برای پاسداری از “نه باشکوه” مردم ایران
بیانیه زندانی سیاسی، احمدرضا حائری در رابطه با «انتخابات» ریاستجمهوری رژیم
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، محبوس در زندان قزلحصار، طی بیانیهای از عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس و خبرگان تجلیل کرد و خواستار تداوم همین رویکرد شد.
او در بخشی از این بیانیه نوشت:
«دیگر این مردم خود بهتر میدانند که قدرت حاکمه در جمهوری اسلامی "رای مردم" را فقط به عنوان "زینت المجالس” حاکمیت استبداد دینی میخواهند و رئیسجمهور در ساختار تحت امر ایشان تنها نقش تدارکاتچی برای "اجرای اوامر" را دارد.»
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
حماسه بزرگ مردم ایران در اسفند ۱۴۰۲ و اریبهشت ۱۴۰۳ برای بازپسگیری "حق تعیین سرنوشت" چنان سترگ و مهم بود که آراء منصوبان مجلس و خبرگان در ایران ۸۵ میلیونی کنونی، کمتر از یکسوم آراء کسانی بود که در ایران۳۶ میلیونی ۴۴ سال پیش از راهیابی به مجلس اول بازماندند. ( منصوبان مجلس دوازدهم با ۱۹۰ هزار و حدود دو درصد رای مردم تهران یا رای رئیس مجلس فعلی با کمتر از پانصد هزار رای را مقایسه کنید با آرا مجلس اول که کسانی با بیش از پانصد هزار رای از راهیابی به آن مجلس بازماندند.)
“نه باشکوه” این حماسه بزرگ پس از سالها مبارزه مستمر خشونتپرهیز مردم برای دستیابی به "حق تعیین سرنوشت"، معادلات صحنه سیاسی کشور را برای همیشه تغییر داد. از سال ۷۶ تا ۹۶ این مردمان ستمدیده ایران بودند که از سر "ترس و استیصال" برای ایجاد تغییر پای صندوق رای میرفتند، حضوری که هیچ دستاورد پایداری برای آنها نداشت؛ و این برای نخستینبار بود که ترس و استیصال را اینبار نه مردم آگاه بلکه حاکمیت استبدادی تجربه میکرد.
یک ماه پیش و پس از خلق این حماسه بود که یک هفتهای را بدون دیدن رنگ آفتاب در سلولهای انفرادی واحد سه زندان قزلحصار دربند بودم. در سلول کناری جوانی به نام "بنیامین.م" سه هفتهای میشد که به آنجا منتقل شده بود. یازده ماه بود که از زندان عادلآباد شیراز تا بازداشتگاههای مختلف سپاه تحت شکنجه سلول انفرادی قرار داشت، برای اقرار به گناهی که میتوانست برایش سالها حبس یا حتی حکم اعدام در پی داشته باشد. صداهایی که از سلول بنیامین میآمد و رفتارش با نگهبانان نشان میداد یازده ماه شکنجه انفرادی روانش را از هم پاشیده است.
یاد جمله میشل فوکو در کتاب "مراقبت و تنبیه، تولد زندان" افتادم که در توصیف شکنجه "چهارشقه" کردن انسان در قرون وسطی میگوید:" مرگ-تعذیب هنر نگهداری زندگی در درد است، آنهم از طریق تقسیم زندگی به مرگ "هزارباره" و رساندن به "شدیدترین جانکندن" پیش از آنکه زندگی به پایان برسد."
توصیف فوکو از "چهارشقه" کردن انسان شباهت غریبی دارد با "شکنجه سلول انفرادی"، و برای همین است که در سلولهای انفرادی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی که خود تاکنون دیدهام، هیچ چیز جز دوربین نظارتی پیدا نمیشود؛ دوربینی برای آنکه شکنجهگر مطمئن شود زندانی در اثر درد و رنج روانی و جسمی انفرادی خودکشی نمیکند، همان "هنر نگه داشتن زندگی در درد"
ده سال پیش در انفرادی دوالف سپاه به بازجو گفتم:" شما مگر از امام علی دم نمیزنید!؟ این شکنجه کجا از عدل علی نشان دارد!؟" بازجو در پاسخی صادقانه و هولناک گفت:" او علی بود…
ما اگر میخواستیم چون او با مخالفین رفتار کنیم مثل او عمر جمهوری اسلامی به پنج سال نمیرسید!"
بعد از یک هفته وقتی از سلول انفرادی به بند عمومی برگشتم، دیدم حکومت "مستاصل" از شکوه همبستگی مردم در اسفند ۱۴۰۲، باز هم معرکهای راهانداخته برای انتخاب رئیس دولت جدید، و در کمال تاسف مطلع شدم که برخی جریانات سیاسی در این تلاشند که میتوانند با استفاده از "ترس و استیصال و نومیدی" مردم، آنها را وارد این معرکه انتصاب کردهاند که به نامزد مورد تائیدشان رای دهند! غافل از اینکه این مردم آگاه باور دارند به مسیر تازه برای بازپسگرفتن "حق تعیین سرنوشتشان" گام گذاشتهاند و در شش سال اخیر در این مسیر خون ها و هزینههای بسیاری دادهاند.
دیگر این مردم خود بهتر میدانند که قدرت حاکمه در جمهوری اسلامی "رای مردم" را فقط به عنوان "زینت المجالس” حاکمیت استبداد دینی میخواهند و رئیسجمهور در ساختار تحت امر ایشان تنها نقش تدارکاتچی برای "اجرای اوامر" را دارد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/ARhaeri
#احمدرضا_حائری #بیانبه #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه زندانی سیاسی، احمدرضا حائری در رابطه با «انتخابات» ریاستجمهوری رژیم
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، محبوس در زندان قزلحصار، طی بیانیهای از عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس و خبرگان تجلیل کرد و خواستار تداوم همین رویکرد شد.
او در بخشی از این بیانیه نوشت:
«دیگر این مردم خود بهتر میدانند که قدرت حاکمه در جمهوری اسلامی "رای مردم" را فقط به عنوان "زینت المجالس” حاکمیت استبداد دینی میخواهند و رئیسجمهور در ساختار تحت امر ایشان تنها نقش تدارکاتچی برای "اجرای اوامر" را دارد.»
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
حماسه بزرگ مردم ایران در اسفند ۱۴۰۲ و اریبهشت ۱۴۰۳ برای بازپسگیری "حق تعیین سرنوشت" چنان سترگ و مهم بود که آراء منصوبان مجلس و خبرگان در ایران ۸۵ میلیونی کنونی، کمتر از یکسوم آراء کسانی بود که در ایران۳۶ میلیونی ۴۴ سال پیش از راهیابی به مجلس اول بازماندند. ( منصوبان مجلس دوازدهم با ۱۹۰ هزار و حدود دو درصد رای مردم تهران یا رای رئیس مجلس فعلی با کمتر از پانصد هزار رای را مقایسه کنید با آرا مجلس اول که کسانی با بیش از پانصد هزار رای از راهیابی به آن مجلس بازماندند.)
“نه باشکوه” این حماسه بزرگ پس از سالها مبارزه مستمر خشونتپرهیز مردم برای دستیابی به "حق تعیین سرنوشت"، معادلات صحنه سیاسی کشور را برای همیشه تغییر داد. از سال ۷۶ تا ۹۶ این مردمان ستمدیده ایران بودند که از سر "ترس و استیصال" برای ایجاد تغییر پای صندوق رای میرفتند، حضوری که هیچ دستاورد پایداری برای آنها نداشت؛ و این برای نخستینبار بود که ترس و استیصال را اینبار نه مردم آگاه بلکه حاکمیت استبدادی تجربه میکرد.
یک ماه پیش و پس از خلق این حماسه بود که یک هفتهای را بدون دیدن رنگ آفتاب در سلولهای انفرادی واحد سه زندان قزلحصار دربند بودم. در سلول کناری جوانی به نام "بنیامین.م" سه هفتهای میشد که به آنجا منتقل شده بود. یازده ماه بود که از زندان عادلآباد شیراز تا بازداشتگاههای مختلف سپاه تحت شکنجه سلول انفرادی قرار داشت، برای اقرار به گناهی که میتوانست برایش سالها حبس یا حتی حکم اعدام در پی داشته باشد. صداهایی که از سلول بنیامین میآمد و رفتارش با نگهبانان نشان میداد یازده ماه شکنجه انفرادی روانش را از هم پاشیده است.
یاد جمله میشل فوکو در کتاب "مراقبت و تنبیه، تولد زندان" افتادم که در توصیف شکنجه "چهارشقه" کردن انسان در قرون وسطی میگوید:" مرگ-تعذیب هنر نگهداری زندگی در درد است، آنهم از طریق تقسیم زندگی به مرگ "هزارباره" و رساندن به "شدیدترین جانکندن" پیش از آنکه زندگی به پایان برسد."
توصیف فوکو از "چهارشقه" کردن انسان شباهت غریبی دارد با "شکنجه سلول انفرادی"، و برای همین است که در سلولهای انفرادی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی که خود تاکنون دیدهام، هیچ چیز جز دوربین نظارتی پیدا نمیشود؛ دوربینی برای آنکه شکنجهگر مطمئن شود زندانی در اثر درد و رنج روانی و جسمی انفرادی خودکشی نمیکند، همان "هنر نگه داشتن زندگی در درد"
ده سال پیش در انفرادی دوالف سپاه به بازجو گفتم:" شما مگر از امام علی دم نمیزنید!؟ این شکنجه کجا از عدل علی نشان دارد!؟" بازجو در پاسخی صادقانه و هولناک گفت:" او علی بود…
ما اگر میخواستیم چون او با مخالفین رفتار کنیم مثل او عمر جمهوری اسلامی به پنج سال نمیرسید!"
بعد از یک هفته وقتی از سلول انفرادی به بند عمومی برگشتم، دیدم حکومت "مستاصل" از شکوه همبستگی مردم در اسفند ۱۴۰۲، باز هم معرکهای راهانداخته برای انتخاب رئیس دولت جدید، و در کمال تاسف مطلع شدم که برخی جریانات سیاسی در این تلاشند که میتوانند با استفاده از "ترس و استیصال و نومیدی" مردم، آنها را وارد این معرکه انتصاب کردهاند که به نامزد مورد تائیدشان رای دهند! غافل از اینکه این مردم آگاه باور دارند به مسیر تازه برای بازپسگرفتن "حق تعیین سرنوشتشان" گام گذاشتهاند و در شش سال اخیر در این مسیر خون ها و هزینههای بسیاری دادهاند.
دیگر این مردم خود بهتر میدانند که قدرت حاکمه در جمهوری اسلامی "رای مردم" را فقط به عنوان "زینت المجالس” حاکمیت استبداد دینی میخواهند و رئیسجمهور در ساختار تحت امر ایشان تنها نقش تدارکاتچی برای "اجرای اوامر" را دارد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/ARhaeri
#احمدرضا_حائری #بیانبه #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جان سامان یاسین در خطر است
نامه احمدرضا حائری، از زندان قزلحصار، درباره وضعیت نگرانکننده سامان یاسین
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، طی نامهای از شرایط وخیم و نگرانکننده سامان یاسین، هنرمند معترض، نوشته است. او سال گذشته هم در خصوص شکنجههای سامان یاسین از جمله «اعدام مصنوعی» او افشاگری کرده بود و بابت آن علیهش پروندهسازی شده بود، اما شرایط سامان آنقدر وخیم است که آقای حائری با آگاهی نسبت به برخوردهای حکومت، این متن را نوشته است:
«گویی دادگاه محاکمه اشباح است، همه چیز در تاریکی مطلق! نه وکیلی وجود دارد، و نه گوئی انسانی را با هزاران امید و آرزو به محاکمه میکشند. تنها چیزی که دیده میشود، چند مامور امنیتی و قاضی گوش به فرمان سپرده با چکشی پوسیده در دست که معلوم نیست چند جوان را با کوبیدن این چکش به پای چوبههای دار فرستاده است!؟ چکشی که زار میزند در دست او، و برای آن هم دیگر جانی نمانده که کوبیده شود روی میز، برای اعلام پایان "محاکمات در تاریکی" در همه این سالها!
آنچه آمد، نه تشبیه، بلکه عین واقعیتی است که در ۲۰ ماه گذشته بر روند دادرسی همبندی جوانم سامان یاسین حاکم بوده است؛ تاریکی مطلقی که متاسفانه ادامه نیز دارد.
یک ماه پیش و پس از دو بار بستری شدن سامان در بیمارستان روانپزشکی رازی، او را به کمیسیون پزشکی قانونی بردند، تا درباره بیماریهای او و امکان ادامه تحمل حبس یا "تعلیق حکم" برای رسیدگی درمانی در خارج از زندان تصمیم بگیرند. اکنون یک ماه است که پاسخ پزشکی قانونی را نه به اطلاع سامان رساندهاند، نه خانواده او را در جریان پاسخ قرار دادهاند. فقط دادیاری ناظر بر زندان تایید کرده که کمیسیون یک هفته پس از تشکیل جلسه پاسخ را ارسال کرده است!
چهار وکیل انتخابی سامان در ۲۰ ماه گذشته را "قاضی آتشبهاختیار" ابوالقاسم صلواتی به حکم خودش اجازه نداده اعلام وکالت کنند و به پرونده دسترسی و آن را مطالعه کنند، برای دفاع از موکلشان!
اکنون نیز که پرونده به دیوان عالی فرستاده شده، شعبه رسیدگیکننده اجازه نداده وکیل انتخابی سامان پرونده را مطالعه کند و حتی در این اندازه نیز اجازه ندادهاند که از پاسخ "کمیسیون پزشکی قانونی" اطلاع پیدا کند؛ وسواس آقایان در بیخبر نگه داشتن سامان و خانوادهاش به اندازه ای است که گویی مهر "بهکلی سری" زیر نامه پزشکی قانونی درباره وضعیت سلامتی سامان زده شده است!!
این تاریکی مطلق در روند فراقضائی حاکم بر پرونده سامان، بیماریهای او در اسارت زندان قزلحصار را به شدت تشدید کرده و هر آن بیم وقوع فاجعهای دیگر وجود دارد.
اینجانب پیشتر و در سالهای اخیر در مواردی همچون درباره وضعیت زندهیاد ساسان نیکنفس و سیامک مقیمی(از بازداشتشدگان اعتراضات آبان خونین ۹۸) بارها به مقامات قضائی جمهوری اسلامی هشدار دادم که "جان انسانی در خطر است" و از آنها خواستم دستکم در این موارد تسلیم بخشنامههای شوراهای عالی درباره تسلط ضابطان امنیتی بر پرونده زندانیان سیاسی نشوند. اما در کمال بیرحمی توجهی نشد و ساسان دو دختر خردسالش را تنها گذاشت و در زندان تهران بزرگ در اسارت جانباخت و سیامک نیز پس از تحمل ۱۸ ماه زندان و تشدید بیماریهای اعصاب ناشی از آن دوران چندی پس از آزادی به زندگی خود خاتمه داد.
از همه وجدانهای بیدار جامعه، کنشگران مدافع حقوقبشر و از عموم مردم شریف و آزاده ایران انتظار میرود که فریاد دادخواهی این جوان دربند و خانوادهاش باشند، و اجازه ندهند تا داغ دیگری بر هزارها داغ بر دل ماندهمان بنشیند.
سامان یاسین با توجه به بیماریهایی که فشارهای دوران بازداشت از قبیل "اعدام مصنوعی" و بلاتکلیفی ۲۰ ماهه موجب تشدید آنها شده است، باید فورا آزاد شود.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
چهارشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳»
جزئیات شکنجه سامان یاسین، که سال پیش نوشته شده بود، را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/37nd7w9m
صدای سامان یاسین باشیم، نگذاریم صدای زندانیان سیاسی در هیاهوی سیرک انتصابات گم شود.
#سامان_یاسین #احمدرضا_حائری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه احمدرضا حائری، از زندان قزلحصار، درباره وضعیت نگرانکننده سامان یاسین
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، طی نامهای از شرایط وخیم و نگرانکننده سامان یاسین، هنرمند معترض، نوشته است. او سال گذشته هم در خصوص شکنجههای سامان یاسین از جمله «اعدام مصنوعی» او افشاگری کرده بود و بابت آن علیهش پروندهسازی شده بود، اما شرایط سامان آنقدر وخیم است که آقای حائری با آگاهی نسبت به برخوردهای حکومت، این متن را نوشته است:
«گویی دادگاه محاکمه اشباح است، همه چیز در تاریکی مطلق! نه وکیلی وجود دارد، و نه گوئی انسانی را با هزاران امید و آرزو به محاکمه میکشند. تنها چیزی که دیده میشود، چند مامور امنیتی و قاضی گوش به فرمان سپرده با چکشی پوسیده در دست که معلوم نیست چند جوان را با کوبیدن این چکش به پای چوبههای دار فرستاده است!؟ چکشی که زار میزند در دست او، و برای آن هم دیگر جانی نمانده که کوبیده شود روی میز، برای اعلام پایان "محاکمات در تاریکی" در همه این سالها!
آنچه آمد، نه تشبیه، بلکه عین واقعیتی است که در ۲۰ ماه گذشته بر روند دادرسی همبندی جوانم سامان یاسین حاکم بوده است؛ تاریکی مطلقی که متاسفانه ادامه نیز دارد.
یک ماه پیش و پس از دو بار بستری شدن سامان در بیمارستان روانپزشکی رازی، او را به کمیسیون پزشکی قانونی بردند، تا درباره بیماریهای او و امکان ادامه تحمل حبس یا "تعلیق حکم" برای رسیدگی درمانی در خارج از زندان تصمیم بگیرند. اکنون یک ماه است که پاسخ پزشکی قانونی را نه به اطلاع سامان رساندهاند، نه خانواده او را در جریان پاسخ قرار دادهاند. فقط دادیاری ناظر بر زندان تایید کرده که کمیسیون یک هفته پس از تشکیل جلسه پاسخ را ارسال کرده است!
چهار وکیل انتخابی سامان در ۲۰ ماه گذشته را "قاضی آتشبهاختیار" ابوالقاسم صلواتی به حکم خودش اجازه نداده اعلام وکالت کنند و به پرونده دسترسی و آن را مطالعه کنند، برای دفاع از موکلشان!
اکنون نیز که پرونده به دیوان عالی فرستاده شده، شعبه رسیدگیکننده اجازه نداده وکیل انتخابی سامان پرونده را مطالعه کند و حتی در این اندازه نیز اجازه ندادهاند که از پاسخ "کمیسیون پزشکی قانونی" اطلاع پیدا کند؛ وسواس آقایان در بیخبر نگه داشتن سامان و خانوادهاش به اندازه ای است که گویی مهر "بهکلی سری" زیر نامه پزشکی قانونی درباره وضعیت سلامتی سامان زده شده است!!
این تاریکی مطلق در روند فراقضائی حاکم بر پرونده سامان، بیماریهای او در اسارت زندان قزلحصار را به شدت تشدید کرده و هر آن بیم وقوع فاجعهای دیگر وجود دارد.
اینجانب پیشتر و در سالهای اخیر در مواردی همچون درباره وضعیت زندهیاد ساسان نیکنفس و سیامک مقیمی(از بازداشتشدگان اعتراضات آبان خونین ۹۸) بارها به مقامات قضائی جمهوری اسلامی هشدار دادم که "جان انسانی در خطر است" و از آنها خواستم دستکم در این موارد تسلیم بخشنامههای شوراهای عالی درباره تسلط ضابطان امنیتی بر پرونده زندانیان سیاسی نشوند. اما در کمال بیرحمی توجهی نشد و ساسان دو دختر خردسالش را تنها گذاشت و در زندان تهران بزرگ در اسارت جانباخت و سیامک نیز پس از تحمل ۱۸ ماه زندان و تشدید بیماریهای اعصاب ناشی از آن دوران چندی پس از آزادی به زندگی خود خاتمه داد.
از همه وجدانهای بیدار جامعه، کنشگران مدافع حقوقبشر و از عموم مردم شریف و آزاده ایران انتظار میرود که فریاد دادخواهی این جوان دربند و خانوادهاش باشند، و اجازه ندهند تا داغ دیگری بر هزارها داغ بر دل ماندهمان بنشیند.
سامان یاسین با توجه به بیماریهایی که فشارهای دوران بازداشت از قبیل "اعدام مصنوعی" و بلاتکلیفی ۲۰ ماهه موجب تشدید آنها شده است، باید فورا آزاد شود.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
چهارشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳»
جزئیات شکنجه سامان یاسین، که سال پیش نوشته شده بود، را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/37nd7w9m
صدای سامان یاسین باشیم، نگذاریم صدای زندانیان سیاسی در هیاهوی سیرک انتصابات گم شود.
#سامان_یاسین #احمدرضا_حائری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✅ در نامهای سرگشاده:
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، به مناسبت ماه مهر و شروع مدرسه، متنی به شرح زیر نوشته است:
«سومین مهر دور از "هستی" و پاسخ دقیق دخترکم به سفیدسازی زندان؛
"زندان بد است، هر جا که باشد!"
تماس تلفنی:
هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحتتر بودی یا قزلحصار!؟
من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدیهایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده است وضعیتش!
هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!
من: چرا!؟
هستی: چون باید میگفتی هیچکدوم!
من: قربونت برم من، کاملا درست میگی!، جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قرلحصار یا تهران بزرگ! هیچکدوم خوب و راحت نیست! این اشتباهترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!
پینوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقهای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغضآلود پرسید: "بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"!؟
از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میلههای زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!
روشنگری "هستی" به عنوان دختربچهای دهساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمیخواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، "سیاهی" زندان را "سفید" جلوه میدادند، یا دستکم حاصل نوشتههایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلا به همین پاسخ دخترکم اکتفا میکنم.
به یاد همه دختران و پسرانی که در این سالها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و... پشت میلههای زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳»
#ماه_مهر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سومین مهر دور از "هستی" و پاسخ دقیق دخترکم به سفیدسازی زندان؛
"زندان بد است، هر جا که باشد!"
تماس تلفنی:
هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحتتر بودی یا قزلحصار!؟
من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدیهایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده است وضعیتش!
هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!
من: چرا!؟
هستی: چون باید میگفتی هیچکدوم!
من: قربونت برم من، کاملا درست میگی!، جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قرلحصار یا تهران بزرگ! هیچکدوم خوب و راحت نیست! این اشتباهترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!
پینوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقهای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغضآلود پرسید: "بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"!؟
از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میلههای زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!
روشنگری "هستی" به عنوان دختربچهای دهساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمیخواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، "سیاهی" زندان را "سفید" جلوه میدادند، یا دستکم حاصل نوشتههایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلا به همین پاسخ دخترکم اکتفا میکنم.
به یاد همه دختران و پسرانی که در این سالها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و... پشت میلههای زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامیداشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سالها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان این سرزمین میآموزند.
#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳»
#ماه_مهر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم فشار بر زندانیان کارزار «سهشنبههای #نه_به_اعدام»: دادسرای انقلاب کرج #احمدرضا_حائری را به «تبلیغ علیه نظام» و «نشر اکاذیب» متهم کرد.
شعبه اول بازپرسی ناحیه یک دادسرای عمومی و انقلاب کرج، پس از چند بار احضار و ابلاغ، در نهایت صبح امروز چهارشنبه ۲۵ مهر جلسه بازپرسی در پروندهسازی تازهای که علیه احمدرضا حائری، زندانی سیاسی گشوده شده را بهصورت ویدیوکنفرانس برگزار کرد.
این پروندهسازی بنا بر فشار نهادهای امنیتی و براساس گزارشات و شکایتهای مقامات زندان قزلحصار کرج، به دلیل نامهها و گزارشات این فعال حقوقبشر زندانی علیه شکنجه زندانیان و فعالیت او علیه مجازات اعدام در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تشکیل شده است.
در این جلسه بازپرسی، احمدرضا حائری به «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» و «نشر اکاذیب» متهم شده است.
حائری پیشتر با شکایت سازمان زندان، به دلیل افشاگری درباره قتل سیستماتیک ساسان نیکنقس، زندانی سیاسی و امیرحسین حاتمی، زندانی جرائم عمومی، به «نشر اکاذیب» متهم و به ۹۱ روز زندان محکوم شده بود.
او در پرونده دیگری که با شکایت سازمان اطلاعات سپاه تشکیل شد نیز به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» در مجموع به چهار سال و چهار ماه زندان محکوم شده بود.
با وجود اعلام رامین صفرنیا، وکیل احمدرضا حائری مبنی بر نقض حکم چهار سال و چهار ماه زندان او در دیوان عالی کشور، این زندانی سیاسی با گذشت بیش از ۲۰ ماه از زمان آغاز حبس خود، همچنان در زندان قزلحصار کرج بهسر میبرد.
اکنون مقامات امنیتی و قضایی با مرخصی کوتاهمدت او مخالفت میکنند و پروندهسازیهای پیدرپی نیز برای او ادامه دارد.
- از صفحه رضا اکوانیان خبرنگار
@akvanian
آقای حائری بیستم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، جهت تحمل حبس راهی زندان اوین شد. او در تاریخ دوازدهم شهریورماه، ۱۴۰۲ به همراه دوازده تن از زندانیان سیاسی به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
آقای حائری در تیرماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و چندی با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
احمدرضا حائری پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود سابقه بازداشت و تحمل حبس را داشته است.
ایشان به دلیل نپذیرفتن اعزام با دستبند به بیمارستان، از رسیدگی پزشکی محروم مانده و قرنیه چشمشان آسیب دیده است.
آقای حائری در زندان هم دست از فعالیتهای حقوق بشرلنه نکشیده است. نامههای مهم آقای حائری درباره شکنجه وحشیانه سامان یاسین، پرونده متهمان اعدام شده اهل سنت و ... بسیار تاثیرگذار بودهاند.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعبه اول بازپرسی ناحیه یک دادسرای عمومی و انقلاب کرج، پس از چند بار احضار و ابلاغ، در نهایت صبح امروز چهارشنبه ۲۵ مهر جلسه بازپرسی در پروندهسازی تازهای که علیه احمدرضا حائری، زندانی سیاسی گشوده شده را بهصورت ویدیوکنفرانس برگزار کرد.
این پروندهسازی بنا بر فشار نهادهای امنیتی و براساس گزارشات و شکایتهای مقامات زندان قزلحصار کرج، به دلیل نامهها و گزارشات این فعال حقوقبشر زندانی علیه شکنجه زندانیان و فعالیت او علیه مجازات اعدام در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تشکیل شده است.
در این جلسه بازپرسی، احمدرضا حائری به «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» و «نشر اکاذیب» متهم شده است.
حائری پیشتر با شکایت سازمان زندان، به دلیل افشاگری درباره قتل سیستماتیک ساسان نیکنقس، زندانی سیاسی و امیرحسین حاتمی، زندانی جرائم عمومی، به «نشر اکاذیب» متهم و به ۹۱ روز زندان محکوم شده بود.
او در پرونده دیگری که با شکایت سازمان اطلاعات سپاه تشکیل شد نیز به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» در مجموع به چهار سال و چهار ماه زندان محکوم شده بود.
با وجود اعلام رامین صفرنیا، وکیل احمدرضا حائری مبنی بر نقض حکم چهار سال و چهار ماه زندان او در دیوان عالی کشور، این زندانی سیاسی با گذشت بیش از ۲۰ ماه از زمان آغاز حبس خود، همچنان در زندان قزلحصار کرج بهسر میبرد.
اکنون مقامات امنیتی و قضایی با مرخصی کوتاهمدت او مخالفت میکنند و پروندهسازیهای پیدرپی نیز برای او ادامه دارد.
- از صفحه رضا اکوانیان خبرنگار
@akvanian
آقای حائری بیستم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، جهت تحمل حبس راهی زندان اوین شد. او در تاریخ دوازدهم شهریورماه، ۱۴۰۲ به همراه دوازده تن از زندانیان سیاسی به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
آقای حائری در تیرماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و چندی با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
احمدرضا حائری پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود سابقه بازداشت و تحمل حبس را داشته است.
ایشان به دلیل نپذیرفتن اعزام با دستبند به بیمارستان، از رسیدگی پزشکی محروم مانده و قرنیه چشمشان آسیب دیده است.
آقای حائری در زندان هم دست از فعالیتهای حقوق بشرلنه نکشیده است. نامههای مهم آقای حائری درباره شکنجه وحشیانه سامان یاسین، پرونده متهمان اعدام شده اهل سنت و ... بسیار تاثیرگذار بودهاند.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
افزایش غیرقانونی حکم احمدرضا حائری به شش سال و سه ماه زندان
صفحه اینستاگرام آقای احمدرضا حائری، خبر داد:
«در اقدامی غیرقانونی، حکم حبس احمدرضا حائری به شش سال و سه ماه افزایش یافته است. پنهانسازی این حکم از سوی دادگاه انقلاب و دادسرای امنیت به مدت یکسال و در راستای ایجاد اخلال در روند اعاده دادرسی و جلوگیری از آزادی احتمالی این فعال حقوق بشر زندانی صورت گرفته است. پس از صدور حکم تازه از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران علیه احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج، سازمان اطلاعات سپاه در نامهای به قوه قضائیه جمهوری اسلامی که به پرونده ضمیمه شده، نامهها و بیانیههای احمدرضا حائری درباره شکنجه، اعدام مصنوعی و افشای جزئیاتی از نقض حقوق زندانیان اعدام شده را در تداوم و افزایش تحریمهای حقوقبشری علیه جمهوری اسلامی موثر دانسته است. همچنین، این نامهنگاریها در پنهانسازی افزایش حکم احمدرضا حائری و پروندهسازیهای جدید علیه او، تحت فشار سازمان اطلاعات سپاه نقش داشته است.»
- قصد پروندهسازی پی در پی در زندان برای زندانیان سیاسی، خاموشکردن صدای اعتراض آنها است. زندانیان مثل هر شهروندی باید حق آزادی بیان داشته باشند.
آقای حائری میتوانست در برابر مشاهده شکنجه و ظلمی که به سایر زندانیان روا داشته میشود، سکوت کند و بگوید به من چه، من یک بچه خردسال دارم و بهتر است سکوت کنم و به زودی آزاد شوم. وای فردی که وجدان بیداری دارد، فردی که انسان مسئولی است و حس همدلی بالایی دارد، نمیتواند سکوت کند و عواطف انسانی خود را بروز ندهد.
احکام علیه آقای حائری، ناقض حق آزادی بیان است و او به خاطر احساس همدلی و مسئولیت فردی و اجتماعی، مشاهدات خود را در نامههایی بیان کرده است.
#احمدرضا_حائری #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صفحه اینستاگرام آقای احمدرضا حائری، خبر داد:
«در اقدامی غیرقانونی، حکم حبس احمدرضا حائری به شش سال و سه ماه افزایش یافته است. پنهانسازی این حکم از سوی دادگاه انقلاب و دادسرای امنیت به مدت یکسال و در راستای ایجاد اخلال در روند اعاده دادرسی و جلوگیری از آزادی احتمالی این فعال حقوق بشر زندانی صورت گرفته است. پس از صدور حکم تازه از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران علیه احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج، سازمان اطلاعات سپاه در نامهای به قوه قضائیه جمهوری اسلامی که به پرونده ضمیمه شده، نامهها و بیانیههای احمدرضا حائری درباره شکنجه، اعدام مصنوعی و افشای جزئیاتی از نقض حقوق زندانیان اعدام شده را در تداوم و افزایش تحریمهای حقوقبشری علیه جمهوری اسلامی موثر دانسته است. همچنین، این نامهنگاریها در پنهانسازی افزایش حکم احمدرضا حائری و پروندهسازیهای جدید علیه او، تحت فشار سازمان اطلاعات سپاه نقش داشته است.»
- قصد پروندهسازی پی در پی در زندان برای زندانیان سیاسی، خاموشکردن صدای اعتراض آنها است. زندانیان مثل هر شهروندی باید حق آزادی بیان داشته باشند.
آقای حائری میتوانست در برابر مشاهده شکنجه و ظلمی که به سایر زندانیان روا داشته میشود، سکوت کند و بگوید به من چه، من یک بچه خردسال دارم و بهتر است سکوت کنم و به زودی آزاد شوم. وای فردی که وجدان بیداری دارد، فردی که انسان مسئولی است و حس همدلی بالایی دارد، نمیتواند سکوت کند و عواطف انسانی خود را بروز ندهد.
احکام علیه آقای حائری، ناقض حق آزادی بیان است و او به خاطر احساس همدلی و مسئولیت فردی و اجتماعی، مشاهدات خود را در نامههایی بیان کرده است.
#احمدرضا_حائری #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه احمدرضا حائری از زندان قزلحصار در واکنش به افزایش غیرقانونی حکم به شش سال و سه ماه:
عصبانیم از قلدری شما که زندگی ملتی را گروگان گرفته!
دیوان عالی حکم سه سال و هشت ماه زندانم را که دو سال پیش شعبه ۲۶ صادر و عباسعلی خوزان در شعبه ۳۶ تجدیدنظر تایید کرده را نقض کرده بود، و پرونده برای رسیدگی مجدد و احتمالا آزادی موقتم با وثیقه به شعبه ۲۱ تجدیدنظر رفته بود.
شبها در زندان، داخل اتاق دو در یکونیم متری که «قبر زندگان»ش میخوانم، بار عشق به همسرم و دخترکم «هستی»، عشق به پدرم و مادرم و عشق به زندگی ضریب میخورد و صدها برابر میشود و قرار را از دل و خواب را از چشمانم میرباید.
اما این اواخر با نقض حکم ظالمانه، فکر به آزادی و اینکه پس از یکونیم سال دوری، به خانه برگردم و بروم پیش دخترکم و به تلافی غصه ۶۰۰ روز دوری، ساعتها در آغوشش گرفته و برایش قصه بخوانم قلبم را جلا میدهد و چشمم دیگر کمتر متوجه دیوارهای این «قبر زندگان» و نزدیکی غریبشان به هم میشود.
در چنین حالاتی بودم که وکلا خبر آوردند، شعبه ۲۱ اعاده را رد کرده است!
چرا؟
چون یک سال پیش وقتی شعبه یک اجرای احکام دادسرای امنیت حکم ۹۱ روز زندان(شکایت سازمان زندانها به دلیل اینکه مرگ زنده یاد ساسان نیکنفس و امیرحسین حاتمی در زندان را «قتل سیستماتیک» نامیده بودم) را برای ادغام با حکم اصلی نزد شعبه ۳۶ میفرستد، این شعبه به جای ادغام دو حکم، هر دو را باطل کرده و با افزودن ۲۰ماه حکم زندان در مجموع، حکم تازهای صادر میکند.(متن حکم پیوست است)
سه سال و هشت ماه حبس اقدام علیه امنیت ملی میشود چهار سال؛ هشت ماه حبس تبلیغ! میشود یک سال، ۹۱ روز حبس نشر اکاذیب! نیز میشود ۱۵ ماه زندان!
تاریخ صدور حکم جدید کی بوده؟
۱۵ مهر ۱۴۰۱، یعنی درست چهار روز پس از انتشار نامه سرگشاده من به محسنی اژهای رئیس عدلیه! که در جایی از آن نوشته بودم:«حکم یک خطی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب که بر اساس آن اینجانب به چهار سال و چهار ماه زندان محکوم شدهام، از مصادیق بارز آپارتاید قضایی است. حکمی شرمآور که به صراحت حق آزادی بیان و آزادی قلم را به سخره گرفته و مصاحبهها و نوشتن نامه سرگشاده به گزارشگران سازمان ملل را مصادیق عمل مجرمانه دانسته است!»
بله!
به همین سادگی!
آقای عباسعلی خوزان در شعبه ۳۶ از فرط عصبانیت بابت اینکه حکمش را «شرمآور» خوانده بودم، ۲۰ ماه حکم اضافه برایم برید! و از آن بدتر در عملی غیرقانونی به مدت یک سال یعنی از مهر پارسال تا همین چند روز پیش حکم فراقضایی و کینهورزانه خود را از من، دو وکیل محترم و حتی قضات دیوان عالی کشور پنهان میدارد! تا اگر احیانا رای «بیپایه و اساس» قبلیاش در دیوان نقض شد؛ با توجه به عدم اطلاع وکلا و دیوان از رای تازه، روند اعاده دادرسی مختل و مانعی ایجاد کند بر سر راه آزادی من!، البته در مسیر انجام این تخلف و رفتار غیرقانونی و تحقق این هدف از یاری شعبه یک اجرای احکام دادسرای امنیت نیز بهرهمند میشود که رای آخر پرونده یک سال در خفا بماند!
بله!
به همین سادگی!
گوئی نه چیزی به نام قانون وجود دارد و نه دستگاه عریض و طویلی به نام قوه قضائیه! زورشان میرسد که همه موازین قانونی و انسانی را نادیده بگیرند و میگیرند!
بسیار عصبانی هستم، در داخل بند رفقای همبندیم که ۴۱ هفته است سهشنبهها همراه با هم علیه «اعدام» دست به اعتصاب غذا میزنیم، دلایل اصلی عصبانیتم را میدانندِ اما رفیقی شفیق تلفنی میگوید:
«مجموع حکمت الان شش سال و سه ماه است اما اشدش که چهار سال است قابل اجراست و....!»
میگویم:
«برادر! من برای خودم و بیقانونی که در حقام شده و مانع از آزادی احتمالیام شده ناراحت نیستم! عصبانیتم بابت این است که وقتی با ما که خبری از حال و روزمان به بیرون از این زندان میرود، چنین بیپروا رفتار میکنند و حقوقمان را نادیده میگیرند، گویی که «شهر هرت است» این مملکت! وای به حال آنها که بی نام و نشانی در دست اینها اسیر میشوند.
من عصبانیام برای حکم اعدام «عیدو؛ سلیمان و عبدالغنی شهبخش و عبدالرحیم گرگیج که الان اجرایشان به شعبه یک دادسرای امنیت ابلاغ شده!
من عصبانیام برای وضعیت چهار هموطن عربی که در اهواز به اعدام محکوم شده و چندین روز است به انفرادی منتقل شده و هیچ خبری از آنها نیست.
من عصبانیام از دادگاه بچههای اکباتان که پشت درهای بسته برگزار شده و بیشتر به قرعهکشی میماند که در آن گردن انسانی را انتخاب میکنند برای به دار کشیدن!»
متن کامل نامه را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/ahmadrea-haeri_letter/
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
۲۱ آبان ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عصبانیم از قلدری شما که زندگی ملتی را گروگان گرفته!
دیوان عالی حکم سه سال و هشت ماه زندانم را که دو سال پیش شعبه ۲۶ صادر و عباسعلی خوزان در شعبه ۳۶ تجدیدنظر تایید کرده را نقض کرده بود، و پرونده برای رسیدگی مجدد و احتمالا آزادی موقتم با وثیقه به شعبه ۲۱ تجدیدنظر رفته بود.
شبها در زندان، داخل اتاق دو در یکونیم متری که «قبر زندگان»ش میخوانم، بار عشق به همسرم و دخترکم «هستی»، عشق به پدرم و مادرم و عشق به زندگی ضریب میخورد و صدها برابر میشود و قرار را از دل و خواب را از چشمانم میرباید.
اما این اواخر با نقض حکم ظالمانه، فکر به آزادی و اینکه پس از یکونیم سال دوری، به خانه برگردم و بروم پیش دخترکم و به تلافی غصه ۶۰۰ روز دوری، ساعتها در آغوشش گرفته و برایش قصه بخوانم قلبم را جلا میدهد و چشمم دیگر کمتر متوجه دیوارهای این «قبر زندگان» و نزدیکی غریبشان به هم میشود.
در چنین حالاتی بودم که وکلا خبر آوردند، شعبه ۲۱ اعاده را رد کرده است!
چرا؟
چون یک سال پیش وقتی شعبه یک اجرای احکام دادسرای امنیت حکم ۹۱ روز زندان(شکایت سازمان زندانها به دلیل اینکه مرگ زنده یاد ساسان نیکنفس و امیرحسین حاتمی در زندان را «قتل سیستماتیک» نامیده بودم) را برای ادغام با حکم اصلی نزد شعبه ۳۶ میفرستد، این شعبه به جای ادغام دو حکم، هر دو را باطل کرده و با افزودن ۲۰ماه حکم زندان در مجموع، حکم تازهای صادر میکند.(متن حکم پیوست است)
سه سال و هشت ماه حبس اقدام علیه امنیت ملی میشود چهار سال؛ هشت ماه حبس تبلیغ! میشود یک سال، ۹۱ روز حبس نشر اکاذیب! نیز میشود ۱۵ ماه زندان!
تاریخ صدور حکم جدید کی بوده؟
۱۵ مهر ۱۴۰۱، یعنی درست چهار روز پس از انتشار نامه سرگشاده من به محسنی اژهای رئیس عدلیه! که در جایی از آن نوشته بودم:«حکم یک خطی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب که بر اساس آن اینجانب به چهار سال و چهار ماه زندان محکوم شدهام، از مصادیق بارز آپارتاید قضایی است. حکمی شرمآور که به صراحت حق آزادی بیان و آزادی قلم را به سخره گرفته و مصاحبهها و نوشتن نامه سرگشاده به گزارشگران سازمان ملل را مصادیق عمل مجرمانه دانسته است!»
بله!
به همین سادگی!
آقای عباسعلی خوزان در شعبه ۳۶ از فرط عصبانیت بابت اینکه حکمش را «شرمآور» خوانده بودم، ۲۰ ماه حکم اضافه برایم برید! و از آن بدتر در عملی غیرقانونی به مدت یک سال یعنی از مهر پارسال تا همین چند روز پیش حکم فراقضایی و کینهورزانه خود را از من، دو وکیل محترم و حتی قضات دیوان عالی کشور پنهان میدارد! تا اگر احیانا رای «بیپایه و اساس» قبلیاش در دیوان نقض شد؛ با توجه به عدم اطلاع وکلا و دیوان از رای تازه، روند اعاده دادرسی مختل و مانعی ایجاد کند بر سر راه آزادی من!، البته در مسیر انجام این تخلف و رفتار غیرقانونی و تحقق این هدف از یاری شعبه یک اجرای احکام دادسرای امنیت نیز بهرهمند میشود که رای آخر پرونده یک سال در خفا بماند!
بله!
به همین سادگی!
گوئی نه چیزی به نام قانون وجود دارد و نه دستگاه عریض و طویلی به نام قوه قضائیه! زورشان میرسد که همه موازین قانونی و انسانی را نادیده بگیرند و میگیرند!
بسیار عصبانی هستم، در داخل بند رفقای همبندیم که ۴۱ هفته است سهشنبهها همراه با هم علیه «اعدام» دست به اعتصاب غذا میزنیم، دلایل اصلی عصبانیتم را میدانندِ اما رفیقی شفیق تلفنی میگوید:
«مجموع حکمت الان شش سال و سه ماه است اما اشدش که چهار سال است قابل اجراست و....!»
میگویم:
«برادر! من برای خودم و بیقانونی که در حقام شده و مانع از آزادی احتمالیام شده ناراحت نیستم! عصبانیتم بابت این است که وقتی با ما که خبری از حال و روزمان به بیرون از این زندان میرود، چنین بیپروا رفتار میکنند و حقوقمان را نادیده میگیرند، گویی که «شهر هرت است» این مملکت! وای به حال آنها که بی نام و نشانی در دست اینها اسیر میشوند.
من عصبانیام برای حکم اعدام «عیدو؛ سلیمان و عبدالغنی شهبخش و عبدالرحیم گرگیج که الان اجرایشان به شعبه یک دادسرای امنیت ابلاغ شده!
من عصبانیام برای وضعیت چهار هموطن عربی که در اهواز به اعدام محکوم شده و چندین روز است به انفرادی منتقل شده و هیچ خبری از آنها نیست.
من عصبانیام از دادگاه بچههای اکباتان که پشت درهای بسته برگزار شده و بیشتر به قرعهکشی میماند که در آن گردن انسانی را انتخاب میکنند برای به دار کشیدن!»
متن کامل نامه را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/ahmadrea-haeri_letter/
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
۲۱ آبان ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامهی احمدرضا حائری از زندان قزلحصار
استبداد اقلیت تاریخ انقضای حتمی دارد!
اتکا به اعلامیه جهانی حقوقبشر و تعهد به عدالت انتقالی، تنها راه گذار به دموکراسی
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، در نامهای از زندان قزلحصار با زبانی صریح، به سرکوبگریهای حکومت جمهوری اسلامی و تاریخ انقضای حتمی استبداد اقلیت پرداخته است. او با افشای جنایات، فساد و آپارتاید جنسیتی و قضایی حاکمان، سقوط دیکتاتوری را سرآغازی برای دموکراسی و عدالت دانسته و تأکید کرده که هیچ سرکوبی قادر به حفظ رژیمی نیست که حقوق اولیه مردم را پایمال میکند. متن کامل این نامه به شرح زیر است:
فرقی ندارد! اسد یا غیر اسد هم ندارد!
این وعده حتمی است که استبداد اقلیت تاربخ انقضا دارد. همه عالم جمع شوند فقط مدتی سقوطش را به تأخیر میاندازند. به فکر سرکوب بیشتر و حسابشدهتر باشید! در تخیلاتتان روس یا چین با توان نظامی و هستهایشان را شریک استراتژیک و ضامن بقای خود بدانید! میلیاردها خرج گردانهای سایبری کنید برای «تفرقهبینداز و حکومت کن!»، زندان صیدنایا را در سیکیلومتری شمال دمشق بسازید برای دربند کردن هزاران شهروند معترض و مخالفتان...
آسمان را به ریسمان ببافید برای موجه جلوه دادن حکومتتان، خیابانها را سالی دوازده ماه آذین ببندید با «سلام فرمانده» یا «وعده صادق»تان! شیره مذهب را بکشید و خرج ادامه دادن حکومت اقلیتتان کنید! کتابهای حدیث را زیر و رو کنید برای تطبیق دادن حال و روزتان با زمان ظهور! هر کار کنید فایده ندارد، چون حکومت اقلیت تاریخ انقضا دارد.
ناصحانی که میگویند: اعدام نکنید، اختناق ایجاد نکنید، سرکوب نکنید، زنان و دختران را تحقیر نکنید؛ آپارتاید جنسیتی و قضائی را ادامه ندهید، همه را به عنوان معاند به سالها حبس محکوم و زندانی کنید....باز فایده ندارد فرقی هم نمیکند، اسد یا شما هم ندارد آقایان! استبداد تاریخ انقضا دارد.
دیروز قاضیالقضاتتان مفتخر به اجرای بیشترین «قطع ید» در دوره ریاستش مدعی شد ۹۰ هزار پرونده شهروندان معترض در اعتراضات ۱۴۰۱ را بستهاید. حالا که دقیق اطلاعرسانی میکنید؛ خبری از صدها شهروند زندانی اعترضات در زندان تهران بزرگ در سی کیلومتری جنوب تهران ندارید؟ یا شهروندان زیر حکم اعدام در واحد ۳ زندان قزلحصار!
برای چه تعداد از خانوادههای جانباختگان اعتراضات سالیان اخیر پرونده ساختید به جرم دادخواهی خون به ناحق بر زمین ریخته فرزندانشان!؟
راستی! چه تعداد از شهروندان زندانی سیاسی یا غیرسیاسی را در این سالیان تنها با اتکا به «علم قاضی» چون صلواتی به دار کشیدید!
چه تعداد را پشت درهای بسته و بدون برخورداری از دادرسی منصفانه محکوم و اعدام کردید!؟ همین پارسال چنین روزهایی بود که به شما گفتیم قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی، فرهاد سلیمی، کامران شیخه، انور خضری و خسرو بشارت، هفت زندانی هموطن کرد را شخصی چون «مقیسه» در سه دقیقه محکوم به اعدام کرده! از جانب شما پاسخ نشنیدیم جز پروندهسازیهای جدید!
بگذاریم وقت پاسخ دادن فرا مي رسد آقای قاضی! اين سال ها پرسشهای زیادی تلنبار شده در دلهایمان…
فرار و سرنگونی دیکتاتور سوریه و خانوادهاش آغاز راه رسیدن به سوریهای دموکراتیک است، راهی که با اتکا و تعهد همه جریانهای موجود در آن کشور به «اعلامیه جهانی حقوقبشر» ممکن خواهد شد، هرچند شاید راهی دشوار باشد، اما سقوط دیکتاتور سرآغاز آن است.
این واقعه را به همه دلبستگان دموکراسی و حقوق بشر بايد اميدوارباش گفت؛ به ویژه به خانواده دو جانباخته راه آزادی محمد مختاری و صانع ژاله که در تظاهرات مسالمتآمیز حمایت از بهار عربی در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ به دست اوباش نیرویهای سرکوب و در کمال مظلومیت خونشان بر خیابانهای شهر تهران جاری شد..
احمدرضا حائری
۱۹ آذر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #آپارتاید_جنسیتی #بشار_اسد #احمدرضا_حائری #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
استبداد اقلیت تاریخ انقضای حتمی دارد!
اتکا به اعلامیه جهانی حقوقبشر و تعهد به عدالت انتقالی، تنها راه گذار به دموکراسی
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، در نامهای از زندان قزلحصار با زبانی صریح، به سرکوبگریهای حکومت جمهوری اسلامی و تاریخ انقضای حتمی استبداد اقلیت پرداخته است. او با افشای جنایات، فساد و آپارتاید جنسیتی و قضایی حاکمان، سقوط دیکتاتوری را سرآغازی برای دموکراسی و عدالت دانسته و تأکید کرده که هیچ سرکوبی قادر به حفظ رژیمی نیست که حقوق اولیه مردم را پایمال میکند. متن کامل این نامه به شرح زیر است:
فرقی ندارد! اسد یا غیر اسد هم ندارد!
این وعده حتمی است که استبداد اقلیت تاربخ انقضا دارد. همه عالم جمع شوند فقط مدتی سقوطش را به تأخیر میاندازند. به فکر سرکوب بیشتر و حسابشدهتر باشید! در تخیلاتتان روس یا چین با توان نظامی و هستهایشان را شریک استراتژیک و ضامن بقای خود بدانید! میلیاردها خرج گردانهای سایبری کنید برای «تفرقهبینداز و حکومت کن!»، زندان صیدنایا را در سیکیلومتری شمال دمشق بسازید برای دربند کردن هزاران شهروند معترض و مخالفتان...
آسمان را به ریسمان ببافید برای موجه جلوه دادن حکومتتان، خیابانها را سالی دوازده ماه آذین ببندید با «سلام فرمانده» یا «وعده صادق»تان! شیره مذهب را بکشید و خرج ادامه دادن حکومت اقلیتتان کنید! کتابهای حدیث را زیر و رو کنید برای تطبیق دادن حال و روزتان با زمان ظهور! هر کار کنید فایده ندارد، چون حکومت اقلیت تاریخ انقضا دارد.
ناصحانی که میگویند: اعدام نکنید، اختناق ایجاد نکنید، سرکوب نکنید، زنان و دختران را تحقیر نکنید؛ آپارتاید جنسیتی و قضائی را ادامه ندهید، همه را به عنوان معاند به سالها حبس محکوم و زندانی کنید....باز فایده ندارد فرقی هم نمیکند، اسد یا شما هم ندارد آقایان! استبداد تاریخ انقضا دارد.
دیروز قاضیالقضاتتان مفتخر به اجرای بیشترین «قطع ید» در دوره ریاستش مدعی شد ۹۰ هزار پرونده شهروندان معترض در اعتراضات ۱۴۰۱ را بستهاید. حالا که دقیق اطلاعرسانی میکنید؛ خبری از صدها شهروند زندانی اعترضات در زندان تهران بزرگ در سی کیلومتری جنوب تهران ندارید؟ یا شهروندان زیر حکم اعدام در واحد ۳ زندان قزلحصار!
برای چه تعداد از خانوادههای جانباختگان اعتراضات سالیان اخیر پرونده ساختید به جرم دادخواهی خون به ناحق بر زمین ریخته فرزندانشان!؟
راستی! چه تعداد از شهروندان زندانی سیاسی یا غیرسیاسی را در این سالیان تنها با اتکا به «علم قاضی» چون صلواتی به دار کشیدید!
چه تعداد را پشت درهای بسته و بدون برخورداری از دادرسی منصفانه محکوم و اعدام کردید!؟ همین پارسال چنین روزهایی بود که به شما گفتیم قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی، فرهاد سلیمی، کامران شیخه، انور خضری و خسرو بشارت، هفت زندانی هموطن کرد را شخصی چون «مقیسه» در سه دقیقه محکوم به اعدام کرده! از جانب شما پاسخ نشنیدیم جز پروندهسازیهای جدید!
بگذاریم وقت پاسخ دادن فرا مي رسد آقای قاضی! اين سال ها پرسشهای زیادی تلنبار شده در دلهایمان…
فرار و سرنگونی دیکتاتور سوریه و خانوادهاش آغاز راه رسیدن به سوریهای دموکراتیک است، راهی که با اتکا و تعهد همه جریانهای موجود در آن کشور به «اعلامیه جهانی حقوقبشر» ممکن خواهد شد، هرچند شاید راهی دشوار باشد، اما سقوط دیکتاتور سرآغاز آن است.
این واقعه را به همه دلبستگان دموکراسی و حقوق بشر بايد اميدوارباش گفت؛ به ویژه به خانواده دو جانباخته راه آزادی محمد مختاری و صانع ژاله که در تظاهرات مسالمتآمیز حمایت از بهار عربی در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ به دست اوباش نیرویهای سرکوب و در کمال مظلومیت خونشان بر خیابانهای شهر تهران جاری شد..
احمدرضا حائری
۱۹ آذر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #آپارتاید_جنسیتی #بشار_اسد #احمدرضا_حائری #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پروندهسازی دوباره برای #احمدرضا_حائری در پی اعلام مواضع پیرامون سقوط اسد؛ واکنش آقای حائری:
«اقلیتی که بر اجرای قانون قرون وسطائی موسوم به عفاف و حجاب اصرار دارند، توی دل مردم را خالی کرده و مجرمند، نه ما که بازپسگیری حق تعیین سرنوشت را برای مردم حتمی میدانیم»
بنا بر اطلاعات رسیده؛ احمدرضا حائری فعال حقوقبشر زندانی در #زندان_قزلحصار، روز سهشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ در شرایطی که این زندانی سیاسی به همراه دیگر همبندیهای خود در این زندان برای چهلوششمین هفته پیاپی در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در اعتصاب غذا بهسر میبرده، با احضار به محل نگهبانی ورودی واحد چهار این زندان(جائی که در اصطلاح زندانیان «زیر هشت» خوانده میشود)؛ توسط مأموران حفاظت اطلاعات زندان درخصوص بیانیه اخیر ایشان درباره تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری بشار است مورد بازخواست قرار گرفته و از ایشان خواسته شده به صورت مکتوب به سؤالاتی دراینباره پاسخ دهند.
آقای حائری بنا بر رویه سابقهشان از هرگونه پاسخگوئی مکتوبی امتناع کردهاند. در گفتگو با برخی از افراد مطلع مکالمات بین آقای حائری و ماموران حفاظت اطلاعات زندان قزلحصار بدین شرح بوده است:
حفاظت اطلاعات: آقای حائری شما درباره تحولات سوریه اظهارنظری کردید در رسانهها؟
احمدرضا حائری: اظهار نظری کردم!؟
حفاظت اطلاعات: کردید!؟
احمدرضا حائری: من که زندانیم از بیرون خبر ندارم!
حفاظت اطلاعات: ما به همکاران گفتیم طبق تجربه قبلی آقای حائری معتقد است حق شهروندی ایشان است که به هیچ پرسشی پاسخ ندهند. و سکوت کنند! اما میدانید که ما هم ناچاریم به انجام وظیفه!
احمدرضا حائری: دقیقا؛ من بر اساس حقوقم، هیچ اظهارات مکتوبی را به شما یا هر نهاد امنیتی ارائه نخواهم کرد. هرچند میدانم این سکوت نیز مانع از تداوم روند پروندهسازی علیهام نخواهد شد. اما یک پرسش از شما و از همه مدیران و تصمیمسازان نهادهای امنیتی و قضایی دارم:« من به عنوان یک شهروند این کشور که بیش از ده سال علم سیاست و تاریخ را آموزش دیده و در این خصوص مطالعه و پژوهش انجام دادهام؛ بیش از دو دهه در حوزه سیاست، حقوقبشر و دفاع از حقوق شهروندان فعالیت داشتهام؛ آیا حق اظهارنظر درباره تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد را ندارم!؟ هرچند نظر من خوشایند صاحبان قدرت نباشد!؟
پاسخ دادند:« چرا حق دارید.» و البته رویشان نشد که بگویند:«اما استفاده از این حق مساوی با پروندهسازی خواهد بود!! چون ما مأموریم و معذور!»
روز گذشته برخی دوستان و همفکران آقای حائری در گفتگوهای تلفنی با ایشان با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی که اخیرا گفته است:«در داخل اگر کسی در تحلیل و بیانش(درخصوص تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد) جوری حرف بزند که دل مردم را خالی کند! این جرم است و باید دنبال شود!» نسبت به تبعات پروندهسازی اخیر برای ایشان به خاطر اعلام مواضع درباره تحولات سوریه و اعلام «حتمی بودن سرنگونی استبداد اقلیت!» ابراز نگرانی کردند، که آقای حائری در پاسخ مواضع خود در قبال تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد را برای اکثریت ملت ایران نویدبخش دانسته و امید به بازپسگیری «حق تعیین سرنوشت توسط مردم ایران» را مصداق «امیدبخشی و نوید دادن روزهای روشن به مردم ایران» دانستند.
یکی از فعالان مدنی که در این رابطه و تبعات پروندهسازی جدید با آقای حائری تلفنی گفتگو کردهاند، با اشاره به روحیه مقاوم ایشان در زندان، از قول این فعال حقوقبشر دربند گفتند:«اقلیتی که بر اجرای قانون قرون وسطائی موسوم به عفاف و حجاب اصرار دارند، توی دل مردم را خالی کرده و مجرمند» یا «آن اقلیتی که به رکوردشکنی در زمینه قطع دست و انگشت و اعدام فتخار میکنند، اینها عامدانه مردم را ناامید و توی دلشان را خالی میکنند.» نه صاحبان قلمی که دلسوزانه میگویند:« با حذف مردم از صحنه سیاست و حاکم شدن اقلیت سرکوبگر با ابزار زندان، اعدام و تبعید، و دلبستن به سخنان سفیهانه عدهای چاپلوس که با دست درازشان بیتالمال را به یغما میبرند، جمهوری اسلامی نیاز به دشمنی ندارد که «توی دل مردم را خالی کند!»، همینها زمینههای فروپاشی آن را فراهم آوردهاند.»
منبع صفحه اینستاگرام آقای حائری
#احمدرضا_حائری
#بشار_اسد #محور_مقاومت #دیکتاتور #آزادی_بیان #زندانی_سیاسی #صيدنايا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اقلیتی که بر اجرای قانون قرون وسطائی موسوم به عفاف و حجاب اصرار دارند، توی دل مردم را خالی کرده و مجرمند، نه ما که بازپسگیری حق تعیین سرنوشت را برای مردم حتمی میدانیم»
بنا بر اطلاعات رسیده؛ احمدرضا حائری فعال حقوقبشر زندانی در #زندان_قزلحصار، روز سهشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ در شرایطی که این زندانی سیاسی به همراه دیگر همبندیهای خود در این زندان برای چهلوششمین هفته پیاپی در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در اعتصاب غذا بهسر میبرده، با احضار به محل نگهبانی ورودی واحد چهار این زندان(جائی که در اصطلاح زندانیان «زیر هشت» خوانده میشود)؛ توسط مأموران حفاظت اطلاعات زندان درخصوص بیانیه اخیر ایشان درباره تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری بشار است مورد بازخواست قرار گرفته و از ایشان خواسته شده به صورت مکتوب به سؤالاتی دراینباره پاسخ دهند.
آقای حائری بنا بر رویه سابقهشان از هرگونه پاسخگوئی مکتوبی امتناع کردهاند. در گفتگو با برخی از افراد مطلع مکالمات بین آقای حائری و ماموران حفاظت اطلاعات زندان قزلحصار بدین شرح بوده است:
حفاظت اطلاعات: آقای حائری شما درباره تحولات سوریه اظهارنظری کردید در رسانهها؟
احمدرضا حائری: اظهار نظری کردم!؟
حفاظت اطلاعات: کردید!؟
احمدرضا حائری: من که زندانیم از بیرون خبر ندارم!
حفاظت اطلاعات: ما به همکاران گفتیم طبق تجربه قبلی آقای حائری معتقد است حق شهروندی ایشان است که به هیچ پرسشی پاسخ ندهند. و سکوت کنند! اما میدانید که ما هم ناچاریم به انجام وظیفه!
احمدرضا حائری: دقیقا؛ من بر اساس حقوقم، هیچ اظهارات مکتوبی را به شما یا هر نهاد امنیتی ارائه نخواهم کرد. هرچند میدانم این سکوت نیز مانع از تداوم روند پروندهسازی علیهام نخواهد شد. اما یک پرسش از شما و از همه مدیران و تصمیمسازان نهادهای امنیتی و قضایی دارم:« من به عنوان یک شهروند این کشور که بیش از ده سال علم سیاست و تاریخ را آموزش دیده و در این خصوص مطالعه و پژوهش انجام دادهام؛ بیش از دو دهه در حوزه سیاست، حقوقبشر و دفاع از حقوق شهروندان فعالیت داشتهام؛ آیا حق اظهارنظر درباره تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد را ندارم!؟ هرچند نظر من خوشایند صاحبان قدرت نباشد!؟
پاسخ دادند:« چرا حق دارید.» و البته رویشان نشد که بگویند:«اما استفاده از این حق مساوی با پروندهسازی خواهد بود!! چون ما مأموریم و معذور!»
روز گذشته برخی دوستان و همفکران آقای حائری در گفتگوهای تلفنی با ایشان با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی که اخیرا گفته است:«در داخل اگر کسی در تحلیل و بیانش(درخصوص تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد) جوری حرف بزند که دل مردم را خالی کند! این جرم است و باید دنبال شود!» نسبت به تبعات پروندهسازی اخیر برای ایشان به خاطر اعلام مواضع درباره تحولات سوریه و اعلام «حتمی بودن سرنگونی استبداد اقلیت!» ابراز نگرانی کردند، که آقای حائری در پاسخ مواضع خود در قبال تحولات سوریه و سقوط دیکتاتوری اسد را برای اکثریت ملت ایران نویدبخش دانسته و امید به بازپسگیری «حق تعیین سرنوشت توسط مردم ایران» را مصداق «امیدبخشی و نوید دادن روزهای روشن به مردم ایران» دانستند.
یکی از فعالان مدنی که در این رابطه و تبعات پروندهسازی جدید با آقای حائری تلفنی گفتگو کردهاند، با اشاره به روحیه مقاوم ایشان در زندان، از قول این فعال حقوقبشر دربند گفتند:«اقلیتی که بر اجرای قانون قرون وسطائی موسوم به عفاف و حجاب اصرار دارند، توی دل مردم را خالی کرده و مجرمند» یا «آن اقلیتی که به رکوردشکنی در زمینه قطع دست و انگشت و اعدام فتخار میکنند، اینها عامدانه مردم را ناامید و توی دلشان را خالی میکنند.» نه صاحبان قلمی که دلسوزانه میگویند:« با حذف مردم از صحنه سیاست و حاکم شدن اقلیت سرکوبگر با ابزار زندان، اعدام و تبعید، و دلبستن به سخنان سفیهانه عدهای چاپلوس که با دست درازشان بیتالمال را به یغما میبرند، جمهوری اسلامی نیاز به دشمنی ندارد که «توی دل مردم را خالی کند!»، همینها زمینههای فروپاشی آن را فراهم آوردهاند.»
منبع صفحه اینستاگرام آقای حائری
#احمدرضا_حائری
#بشار_اسد #محور_مقاومت #دیکتاتور #آزادی_بیان #زندانی_سیاسی #صيدنايا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار :
رای امثال صلواتی و افشاری در چارچوب حقوقی ضدحقوقبشری موجود نیز ذرهای وجاهت قانونی ندارد
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در گفتوگویی تلفنی با دوستانش، نظراتش را در خصوص آرای صادره برای محکومین دادگاههای انقلاب به شرح زیر بیان کرد:
«از وقتی که خبر انتقال سامان محمدی خیاره هموطن سنندجیمان به سلولهای انفرادی واحد سه زندان قزلحصار را شنیدهایم، مانند همیشه وجودمان را غمی همراه با خشم فرا گرفته است. ظاهرا محمدامین مهدوی شایسته را هم که محکوم به اعدام شده از اوین به قرنطینه واحد سه منتقل کردهاند. ما مانند همه ۶۷ هفته گذشته این سهشنبه را نیز علیه حکم غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذای اعتراضی خواهیم زد.
به این فکر میکنم حکم هر دو نفر را «صلواتی» داده است، صلواتی که نزد همکاران خودش نیز مشهور است که وقتی حکم پنج تا ده سال زندان میدهد، به معنای آن است که متهم کاملا بیگناه است و در پروندهاش هیچ مدرکی وجود ندارد، وقتی حکم اعدام میدهد به معنای آن است که متهم زیر فشار اعترافاتی داشته که طبق قانون حکمش دو تا ده سال زندان است!
یاد خاطره یکی از زندانیان از سالن اعدام برگشته میافتم:« ۱۱ سکوی اعدام دارند که روی هر سکو دو نفر را به طناب دار میبندند، وقتی دکمه را فشار میدهند هر سکو از دو طرف باز میشود و هر دو زندانی و گاهی هر ۲۲ زندانی در هوا معلق میشوند! در این چند سال ظاهرا شرکت دانشبنیانی! سکوها، میله و طناب دار را طوری طراحی و ساخته است که هم زمان با خالی شدن زیرپای زندانی، بیست سانت میله به سمت بالا حرکت میکند و اینگونه طناب سریعتر و محکمتر دور گردن زندانی گره میخورد و در نتیجه زودتر او را خفه میکند!»
با خود فکر میکنم، چگونه عدهای از مردم و انسانیت حرف میزنند و میتوانند در برابر این رفتارهای قرونوسطائی سکوت کنند!؟
و باز با خود کلنجار میروم، اینها شرم نمیکنند که همه شفقتشان در یک دهه اخیر همان بیست سانت بالا رفتن همزمان طناب دار بوده برای زودتر ستاندن جان هموطنان ما و به سرانجام رساندن این قتلهای حکومتی!
نکنید! اعدام نکنید! که جز بذر نفرت نخواهید کاشت. حتی اگر مخالف اعدام نباشید باز خود بهتر میدانید رای امثال صلواتی و افشاری در چارچوب حقوقی ضدحقوقبشری موجود نیز ذرهای وجاهت قانونی ندارد.
#احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رای امثال صلواتی و افشاری در چارچوب حقوقی ضدحقوقبشری موجود نیز ذرهای وجاهت قانونی ندارد
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در گفتوگویی تلفنی با دوستانش، نظراتش را در خصوص آرای صادره برای محکومین دادگاههای انقلاب به شرح زیر بیان کرد:
«از وقتی که خبر انتقال سامان محمدی خیاره هموطن سنندجیمان به سلولهای انفرادی واحد سه زندان قزلحصار را شنیدهایم، مانند همیشه وجودمان را غمی همراه با خشم فرا گرفته است. ظاهرا محمدامین مهدوی شایسته را هم که محکوم به اعدام شده از اوین به قرنطینه واحد سه منتقل کردهاند. ما مانند همه ۶۷ هفته گذشته این سهشنبه را نیز علیه حکم غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذای اعتراضی خواهیم زد.
به این فکر میکنم حکم هر دو نفر را «صلواتی» داده است، صلواتی که نزد همکاران خودش نیز مشهور است که وقتی حکم پنج تا ده سال زندان میدهد، به معنای آن است که متهم کاملا بیگناه است و در پروندهاش هیچ مدرکی وجود ندارد، وقتی حکم اعدام میدهد به معنای آن است که متهم زیر فشار اعترافاتی داشته که طبق قانون حکمش دو تا ده سال زندان است!
یاد خاطره یکی از زندانیان از سالن اعدام برگشته میافتم:« ۱۱ سکوی اعدام دارند که روی هر سکو دو نفر را به طناب دار میبندند، وقتی دکمه را فشار میدهند هر سکو از دو طرف باز میشود و هر دو زندانی و گاهی هر ۲۲ زندانی در هوا معلق میشوند! در این چند سال ظاهرا شرکت دانشبنیانی! سکوها، میله و طناب دار را طوری طراحی و ساخته است که هم زمان با خالی شدن زیرپای زندانی، بیست سانت میله به سمت بالا حرکت میکند و اینگونه طناب سریعتر و محکمتر دور گردن زندانی گره میخورد و در نتیجه زودتر او را خفه میکند!»
با خود فکر میکنم، چگونه عدهای از مردم و انسانیت حرف میزنند و میتوانند در برابر این رفتارهای قرونوسطائی سکوت کنند!؟
و باز با خود کلنجار میروم، اینها شرم نمیکنند که همه شفقتشان در یک دهه اخیر همان بیست سانت بالا رفتن همزمان طناب دار بوده برای زودتر ستاندن جان هموطنان ما و به سرانجام رساندن این قتلهای حکومتی!
نکنید! اعدام نکنید! که جز بذر نفرت نخواهید کاشت. حتی اگر مخالف اعدام نباشید باز خود بهتر میدانید رای امثال صلواتی و افشاری در چارچوب حقوقی ضدحقوقبشری موجود نیز ذرهای وجاهت قانونی ندارد.
#احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری زندانی محبوس در زندان قزلحصار:
در این کشور که دو هفته است عملا همه کارها تعطیل و کشور به حالت تعلیق درآمده، یک چیز اما برای صاحبان قدرت تعطیلبردار نبوده و آن هم اعدام است.
در ادامه بخشی از صحبتهای احمدرضا حائری که در گفتگوهای تلفنی روزهای اخیر با دوستان خود مطرح کرده است را بخوانید:
«بنا بر اطلاع موثق دادستانهای شهرهای اطرف تهران بر اجرای همه احکام اعدام زندانیان مرتبط با موادر مخدر تا پیش از نوروز ۱۴۰۴ تاکید کردهاند.»
«آقای پزشکیان! در شعام یا شورای سران قوا، دادستانها را ملزم کنید ششماه اجرای احکام اعدام را متوقف و بر شناسائی و بازداشت سارقان روزانه ۲۰میلیون لیتر سوخت و ۲هزار مگاوات برق کشور از طریق مراکز استخراج رمزارز متمرکز شوند.»
احمدرضا حائری فعال حقوق بشر زندانی در زندان قزلحصار در گفتگوهای تلفنی اخیر خود ضمن اظهار خشنودی از عدم اجرای حکم اعدام سامان محمدی خیاره زندانی سیاسی، از اجرای وسیع احکام غیرانسانی اعدام برای زندانیان با اتهامات مرتبط با موادمخدر اظهار نگرانی کرده و گفتند:
«متأسفانه در این کشور که دو هفته است عملا همه کارها تعطیل و کشور به حالت تعلیق درآمده، یک چیز اما برای صاحبان قدرت تعطیلبردار نبوده و آن هم «اعدام» است. بنا بر اطلاع موثقی که به دستم رسیده، دادستان برخی شهرستانهای اطرف تهران از جمله «دادستان ملارد» در بخشنامههایی به دایره اجرای احکام بر اجرای حکم اعدام همه زندانیان مرتبط با مواد مخدر تا پیش از نوروز ۱۴۰۴ تاکید کردهاند، و اعدامهای شب چهارشنبه گذشته نیز پیرو این دستورات بوده.»
آقای حائری در اظهارات خود تاکید کردند:
« زندانیان مواد مخدر که به اعدام محکوم شدهاند، عموما جوانانی زیر سی سال هستند، که به دلیل فقر و نابرابری شدید حاکم بر جامعه، درگیر خرید و فروش موادمخدر شدهاند. این افراد اگر جرمی هم مرتکب شدهاند، به واقع نمونههای بارزی از نتایج سیاستهای ۴۵ ساله خود حاکمیت جمهوری اسلامی هستند، و روا نیست با ستاندن جان آنها صدها و هزاران خانواده را بیسرپرست کرده و در این شرایط وخیم اقتصادی عملا هزاران خانواده هموطنمان را نابود کنیم.»
آقای حائری در گفتگوهای تلفنی اخیر خود با اشاره به تعطیلی دوهفتهای کشور و خطر فروپاشی اقتصادی پیشرو به دلیل ناترازیهای انرژی و اشاره صریح آقای پزشکیان «رئیس دولت» در جمهوری اسلامی به دزدی سوخت در چرخه تولید و توزیع که همگی توسط خود حاکمیت انجام میشود، خطاب به مسعود پزشکیان و حامیان ایشان در میان احزاب سیاسی اصلاحطلب گفتند:
«مردم تصاویر کشف ذخایر مواد مخدری همچون کاپتاگون در کاخ ماهر اسد برادر بشار اسد را در هفتههای اخیر دیدهاند و نیز کارخانههای تولید مواد مخدر در حاکمیتی که جمهوری اسلامی میلیاردها دلار صرف حفظ و نگهداری آن کرد، و از این سوی صدها جوان که عموما به دلیل نگهداری چند ده گرم مواد مخدر در صف اعدام قرار دارند، این اعدامها ورای اینکه نقض فاحش حقوقبشر است، برای خود حاکمیت نیز حاصلی جز عصبانیت بیشتر مردم و افرایش شیب فروپاشی پیشرو را در پی ندارد. بنابراین اگر آقای پزشکیان و احزاب اصلاحطلب حامی ایشان در فکر ایجاد تغییراتی ملموس هستند که پیام مثبتی برای جامعه داشته باشد، پیشنهاد میکنم که در جلسه شورای سران قوا و شورای عالی امنیت ملی مصوب کنند که ضمن توقف ششماهه اجرای کلیه احکام اعدام، دادستانهای کلیه استانها و شهرستانهای کشور به جای توجه به اجرای احکام اعدام، تمام تمرکزشان را بر شناسایی و بازداشت سارقان ۲۰ میلیون لیتر سوخت و سارقان دو هزار مگاوات برق کشور از طریق مزارع استخراج رمزارز قرار دهند، سارقانی که قطعا خارج از بدنه حاکمیت نیستند، و برخورد با آنها مستلزم رودرویی با برخی نهادهای خاص درون حاکمیت است. و در مدت شش ماهه توقف اعدامها کارگروهی را برای مطالعه تجربه کشورها در مبارزه با مواد مخدر و میزان تأثیرگذاری مجازات اعدام در کاهش این آسیب اجتماعی تشکیل دهند، کارگروه مذکور از جمله تجربه کشور همسایه ما پاکستان را مطالعه و بررسی کنند که سال گذشته طی تغییرات مهمی با تصویب یک لایحه « مجازات مرگ برای مجرمان مواد مخدر را لغو و مجازات حبس ابد را جایگزین آن کرد»
همچنین تاکید کردند که در «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» هدف اصلی مقابله با اعدام به عنوان یک حکم غیرانسانی برای تمام اتهامات از جمله مواد مخدر بوده است و خواستار توجه بیشتر رسانهها و فعالان حقوق بشر به اجرای وسیع احکام اعدام مرتبط با موادمخدر در هفتههای اخیر شدند.
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این کشور که دو هفته است عملا همه کارها تعطیل و کشور به حالت تعلیق درآمده، یک چیز اما برای صاحبان قدرت تعطیلبردار نبوده و آن هم اعدام است.
در ادامه بخشی از صحبتهای احمدرضا حائری که در گفتگوهای تلفنی روزهای اخیر با دوستان خود مطرح کرده است را بخوانید:
«بنا بر اطلاع موثق دادستانهای شهرهای اطرف تهران بر اجرای همه احکام اعدام زندانیان مرتبط با موادر مخدر تا پیش از نوروز ۱۴۰۴ تاکید کردهاند.»
«آقای پزشکیان! در شعام یا شورای سران قوا، دادستانها را ملزم کنید ششماه اجرای احکام اعدام را متوقف و بر شناسائی و بازداشت سارقان روزانه ۲۰میلیون لیتر سوخت و ۲هزار مگاوات برق کشور از طریق مراکز استخراج رمزارز متمرکز شوند.»
احمدرضا حائری فعال حقوق بشر زندانی در زندان قزلحصار در گفتگوهای تلفنی اخیر خود ضمن اظهار خشنودی از عدم اجرای حکم اعدام سامان محمدی خیاره زندانی سیاسی، از اجرای وسیع احکام غیرانسانی اعدام برای زندانیان با اتهامات مرتبط با موادمخدر اظهار نگرانی کرده و گفتند:
«متأسفانه در این کشور که دو هفته است عملا همه کارها تعطیل و کشور به حالت تعلیق درآمده، یک چیز اما برای صاحبان قدرت تعطیلبردار نبوده و آن هم «اعدام» است. بنا بر اطلاع موثقی که به دستم رسیده، دادستان برخی شهرستانهای اطرف تهران از جمله «دادستان ملارد» در بخشنامههایی به دایره اجرای احکام بر اجرای حکم اعدام همه زندانیان مرتبط با مواد مخدر تا پیش از نوروز ۱۴۰۴ تاکید کردهاند، و اعدامهای شب چهارشنبه گذشته نیز پیرو این دستورات بوده.»
آقای حائری در اظهارات خود تاکید کردند:
« زندانیان مواد مخدر که به اعدام محکوم شدهاند، عموما جوانانی زیر سی سال هستند، که به دلیل فقر و نابرابری شدید حاکم بر جامعه، درگیر خرید و فروش موادمخدر شدهاند. این افراد اگر جرمی هم مرتکب شدهاند، به واقع نمونههای بارزی از نتایج سیاستهای ۴۵ ساله خود حاکمیت جمهوری اسلامی هستند، و روا نیست با ستاندن جان آنها صدها و هزاران خانواده را بیسرپرست کرده و در این شرایط وخیم اقتصادی عملا هزاران خانواده هموطنمان را نابود کنیم.»
آقای حائری در گفتگوهای تلفنی اخیر خود با اشاره به تعطیلی دوهفتهای کشور و خطر فروپاشی اقتصادی پیشرو به دلیل ناترازیهای انرژی و اشاره صریح آقای پزشکیان «رئیس دولت» در جمهوری اسلامی به دزدی سوخت در چرخه تولید و توزیع که همگی توسط خود حاکمیت انجام میشود، خطاب به مسعود پزشکیان و حامیان ایشان در میان احزاب سیاسی اصلاحطلب گفتند:
«مردم تصاویر کشف ذخایر مواد مخدری همچون کاپتاگون در کاخ ماهر اسد برادر بشار اسد را در هفتههای اخیر دیدهاند و نیز کارخانههای تولید مواد مخدر در حاکمیتی که جمهوری اسلامی میلیاردها دلار صرف حفظ و نگهداری آن کرد، و از این سوی صدها جوان که عموما به دلیل نگهداری چند ده گرم مواد مخدر در صف اعدام قرار دارند، این اعدامها ورای اینکه نقض فاحش حقوقبشر است، برای خود حاکمیت نیز حاصلی جز عصبانیت بیشتر مردم و افرایش شیب فروپاشی پیشرو را در پی ندارد. بنابراین اگر آقای پزشکیان و احزاب اصلاحطلب حامی ایشان در فکر ایجاد تغییراتی ملموس هستند که پیام مثبتی برای جامعه داشته باشد، پیشنهاد میکنم که در جلسه شورای سران قوا و شورای عالی امنیت ملی مصوب کنند که ضمن توقف ششماهه اجرای کلیه احکام اعدام، دادستانهای کلیه استانها و شهرستانهای کشور به جای توجه به اجرای احکام اعدام، تمام تمرکزشان را بر شناسایی و بازداشت سارقان ۲۰ میلیون لیتر سوخت و سارقان دو هزار مگاوات برق کشور از طریق مزارع استخراج رمزارز قرار دهند، سارقانی که قطعا خارج از بدنه حاکمیت نیستند، و برخورد با آنها مستلزم رودرویی با برخی نهادهای خاص درون حاکمیت است. و در مدت شش ماهه توقف اعدامها کارگروهی را برای مطالعه تجربه کشورها در مبارزه با مواد مخدر و میزان تأثیرگذاری مجازات اعدام در کاهش این آسیب اجتماعی تشکیل دهند، کارگروه مذکور از جمله تجربه کشور همسایه ما پاکستان را مطالعه و بررسی کنند که سال گذشته طی تغییرات مهمی با تصویب یک لایحه « مجازات مرگ برای مجرمان مواد مخدر را لغو و مجازات حبس ابد را جایگزین آن کرد»
همچنین تاکید کردند که در «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» هدف اصلی مقابله با اعدام به عنوان یک حکم غیرانسانی برای تمام اتهامات از جمله مواد مخدر بوده است و خواستار توجه بیشتر رسانهها و فعالان حقوق بشر به اجرای وسیع احکام اعدام مرتبط با موادمخدر در هفتههای اخیر شدند.
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، از مخالفت سپاه با مرخصی او خبر داد و این موضوع را نشانه استمرار دخالت نهادهای امنیتی در پرونده زندانیان سیاسی دانست.
متن منتشر شده در اینستاگرام آقای حائری به شرح زیر است:
مخالفت سپاه با مرخصی احمدرضا حائری؛ استمرار دخالت نهادهای امنیتی در پرونده زندانیان سیاسی
خبر را از قصه آهنگ عشق، حبس، هجران و زندان و غم دخترک در فراق پدر شروع میکنیم:
مادر هستی:
«این آهنگ را با صدای بلند گوش میدادم، که ناگهان «هستی» گفت: مامان کمش کن لطفا اگر میشه!
گفتم:چرا دخترم!؟ قشنگه که؟
هستی دخترکم با بغضی در گلو و چشمانی نمناک پاسخ داد: آهنگ کردی که میشنوم یاد بابا میافتم دلم میگیره!»
پینوشت مهم:
در آخرین اقدام درخواست مرخصی احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، بار دیگر با مخالفت نهادهای امنیتی روبهرو شد، این در حالی است که او بیش از یکسوم از حکم چهار ساله ظالمانه خود را سپری کرده است.
دخالت نهادهای امنیتی در امور مربوط به مرخصی و سایر مسائل زندانیان سیاسی یکی از تخلفات آشکاری است که آقای حائری پیش از دوران حبس نیز برای لغو آن فعالیتهای بسیاری کرد، با این حال، این اقدامات در نظام استبدادی موجود به نتیجه نرسید و همچنان نهادهای امنیتی در پروندههای زندانیان سیاسی تصمیمگیرنده اصلی هستند، در چنین شرایطی، دادیار یا دادستان تهران عملاً اختیاری در این مسائل ندارند و همچنان نهادهای امنیتی تا آخرین لحظه در پرونده زندانیان سیاسی حرف اول و آخر را میزنند.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن منتشر شده در اینستاگرام آقای حائری به شرح زیر است:
مخالفت سپاه با مرخصی احمدرضا حائری؛ استمرار دخالت نهادهای امنیتی در پرونده زندانیان سیاسی
خبر را از قصه آهنگ عشق، حبس، هجران و زندان و غم دخترک در فراق پدر شروع میکنیم:
مادر هستی:
«این آهنگ را با صدای بلند گوش میدادم، که ناگهان «هستی» گفت: مامان کمش کن لطفا اگر میشه!
گفتم:چرا دخترم!؟ قشنگه که؟
هستی دخترکم با بغضی در گلو و چشمانی نمناک پاسخ داد: آهنگ کردی که میشنوم یاد بابا میافتم دلم میگیره!»
پینوشت مهم:
در آخرین اقدام درخواست مرخصی احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، بار دیگر با مخالفت نهادهای امنیتی روبهرو شد، این در حالی است که او بیش از یکسوم از حکم چهار ساله ظالمانه خود را سپری کرده است.
دخالت نهادهای امنیتی در امور مربوط به مرخصی و سایر مسائل زندانیان سیاسی یکی از تخلفات آشکاری است که آقای حائری پیش از دوران حبس نیز برای لغو آن فعالیتهای بسیاری کرد، با این حال، این اقدامات در نظام استبدادی موجود به نتیجه نرسید و همچنان نهادهای امنیتی در پروندههای زندانیان سیاسی تصمیمگیرنده اصلی هستند، در چنین شرایطی، دادیار یا دادستان تهران عملاً اختیاری در این مسائل ندارند و همچنان نهادهای امنیتی تا آخرین لحظه در پرونده زندانیان سیاسی حرف اول و آخر را میزنند.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه احمدرضا حائری زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی: جمهوری اسلامی میخواهد احکام قطعی اعدام زندانیان را به سرعت اجرا کند
مردم عزیز ایران
میدانم اینروزها حال دلتان خوب نیست، و در جنگی نابرابر بر سر فراهم نمودن کمترین امکانات و شرایط برای زندگی با حاکمیتی ناکارآمد و زورگو مواجه هستید؛ اگر ضرورت اخلاقی و انسانی فوری وجود نداشت، هرگز از شما نمیخواستم در جدال هرروزهتان برای تامین حداقل معیشت و با وجود صدها مشکل ریز و درشت زندگیتان که حاصل غضب «حق انتخاب» و «تعیین سرنوشت» شما توسط اقلیتی قلدر و پرمدعاست، هرگز از شما عزیزان نمیخواستم که به درد دل این فرزند کوچکتان از دل ظلمت زندان گوش داده و برای مقابله به فجایع در حال وقوع از شما کمک نمیخواستم!
اما چه کنم که مقابله با این فجایع در زندان جز با یاری شما ممکن نخواهد بود.
مردم عزیز
اطلاع دارید که ما از نهم بهمن سال گذشته به همراه دهها تن از زندانیان سیاسی با باورهای سیاسی و عقیدتی گوناگون در بسیاری از زندانهای کشور علیه صدور و اجرای حکم غیرانسانی اعدام و برای جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی، سهشنبههای هر هفته را تحت عنوان «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» دست به اعتصاب غذا میزنیم. کارزاری که امروز پنجاهمین هفته آن را برگزار میکنیم.
در چند هفته اخیر مقامات سازمان زندانها بر آن شدهاند که بخش عمده واحد چهار زندان قزلحصار را به زندان مرکزی کرج واگذار کنند، این تصمیم در شرایطی گرفته شده که هماکنون در واحد سه زندان قزلحصار بیش از ۱۳۰۰ زندانی در معرض اجرای حکم اعدام(از جمله شش زندانی اعترضات ۱۴۰۱ در پرونده مشهور به «بچههای اکباتان») و در واحد دو آن نیز حدود ۱۶۰۰ زندانی با اتهامات مربوط به موادمخدر در آستانه صدور یا اجرای حکم غیرانسانی اعدام نگهداری میشوند. واحد یک نیز که خود سه برابر ظرفیت رسمی زندانی در آن نگهداری میشود که قطعا از حداقل فضا و امکانات محروم هستند.
اما آنچه که موجب نگرانی اینجانب شده و مرا بر آن داشت از شما طلب یاری کنم این است که اخبار موثقی دریافت کردهام مبنی بر اینکه دادستان و مجموعه دستگاه قضایی تصمیم گرفتهاند احکام قطعی اعدام زندانیان را به سرعت اجرا کنند.
وقتی تصمیم مقامات درباره تخلیه و انتقال بیش از ۱۶۰۰ زندانی واحد چهار و تحویل بخش بزرگی از این واحد به زندان مرکزی کرج را کنار اخبار مربوط به اجرای احکام اعدام قرار دادم، و در شرایطی که خود مقامات میدانند زندان قزلحصار هماکنون نیز سه برابر ظرفیت رسمی زندانی در خود جای داده، زنگ خطر یک فاجعه بزرگ پیشرو برای همه ما به صدا در آمده است و آن توسل حاکمیت به شیوه «قتلعام درمانی» برای کاستن از حجم زندانیان در قزلحصار و اجرای طرح انتقال واحد چهار به زندان مرکزی کرج!
مردم شریف و رنجکشیده ایران
این تعبیر بسیار تلخ است، و از محضر عموم شما، به خصوص خانوادههای زندانیان زیر حکم اعدام طلب بخشش دارم، اما حقیقت این است که وضعیت موجود و اخبار غیررسمی اما موثق پیرامون آن حکایت از آن دارد که حاکمیت بر آن است که «مساله ناترازی در نسبت تعداد زندانیان با ظرفیت موجود زندان را با اعدام گسترده زندانیانی که احکامشان قطعی شده حل کند!»
«قتلعام درمانی» شیوهای است که حاکمیت دینی در تاریخ ۴۶ ساله خود با آن بیگانه نیست و در مقاطعی از این شیوه برای حذف مخالفان خود بهرهبرداری کرده است.
باور اینجانب، به عنوان کسی که از نزدیک وضعیت بسیاری از زندانیان سیاسی کنونی را دیده یا از افراد مورد وثوق درخصوص وضعیت پزشکی آنها اطلاع کسب کردهام، بر این است که اصرار بر تداوم دربند نگهداشتن زندانیان سیاسی چون ابوالفضل قدیانی، ناهید شیربیشه، مهوش ثابت، فاطمه سپهری، زینب جلالیان، راحله راحمیپور و....با وجود بیماریهای متعدد، و یا رفتار غیر انسانی همچون محرومیت مطلق زندانیان سیاسی هموطن در زندان شیبان از خدمات درمانی با وجود بیماریهای صعبالعلاج از قبیل زندانی چون عبدالامام زائری، جابر صخراوی و بسیاری دیگر نیز مصداق کامل و دقیقی از «قتلعام درمانی» برای حذف کمهزینهتر مخالفان سیاسی است.
مردم عزیز و بزرگوار ایران
در این چند روزه که میخواستم درباره فجایع پیشرو و خطر توسل حاکمیت به شیوه «قتلعامدرمانی» و اجرای وسیع احکام اعدام سخن بگویم، نمیدانستم که را خطاب قرار دهم و از که یاری بجویم، برای جلوگیری از وقوع این فجایع، .....
ادامه:
https://tinyurl.com/ycxfm8v4
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
سهشنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #احمدرضا_حائری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی: جمهوری اسلامی میخواهد احکام قطعی اعدام زندانیان را به سرعت اجرا کند
مردم عزیز ایران
میدانم اینروزها حال دلتان خوب نیست، و در جنگی نابرابر بر سر فراهم نمودن کمترین امکانات و شرایط برای زندگی با حاکمیتی ناکارآمد و زورگو مواجه هستید؛ اگر ضرورت اخلاقی و انسانی فوری وجود نداشت، هرگز از شما نمیخواستم در جدال هرروزهتان برای تامین حداقل معیشت و با وجود صدها مشکل ریز و درشت زندگیتان که حاصل غضب «حق انتخاب» و «تعیین سرنوشت» شما توسط اقلیتی قلدر و پرمدعاست، هرگز از شما عزیزان نمیخواستم که به درد دل این فرزند کوچکتان از دل ظلمت زندان گوش داده و برای مقابله به فجایع در حال وقوع از شما کمک نمیخواستم!
اما چه کنم که مقابله با این فجایع در زندان جز با یاری شما ممکن نخواهد بود.
مردم عزیز
اطلاع دارید که ما از نهم بهمن سال گذشته به همراه دهها تن از زندانیان سیاسی با باورهای سیاسی و عقیدتی گوناگون در بسیاری از زندانهای کشور علیه صدور و اجرای حکم غیرانسانی اعدام و برای جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی، سهشنبههای هر هفته را تحت عنوان «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» دست به اعتصاب غذا میزنیم. کارزاری که امروز پنجاهمین هفته آن را برگزار میکنیم.
در چند هفته اخیر مقامات سازمان زندانها بر آن شدهاند که بخش عمده واحد چهار زندان قزلحصار را به زندان مرکزی کرج واگذار کنند، این تصمیم در شرایطی گرفته شده که هماکنون در واحد سه زندان قزلحصار بیش از ۱۳۰۰ زندانی در معرض اجرای حکم اعدام(از جمله شش زندانی اعترضات ۱۴۰۱ در پرونده مشهور به «بچههای اکباتان») و در واحد دو آن نیز حدود ۱۶۰۰ زندانی با اتهامات مربوط به موادمخدر در آستانه صدور یا اجرای حکم غیرانسانی اعدام نگهداری میشوند. واحد یک نیز که خود سه برابر ظرفیت رسمی زندانی در آن نگهداری میشود که قطعا از حداقل فضا و امکانات محروم هستند.
اما آنچه که موجب نگرانی اینجانب شده و مرا بر آن داشت از شما طلب یاری کنم این است که اخبار موثقی دریافت کردهام مبنی بر اینکه دادستان و مجموعه دستگاه قضایی تصمیم گرفتهاند احکام قطعی اعدام زندانیان را به سرعت اجرا کنند.
وقتی تصمیم مقامات درباره تخلیه و انتقال بیش از ۱۶۰۰ زندانی واحد چهار و تحویل بخش بزرگی از این واحد به زندان مرکزی کرج را کنار اخبار مربوط به اجرای احکام اعدام قرار دادم، و در شرایطی که خود مقامات میدانند زندان قزلحصار هماکنون نیز سه برابر ظرفیت رسمی زندانی در خود جای داده، زنگ خطر یک فاجعه بزرگ پیشرو برای همه ما به صدا در آمده است و آن توسل حاکمیت به شیوه «قتلعام درمانی» برای کاستن از حجم زندانیان در قزلحصار و اجرای طرح انتقال واحد چهار به زندان مرکزی کرج!
مردم شریف و رنجکشیده ایران
این تعبیر بسیار تلخ است، و از محضر عموم شما، به خصوص خانوادههای زندانیان زیر حکم اعدام طلب بخشش دارم، اما حقیقت این است که وضعیت موجود و اخبار غیررسمی اما موثق پیرامون آن حکایت از آن دارد که حاکمیت بر آن است که «مساله ناترازی در نسبت تعداد زندانیان با ظرفیت موجود زندان را با اعدام گسترده زندانیانی که احکامشان قطعی شده حل کند!»
«قتلعام درمانی» شیوهای است که حاکمیت دینی در تاریخ ۴۶ ساله خود با آن بیگانه نیست و در مقاطعی از این شیوه برای حذف مخالفان خود بهرهبرداری کرده است.
باور اینجانب، به عنوان کسی که از نزدیک وضعیت بسیاری از زندانیان سیاسی کنونی را دیده یا از افراد مورد وثوق درخصوص وضعیت پزشکی آنها اطلاع کسب کردهام، بر این است که اصرار بر تداوم دربند نگهداشتن زندانیان سیاسی چون ابوالفضل قدیانی، ناهید شیربیشه، مهوش ثابت، فاطمه سپهری، زینب جلالیان، راحله راحمیپور و....با وجود بیماریهای متعدد، و یا رفتار غیر انسانی همچون محرومیت مطلق زندانیان سیاسی هموطن در زندان شیبان از خدمات درمانی با وجود بیماریهای صعبالعلاج از قبیل زندانی چون عبدالامام زائری، جابر صخراوی و بسیاری دیگر نیز مصداق کامل و دقیقی از «قتلعام درمانی» برای حذف کمهزینهتر مخالفان سیاسی است.
مردم عزیز و بزرگوار ایران
در این چند روزه که میخواستم درباره فجایع پیشرو و خطر توسل حاکمیت به شیوه «قتلعامدرمانی» و اجرای وسیع احکام اعدام سخن بگویم، نمیدانستم که را خطاب قرار دهم و از که یاری بجویم، برای جلوگیری از وقوع این فجایع، .....
ادامه:
https://tinyurl.com/ycxfm8v4
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
سهشنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #احمدرضا_حائری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech