧٤) روزهای الله معادل چند روز بشر است؟ #الف) هزار سال؟ (سورہ الحج آیه ٤٧، سوره السجده آیه ٥)
#ب) یا پنج هزار سال؟ (سوره المعراج آيه ٤)
اين يكى از تناقضات واضح و كودكانه كتاب الهى مسلمانان است.
٧٥) اول آسمان خلق شد يا زمین؟ كداميك را الله زودتر آفرید؟
#الف) اول زمین و بعد آسمان (سوره البقره آیه ٢٩)
#ب) اول آسمان و بعد زمین (سورة النازعات آیه هاى ٢٧ تا ٣٠)
بيچاره مسلمانان و پيروان قرآن كه با تلاش مذبوحانه بدنبال رفع و رجوع ايرادات الله هستند و البته تمامى كتابهاى تفسيز با هم تفاوت و تناقض دارند.
٧٦) آسمان و زمین چگونه آفريده شدند؟
#الف) اول از هم جدا بودند و سپس به یکدیگر گرويدند(سوره فصلت آیه ١١)
#ب) يا اول به هم پیوسته بودند و سپس از هم جدا شدند (سورة الأنبياء آيه ٣٠)
٧٧) الله و تاج و تخت او کجاست؟
#الف) از رگ گردن به انسان نزدیک تر است (سوره ق آیه ١٦)
#ب) يا در عین حال به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است (سوره المعارج آيه ٤)
#پ) اما به اندازه هزار سال از ما دور است (سورہ السجده آیه ٥)
#ت) و آنجا بر روی تختش نشسته است (سوره ی الحدید آیه ٤)
#ث) تخت و تاج الله بر روی آب بنا شده است (سوره هود آيه ٧)
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_پنجم
٣) در آیه ١٤ #سوره_المؤمنون و همینطور در آیه ١٢٥ از #سوره_الصافات می خوانیم که:
...آفرین باد بر الله که بهترین خالقان است آیا بعل را می پرستید و بهترین آفرينندگان را وامی گذارید؟
همانطور که توجه کردید در این دو آیه از قرآن الله خودش را بهترین خالقان دانسته است.
معناى اين اظهار نظر #الله اين است كه خودش نيز به خالق های دیگری اعتقاد داشته است ولى ادعايش اين است که خودش(الله) در بین آنها بهترین خالقهاست. این خود یعنی مشرک دانستن الله آن هم توسط خودش در قرآن!
در بسيارى از آيات قرآن به اين مسئله اشاره شده است اما در هنگام ترجمه از عربى به فارسى، مترجمين قرآن با تحريف و تغيير در معناى كلمات، آنرا از ديد مخاطب مخفى ميكنند.
البته با كمى دقت در همان جمله الله اكبر كه ورد زبان مسلمانان است، ميبينيد كه اكبر بعنوان صفت برتر در مقام مقايسه است درصورتى كه اگر ميخواست بگوييد الله بزرگترين است بايد از لفظ كبير استفاده ميكرد.
▪️ تناقضات و اشتباهات كودكانه قرآن
٧٤) روزهای الله معادل چند روز بشر است؟ #الف) هزار سال؟ (سورہ الحج آیه ٤٧، سوره السجده آیه ٥)
#ب) یا پنج هزار سال؟ (سوره المعراج آيه ٤)
اين يكى از تناقضات واضح و كودكانه كتاب الهى مسلمانان است.
٧٥) اول آسمان خلق شد يا زمین؟ كداميك را الله زودتر آفرید؟
#الف) اول زمین و بعد آسمان (سوره البقره آیه ٢٩)
#ب) اول آسمان و بعد زمین (سورة النازعات آیه هاى ٢٧ تا ٣٠)
بيچاره مسلمانان و پيروان قرآن كه با تلاش مذبوحانه بدنبال رفع و رجوع ايرادات الله هستند و البته تمامى كتابهاى تفسيز با هم تفاوت و تناقض دارند.
٧٦) آسمان و زمین چگونه آفريده شدند؟
#الف) اول از هم جدا بودند و سپس به یکدیگر گرويدند(سوره فصلت آیه ١١)
#ب) يا اول به هم پیوسته بودند و سپس از هم جدا شدند (سورة الأنبياء آيه ٣٠)
٧٧) الله و تاج و تخت او کجاست؟
#الف) از رگ گردن به انسان نزدیک تر است (سوره ق آیه ١٦)
#ب) يا در عین حال به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است (سوره المعارج آيه ٤)
#پ) اما به اندازه هزار سال از ما دور است (سورہ السجده آیه ٥)
#ت) و آنجا بر روی تختش نشسته است (سوره ی الحدید آیه ٤)
#ث) تخت و تاج الله بر روی آب بنا شده است (سوره هود آيه ٧)
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_يازدهم همچنین گویا محمد درباره نام پروردگارش هم چندان مطمئن نبوده است. براي مثال در اینکه هنگام نماز و دعا پروردگارش را به چه نامی صدا بزنند، محمد نیازمند سئوال از نویسنده بوده است: قُلِ ادْعُواْ اللّهَ…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_دوازدهم
و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار دریا را به ذهن متبادر میکند (برای مثال نگاه کنید به آیات سوره (٨٠) تنها مورد استثنایی در اشاره افراد حاضر در مکه #سوره_ابی_لهب است.
اما همین اشاره نیز نشان میدهد که نویسنده در کنار محمد حضور نداشته است زیرا ضرورتی برای مکتوب کردن این سوره که چیزی جز لعن و نفرین نیست به نظر نمیرسد (البته رد این فرضیه که نویسنده در مکه حضور نداشته است به این معنا نیست که محمد حامیانی در مکه نداشته و کسانی نبوده اند که وی را در انجام کارش کمک و تشویق کنند مانند سلمان و يا ورقه بن نوفل).
٤) فرضیه چهارم این است که محمد، متن را به صورت نامه هایی از دوردست دریافت میکرده است و البته دلایل بسیار زيادى برای پذیرش و اثبات این فرضیه وجود دارد.
عدم اشاره به محتوا و مضمون، زمانها و مکانها، دقیقا به این خاطر است که نویسنده در حال پاسخ به نامهای (یا پیام شفاهی) از سوی محمد است و بنابراین نیازی به اشاره به موضوع نبوده است زیرا موضوع و مشکل توسط محمد قبلا در نامهای بیان شده است. مثلا سئوالات فوق تنها در یک مکاتبه معنا می یابد و از وی می پرسد که آیا این داستان را شنیده یا دریافت کرده است و سپس توضیح کوتاهی درباره آن می دهد. کافی است متن قرآن را به چشم نامه ای بخوانید که براي محمد ارسال میشده است. اجازه دهید چند نمونه را بررسی کنیم:
٤) الف/ در قرآن به جملات بسیاری برمیخوریم که هیچ نیاز نیست به عنوان نتیجه یک مکالمه حضوری ثبت شوند یا حتی به خاطر سپرده شوند.
بسیاری مسائل شخصی هستند و تنها خود محمد را خطاب قرار می دهند بنابراین هیچ ضرورتی برای انتقال آن به شخص سوم نیست. در ابتداي سوره طه میخوانیم.
▪️مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقرآن لِتَشْقَى ﴿سوره ٢٠ ،آیه دوم﴾
#ترجمه: قرآن را نازل نکردیم تا به رنج افتی»
این آیه و بسیاری دیگر از آیات از یک دیالوگ شخصی خبر می دهد و هیچ نیازی نیست که در یک مکالمه حضوری این جمله را به عنوان پیامی به مردم حفظ یا ثبت شود.
مضحک است که تصور کنیم، محمد چنین عباراتی را برای مردم قرائت میکرده است. مشخص است که محمد پیامی داده است و از مشکلاتی که درهنگام موعظه قرآن برایش پیش آمده شکایت کرده است.
در ادامه و در آیه ١١٤ نویسنده عنوان میکند:
«پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى.»
به نظر میرسد که محمد صبر نکرده است تا تمام محتوا از طریق نامهها (احتمالا داستان موسی) برایش ارسال شود.
پس خصوصی بودن برخی پیامها نشان می دهد که متن از یک مکاتبه حاصل شده است و نه مکالمه رو در رو.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_دوازدهم و نهایتا اینکه نویسنده در #آیات_مکی نسبت به مکه و منطقه حجاز اطلاعاتی نمی دهد و به نظر میرسد که شناختی از منطقه ندارد. در عوض توصیف وی از نشانه های الله بیشتر منطقه ای خوش آب و هوا و حتی کنار…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_سيزدهم
٤) ب/ در متن بارها به وضوح از کتاب و صحیفه صحبت میشود. در #سوره_نحل در اولین آیه میخوانیم:
أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یشْرِکُونَ ﴿سوره ١٦ ،آیه اول﴾
#ترجمه: امر الله دررسید پس در آن شتاب مکنید او منزه و فراتر است از آنچه [با وى] شریک می سازند.»
سپس در آیه ٦٤ همین سوره نوشته می شود:
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَۀً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ﴿64﴾
#ترجمه: و ما [این] کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند براى آنان توضیح دهى و [آن] براى مردمى که ایمان می آورند رهنمود و رحمتى است
به وضوح گفته میشود که برای محمد کتابی فرستاده شده است تا اختلافی درباره یک موضوع را حل کند.
احتمالا منظور از رسیدن امر الله، کتابی است شامل قوانین و یا موضوعی که محل اختلاف نظر بوده است. البته گفته نمیشود که اختلاف بر سر چه چیزی است و در هیچ کجای متن این سوره صحبتی از وجود یک اختلاف و امر یا قضاوت خدا در مورد موضوع محل اختلاف دیده نمی شود.
پس کتابی که قرار است اختلافی را حل کند کجاست؟
در خود متن، به اختلاف و حل آن اشاره ای نشده است. پس باید چیزی در الحاق با این نامه برای محمد ارسال شده باشد.
یا در سوره ١٩ چند بار میخوانیم که:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیا ﴿٤١ ...﴾وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیا﴿٥١ ...﴾وَاذْکُرْ فِیالْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیا ﴿٥٤...﴾
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیا ﴿٥٦﴾
▪️عبارت وَاذْکُرْ فِی الْکِتابِ در متن به وضوح از #محمد میخواهد که داستانهای پیامبران را از یک کتاب ذکر کند.
برای مثال در آیه ۵۶ از محمد می خواهد که در کتاب از ادریس برای مردم یادکند. هیچ داستانی از ادریس در متن قرآن به چشم نمیخورد.
پس باید داستان ادریس در کتابی به جز متنی که در دست داریم موجود باشد. کلمه "کتاب" در اینجا حتما اشاره به متنی است خارج از متن سورههایی در دسترس ماست.
مفسرین مسلمان معمولا کتاب را همین آیاتی می دانند که دردست ماست.
اگر تفسیر آنان را بپذیریم، برای کتاب سه معنای متفاوت در قرآن وجود دارد:
١) کتاب به معنای کتب پیشین مانند تورات و انجیل.
٢) کتاب به معنای نامه اعمالی که در قیامت در دست مردم می دهند.
٣) کتابی که قرآن از آن نوشته یا ارسال شده است. در متن واضح است که بین قرآن و کتاب تفاوتی وجود دارد بنابراین آنها متوسل به این توجیه شده اند که گویا الله همه قرآن را در کتابی نزد خود محفوظ دارد و به تدریج آنرا براي محمد نازل میکند.
این تصور به لحاظ الهیاتی به جبرگرایی می انجامد. این بدین معناست که سخنان خدا درباره رفتار کافران، مسلمانان و منافقین، زنان محمد، جنگها همه از پیش نوشته شده است. البته این تفسیر تلویحا اعترافی است به اینکه منظور از کتاب همین متنی نیست که در دست ماست و کتاب چیزی است که نزد نویسندگان محفوظ بوده و بخشهایی از آن به تدریج برای محمد نازل میشده است.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_سيزدهم
٤) ب/ در متن بارها به وضوح از کتاب و صحیفه صحبت میشود. در #سوره_نحل در اولین آیه میخوانیم:
أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یشْرِکُونَ ﴿سوره ١٦ ،آیه اول﴾
#ترجمه: امر الله دررسید پس در آن شتاب مکنید او منزه و فراتر است از آنچه [با وى] شریک می سازند.»
سپس در آیه ٦٤ همین سوره نوشته می شود:
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَۀً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ﴿64﴾
#ترجمه: و ما [این] کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند براى آنان توضیح دهى و [آن] براى مردمى که ایمان می آورند رهنمود و رحمتى است
به وضوح گفته میشود که برای محمد کتابی فرستاده شده است تا اختلافی درباره یک موضوع را حل کند.
احتمالا منظور از رسیدن امر الله، کتابی است شامل قوانین و یا موضوعی که محل اختلاف نظر بوده است. البته گفته نمیشود که اختلاف بر سر چه چیزی است و در هیچ کجای متن این سوره صحبتی از وجود یک اختلاف و امر یا قضاوت خدا در مورد موضوع محل اختلاف دیده نمی شود.
پس کتابی که قرار است اختلافی را حل کند کجاست؟
در خود متن، به اختلاف و حل آن اشاره ای نشده است. پس باید چیزی در الحاق با این نامه برای محمد ارسال شده باشد.
یا در سوره ١٩ چند بار میخوانیم که:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیا ﴿٤١ ...﴾وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیا﴿٥١ ...﴾وَاذْکُرْ فِیالْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیا ﴿٥٤...﴾
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیا ﴿٥٦﴾
▪️عبارت وَاذْکُرْ فِی الْکِتابِ در متن به وضوح از #محمد میخواهد که داستانهای پیامبران را از یک کتاب ذکر کند.
برای مثال در آیه ۵۶ از محمد می خواهد که در کتاب از ادریس برای مردم یادکند. هیچ داستانی از ادریس در متن قرآن به چشم نمیخورد.
پس باید داستان ادریس در کتابی به جز متنی که در دست داریم موجود باشد. کلمه "کتاب" در اینجا حتما اشاره به متنی است خارج از متن سورههایی در دسترس ماست.
مفسرین مسلمان معمولا کتاب را همین آیاتی می دانند که دردست ماست.
اگر تفسیر آنان را بپذیریم، برای کتاب سه معنای متفاوت در قرآن وجود دارد:
١) کتاب به معنای کتب پیشین مانند تورات و انجیل.
٢) کتاب به معنای نامه اعمالی که در قیامت در دست مردم می دهند.
٣) کتابی که قرآن از آن نوشته یا ارسال شده است. در متن واضح است که بین قرآن و کتاب تفاوتی وجود دارد بنابراین آنها متوسل به این توجیه شده اند که گویا الله همه قرآن را در کتابی نزد خود محفوظ دارد و به تدریج آنرا براي محمد نازل میکند.
این تصور به لحاظ الهیاتی به جبرگرایی می انجامد. این بدین معناست که سخنان خدا درباره رفتار کافران، مسلمانان و منافقین، زنان محمد، جنگها همه از پیش نوشته شده است. البته این تفسیر تلویحا اعترافی است به اینکه منظور از کتاب همین متنی نیست که در دست ماست و کتاب چیزی است که نزد نویسندگان محفوظ بوده و بخشهایی از آن به تدریج برای محمد نازل میشده است.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_سيزدهم ٤) ب/ در متن بارها به وضوح از کتاب و صحیفه صحبت میشود. در #سوره_نحل در اولین آیه میخوانیم: أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یشْرِکُونَ ﴿سوره ١٦ ،آیه اول﴾…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_چهاردهم
٤) پ/ در برخی از آیات اشاره به ارسال نامه هست. در #سوره_مدثر (۷۴) در پاسخ به مشرکین و کسانی که آیات فرستاده شده را انکار کردهاند، میخوانیم:
بَلْ یرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿٥٢﴾
#ترجمه: بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاي براي او فرستاده شود.»
در اینجا به وضوح صحبت از یک نامه است. نویسنده میگوید که این انتظار بیجایی است که برای هرکسی نامه جداگانه ای ارسال شود. گاهی متن به وضوح اشاره میکند که شخصی برای محمد نامهها را ارسال کرده است. در سوره نمل آیه ٦ می خوانیم:
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقرآن مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿٦﴾
#ترجمه: و بطور مسلم این قرآن از سوی حکیم دانائی بر تو القا میشود.»
مفسرین مسلمان هیچ راهی ندارند جز اینکه با اطمینان مدعی شوند منظور از حکیم علیم همان الله است. طباطبایی در #تفسیر_المیزان مینویسد:
«و اگر در میان همه اسماى حسناى الله دو نام شریف حکیم و علیم را ذکر کرده، براى آن بود که دلالت کند بر اینکه نزول این قرآن از ناحیه سرچشمه حکمت است، دیگر هیچ ناقضی نمی تواندآن را نقض کند و هیچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نیز، از ناحیه منبع علم است، پس هیچ دروغى در اخبار آن نیست، و هیچ خطایى در قضاوتش راه ندارد(قبلا در يك مقاله در مورد اسماء حسنى و اينكه همه آنها نام بتهاى اعراب بوده اند مقاله اى نوشتيم كه ميتوانيد آنرا در اينجا بخوانيد)
اما دلیل اینکه چرا در ابتدای این سوره و قبل از شرح داستان موسی و سلیمان، گفته میشود که تو این قرآن را از حکیمی علیم دریافت میکنی در آیه ٧٦ بعد از پایان نقل داستانها مشخص میشود:
إِنَّ هَذَا الْقرآن یقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِي هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾
#ترجمه: این قرآن اکثر چیزهائی را که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارندبراي آنها بیان میکند.»
پس نویسنده می خواهد محمد را مطمئن کند که این سخنان فرد حکیمی است که چیزهایی را میداند که یهودیان در موردش اختلاف نظر دارند(احتمالا منظور داستان سلیمان است). تفسیر طباطبایی پر از سخنان توخالی است.
اگر این داستانها از سوی خدا به محمد القا میشود دیگر بی معناست که بر حکیم و علیم بودن خدا تاکید شود. البته ما باید به عباراتی که ظاهرا در تعارض با فرضیه چهارم است نیز توجه کنیم.
یکی از معدود تعارضات با این فرضیه آیه ۶ سوره ۸۷ است: سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى﴿٦﴾
#ترجمه: ما به زودي (قرآن را) بر تو قرائت میکنیم و هرگز فراموش نخواهی کرد»(مکارم شیرازی)
اگر این ترجمه فعل سنقروك .. را قبول کنیم، پس به نظر خواهد رسید که نویسنده متن، میگوید بزودی قرآن برای محمد قرائت یا روخوانی (recite) می شود تا وی فراموش نکند.
اما #پروفسور_کریستفر_لوکزنبرگ(ايشان كتابى به نام ريشه هاى آرامى، سريانى قرآن نوشته است و تمامى كلمات غير عربى قرآن را به درستى ترجمه كرده است) با رجوع به ریشه سریانی آن ، معنای اصلی آنرا آموختن (teach) میداند. بنابراین وی این آیه را اینطور تصحیح می کند:
"ما بزودی به تو یاد خواهیم داد (طوري که) فراموش نکنی."
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_چهاردهم
٤) پ/ در برخی از آیات اشاره به ارسال نامه هست. در #سوره_مدثر (۷۴) در پاسخ به مشرکین و کسانی که آیات فرستاده شده را انکار کردهاند، میخوانیم:
بَلْ یرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿٥٢﴾
#ترجمه: بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاي براي او فرستاده شود.»
در اینجا به وضوح صحبت از یک نامه است. نویسنده میگوید که این انتظار بیجایی است که برای هرکسی نامه جداگانه ای ارسال شود. گاهی متن به وضوح اشاره میکند که شخصی برای محمد نامهها را ارسال کرده است. در سوره نمل آیه ٦ می خوانیم:
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقرآن مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿٦﴾
#ترجمه: و بطور مسلم این قرآن از سوی حکیم دانائی بر تو القا میشود.»
مفسرین مسلمان هیچ راهی ندارند جز اینکه با اطمینان مدعی شوند منظور از حکیم علیم همان الله است. طباطبایی در #تفسیر_المیزان مینویسد:
«و اگر در میان همه اسماى حسناى الله دو نام شریف حکیم و علیم را ذکر کرده، براى آن بود که دلالت کند بر اینکه نزول این قرآن از ناحیه سرچشمه حکمت است، دیگر هیچ ناقضی نمی تواندآن را نقض کند و هیچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نیز، از ناحیه منبع علم است، پس هیچ دروغى در اخبار آن نیست، و هیچ خطایى در قضاوتش راه ندارد(قبلا در يك مقاله در مورد اسماء حسنى و اينكه همه آنها نام بتهاى اعراب بوده اند مقاله اى نوشتيم كه ميتوانيد آنرا در اينجا بخوانيد)
اما دلیل اینکه چرا در ابتدای این سوره و قبل از شرح داستان موسی و سلیمان، گفته میشود که تو این قرآن را از حکیمی علیم دریافت میکنی در آیه ٧٦ بعد از پایان نقل داستانها مشخص میشود:
إِنَّ هَذَا الْقرآن یقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِي هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾
#ترجمه: این قرآن اکثر چیزهائی را که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارندبراي آنها بیان میکند.»
پس نویسنده می خواهد محمد را مطمئن کند که این سخنان فرد حکیمی است که چیزهایی را میداند که یهودیان در موردش اختلاف نظر دارند(احتمالا منظور داستان سلیمان است). تفسیر طباطبایی پر از سخنان توخالی است.
اگر این داستانها از سوی خدا به محمد القا میشود دیگر بی معناست که بر حکیم و علیم بودن خدا تاکید شود. البته ما باید به عباراتی که ظاهرا در تعارض با فرضیه چهارم است نیز توجه کنیم.
یکی از معدود تعارضات با این فرضیه آیه ۶ سوره ۸۷ است: سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى﴿٦﴾
#ترجمه: ما به زودي (قرآن را) بر تو قرائت میکنیم و هرگز فراموش نخواهی کرد»(مکارم شیرازی)
اگر این ترجمه فعل سنقروك .. را قبول کنیم، پس به نظر خواهد رسید که نویسنده متن، میگوید بزودی قرآن برای محمد قرائت یا روخوانی (recite) می شود تا وی فراموش نکند.
اما #پروفسور_کریستفر_لوکزنبرگ(ايشان كتابى به نام ريشه هاى آرامى، سريانى قرآن نوشته است و تمامى كلمات غير عربى قرآن را به درستى ترجمه كرده است) با رجوع به ریشه سریانی آن ، معنای اصلی آنرا آموختن (teach) میداند. بنابراین وی این آیه را اینطور تصحیح می کند:
"ما بزودی به تو یاد خواهیم داد (طوري که) فراموش نکنی."
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_شانزدهم این در حالی است که در دیگر آیات، قرآن، ذکر خوانده میشود یا چیزی برای تذکر دادن یا ذکر کردن! بعنوان مثال: ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر (سوره ۵۴، آیه ۲۲) #ترجمه: و قطعا قرآن را برای پندآموزی…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_هفدهم
در این موارد قرآن آنچیزی است که میتوان آنرا در هنگام موعظه یا مناجات قرائت کرد و این مجزا از کتاب است. در واقع منظور این است که کتابی است روشن که آیاتش به زبان عربی است و بنابر این محمد میتواند برای موعظه نیز از آن استفاده کند.
اگر به آیه اول سوره ۱۵ در فهرست فوق دقت کنیم گفته میشود که "الف لام راء کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است. کدام حکیم آگاه؟!
اگر متن را یک نامه بدانیم، میتوان فهمید منظور این است که کتابی با آیات محکم برای محمد ارسال شده و مردی حکیم بر آن موخرهای نیز نوشته است. بنابراین منظور از کتاب، ادامه نامه نیست.
همچنین دقت کنید به آیه اول سوره ۲ در فهرست فوق، در اینجا به جای کلمه تلک یا هذا از ذالک(آن) استفاده شده است که نشان میدهد آیه به کتابی خارج از متن اشاره دارد.
در برخی موارد صحبت از کتاب میشود و در برخی موارد صحبت از کتاب و قرآن در کنار یکدیگر، در حالت اول، کتاب برای موعظه به کار نمیرود یا شاید اصلا به زبان عربی نباشد و در حالت دوم مراد این است که کتاب را میتوان برای موعظه نیز استفاده کرد.
در هر دو حالت، نه قرآن و نه کتاب الزاما متنی نیستند که ما بعنوان كتاب قرآن میخوانیم بلکه چیزی است خارج از آن که در متن به آن اشاره میشود (البته نه همیشه و بخشهایی از مناجاتها و امثال در متن موجود است). همچنین به #سوره_قدر(۹۷) دقت کنید:
إنا أنزلناه فی لیلة القدر (۱)
#ترجمه: ما آنرا در شب قدر نازل کردیم.
مفعول جمله در فعل «انزلناه» اشاره به نازل کردن(فرستادن) چیزی دارد. این سوره پنج آیه کوتاه بیشتر ندارد. منطقی به نظر نمیرسد که منظور نویسنده همین پنج آیه باشد. پس چه چیزی در شب قدر نازل شده است؟
مسلم است که نویسنده به چیزی بیرون از خود این متن اشاره دارد. در واقع متن(سوره قدر) نامهای است که به همراه آن(کتابی یا متنی) ضمیمه شده است و سپس در نامه گفته میشود که ما این(متن الحاقیه) را در شب قدر نازل کردهایم.
بنابراین در هنگام مطالعه متن، کاملا گمراه کننده خواهد بود اگر "کتاب"، "قرآن"، "بینات"، "ذکر"، همه را همین متنی ببینیم که جلوی چشم ماست. آنها الزاما به خود متن اشاره نمیکنند بلکه به ضمیمه یا متنی همراه با نامه اشاره دارند.
پس ما در اینجا با مجموعهای از نامهها طرف هستیم که به همراه کتابها و مناجاتها برای محمد ارسال میشده است. کتاب، قرآن و بیناتی که از نزول یا ارسال آن صحبت میشود، نمیتواند صرفا همین متنی باشد که در دست ماست.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_هفدهم
در این موارد قرآن آنچیزی است که میتوان آنرا در هنگام موعظه یا مناجات قرائت کرد و این مجزا از کتاب است. در واقع منظور این است که کتابی است روشن که آیاتش به زبان عربی است و بنابر این محمد میتواند برای موعظه نیز از آن استفاده کند.
اگر به آیه اول سوره ۱۵ در فهرست فوق دقت کنیم گفته میشود که "الف لام راء کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است. کدام حکیم آگاه؟!
اگر متن را یک نامه بدانیم، میتوان فهمید منظور این است که کتابی با آیات محکم برای محمد ارسال شده و مردی حکیم بر آن موخرهای نیز نوشته است. بنابراین منظور از کتاب، ادامه نامه نیست.
همچنین دقت کنید به آیه اول سوره ۲ در فهرست فوق، در اینجا به جای کلمه تلک یا هذا از ذالک(آن) استفاده شده است که نشان میدهد آیه به کتابی خارج از متن اشاره دارد.
در برخی موارد صحبت از کتاب میشود و در برخی موارد صحبت از کتاب و قرآن در کنار یکدیگر، در حالت اول، کتاب برای موعظه به کار نمیرود یا شاید اصلا به زبان عربی نباشد و در حالت دوم مراد این است که کتاب را میتوان برای موعظه نیز استفاده کرد.
در هر دو حالت، نه قرآن و نه کتاب الزاما متنی نیستند که ما بعنوان كتاب قرآن میخوانیم بلکه چیزی است خارج از آن که در متن به آن اشاره میشود (البته نه همیشه و بخشهایی از مناجاتها و امثال در متن موجود است). همچنین به #سوره_قدر(۹۷) دقت کنید:
إنا أنزلناه فی لیلة القدر (۱)
#ترجمه: ما آنرا در شب قدر نازل کردیم.
مفعول جمله در فعل «انزلناه» اشاره به نازل کردن(فرستادن) چیزی دارد. این سوره پنج آیه کوتاه بیشتر ندارد. منطقی به نظر نمیرسد که منظور نویسنده همین پنج آیه باشد. پس چه چیزی در شب قدر نازل شده است؟
مسلم است که نویسنده به چیزی بیرون از خود این متن اشاره دارد. در واقع متن(سوره قدر) نامهای است که به همراه آن(کتابی یا متنی) ضمیمه شده است و سپس در نامه گفته میشود که ما این(متن الحاقیه) را در شب قدر نازل کردهایم.
بنابراین در هنگام مطالعه متن، کاملا گمراه کننده خواهد بود اگر "کتاب"، "قرآن"، "بینات"، "ذکر"، همه را همین متنی ببینیم که جلوی چشم ماست. آنها الزاما به خود متن اشاره نمیکنند بلکه به ضمیمه یا متنی همراه با نامه اشاره دارند.
پس ما در اینجا با مجموعهای از نامهها طرف هستیم که به همراه کتابها و مناجاتها برای محمد ارسال میشده است. کتاب، قرآن و بیناتی که از نزول یا ارسال آن صحبت میشود، نمیتواند صرفا همین متنی باشد که در دست ماست.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_بيستم در آیات دوم و سوم گفته می شود که کتابی نازل شده است که موید #تورات و #انجیل است. پس براي محمد کتبی مشابه تورات و انجیل و نیز قرآن فرستاده شده و بعد در آیه هفتم گفته می شود، اوست کسی که این کتاب…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_يكم
▪️حروف مقطعه چه هستند؟
فرضیه چهارم یعنی در نظر گرفتن متن قرآن به عنوان نامه هایی که همراه با دیگر ملحقات براي محمد فرستاده میشده است، به ما کمک میکند تا حروف مقطعه را (مانند "الم"، "طه"، "یاسین" ) در ابتداي سوره ها رمزگشایی کنیم. از دیرباز بین #یهودیان و #مسیحیان رسم بود تا براي شماره گذاري از حروف گماتریک استفاده کنند.
جدول زیر عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
می شد.
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب.
پس :
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم. (تصوير نمودار و شماره حروف در انتهاى اين متن موجود است)به همین ترتیب:
#سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم.
#سوره ٢٧:
طس تِلْکَ آیاتُ الْقرآن وَکِتَابٍ
مُّبِینٍ﴿١﴾
٦٩ سطر از آیات قرآن و کتاب مبین.
#سوره ٥٠:
ق وَالْقرآن الْمَجِیدِ﴿١﴾
١٠٠ سطر از یک کتاب به همراه مناجات نامه ستایش.
#سوره ٦٨:
ن وَالْقَلَ مِ وَمَا یسْطُرُونَ﴿١﴾
٥٠ آیه از یک کتاب به همراه قلم و آنچه با آن مینویسند.
در آخرین آیه، به همراه سطوري از کتاب قلم و دیگر ملزومات جهت نامه نگاري براي محمد ارسال شده است.
پس هنگامی که ما متن را به صورت نامه در نظر بگیریم، میتوانیم براحتی منظور از حروف مقطعه و آیات نخستین هر سوره را رمز گشایی کنیم.
سیره ابن هشام در داستانی در منازعه محمد با یهودیان یثرب، به حروف مقطعه اشاره اي میکند كه رمز و راز اين حروف را با آن چيزى كه ما در اينجا نوشتيم را براى ما برملا ميكند. كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
اين جدول عدد معادل با هر حرف را نشان میدهد:
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب پس:
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم.
به همین ترتیب: #سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم...
https://t.me/Iamkheradgera
بنابراین میتوان حروف مقطعه در قرآن را شماره سطور مکتوباتی دانست که به همراه نامه ها ارسال میشده است. در گذشته به جاي صفحه از سطور براي تعیین میزان یک متن استفاده میشد
پس الم یعنی ٧١ ام سطر از یک کتاب پس:
الم ﴿١﴾ تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾ در سوره (لقمان) را میتوان اینگونه ترجمه کرد:
٧١ سطر از آیات کتاب حکیم.
به همین ترتیب: #سوره ١٢:
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِین
﴿١﴾إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قرآنا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ﴿٢﴾
٢٣١ سطر از آیات کتاب مبین که ما آنرا به صورت یک مناجات عربی براي کسانی که عقلی در سر دارند، فرستاده ایم...
https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_بيست_و_سوم این روایت،اگرچه صرفا تلاشی است براي اینکه بگوید یهود به صدق دین محمد اذعان داشتند و با این حال صرفا از سر حسد و کینه به دین محمد در نیامدند،اما نکات جالبی در بر دارد. یهودیان حروف مقطعه را…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_چهارم
اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است.
در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر ( همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در #سوره_ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ
النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي
يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.》
به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در #قدر و #کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا الله با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(#سورهتین) الله به انجیر و زیتون، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ
الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا
يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ
الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا، و این شهر امن و امان.(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم . سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست .》
اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به #مکه و #حجاز اشاره ندارد .
الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد . بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست .
بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند .
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_چهارم
اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است.
در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر ( همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در #سوره_ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ
النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي
يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.》
به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در #قدر و #کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا الله با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(#سورهتین) الله به انجیر و زیتون، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ
الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا
يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ
الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا، و این شهر امن و امان.(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم . سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست .》
اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به #مکه و #حجاز اشاره ندارد .
الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد . بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست .
بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند .
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_بيست_و_چهارم اگر سوره ها را با ترتیب زمانی (اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته ظاهر شده است یا در واقع به…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_پنجم
بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود. همچنین بعید است که متن, #محمد را خطاب قرار دهد . زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند.
باز هم از سوره های ۹۵ تا ۸۶، به جز ۹۰ (که مانند سوره ۹۵ است) الله با کلمه "رب" و سوم شخص مفرد ظاهر می شود. از سوره ۸۶ (اعلی) نویسنده (الله در این سوره سوم شخص است) سخن عجیبی بر زبان می راند:
ترجمه: سوگند به آسمان بارش انگیز (۱۱) سوگند به زمین شکافدار(آماده کشت) (۱۲) [که] در حقیقت قرآن گفتاری قاطع و روشنگر است(۱۳) و آن شوخی نیست (۱۴) آنان دست به نیرنگ می زنند (۱۵) و [من نیز] دست به نیرنگ می زنم (۱۶) پس کافران را مهلت ده و کمی آنان را به حال خود واگذار (۱۷)
دقت کنید که در آیه شانزده ضمیر اول شخص مفرد است و مشخصا منظور شخص نویسنده است.
نویسنده از محمد می خواهد که موقتا دست از موعظه بردارد تا او به نیرنگی دست زند. ما نمی دانیم او قصد چه نیرنگی دارد . آیا او متوجه شده است که این موعظه های کوتاه و ترساندن از عذاب قیامت قریب الوقوع جوابگو نیستند؟
آیا وی به این نتیجه رسیده که برای تاثیر گذاری بیشتر باید مستقیما متنی به محمد داد که به زعم وی از زبان خدا یا فرشته ای جاری شده باشد؟
آیا باید شروع کنند به ترجمه ذکر و داستان هایی از کتب مقدس و تاویل و تفسیر آنها برای محمد؟ نویسنده سوگند میخورد که قرآن روشن و واضح است؛ اما گویا از نظر مشرکین چنین نبود و احتمالا وی به این فکر افتاده که موعظه ها و سخنان واضح تری را برای محمد ارسال کند.
از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز الله تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد.
اما در سوره ۷۶ (#سوره_انسان) در همان اولین آیه نوشته می شود:
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ
شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱
#ترجمه: آیا زمانی طولانی برای انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟
سپس ناگهان الله به شکل اول شخص جمع ظاهر می شود:
#ترجمه: ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲) ماه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳). ما برای کافران زنجیرها و غلها و شعله های سوزان آماده کرده ایم (۴) ...》
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_پنجم
بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود. همچنین بعید است که متن, #محمد را خطاب قرار دهد . زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند.
باز هم از سوره های ۹۵ تا ۸۶، به جز ۹۰ (که مانند سوره ۹۵ است) الله با کلمه "رب" و سوم شخص مفرد ظاهر می شود. از سوره ۸۶ (اعلی) نویسنده (الله در این سوره سوم شخص است) سخن عجیبی بر زبان می راند:
ترجمه: سوگند به آسمان بارش انگیز (۱۱) سوگند به زمین شکافدار(آماده کشت) (۱۲) [که] در حقیقت قرآن گفتاری قاطع و روشنگر است(۱۳) و آن شوخی نیست (۱۴) آنان دست به نیرنگ می زنند (۱۵) و [من نیز] دست به نیرنگ می زنم (۱۶) پس کافران را مهلت ده و کمی آنان را به حال خود واگذار (۱۷)
دقت کنید که در آیه شانزده ضمیر اول شخص مفرد است و مشخصا منظور شخص نویسنده است.
نویسنده از محمد می خواهد که موقتا دست از موعظه بردارد تا او به نیرنگی دست زند. ما نمی دانیم او قصد چه نیرنگی دارد . آیا او متوجه شده است که این موعظه های کوتاه و ترساندن از عذاب قیامت قریب الوقوع جوابگو نیستند؟
آیا وی به این نتیجه رسیده که برای تاثیر گذاری بیشتر باید مستقیما متنی به محمد داد که به زعم وی از زبان خدا یا فرشته ای جاری شده باشد؟
آیا باید شروع کنند به ترجمه ذکر و داستان هایی از کتب مقدس و تاویل و تفسیر آنها برای محمد؟ نویسنده سوگند میخورد که قرآن روشن و واضح است؛ اما گویا از نظر مشرکین چنین نبود و احتمالا وی به این فکر افتاده که موعظه ها و سخنان واضح تری را برای محمد ارسال کند.
از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز الله تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد.
اما در سوره ۷۶ (#سوره_انسان) در همان اولین آیه نوشته می شود:
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ
شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱
#ترجمه: آیا زمانی طولانی برای انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟
سپس ناگهان الله به شکل اول شخص جمع ظاهر می شود:
#ترجمه: ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲) ماه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳). ما برای کافران زنجیرها و غلها و شعله های سوزان آماده کرده ایم (۴) ...》
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_بيست_و_پنجم بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود. همچنین بعید است که متن, #محمد را خطاب قرار دهد . زیرا…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_ششم
در آیه ۲۹ به عنوان پایان نوشته می شود:
《 این [آیات] پند نامه ای است تا هرکه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد (۲۹) و تا الله نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا الله دانای حکیم است(۳۰) هر که را خواهد به رحمت خویش در می آورد و براط ظالمان عذابی پر درد آماده کرده است (۳۱)
بنابراین در این سوره نقل قول مشخص است و در انتها گفته میشود که این ذکر است برای کسانی که که پند گیرند . پس در اینجا ما با یک نقل قول طرف هستیم که از زبان خدا بیان شده است
در نتیجه، اگر سوره های کوتاه پایانی آخر کتاب قرآن را همانطور که بسیاری از مفسرین و پژوهشگران قرآنی اذعان دارند، به لحاظ زمانی مقدم بر سوره های بلندتر بدانیم، با مطالعه آنها در می یابیم که الله به تدریج و بر اساس یک ضرورت، به شکل اول شخص جمع در متن ظاهر می شود. چرا اینطور است ؟ چرا بعد از مدتی، مولف گاهی در نقش الله یا فرشته خدا ظاهر می شود؟
این مسئله برای فرضیه ما تا حدی چالش برانگیز است، همیشه برای من سوال بود که چرا نویسنده در نامه های شخصی مجبور بوده گاهی نقش الله یا فرشته الله را برای محمد ایفا کند .
در نظر گرفتن متن قرآن به صورت مجموعه ای از نامه ها تا حدی زیادی معنای آیات اولیه هر سوره را روشن می سازد. اما باید نکته دیگری را هم در نظر بگیریم که منظور اصلی بسیاری از نامه هاست (خصوصا سوره های بلند). پاسخ را باید در #سوره_یونس آیه ۳۹ جستجو کرد :
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ
تَأْوِيلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَانْظُرْ
كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
#ترجمه: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانی [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان] را تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.》
همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود:
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده 》
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست》
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن》
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز برعهده ماست.
نویسنده از #محمد می خواهد که عجله نکند و صبر کند که از آنچه برایش فرستاده شده در نامه ها جمع بندی شود و منتظر توضیح و بیان کتب ارسالی از سوی ایشان بماند. پس نامه ها علاوه بر پاسخ به مسائل پیش آمده در رسالت محمد، این هدف را دنبال می کنند که خلاصه و جمع بندی و اشاراتی به متن داشته باشند و یا نکات مهم کتب الحاقی را به محمد گوشزد می شود.
ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_بيست_و_هفتم بعد از مدتی، زمانی که نویسنده متوجه می شود محمد در بیان موعظات خود دچار مشکل است (بسیاری از آیات به این موضوع اشاره دارند)، وی شروع می کند به تاویل کتب و قرآن در نامه (به همین دلیل همانطور…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_بيست_و_هشتم(آخر)
در اغلب موارد و در سوره های بلند قرآن، متن اشاراتی دارد به متن دیگری که مفصل تر است و آنرا تاویل میکند.
به همین خاطر در اکثر موارد کلمه "اذ"یا ذکر کن آمده است. گاها نویسنده در میان تاویل خود از متن الحاقی، #محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛
سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد(به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در #سوره_قلم می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ
نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد》
-لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ
مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد.
-فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید》
ظاهرا این آیات اشاره به داستان #یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
-أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟!
چرا باید عبارت(الم ترا = آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟
در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در #سوره_نمل آیه ۳۰ ، متن ناگهان نقل قولی را از #سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده #سوره_بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند و آن را تبديل به يك سوره كرده و بدليل بزرگى نام آنرا بقره نهاده اند زيرا اعراب هر چيز بزرگى را به گاو تشبيه ميكردند.
در مقاله اى كه بزودى خدمتتان ارائه خواهم داد، به #كتاب_فرقان خواهم پرداخت و اينكه اين كتاب چه هست و اكنون در كجا استفاده ميشود.
پايان...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_بيست_و_هشتم(آخر)
در اغلب موارد و در سوره های بلند قرآن، متن اشاراتی دارد به متن دیگری که مفصل تر است و آنرا تاویل میکند.
به همین خاطر در اکثر موارد کلمه "اذ"یا ذکر کن آمده است. گاها نویسنده در میان تاویل خود از متن الحاقی، #محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛
سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد(به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در #سوره_قلم می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ
نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد》
-لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ
مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد.
-فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید》
ظاهرا این آیات اشاره به داستان #یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
-أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟!
چرا باید عبارت(الم ترا = آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟
در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در #سوره_نمل آیه ۳۰ ، متن ناگهان نقل قولی را از #سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده #سوره_بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند و آن را تبديل به يك سوره كرده و بدليل بزرگى نام آنرا بقره نهاده اند زيرا اعراب هر چيز بزرگى را به گاو تشبيه ميكردند.
در مقاله اى كه بزودى خدمتتان ارائه خواهم داد، به #كتاب_فرقان خواهم پرداخت و اينكه اين كتاب چه هست و اكنون در كجا استفاده ميشود.
پايان...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️افسانه اصحاب فیل كپى از اسطوره هاى قديمى است
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى(كانال تفكر انتقادى)
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ اسلام) با استاد محمد المسیح
#سوره_فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما برای تاریخ اسلامی سورهای مهم است، چون تمهیدی است برای ولادت محمد كه مثل عیسی، یک تاریخ معجزه محور ساخته شود. به همین خاطر پس از ۱۳۰ سال از وفات محمد، سیره نويسان و مفسران، برای نوشتن داستانی بسیار مفصلتر از سوره فیل، پیدا شدند؛ داستانی که تناقضات حیرتآوری با عقل سلیم دارد.
الله از کعبه وقتی مرکز شرک بود، حفاظت کرد، اما هنگامی که قرامطه کعبه را منهدم کردند و حجرالاسود را دزدیدند، هیچ نکرد و هنگامی که حجاج کعبه را با منجنیق ویران کرد، گفت: «چون جدال بین مسلمانان است، لازم نیست من دخالت کنم!»
▪️ توضيحات: در اسطوره هاى هندو، اسكندر مقدونى قصد حمله به هند را دارد كه با سپاهى شامل ٣٠٠ فيل جنگى به سوى هند حركت ميكند، اما شيوا، خداى هندوها بوسيله پرنده هايى كه از منقارشان گلوله آتشين بيرون مى آمد سپاه اسكندر را شكست ميدهند
@Iamkheradgera
ترجمه و زيرنويس: عبدالله و بهرام بسطامى(كانال تفكر انتقادى)
مصاحبه حامد عبدالصمد (منتقدِ اسلام) با استاد محمد المسیح
#سوره_فیل در قرآن کاملا قهریست و هیچ جزئیاتی از کیستی اصحاب فیل و چرایی آن واقعه را گزارش نمیکند؛
اما برای تاریخ اسلامی سورهای مهم است، چون تمهیدی است برای ولادت محمد كه مثل عیسی، یک تاریخ معجزه محور ساخته شود. به همین خاطر پس از ۱۳۰ سال از وفات محمد، سیره نويسان و مفسران، برای نوشتن داستانی بسیار مفصلتر از سوره فیل، پیدا شدند؛ داستانی که تناقضات حیرتآوری با عقل سلیم دارد.
الله از کعبه وقتی مرکز شرک بود، حفاظت کرد، اما هنگامی که قرامطه کعبه را منهدم کردند و حجرالاسود را دزدیدند، هیچ نکرد و هنگامی که حجاج کعبه را با منجنیق ویران کرد، گفت: «چون جدال بین مسلمانان است، لازم نیست من دخالت کنم!»
▪️ توضيحات: در اسطوره هاى هندو، اسكندر مقدونى قصد حمله به هند را دارد كه با سپاهى شامل ٣٠٠ فيل جنگى به سوى هند حركت ميكند، اما شيوا، خداى هندوها بوسيله پرنده هايى كه از منقارشان گلوله آتشين بيرون مى آمد سپاه اسكندر را شكست ميدهند
@Iamkheradgera
I am kheradgera
▪️ قرآن را چه کسانی نوشتند؟ #قسمت_پنجم مسلمانان ادعا ميکنند که کعبه را ابراهیم ساخته است. اما مقام ابراهیم که قرار است جایگاهی برای نماز گذاردن و طواف کنندگان و معتکفان باشد واقعا کجاست؟ پاسخ به این سوال سخت نیست. منظور از «مقام ابراهیم»، همان "cave of…
▪️ قرآن را چه کسانی نوشتند؟
#قسمت_ششم(آخر)
کاملا مشخص است که آنها به دلیل سکونت در مقام ابراهیم، خود را پیرو دین ابراهیم می دانستند و عقاید آنان، عقایدی بود بین یهودیان و مسیحیان (یعنی در حالیکه عیسی را می پذیرفتند شریعت یهود را هم رعایت می کردند). این جایگاهی میانی این فرقه بین مسیحیان و یهودیان، در قرآن سوره بقره آیه ١٤٣ اشاره شده است:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ....
#ترجمه: و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد...
آیا اصلا می توان قبول کرد که مسلمانان یا اعراب حجاز امت میانه بین مسیحیان و یهودیان باشند؟ کاملا واضح است که در اینجا، اشاره است به نقش میانی مسیحیان یهودی.
برخی دیگر از آیات قرآن مثلا آیه اول سوره ٩٥ که از #زیتون و #انجیر نام برده می شود (یا قسم خورده می شود)، مشخص می کند که مکان نویسندگان جایی است خوش آب و هوا تر از حجاز و در آن درختان زیتون و انجیر می روییده است.
می دانیم که اسراییل از دیرباز مکان رویش درختان زیتون و انجیر بوده است(حتی انجیل از خشکیده شدن درخت انجیر توسط عیسی روایت می کند). آیات دیگر نیز نشان از این دارد که نویسندگان به دریا نزدیکی داشته اند.
اگرچه ما نمی توانیم درباره مکان دقیق این فرقه مطمئن باشیم، اما شک زیادی نیست که آنها در #سوره_بقره، درباره مقام ابراهیم یا آرامگاه ابراهیم در حبرون سخن می گویند. منظورشان از مسجدالحرام، صفا، مروه، مراسم حج، قبله، به هیچ عنوان کعبه و مکه نیست. همچنین اگر یافته های #دن_گیبسون درباره تغییر قبله را بپذیریم، پس احتمالا این قبله های مسجدهای اولیه نه به سوی پترا (بنا به ادعای گیبسون) و نه اورشلیم و مکه، بلکه به سوی شهر #حبرون بوده است (البته مشکل محاسبه و دقت وجود دارد.) با این وجود، بحث قبله، به دلایل زیادی گمراه کننده است و بهتر است به خود متن قرآن به عنوان تنها منبع اتکا کنیم.
به طور خلاصه، تاکید قرآن روی اینکه دین یکی است و ابراهیم نه یهودی بوده است و نه نصرانی و دیگر عقاید منعکس شده در قرآن با عقاید مسیحیان یهودی آنزمان که به صورت فرقه های الحادی در جنوب اسراییل به سر می بردند، مطابقت دارد. از اشارات اندک موجود در قرآن می توان گفت که آنها احتمالا در شهر حبرون زندگی می کردند و منظور قران از بیت همان آرامگاه ابراهیم است و رومیان نیز در شهر درعا در نزدیکی حبرون شکست خوردند.
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_ششم(آخر)
کاملا مشخص است که آنها به دلیل سکونت در مقام ابراهیم، خود را پیرو دین ابراهیم می دانستند و عقاید آنان، عقایدی بود بین یهودیان و مسیحیان (یعنی در حالیکه عیسی را می پذیرفتند شریعت یهود را هم رعایت می کردند). این جایگاهی میانی این فرقه بین مسیحیان و یهودیان، در قرآن سوره بقره آیه ١٤٣ اشاره شده است:
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ....
#ترجمه: و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد...
آیا اصلا می توان قبول کرد که مسلمانان یا اعراب حجاز امت میانه بین مسیحیان و یهودیان باشند؟ کاملا واضح است که در اینجا، اشاره است به نقش میانی مسیحیان یهودی.
برخی دیگر از آیات قرآن مثلا آیه اول سوره ٩٥ که از #زیتون و #انجیر نام برده می شود (یا قسم خورده می شود)، مشخص می کند که مکان نویسندگان جایی است خوش آب و هوا تر از حجاز و در آن درختان زیتون و انجیر می روییده است.
می دانیم که اسراییل از دیرباز مکان رویش درختان زیتون و انجیر بوده است(حتی انجیل از خشکیده شدن درخت انجیر توسط عیسی روایت می کند). آیات دیگر نیز نشان از این دارد که نویسندگان به دریا نزدیکی داشته اند.
اگرچه ما نمی توانیم درباره مکان دقیق این فرقه مطمئن باشیم، اما شک زیادی نیست که آنها در #سوره_بقره، درباره مقام ابراهیم یا آرامگاه ابراهیم در حبرون سخن می گویند. منظورشان از مسجدالحرام، صفا، مروه، مراسم حج، قبله، به هیچ عنوان کعبه و مکه نیست. همچنین اگر یافته های #دن_گیبسون درباره تغییر قبله را بپذیریم، پس احتمالا این قبله های مسجدهای اولیه نه به سوی پترا (بنا به ادعای گیبسون) و نه اورشلیم و مکه، بلکه به سوی شهر #حبرون بوده است (البته مشکل محاسبه و دقت وجود دارد.) با این وجود، بحث قبله، به دلایل زیادی گمراه کننده است و بهتر است به خود متن قرآن به عنوان تنها منبع اتکا کنیم.
به طور خلاصه، تاکید قرآن روی اینکه دین یکی است و ابراهیم نه یهودی بوده است و نه نصرانی و دیگر عقاید منعکس شده در قرآن با عقاید مسیحیان یهودی آنزمان که به صورت فرقه های الحادی در جنوب اسراییل به سر می بردند، مطابقت دارد. از اشارات اندک موجود در قرآن می توان گفت که آنها احتمالا در شهر حبرون زندگی می کردند و منظور قران از بیت همان آرامگاه ابراهیم است و رومیان نیز در شهر درعا در نزدیکی حبرون شکست خوردند.
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
💥از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
🔥پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
💥کانال خردگرا 👈
@Iamkheradgera
در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
لينك منبع:
#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
لينك منبع:
#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
#منبع:
فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
🔥پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
💥کانال خردگرا 👈
@Iamkheradgera
💥از ديد اسلام، اختلاس كردن جرم نيست و مجازاتى ندارد
🔴در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
⭕حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
📚#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
🔴#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
📚#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
🔴#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
📚#منبع: فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
🔥کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
🔴در دين اسلام طبق آيه ٣٨ #سوره_مائده بايد دست دزد قطع شود حال آنكه اگر كسى #اختلاس و كلاهبردارى كند دستش قطع نميشود و اصولاً اين دين مبين با اختلاسگر و كلاهبردار سر دشمنى ندارد و اختلاس و كلاهبردارى و چپاول اموال مردم مشمول حكم اين آيه نميشود.
⭕حكم اين آيه تنها براى دزديهاى كوچك ثابت است و كاربرد دارد، اين مسئله به صورت يك حكم كلى در اسلام مطرح شده و مربوط به مذهب خاصى نيست و شيعه و سُنى هم ندارد. اينهم مدرك از كتب معتبر مسلمين:
#روايت_اول- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ خَشْرَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ،
عَنْ جَابِرٍ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَيْسَ عَلَى خَائِنٍ، وَلَا مُنْتَهِبٍ، وَلَا مُخْتَلِسٍ
قَطْعٌ»: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ
#ترجمه: جابر عبدالله انصارى از پيامبر اسلام نقل كرده است كه دست خائن و چپاولگر و مختلس قطع نميشود.
اين روايت حسن و صحيح است و نزد اهل علم به آن عمل ميشود.
📚#منبع: سنن الترمذى، ابوعيسى ترمذى،أبواب الحدود، باب جاء في الخائن والمختلس و المنتهب، جلد ٤ صفحه ٥٢ تحقيق وتعليق: احمد محمد شاكر
🔴#روايت_دوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصٌ،
عَنْ أَشْعَثَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: قَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ فِي
الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#روايت_سوم- حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا
حَفْصٌ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ،
قَالَ: «لَيْسَ فِي الْغُلُولِ قَطْعٌ»
#ترجمه: طبق حديث جابر از پيامبر اسلام نقل است كه در كلاهبردارى دست قطع نميشود
📚#منبع: مصنف ابن ابى شعبه، كتاب الحدود ، باب فِي الرَّجُلِ يُؤْخَذُ وَقَدْ غَلَّ، مَا عَلَيْهِ
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض ، جلد ٥ صفحه ٥٣٠
🔴#روايت_چهارم: محمد بن جعفر الكوفي، عن محمد بن عبد الحميد، عن سيف بن عميرة، عن منصور ابن حازم قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: يقطع النباش والطرار، ولا يقطع المختلس
📚#منبع: فروع الكافى، شيخ كلينى، كتاب الحدود ، باب حد النباش، جلد ٧ صفحه ٢٢٩
#ترجمه: منصور بن حازم ميگويد از امام صادق شنيدم كه مى فرمود دست كفن دزد و جيب بُر قطع ميشود اما دست اختلاسگر قطع نميشود
#علامه_مجلسى نيز در مرأة العقول اين حديث را بر ظاهر صحيح دانسته است و درباره آن ميگويد
الحديث السادس :
صحيح على الظاهر
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمدتقى مجلسى جلد : ٢٣ صفحه : ٣٥٧
پس مشخص شد كه علت اين اختلاسها در كشور چه بوده است و چرا دست اختلاسگران در چپاول اموال مردم باز است.
🔥کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera