نشر سایه سخن
9.72K subscribers
13K photos
4.74K videos
270 files
3.77K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
وطن واقعی من
[با یاد یارِ شاطرِ فرهنگِ ایران]


▪️وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به ‌پا خاسته. ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ می‌نواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن می‌گفتند. این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.
مرحوم استاد دکتر احسان یارشاطر
[بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پروژهٔ بین‌المللی ایران‌شناختی، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک]
۱۴ فروردین ۱۲۹۹ همدان
۱۰ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا
#احسان_یارشاطر
🆔 @Sayehsokhan
یکم بهمن‌ماه زادروز #فردوسی_بزرگ
(روز آموزگار ایرانی)
سخن‌سرای نامی و سراینده‌ی شاهنامه حماسه‌ی ملی ایران بر تمام ایرانیان, پارسی زبانان سراسر جهان, میهن‌دوستان و همه همراهان عزیز خجسته باد.

🆔 @Sayehsokhan
اردشیر بابکان در عهدنامه‌ای که به پسرش شاپور تقریر می‌کند، علّت سقوط حکومت‌ها را سه چیز می‌داند:
۱- شهریار و حاکمِ ظالم
۲-سپردن کار به فرومایگان و بی‌خردان بجای نخبگان و هنرمندان
۳- فساد مالی و سیرناپذیری قدرتمندان در کسب ثروت.

سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر‌شهریار؛
دگر آنکه بی سود را برکشد
ز مردِ هنرمند برتر کشد؛
سه دیگر که با گنج خویشی کُنَد
به دینار کوشد که بیشی کُنَد
.

#فردوسی
#شاهنامه
(پادشاهی اردشیر بابکان)، ابیات ۵۶۱ تا ۵۶۳

جوش‌دریا

🆔 @Sayehsokhan
«همدلی» یکی از عجیب‌ترین خصلت‌های بَشرهست. اینکه شادیِ کسی شادیِ تو باشد و دردش درد تو

انگار نورون‌های متصل به مغزِ تو امتداد پیدا کرده و وارد بدن و مغز او شده‌اند.  حسی عجیب و باشکوه از «یکی شدن».


‏شعور و وجدان را می‌توان به عضلات تشبیه کرد.
هر عضله‌ای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیف‌تر میشود !

#یوستین_گردر



چه گفتند دانندگانِ خرد
که هر کس که بَد کرد کَیفر برد

بمانَد به تیمار دل پر ز درد
چو ما مانده‌ایم ای شهِ زادمرد

هِزَبر جهان‌سوز و نراَژدَها
ز دامِ قضا هم نیابد رها

وُ دیگر که بی‌باک و ناپاک‌دیو
ببرّد ز دل ترسِ گیهان‌خدیو

#فردوسی

🆔 @Sayehsokhan
بخواه آن‌چه خواهی و دیگر ببخش
مکن بر دلِ ما چنین روزْ دَخْش

که داند که فردا چه شاید بُدَن
بدین داستانی نباید زدن

گر این کینه از مغز بیرون کنی
بزرگی و دانش بَراَفزون کنی

بیاسای چندی و با بَد مکوش
سوی مردمی یاز و بازآر هوش

بزرگان به دانش بیابند راه
ز دریا گذر نیست بی‌آشْناه

همان تابشِ مِهر نَتْوان نِهفت
نَه روبَه توان کرد با شیر جفت

به مَردی ز دل دور کُن خشم و کین
جَهان را به چَشم جوانی مبین

به دل خرّمی دار و بگذر ز رود
تو را باد از پاک‌یزدان درود


#فردوسی

#سلام_صبحتون_بخیر
آدینه‌تون متبرک باد!

🆔 @Sayehsokhan
با اینکه #فردوسی داستان‌سرای جنگ‌هاست، و بهترین وصف‌ها را از میدان‌های جنگ و هنرنمایی جنگجویان در شاهنامه می‌خوانیم، با این همه او از جنگ و خونریزی نفرت دارد و آن را ناگزیر و حکم سرنوشت می‌داند. حکیمی که شاهکار خود را به نام «خداوند جان و خرد» آغاز کرده، طبیعی است که قدر جان انسان‌ها را بداند، حتی قدر جان مورچه دانه‌کش را هم بداند. او در جاهای فراوان جنگ را می‌نکوهد. "پیران‌ویسه" در گفتگو با رستم می‌گوید:‌

مرا آشتی بهتر آید ز جنگ‌
نباید گرفتن چنین کار تنگ‌

در جواب او از رستم می‌شنویم که:‌

پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ‌
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ‌

رستم کوشش فراوان می‌کند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد. توفیق نمی‌یابد. در آخرین لحظه‌ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها می‌کند، خدا را گواه می‌گیرد که این کار به دلخواه او نیست:‌

همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور

همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا، هم روان مرا

که چندین بپیچم که اسفندیار‌
مگر سر بپیچاند از کارزار

تو دانی به بیداد کوشد همی‌
همی جنگ و مردی فرو شد همی‌

به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر

جنگهای ایرانیان در #شاهنامه، هیچ‌گاه به قصد کشورگشایی و تصرف سرزمین دیگران یا تحمیل کیش و آیین خویش یا به چنگ آوردن غنایم جنگی نیست. شاهنامه، حماسه اسکندر و چنگیز و تیمور نیست که از شرق و غرب به ایران می‌تاختند. شاهنامه حماسه مردم ایران است در دفاع از هستی ملی و پایداری ابدی در برابر هرچه اهریمنی و انیرانی است. از آن گذشته، کین‌خواهی کشتگان مظلوم هم از علل جنگ‌هاست، چون جنگ‌های فریدون و منوچهر با سلم و تور به کین‌خواهی ایرج، و جنگ‌های رستم و کیخسرو به کین‌خواهی سیاوش. اساس این است که بیداد و بدی نباید بی‌کیفر بماند:‌


نگر تا چه گفته‌ست مرد خرد
که هرکس که بد کرد، کیفر برد


دکتر محمد امین ریاحی

🆔 @Sayehsokhan
👈#هویت_ایرانی و #شاهنامه
🍃🍃🍃

از عوامل ملیّت و هویّت چند چیز از بقیه مهم‌تر است: زبان مشترک، دین (عقاید مشترک)، نژاد، محدوده جغرافیایی، آداب و رسوم.

زبان ایران باستان از بین رفته و با استقلال نسبی خراسان، زبان این منطقه در حال تبدیل‌شدن به زبان ملّی بود و خود فردوسی از مهم‌ترین شکل‌دهندگان به این زبان جدید ملّی است. دین کهن ایران هم از بین رفته و دین جدیدی از بیرون ایران آمده بود که با مسئله ملیت و هویت تضّاد داشت.

#فردوسی جز به ضرورت به این دین جدید (آن هم شعبه اپوزیسیونی آن) اشاره نکرده اما از سوی دیگر هم می‌داند که دین قدیم دیگر از بین رفته و قابل تجدید حیات نیست، لذا اخلاقیات آن دین قدیم (از قبیل شاد بودن، بی‌آزار بودن، راستگویی و... ) را برجسته می‌کند و می‌توان گفت که بدین ترتیب به فرهنگ کهن تکیه می‌کند.

همان‌طور که از زبان عربی جز آن چند درصدی که ضروری است کمک نمی‌گیرد، از این دین جدید هم جز قلیلی که با اصول کلی دین قدیم در تضاد نیست مطمح نظر او نیست.

یک نکته مهم این است که مورخان کهن خودآگاه و ناخودآگاه سعی کردند دین و فرهنگ ایران باستان را تحریف کرده و با موهومات خراب کنند. چنان‌که مطالب تاریخ طبری و امثال آن در مورد زردشت و دین او پر از غرض‌ورزی‌ها و موهومات است (که پورداوود در مقدمه یشت‌ها اشاره کرده است) از قبیل این که زردشت شاگرد فلان پیامبر بنی اسرائیل بود، اما فردوسی به هیچ‌وجه این کارها را نکرده و مثلا هیچ کوششی در تطبیق رجال ایران باستان با رجال سامی (مانند خلط جمشید و سلیمان یا ابراهیم و زردشت) انجام نداده است.

شاعری به عظمت سعدی دین‌ها را مخلوط کرده و کشیش و برهمن و مغ را خلط کرده است. اما به‌طور کلی شاعرانی که از طریق شاهنامه با دنیای باستان مربوطه شده‌اند کمتر دچار غرض‌ورزی و موهومات شده‌اند از جمله حافظ که چنین تلمیحاتی دارد:
شاه ترکان سخن مدّعیان می‌شنود
شرمی از مظلمه خون سیاوشش باد

اما به هر حال کوشش اجداد نو دین ما در دشمنی با فرهنگ ایران باستان ثمر داد و تا پیش از تحقیقات جدید مسائلی چون آتش‌پرستی و امثال آن را به زردشتیان نسبت می‌دادند.

همان‌طور که قومیّت و نژاد ایرانی در تقابل با نژاد توران و روم قرار گرفته بود یک بار دیگر هم در مقابل اعراب و ترکان قرار گرفت.
محدوده جغرافیایی تغییر کرده بود اما فردوسی به روی خود نمی‌آورد و همان ایران بزرگ را مطرح می‌کند. بر آیین‌های مشترک اقوام ایرانی تکیه دارد: راستی، می خوردن، شادی، دلاوری و امثال آن. بارها از نوروز یاد می‌کند:
ابا فرّ و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد

از سوی دیگر، ایرانی با خواندن شاهنامه حس می‌کند که بسیاری از هنرهای او سابقه چند هزار ساله دارد، مثلا تذهیب‌نامه‌ها و کتاب‌ها و...


منبع: شاهِ نامه‌ها، صص ۳۰۱_ ۳۰۳
اثر استاد سیروس شمیسا
هرمس، چ اول ۱۳۹۶

🆔 @Sayehsokhan
بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سرتاپای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد

«با اطمینان می‌توان گفت که هیچ ملتی، شاعری از نوع #حافظ ندارد. #فردوسی بیش و کم نظایری در جهان دارد و #سعدی نیز. حتی جلال‌الدین #مولانا هم.
ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بی‌مانند است؛ شاعری که شعر فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دوره‌ای شعر او را آیینه‌ی اندیشه‌های خود بدانند و از نظر “پیر خطاپوش” حافظ که بر قلم صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگی روزانه مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سر سفره عقد و هفت سین سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند. چنین شاعری در جغرافیای کره‌ی زمین و در تاریخ بشریت منحصر به فرد است و همانند ندارد.»

دکتر #شفیعی_کدکنی

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بوشهر_زیبا

دعایی فوق‌العاده از #فردوسی

همی خواهم از کردگار جهان
  شناسنده‌ی آشکار و نهان

که باشد ز هر بد نگهدارتان
همه نیکنامی بُوَد یارتان

بگوئید این جمله در گوش باد
که یک تن به گیتی پریشان مباد


سلام. صبح و روز خوبی داشته باشید
صبحتان با  تمام حماسه‌هاي پيروزي شاهنامه درآميخته و سرفرازيتان ابدي باد!

🌺💐🌺

🆔 @Sayehsokhan
حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌گوید:

ز دانش چو جان ترا مایه نیست
به از خامشی، هیچ پیرایه نیست
🍃🍃🍃

گفتاری در باب توهم دانایی
توهم دانایی چیست؟ در یک جمله یعنی اینکه فکر کنیم مطلبی را می‌دانیم، در صورتی که اشتباه می‌کنیم. یعنی یا نمی‌دانیم و یا اشتباه و ناقص می‌دانیم و علت اصلی توهمِ دانستن یا همان توهم دانش، تصور ناقص ما نسبت به تمام یک مطلب و سپس مقایسه‌ی دانش خودمان با همان تصور است.

استیون اسلومان و فیلیپ فرنباخ نویسندگان کتاب “توهم دانش” معتقدند: منظور این نیست که مردم نادانند.
درواقع مردم بیشتر ازآنکه خودشان فکر می‌کنند نادانند.
همه ما کم و بیش از توهم فهمیدن رنج می‌کشیم؛ توهم اینکه فکر می‌کنیم چیزها چطور کار می‌کنند، درحالی که درک و دانش ما نسبت به آنها بسیار پایین است. اینکه برخی از ما در رشته‌ای تخصص و یا اطلاعات خوبی داریم درست است، ولی درباره بیشتر موضوعات حتی اطلاعات خیلی جزیی هم نداریم و آنچه می‌دانیم تنها “احساس دانستن” است.

آنها این پرسش را مطرح می‌کنند که چطور می‌توانیم بچرخیم و دانشمند به نظر برسیم درحالی که عملا چیزی بلد نیستیم؟ جوابش این است که ما با یک دروغ بزرگ زندگی می‌کنیم. به خودمان می‌گوییم که می‌فهمیم در اطرافمان چه می‌گذرد، اینکه نظرات ما بر اساس دانش‌مان است و اعمال‌مان بر اساس اعتقاداتی درست؛ هرچند که درواقع اینطور نیست. ما پیچیدگی‌ها را با توهم فهمیدن برای خود آسان می‌کنیم. ما اگر زمان بیشتری را صرف مطالعه و یادگیری در آن موضوع نماییم به زودی متوجه می شویم که اطلاعاتمان از آن موضوع کم بوده و توهم دانش ما در آن موضوع کمرنگ تر می شود و شاید از بین برود.

ما امروز زندگی خودمان را با توهم دانستن زیادی سپری می کنیم. همه‌ی مشکل زندگی ما هم این است که نمی دانیم که “خیلی نمی دانیم” و اصلاً کتاب نمی‌خوانیم. اگر فکر می‌کنیم که زیاد “می‌دانیم” دلیل اصلی آن این است که کتاب نمی‌خوانیم.

ابن سینا بزرگ‌مرد خرد می‌گوید تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم!. و این به معنای این است که قطعا ما در بسیاری از زمینه‌ها نااگاه و نادانیم… اگر در موضوعی اطلاعاتی نداریم و یا پاسخی را نمی‌دانیم بهتر است سکوت کنیم. بزرگان علم اخلاق در بسیاری موارد ما را دعوت به سکوت کرده اند و شاید یکی از پررهنمودترین سجایا توصیه به سکوت باشد.

#فردوسی می‌گوید:

«ز دانش چو جان تو را مایه نیست
به از خامشی، هیچ پیرایه نیست»

و سعدی استاد سخن در باب چهارم گلستان نیز از فواید خاموشی می‌گوید:

که گوهرشناسان راز «دهان جز به لؤلؤ نکردند باز».

نتیجه آن که ما با شنیدن خبر و پیامی و یا مطالعه اندکی در موضوعی دچار توهم دانش می‌شویم، درحالی که در بسیاری از موضوعات هیچ اطلاعاتی نداریم و بهتر است به جای اظهار نظر در هر زمینه‌ای مطالعه‌مان را بیشتر و صحبت کردن را کمتر کنیم.

✍️ سعدی قادری
🆔 @sayehsokhan
👈استاد #شفیعی_کدکنی و حکیم ابوالقاسم فردوسی

📙 ما قدر شاهنامه را غالباً نمی‌دانیم.
خیال می‌کنیم همهٔ زبان‌ها و همهٔ مللِ کرهٔ زمین شاعرانی از تراز فردوسی دارند.
محلی که دانشگاه هاروارد و اِم‌آی‌تی (MIT) قرار دارد اکنون مرکز ثقلِ علمِ کرهٔ زمین است. من در آنجا که پیاده به دفتر کارم در هاروارد می‌رفتم، می‌دیدم از سراسر جهان، توریست‌ها می‌آیند برای تماشای نقطه‌ای که هاروارد و اِم‌آی‌تی در فاصله‌ای نزدیک به‌هم قرار دارند.
در آنجا، سنگ مرمری هست و روی آن اسم مفاخر بشریّت در تاریخ نقل شده است.
آنجا افلاطون، ارسطو، هگل، کانت و... را می‌بینید.
روی آن سنگ از شاعران، هومر، دانته، شکسپیر و از کل مشرق زمین یعنی چین و هند و عرب و ایران، فقط یک شاعر نوشته شده است: #فردوسی.
هیچ کس دیگری نیست. نه عمر خیام، نه جلال الدین مولوی، نه متنبّی، نه ابوتَمّام، نه ابوالعَلای مَعرّی و نه هیچ شاعری از هند، نه هیچ شاعری از چین.
فقط در کنار هومر، دانته و شکسپیر شما آنجا فردوسی را می‌بینید.
همچین شاعری هیچ ملتی ندارد.
خیلی اهمیت دارد که ما این را بدانیم.
ما خیال می‌کنیم هر ملتی حماسه دارد و حماسه‌اش هم در حد ارزش شاهنامه است.

🆔 @sayehsokhan