رضا خندان، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، بازداشت شد
مهراوه خندان، فرزند نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در پستی در صفحه اینستاگرام خود جمعه ۲۳ آذر نوشته است: «بابا صبح امروز در خانه بازداشت شده است.»
رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده پیش از این هم بازداشت و زندانی شده بود.
محمد مقیمی، وکیل دادگستری نوشته است:
«احتمال میدهم که علت این بازداشت، اجرای حکم ۶ سال حبس مربوط به پروندهای باشد که در آن وکالت وی و دکتر فرهاد میثمی را بر عهده داشتم.»
یکی از اعتصاب غذاهای طولانی دکتر فرهاد میثمی در اعتراض به بازداشت رضا خندان صورت گرفته بود.
#رضا_خندان #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهراوه خندان، فرزند نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در پستی در صفحه اینستاگرام خود جمعه ۲۳ آذر نوشته است: «بابا صبح امروز در خانه بازداشت شده است.»
رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده پیش از این هم بازداشت و زندانی شده بود.
محمد مقیمی، وکیل دادگستری نوشته است:
«احتمال میدهم که علت این بازداشت، اجرای حکم ۶ سال حبس مربوط به پروندهای باشد که در آن وکالت وی و دکتر فرهاد میثمی را بر عهده داشتم.»
یکی از اعتصاب غذاهای طولانی دکتر فرهاد میثمی در اعتراض به بازداشت رضا خندان صورت گرفته بود.
#رضا_خندان #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آینده زندانیان سیاسی: به کدام سو خواهیم رفت؟
با وجود تمامی حساسیتهایی که در مورد مسئله زندانیان سیاسی وجود دارد و فعالیتهایی که در این زمینه انجام میشود، ارائه آماری دقیق از زندانیان سیاسی در کشورهای مختلف جهان در شرایط فعلی تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
اگر ارائه آمار زندانیان سیاسی فعلی کاری بسیار دشوار باشد چگونه میتوان درباره آینده وضعیت زندانیان سیاسی در جهان اندیشید و پیشبینی و راهکار ارائه داد؟
کشورهایی که در آنها شهروندان به دلایل مخالفت سیاسی زندانی میشوند، اغلب الگو و مثال ثبات و آرامش نیستند و هر از گاهی شاهد اعتراضات و ناآرامیهایی هستند که در نتیجه آن تعداد بازداشتشدگان سیاسی تغییر میکند. از سوی دیگر، مسائل جهانی خاصی وجود دارند که بر وضعیت آزادی و حقوق بشر تاثیر میگذارند. متاسفانه باید گفت که بعضی تغییرات ملی و بینالمللی نشانگر این است که آمار زندانیان سیاسی در جهان ممکن است در آینده نزدیک با افزایش روبرو شود.
بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/future-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
با وجود تمامی حساسیتهایی که در مورد مسئله زندانیان سیاسی وجود دارد و فعالیتهایی که در این زمینه انجام میشود، ارائه آماری دقیق از زندانیان سیاسی در کشورهای مختلف جهان در شرایط فعلی تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
اگر ارائه آمار زندانیان سیاسی فعلی کاری بسیار دشوار باشد چگونه میتوان درباره آینده وضعیت زندانیان سیاسی در جهان اندیشید و پیشبینی و راهکار ارائه داد؟
کشورهایی که در آنها شهروندان به دلایل مخالفت سیاسی زندانی میشوند، اغلب الگو و مثال ثبات و آرامش نیستند و هر از گاهی شاهد اعتراضات و ناآرامیهایی هستند که در نتیجه آن تعداد بازداشتشدگان سیاسی تغییر میکند. از سوی دیگر، مسائل جهانی خاصی وجود دارند که بر وضعیت آزادی و حقوق بشر تاثیر میگذارند. متاسفانه باید گفت که بعضی تغییرات ملی و بینالمللی نشانگر این است که آمار زندانیان سیاسی در جهان ممکن است در آینده نزدیک با افزایش روبرو شود.
بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/future-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمال بابایی، یکی از شهروندان تحت سرکوب جمهوری اسلامی، در ویدیویی که امروز بیستونهم آذرماه منتشر کرده، از شکستن در خانهاش توسط مأموران خبر داده است.
آقای بابایی میگوید:
«ملت شریف ایران، آمدند جلوی در خانه ما و با لگد به در میزنند. زن و بچهام را ترساندهاند. میخواهند مرا ببرند، در صورتی که به خدا اگر به من زنگ میزدند، خودم میرفتم.»
او به وضعیت جسمانی و مشکلات خانوادهاش اشاره کرده و میگوید:
«بچهام بیمار است. از وقتی از تهران برگشتهام، پاهایم تاول زده و اینجا افتادهام. خودم بیمارم، دخترم و پسرم هم بیمارند. پاهایم پر از تاول است.»
بابایی به اتهاماتی که علیه او مطرح شده، اعتراض کرده و اظهار میدارد:
«به خدا من هیچ جرمی انجام ندادهام! من تبلیغ علیه نظام نکردهام! این ۱۱ اتهام واهی را الکی به من زدهاند.»
او با تاکید بر فراگیر بودن این ظلم، هشدار میدهد:
«ملت شریف ایران، این شتر در خانه همه شما میخوابد! روحانیون، آخوندها، به خدا قسم این ظلم دامن شما را هم میگیرد.»
بابایی مستقیماً به عملکرد حکومت اعتراض کرده و خطاب به رهبر جمهوری اسلامی میگوید:
«آقای خامنهای، زور دست شماست، اسلحه دست شماست، موشک دست شماست، اما این ظلم یکجا پاره میشود.»
آین شهروند نجفآبادی در انتها از مردم استمداد میکند که در برابر ظلمی که به او شده صدایش باشند و کمکش کنند.
آقای کمال بابایی چندی پیش برای تحصن مقابل دفتر رئیس قوه قضاییه به تهران رفته بود. او با خود برگههایی را برده بود و خواستار آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی شده بود. طبق گزارش دریافتی، برگهها را از او گرفتند و اجازه ندادند که هیچ نوشتهای در دستش داشته باشد و اجازه عکس و فیلم گرفتن هم به او ندادند.
او پیش از این در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ توسط اطلاعات سپاه و در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ و در بهمن ۱۴۰۲ توسط پلیس اطلاعات و امنیت دستگیر شده و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته بود.
پیشتر او در ویدیوهایی از آسیبهای شدیدی که در طی شکنجه بر او وارد شده و پای او آسیب جدی دیده سخن گفته بود.
یازده اتهام به این شهروند اهل نجفآباد نسبت داده شده از جمله نشر اکاذیب، برهم زدن نظم و امنیت، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و چندین عنوان اتهامی دیگر...
#کمال_بابایی #بیعدالتی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای بابایی میگوید:
«ملت شریف ایران، آمدند جلوی در خانه ما و با لگد به در میزنند. زن و بچهام را ترساندهاند. میخواهند مرا ببرند، در صورتی که به خدا اگر به من زنگ میزدند، خودم میرفتم.»
او به وضعیت جسمانی و مشکلات خانوادهاش اشاره کرده و میگوید:
«بچهام بیمار است. از وقتی از تهران برگشتهام، پاهایم تاول زده و اینجا افتادهام. خودم بیمارم، دخترم و پسرم هم بیمارند. پاهایم پر از تاول است.»
بابایی به اتهاماتی که علیه او مطرح شده، اعتراض کرده و اظهار میدارد:
«به خدا من هیچ جرمی انجام ندادهام! من تبلیغ علیه نظام نکردهام! این ۱۱ اتهام واهی را الکی به من زدهاند.»
او با تاکید بر فراگیر بودن این ظلم، هشدار میدهد:
«ملت شریف ایران، این شتر در خانه همه شما میخوابد! روحانیون، آخوندها، به خدا قسم این ظلم دامن شما را هم میگیرد.»
بابایی مستقیماً به عملکرد حکومت اعتراض کرده و خطاب به رهبر جمهوری اسلامی میگوید:
«آقای خامنهای، زور دست شماست، اسلحه دست شماست، موشک دست شماست، اما این ظلم یکجا پاره میشود.»
آین شهروند نجفآبادی در انتها از مردم استمداد میکند که در برابر ظلمی که به او شده صدایش باشند و کمکش کنند.
آقای کمال بابایی چندی پیش برای تحصن مقابل دفتر رئیس قوه قضاییه به تهران رفته بود. او با خود برگههایی را برده بود و خواستار آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی شده بود. طبق گزارش دریافتی، برگهها را از او گرفتند و اجازه ندادند که هیچ نوشتهای در دستش داشته باشد و اجازه عکس و فیلم گرفتن هم به او ندادند.
او پیش از این در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ توسط اطلاعات سپاه و در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ و در بهمن ۱۴۰۲ توسط پلیس اطلاعات و امنیت دستگیر شده و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته بود.
پیشتر او در ویدیوهایی از آسیبهای شدیدی که در طی شکنجه بر او وارد شده و پای او آسیب جدی دیده سخن گفته بود.
یازده اتهام به این شهروند اهل نجفآباد نسبت داده شده از جمله نشر اکاذیب، برهم زدن نظم و امنیت، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و چندین عنوان اتهامی دیگر...
#کمال_بابایی #بیعدالتی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمد دبات؛ ۱۳ سال زندان، شکنجه، تبعید و خطر نابینایی کامل
احمد دبات زندانی سیاسی اهوازی که سیزدهمین سال محکومیت در تبعید خود را در زندان یزد میگذراند، دچار مشکلات جدی چشمی شده به طوری که درصد بالایی از بینایی خود را از دست داده و در معرض کوری کامل است.
در زمانی که این زندانی سیاسی در زندان دزفول بود، خانواده وی پس از پیگیری فراوان موفق شدند مسئولین زندان را متقاعد کنند که وی را تحت الحفظ نزد پزشک ببرند. در این معاینات مشخص شد که او در اثر ضربات شدید به سر در دوران بازحویی و فشارهای زندان در معرض نابینایی کامل قرار دارد.
احمد دبات ۳۵ ساله فرزند علیوی ساله دبات ، ساکن شهر شوش؛ متاهل دارای یک فرزند دختر است. این زندانی سیاسی دانشجوی اخراجی رشته عربی در دانشگاه دزفول بود. وی در سال ۸۸ با فشار دستگاه امنیتی از دانشگاه اخراج شد.
احمد در سال ۱۳۹۰ در حالی که تنها ۲۲ سال سن داشت توسط اطلاعات شهر شوش بازداشت شد و در مدت بازداشت چند ماههاش به شدت شکنجه شد. در اثر شکنجه بدن وی از چند ناحیه دچار سوختگی شدید و دو دنده و تعدادی از دندانهایش شکست و ناخنهای انگشتان وی در بازداشتگاه کشیده شد. وی تحت شکنجه مجبور به اعتراف تلویزیونی در پرس تی وی شد.
او متهم به اقدام علیه امنیت کشور و ارتباط با سازمانهای خارج از کشور بود. احمد دبات از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب (دزفول) به ۲۲ سال زندان و تبعید به زندان یزد محکوم شد.
این زندانی سیاسی ۱۳ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان یزد محبوس است. وی به دلیل شکنجه ها و فشارهایی که در دوران بازجویی متحمل شده به نوعی ترس عصبی بی مورد مبتلا شده است. او اغلب اوقات در حالت ترس و احساس ناامنی بسر میبرد. وی هم اکنون علاوه بر بیماریهای روحی؛ در معرض نابینایی کامل قرار دارد.
احمد به دلیل دوری مسافت و فقر خانواده سالهاست از دیدار همسر و تنها دخترش محروم است. او را از زندان دزفول به زندان یزد تبعید کردهاند تا امکان ملاقات خانواده را با این زندانی سلب کنند.
در مورد احمد دبات بنویسیم؛ داستان او واقعاً دردناک و دلخراش است. فراموشش نکنیم.
از صفحه ریما شیرمحمدی
#احمد_دبات #زندانیان_گمنام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احمد دبات زندانی سیاسی اهوازی که سیزدهمین سال محکومیت در تبعید خود را در زندان یزد میگذراند، دچار مشکلات جدی چشمی شده به طوری که درصد بالایی از بینایی خود را از دست داده و در معرض کوری کامل است.
در زمانی که این زندانی سیاسی در زندان دزفول بود، خانواده وی پس از پیگیری فراوان موفق شدند مسئولین زندان را متقاعد کنند که وی را تحت الحفظ نزد پزشک ببرند. در این معاینات مشخص شد که او در اثر ضربات شدید به سر در دوران بازحویی و فشارهای زندان در معرض نابینایی کامل قرار دارد.
احمد دبات ۳۵ ساله فرزند علیوی ساله دبات ، ساکن شهر شوش؛ متاهل دارای یک فرزند دختر است. این زندانی سیاسی دانشجوی اخراجی رشته عربی در دانشگاه دزفول بود. وی در سال ۸۸ با فشار دستگاه امنیتی از دانشگاه اخراج شد.
احمد در سال ۱۳۹۰ در حالی که تنها ۲۲ سال سن داشت توسط اطلاعات شهر شوش بازداشت شد و در مدت بازداشت چند ماههاش به شدت شکنجه شد. در اثر شکنجه بدن وی از چند ناحیه دچار سوختگی شدید و دو دنده و تعدادی از دندانهایش شکست و ناخنهای انگشتان وی در بازداشتگاه کشیده شد. وی تحت شکنجه مجبور به اعتراف تلویزیونی در پرس تی وی شد.
او متهم به اقدام علیه امنیت کشور و ارتباط با سازمانهای خارج از کشور بود. احمد دبات از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب (دزفول) به ۲۲ سال زندان و تبعید به زندان یزد محکوم شد.
این زندانی سیاسی ۱۳ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان یزد محبوس است. وی به دلیل شکنجه ها و فشارهایی که در دوران بازجویی متحمل شده به نوعی ترس عصبی بی مورد مبتلا شده است. او اغلب اوقات در حالت ترس و احساس ناامنی بسر میبرد. وی هم اکنون علاوه بر بیماریهای روحی؛ در معرض نابینایی کامل قرار دارد.
احمد به دلیل دوری مسافت و فقر خانواده سالهاست از دیدار همسر و تنها دخترش محروم است. او را از زندان دزفول به زندان یزد تبعید کردهاند تا امکان ملاقات خانواده را با این زندانی سلب کنند.
در مورد احمد دبات بنویسیم؛ داستان او واقعاً دردناک و دلخراش است. فراموشش نکنیم.
از صفحه ریما شیرمحمدی
#احمد_دبات #زندانیان_گمنام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وضعیت نگرانکننده شیدای همدانی در زندان و خطر جانی
شیدای همدانی، زندانی سیاسی، به بند ۹ زندان زاهدان که بند فوق امنیتی و بسیار خطرناک است، منتقل شده و در بیخبری کامل به سر میبرد. بنا بر گزارشها، او در اعتراض به این انتقال، دست به اعتصاب خشک زده است و جانش به طور جدی در خطر است.
شیدای همدانی پیشتر در شعری طولانی شرایط این بند امنیتی را چنین توصیف کرده بود:
یک بند ۹، زیر ِ زمین، با ۲۸ پله
چل سال میمانَد در اینجا، عمر یک چله
اینجا طناب دارها پیوسته میرقصند
زندانیان هم با طناب، آهسته میرقصند
اینجا فقط خون است و مرگ و گریه و زاری
مُردند بسیاری، فقط با جُرم بیداری
اینجا اگر گویی «چرا»، زنجیر میگردی
با اینهمه نابخردان، درگیر میگردی
بر میلهها یک شب مرا اینجا، جُدا بستند
پای مرا زنجیر بر دست خدا بستند
بی جُرم و بی تقصیر، در قعر قرنطینه
زنجیر بر دست و دل و پا و سر و سینه
گر بر سر و پایم زنید ای ناکسان، تیشه
محکم شود ریشه درون خاک اندیشه
شلاق اگر هر لحظه بنوازند بر جانم
به خون سرخ لالهها ساکت نمیمانم
شیری که میغُرّد درون خیل کفتاران
میریزد از تیغ کلامش خون، چنان باران
پس فاش میگویم هر آنچه راز پنهان است
زیرا برای من هدف، بالاتر از جان است
اینجا تمام ماهها خونین چو آبان است
آری در اینجا جان، بهایش کمتر از نان است
اینجا نه آمریکا، نه هند و ازبکستان است
زندان خونین بلوچستان و سیستان است
در این جهنم که خدا از آن، گریزان است
«شیدای» شاعر، سالها تبعید و زندان است
این زندانی سیاسی از بیماریهای داخلی، مشکلات کمر و زانو رنج میبرد و وضعیت جسمانیاش وخیم است. انتقال او به چنین شرایط غیرانسانی و خطرناکی، نگرانیهای شدیدی در میان دوستانش برانگیخته است.
پیشتر خبر داده بودیم که پس از انتشار شعرهای اخیر شیدای همدانی به ویژه پس از شب یلدا، او را به انفرادی بردهاند.
شیدای همدانی اصولا نباید در زندان باشد، چه برسد در زندان در تبعید، در زاهدان و در بند فوق امنیتی!
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان
#حقوق_بشر
#زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیدای همدانی، زندانی سیاسی، به بند ۹ زندان زاهدان که بند فوق امنیتی و بسیار خطرناک است، منتقل شده و در بیخبری کامل به سر میبرد. بنا بر گزارشها، او در اعتراض به این انتقال، دست به اعتصاب خشک زده است و جانش به طور جدی در خطر است.
شیدای همدانی پیشتر در شعری طولانی شرایط این بند امنیتی را چنین توصیف کرده بود:
یک بند ۹، زیر ِ زمین، با ۲۸ پله
چل سال میمانَد در اینجا، عمر یک چله
اینجا طناب دارها پیوسته میرقصند
زندانیان هم با طناب، آهسته میرقصند
اینجا فقط خون است و مرگ و گریه و زاری
مُردند بسیاری، فقط با جُرم بیداری
اینجا اگر گویی «چرا»، زنجیر میگردی
با اینهمه نابخردان، درگیر میگردی
بر میلهها یک شب مرا اینجا، جُدا بستند
پای مرا زنجیر بر دست خدا بستند
بی جُرم و بی تقصیر، در قعر قرنطینه
زنجیر بر دست و دل و پا و سر و سینه
گر بر سر و پایم زنید ای ناکسان، تیشه
محکم شود ریشه درون خاک اندیشه
شلاق اگر هر لحظه بنوازند بر جانم
به خون سرخ لالهها ساکت نمیمانم
شیری که میغُرّد درون خیل کفتاران
میریزد از تیغ کلامش خون، چنان باران
پس فاش میگویم هر آنچه راز پنهان است
زیرا برای من هدف، بالاتر از جان است
اینجا تمام ماهها خونین چو آبان است
آری در اینجا جان، بهایش کمتر از نان است
اینجا نه آمریکا، نه هند و ازبکستان است
زندان خونین بلوچستان و سیستان است
در این جهنم که خدا از آن، گریزان است
«شیدای» شاعر، سالها تبعید و زندان است
این زندانی سیاسی از بیماریهای داخلی، مشکلات کمر و زانو رنج میبرد و وضعیت جسمانیاش وخیم است. انتقال او به چنین شرایط غیرانسانی و خطرناکی، نگرانیهای شدیدی در میان دوستانش برانگیخته است.
پیشتر خبر داده بودیم که پس از انتشار شعرهای اخیر شیدای همدانی به ویژه پس از شب یلدا، او را به انفرادی بردهاند.
شیدای همدانی اصولا نباید در زندان باشد، چه برسد در زندان در تبعید، در زاهدان و در بند فوق امنیتی!
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان
#حقوق_بشر
#زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام مریم آروین از شهر سیرجان در استان کرمان، به مشهد و دیدار خانواده خانم فاطمه سپهری، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، رفت و ضمن انتشار این تصویر، نوشت:
«افتخار مهمانی در خانه مهربانوی عشق به وطن ،خانم فاطمه سپهری وارد خانه که شدم یک حس آرامش خیلی عجیبی که قابل توصیف نیست بهم دست داد انگار آشنایی دیرینه با خانم سپهری عزیز داشتم.
خیلی به خودم بالیدم که من کجا واینجا کجا؟ مگر میشود؟مریمم همیشه دوست داشت از نزدیک با خانم سپهری آشنا شود حتی زمانی که زندانی بود میگفت مامان اقلا کاش من در زندان هم بند زنان فرهیخته و شجاعی چون خانم سپهری عزیز یا دیگر زنان شجاع ایرانم بودم.
مطمئنم خود مریم باعث شد من افتخار مهمانی در خانه ایشان نصیبم شود.
فرزندان ایشان دقیقا مانند خودشان فهیم، مهربان، وطن دوست و مهماننواز بودند ومرا خیلی شرمنده کردند. خانم سپهری کلاهی که با دستان عزیز و مبارک خودشون بافته بودند از زندان برایم به عنوان هدیه فرستاده بودند.
چندین بار هدیه ایشان را بر چشمانم گذاشتم و بوسیدم.
خواهر عزیزم خانم سپهری زنده باشی شما در قلب یک ملت جای دارید. سادگی، صداقت، ،بی ریا بودن، میهن دوست بودن، استقامت و پایداری و ظلمستیزی شما زبانزد است.
خداوند حفظتون کنه وبه زودی از بند جبارین نجاتتان بخشد..
خانم فاطمه سپهری بزرگ بانوی ایران #زنان آزاده ایران و جهان #زندانیان سیاسی مدافع حق دکتر کمال جعفری یزدی
خانم سپهری عزیز همسر شهید و آقای دکتر کمال جعفری یزدی بزرگوار جانباز وب رادر شهید را آزاد کنید.»
#مریم_آروین #فاطمه_سپهری #مشهد #کمال_جعفری_یزدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«افتخار مهمانی در خانه مهربانوی عشق به وطن ،خانم فاطمه سپهری وارد خانه که شدم یک حس آرامش خیلی عجیبی که قابل توصیف نیست بهم دست داد انگار آشنایی دیرینه با خانم سپهری عزیز داشتم.
خیلی به خودم بالیدم که من کجا واینجا کجا؟ مگر میشود؟مریمم همیشه دوست داشت از نزدیک با خانم سپهری آشنا شود حتی زمانی که زندانی بود میگفت مامان اقلا کاش من در زندان هم بند زنان فرهیخته و شجاعی چون خانم سپهری عزیز یا دیگر زنان شجاع ایرانم بودم.
مطمئنم خود مریم باعث شد من افتخار مهمانی در خانه ایشان نصیبم شود.
فرزندان ایشان دقیقا مانند خودشان فهیم، مهربان، وطن دوست و مهماننواز بودند ومرا خیلی شرمنده کردند. خانم سپهری کلاهی که با دستان عزیز و مبارک خودشون بافته بودند از زندان برایم به عنوان هدیه فرستاده بودند.
چندین بار هدیه ایشان را بر چشمانم گذاشتم و بوسیدم.
خواهر عزیزم خانم سپهری زنده باشی شما در قلب یک ملت جای دارید. سادگی، صداقت، ،بی ریا بودن، میهن دوست بودن، استقامت و پایداری و ظلمستیزی شما زبانزد است.
خداوند حفظتون کنه وبه زودی از بند جبارین نجاتتان بخشد..
خانم فاطمه سپهری بزرگ بانوی ایران #زنان آزاده ایران و جهان #زندانیان سیاسی مدافع حق دکتر کمال جعفری یزدی
خانم سپهری عزیز همسر شهید و آقای دکتر کمال جعفری یزدی بزرگوار جانباز وب رادر شهید را آزاد کنید.»
#مریم_آروین #فاطمه_سپهری #مشهد #کمال_جعفری_یزدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از نزدیکان محمد داوری، این پیام را برای ما ارسال کرده است:
«مطلع شدیم که محمد داوری، زندانی سیاسی، در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز دست به اعتصاب غذا زده است. هنوز اطلاعات دقیقی از زمان آغاز این اعتصاب در دسترس نیست. محمد از تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳ به دستور شعبه ۱۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز به این بازداشتگاه منتقل شده و تلاشهای وکلای او برای پیگیری وضعیتش تاکنون بینتیجه بوده است.
بیخبری از محمد داوری وضعیت بسیار نگرانکنندهای را ایجاد کرده است. خانواده او تجربه تلخ مشابهی در خردادماه سال جاری داشتهاند؛ زمانی که پس از ۱۷ روز بیخبری مطلق مشخص شد محمد تمام آن مدت در اعتصاب غذا بوده است. همین سابقه، احتمال تکرار یک اعتصاب غذای طولانی و شرایط وخیم او را تقویت کرده و نگرانیهای خانواده و حامیان او را افزایش داده است.
ما تأکید میکنیم که مسئولیت حفظ جان محمد داوری مستقیماً بر عهده قوه قضائیه جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنهای است. هرگونه آسیبی به او، نتیجه بیتوجهی و سرکوبگری این نهادها خواهد بود.
اعتصاب غذا آخرین ابزار اعتراضی زندانیان سیاسی در برابر شرایط غیرانسانی تحمیلشده بر آنهاست. صدای محمد داوری و تمامی زندانیان سیاسی باشیم و از حقوق انسانی آنها دفاع کنیم.
در صورت دریافت اطلاعات تکمیلی، اطلاعرسانی خواهیم کرد. اما در این لحظه، با همین حداقل اطلاعات موجود، خواهان توجه فوری و اقدام برای پایان دادن به این شرایط هستیم.»
#محمد_داوری
#زندانی_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مطلع شدیم که محمد داوری، زندانی سیاسی، در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز دست به اعتصاب غذا زده است. هنوز اطلاعات دقیقی از زمان آغاز این اعتصاب در دسترس نیست. محمد از تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳ به دستور شعبه ۱۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز به این بازداشتگاه منتقل شده و تلاشهای وکلای او برای پیگیری وضعیتش تاکنون بینتیجه بوده است.
بیخبری از محمد داوری وضعیت بسیار نگرانکنندهای را ایجاد کرده است. خانواده او تجربه تلخ مشابهی در خردادماه سال جاری داشتهاند؛ زمانی که پس از ۱۷ روز بیخبری مطلق مشخص شد محمد تمام آن مدت در اعتصاب غذا بوده است. همین سابقه، احتمال تکرار یک اعتصاب غذای طولانی و شرایط وخیم او را تقویت کرده و نگرانیهای خانواده و حامیان او را افزایش داده است.
ما تأکید میکنیم که مسئولیت حفظ جان محمد داوری مستقیماً بر عهده قوه قضائیه جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنهای است. هرگونه آسیبی به او، نتیجه بیتوجهی و سرکوبگری این نهادها خواهد بود.
اعتصاب غذا آخرین ابزار اعتراضی زندانیان سیاسی در برابر شرایط غیرانسانی تحمیلشده بر آنهاست. صدای محمد داوری و تمامی زندانیان سیاسی باشیم و از حقوق انسانی آنها دفاع کنیم.
در صورت دریافت اطلاعات تکمیلی، اطلاعرسانی خواهیم کرد. اما در این لحظه، با همین حداقل اطلاعات موجود، خواهان توجه فوری و اقدام برای پایان دادن به این شرایط هستیم.»
#محمد_داوری
#زندانی_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کانال تلگرام یاشار تبریزی، زندانی سیاسی، ضمن اطلاع دادن از ممنوعالتماس شدن ایشان پس از درخواست محاکمه علنی، از عقب افتادن زمان محاکمه به علت تعطیل شدن کشور خبر داد:
«مردم شریف ایران،
از روزی که اعلام کردیم خواستارِ برگزاری علنی دادگاه آقای یاشار تبریزی (اکبر قلیزاده) در دادگاه انقلاب تبریز هستیم، تماسهای این زندانی سیاسی قطع شده و خانواده از احوالات ایشان بیخبر هستند. رئیس عدلیه میگوید جلسات رسیدگی را علنی برگزار میکنیم، مردم مطالبه همین مقدار میکنند، پایین دستانِ خودمختار ممنوعالملاقات و ممنوعالتماس تجویز میکنند که چرا حرفِ رئیسمان را جدی گرفتهاید!
لازم به توضیح است استان آذربایجان شرقی همچون بیست استان دیگر در ایرانِ غریب، شنبه ۲۲ دیماه تعطیل اعلام شده و جلسه رسیدگی به اتهاماتِ آقای #یاشار_تبریزی به آیندهای نامعلوم موکول شد.
سپاس که همراهِ همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و صنفی هستید.»
کانال تلگرامی👇
T.me/yasharetabrizi
#یاشار_تبریزی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مردم شریف ایران،
از روزی که اعلام کردیم خواستارِ برگزاری علنی دادگاه آقای یاشار تبریزی (اکبر قلیزاده) در دادگاه انقلاب تبریز هستیم، تماسهای این زندانی سیاسی قطع شده و خانواده از احوالات ایشان بیخبر هستند. رئیس عدلیه میگوید جلسات رسیدگی را علنی برگزار میکنیم، مردم مطالبه همین مقدار میکنند، پایین دستانِ خودمختار ممنوعالملاقات و ممنوعالتماس تجویز میکنند که چرا حرفِ رئیسمان را جدی گرفتهاید!
لازم به توضیح است استان آذربایجان شرقی همچون بیست استان دیگر در ایرانِ غریب، شنبه ۲۲ دیماه تعطیل اعلام شده و جلسه رسیدگی به اتهاماتِ آقای #یاشار_تبریزی به آیندهای نامعلوم موکول شد.
سپاس که همراهِ همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و صنفی هستید.»
کانال تلگرامی👇
T.me/yasharetabrizi
#یاشار_تبریزی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۱۰۰۰ تن از فعالان شناخته شده جنبش زنان، جنبش کارگری، خانوادههای دادخواه، خانوادههای قربانیان شلیک سپاه به پرواز اوکراینی، فعالان محیط زیست، معلمان، رونامهنگاران، نویسندگان، پزشکان و فعالان سیاسی با امضا بیانیهای خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی شدند. متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!
هممیهنان آزاده، آگاه و متعهد
زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آنها که صدای من و شما بودند؛ لحظهای به خاموشی گراید.
همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.
هموطنان گرامی!
این زندانیان بدون ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانوادههای آنها نیز مجازات شده و در زجر و عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شدهاند.
نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»
درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.
با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیدهای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد
بویژه در مورد اعدامهای روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر میکند.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی
اسامی در لینک زیر :
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header
#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!
هممیهنان آزاده، آگاه و متعهد
زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آنها که صدای من و شما بودند؛ لحظهای به خاموشی گراید.
همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.
هموطنان گرامی!
این زندانیان بدون ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانوادههای آنها نیز مجازات شده و در زجر و عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شدهاند.
نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»
درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.
با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیدهای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد
بویژه در مورد اعدامهای روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر میکند.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی
اسامی در لینک زیر :
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header
#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین وارسته، زندانی سیاسی اهل سنت، در هفتمین سال حبس بدون مرخصی
حسین وارسته، جوان ۳۱ ساله و زندانی سیاسی بلوچ و اهل سنت، از جمله زندانیان گمنامی است که در ابتدا به اعدام محکوم شد اما در عفو عید فطر ۱۴۰۲، حکم او به ۲۵ سال حبس کاهش یافت. او اکنون در زندان وکیلآباد مشهد دوران محکومیت خود را سپری میکند.
وارسته در ۵ بهمن ۱۳۹۶ با یورش مأموران امنیتی به منزلش و بدون ارائه هیچگونه مدرک جرمی بازداشت شد و ۳۶۷ روز را در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، ازجمله ۸ ماه و ۶ روز را در سلول انفرادی گذراند. این مدت برای اخذ اعترافات اجباری و پروندهسازی علیه او سپری شد.
وی پیش از انتقال به زندان وکیلآباد، در زندان سرخس محبوس بود و در این مدت از سوی فیضآبادی (رئیس زندان سرخس) و یوسفی (مسئول حفاظت زندان) مورد آزار و اذیت، تهدید و فشارهای متعدد قرار گرفت. او در زندان سرخس از برگزاری نماز جماعت، شرکت در مسابقات قرآن و حضور در کارگاههای آموزشی محروم شد و در اعتراض به این شرایط، دست به اعتصاب غذا زد که در نهایت منجر به انتقالش به زندان وکیلآباد مشهد شد.
با وجود بیماری مادرش و نیاز او به جراحی، درخواست مرخصی وارسته بارها رد شده و او از حق قانونی خود برای دیدار با خانواده محروم مانده است.
اتهام اصلی حسین وارسته «بغی با وصف قیام مسلحانه گروهی علیه اساس حکومت جمهوری اسلامی و شرکت در عملیاتهای نظامی» عنوان شده است. با این حال، اتهام عضویت در طالبان و جیشالعدل که ابتدا علیه او مطرح شده بود، رد شد و برای این اتهام قرار منع تعقیب صادر گردید.
محکومیت حسین وارسته در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۲۱ به پایان خواهد رسید، در حالی که تاکنون بدون مرخصی و تحت شرایط سخت در زندان بهسر برده است.
#حسین_وارسته #زندانیان_گمنام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین وارسته، جوان ۳۱ ساله و زندانی سیاسی بلوچ و اهل سنت، از جمله زندانیان گمنامی است که در ابتدا به اعدام محکوم شد اما در عفو عید فطر ۱۴۰۲، حکم او به ۲۵ سال حبس کاهش یافت. او اکنون در زندان وکیلآباد مشهد دوران محکومیت خود را سپری میکند.
وارسته در ۵ بهمن ۱۳۹۶ با یورش مأموران امنیتی به منزلش و بدون ارائه هیچگونه مدرک جرمی بازداشت شد و ۳۶۷ روز را در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، ازجمله ۸ ماه و ۶ روز را در سلول انفرادی گذراند. این مدت برای اخذ اعترافات اجباری و پروندهسازی علیه او سپری شد.
وی پیش از انتقال به زندان وکیلآباد، در زندان سرخس محبوس بود و در این مدت از سوی فیضآبادی (رئیس زندان سرخس) و یوسفی (مسئول حفاظت زندان) مورد آزار و اذیت، تهدید و فشارهای متعدد قرار گرفت. او در زندان سرخس از برگزاری نماز جماعت، شرکت در مسابقات قرآن و حضور در کارگاههای آموزشی محروم شد و در اعتراض به این شرایط، دست به اعتصاب غذا زد که در نهایت منجر به انتقالش به زندان وکیلآباد مشهد شد.
با وجود بیماری مادرش و نیاز او به جراحی، درخواست مرخصی وارسته بارها رد شده و او از حق قانونی خود برای دیدار با خانواده محروم مانده است.
اتهام اصلی حسین وارسته «بغی با وصف قیام مسلحانه گروهی علیه اساس حکومت جمهوری اسلامی و شرکت در عملیاتهای نظامی» عنوان شده است. با این حال، اتهام عضویت در طالبان و جیشالعدل که ابتدا علیه او مطرح شده بود، رد شد و برای این اتهام قرار منع تعقیب صادر گردید.
محکومیت حسین وارسته در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۲۱ به پایان خواهد رسید، در حالی که تاکنون بدون مرخصی و تحت شرایط سخت در زندان بهسر برده است.
#حسین_وارسته #زندانیان_گمنام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آقای انور چالشی ، زندانی سیاسی مبتلا به سرطان، جان باخت.
روز چهارشنبه، ۱ اسفند ۱۴۰۳، انور چالشی (چالیشی)، زندانی سیاسی اهل ارومیه، پس از مدتها محرومیت از درمان، در بیمارستان جان خود را از دست داد.
او که از سال ۱۳۹۹ با حکم هفت سال حبس، در زندان به سر میبرد، به سرطان روده مبتلا شد، اما اطلاعات سپاه با مرخصی استعلاجی وی مخالفت کرد و حتی در شرایط وخیم، او را با پابند و دستبند در بیمارستان نگه داشت، بدون اینکه روند درمانی مناسبی برایش آغاز شود.
طی دو سال گذشته، زندانیان بارها نسبت به وخامت حال او هشدار داده بودند: انور به دلیل پیشرفت بیماری، کاهش وزن شدید و بیهوشیهای مکرر داشت. اما هر بار که به بیمارستان منتقل میشد، بدون تکمیل درمان، او را به زندان بازمیگرداندند.
انور چالشی به دلیل بیتوجهی عامدانه، جان خود را از دست داد.»
از صفحه آرش صادقی
انور چالشی ۵۰ ساله بود و در زندان به سرطان روده مبتلا شده بود. با وجود تایید بیماری توسط پزشکی قانونی، سپاه با مرخصی استعلاجی و آزادی مشروط این زندانی بیمار مخالفت کرده بود.
صدای زندانیان باشیم صدای ایران باشیم اجازه ندهیم هموطنانمان در سکوت و تنها در زندان باشند یا حتی جان خود را از دست دهند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#انور_چالشی
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
روز چهارشنبه، ۱ اسفند ۱۴۰۳، انور چالشی (چالیشی)، زندانی سیاسی اهل ارومیه، پس از مدتها محرومیت از درمان، در بیمارستان جان خود را از دست داد.
او که از سال ۱۳۹۹ با حکم هفت سال حبس، در زندان به سر میبرد، به سرطان روده مبتلا شد، اما اطلاعات سپاه با مرخصی استعلاجی وی مخالفت کرد و حتی در شرایط وخیم، او را با پابند و دستبند در بیمارستان نگه داشت، بدون اینکه روند درمانی مناسبی برایش آغاز شود.
طی دو سال گذشته، زندانیان بارها نسبت به وخامت حال او هشدار داده بودند: انور به دلیل پیشرفت بیماری، کاهش وزن شدید و بیهوشیهای مکرر داشت. اما هر بار که به بیمارستان منتقل میشد، بدون تکمیل درمان، او را به زندان بازمیگرداندند.
انور چالشی به دلیل بیتوجهی عامدانه، جان خود را از دست داد.»
از صفحه آرش صادقی
انور چالشی ۵۰ ساله بود و در زندان به سرطان روده مبتلا شده بود. با وجود تایید بیماری توسط پزشکی قانونی، سپاه با مرخصی استعلاجی و آزادی مشروط این زندانی بیمار مخالفت کرده بود.
صدای زندانیان باشیم صدای ایران باشیم اجازه ندهیم هموطنانمان در سکوت و تنها در زندان باشند یا حتی جان خود را از دست دهند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#انور_چالشی
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یلدا دهقانی از جوانان فعال میدانی در استان گیلان بود که بازداشت شده و مورد تعرض جنسی قرار گرفته بود.
او که از ایران خارج شده، این ویدیو از فعالیتهای خود را منتشر کرده و نوشته:
به « صِدای مَن » گوش کن ناگفته ها دارم …
✌🏻✨
#زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #برای_ایران #یلدا_دهقانی #نه_به_جمهوری_اسلامی #انقلاب_ژینا #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #مهسا_امینی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او که از ایران خارج شده، این ویدیو از فعالیتهای خود را منتشر کرده و نوشته:
به « صِدای مَن » گوش کن ناگفته ها دارم …
✌🏻✨
#زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #برای_ایران #یلدا_دهقانی #نه_به_جمهوری_اسلامی #انقلاب_ژینا #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #مهسا_امینی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ستاره میرسالاری، از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در خوزستان، در نوشتهای که منتشر کرده، تجربه بازداشت و روزهای حضورش در زندان سپیدار اهواز را روایت کرده است. او در بخشی از این نوشته، از لحظه هجوم نیروهای امنیتی به خانهاش میگوید؛ وقتی با کفشهای کثیف وارد حریم خانه شدند و با همراهی زنی که شادمانه تکرار میکرد "حقشه که بره زندان". این زن از همان ابتدا با تحقیر و سنگدلی تمام در کنار ماموران ایستاده بود.
ستاره در روایتش از لحظه ورود به سپیدار گفته؛ جایی که زیر نگاه سنگین زندانیان مرد، در فضای خشن و پرتنش نگهبانی ایستاده بود. جایی که افسر نگهبانی با شنیدن اینکه او سیاسی است، گفت "دمت گرم شیرزنی" و بعد او را وارد دنیایی کرد که هر لحظهاش با تحقیر، ترس و دیدن واقعیتهای تلخ همراه بود. زنانی که به جرم اعتراض، قاچاق، اعتیاد و حتی بخاطر گناه نکرده فرزندانشان آنجا بودند.
او همبند زهرا سعیدیانجو، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیانجو بود و در کنار او، داستانهای دردناک زنان دیگر را شنید؛ از مادری که فقط بخاطر فراری بودن پسرانش بازداشت شده بود تا زنی باردار که کالای قاچاق زیر لباسش پنهان کرده بود. ستاره از زنانی گفت که بخاطر انتساب به یک گروه سیاسی از درمان محروم شده بودند و از دختران جوانی که به فساد کشیده شده بودند.
در روایت میرسالاری، فساد بخشی از سیستم زندان بود؛ از بازرسیهای تحقیرآمیز تا رابطههای ناسالم و فروش آزادی عمل به زندانیان در ازای رشوه. او از دخترانی نوشت که علنی در حیاط به رفتارهای زننده کشیده شده بودند و پرسنلی که چشم میبستند. حتی غذایی که میدادند، مشکوک بود و او حاضر نشد از آن بخورد. روزها را با چای شیرین و کمی نان و پنیر سر کرد.
لحظه لغو ناگهانی آزادیاش، وقتی بعد از اعلام آزادی دوباره برگردانده شد به بند، یکی دیگر از نکات تکاندهنده این روایت بود. شوک این خبر برادرش را راهی بیمارستان کرد. با این حال، ستاره تمام تحقیرها را تحمل کرد اما حاضر نشد تعهد بدهد. نوشت که "من کاری نکردم که تعهد بدهم" و زیر بار حرف زور نرفت.
در تمام مدت، ترس از وضعیت پدر و مادر بیمار و دوری از فرزند خردسالش همراهش بود. مادری که بخاطر حفظ روحیه پسرش به او گفته بود برای دوره مربیگری قایقرانی به تهران رفته است. این روایت، مجموعهای از ظلمهای سیستماتیک، تحقیر زنان، فساد درون زندان و خشونت علیه معترضان است؛ روایتی که میرسالاری وعده داده در کتابی مفصلتر به آن خواهد پرداخت.
ستاره میرسالاری نه تنها شکسته نشد، بلکه از دل آن دیوارهای بلند، محکمتر و آگاهتر بیرون آمد. این، صدای زنی است که "زن، زندگی، آزادی" را نه در شعار، بلکه با تمام وجودش لمس کرده است.
خانم میرسالاری ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«خیلی چیزا رو نمیشه نوشت، نمیشه گفت، باید بشه کتاب که بمونه و بشه تشت رسوایی آدمهایی که عجیب نقابهای قشنگ و رنگارنگی بر چهره دارن...
چرخ دنیا میچرخه و بترسید از روزی که...
اصلا ولش کن...اینهمه خون به ناحق ریخته شده و چشم نابینا و پرونده سیاسی و خفقان و سکوت اجباری یه جایی بلاخره فوران میکنه مگه نه؟؟
خیلی سربسته و آروم حرف زدم و نوشتم فقط برای اینکه دوباره چیزی نشه که دل نگران پدر و مادرم بشم و همسرم آواره این دادگاه و اون شخص و این نفر بشه...
اگر خانوادم نبود الان راه من جور دیگری بود...»
#ستاره_میرسالاری #اعتراضات #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زندانیان_سیاسی #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #ابادان #زن_زندگی_آزادی #زن_زندگی_آزادی_مرد_میهن_آبادی #زندان #مهسا_امینی
#زندان_سپیدار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ستاره در روایتش از لحظه ورود به سپیدار گفته؛ جایی که زیر نگاه سنگین زندانیان مرد، در فضای خشن و پرتنش نگهبانی ایستاده بود. جایی که افسر نگهبانی با شنیدن اینکه او سیاسی است، گفت "دمت گرم شیرزنی" و بعد او را وارد دنیایی کرد که هر لحظهاش با تحقیر، ترس و دیدن واقعیتهای تلخ همراه بود. زنانی که به جرم اعتراض، قاچاق، اعتیاد و حتی بخاطر گناه نکرده فرزندانشان آنجا بودند.
او همبند زهرا سعیدیانجو، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیانجو بود و در کنار او، داستانهای دردناک زنان دیگر را شنید؛ از مادری که فقط بخاطر فراری بودن پسرانش بازداشت شده بود تا زنی باردار که کالای قاچاق زیر لباسش پنهان کرده بود. ستاره از زنانی گفت که بخاطر انتساب به یک گروه سیاسی از درمان محروم شده بودند و از دختران جوانی که به فساد کشیده شده بودند.
در روایت میرسالاری، فساد بخشی از سیستم زندان بود؛ از بازرسیهای تحقیرآمیز تا رابطههای ناسالم و فروش آزادی عمل به زندانیان در ازای رشوه. او از دخترانی نوشت که علنی در حیاط به رفتارهای زننده کشیده شده بودند و پرسنلی که چشم میبستند. حتی غذایی که میدادند، مشکوک بود و او حاضر نشد از آن بخورد. روزها را با چای شیرین و کمی نان و پنیر سر کرد.
لحظه لغو ناگهانی آزادیاش، وقتی بعد از اعلام آزادی دوباره برگردانده شد به بند، یکی دیگر از نکات تکاندهنده این روایت بود. شوک این خبر برادرش را راهی بیمارستان کرد. با این حال، ستاره تمام تحقیرها را تحمل کرد اما حاضر نشد تعهد بدهد. نوشت که "من کاری نکردم که تعهد بدهم" و زیر بار حرف زور نرفت.
در تمام مدت، ترس از وضعیت پدر و مادر بیمار و دوری از فرزند خردسالش همراهش بود. مادری که بخاطر حفظ روحیه پسرش به او گفته بود برای دوره مربیگری قایقرانی به تهران رفته است. این روایت، مجموعهای از ظلمهای سیستماتیک، تحقیر زنان، فساد درون زندان و خشونت علیه معترضان است؛ روایتی که میرسالاری وعده داده در کتابی مفصلتر به آن خواهد پرداخت.
ستاره میرسالاری نه تنها شکسته نشد، بلکه از دل آن دیوارهای بلند، محکمتر و آگاهتر بیرون آمد. این، صدای زنی است که "زن، زندگی، آزادی" را نه در شعار، بلکه با تمام وجودش لمس کرده است.
خانم میرسالاری ضمن انتشار این ویدیو، نوشت:
«خیلی چیزا رو نمیشه نوشت، نمیشه گفت، باید بشه کتاب که بمونه و بشه تشت رسوایی آدمهایی که عجیب نقابهای قشنگ و رنگارنگی بر چهره دارن...
چرخ دنیا میچرخه و بترسید از روزی که...
اصلا ولش کن...اینهمه خون به ناحق ریخته شده و چشم نابینا و پرونده سیاسی و خفقان و سکوت اجباری یه جایی بلاخره فوران میکنه مگه نه؟؟
خیلی سربسته و آروم حرف زدم و نوشتم فقط برای اینکه دوباره چیزی نشه که دل نگران پدر و مادرم بشم و همسرم آواره این دادگاه و اون شخص و این نفر بشه...
اگر خانوادم نبود الان راه من جور دیگری بود...»
#ستاره_میرسالاری #اعتراضات #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زندانیان_سیاسی #زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید #ابادان #زن_زندگی_آزادی #زن_زندگی_آزادی_مرد_میهن_آبادی #زندان #مهسا_امینی
#زندان_سپیدار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech