آموزشکده توانا
56K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

محمد مختاری یکی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر ایران بود که به واسطه فعالیت‌های ادبی و اجتماعی خود مورد توجه قرار گرفت. او علاوه بر نگارش شعر و داستان، به نقد ادبی و پژوهش‌های فرهنگی نیز پرداخت. آثار او از جمله بر شانه فلات، وزن دنیا و تمرین مدارا نشان‌دهنده تعهد او به بازتاب دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فرهنگی است. مختاری همچنین در حوزه شاهنامه‌پژوهی فعالیت کرد و به تصحیح داستان «سیاوش» در شاهنامه پرداخت که بدون ذکر نامش منتشر شد.

مختاری در کنار فعالیت‌های ادبی، عضو فعال کانون نویسندگان ایران بود و برای آزادی بیان و حقوق نویسندگان تلاش می‌کرد. این فعالیت‌ها او را به یکی از اهداف اصلی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی در قتل‌های زنجیره‌ای تبدیل کرد. قتل او و دیگر نویسندگان، مانند داریوش و پروانه فروهر و محمدجعفر پوینده، نمادی از سرکوب سیستماتیک روشنفکران و هنرمندان منتقد در ایران شد.

با وجود تلاش مقامات حکومتی برای نادیده گرفتن این جنایات و انتساب آن‌ها به عوامل خارجی، شهادت‌ها و اسناد منتشر شده از سوی برخی از دست‌اندرکاران این قتل‌ها، از جمله مهرداد عالی‌خانی، حقایق تکان‌دهنده‌ای درباره نقش مستقیم وزارت اطلاعات در این حوادث برملا کرد. این جنایات تأثیری عمیق بر جامعه فرهنگی ایران گذاشت.

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

مرگ محمد مختاری، علاوه بر داغی بر خانواده و دوستانش، جنبش روشنفکری ایران را در دهه ۱۳۷۰ با بحرانی عمیق مواجه کرد. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان، از جمله هوشنگ گلشیری، در مراسم بزرگداشت او حضور یافتند و یاد او را گرامی داشتند. امروز، نام محمد مختاری نه تنها به‌عنوان یک شاعر و نویسنده، بلکه به‌عنوان نمادی از مقاومت و تعهد به آزادی و عدالت در ذهن جامعه فرهنگی ایران باقی مانده است.

درباره محمد مختاری بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

ویدیو از اکانت دیدی نوین در اینستاگرام‌‌‌‎ ‌‎

@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری

 
@Tavaana_TavaanaTech
کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، بیانیه‌ای منتشر کرد. این روز که شانزده سال پیش توسط کانون نویسندگان ایران به یاد دو جان‌باخته راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، نام‌گذاری شد، فرصتی است برای اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه و سانسور حاکمیت.

در این بیانیه، کانون نویسندگان بر تعهد خود به مبارزه با تمامی اشکال سانسور و دفاع از حق آزادی اندیشه، بیان و نشر برای همگان تأکید کرده است. همچنین، با یادآوری فزونی یافتن محدودیت‌ها و فشارها بر نویسندگان، هنرمندان و روزنامه‌نگاران، از تمامی آزادی‌خواهان دعوت شده است تا در برابر این محدودیت‌ها سکوت نکنند و با افشای شیوه‌های پیدا و پنهان سانسور، به حمایت از آزادی بیان بپردازند.

متن کامل بیانیه در ادامه آمده است:

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
 
شانزده سال پیش کانون نویسندگان ایران سیزده آذرماه را به یاد دو جانباخته‌ی راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. کانون‌ نویسندگان ایران در این روز صدای خود را رساتر از هر زمان دیگر در برابر سیاست‌های سرکوبگرانه‌‌ی حاکمیت بلند می‌کند و اعلام می‌دارد که تا تحقق بند اول منشور خود، "آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان"،  از مبارزه با تمامی اشکال سانسور باز نخواهد ایستاد و در برابر موج فزاینده‌ی سانسور و به محاق بردن اندیشه و تفکر آزاد، مانند گذشته با عزمی راسخ ایستادگی خواهد کرد.
سرکوب صداهای مستقل که از آغاز در دستور کار حاکمیت قرار داشت، با اعمال سیاست‌هایی چون اختصاص بودجه‌های کلان به ارگان‌ها و  عوامل سانسور، اقتصاد رانتی نشر، تهیه‌ی فهرست سیاه از نویسندگان و ناشران مستقل و آزادی‌خواهی که پیشتر کارهایشان مشمول سانسور (در اصطلاح رسمی، اصلاحیه) شده، به ابتذال کشیدن تئاتر و سینما و تبدیل آن به نمایش مضحک عوامل حکومتی و حذف و مثله کردن آثار مستقل… به قلع و قمع روزافزون ادبیات و هنر مستقل انجامید. با تثبیت این سیاست‌ها، تا به امروز بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از انتشار و نمایش آثارشان محروم شده‌اند، کتاب‌های زیادی توقیف و از دسترس خوانندگان خارج شده و  تفتیش اندیشه و ارعاب نویسندگان مستقل سیری فزاینده یافته است. در سال جاری نیز همچون سال‌های سیاه گذشته، حاکمیت به مدد سانسور در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی را دستکاری و واقعیت را تحریف کرده است. روزنامه‌نگاران تحت فشار و تهدید و ارعاب قرار دارند و بسیاری از نویسندگان، ناخواسته به دام خودسانسوری گرفتار شده‌اند. نتیجه‌ی این فضای خفقان‌آور، کاهش کیفیت آثار و در حاشیه ماندن اخبار آزاد و بی‌طرف است. انتشار زیرزمینی آثار ادبی و هنری نیز، گرچه روزنی برای تنفس نویسندگان و هنرمندان گشوده، اما آنان را  از دسترسی به مخاطبان گسترده‌تر باز داشته است. با این همه هیچ حکومتی نتوانسته است صدای حقیقت را خاموش و آزادی و اندیشه را برای همیشه به بند کشد.

کانون نویسندگان ایران ضمن گرامی‌داشت یاد و نام بلند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، همه‌ی شیوه‌های حاکمیتی سانسور را محکوم می‌کند و  از تمام نویسندگان و هنرمندان آزادی‌خواه می‌خواهد که تا روزی که حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان محقق شود، در برابر سانسور حکومتی سکوت نکنند و شیوه‌های پیدا و پنهان آن را افشا کنند.

کانون نویسندگان ایران
 ۱۲ آذر ۱۴۰۳

مرتبط:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://goo.gl/nwxqj7

محمد جعفر پوینده، جان‌باخته راه آزادی
https://tavaana.org/mohammadjafar_pooyandeh/

#سانسور #ممیزی #کانون_نویسندگان_ایران #بیانیه #محمدجعفر_پوینده #محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه کانون نویسندگان ایران در بیست و ششمین سالگرد قتل‌های سیاسی ـ حکومتی

در ۲۶اُمین سالگرد قتل‌های سیاسی-حکومتی
یاد رهروان راه آزادی، ستم‌کشتگان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی می‌داریم!

بی‌گمان نابخردی و کوربینی سیاسی است اگر اوضاعی را در نظر نگیریم که قتل‌های سیاسی خزان سال ۱۳۷۷ بر زمینه‌ی آن رخ داد. حاکمیت جمهوری اسلامی از پس یک دهه از خونین‌ترین سرکوب‌های سیاسی تاریخ معاصر ما در دهه ۱۳۶۰ هزاران تن از گردن‌فرازترین مبارزان حق‌طلب این آب و خاک را راهی قتل‌گاه‌ها کرد، فقط در یک قلم نزدیک به ۵ هزار زندانی حکم گرفته‌ی کت‌بسته را طی یک ماه از نو در «دادگاه‌ها»ی یکی-دو دقیقه‌ای محکوم به اعدام کرد و به دار کشید، به سرکوب گسترده و روز به روز زنان برخاست، آپارتاید جنسی را به صورت مذهب مختار حکومتی درآورد و سرانجام با گسترش دامنه‌ی سانسور به هر گوشه و کنار این کشور بلازده آخرین روزنه‌های آزادی بیان را کور کرد، و بدین‌گونه به گمان خود پهنه‌ی مبارزه‌ی اجتماعی-سیاسی را از مخالف و منتقد و آزادی‌خواه تهی کرد. نیمه‌ی دهه‌ی ۱۳۷۰ حاکمیت سرمست از پیروزی بر هر آن کس که جرئت مخالفت با یکی از واپسمانده‌ترین حکومت‌ها را به خود داده بود، سایه‌ی مرگ‌زای خود را بر سراسر کشور گسترد و به شکار مخالفان در بیرون از مرزها دست برآورد. در چنین اوضاع و احوالی بود که گروهی از متعهدترین نویسندگان گرد هم آمدند تا به احیای فعالیت یکی از مستقل‌ترین نهادهای آزادی‌خواه و سانسورستیز سراسر تاریخ ایران، کانون نویسندگان ایران، بپردازند. متن «ما نویسنده‌ایم»، مشهور به «۱۳۴ نویسنده» حاوی مفهومی بود که حاکمیت در سراسر عمر خود کوشیده بود با سرکوب‌های بی‌سابقه‌ی خود آن را از خاطره‌ها بزداید، و آن کوشش جمعی برای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بود. واژه‌ی «ما» اسم رمزی بود که بر زبان آوردن آن حکم مخالفت با استبداد و خودکامگی داشت. نخست، در پرده‌ای از ابهام، اما با نشانه‌های روشن، به تک‌زنی پرداختند: سعیدی سیرجانی، غفار حسینی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد میرعلایی، حمید و کارون حاجی‌زاده و ده‌ها تن دیگر در گمنامی به قتل آمدند و آن‌گاه، شمشیر از رو بسته و بی‌پرده، نخست دو تن از منتقدان سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، را، فقط به جرم نابخشودنی اعلام نظر و مخالفت با سیاست‌های حاکم، به فجیع‌ترین وجه سلاخی کردند و سپس در آستانه‌ی نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۷، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعضای سربلند کانون نویسندگان ایران، را به قتل‌گاه بردند. هنگامی که راز جنایت عوامل امنیتی وزارت اطلاعات از پرده بیرون افتاد و ناگزیر از اعتراف شدند، نخست دادگاهی عَلَم کردند، متهمان را بدون حضور خانواده‌های قربانیان جنایت و وکیل خانواده‌ها در دادگاهی سرهم بندی شده شتاب‌زده «محاکمه» کردند، سپس چندی بعد آن‌ها را به مرخصی و تعطیلات ابدی فرستادند و در عوض وکیل شجاع خانواده‌های ستم‌کشتگان، ناصر زرافشان، را به ۵ سال زندان محکوم کردند و به زندان فرستادند: سنگ را بستند و سگ را رها کردند!
اما چنان که در همه‌ی ۲۶سالی که بر این جنایت تاریخی گذشته است بارها مکرر کرده‌ایم، اگر هزار سال بر این تبهکاری سیاسی-حکومتی بگذرد هرگز از دادخواهی قدمی واپس نخواهیم گذاشت و خواهان روشن‌شدن همه‌ی ابعاد این جنایتیم و آزادی بیان و مبارزه‌ی بی‌تخفیف و بی‌وقفه با سانسور و طلب جامعه‌ای عاری از ستم و آزادی‌کشی را چون میراث گران‌قدر و فراموش‌نشدنی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و سعید سلطانپور به جان پاس خواهیم داشت.

مطابق مرسوم همه‌ساله روز ۱۶ آذر ساعت ۳ عصر بر مزار جان‌باختگان راه آزادی در امامزاده طاهر کرج گرد می‌آییم و مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران می‌کنیم.

کانون نویسندگان ایران
۱۵ آذر ۱۴۰۳


#کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #جعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زخم باز
پیروز دوانی، نویسنده ای که پیکرش هرگز پیدا نشد…  

ورق بزنید 

«موضوع را به ایشان (محسنی‌اژه‌ای) گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضح‌تر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق (مهراد عالیخانی) گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . ” (صص ۴۶۱ـ۴۶۲ از جلد ۱۷ بازجویی های سعید امامی)

پیروز دوانی تکیه به قانون اساسی جمهوری اسلامی برای پیشبرد خواسته‌های دمکراتیک را کاملا اشتباه می‌دانست و خواستار دگرگونی این قانون اساسی و حذف اصول غیردموکراتیک آن بود. درواقع باور عمیق پیروز دوانی به سوسیالیسم خدشه‌ای برنداشته بود و از جمله در جریان یک میزگرد در سال ۷۴ نیز تمایل سیاسی خود را «برقراری یک نظام سوسیالیستی» عنوان کرده بود. 

فعالیت‌های پیروز دوانی که حجم زیادی نیز داشت به مذاق نیروهای اطلاعاتی خوش نمی‌آمد و از آن به «فعالیت‌های تخریبی» یاد می‌کردند. در تماس های امنیتی هم که با پیروز دوانی و یا خانواده او گرفته می‌شد، حساسیت اصلی روی همین جزواتی بود که به نام شرکت پژوهشی پیام پیروز منتشر می‌شد. حساسیت چنان بالا گرفته بود که انگار در یکی از تماس‌ها گفته شده بود که دیگر او را احضار نمی‌کنند، بلکه «خفه ات می‌کنیم»، و در واقعیت نیز همین کردند. . درواقع در آن سال‌ها که حذف فیزیکی روشنفکران و مخالفان می‌توانست به راحتی از سوی نیروهای وزارت اطلاعات انجام بپذیرد، پیروز دوانی نیز در سوم شهریور ۱۳۷۷ در حالیکه از منزل خود خارج شده بود تا به خانه خواهرش برود، ربوده شد، به مکان نامعلومی برده شد، کشته شد و در مکانی نامعلوم دفن شد.  

در عین حال آزار و اذیت نیروهای امنیتی پس از ربایش پیروز دوانی نیز پایان نگرفت. آن‌ها سعی کردند خانواده پیروز دوانی را آزار و اذیت کنند.  
فشاری سنگین که منجر به سکته مادر پیروز دوانی شد. حسین دوانی می‌گوید: «مادرم از قبل سکته خفیفی کرده بود ولی وقتی پیروز را بردند مدام به خانه زنگ می‌زدند و از این کارهای بسیار وحشتناک روان پریشانه می‌کردند. می‌گفتند پسرت را کشتیم بیا جنازه اش را تحویل بگیر و بعد می‌خندیدند. این تلفن ها تمامی نداشت. مادرم می‌رفت ولی می‌گفتند برای چه آمده‌ای می‌خواهی بدن لخت مردان را ببینی؟ خیلی وحشتناک بود مادرم را رسما داغون کردند. به خانه زنگ می‌زدند و می‌گفتند باید جشن عروسی برای پسرت در قبرستان بگیری و...».  

«عبدالله نوری» در جریان استیضاح خود در سال ۷۸، «عمالدالدین باقی» در کتاب «تراژدی دمکراسی در ایران» و «اکبر گنجی» از نخستین افرادی بودند که بر نقش «غلامحسین محسنی‌اژه‌ای» در قتل پیروز دوانی انگشت گذاشتند.  
محسنی‌اژه‌ای هم‌اکنون رئیس قوه‌قضائیه جمهوری اسلامی است.

بیشتر بخوانبد:

https://tavaana.org/fa/Pirouz_Davani 

#پیروز_دوانی #قتل_های_زنجیره_ای
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمدحسین درودی؛ از عوامل قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد

نام او محمدحسین درودی است. در جایگاه «دادستان» عمومی و انقلاب مشهد از اعضای تیم قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد بود؛ جوان معترض مشهدی که در دفاع از خود مقابل عوامل بسیجی، در جریان اعتراضات انقلابی در مشهد، توسط دستگاه سرکوب بازداشت شد.

بلافاصله مجیدرضا رهنورد را به محاربه محکوم کردند و برای او حکم اعدام صادر کردند. محاکمه‌ای که به گفته «پگاه بنی‌هاشمی»، حقوقدان، شبیه به «دادگاه‌های صحرایی» بود. سعید دهقان، وکیل دادگستری، نیز پروسه «محاکمه» منتهی به اعدام مجیدرضا رهنورد را «قتل حکومتی» نامید.

یکی از اعضای تیم قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد، همین محمدحسین درودی، بود که نام «دادستان» را در آن «دادگاه» به یدک می‌کشید. به اظهارات او طی دو سه ماه اخیر که نگاه انداخته شود، به رجزخوانی‌های او برای مردم معترض برخورد می‌کنیم.

از جمله در آبان ۱۴۰۱ گفته بود: «دست دشمنان این نظام در این حوادث برای همه آشکار شده است… چنانچه فرد یا افرادی بخواهند به هر بهانه‌ای امنیت جامعه را به هم بزنند به شدت با آنان برخورد می‌شود.»

درودی در جایگاه سخنگوی خودخوانده مردم مشهد نیز قرار می‌دهد و از طرف آنان مدعی می‌شود که معترضان، «آشوبگر» هستند. او گفته بود: «مردم از وضعیتی که عده‌ای آشوبگر در شهرها به وجود آورده‌اند به شدت ناراحت هستند و از دستگاه قضایی انتظار برخورد قاطع و قانونی با این افراد را دارند.»

درودی از کارگزاران همیشه پابکار دستگاه قتل و جرح و حبس جمهوری اسلامی است و در حوزه‌های غیرسیاسی هم ید طولایی در نقض حقوق بشر دارد.

چنانکه در تیر ۱۴۰۱ در دفاع از حکم قرون وسطایی قطع دست سارقان و اعدام آنان گفته بود: «قضات بر اساس قانون و شرع و بدون توجه به هیاهوهای خارجی، در پرونده‌های سرقت رای به قطع دست و حتی اعدام می‌دهند».

https://tavaana.org/fa/MHDo

#یاری_حقوقی_توانا #محمدحسین_درودی #مجیدرضا_رهنورد #قتل_حکومتی
@Tavaana_TavaanaTech
تجدید عزم دادخواهی: گزارش سفر پاییز ۱۴۰۳
✍️پرستو فروهر

پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر، در آبان ۱۴۰۳ به ایران سفر کرد تا مراسم سالگرد والدینش را برگزار کند. داریوش و پروانه فروهر از چهره‌های شاخص سیاسی ایران بودند که در سال ۱۳۷۷ در جریان قتل‌های زنجیره‌ای به طرز فجیعی به قتل رسیدند. پرستو فروهر هر سال برای گرامیداشت یاد آن‌ها به ایران سفر می‌کند، اما همیشه با موانع و فشارهای امنیتی روبه‌رو می‌شود.

در سفر اخیر، او در بدو ورود به فرودگاه با بازرسی‌های سخت‌گیرانه مواجه شد. نیروهای امنیتی وسایل الکترونیکی او را ضبط کردند و رفتارهایی توهین‌آمیز داشتند. با این حال، پرستو موفق شد مراسم سالگرد را در خانه پدری‌اش در تهران برگزار کند. این مراسم تحت نظارت نیروهای امنیتی برگزار شد و از ورود برخی مهمانان به خانه جلوگیری کردند.

پرستو فروهر در این سفر با خانواده‌های دادخواه دیگری نیز ملاقات کرد. او از تجارب خود در زمینه دادخواهی سخن گفت و بر اهمیت زنده نگه‌داشتن یاد قربانیان و ادامه مسیر عدالت‌خواهی تأکید کرد. او در نوشته‌های خود به شرایط سخت خانواده‌های دادخواه و تلاش برای مقابله با فراموشی اشاره می‌کند.

پرستو فروهر همچنین از نقش سرکوبگرانه حکومت در محدود کردن صدای خانواده‌های دادخواه و سرکوب آزادی‌های مدنی انتقاد کرد. با این وجود، او بر تعهد خود به پیگیری عدالت و مبارزه برای افشای حقیقت تأکید دارد و این مسیر را وظیفه‌ای اخلاقی می‌داند. پرستو فروهر می‌گوید که دادخواهی برای او فراتر از یاد والدینش است؛ بلکه مسئولیتی در برابر جامعه و قربانیان است.

او سفرش به ایران را نمادی از مقاومت در برابر فراموشی و فشار می‌داند و امیدوار است که روزی عدالت برای همه قربانیان محقق شود. پرستو فروهر با وجود محدودیت‌ها، بر عزم خود برای حفظ یاد پدر و مادرش و ادامه مبارزه برای عدالت تأکید کرد.

متن کامل گزارش را در لینک زیر بخوانید:

https://www.aasoo.org/fa/articles/5020

#قتل_های_زنجیره_ای #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

احمد تفضلی، ایران‌شناس و پژوهشگر، ساعت دوازده و نیم روز ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵ دفتر کارش را در دانش‌گاه تهران ترک کرد تا به منزل خود در شمیران برود اما هیچ‌گاه به منزل نرسید. او میانه‌ی راه ربوده شد و توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به قتل رسید.

احمد سمیعی گیلانی نویسنده و مترجم، احمد تفضلی را این‌گونه توصیف می‌کند:

“استاد تفضّلی محقّقی بود جدّی و سخت‌کوش و موشکاف و خبیر، با فرهنگی عمیق و ظریف. وسعت معلومات او با فراست و تیزبینی و ذوق سلیم قرین گشته دستاوردهایی بدیع پدید آورده است. تفضّلی، در مصاحبت، بسیار صمیمی، یک رنگ، خوش محضر و ظریفه‌گو بود. او با همه مایه و پایه‌ای که داشت زیاده فروتن بود. ذره‌ای کبر و عجب در وجودش نبود. هیچ‌گاه در صدد فضل‌فروشی برنیامد. حتی در فرصت‌هایی که همه منتظر بودند عرضِ وجود کند سکوت می‌کرد و اگر به اظهار نظر در بابی که در حوزه تخصص او بود وادارش می‌کردند چنان عمل می‌کرد که گویی ورود او در جریان مذاکره اهمیتی ندارد و اصولاً مطلبْ مهم نیست.

این رفتار از روی ریا نبود، پرتوِ ضمیر آگاه او بود که در برابر بی‌کرانی اقیانوس علم، دانسته‌های خود را ناچیز می‌دید. هیچ‌گاه ندیدم در جلسه‌ها و مجالس صدرنشین و شاخص باشد، همواره در صفِّ نعال یا در میان انبوه جمعیت گم بود. حتی در مجامعی که جای شایسته‌اش در صدر بود از اشغال آن اکراه داشت. جاه‌طلب نبود و از نمایش هم بیزار بود. استاد تفضّلی در رشته تخصصی خود، زبان پهلوی، تبحّر کم‌نظیر داشت و می‌توان گفت مرجعیت جهانی پیدا کرده بود و از این حیث مایه فخر و مباهات جامعه فرهنگی ما در جهان دانش بود. کرسی دانشگاهی او به این آسانی و راحتی شاید نتواند وارثِ شایسته‌ای پیدا کند. وجود او مایه نازشِ دانشگاه تهران و شورای فرهنگستان بود که با از دست دادن او وزنه‌ای را از دست دادند.”

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/ahmad_tafazoli/


پرونده قتل احمد تفضلی، در جریان پرونده قتل‌های زنجیره‌ای قرار نگرفت و پرونده قتل‌های زنجیره‌ای تنها به چهار قتل پاییز ۷۷ محدود شد.

#احمد_تفضلی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دختر نوجوان ۱۷ ساله‌ای در پیرانشهر توسط پدرش به قتل رسید.
این قتل دلخراش با «انگیزه ناموسی» صورت گرفته است. کانی عبدالهی دختر ۱۷ ساله با ضربات متعدد چاقو مورد حمله قرار گرفت و با وجود این‌که به بیمارستان منتقل شده بود جان خود را از دست داد. کانی را به بهانه ارتباط با یک پسر به قتل رسانده‌اند.

فقدان مجازات مناسب قانونی برای خشونت‌های ناموسی علیه زنان و به ویژه عدم جرم‌انگاری خشونت خانگی علیه آنها از دلایل موثر در عدم کاهش این نوع از خشونت در ایران است.

تجویز قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت جنسی در قوانین، نبود مجازات مناسب برای پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند، فقدان مجازات مناسب جایگزین قصاص نفس برای جرم قتل عمد و به ویژه برخورد همراه با تساهل و تسامح دستگاه قضایی با قاتل در پرونده‌های مربوط به زن‌کُشی از مواردی است که قوانین موضوعه در ایران را به مجوزی قانونی برای اعمال خشونت علیه زنان تبدیل کرده است.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#خشونت_علیه_زنان
#قتل_ناموسی
@Tavaana_Tavaanatech
پدر و برادر دختری ۱۷ ساله او را در حالی که فرزندش را در آغوش داشت با ۱۶ گلوله به قتل رساندند.
روز گذشته خبر قتل هولناک عاطفه زغیبی؛ دختر ۱۷ ساله‌ای در شهر شوشتر واقع در استان خوزستان منتشر شد.
یک پدر ۱۶ گلوله به دختر نوجوانش شلیک کرده آنهم در حالی که نوزادش در آغوشش بوده.
این جنایات در کشورمان تکرار می‌شود و چه بسا نام‌ها فراموش شوند رومینا عاطفه کانی مبینا ...
تبریک می‌گم دختره!
طرح از مانا نیستانی
https://tavaana.org/congratulations/
مانا نیستانی
فقدان مجازات مناسب قانونی برای خشونت‌های ناموسی علیه زنان و به ویژه عدم جرم‌انگاری خشونت خانگی علیه آنها از دلایل موثر در عدم کاهش این نوع از خشونت در ایران است.
تجویز قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت جنسی در قوانین، نبود مجازات مناسب برای پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند، فقدان مجازات مناسب جایگزین قصاص نفس برای جرم قتل عمد و به ویژه برخورد همراه با تساهل و تسامح دستگاه قضایی با قاتل در پرونده‌های مربوط به زن‌کُشی از مواردی است که قوانین موضوعه در ایران را به مجوزی قانونی برای اعمال خشونت علیه زنان تبدیل کرده است.

@mananey
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#خشونت_علیه_زنان
#قتل_ناموسی

@Tavaana_Tavaanatech
در دو هفته اخیر حداقل ۷ زن توسط مردان خانواده خود به قتل رسیده‌اند.

از ابتدای بهمن‌ماه تا امروز، خبر قتل ۷ زن از جمله دو دختر نوجوان توسط پدر، همسر و بستگان خود در شهرهای کرمانشاه، شوشتر، اسدآباد، بروجرد، مراغه، پیرانشهر و اسلام‌آباد غرب منتشر شده است.
دقت کنید این مواردی بوده که رسانه‌ای شده است. نکته حائز اهمیت دیگر استفاده مقامات جمهوری اسلامی از «اختلاف خانوادگی» به جای «انگیزه‌های ناموسی» است.
جدا از نقش فرهنگ، آموزش اشتباه و مواردی از این قبیل، قوانین جاری کشور احتمال وقوع چنین قتل‌هایی را افزایش می‌دهند.

مطابق ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی قصاص در صورتی ثابت می‌شود که مرتکب پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه نباشد. بنابراین یکی از شرایط قصاص فقدان رابطه پدر و فرزندی میان قاتل و مقتول است.

مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمی‌شود، بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می‌شود. همین قانون موجب شده که اغلب قاتلان در «قتل‌های ناموسی»، از قبل خود را از مجازات‌های سنگین معاف بدانند.


#قتل_ناموسی #قانون_مجازات_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمار وحشتناک قتل‌های ناموسی در ایران؛ هر دو روز یک قتل

«قتل ناموسی در قوانین جمهوری اسلامی جرم نیست.»

بر اساس قانون مجازات اسلامی، اگر مردی ادعا کند که زنش را در حین خیانت دیده و سپس کشته است، با این استدلال که «زن زناکار مهدورالدم» است، هم از مجازات و هم از پرداخت دیه معاف است.


https://tavaana.org/honor_killing_iran/
یوتیوب:
https://youtu.be/kre03jfUTbw

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/g4mkd3amiol8
این ویدیو، بخشی از میزگرد «کالبدشکافی قتل‌های ناموسی در ایران» است:
https://tavaana.org/fa/Live_HonorKilling

#جنایت_ناموسی #زن_کشی #قتل_ناموسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

در روزهای اخیر خبرهای دردناک مکرری از قتل زنان به دست اعضای خانواده‌شان منتشر شده است.
کانی عبداللهی و عاطفه زغیبی ۱۷ساله بودند که در بهمن ۱۴۰۳ که ششم بهمن به ترتیب در روستای ماشکان از توابع پیرانشهر و شوشتر به قتل رسیدند.

به گزارش رادیو فردا از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا ۱۲ بهمن‌ماه، دست‌کم ۱۳۳ زن به دلایل ناموسی یا غیره توسط اعضای خانواده خود کشته شده‌اند. یعنی به ازای هر دو روز، یک زن در ایران کشته می‌شود.

https://dialog.tavaana.org/women-red-line/

خط قرمز زنان
اثر رضا عقیلی


#زن_کشی #حقوق_زنان #قتل_ناموسی #ناموس #گفتگو_توانا

@Dialogue1402