آموزشکده توانا
54.8K subscribers
32.6K photos
38K videos
2.55K files
19.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
اعلام نگرانی احمدرضا حائری فعال حقوق‌بشر زندانی از توافق حاکمیت بر قربانی کردن زندانیان پس از حادثه ترور در دیوان‌عالی

ازطریق اخبار صداوسیمای جمهوری اسلامی مطلع شدم که درخصوص حادثه روز گذشته دیوان عالی کشور، آقای مسعود پزشکیان گفته‌اند: «... بی‌شک راه و مسیر روشن این قضات پرتلاش و باسابقه دیوان عالی کشور که همه عمر خود را وقف تحقق مقابله با جرایم گوناگون علیه امنیت ملی و دفاع از حقوق ملت کردند، با قوت تداوم خواهد یافت و خللی در روند اجرای عدالت در کشور ایجاد نخواهد شد.»
آقای پزشکیان خود به‌خوبی مستحضر هستند که، بنا بر آموخته‌های دینی ما «عدالت پایه و اساس مملکت‌داری است» و اگر در چند دهه گذشته عدالتی در کار بود و حقوق ملت مندرج در فصل سوم همین قانون اساسی رعایت می‌شد، دیگر کار به اینجا نمی‌رسید که اکثریت از ساختار سیاسی موجود ناامید شده و از آن گذر کرده و ایشان با رأی یک‌چهارم ایرانیان «رئیس‌جمهور» نام بگیرند.
اینجانب که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ بسیاری از دوستان و اعضای خانواده‌ام، توسط قاضی مقیسه به‌دلیل دفاع از حقوق ملت و حقوق بشر محاکمه شدند، شهادت می‌دهم که آنچه پزشکیان «راه روشن» می‌خواندش، چیزی جز «برگزاری دادگاه‌هایی چند دقیقه‌ای و هتاکی و فحاشی به متهمان و خانواده‌های آنان و در آخر تأیید خواسته ضابط امنیتی و صدور احکام ناعادلانه و بدون پشتوانه حقوقی» نبوده است.
پرواضح است که به‌عنوان مدافع حقوق‌بشر و اصل «عدالت انتقالی» در زمان گذار به دموکراسی، هر نوع خشونتی را محکوم می‌کنم؛ اما این واقعیت را هم در نظر می‌گیرم که این حاکمیت است که آغازگر خشونت و بهره‌بردار اصلی از آن است، چه به‌صورت سرکوب خشونت‌بار اعتراضات خیابانی مردم و چه خشونت حکومتی بی‌شرمانه‌ای که در قالب صدور و اجرای احکام گسترده اعدام و زندان‌های طولانی‌مدت برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی صورت می‌گیرد و مهم‌تر از همه با گسترش بی‌سابقه فقر در جامعه ایرانی و پیامدهای ناگوار آن!
پس از حادثه دیروز، نگرانی اینجانب برای زندانیان زیر حکم اعدام صدچندان شده و با خواندن اظهاراتی چون اظهارات مورد اشاره از سوی آقای پزشکیان، این نگرانی بیشتر شده است؛ نگرانی از اینکه مدعیان وفاق در دولت با قوه قضائیه و نهادهای امنیتی "توافق" کنند بر سر قربانی کردن زندانیان و به بهانه "امنیت" حق زندگی زندانیان را به تاراج برند.
اکنون که چند هزار زندانی جرائمی چون مواد مخدر در معرض خطر اعدام هستند و در کنار آن دست‌کم ۶۰ زندانی سیاسی با نام و قطعاً ده‌ها نفر گمنام نیز در معرض خطر اعدام هستند، آن‌هم بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه و با طی مسیرهایی که پزشکیان «روشن» می‌نامدش و ما بر اساس تجربه نزدیک آن را «تاریک» دیده‌ایم.
در هفته‌های اخیر شاهد موج فزاینده‌ای از مخالفت اقشار و گروه‌های مختلف جامعه با احکام اعدام بوده‌ایم و شاید حتی بخشی از صاحبان باندها و محافل قدرت هم برای تسهیل در روند مذاکره با غرب، برای تأخیر در اجرای احکام اعدام‌ها تذکراتی می‌دادند؛ اما اکنون دستگاه اعدام‌درمانی حاکمیت و باورمندان به «النصر بالرعب» در نهادهای امنیتی، فرصت "جولان" دارند، و چه کسانی دم‌دست‌تر از زندانیان برای انتقام‌جویی!؟
چه‌بسا با اوج‌گیری اعتراضات علیه اعدام در روزها و هفته‌های اخیر، آن بخش «آتش‌به‌اختیار» نیازمند چنین حادثه‌ای بودند که با موج رو به افزایش علیه اعدام در جامعه مقابله کرده و زمینه استفاده از این ابزار سرکوب را برای زندانیان سیاسی نیز چون دیگر زندانیان فراهم بیاورند. وگرنه همه می‌دانند جنبش دموکراسی‌خواه و دادخواهی در ایران مبتنی بر اصل خشونت‌پرهیزی و عدالت انتقالی است.
این ترورها که در چند سال اخیر سابقه دارد و هیچ گروه سیاسی در اپوزیسیون مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، اگر با ذره‌ای تعقل در آن نگریسته شود، نشانه شکاف عمیق میان حاکمیت با مردم و خشم و عصیان انباشته میان اکثریتی از مردم است که سیاست‌های چند ده‌ساله حاکمیت آنها را گرفتار فقر و فلاکت کرده و در مقابل اعتراض مسالمت‌آمیز نیز جز مشت آهنین و همان برخوردی که در کمال تأسف کسانی چون پزشکیان "راه روشن!" توصیفش می‌کنند، نمی‌بینند.
اینجانب به مقامات مختلف جمهوری اسلامی در خصوص سوءاستفاده از حادثه دیوان عالی و نقض حقوق زندانیان زیر حکم اعدام هشدار جدی می‌دهم و از همه نهادها و سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر، اصحاب رسانه و عموم مردم می‌خواهم با دقت بیشتری وضعیت زندانیان به‌خصوص زندانیان زیر احکام غیرانسانی اعدام را رصد کنند و مانع از بهره‌برداری دستگاه اعدام‌درمانی استبداد حاکم از موضوع ترور اخیر برای تسریع در نقض "حق زندگی" زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شوند.
احمدرضا حائری
عضو کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام
زندان قزلحصار
۳۰ بهمن ۱۴۰۳


#بیانبه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دموکراسی در حصر ۴۶ ساله حاکمیت تمامیت‌خواه دینی

✍️مطهره‌گونه‌ای

مطهره گونه‌ای، فعال دانشجویی و زندانی
سیاسی، در جستاری تحلیلی به تشریح خیزش «زن، زندگی، آزادی» که توسط ایران اینترنشنال منتشر شده است، تبعات سرکوب‌های سیستماتیک جمهوری اسلامی و ضرورت گذار به دموکراسی پرداخته است. او با اشاره به خشمی اصیل و انباشته از سال‌ها دروغ، پنهان‌کاری و حذف کرامت انسانی از سوی حکومت، این خشم را محور اصلی جنبش‌های مدنی و اجتماعی می‌داند.

گونه‌ای با نقد ساختار تمامیت‌خواه دینی جمهوری اسلامی و تشریح سرکوب‌های دهه ۶۰ و سیاست‌های ایدئولوژیک، به ضرورت ایجاد «میز دموکراسی» با مشارکت گروه‌های متکثر اپوزیسیون تأکید می‌کند و بر لزوم شفافیت، خشونت‌پرهیزی، و اتحاد در راستای گذار به دموکراسی اصرار دارد.

او با تحلیل تاریخی انقلاب ۵۷ و حوادث پس از آن، تأکید می‌کند که اصلاحات در حکومت ولایت مطلقه فقیه به سرکوب بیشتر منجر شده و تنها راه‌حل، سرنگونی کامل این نظام و ایجاد حکومتی بر پایه دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر است.

مطهره گونه‌ای با تجربه شخصی خود از سرکوب حکومتی، به اهمیت نافرمانی مدنی و آگاهی‌بخشی برای تقویت جامعه مدنی اشاره می‌کند و بر توانایی مردم ایران در عبور از استبداد و نیل به آزادی تأکید دارد.

او در مقدمه این یادداشت نوشته:
«آزادی، رایگان نیست!» به یاد ندارم این جمله دقیقا از کیست اما همیشه در ذهنم به مثابه شمعی پرفروغ که به راهی مبهم و مه‌آلود جان تازه می‌بخشد، روشن است؛ خاصه این روزها که حکم غیرانسانی قتل حکومتی (اعدام) دو همبندی‌ام، پخشان عزیزی و وریشه مرادی و ده‌ها جان عزیز دیگر صادر شده است

با تایید حکم اعدام پخشان در دیوان عالی قضایی و ابلاغ آن به اجرای احکام طبق پرونده‌سازی‌ها و کیفرخواستی واهی و در راستای انتقام گرفتن جمهوری اسلامی از خیزش «زن، زندگی، آزادی» و تضعیف موقعیتش در منطقه و جوامع بین‌المللی، بیش از همیشه بر عهد خود استوار شده‌ام که برای سرنگونی این حکومت و پایان تاریخ رعب و وحشت و سیاهی، با امید به ایران آگاه، آزاد و آباد تا پای جان از هیچ تلاشی فروگذار نکنم.

متن کامل نوشته مطهره گونه‌ای را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:

https://tavaana.org/democracy-and-totalitarianism-iran

#مطهره_گونه_ای #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام؛ چگونه می‌توان از سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟

حورا نیک‌بخت
ناشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی

ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی بیانگر عنوان مجرمانه‌ای است که اولین بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است. مهم‌ترین مستند شرعی آن آیه ۹ سوره حجرات است. چطور می‌توان از محتوای این سوره به حکم اعدام رسید؟
به نام خداوند «بخشنده مهربان»
«و اگر دو گروه از مومنان کارزار کردند، پس آشتی افکنید میان آن‌ها و اگر ستم کرد یکی‌شان بر دیگری، پس نبرد کنید با آن‌که ستمگر است تا برگردد به سوی فرمان خدا واگر بازگشت، پس آشتی افکنید میان آنان به داد و دادگستری کنید که خدا دوست دارد دادگران را.»
سوره مبارکه حجرات، آِیه شریفه ۹
در ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی گفته شد «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن با مجازات اعدام محکوم می‌شوند». مهمترین مستند عنوان مجرمانه باغی، که اولین‌بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است، آیه ۹ سوره حجرات است.
با توجه به ترجمه آیه، سوالاتی مطرح است. این سوالات را کسی طرح می‌کند که فقط شراره‌های فربهی فقه دامنش را گرفته است، اما جوابشان را از کسانی می‌خواهد که دیده‌اند فربهی فقه چه آتش‌هایی به‌پا کرده و جمهوری اسلامی صرفا برای بقایش، با فربه کردن فقه و در عین حال تلاش برای شرعی‌سازی قانون، چه خاکسترهایی به جا گذاشته است.
توجه به این نکته مهم است: سوالات ذیل، با توجه به فقط چند منبع کاغذی در زندان به ذهن آمده است و مسلما منابع بیشتر، شمار ان‌قُلت‌ها را بیشتر می‌کند.
اول: چطور می‌توان از محتوای سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟ حتی اگر اکثرا شان نزولش را نمی‌دانستیم، که می‌دانیم، سوره‌ای که سراسر آیاتش توصیه‌ها و دستورالعمل‌های اخلاقی است و از تنوع و تکثر گونه‌های بشری می‌گوید، چگونه مخاطبانش را به «قتل عمد» رهنمون می‌کند؟
دوم: جرائم مستوجب حد از ابتدا در آیات، روایات و متون فقهی تعیین شده‌اند و در هیچ‌کدام از منابع، حتی نشانی از «بغی» به عنوان جرم مستوجب حد دیده نمی‌شود؛ حتی در کتاب مشهور روح‌الله خمینی، تحریرالوسیله، که مبلغ اصلی قانون مجارات است، به «بغی» اشاره‌ای نشده، این مسلمان‌تر بودن از پیامبر و ائمه از کجا نشات می‌گیرد؟
ظاهرا برای دانش فقهی بنیان‌گذار این حکومت هم اهمیت و احترامی قائل نشده‌اند؛ غیر از این است؟
سوم: در آیه مذکور، به صراحت چنین آمده است: «با آن‌که ستمگر است نبرد کنید تا برگردد به سوی فرمان خدا.»

 خداوند از بازگشت به سوی فرمانش گفته است یا خودش؟ در کجای آیه به بازگرداندن انسان‌ها به ذات اقدس الله اشاره شده است؟
چهارم: خداوند در آیه ۹ سوره حجرات از بازگشت باغی سخن گفته و از صلح و آشتی و دادگری آیا بخشی که برگشتن او و حکمش را بیان کرده است، فقط در قرآن قانون‌گذاران جمهوری اسلامی آمده؟ چرا ما این بخش را نمی‌بینیم؟
پنجم: بر اساس فرمان خداوند در این آیه باید با ستمگر نبرد کرد؛ آیا از روش و وسیله نبرد چیزی گفته شده است؟
قانون‌گذاری که از اتومبیل، تلفن هوشمند و هواپیما استفاده می‌کند، نه از شتر، اسب، شمشیر و غیره، چرا با اندیشه باغی مبارزه نمی‌کند؟ با کسی که با اندیشه‌اش مبارزه می‌کند نباید با اندیشه مبارزه کرد؟
ششم: در کدام بخش از آیه، از قتل عمد باغیانی صحبت کرده است که در موقعیت دفاع‌اند نه حمله اولیه و ابتدا به ساکن؟ از باغیان در آتش‌بس چطور؟
هفتم: قانون‌گذار می‌داند که دولت‌مردان، نظام جمهوری اسلامی را هم در نبرد با «زنان» قرار داده است؟ مگر بنا بر باور خودشان، زنان ذاتا ریحانه و ظریف و ضعیف نیستند؟
به مسئولانی از این دست زمانی می‌توان با قطعیت پرداخت که حکومت ایران را حکومت اسلامی دانست و دلیلی برای ولایت فقها در عصر غیبت داشت، وگرنه پرسش‌های ابتدایی‌تری هم وجود دارد:
چرا آقای خویی ولایت را مختص پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) می‌دانست؟
چرا آقایان عبدالکریم حائری یزدی و اراکی بر این باورند که ادله فقهی نحوه خاص از حکومت را برای زمان غیبت معصوم به دست نمی‌دهند؟
و در نهایت چرا بسیاری از فقهای موید حاکمیت فقها در عصر غیبت، مشروعیت حاکم اسلامی را ناشی از رای و نظر مردم می‌دانند؟

https://tavaana.org/execution-in-iran-houra-nikbakht/

#حورا_نیکبخت #بیانبه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از فعالان مدنی استان کردستان طی بیانیه‌ای خواستار لغو حکم اعدام پخشان عزیزی شدند

جمعی از فعالان مدنی استان کردستان با انتشار بیانیه‌ای اعتراضی، ضمن محکوم کردن تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی، از حاکمیت خواستند که دست از اقدامات غیرانسانی و سرکوبگرانه برداشته و به خواسته‌های برحق مردم توجه کند.

در این بیانیه آمده است:
"در هفته‌های گذشته، خبر تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی موجی از خشم را در میان فعالان حقوق بشر ایرانی داخل و خارج از کشور و نهادهای بین‌المللی برانگیخت. در این راستا و به‌صورت کاملاً متمدنانه و مدنی، کمپینی با چند هزار امضا جهت درخواست لغو این حکم ناروا توسط فعالان مدنی راه‌اندازی شد و پیرو آن تجمعی اعتراضی نیز مقابل استانداری استان کردستان، به‌عنوان عالی‌ترین مقام سیاسی استان، برگزار گردید."

فعالان مدنی در این بیانیه با اشاره به جلسات برگزارشده با نماینده‌ی علی خامنه‌ای، مسئولان اداره‌ی اطلاعات، استاندار و معاون سیاسی امنیتی، تأکید کرده‌اند که "با توجه به سابقه‌ی بدقولی‌ها و بدعهدی‌های حاکمیت، هیچ اعتماد و اطمینانی به وعده‌ها و گفته‌های مسئولان جمهوری اسلامی وجود ندارد". به همین دلیل، جامعه‌ی مدنی کردستان برای جلوگیری از اجرای این حکم، با اعتصاب گسترده‌ی اصناف و بازاریان در شهرهای مختلف استان، مخالفت خود را به شکلی مدنی و خشونت‌پرهیز اعلام کرد.

اما در ادامه، نهادهای امنیتی به‌جای پاسخگویی به مطالبات مدنی، اقدام به احضار، تهدید و بازداشت تعدادی از فعالان و تشکیل پرونده‌های قضایی علیه آنان کردند.

بی‌اعتنایی حاکمیت به اعتراضات مدنی و بازگشت به سیاست سرکوب

در این بیانیه با اشاره به تصمیم اولیه‌ی شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تعویق اجرای حکم و قبول اعاده‌ی دادرسی آمده است:
"این موضوع بذر امیدی را در دل جامعه‌ی مدنی ایران و کردستان کاشت. اما متأسفانه حاکمیت بدون درک صحیح از شرایط داخلی، منطقه‌ای و جهانی، مجدداً بر طبل ناعدالتی و عدم توجه به خواسته‌ی برحق و انسانی جامعه کوبید و، همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، تنها چند روز بعد خبر رد اعاده‌ی دادرسی پخشان عزیزی از سوی قوه‌ی قضائیه منتشر گردید."

هشداری به حاکمیت: در برابر اراده‌ی مردم تسلیم شوید

فعالان مدنی استان کردستان در پایان این بیانیه، با هشدار نسبت به پیامدهای تداوم سیاست‌های سرکوبگرانه، از حاکمیت خواسته‌اند که به خواسته‌های مردم توجه کند. در بخش پایانی این بیانیه آمده است:
"اگرچه در ۴۶ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ‌گاه منافع و حقوق مردم ایران را محترم نشمرده‌اید و همواره به‌طور سیستماتیک آن را ضایع و پایمال کرده‌اید، این بار، حداقل برای حفظ منافع و جان خود، یک‌بار برای همیشه دست از برخوردها و اقدامات غیرانسانی و مقابله با حقوق بشر این ملت به ستوه آمده بردارید و با لغو احکام اعدام در کلیت آن، و به‌ویژه زندانیان سیاسی، از بروز خشونت و ناامنی و ریخته شدن خون‌ها در خیابان‌های ایران پیشگیری نمایید."
در پایان، فعالان مدنی هشدار داده‌اند که "در تاریخ، همیشه حاکمیت‌های مستبد در آتش خشم مردم سوخته‌اند و شک نداشته باشید که این بار نوبت شماست. آنان که ماندگار و سربلند خواهند ماند، مردم و صاحبان اصلی این سرزمین‌اند، نه شما."

#پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
‏نامه سکینه پروانه، زندانی سیاسی: وقتی کسی زیر حکم اعدام است نمی‌پرسیم چه کار کرده بود؟ به جای این سوال برای لغو مجازات اعدام یک‌صدا می‌شویم و در کنار خانواده‌های محکومان، بدون در نظر گرفتن اتهام‌شان «نه به اعدام» را فریاد می‌کنیم.

من سکینه پروانه، زندانی سیاسی که تا کنون حدود هشت سال از عمر خود را در زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی و با زندانیانی با جرائم مختلف محبوس بوده‌ام، برای شما روایتی دارم از اجرای احکام مرگ و تاثیراتی که می‌تواند تا سال‌ها بعد حتا بر اطرافیان و آشنایانِ محکوم بر جای بگذارد.
طی این سال‌ها با محکومان به مرگ بسیاری با اتهامات سیاسی و غیرسیاسی زندگی کرده‌ام که بسیاری‌شان سربه‌دار شدند و بسیاری دیگر نیز هنوز در زندان هستند با سایه‌ی مرگ بر سرشان تحمل حبس می‌کنند.
یک زندانیِ محکوم به مرگ در تمام لحظات با تصور این‌که برای اجرای حکم صدایش بزنند زندگی می‌کند. هر بار که برای کاری به بیرون از بند صدایش می‌زنند، طناب دار را بر گردن خود می‌بیند. اگر دقایقی طولانی‌تر از حد معمول به بند برگردد، همبندیان تصور می‌کنند شاید قرار است دیگر برنگردد و برای اجرای حکم منتقل شده باشد.
ما هر روز و هر لحظه با سایه‌ی مرگ بر سرمان زندگی می‌کردیم. جمهوری اسلامی با برپا کردن چوبه‌های دار برای مخالفان سیاسی شروع به کار کرد و در سال‌های بعد که قدرت را به‌طور کامل در دست گرفت، افراد زیادی را با اتهامات غیرسیاسی به اعدام محکوم و سربه‌دار کرد.
در مرور تاریخچه‌ی جمهوری اسلامی شاهدیم صدها هزار نفر با اتهامات سیاسی و غیرسیاسی همچون مواد، قتل، سرقت، تجاوز و ... کشته شدند.
اعدام مجازاتی‌ست که حتا برای کسی که واقعا جرمی مرتکب شده است نیز باید متوقف شود. مجازات اعدام هرگز بازدارنده نبود. اما حکومت‌هایی که دچار فساد هستند و مشروعیتی ندارند، با استفاده از مجازات اعدام و مشروع نشان دادن آن، مخالفان سیاسی خود را نیز به راحتی حذف می‌کنند.
همان‌طور که در ایران شاهدیم، سالانه هزاران نفر با اتهامات مختلفِ غیرسیاسی کشته و سربه‌دار می‌شوند و این راه را برای کشتن مخالفان سیاسی نیز هموار می‌کند.
من هم‌اکنون در بند زنان زندان اوین با دو زندانی محکوم به اعدام هم‌بند هستم. وریشه مرادی و پخشان عزیزی که با سناریوسازی رژیم با حکم مرگ مواجه شده‌اند.
اخیرا احکام شریفه محمدی، مهدی حسنی و بهروز احسانی نیز در دیوان عالی کشور تایید شد و بسیاری دیگر مثل محمدجواد وفایی‌ثانی هر لحظه در خطر اجرای حکم هستند.
شنیدن این اخبار تکان‌دهنده باعث شد خاطرات زندگی با زنان محکوم به مرگ در ذهنم مرور شود.
سال گذشته و قبل از انتقال به اوین، یکی از همبندی‌هایم به نام منیره نوری‌کیا (زنی حدودا ۳۰ ساله) را بعد از حدود چهار سال تحمل حبس از بند خارج کردند. منیره متهم به قتل بود و «باید» مجازات می‌شد. اما چرا اعدام؟ یعنی جمهوری اسلامی نمی‌تواند انسان‌هایی را که مجرم هستند، بدون آن‌که به قتل برساند، محاکمه و مجازات کند!؟
منیره در ماه‌های آخر زندگی در تلاش بود از خانواده شاکی رضایت بگیرد اما به دلیل تخلفات کوچکی که در زندان داشت از حق تماس محروم بود و نهایتا بدون آن‌که بتواند با شاکی پرونده‌اش تماس بگیرد، سربه‌دار شد.
محبوبه روشندل نیز هنوز ۳۰ سالش نشده بود که سحرگاه یکی از روزهای شهریور ۱۴۰۲ درحالی‌که از ترس زبانش بند آمده بود و گردنش کج و قفل شده بود، کشان‌کشان از بند یک زندان وکیل‌آباد مشهد به سمت جایگاه اعدام برده شد.
بعد از رفتن منیره و محبوبه که دو نمونه‌ی اخیر از ده ها تجربه همزیستی‌ام با محکومان به مرگ است، فشارهای زیادی بر همه‌مان وارد شد که تاثیرات آن هرگز از ذهن‌مان پاک نشد و آجری دیگر بر دیوار بلند خشم و کینه‌مان نسبت به حکومت‌های جبار که با سرکوب و کشتن انسان‌ها قدرت خود را حفظ می‌کنند ایجاد شد.
برای لغو مجازات اعدام باید دست به دست هم بدهیم. مهم نیست محکوم به اعدام با چه جرمی و از چه نژاد و ملیتی است. ما باید برای لغو مجازات اعدام در برابر هر حکم مرگی بایستیم. ما باید با هم و یک‌صدا، در کنار خانواده‌های محکومان، بدون در نظر گرفتن جرم‌شان «نه به اعدام» را فریاد کنیم.
وقتی کسی زیر حکم اعدام است، نمی‌پرسیم چه کار کرده بود؟ به جای این سوال برای لغو مجازات اعدام یک‌صدا می‌شویم.

سکینه پروانه
زندان اوین
اسفند ۱۴۰۳


#سکینه_پروانه #نه_به_اعدام #بیانبه #باری_مدنی_مدنی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدی‌راغب، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، به مناسبت روز جهانی زن، در پیامی صوتی ضمن یاد کردن از مادران دادخواه به ویژه ناهید شیرپیشه، زنان ایران را پیشرو در مبارزه علیه ظلم و ستم دانست.

او در ادامه به دومین سال بازداشت خود و شکنجه‌شدن و شکایتی که رسیدگی نشد اشاره کرد و به تداوم کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پرداخت و در خصوص موضوعات مختلف کشور اظهار نظر نمود.

#زرتشت_احمدی_راغب #روز_جهانی_زن #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه‌ی سیامک مسیح‌پور، زندانی سیاسی، خطاب به علی خامنه‌ای

سیامک مسیح‌پور، زندانی سیاسی محبوس در بند ۴ زندان اوین، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به علی خامنه‌ای، از دهه‌ها سرکوب، فساد، و ناکارآمدی سیستم تحت حاکمیت او انتقاد کرد. او با اشاره به سیاست‌های تخریبی نظام، از جمله سرکوب اعتراضات ۱۳۸۸، کشتار آبان ۱۳۹۸، و فساد گسترده در دولت‌های مختلف، تأکید کرد که حاکمیت جمهوری اسلامی، نه‌تنها ایران را به فقر و سقوط اقتصادی کشانده، بلکه موقعیت بین‌المللی آن را نیز نابود کرده است.

مسیح‌پور در این نامه می‌نویسد: «در سخنان و بیاناتتان، واژه‌ی دشمن بیش از هر واژه‌ی دیگری تکرار شده است و اتخاذ شیوه‌ی دشمنی علنی با بخش عمده‌ی کشورهای پیشرو—که آن‌ها را تحت عنوان "غرب" خلاصه می‌کنید—همواره ترجیع‌بند سیاست‌های دیکته‌شده‌ی شما به کارگزارانتان بوده است.»

او با اشاره به فساد گسترده در دولت‌های تحت حمایت رهبر جمهوری اسلامی، از جمله اختلاس ۱۶۰ میلیارد دلاری در دولت احمدی‌نژاد و چپاول عواید برجام برای تجهیز نیروهای سرکوبگر و گروه‌های نیابتی منطقه، خطاب به خامنه‌ای می‌نویسد: «در حالی که ارزش نفت صادراتی در دو دوره‌ی ریاست احمدی‌نژاد، بیش از مجموع عواید فروش نفت در تمام سال‌های پیش از آن بوده، بیشتر این مبلغ پیش از رسیدن به خزانه‌ی دولت، از راه‌هایی که همه می‌دانیم ناپدید شده است.»

او همچنین کشتار آبان ۹۸ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی را از بزرگ‌ترین جنایات جمهوری اسلامی می‌داند و می‌نویسد: «در جنگ کلاسیک بین دو کشور روسیه و اوکراین، تلفات غیرنظامیان ماه‌ها طول کشید تا به شمار ۴۰۰۰ نفر برسد، اما شما این تعداد را در عرض تنها چهار روز قتل‌عام کردید! این همان چیزی است که خودتان از آن با افتخار یاد کردید و گفتید: "ما رکورد زدیم".»

مسیح‌پور، که به دلیل شرکت در مراسم تشییع آرمیتا گراوند و تسلیت‌گویی به خانواده‌ی او به دو سال زندان محکوم شده است، در این نامه از خامنه‌ای می‌خواهد که پیش از آنکه کشور را به جنگ خارجی و نابودی بکشاند، از قدرت کناره‌گیری کند: «ما شاهد چهار دهه شکست‌های پیاپی شما بوده‌ایم. اکنون، اگر هنوز اندکی عقلانیت در شما باقی مانده، پیش از آنکه ایران را به ورطه‌ی جنگ خارجی و نابودی تمدنی بکشانید، از قدرت کناره‌گیری کنید و اجازه دهید کشور با اصلاح قانون اساسی، به حاکمیت مردم بازگردد. در غیر این صورت، همان‌طور که بسیاری از دلسوزان هشدار داده‌اند، سرنوشت قذافی از آنچه تصور می‌کنید، به شما نزدیک‌تر است.»

متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/4crnv32m

#سیامک_مسیح_پور #خامنه‌ای_به_پایان_سلام_کن #خامنه‌ای #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیام نوروزی مهناز طراح، از زندان اوین

سال ۲۵۸۴ شاهنشاهی را گرامی می‌داریم، به نام نامی ایران و شاهان ایران‌زمین، و به یاد آنان که مظلومانه رفتند، بی‌آنکه در پی نام و نشان باشند. گرامی می‌داریم تاریخ این سرزمین را، فرهنگ مردمانش را، و هویتی را که ما را در این روزهای پراندوه یاری رساند تا بگذریم از شبِ مستولی بر این زمانِ پرستم و پرنیرنگ.

باشد تا سال نو، ارمغانی باشد از تاریخی نو، زیر پرچم جاودانه‌ی شیر و خورشید.

مهناز طراح
زندان اوین


#مهناز_طراح #زندانی_سیاسی #بند_زنان_اوین #بیانبه #پیام_نوروزی #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار زندانی:
‏جاسوس اطلاعات سپاه، روزنامه‌نگار و همشهری‌ام، برایم دام پهن کرد

رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار و خبرنگار دو تابعیتی ایرانی-آمریکایی، در پیام نوروزی خود از زندان اوین که در صفحه اینستاگرام برادرش منتشر شده، ضمن شادباش سال نو، با هدف هشدار به همکارانش نوشته است:

«رابط سازمان اطلاعات سپاه به مدت دو سال تلاش کرد به من اطمینان دهد که اگر بخواهم به ایران بازگردم و چهارشنبه‌سوری و نوروز را در کنار خانواده جشن بگیرم، هرگز برخورد قضایی و امنیتی، جشن ما را بر هم نخواهد زد.

من هم پس از ۱۵ سال زندگی در خارج از ایران، درست روز چهارشنبه‌سوری ۱۴۰۲، خودم را به خانه پدری رساندم؛ نه این‌که ندانم این وعده دروغ است و جاسوس سازمان اطلاعات سپاه، که از قضا روزنامه‌نگار، همشهری و دوست دوران دبیرستانم بود، برایم دام پهن کرده است.

نه این‌که باور کنم تغییری در ماهیت جمهوری اسلامی رخ داده، بلکه برای دیدار پدر و مادر پیرم که به دلیل بیماری امکان سفر به کشوری دیگر را نداشتند و همچنین برای کشف حقیقت در مورد پروژه دروغین سازمان‌های امنیتی-اطلاعاتی کشور درباره پرونده اعتراضات سال ۸۸ به ایران برگشتم. البته، فراتر از این‌ها، به دلیل بزرگی که اکنون زمان سخن گفتن از آن نیست.

من با شادباش نوروز به همکاران خبرنگارم در رسانه‌های خارج از ایران هشدار می‌دهم که مراقب پروژه‌های شکار هیبریدی باشید. هیچ بعید نیست که به دلایلی نظیر دلتنگی برای خانواده یا دلایل دیگر، انگیزه بازگشت به ایران داشته باشید و از قضا، سازمان‌های اطلاعاتی کشور صمیمی‌ترین دوستانتان را به کار بگیرند تا متقاعدتان کنند بازگردید؛ به‌ویژه اکنون که به دلیل وقفه در فعالیت رادیو فردا و صدای آمریکا، فصل شکار سازمان‌های اطلاعاتی محسوب می‌شود. آن‌ها با ترکیب هم‌زمان چند روش و به‌کارگیری چند تن از دوستان شما در زمینه‌های مختلف، می‌کوشند متقاعدتان کنند که بازگشت به ایران بهترین تصمیم است و هیچ خطری شما را تهدید نمی‌کند.

فارغ از این توضیح، بگذارید اعتراف کنم که من ۱۵ سال در کشورهای مختلف زندگی کرده‌ام و در هیچ کشوری به اندازه ایران احساس غربت نداشتم. نگذارید دلتنگی و دوری از وطن در غربت، شما را به زانو درآورد.

نوروز پیروز.»

ـ از صفحه فرزاد فتاحی، خبرنگار

#رضا_ولیزاده #نوروز #بیانبه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech