❇ گاهی اثر ضربه #سیلی_واقعیت به سرعت از #حافظه مان پاک می شود: می توان آن را لحظۀ گذار یا یک هشیارسازی کوتاه دردناک نامید.
✳ اما گاهی این ضربه به گونه ای نواخته می شود که بی حس می شویم و تا چند هفته حیران و سرگردان می مانیم.
✅ اما این ضربه هر جور که نواخته شود یک ویژگی مشخص دارد:
✳ #سیلی_واقعیت دردناک است نه انتظارش را داریم و نه علاقه ای به آن و قطعا آن را نمی خواهیم.
✳ متاسفانه این #سیلی تازه شروع کار است و آنچه در ادامۀ آن رخ می دهد به مراتب سخت تر خواهد بود.
✅ در ابتدا، بیدارمان می کند و سپس خود را با شکاف روبرو می بینیم.
✅ من این مسئله را #شکاف_واقعیت نامیدم، زیرا در یک سمت واقعیتی قرار دارد که حقیقت زندگی ماست، در سمت دیگر واقعیتی که تمایل داریم آن را داشته باشیم.
✳ هر چه شکاف و فاصله میان این دو واقعیت، یعنی آنچه هست و آنچه تمایل داریم باشد بیشتر شود احساسات برانگیخته شده در ما دردناک تر خواهد بود.
✅ احساساتی از قبیل: #حسادت، #حسرت، #ترس، #ناامیدی، #شوک، #غم و #اندوه، #خشم، #اضطراب، #احساس_گناه، شاید حتی #تنفر، #ناامیدی و #انزجار.
✳ در حالی که ضربه سیلی بسیار سریع رخ می دهد، ولی شکاف حاصل از آن چند روز، هفته، ماه یا سال و حتی چند دهه باقی می ماند.
📚 #برشی_از_کتاب: #سيلي_واقعيت
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📗 صفحه: 12
🆔 @Sayehsokhan
✳ اما گاهی این ضربه به گونه ای نواخته می شود که بی حس می شویم و تا چند هفته حیران و سرگردان می مانیم.
✅ اما این ضربه هر جور که نواخته شود یک ویژگی مشخص دارد:
✳ #سیلی_واقعیت دردناک است نه انتظارش را داریم و نه علاقه ای به آن و قطعا آن را نمی خواهیم.
✳ متاسفانه این #سیلی تازه شروع کار است و آنچه در ادامۀ آن رخ می دهد به مراتب سخت تر خواهد بود.
✅ در ابتدا، بیدارمان می کند و سپس خود را با شکاف روبرو می بینیم.
✅ من این مسئله را #شکاف_واقعیت نامیدم، زیرا در یک سمت واقعیتی قرار دارد که حقیقت زندگی ماست، در سمت دیگر واقعیتی که تمایل داریم آن را داشته باشیم.
✳ هر چه شکاف و فاصله میان این دو واقعیت، یعنی آنچه هست و آنچه تمایل داریم باشد بیشتر شود احساسات برانگیخته شده در ما دردناک تر خواهد بود.
✅ احساساتی از قبیل: #حسادت، #حسرت، #ترس، #ناامیدی، #شوک، #غم و #اندوه، #خشم، #اضطراب، #احساس_گناه، شاید حتی #تنفر، #ناامیدی و #انزجار.
✳ در حالی که ضربه سیلی بسیار سریع رخ می دهد، ولی شکاف حاصل از آن چند روز، هفته، ماه یا سال و حتی چند دهه باقی می ماند.
📚 #برشی_از_کتاب: #سيلي_واقعيت
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📗 صفحه: 12
🆔 @Sayehsokhan
💬 #سپاسگزاریهای_ناگهان 🙏🙏
✳ آخرین باری که صمیمانه و از ته دل از #سیستم_ایمنی خود تشکر کرده اید کی بوده است؟
✅ این سیستم #شبانه_روز در حال تلاش است تا سالم بمانید.
👎در حالی که شما آنرا حق مسلم خود می دانید و اهمیتی به آن نمی دهید.
😷زمانی که یک ویروس کاملا ضعیف و ناتوانمان می کند، متوجه می شویم که چه نعمت خوبی داشتیم.🤒
🙌 #دستهایمان را حق مسلم خود می دانیم تا وقتی که آسیب ببینیم.
🤔 #حافظه را حق مسلم خود می دانیم تا وقتی دچار لغزش شود.
❤🙏 #تشکر و #قدردانی قلبی مبتنی بر حضور ذهن است.
📚 #برشی_از_کتاب : #عمل_عاشقانه
📘#نام_اصلی: #ACT_Of_Love
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #دكتر_شیرعلی_خرامین و #میترا_رفیعی
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
✳ آخرین باری که صمیمانه و از ته دل از #سیستم_ایمنی خود تشکر کرده اید کی بوده است؟
✅ این سیستم #شبانه_روز در حال تلاش است تا سالم بمانید.
👎در حالی که شما آنرا حق مسلم خود می دانید و اهمیتی به آن نمی دهید.
😷زمانی که یک ویروس کاملا ضعیف و ناتوانمان می کند، متوجه می شویم که چه نعمت خوبی داشتیم.🤒
🙌 #دستهایمان را حق مسلم خود می دانیم تا وقتی که آسیب ببینیم.
🤔 #حافظه را حق مسلم خود می دانیم تا وقتی دچار لغزش شود.
❤🙏 #تشکر و #قدردانی قلبی مبتنی بر حضور ذهن است.
📚 #برشی_از_کتاب : #عمل_عاشقانه
📘#نام_اصلی: #ACT_Of_Love
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #دكتر_شیرعلی_خرامین و #میترا_رفیعی
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #حافظه_تاریخی
سخنرانی مرحوم مهندس بازرگان در دانشگاه تهران درباره دین و حجاب از نگاه مرحوم آیتالله طالقانی
🆔 @sayehsokhan
سخنرانی مرحوم مهندس بازرگان در دانشگاه تهران درباره دین و حجاب از نگاه مرحوم آیتالله طالقانی
🆔 @sayehsokhan
"ما حافظه تاریخی نداریم"
@bahag 🌺🍃
دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
بعد از سقوط سلطنت، در همین چند سال اخیر، روشنفکران و کتابخوانان ایران تازه به این فکر افتادهاند که «ما حافظه تاریخی نداریم.»
راست است و این حقیقت قابل کتمان نیست. در کجای جهان، در قرن بیستم، اگر #فرخی_یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از طراز اوست)کشته میشد، کسی از گورجای او بیخبر میماند؟
نمیدانم شما تاکنون به این نکته توجه کردهاید که هیچکس نمیداند جای به خاکسپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟
این دیگر قبر #فرخی_سیستانی نیست که مربوط به یازده قرن پیش از این باشد و بگویند در حمله تاتار از میان رفته است. فرخی یزدی در سال تولد من و همسالان من کشته شده است و شاید قاتلان او، که آن جنایت را در زندان قصر مرتکب شدند، هنوز زنده باشند.
عمر طبیعی نسل قاتلان او چیزی حدود ۹۰ ـ ۹۵ سال است.
چرا هیچکس نمیداند که قبر فرخی یزدی کجاست؟ خواهید گفت: «شاید در فلان گورستانی بوده است که اینک تبدیل به پارک شده است.» در آن صورت این پرسش تلختر به میان خواهد آمد که چرا ما این چنین ناسپاس و فراموشکاریم که محلی که فرخی یزدی در آن مدفون شده است تبدیل به پارک شود و یک سنگ یادبود برای او در آن پارک نگذاریم؟
در کجای دنیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ شاعری که مانند #آرش_کمانگیر تمام هستی خود را در تیر شعر خود نهاده است و با دیکتاتوری بیرحم زمانه به ستیزه برخاسته است و در زندان همان نظام با «آمپول هوا» او را کشتهاند، چرا باید محل قبر او را هیچکس نداند؟ خواهید گفت: «از ترس نظام دیکتاتوری آن روز، کسی جرأت نکرده است که آن را ثبت و ضبط کند.» همه میدانند که دو سال بعد از مرگ فرخی یزدی آن نظام دیکتاتوری«کُن فیکون» شده است.
چرا کسانی که بعد از فروپاشی آن نظام آن همه دشنامها نثار بنیادگزارش کردند به فکر این نیفتادند که در جایی به ثبت و ضبط محل خاکسپاری فرخی یزدی بپردازند؟
هیچ عذری در این ماجرا پذیرفته نیست. هیچ خردمندی اینگونه عذرها را نخواهد پذیرفت.
در فرنگستان، همینطور که در خیابان راه میروید میبینید که بر دیوار بسیاری از ساختمانها، پلاک یا سنگی نهادهاند و بر آن نوشتهاند که فلان شاعر یا نویسنده یا دانشمند، در فلان تاریخ، دو روز یا یک هفته در این ساختمان زندگی کرده است.
جای دوری نمیروم. در همین دوره بعد از سقوط سلطنت، یعنی در بیست سال اخیر، اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیعالزمان فروزانفر، بزرگترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند.
هیچکس این حرف را باور نمیکند. من خود نیز باور نمیکردم تا ندیدم.
قصه از این قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من الان در روزنامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما درباره استاد #بدیعالزمان_فروزانفر هستم.» به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامهای مقاله نمینویسم از جمله «اطلاعات» حتما از کتابی نقل شده است. ایشان، آنگاه خودشان را معرفی کردند: خانم دکتر گل گلاب، استاد دانشگاه تهران، به نظرم دانشکده علوم. پس ازین معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم دکتر #حسین_گل_گلاب استاد برجسته دانشگاه تهران هستند که عمّه ایشان ـ خواهر مرحوم دکتر گل گلاب ـ همسر استاد فروزانفر بود.
آنگاه خانم دکتر گل گلاب با لحن سوگوار مُصرّی خطاب به من گفتند: «آیا شما میدانید که قبر استاد فروزانفر را، اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر به مبلغ یک میلیون تومان فروختهاند؟»
من در آن لحظه، «به دست و پای بمردم». ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم.
در کجای دنیا چنین واقعهای، آن هم در پایان قرن بیستم، امکانپذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع #حافظه_تاریخی داشت؟
حق دارند کسانی که میگویند «ما حافظه تاریخی نداریم»
فقر حافظه تاریخی ما نتیجه نداشتن «آرشیو ملی» است؛ نه در قیاس با فرانسه و انگلستان که در قیاس با همسایگانمان.
آرشیو ما کجا و آرشیو عثمانی (یعنی ترکیه قرن اخیر) کجا؟!!
اگر شما از دولت فرانسه بپرسید که «در فلان تاریخ، و در فلان قهوهخانه خیابان شانزهلیزه، آقای #ویکتور_هوگو یک فنجان قهوه خورده است؛ صورت حساب آن روز ویکتور هوگو، در آن کافه مورد نیاز من است»، فوراً از آرشیو ملی فرانسه میپرسند و به شما پاسخ میدهند، اما ما جای قبر فرخی یزدی را نمیدانیم!
🆔 @sayehsokhan
@bahag 🌺🍃
دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
بعد از سقوط سلطنت، در همین چند سال اخیر، روشنفکران و کتابخوانان ایران تازه به این فکر افتادهاند که «ما حافظه تاریخی نداریم.»
راست است و این حقیقت قابل کتمان نیست. در کجای جهان، در قرن بیستم، اگر #فرخی_یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از طراز اوست)کشته میشد، کسی از گورجای او بیخبر میماند؟
نمیدانم شما تاکنون به این نکته توجه کردهاید که هیچکس نمیداند جای به خاکسپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟
این دیگر قبر #فرخی_سیستانی نیست که مربوط به یازده قرن پیش از این باشد و بگویند در حمله تاتار از میان رفته است. فرخی یزدی در سال تولد من و همسالان من کشته شده است و شاید قاتلان او، که آن جنایت را در زندان قصر مرتکب شدند، هنوز زنده باشند.
عمر طبیعی نسل قاتلان او چیزی حدود ۹۰ ـ ۹۵ سال است.
چرا هیچکس نمیداند که قبر فرخی یزدی کجاست؟ خواهید گفت: «شاید در فلان گورستانی بوده است که اینک تبدیل به پارک شده است.» در آن صورت این پرسش تلختر به میان خواهد آمد که چرا ما این چنین ناسپاس و فراموشکاریم که محلی که فرخی یزدی در آن مدفون شده است تبدیل به پارک شود و یک سنگ یادبود برای او در آن پارک نگذاریم؟
در کجای دنیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ شاعری که مانند #آرش_کمانگیر تمام هستی خود را در تیر شعر خود نهاده است و با دیکتاتوری بیرحم زمانه به ستیزه برخاسته است و در زندان همان نظام با «آمپول هوا» او را کشتهاند، چرا باید محل قبر او را هیچکس نداند؟ خواهید گفت: «از ترس نظام دیکتاتوری آن روز، کسی جرأت نکرده است که آن را ثبت و ضبط کند.» همه میدانند که دو سال بعد از مرگ فرخی یزدی آن نظام دیکتاتوری«کُن فیکون» شده است.
چرا کسانی که بعد از فروپاشی آن نظام آن همه دشنامها نثار بنیادگزارش کردند به فکر این نیفتادند که در جایی به ثبت و ضبط محل خاکسپاری فرخی یزدی بپردازند؟
هیچ عذری در این ماجرا پذیرفته نیست. هیچ خردمندی اینگونه عذرها را نخواهد پذیرفت.
در فرنگستان، همینطور که در خیابان راه میروید میبینید که بر دیوار بسیاری از ساختمانها، پلاک یا سنگی نهادهاند و بر آن نوشتهاند که فلان شاعر یا نویسنده یا دانشمند، در فلان تاریخ، دو روز یا یک هفته در این ساختمان زندگی کرده است.
جای دوری نمیروم. در همین دوره بعد از سقوط سلطنت، یعنی در بیست سال اخیر، اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیعالزمان فروزانفر، بزرگترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند.
هیچکس این حرف را باور نمیکند. من خود نیز باور نمیکردم تا ندیدم.
قصه از این قرار بود که روزی خانمی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: «من الان در روزنامه اطلاعات مشغول خواندن مقاله شما درباره استاد #بدیعالزمان_فروزانفر هستم.» به ایشان عرض کردم که من در هیچ روزنامهای مقاله نمینویسم از جمله «اطلاعات» حتما از کتابی نقل شده است. ایشان، آنگاه خودشان را معرفی کردند: خانم دکتر گل گلاب، استاد دانشگاه تهران، به نظرم دانشکده علوم. پس ازین معرفی دانستم که ایشان دختر مرحوم دکتر #حسین_گل_گلاب استاد برجسته دانشگاه تهران هستند که عمّه ایشان ـ خواهر مرحوم دکتر گل گلاب ـ همسر استاد فروزانفر بود.
آنگاه خانم دکتر گل گلاب با لحن سوگوار مُصرّی خطاب به من گفتند: «آیا شما میدانید که قبر استاد فروزانفر را، اولیای حضرت عبدالعظیم به یک نفر تاجر به مبلغ یک میلیون تومان فروختهاند؟»
من در آن لحظه، «به دست و پای بمردم». ولی باور نکردم تا خودم رفتم و به چشم خویشتن دیدم.
در کجای دنیا چنین واقعهای، آن هم در پایان قرن بیستم، امکانپذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع #حافظه_تاریخی داشت؟
حق دارند کسانی که میگویند «ما حافظه تاریخی نداریم»
فقر حافظه تاریخی ما نتیجه نداشتن «آرشیو ملی» است؛ نه در قیاس با فرانسه و انگلستان که در قیاس با همسایگانمان.
آرشیو ما کجا و آرشیو عثمانی (یعنی ترکیه قرن اخیر) کجا؟!!
اگر شما از دولت فرانسه بپرسید که «در فلان تاریخ، و در فلان قهوهخانه خیابان شانزهلیزه، آقای #ویکتور_هوگو یک فنجان قهوه خورده است؛ صورت حساب آن روز ویکتور هوگو، در آن کافه مورد نیاز من است»، فوراً از آرشیو ملی فرانسه میپرسند و به شما پاسخ میدهند، اما ما جای قبر فرخی یزدی را نمیدانیم!
🆔 @sayehsokhan