آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، که هم‌اکنون در مرخصی به سر می‌برد، فایلی صوتی درباره شرایط هم‌بندی خود منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، منتشر کرده است.

او در این فایل می‌گوید:

«امروز می‌خواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیده‌اید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش می‌کنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه هم‌بندی‌ها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعده‌های غذا را با روش‌های مختلف قابل تحمل‌تر می‌کند، در واقع منوچهر آشپز با تجربه‌ای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشم‌داشتی اصلاح موی زندانیان را انجام می‌دهد، گاهی مثل مشاوری حرفه‌ای پای درد و دل‌های هم‌بندی‌ها می‌نشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان می‌شود. هر چند خودش کوهی از رنج‌ها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختی‌هایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیب‌زا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقه‌خور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعده‌های عوامل پرونده‌اش اعتصابش را شکسته است، اما این وعده‌ها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر این‌ها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»

ارج می‌نهیم این دادخواهی را به‌خصوص زمانی‌که از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.

#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، اعلام کرد جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی اعدام شد.

آقای شارمهد، شهروند ۶۷ ساله ایرانی‌آلمانی رئیس رادیو «تندر»، که پیشتر ساکن آمریکا بود در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می‌گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.

"تندر" نام رسانه گروه "انجمن پادشاهی ایران" در لس‌آنجلس است که حکومت ایران از آن به عنوان یک "گروه تروریستی" یاد می‌کند.

حال حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شده در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهره‌مندی از وکیل مدافع صورت گرفته است. بازداشت او اساسا نه یک بازداشت قانونی بلکه مصداق آدم‌ربایی بوده است که بر اساس قوانین بین‌المللی جرم محسوب می‌شود و روند قضایی و حکم صادره در نتیجه آن نیز کاملا غیرقانونی است. و تایید حکم او به نوعی فرمانی برای قتل حکومتی است.
اجرای حکم اعدام آقای شارمهد، قتل حکومتی است.

آقای شارمهد در دوران زندان از حقوق طبیعی خود محروم بود.


گفتگوی توانا با غزاله شارمهد
https://tavaana.org/friday10/

بررسی پرونده آقای شارمهد:
https://tavaana.org/case_jamshidsharmahd/

#جمشید_شارمهد #قتل_حکومتی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

بار دیگر ماشین اعدام جمهوری اسلامی، جان یک هموطن دیگر را گرفت. #جمشید_شارمهد، شهروند دو‌تابعیتی ربوده شده توسط جمهوری اسلامی در یک روند فراقضایی به قتل رسید.

آرش صادقی، فعال حقوق بشر، چند سال پیش در یک رشته توییت ادعای نهادهای امنیتی علیه جمشید شارمهد را بررسی کرده بود:

«ادعاهای نهادهای امنیتی در مورد اقای شارمهد و اتهام اصلی ایشان که بمبگذاری حسینیه شیراز عنوان شده است
در روز شنبه ۲۴فروردین ۱۳۸۷در ساعت۹:۱۵ انفجاری در حسینیه شهدا وابسته به کانون رهپویان وصال در شهر شیراز مرکز استان فارس رخ داد و چهارده نفر در آن کشته شدند احتمال بمب‌گذاری منتفی اعلام شد و در ساعات بعدی نیز فرمانده انتظامی فارس اعلام کرد این انفجار خرابکاری نبوده و احتمالاً علت این حادثه به دلیل سهل‌انگاری بوده‌است،زیرا چندی پیش در همین محل یک نمایشگاه در وصف جنگ ایران و عراق برپا شده
بود و احتمال می‌رفت مهمات باقی‌مانده در محل عامل این انفجار بوده باشد.
در ۲۸ فروردین ۱۳۸۷ شورای امنیت کشور با صدور اطلاعیه‌ای اعلام داشت که مطالعات و بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که عامل انفجار در حسینیه سیدالشهدا در شهر شیراز وجود برخی از مهمات جنگی در این محل بوده‌است.
و انفجار هرگونه بمب یا انتقال مواد انفجاری از بیرون توسط «عوامل و عناصر معاند اعم از داخلی و خارجی» در این حادثه منتفی است.
مقامات دولتی پس از انکار اولیه، پس از چندی بمب‌گذاری را تأیید و اعلام کردند که ۱۲ مظنون را پیش از منفجر کردن کنسولگری روسیه در رشت و چند مکان مذهبی دیگر در قم دستگیر کرده‌اند.
عبدالله شهبازی با بیگناه خواندن افراد بازداشت شده و با یادآوری اطلاعات پیرامون عملکرد سعید امامی گفت که در این مورد نیز همچون بمب‌گذاری در حرم امام رضا
وزارت اطلاعات در حال پرونده‌سازی برای افراد بیگناه و منحرف کردن پرونده از مسیر واقعی خود است.
وی همچنین تصاویری از دو تن از دستگیرشدگان فرامرز شیخ‌الاسلامی و محمد شاه قطبی که از سوی وزارت اطلاعات سلطنت طلب نامیده شده بودند، را در وبگاه خود منتشر ساخت.
در سال ۱۳۸۹ شبکه پرس تی وی در مصاحبه با یک زندانی به نام علی موسوی مطلق مدعی شد که وی یکی از عوامل بمب‌گذاری بوده است و خبر از اعدام وی داد.اما بعدها مشخص شد که این اعترافات ساختگی بوده و این زندانی آزاد شده‌است. زندانی نامبرده یکی از نویسندگان ضد صهیونیست بوده است.
رزیتا منطقی سخنگوی انجمن ضمن رد دخالت در انفجار گفت این انجمن هرگز مشی مسلحانه نداشته‌است و وی هیچ‌یک از اعضای محاکمه شده را نمی‌شناسد و آنان عضو انجمن پادشاهی ایران نیستند.

گفتگوی توانا با غزاله شارمهد
https://tavaana.org/friday10/

بررسی پرونده آقای شارمهد:
https://tavaana.org/case_jamshidsharmahd/

#جمشید_شارمهد #قتل_حکومتی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی را مخفیانه به قتل رساند.

آقای شارمهد، شهروند ۶۷ ساله ایرانی‌آلمانی رئیس رادیو «تندر»، که پیشتر ساکن آمریکا بود در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می‌گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.

"تندر" نام رسانه گروه "انجمن پادشاهی ایران" در لس‌آنجلس است که حکومت ایران از آن به عنوان یک "گروه تروریستی" یاد می‌کند.

حال حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شده در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهره‌مندی از وکیل مدافع صورت گرفته است. بازداشت او اساسا نه یک بازداشت قانونی بلکه مصداق آدم‌ربایی بوده است که بر اساس قوانین بین‌المللی جرم محسوب می‌شود و روند قضایی و حکم صادره در نتیجه آن نیز کاملا غیرقانونی است. و تایید حکم او به نوعی فرمانی برای قتل حکومتی است.
اجرای حکم اعدام آقای شارمهد، قتل حکومتی است.

آقای شارمهد در دوران زندان از حقوق طبیعی خود محروم بود.

جمشید شارمهد به اتهاماتی ساختگی محکوم شد. او را مثل روح‌الله زم و حبیب اسیود ربودند و به قتل رساندند. این حکومت اگر بتواند باز هم شهروندان مخالف خود را می‌رباید و می‌کشد.
مماشات در برابر این حکومت تروریستی و مافیایی، باعث شده که به خود جرات چنین کارهایی بدهد. حکومتی که بر خون استوار شد و هزاران هموطن را در داخل و خارج مرزها به قتل رساند.
باندی مافیایی خطرناک و تباه‌کار که ایران را گروگان گرفته است.

تسلیت به خانواده شارمهد و به خصوص غزاله شارمهد عزیز


گفتگوی توانا با غزاله شارمهد
https://tavaana.org/friday10/

بررسی پرونده آقای شارمهد:
https://tavaana.org/case_jamshidsharmahd/

#جمشید_شارمهد #قتل_حکومتی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزاله شارمهد، فرزند زنده یاد جمشید شارمهد، ویدئویی از خود در سکوت و خشم منتشر کرد و ضمن انتقاد از دولت‌های آلمان و آمریکا، خواستار برخورد جدی با رژیم جمهوری اسلامی شد.
او در این ویدیو یک نماد درفش کاویانی را بر سینه نصب می‌کند و موهایش را به شکلی که یادآور مبارزات خیابانی زنان در جنبش مهساست، بالای سر می‌بندد.
خانم شارمهد خطاب به پدرش نوشت:
«پدر عزیز و قهرمان ایران، جیمی جان

در سکوت انتظار می‌کشم و پیوندمان فراتر از کلمات است. دقایقی دیگر وزارت خارجه آلمان و ایالات متحده با من صحبت خواهند کرد و ارزیابی خواهم کرد که آیا آن‌ها مدرکی در دست دارند که نشان دهد جهادی‌های بزدل رژیم اشغالگر اسلامی، از نفس تو ترسیده و تو را به قتل رسانده‌اند.»

او ضمن انتقاد از دولت‌های آمریکا و آلمان، نوشت
«در ساعات آینده خواهیم دید که آیا این دو دولت می‌توانند امشب به من بگویند:

۱- این دو دولت (آمریکا و آلمان) در طول ۴ سالی که شهروند آلمانی-آمریکایی خود را در دبی ربوده و به زور به ایران برده‌اند، چه اقدامی انجام داده‌اند؟ غیر از این‌که تو را در هر مذاکره‌ای تنها رها کرده‌اند، چه چیزی برای ارائه دارند؟

۲- چه مدرکی دارند که نشان دهد پدر، روزنامه‌نگار و آزادی‌خواه، جمشید شارمهد، به قتل رسیده است؟ آیا او را دیده‌اند؟ آیا جسد تو را دریافت کرده‌اند؟ آیا ایستاده‌اند و شاهد آخرین نفس‌های تو بوده‌اند، یا دوباره حرف جهادی‌های دروغگو را پذیرفته‌اند؟ ما مدرک می‌خواهیم!

۳- اگر خبر به‌طور قطعی تایید شود، آن‌ها باید فوراً تو را به خانه بازگردانند تا بتوانیم طبق آیین‌های زرتشتی ایرانی تو را به آرامش برسانیم و از تبدیل تو به یک بابی لوینسون دیگر جلوگیری کنیم.

۴- اگر این خبر هولناک تایید شود، به‌عنوان یک شهروند آلمانی-آمریکایی که به طرز بی‌رحمانه‌ای ربوده و شکنجه شده و برای چهار سال به‌عنوان گروگان نگه داشته شده و (در صورت تایید) توسط بزرگترین سازمان تروریستی دنیا به قتل رسیده (ظاهراً به تلافی حملات اسرائیل به رژیم) باید این اقدام اکنون پیامدهای جدی و فوری برای آن‌ها داشته باشد.»

او ضمن نام بردن سیاستمداران غربی افزود «آبا واقعاً قصد دارید همچنان خانواده ما را نادیده بگیرید و حتی جسد احتمالی پدرم را بی دفاع در دست تروریست‌ها رها کنید؟ ما هیچ گونه بیانیه یا تسلیتی را نمی‌پذیریم مگر آنکه شامل بازگرداندن فوری پدرم زنده یا مرده و مجازاتی سخت برای قاتلان رژیم اسلامی باشد.»

خانم شارمهد در انتها نوشت:
«اگر خبر دردناک تایید شود، باباجون، تنها می‌توانم بگویم که عشق و وظیفه من نسبت به تو و نقش رهبری تو در آزادی وطنمان فراتر از مرگ است.

پاینده ایران، کوبنده تندر»


#جمشید_شارمهد #نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دقایقی از زندگی جمشید شارمهد، زندگی‌ای که جمهوری اسلامی آن را گرفت.

جمشید شارمهد (۳ فروردین ۱۳۳۴ – ۷ آبان ۱۴۰۳) فعال سیاسی ایرانی-آلمانی و از اعضای انجمن پادشاهی ایران بود که مدیریت رادیو تندر را پس‌از ناپدیدشدن فرود فولادوند بر عهده داشت. شارمهد تابستان ۱۳۹۹ در دبی توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد. وی در ایران زندانی، شکنجه و در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهاماتی چون «افساد فی‌الارض» و «محاربه» محاکمه و به اعدام محکوم و در ۷ آبان ۱۴۰۳ اعدام شد.

به نوشته حسین باستانی، روزنامه‌نگار:
«اطلاعیه دادستانی در توجیه اعدام جمشید شارمهد، او را عامل «بمب‌گذاری در حسینیه سیدالشهدای شیراز» دانسته.
بعد از آن انفجار، شورای امنیت کشور صراحتا اعلام کرد: «انفجار هرگونه بمب یا انتقال مواد انفجاری از بیرون توسط عوامل و عناصر معاند اعم از داخلی و خارجی در این حادثه منتفی است.»
مدتی بعد نهادهای امنیتی، ادعا کردند تکذیب بمب‌گذاری در حسینیه دروغ مصلحتی بوده! آنها در توجیه موضع جدیدشان، مدعی شدند از عمد دروغ گفته بودند تا عاملان «بمب‌گذاری» را دستگیر کنند. این توضیح، البته کمتر کسی را متقاعد کرد، ولی بین سطور مهمی داشت: حضرات به‌ همین سادگی اعتراف می‌کردند که چگونه در موضوعات امنیتی، هر وقت «مصلحت» بدانند -و در بالاترین سطوح رسمی- اطلاعیه دروغ منتشر می‌کنند.»

شاهزاده رضا پهلوی در واکنش به قتل حکومتی جمشید شارمهد نوشت:
«رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و رهبر حقیر آن، علی خامنه‌ای، با اعدام جمشید شارمهد، پرونده جنایات خود را سنگین‌تر کردند. از لحظه ربوده‌شدن در کشور ثالث تا لحظه قتل، شارمهد تحت شکنجه‌های مداوم بود و هرگز از حقوق اولیه انسانی و محاکمه‌ای عادلانه بهره‌مند نشد. حقیقت تلخ دیگر این است که با وجود شهروندی آلمان و اقامت دائم در آمریکا، او هرگز حمایت کافی از سوی دولت‌های آلمان و آمریکا دریافت نکرد و این دولت‌ها از اهرم‌های فشار خود بر جمهوری اسلامی برای آزادی یا دست‌کم نجات جان وی استفاده نکردند.

این جنایت هم‌چنین تایید دیگری است بر اینکه "اصلاح‌طلبانِ" به اصطلاح "میانه‌رو"، همواره نقابی فریبنده بر چهره این رژیم اهریمنی بوده‌اند تا در سایه سکوت و مماشات جامعه جهانی به سرکوب و اعدام ادامه دهد.

ضمن ابراز هم‌دردی عمیق با خانواده داغدار جمشید شارمهد، به‌ویژه فرزندانش غزاله و شایان، به آنان اطمینان می‌دهم که تا تحقق عدالت و مجازات آمران و عاملان این جنایت از پای نخواهیم نشست.»

#جمشید_شارمهد #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شاهزاده رضا پهلوی در واکنش به قتل حکومتی جمشید شارمهد نوشت:
«رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و رهبر حقیر آن، علی خامنه‌ای، با اعدام جمشید شارمهد، پرونده جنایات خود را سنگین‌تر کردند. از لحظه ربوده‌شدن در کشور ثالث تا لحظه قتل، شارمهد تحت شکنجه‌های مداوم بود و هرگز از حقوق اولیه انسانی و محاکمه‌ای عادلانه بهره‌مند نشد. حقیقت تلخ دیگر این است که با وجود شهروندی آلمان و اقامت دائم در آمریکا، او هرگز حمایت کافی از سوی دولت‌های آلمان و آمریکا دریافت نکرد و این دولت‌ها از اهرم‌های فشار خود بر جمهوری اسلامی برای آزادی یا دست‌کم نجات جان وی استفاده نکردند.

این جنایت هم‌چنین تایید دیگری است بر اینکه "اصلاح‌طلبانِ" به اصطلاح "میانه‌رو"، همواره نقابی فریبنده بر چهره این رژیم اهریمنی بوده‌اند تا در سایه سکوت و مماشات جامعه جهانی به سرکوب و اعدام ادامه دهد.

ضمن ابراز هم‌دردی عمیق با خانواده داغدار جمشید شارمهد، به‌ویژه فرزندانش غزاله و شایان، به آنان اطمینان می‌دهم که تا تحقق عدالت و مجازات آمران و عاملان این جنایت از پای نخواهیم نشست.»

شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل نوشت:

صدای «سفیدشویان» از فریاد «اعدام نکنید» بیشتر شنیده شد!

کدام یک وحشتناک‌تر است؟ این که یک فعال سیاسی مخالف را در آلمان، فرانسه، اتریش، عراق یا ترکیه در خانه خودشان سلاخی کنند، در یک رستوران یا خیابان به قتل برسانند، یا این که ایشان را از محل زندگی‌شان بربایند، با دستان و چشمان بسته به ایران بازگرداند، در زندان نگه دارد و بعد در سکوت خبری اعدام کند؟! کدام‌یک ترسناک‌تر است؟
جمشید شارمهد، به سرنوشت روح‌الله‌ زم و حبیب اسیود دچار شد. چرا که باور مسموم «انتخاب میان بد و بدتر»، تلاش برای مماشات با غرب، تلاش سفیدشویان و تمام کسانی که سعی کردند وضع موجود را «عادی» نشان دهند، بیش از فریاد «اعدام نکنید» شنیده شد. جمشید شارمهد اعدام شد چون هنوز کسانی در ایران و جهان تصور می‌کنند حکومتی که دست به «جنایت علیه بشریت» زده است، می‌تواند با تغییر یک رییس جمهور یا مجلس متحول شود!

جمشید شارمهد شهروند ایرانی آلمانی که تابعیت ایالات متحده را هم داشت، قبل از هر چیز یک پدر بود. یک انسان بود که جمهوری اعدامی جانش را به خاطر اعتقاداتش گرفت. حکومت ایران با اعدام این فعال سیاسی بار دیگر، هم به صورت غرب سیلی زد و هم به تمام کسانی که امیدی به گشایشی از جانب طبقه حاکم دارند. اما افسوس؛ کسانی که خود را به خواب زده‌اند با سیلی هم بیدار نمی‌شوند.
به خانواده جمشید شارمهد عمیقا تسلیت می‌گویم؛ شک نکنید که عدالت روزی محقق خواهد شد.

#جمشید_شارمهد #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمشید شارمهد؛ مهندس نرم‌افزار و نوآور در صنایع الکترونیک و خودروسازی که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد

جمشید شارمهد در تهران به دنیا آمد و پس از مهاجرت به آلمان در سال ۱۳۶۸ در رشته مهندسی الکترونیک و فناوری اطلاعات تحصیل کرد. او در پروژه‌های مهندسی و اتومات سازی در شرکت‌های معتبری مثل بوش، فولکس‌واگن و زیمنس سابقه همکاری داشته و در سال ۱۳۷۶ شرکت مهندس شارمهد را در آلمان تأسیس کرد. این شرکت در زمینه طراحی و اجرای پروژه‌های نرم‌افزاری برای صنایع الکترونیک و خودروسازی فعالیت می‌کرد.

یکی از نوآوری‌های او نرم‌افزار یونی‌پد (UniPad) بود که به کاربران اجازه می‌داد متن‌های چند زبانه را به‌صورت چندلایه‌ای و ساختاریافته اجرا کنند. او در سال ۱۳۸۱ شرکت Sharmahd Computing Inc را در آمریکا تأسیس و به لس‌آنجلس نقل مکان کرد. هدف این شرکت، ارائه راه‌حل‌های نرم‌افزاری و فناوری‌های نوآورانه برای کاربران و شرکت‌های بین‌المللی بود.

همانطور که اشاره شد یکی از دستاوردهای برجسته جمشید شارمهد، توسعه نرم‌افزار یونی‌پد (UniPad) بود. این نرم‌افزار به عنوان اولین برنامه‌ای شناخته می‌شد که امکان استفاده از متون چندزبانه را به صورت چندلایه‌ای فراهم می‌کرد. یونی‌پد این قابلیت را داشت که کاربران بتوانند محتواهای متنی را با پشتیبانی از زبان‌های مختلف، به صورت ساختاریافته و مرتب، به کار ببرند.
این ویژگی مخصوصاً برای شرکت‌ها و افرادی که نیاز به مدیریت محتوای چندزبانه داشتند، مفید بود. این نرم‌افزار در زمینه نگارش و مدیریت اسناد چندزبانه به کاربران کمک می‌کرد و به دلیل قابلیت‌های پیشرفته‌اش در میان نویسندگان و محققان مورد توجه قرار گرفت.

جمشید شارمهد همچنین مدیر رادیو «تندر» نیز بود، که در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می‌گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.
حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شده در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهره‌مندی از وکیل مدافع صورت گرفته است. بازداشت او اساسا نه یک بازداشت قانونی بلکه مصداق آدم‌ربایی بوده است که بر اساس قوانین بین‌المللی جرم محسوب می‌شود و روند قضایی و حکم صادره(اعدام) در نتیجه آن نیز کاملا غیرقانونی است. تایید حکم او به نوعی فرمانی برای قتل حکومتی بود.

#جمشید_شارمهد

@tavaanatech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در واکنش به قتل حکومتی جمشید شارمهد، خواستار اعتراض به اعدام همه افراد فارغ از هرگونه اختلاف عقیدتی و فکری شد. او قتل جمشید شارمهد را نشانه استیصال رژیم رو به زوال اسلامی دانست. متن بیانیه گلرخ ایرایی به شرح زیر است:


«قتل جمشید شارمهد نشان دهنده استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است

برای گفتن #نه_به_اعدام باید نام او که در دورترین نقطه سیاسی و عقیدتی از ما ایستاده است را نیز با همان آهنگ و خشمی که نام رفقای‌مان را بر زبان می‌آوریم فریاد کنیم.

ریسمانِ استبداد بر گردن همه‌مان روز به روز فربه‌تر می‌شود. این ریسمان قطور و زنجیر ستم زمانی پاره خواهد شد که سرکوب و کشتار سیستماتیک متوقف شود. نه فقط برای دایره‌ی خودی‌هایمان، بلکه برای همه آنانی که با آن دست به گریبانند.

قتل جمشید شارمهد نشان‌دهنده‌ استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است. رژیمی ورشکسته، دچار بحران مشروعیت و دست به ماشه که با برپاکردن چوبه‌های دار و جوخه‌های آتش هویت و حیات یافته است.

گلرخ ایرایی
آبان ۱۴۰۳، زندان اوین»

#گلرخ_ایرایی #جمشید_شارمهد #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسته بالای سر گیسوان چه هیبتی است...

ویدیوی بدون کلام غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، حرف‌های بسیاری داشت. سکوتی سرشار از ناگفته‌ها، خشمی خروشان و آمادگی بیشتر برای تداوم مبارزه با حکومت قاتل

او بعد از انتشار خبر قتل حکومتی پدرش، با انتشار ویدیویی از خود در سکوت، خشم خود را از قتل پدرش به دست «جهادی‌های بزدل حکومت اشغالگر» نشان داد.
او در این ویدیو یک نماد درفش کاویانی را بر سینه نصب می‌کند و موهایش را به شکلی که یادآور مبارزات خیابانی زنان در جنبش مهساست، بالای سر می‌بندد.

غزاله شارمهد در تمام این سال‌ها صدای پدرش بود، یک تنه برای حقوق پدرش ایستادگی کرد و حالا عشق به پدر که با عشق او به ایران گره خورده و بی‌عدالتی بزرگ رژیم تبه‌کار و تروریست اسلامی، عزم او را جزم کرده است.

این ویدیو را یکی از مخاطبان توانا درست کرده است و تاکید کرده که در این مبارزه در کنار غزاله شارمهد و سایر خانواده‌های دادخواه هستیم.


#دادخواهی #جمشید_شارمهد #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
قوه قضاییه امروز: جمشید شارمهد اعدام نشد، به مرگ طبیعی مرد

‏به نظر شما این ادعای جدید به خاطر فشار دولت آلمان است؟

اصغر جهانگیر سخنگوی قوه قضاییه مدعی شد: سخنگوی دستگاه قضا گفت: پرونده این فرد در دادگاه رسیدگی و او محکوم به اعدام شد و حکم او نیز آماده اجرا بود اما اجل به وی مهلت نداد و قبل از اینکه حکم اعدام جمشید شارمهد اجرا شود وی فوت کرد.

این در حالی است که قوه قضاییه پیشتر در ارتباط با او اعلام کرده‌بود: «به سزای اعمال خود رسید»!


#جمشید_شارمهد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سخنگوی قوه‌قضائیه جمهوری اسلامی ادعا کرد:
«مرگ جمشید شارمهد طبیعی بوده است.»

روز گذشته، سه‌شنبه ۲۹ آبان‌ماه، اصغر جهانگیر در پاسخ به شبهات درباره مرگ زندانی سیاسی جمشید شارمهد گفت: «جمشید شارمهد به مرگ طبیعی فوت شده است.»
جمهوری اسلامی، جمشید شارمهد را تابستان ۹۹ در دوبی ربود و به‌سختی شکنجه کرد.
پس از فضاسازی‌های بسیار سرانجام، دادگستری استان تهران دوم اسفند ۱۴۰۲ گزارش داد که شارمهد به اتهام «طراحی عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز» به اعدام محکوم شده است.
البته جمهوری اسلامی مدرک قابل استنادی برای اثبات این اتهام ارائه نکرده است.
هفتم آبان‌ماه ۱۴۰۳، خبرگزاری میزان خبر فوت جمشید شارمهد را به این شکل اعلام کرد:
«شارمهد به سزای اعمالش رسید.»
این خبر اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی را به ذهن متبادر می‌کرد اما اکنون مشخص شده که جمشید شارمهد در زندان فوت شده که به قتل رسیده است.
غزاله شارمهد، دختر دادخواه جمشید شارمهد، می‌گوید؛ ممکن است پدرش مسموم شده باشد یا به دلیل حبس انفرادی و بدرفتاری جان باخته باشد یا حتی اعدام شده باشد.

به هر روی، دقت کنیم که هیچ مرگی در زندان جمهوری اسلامی طبیعی نیست. برخلاف گفته سخنگوی قوه‌قضائیه مرگ جمشید شارمهد طبیعی نبوده که قتلی رخ داده است.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#جمشید_شارمهد
@Tavaana_TavaanaTech
پرده‌ای کوتاه از عیسی امیری‌چولاندیم و آثارش در زندان
✍️جمشید عزیزی

در نخستین ورودم به بند میثاق، «عیسی» را در دالان ورودی یکی از اتاقها که درش بسته بود،درحال نقاشی‌کشیدن دیدم(بعدها فهمیدم این مکان که خودش به آن «دخمه» می‌گفت، درواقع خلوتگاهش بود برای مطالعه و خلق اثر).«مهدی میرزایی» ما را به هم معرفی کرد. من که عیسی را از نزدیک نمی‌شناختم و از طریق فضای مجازی با فعالیت‌های هنری و مبارزاتی‌اش آشنا شده بودم و می‌دانستم که در زندان لاکان محبوس است، با برخوردگرم او مورد استقبال قرارگرفتم و دست بر قضا در تخت خالی اتاق ۵، اتاقی که عیسی و یکی از برادران درویش در آن بودند جای گرفتم و این اتفاق شروع دوستی ما بود.

مهم‌ترین چیزی که قبل از صحبت با او در اولین برخورد توجه هرکسی را جلب می‌کند، موی بلند و سبیل نیچه‌ای‌اش است که باعث می‌شود آن چهره خاص تا ابد در ذهن هک شود. بسیار خون‌گرم، مهربان، معاشرتی و به‌قول دوستان «خاکی» است؛ برعکس اکثر هنرمندان تجسمی که با آنها برخورد داشته‌ام و حصاری دور خودشان می‌کشند ـ که البته شاید از بدشانسی من بوده‌است ـ عیسی با کنارزدن حصارها و فاصله‌ها به‌دنبال ارتباط است و از هر ارتباط، به‌دنبال تجربه‌ای برای خلق اثر یا زندگی. او باور دارد که باید به آرای مختلف احترام گذاشت و صدای همگان را شنید.او هنرمندی واقعی است. هنر او تنها در حین خلق اثر شکوفانمی‌شود، او هنرمندانه حرف میزند،نگاه میکند و گوش می‌سپارد.خلاصه،هنرمندانه زندگی می‌کند و به‌راستی که یکی از مهم‌ترین خصوصیت‌های هنرمند موفق همین است. در آثاری که در زندان با همۀ کمبود امکانات خلق می‌کند، تجربیات، مطالعات و احساسات واقعی خود را در پس سمبُل‌ها و ایهامات به نمایش می‌گذارد.گاهی از ایهام هم فراتر می‌رود و خودش را پرت می‌کند وسط خیابان و با مشتی گره کرده خواسته‌هایش را فریاد می‌زند.مهم‌ترین مجموعه‌ای که در حال جمع‌آوری‌اش برای برگزاری نمایشگاه است، آثاری هستند که پشت جعبه‌های خالی سیگار بیستون خلق می‌کند. شاید برای مخاطب عجیب به نظر بیاید،ولی او تصمیم دارد که مجموعه‌اش را با نام «وضعیت: حاضر به خواب» ارائه کند. درواقع این عبارت در برگه تعیین وضعیت هر زندانی‌ای که در زندان حضور دارد قید می‌شود.به چشم من عبارت جالبی می‌آید، از این حیث که فرد بیدار و حاضر برای خوابیدن است،ولی هنوز نخوابیده و این‌که بخوابد یا نه معلوم نیست و به‌نظر من و شاید خیلی‌های دیگر هرگز نخواهد خوابید!

علاوه‌بر آثاری که پشت جعبه‌های خالی سیگار اجرا می‌شوند،طراحی برگه‌های پاسور که در نوع خودش بسیار خلاقانه و جذابند، بخشی دیگر از کارهای زندان عیسی هستند. در طراحی برگه‌های پاسور، ابتدا ۵۲ برگه را با کارت زندان علامت‌گذاری می‌کند تا همه یک اندازه باشند. جنس این کارت‌ها که از مقواست، درواقع بسته‌های خالی پودر لباسشویی هستند که مدت‌ها جمع‌آوری‌شان کرده تا به تعداد مورد نظر برسند. سپس شابلون‌هایی را که به شکل‌های پیک، گشنیز، خشت و دل طراحی کرده، روی کارتها اجرامی‌کند؛ این کار بسیار زمان‌بر و پرزحمت است. برای طراحی شاه و سربازها، پرتره هم‌بندی‌هایش را طراحی می‌کند.
از دیگر آثار او می‌توان به طراحی روی پارچه اشاره کرد. او با طراحی شابلون و استفاده از وایتکس، روی لباس هم‌بندی‌هایش طرح‌هایی خلاقانه ایجاد کرده‌است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به طرح «نه به اعدام» اشاره کرد.

عیسی در استفاده از مواد اولیه و ایده‌های آثارش،به‌نوعی فضای زندان را رسم و حس زندگی در زندان را القا می‌کند. او در خلق آثارش از ایده‌ها، شعر و نظرات هم‌بندیانش نیز استفاده می‌کند، از همه در مورد کارهایش نقد و نظر می‌خواهد و به روشی تکاملی کارش را تکمیل می‌کند.در آثارش که اکثراً درون‌مایۀ «آزادی‌خواهی» دارند، از سمبُل‌های مختلفی استفاده می‌شود؛ از «ترکیب زندگی مدرن و سنتی ایرانی» گرفته تا مبارزه برای «حقوق زنان» و مخصوصاً «کودک‌همسری» ـ مسئله‌ای که برایش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است ـ که در آثارش نمود پیدا می‌کنند. لازم به ذکر است که او به‌دلیل تبلیغ برای جلوگیری از کودک‌همسری از سمت آموزش‌وپرورش به بازنشستگی اجباری محکوم شد!

او دوستدار و حامی محیط زیست است، این را هم در آثار درون زندان و هم در آثار بیرون از زندانش، در استفاده از مواد اولیه و همچنین سوژه‌های محیط زیستی‌اش می‌توان درک کرد. مثال روشن این ادعا، جعبه‌های سیگاری‌اند که درواقع زباله‌هایی بودند که زنده شدند، جانی دوباره گرفتند و به زیبایی به زندگی برگشتند. از سویی دیگر، با جمع‌آوری مجموعه‌ای از ابزار و وسایل مصرفی زندان، در حال ساخت یک پروژۀ بسیار جذاب است که با عنوان «دستاوردهای زندان» رونمایی خواهد شد.

#عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هنر_اعتراض #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech