آموزشکده توانا
55.7K subscribers
31.9K photos
37.5K videos
2.55K files
19.2K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«سلام توانا، گفته بودم بهتون که برادرم محمد حسینی رو با خودم به تخت جمشید و پاسارگاد می‌برم. در سفر نوروزیم به استان فارس، یا هر جای دیگری که در سال گذشته تا الان رفتم، یاد کیان همیشه و همه جا با من بوده، باهاش حرف زدم، از ایران، از کشوری که خواهیم ساخت، از آرزوهایی که کیان داشت و قراره که ما برآورده کنیم، دست به دست هک، با اتحاد و همدلی ...»

متن و تصاویر ارسالی مخاطبان توانا

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #ایران #اتحاد_رمز_پیروزی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«امروز با کیان رفتیم اصفهان، چهل‌ستون، پل خواجو، میدان نقش جهان، همه جا همراهم بود. فردا هم میریم سیزده بدر ... من محاله کیان حسینی، برادرم، قهرمان وطنم رو و اون چشمان مظلومش رو فراموش کنم. کیان حسینی نمرده، این رژیمه که در ذهن ما مرده و سرانجام خواهد رفت و اونوقت با کیان جشن می‌گیریم.»

- متن و تصاویر ارسالی مخاطبان

#محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #اصفهان #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«من دادخواه خون برادرم هستم.
کیان تو وجود منه
قلب منه
شما نمیدونی چقدر دوسش دارم.
شما نمیدونی من چه عذابی می‌کشم.
هم اندازه برادر خودم دوسش دارم.
می‌دونم خیلی از هموطنان مثل من برای جاویدنامامون احترام قائل هستن.
ما در سیزده‌به‌در عکس کیان (محمد حسینی) رو با خودمون بردیم.
در جشن و شادی.هامون، در سفر و همه جا این عزیزان با ما هستند و به ما یادآور میشن که هشیار باشیم و به مبارزه ادامه بدیم.
من و دخترم در راهپیمایی‌ها باتون خوردیم، گاز اشک‌آور بودیم، شاهد به خون غلطیدن جوونامون بودیم. چند تا از بچه‌ها جلوی چشم ما گلوله خوردن، دختر من می‌تونست یکی از همون جوونا باشه، ...من به عنوان خواهر کیان وظیفه دارم به خانواده‌های دادخواه سر بزنم، توانا جان، تو همین یک سال و نیم همه موهام سفید شد»

متن و تصاویر، ارسالی مخاطبان

- آموزشکده توانا به زودی دوره «داستان‌گویی و روایت‌گری برای حمایت از دیگری» را برگزار می‌کند.
اگر شما می‌خواهید صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی را به طور موثری بازتاب دهید و گوشه‌هایی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را به تصویر بکشید؛ چه برای مخاطبان داخلی و چه برای مخاطبان خارجی و جامعه جهانی، این دوره مختص شما است.

مدرسین این دوره فرید حائری‌نژاد، مستندساز و نوید خزانه‌ای وکیل و مشاور حقوقی هستند.


در ثبت‌نام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که می‌نویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و می‌توانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.

فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit

کانال تلگرام دوره:
https://t.me/advocatingforothers

- برای آشنایی با جلسات این دوره نیز می‌توانید به وبسایت سر بزنید:
https://tavaana.org/advocating-for-others/

#سیزده_به_در
#سیزده_بدر #کیان_حسینی
#محمد_حسینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، وقتی به روز جهانی پدر رسیدیم، اولین چهره‌ای که حتی پیش از پدر خودم جلوی چشمم اومد، آقا ماشاالله کرمی بود. پدر زحمتکشی که داغدار پسر برومندش شد. پدر دادخواهی که فقط به خاطر اینکه هر روز سر مزار پسرش می‌رفت و استوری می‌گذاشت و از میهمانانش استقبال می‌کرد، به شش سال حبس محکوم شده، پدر رنج کشیده‌ای که با دستفروشی پسر قهرمانی رو بزرگ کرد و حالا این حکومت نه تنها پسرش رو کشت، پدر رو هم زندانی کرد، مثل پدر پویا بختیاری و مهدی سلمان‌زاده و بسیاری پدران دیگه...
یاد تنهایی منیژه خانوم افتادم، که این روزها چقدر درد می‌کشه... این ویدیو رو تقدیم می‌کنم به ماشاالله کرمی و همه پدران دادخواه»

- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا

#روز_پدر #محمدمهدی_کرمی #کومار_کرمی #کیان_حسینی #محمد_حسینی #دادخواهی #ماشالله_کرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در غروبی غمگین چند نفر از دوستان محمد حسینی، پیکر او را تحویل می‌گیرند و به مزارستانی می‌برند که محمدمهدی کرمی هم آنجا دفن‌شده. پدر و مادر محمدمهدی می‌بینند که هیچ کس بر مزار او حاضرنیست و محمد درست مانند زمانی که زنده‌بود، تنها و غریب است. به همین خاطر به مزار او می‌روند و اشکی نثارش می‌کنند…

مگر می‌شود این جنایت‌ها را فراموش کرد؟ مگر چند سال گذشته که باز هم عده‌ای از رای‌دادن به این حکومت می‌گویند؟!

- همراهان

#محمد_حسینی #مهسا_امینی #کیان_حسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، من همونی هستم که در این دو سال و نیم گذشته، هر جایی که میرم، عکس و یاد برادرم محمد حسینی هم با من هست. سر سفرهدهفت‌سین، تو طبیعت، تو مهمونی‌ها، تو مسافرت‌ها ..
و حالا رفتم ماسوله و باز یاد برادرم با من بود و زنده نگه می‌دارم یادش رو تا پیروزی و بعد از پیروزی.
کیان (محمد حسینی) به من شهامت و انگیزه میده، برای ایستادگی، برای مقاومت و برای آزادی»

- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا

#محمد_حسینی #کیان_حسینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خودش گفته بود اسمم رو عوض کنید:
آزادی کرمی.
آزادی از طناب دار و چوبه دار نترسید.
آزادی گفت بی‌گناهم.

ما بذر «آزادی» کاشتیم.


- صدای ماندگار منتسب پدر محمدمهدی کرمی

چه شاعرانه سخن می‌گوید، وقتی سخنی از عمق جان در آید و با احساس بیان شود، رنگ و بوی شاعرانه می‌گیرد.
این صداها ماندگار است و در تاریخ ثبت می‌شود. «آزادی از طناب دار نترسید»...

فکرش را بکنید، جمهوری اسلامی یک پسر را ظالمانه کشت و پدر را به حبس محکوم کرد. پدری دادخواه که هر روز سر مزار عزیزانش حاضر می‌شد....

بیایید همه ما نام کوچکمان آزادی باشد

«بیا بیا که کوچه میزند تو را صدا،صدا
به نام کوچکت که نام آزادیست
بگو بگو
به هر که بغض کهنه اش نشسته در گلو
بگو در این میانه تنها نیست»

- این ویدیو را یکی از همراهان عزیز توانا سال گذشته درست کرده بود.

پی نوشت: برخی منابع می‌گویند صدای ابتدای ویدیو، صدای آقا ماشاالله نیست، بلکه صدای یکی از اقوام است.

امروز زادروز جاویدنام محمدمهدی کرمی است. او تازه امروز ۲۲ ساله می‌شد.

#آزادی_کرمی #محمدمهدی_کرمی #کومار_کرمی #محمد_حسینی #کیان_حسینی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مخاطبان توانا، ویدیویی برای ما ارسال کرده که نشان می‌دهد در کنار تندیس یادبود مقاومت مردم کردستان در آبیدر سنندج ایستاده و تصویری از ماشاالله کرمی و محمدمهدی کرمی را در دست دارد. تندیسی که به مناسبت مقاومت مردم کردستان در جریان جنگ ساخته شده و پیرمردی را نشان می‌دهد که جنازه دو فرزندش را بر روی دستش دارد.
(مثل آقا ماشاالله که همیشه به یاد دو فرزند سر به دارش بود)
او می‌گوید خانواده‌های دادخواه را تنها نمی‌گذاریم.

آقای ماشاالله کرمی، تنها به خاطر دادخواهی از ۳۱ مرداد سال ۱۴۰۲ در زندان است و به هشت سال و ده ماه حبس محکوم شده است که پنج سال از آن قابل اجرا است.

#سنندج #ماشاالله_کرمی #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #کومار_کرمی #کیان_حسینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام یادمان جاویدنام کیان (محمد) حسینی، این ویدیو را در سالگرد قتل حکومتی او و محمدمهدی حسینی و به یاد همه جان‌باختگان راه آزادی منتشر کرده است.

kian.hosseini1401

#کیان_حسینی (#محمد_حسینی) و #محمد_مهدی_کرمی مظلوم و بیگناه🖤🕊️


سیدمحمد حسینی، متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج، فرزند حسن و صغری از اهالی تنکابن بود. پدر و مادرش سال‌ها پیش درگذشته بودند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما سال‌های زیادی با آنها ارتباط چندانی نداشت و تنها در خانه‌ای استیجاری در کمال‌شهر کرج زندگی می‌کرد.

بازداشت او تنها یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی و کشته شدن یک بسیجی با خشونت در خانه‌اش صورت گرفت. محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و به عنوان کارگر در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین مشغول بود؛ شغلی که ماهانه حدود شش میلیون تومان برای او درآمد داشت.

محمد حسینی نه تنها یک کارگر ساده، بلکه ورزشکاری حرفه‌ای بود. او در چند رشته رزمی از جمله کونگ‌فو و ووشو مقام‌های قهرمانی داشت. به گفته نزدیکانش، شمشیرها و دیگر وسایلی که صداوسیما و خبرگزاری‌های حکومتی از خانه او به‌عنوان مستندات جرم نمایش دادند، صرفاً تجهیزات ورزشی‌اش بودند. خودش نیز در فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از «دادگاه» و «بازسازی صحنه قتل عجمیان» منتشر شد، تأکید کرده بود: «این ابزار برای ورزش بود.»

محمد آن‌قدر تنها بود که در ۶۵ روز بازداشت، تنها یک بار ملاقات داشت؛ وکیلش، علی شریف‌زاده. او بعد از اعدام ضرب‌الاجل محمد در زندان کرج نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب و شتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»

سیدمحمد حسینی را در ۱۷ دی‌ماه، در حالی که خودش هم خبر نداشت چه اتفاقی قرار است بیفتد، اعدام کردند. مردی که روزی در تنهایی زندگی می‌کرد، اکنون نامش بر زبان تمام مردم ایران و جهان جاری است.

اگرچه محمد مادری نداشت که بر مزارش اشک بریزد یا پیکر بی‌جانش را تحویل بگیرد، اما در این مدت مادر و پدر محمدمهدی کرمی همچون مادر و پدر او برایش اشک ریختند، سنگ مزارش را شستند و با دل‌های سوخته گویی دو پسر داشتند که از دست داده‌اند.

و اکنون، ماشاالله کرمی، پدر محمدمهدی، نیز ماه‌هاست که در زندان به سر می‌برد...

#زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

تولدت مبارک کیان عزیز، محمد حسینی
هیچوقت فراموشت نمی‌کنیم.

سیدمحمد حسینی، متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج بود. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش فوت کرده‌اند. یک خواهر و یک برادر، و یک برادر ناتنی دارد که سال‌های زیادی، رابطه چندانی با آنها نداشت و در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
او را یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی و کشته شدن یک بسیجی با خشونت در خانه‌اش بازداشت کردند.

او تا مقطع سیکل (راهنمایی) درس خوانده بود و در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین، کارگر بود؛ کارگری با درآمد ماهانه حدوداً شش میلیون تومان.

محمد حسینی در چند رشته رزمی، از جمله کونگ‌فو و ووشو، حکم قهرمانی داشت. رزمی‌کاری که به گفته کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند، شمشیرها و همه آن چیزی که از خانه‌اش، در صداوسیما و خبرگزاری‌های حکومتی به عنوان مستندات جرم علیه او به نمایش درآمد، وسایل ورزش رزمی‌اش بود. خودش هم در فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از «دادگاه» و همچنین «بازسازی صحنه قتل عجمیان» توسط رسانه‌های حکومتی منتشر شده می‌گوید که این ابزار «برای ورزش بود.»

وکیلش پس از اعدام حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
سیدمحمد حسینی را روز ۱۷ دی‌ماه در حالی که خودش نه انتظارش داشت و نه خبر اینکه قرار است کشته شود، اعدام کردند، او را امروز تمام مردم ایران و همه دنیا می‌شناسند، رفتن به مزارش، پختن غذا و توزیع آن و نوشتن نامش بر روی اسکناس یا اعلامیه و بیلبوردهای شهر ...برای گرامیداشت یاد او شده است بخشی از حرکت‌های اعتراضی علیه نظامی که او را قربانی قتل حکومتی کردند.


ویدیو از صفحه هنرمند گرامی:
@ali0mahi

#محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_به_اعدام #انقلاب_ملی #مهسا_امینی‌ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زادروز جاویدنام کیان (محمد) حسینی، همچنان آقا ماشاالله کرمی در زندان است. مرد شریفی که هم یاد پسرش کومار (مهدی) را گرامی می‌داشت و هم یاد کیان را.
هر روز عکس‌های این دو قهرمان را استوری می‌کرد و قبور آن‌ها را می‌شست و میزبان میهمانان آن‌ها بود.

ویدیو از پوریا افضلی

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #ماشاالله_کرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوم اسفند، زادروز انسانی بزرگوار است که «بزرگوار» تکیه‌کلامش بود

محمد حسینی، مردی که دوست داشت او را «کیان» صدا بزنند، از بی‌صداترین بازداشت‌شدگان و زندانیان بود. در ۶۵ روزی که در بازداشت به سر برد، جز وکیلش، هیچ‌کس را ندید. پدر و مادرش سال‌ها پیش از دنیا رفته بودند و کسی را نداشت که پیگیر وضعیتش باشد.
او کارگر یک مرغداری بود و برای تأمین معاش، هر روز مسیر قزوین – کرج را طی می‌کرد. چند روز پس از ۱۲ آبان، در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد و به سرعت در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج محاکمه گردید.
در دادگاه، محمد حسینی توضیح داد که آن روز قصد داشته به بهشت سکینه، مزار پدر و مادرش برود و آنجا گل بکارد، اما وقتی با بسته شدن اتوبان تهران – قزوین مواجه شد، متوجه درگیری‌ها شد، لحظاتی در محل حضور داشت و سپس آنجا را ترک کرد.
او در دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج متولد شد. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش از دنیا رفتند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما ارتباط نزدیکی با آن‌ها نداشت و در کمال‌شهر کرج، در خانه‌ای استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و با درآمدی حدود شش میلیون تومان در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین کار می‌کرد. در کنار کار، به ورزش‌های رزمی علاقه داشت و در رشته‌هایی مانند کونگ‌فو و ووشو، مقام قهرمانی داشت.
پس از بازداشت، در رسانه‌های حکومتی تصاویری از خانه‌اش منتشر شد که شمشیر و وسایل ورزشی او را به عنوان «مستندات جرم» نمایش می‌دادند. اما او در همان فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از دادگاه و بازسازی صحنه منتشر شد، تأکید داشت که این وسایل، تنها ابزار تمرین ورزشی‌اش بودند.

وکیلش پس از قتل حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
کیان را ۱۷ دی‌ماه اعدام کردند....

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی وفا احمدپور (وفادار) به یاد جاویدنام کیان (محمد) حسینی

دوم اسفند، زادروز انسانی بزرگوار است که «بزرگوار» تکیه‌کلامش بود

محمد حسینی، مردی که دوست داشت او را «کیان» صدا بزنند، از بی‌صداترین بازداشت‌شدگان و زندانیان بود. در ۶۵ روزی که در بازداشت به سر برد، جز وکیلش، هیچ‌کس را ندید. پدر و مادرش سال‌ها پیش از دنیا رفته بودند و کسی را نداشت که پیگیر وضعیتش باشد.
او کارگر یک مرغداری بود و برای تأمین معاش، هر روز مسیر قزوین – کرج را طی می‌کرد. چند روز پس از ۱۲ آبان، در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد و به سرعت در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج محاکمه گردید.
در دادگاه، محمد حسینی توضیح داد که آن روز قصد داشته به بهشت سکینه، مزار پدر و مادرش برود و آنجا گل بکارد، اما وقتی با بسته شدن اتوبان تهران – قزوین مواجه شد، متوجه درگیری‌ها شد، لحظاتی در محل حضور داشت و سپس آنجا را ترک کرد.
او در دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج متولد شد. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سال‌ها پیش از دنیا رفتند. او یک خواهر، یک برادر و یک برادر ناتنی داشت، اما ارتباط نزدیکی با آن‌ها نداشت و در کمال‌شهر کرج، در خانه‌ای استیجاری، تنها زندگی می‌کرد.
محمد حسینی تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و با درآمدی حدود شش میلیون تومان در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین کار می‌کرد. در کنار کار، به ورزش‌های رزمی علاقه داشت و در رشته‌هایی مانند کونگ‌فو و ووشو، مقام قهرمانی داشت.
پس از بازداشت، در رسانه‌های حکومتی تصاویری از خانه‌اش منتشر شد که شمشیر و وسایل ورزشی او را به عنوان «مستندات جرم» نمایش می‌دادند. اما او در همان فیلم‌های تقطیع‌شده‌ای که از دادگاه و بازسازی صحنه منتشر شد، تأکید داشت که این وسایل، تنها ابزار تمرین ورزشی‌اش بودند.

وکیلش پس از قتل حکومتی او نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
کیان را ۱۷ دی‌ماه اعدام کردند....

#کیان_حسینی #محمد_حسینی #وفادار #وفا_احمدپور #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech