آموزشکده توانا
54.6K subscribers
32.7K photos
38.1K videos
2.55K files
19.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عارف عاشوری، جوان رعنا و ۲۷ ساله، تنها فرزند خانواده‌اش بود. جوان اهل آستانه اشرفیه که از نوجوانی کار می‌کرد. عارف زندانی مهریه بود، چهار ماه بود که زندانی بود. او جوانی مهربان و دلسوز بود که همیشه دوست داشت به دیگران کمک کند.او امید خانواده‌اش بود، خانواده‌ای که با هزار آرزو و با سخنی این تک‌ فرزند خود را بزرگ کرده بودند.
یکشنبه ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۱ مادرش به ملاقاتش رفت، روز ملاقات نبود ولی مادر با اصرار فراوان توانست راضیشان کند تا ده دقیقه فرزندش را ببیند که خبر خوش آزادیش برای دوروز بعد یعنی سه‌شنبه را به او بدهد.
عارف خوشحال و سرخوش بود از اینکه قرار است دو روز دیگر به آغوش پرمهر خانواده برگردد.

اما شب همان روز خبر دادند که زندان لاکان رشت آتش گرفته و مادر و پدر و اقوام سراسیمه به دم در زندان رفتند.
ولی متاسفانه کسی جواب نمی‌داد، همه بسیج شدند تا خبری بگیرند. تک تک بیمارستان‌های رشت و دنبال عارف گشتند و سرانجاک جسد بی جان او را در سردخانه پیدا کردند.

آن شب، زندانیان جرایم عادی، به کمک زندانیان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ شتافته بودند، آن‌ها از وحشی‌گری ماموران و ضرب و شتم جوانان معترض، خشمگین بودند. زندان آتش گرفت و چند نفر از جمله عارف عاشوری توسط مأموران کشت شدند.

مادر عارف در این دو سال، دچار بیماری‌های متعدد شده است و حالش خوب نیست. او به شدت به عارف وابسته بود. جوانی که ۱۸۵ سانتی‌متر قد داشت، به همین راحتی جانش را گرفتند،
هیچوقت نگفتند چرا و به چه جرمی!

هنگام تحویل پیکر عارف به خانواده‌اش، زیر برگه‌ای که از آن‌ها تعهدگرفتند، نوشته بود اغتشاشگر!

علت مرگ را ایست قلبی اعلام کردند، در حالی که او بدنی سالم داشت و هیچ بیماری زمینه‌ای نداشت.
هنوز کسی به طور دقیق جزئیات وقایع آن شب را نمی‌داند. تعداد دقیق کشته‌شده‌ها مشخص نیست، ولی آنچه که می‌دانیم این است که این جوانان با غیرت، شرف و وجدانشان اجازه نداد که در برابر ظلم سکوت کنند و توسط رژیم کشته شدند.


#عارف_عاشوری #زندان_لاکان_رشت #آتش_سوزی_زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
زخمی شدن حمزه درویش با چاقو در زندان لاکان رشت

حمزه درویش، زندانی عقیدتی، روز شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، توسط دو زندانی که به تحریک مسئولان زندان لاکان رشت اقدام کردند، با چاقو از ناحیه دست مجروح شد. چند زندانی دیگر که برای کمک به او رفتند نیز زخمی شدند. پیش از این، مقامهای زندان او را در انفرادی تهدید کرده بودند که به دست زندانیان کشته خواهد شد.

حمزه درویش پیش‌تر در نامه‌ای که به گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران نوشته بود، به نقض حقوق، محرومیت از حقوق اساسی و صدور احکام ناعادلانه علیه خود اعتراض کرده بود و خواستار رسیدگی بین‌المللی به این بی‌عدالتی‌ها و بازگرداندن حقوق شهروندی‌اش شده بود.

او در این نامه حتی به شکنجه‌های جسمی و روحی، انفرادی‌های طولانی، محرومیت از حقوق اساسی مانند ملاقات و تماس با خانواده اشاره کرده بود.

آقای حمزه درویش، چندی پیش هم در اعتراض به وضعیت خود در زندان، دست به اعتصاب غذا زده بود و به سلول انفرادی منتقل شده بود.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان_لاکان
#حمزه_درویش
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ادامه اعتصاب غذای حافظ فروحی، زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت

حافظ فروحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، پنجمین روز از اعتصاب غذای خود را سپری می‌کند. وی که از روز دوشنبه ۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در اعتراض به روند ناعادلانه رسیدگی به پرونده‌های خود دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، روز پنجشنبه ۱۱ بهمن، به دلیل ضعف شدید جسمی، افت فشار و قند خون، به بهداری زندان منتقل شد.

به گفته یک منبع مطلع، پس از وخامت حال جسمی و تاری دید، شامگاه چهارشنبه رئیس زندان، ترابی، به بند میثاق رفت و با وی گفتگو کرد. در این دیدار، ترابی به فروحی وعده داد که تکلیف پرونده‌اش حداکثر ظرف یک هفته مشخص خواهد شد و در غیر این‌صورت، وی اعلام خواهد کرد که زندان لاکان قادر به نگهداری او نیست و مسئولیت عواقب این وضعیت را به دادستان خواهد سپرد.

به دنبال این گفت‌وگو، حافظ فروحی صبح پنجشنبه تصمیم گرفت اعتصاب غذای خشک خود را به اعتصاب غذای تر تبدیل کند و نوشیدن آب را از سر گرفت. با این حال، وی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده و تأکید کرده است که تا زمان رسیدگی به مطالباتش از اعتصاب دست نخواهد کشید.

فروحی در اعتراض به نقض حقوق قانونی خود در فرآیند دادرسی، صدور احکام جداگانه برای یک پرونده واحد، عدم اعمال قوانین تخفیف مجازات و بی‌توجهی مقامات قضایی به درخواست‌های قانونی برای ادغام پرونده‌هایش، اعتصاب غذا کرده است.

حافظ فروحی، متولد ۱۳۷۴ و اهل گیلان، در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در رشت بازداشت شد و یک روز بعد به بند میثاق زندان لاکان رشت منتقل گردید. وی اواخر سال گذشته به همراه دو زندانی سیاسی دیگر، مهدی میرزایی و آرمان صدقی ثابت، توسط دادگاه انقلاب رشت از بابت اتهامات "تبلیغ علیه نظام" و "اقدام علیه امنیت کشور" به سه سال حبس محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان گیلان عیناً تأیید گردید و بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، دو سال از این حکم برای او قابل اجرا خواهد بود.

علاوه بر این، در بخش دیگری از پرونده خود، حافظ فروحی توسط دادگاه کیفری یک رشت به دو سال و سه ماه حبس دیگر محکوم شده است.

با گذشت چندین روز از اعتصاب غذا، وضعیت جسمانی حافظ فروحی رو به وخامت گذاشته است. ضعف جسمانی، افت فشار، تاری دید و انتقال به بهداری از نشانه‌های وخامت سلامتی وی در پی این اعتصاب است.

با وجود وعده رئیس زندان برای تعیین تکلیف پرونده، همچنان نگرانی‌ها درباره سرنوشت این زندانی سیاسی و برخورد دستگاه قضایی با مطالباتش ادامه دارد.

#حافظ_فروحی #زندان_لاکان_رشت #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، پیش از اتمام مرخصی‌ و بازگشتش به زندان ویدیویی ضبط و در کانال تلگرامش منتشر کرده است. او در این ویدیو می‌گوید: «منوچهر فلاح بیگناه است. دست در دست هم و فارغ از همه جریان‌های سیاسی بگوییم نه به اعدام. منوچهر فلاح آزاد باید گردد.»
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، از سوی شعبه دو دادگاه انقلاب این شهر با اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شده است.

#جمشید_عزیزی #منوچهر_فلاح #نه_به_اعدام #زندان_لاکان #رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فریبرز سبقت‌اللهی، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، در پی وخامت شدید حالش به بیمارستان منتقل شد

طبق گزارش دریافتی، به دنبال تشنج  مداوم  فریبرز سبقت‌الهی در زندان لاکان رشت، با تحصن و اعتراض زندانیان سیاسی برای رسیدگی فوری به وضعیت این زندانی سیاسی، او را به بیمارستان خارج از زندان انتقال دادند.
طبق این گزارش، زندانیان همچنان در کریدور اصلی منتهی به زیر ۸ بند میثاق در حال تحصن هستند.

آقای سبقت‌الهی که در دادسرای رشت به ظن عضویت در یکی از گروه های مخالف نظام تفهیم اتهام شده است، بیش از هفت ماه است که بازداشت شده و در بند میثاق زندان لاکان رشت نگهداری می‌شود. پرونده قضایی او همچنان در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد و تاکنون دادگاهی برای رسیدگی به اتهاماتش تشکیل نشده است. همچنین امکان آزادی او با وثیقه نیز فراهم نشده است.

فریبرز سبقت‌الهی در تاریخ ۲۷ تیرماه سال جاری، توسط ماموران اداره اطلاعات آستارا بازداشت شد. او پس از دو روز نگهداری در بازداشتگاه اداره اطلاعات آستارا، به بازداشتگاه اداره اطلاعات رشت منتقل گردید و پس از انجام بازجویی‌ها به زندان لاکان رشت انتقال یافت.

آقای سبقت‌الهی در زندان و بازداشتگاه اداره اطلاعات رشت بارها تحت بازجویی، شکنجه روحی، تهدید علیه خانواده و تحقیر قرار گرفته است. در زندان برای تحقیرش به گردنش طناب بستند در زندان می‌گرداندند. همچنین، در زمان بازداشت او، دختر، عروس، همسر سابق و چند نفر از دوستانش نیز بازداشت و پس از مدتی آزاد شدند.

فریبرز سبقت‌الهی، حدودا ۶۰ ساله و ساکن آستارا است.

#فریبرز_سبقت_الهی #زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی از آنچه در دادسرای انقلاب رشت و زندان لاکان بر من گذشت

✍️حمیده زراعی

روز دوشنبه ۱۵ بهمن، زمانی که برای اعلام حضور به دادسرای انقلاب رشت مراجعه کردم، هنگام خروج، سرباز مسئول نگهداری تلفن‌های همراه، بدون هیچ توضیحی از تحویل گوشی‌ام خودداری کرد. وقتی معترض شدم، گفت: «رئیس حفاظت دادسرا، ابراهیم رمضانعلی رسولی، دستور داده که گوشی این خانم را تحویل ندهید.» این در حالی بود که در مدت حضورم در دادسرا، بارها از سوی مأموران و کارکنان به دلیل پوششم مورد آزار و توهین قرار گرفتم.

وقتی برای اعتراض و پیگیری موضوع، به دفتر معاون دادستان رفتم و درخواست کردم که شکایتی علیه این برخورد ثبت شود، ناگهان رئیس حفاظت (ابراهیم رمضانعلی رسولی) به همراه یکی دیگر از کارکنان مرد دادسرا به طرز وحشیانه و غیرانسانی مرا روی میز دادستان خواباندند و به دست‌ها و پاهایم دستبند و پابند زدند، به شکلی که مچ دست‌هایم آسیب دید و کبودی‌های شدیدی در دستان و مچ پاهایم ایجاد شد.

پس از انتقال به زندان، مددکار زندان (منیر شکری) بلافاصله دستور داد مرا به سلول انفرادی منتقل کنند. به دلیل شرایط غیربهداشتی و غیرانسانی آن سلول، از رفتن امتناع کردم. در واکنش، وی دستور داد سه زندانی از بند عمومی مرا به هر نحوی به سلول ببرند. آنها هنگامی که با مقاومت من مواجه شدند، با کشیدن موهایم و حتی قرار دادن یکی از انگشتانم لای در سلول، مرا به داخل انداختند. در تمام این مدت، زندانبان‌ها تنها نظاره‌گر بودند و با لبخندی از سر رضایت، این خشونت را تماشا می‌کردند. در نهایت، منیر شکری جمله‌ای گفت که هرگز فراموش نخواهم کرد:
«بذارید مثل سگ اونجا بمیره، یه سگ کمتر، بهتر.»

پس از چند روز حبس در انفرادی، بازپرس پرونده (اردشیر خادم) دستور بستری کردن مرا در بیمارستان روانی صادر کرد؛ اقدامی آشنا که رژیم بارها علیه مخالفانش انجام داده تا سلامت روان آن‌ها را زیر سوال ببرد. این بار اما پزشکان بیمارستان از اجرای این دستور سر باز زدند و با بستری‌شدن مخالفت کردند.

در طول یک ماهی که در آن زندان بودم، شاهد شکنجه‌های روحی، روانی و جسمی بسیاری بودم. نمونه‌های آن تنها بخشی از جهنمی است که جمهوری اسلامی برای زندانیان تدارک دیده:

بارها دعواهای خشونت‌بار بین زندانیان بند عمومی رخ می‌داد و زندانبان‌ها حتی برای جدا کردن آن‌ها اقدامی نمی‌کردند. درها را باز نمی‌کردند و زندانیان مجبور بودند خودشان دعواها را پایان دهند.

یک زندانی را برای «تنبیه»، با دستان آویزان، ساعت‌ها به بالای در سلول بستند. زمانی دست‌هایش را باز کردند که از شدت درد و فشار، از حال رفت و بیهوش روی زمین افتاد.

در ماه رمضان، زندانیان به اجبار مجبور به روزه‌داری شدند، حتی بیمارانی که روزه گرفتن برایشان خطرناک بود. برای جلوگیری از خوردن چای یا آب جوش، تمام فلاکس‌های چای را از بندها جمع کردند.

در بند کانون (محل نگهداری برخی زندانیان سیاسی)، فردی با بیماری جسمی شدید و نیازمند مراقبت دائم و سوند و نگهداری در بیمارستان، در شرایط کاملاً غیربهداشتی نگهداری می‌شود و باعث آلوده‌شدن محیط بند کانون شده است. بارها زندانیان سیاسی تحصن کردند، اما زندان کوچک‌ترین اقدامی برای انتقال یا درمان این فرد نکرده است.

غذای غیرقابل خوردن، نبود آشپزخانه مناسب، محیط تنش‌زا، نبود درمانگاه مجهز، و بی‌توجهی کامل به سلامت جسمی و روحی زندانیان، بخشی از واقعیت‌های روزمره این زندان است که برای مسئولان زندان نسبت بی‌اهمیت بوده و راه حلی برای این مشکلات ارائه نمی‌دهند.

اینجا را به خاطر شرایط اسفبارش «تبعیدگاه لاکان» می‌نامند، اما حقیقت این است که حتی نام «تبعیدگاه» هم برای توصیف این جهنم، مناسب نیست. اینجا یک شکنجه‌گاه تمام‌عیار است.

#حمیده_زراعی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یلدا دهقانی از جوانان فعال میدانی در استان گیلان بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازداشت شد و مورد تعرض جنسی قرار گرفت. او پس از شنیدن روایت حمیده زراعی درباره زندان لاکان رشت، این ویدیو را منتشر کرد و روایتش از یک زندانی تبعه کشور آذربایجان را گفت که به شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بود.

او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«من شاهد زنده جنایتم، لحظه‌ای که دستان خونین حقیقت، در برابر چشمانم کشیده شد…
هنوز در ذهنم صدای نفس‌های بریده‌شده، و سکوت سردی که پس از فریادها پدید آمد، پژواک دارد. نگاه‌ها به من دوخته شد، اما انگار هیچ‌کس نمی‌بیند. من تنها شدم، نه توانستم فریاد بزنم، نه می‌توانم فراموش کنم. این جنایت، با تمام عمق دردش، هم‌چنان در جانم باقی است. به من نگاه می‌کنند، ولی من در دل هر لحظه، همچنان در دام آن شبح‌های بی‌صدا اسیرم.»


#یلدا_دهقانی #زندان_لاکان_رشت #شکنجه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
حضور فعالان مدنی و صنفی و هم‌بندی‌های #منوچهر_فلاح و #شریفه_محمدی در جلوی زندان لاکان رشت و در آستانه تحویل سال نو خورشیدی

با نزدیک شدن به سال نو،جمعی از فعالان صنفی و مدنی و زندانیان سابق که از هم بندی های منوچهر فلاح و شریفه محمدی  این دو زندانی محکوم به اعدام و محبوس در زندان لاکان هستند، با حضور در جلوی زندان لاکان رشت و برپاکردن سفره هفت سین، خواهان لغو اعدام این دو زندانی و سایر زندانیان محکوم به اعدام شدند.


#رشت #نه_به_اعدام #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عیسی چولاندیم و هومن طاهری، زندانیان سیاسی سابق زندان لاکان رشت، در استوری‌هایی تصاویری از همبندی سابق خود، آرمین (احسان) خدایاری منتشر کردند و نوشتند که او جوان‌ترین زندانی محبوس در بند سیاسی زندان لاکان رشت است.
او کارگر و جوانی دهه هشتادی است.

احسان خدایاری، جوان ۱۹ ساله اهل زنجان و ساکن رشت، این روزها دوران محکومیت خود را در زندان لاکان رشت سپری می‌کند. وی پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی در رشت، حدود دو ماه در بازداشتگاه زندان شماره دو این شهر نگهداری شد و در اواخر آذرماه به زندان لاکان منتقل گردید.

او با پرونده‌ای دو بخشی در دستگاه قضایی مواجه شده است. در بخش نخست، دادگاه انقلاب رشت احسان را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس محکوم کرده است. پرونده دیگر او نیز که به اتهام "نگهداری مواد محترقه" مربوط می‌شود، در دادگاه کیفری در دست بررسی است و به‌زودی جلسه رسیدگی برگزار خواهد شد.

به گفته یکی از افراد نزدیک به خانواده این زندانی، علت تشکیل این پرونده‌ها، انتشار فراخوانی از سوی احسان برای گرامیداشت دومین سالگرد جان‌باختن مهسا امینی در ۲۵ شهریورماه بوده است.


#احسان_خدایاری #آرمین_خدایاری #زندان_لاکان
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech