آموزشکده توانا
54.5K subscribers
32.8K photos
38.1K videos
2.55K files
19.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
بهشته رضاپور، مادر زنده‌یاد بهاره کرمی‌مقدم، از مسافران هواپیمای اوکراینی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

«جناب جمهوری اسلامی اگر قراربود مذاکره کنی، چرا اینهمه جان‌های بیگناه را در سر راهت کشتی! چرا چهل سال طول کشید!چرا هواپیما را با دو موشک زدی!چقدر جاسوس زندانی کردی و باج گرفتی، آزاد کردی؟ گناه ما و من چه بود؟ مردم همچنان بازیچه دولت‌ها خواهندبود.»

@beheshteh_re

ـ خانم رضاپور خود از فعالان شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) است و اولین بار خبر اصابت موشک به هواپیما و سقوط را از توییت‌های مردم فهمید...

بهار کرمی مقدم از جان‌باختگان شلیک موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی بود.
او در مقطع کارشناسی در رشتهٔ مهندسی شیمی دانشگاه تهران درس خواند، کمی دنبال کار گشت، ولی حاصلی نداشت. به آمریکا رفت و در دانشگاه NC State کارولینای شمالی در رشتهٔ محیط زیست کارشناسی ارشد خواند. بعد از تمام‌شدن تحصیلاتش در شرکت بین‌المللی Black and Veatch شروع به کار کرد. پس از چند سال به شعبه تورنتو کانادا این شرکت منتقل شد و دو سال آنجا کار کرد. پس از دو سال در منطقهٔ یورک در تورنتوی بزرگ (York Region) به‌عنوان متخصص محیط زیست در قسمت آب و فاضلاب مشغول به کار شد.
بهاره در خیریه‌ها بسیار فعال بود و کمک می‌کرد. هر دو هفته یک‌بار برای کمک به معلولان می‌رفت. در مسابقه‌های دو و رقص شرکت می‌کرد. والیبال و دوچرخه‌سواری و یوگا انجام می‌داد و سازهای مختلف می‌نواخت.

بهاره خطاطی، نقاشی، کاراته، کلاس موسیقی و والیبال رفته بود و شناگر ماهری هم بود.

جمهوری اسلامی دشمن مردم ایران است و چنین جوانانی را به قتل رسانده است. این رژیم که بیشتر به فرقه مافیایی شباهت دارد تا حکومت، از سرنشینان یک هواپیمای مسافربری به عنوان سپر انسانی استفاده کرد و جان آن‌ها را گرفت.


#IRGCterrorisrs #PS752Justice
#نه_به_جمهوری_اسلامی #هواپیمای_اوکراینی #بهاره_کرمی_مقدم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسون نجفی در تجمع واشنگتن: حدیث را کشتند، اما هزاران حدیث متولد شد

افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی، در تجمع اعتراضی ایرانیان ساکن واشنگتن، با سخنرانی‌ای پرشور، صدای خواهرش و دیگر قربانیان جنبش زن، زندگی، آزادی شد. او خود را نه فقط خواهر حدیث، که صدای هزاران خانواده‌ای معرفی کرد که عزیزانشان به دست جمهوری اسلامی کشته شدند: «حدیث فقط خواهر من نبود، حدیث دختر ایران بود. دختری که قلبش برای آزادی و مردمش می‌تپید.»

افسون تأکید کرد حدیث با دستان خالی و برای زندگی بهتر همه به خیابان رفت، اما پاسخ حاکمیت گلوله بود: «او برای شجاعتش پاداش مرگ گرفت. اما آن‌ها که فکر کردند با کشتن جسم‌ها، روح را می‌کشند، اشتباه کردند. حدیث خاموش شد اما بیدارمان کرد. حدیث را کشتند اما هزاران حدیث دیگر متولد شدند؛ با صدایی بلندتر، با گامی محکم‌تر، با قلبی پر از خشم و امید.»

او با اشاره به فراموشی و بی‌عدالتی گفت: «ما فراموش نمی‌کنیم، ما نمی‌گذریم. ما خواهان محاکمه‌ای علنی برای آمران و عاملان جنایت‌ها هستیم. نه پشت درهای بسته، بلکه در پیشگاه مردم. خون خواهر من بی‌پاسخ نمی‌ماند.»

افسون از درد خانواده‌ها گفت: «ما عزیزانمان را در خون دیدیم، نه با لبخند تحویل خاک دادیم. انتقامی که می‌خواهیم از جنس عدالت است، نه انتقام کور.»

او در پایان با وجود همه رنج‌ها از امید گفت: «ما هنوز به طلوعی روشن باور داریم. به ایرانی فکر می‌کنیم که در آن هیچ مادری فرزندش را در خون نبیند. حدیث زنده است؛ در فریادها، در اشک مادران، در گام‌های کسانی که با صداقت می‌جنگند. ما تا آن روز، نه عقب می‌کشیم، نه سکوت می‌کنیم، نه می‌ترسیم.»

#حدیث_نجفی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«خودکامگان در برابر این حقیقت ساده که آرزوی آزادی در نهاد انسان نهفته است ایستادگی می‌کنند. این آرزو خاموش‌ناشدنی است؛ نه با پروپاگاندا می‌توان آن را فرو‌نشاند، نه با سانسور، و نه هر‌ آینه با زور.
از‌‌ همین‌رو، می‌دانم که پیروزی از آنِ آزادی خواهد بود، خودکامگان به زانو در‌ خواهند آمد و ما هرگز نباید از پای بنشینیم.»
گولوگ جیگمه، راهب بودایی تبتی، فیلمساز و مدافع حقوق بشر

مقاله «قدرت، کارآمدی و شایستگی» نوشته لری دایموند را با ترجمه آرش جودکی، بخوانید:

https://tavaana.org/power-performance-legitimacy-larry-diamond/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#دموکراسی
#دیکتاتوری

@tavaana

@Tavana_TavaanaTech
«ابوالفضل قدیانی»، زندانی سیاسی، در نامه سرگشاده‌ای از زندان به علی خامنه‌ای هشدار داد که «دیر یا زود نظام فاسد جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد.»
این زندانی ۷۹ ساله‌ که پیشتر هم نامه‌هایی به علی خامنه‌ای منتشر کرده بود، در نامه‌ای سرگشاده خامنه‌ای را «مستبد قدرت‌طلب» و «عامل اصلی شرارت‌ها و سرکوب‌ها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.

متن نامه ابوالفضل قدیانی:

▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجه‌گر علی خامنه‌ای خودکامه‌ی قدرت‌پرست و جنایت‌پیشه‌ی ایران به در خانه‌ی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر می‌برد را مورد بازجویی قرار داده‌اند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینه‌ی زندگیش را تامین می‌کند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بی‌شرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.

▫️مستبد تبه‌کار و غارتگر ایران علی خامنه‌ای و اعوان و انصار تبه‌کار و شرورش خوب می‌دانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر می‌برد بر خلاف زندگی سراسر آلوده‌ی خودشان شفاف و روشن است‌. عجیب این است که سیاه‌اندیشان غارتگر مدعی روشنایی می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند با این ترفندهای رذیلانه‌ی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراج‌گر علی خامنه‌ای بردارد. در گذشته مکرر این را آزموده‌اند و نتیجه‌ی معکوس گرفته‌اند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشته‌اند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ می‌زنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.

▫️البته این اقدامات شرارت‌بار حکومت ستم‌پیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنه‌ای محکم‌تر و مصمم‌تر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسخ‌تر خواهد پیمود. خودکامه‌ی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینه‌ی دیرینه‌ای به دل دارند. آن‌ها می‌دانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزه‌ی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشته‌اند.

▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاه‌های امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنه‌ای، جبار قدرت‌پرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارت‌بار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانه‌ی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال می‌شود. چاره‌ی این ستمگری‌ها و شرارت‌ها برکناری علی خامنه‌ای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.

بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه مشترک با ۱۶۱ امضا از داخل و خارج کشور:
آواز زنان، پژواک آزادی

سرکوب صدای زن، سرکوب آزادی است

۱۶۱ فعال حقوق زنان ساکن داخل و خارج از کشور با امضای بیانیه‌ای سرکوب زنان را توسط جمهوری اسلامی محکوم کردند.
متن کامل بیانیه:
«دهه‌هاست که زنان از ابتدایی‌ترین حق انسانی خود، یعنی آوازخوانی و حضور آزادانه در عرصه موسیقی، محروم شده‌اند.
پس از قتل حکومتی ژینامهسا امینی و آغاز انقلاب "زن زندگی آزادی" زنان آوازخوان از سایه‌ها بیرون آمده و در دانشگاه، خیابان‌ها، مترو، و دیگر اماکن عمومی و همچنین در شبکه‌های اجتماعی، طنین اعتراض و ایستادگی را بلندتر از همیشه در تاریخ مبارزه و مقاومت حک کرده‌اند.
اما جمهوری اسلامی، که از قدرت زن و صدای زن در هراس است، سرکوب را شدیدتر کرده است؛ تهدید، بازداشت، بستن صفحات شخصی و فشارهای قضایی و امنیتی بر زنان خواننده تنها بخشی از رویکرد خفه‌کردن این صداست.

سرکوب خوانندگان زن، تنها یک محدودیت فرهنگی نیست؛ بلکه امری سیاسی و بخشی از پروژه سرکوب سیستماتیک زنان است که با پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی در شکستن دیوارهای آپارتاید جنسیتی، به‌ویژه فتح خاکریز حجاب، شدت گرفته است. وقتی زنی به جرم خواندن زندانی می‌شود، این تنها یک اقدام سرکوب‌گرایانه علیه هنر نیست، بلکه تلاشی برای تثبیت نظامی زن‌ستیز و تبعیض جنسیتی است.
حذف زنان از عرصه موسیقی، نه فقط آنها را از هنر، که از استقلال اقتصادی و اجتماعی نیز محروم می‌کند. این یک خشونت ساختاری است که زنان را به حاشیه، وابستگی و فقر سوق می‌دهد.

✍️ما امضا کنندگان این بیانیه، با صدای بلند اعلام می‌کنیم:

- سرکوب آوازخوانی زنان، جنایتی علیه هنر و آزادی بیان، نقض حقوق انسانی و خشونت آشکار علیه زنان است. ما تلاش حکومت برای حذف صدای زن را به شدت محکوم می‌کنیم و از تمامی زنان خواننده قاطعانه حمایت می‌نماییم.

- حکومت باید تمامی خوانندگان زن که به دلیل خوانندگی بازداشت یا زندانی شده‌اند را فوراً و بی‌قیدوشرط آزاد کند. خواندن زن جرم نیست؛ مجرم، حکومتی است که صدای زنان را خفه می‌کند.

- همچنین تاکید داریم صفحات بسته‌شده زنان خواننده در شبکه‌های اجتماعی باید فورا و تمام و کمال بازگردانده شوند.

نسخه کامل متن بیانیه مشترک و لیست امضا کنندگان در ۶ اسلاید موجود است.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی


@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دومین جلسه آیت‌الله منتظری با هیئت مرگ (عوامل جنایت قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷)

بی‌بی‌سی فارسی به یک فایل صوتی دست یافته است که در آن آیت‌الله حسینعلی منتظری برای دومین بار با سه عضو اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ ملقب به «هیئت مرگ» صحبت می‌کند.
این نخستین بار است که این فایل و محتوای آن فاش می‌شود. در این فایل قائم مقام وقت رهبری ایران در جلسه‎‌ای سه ماه پیش از برکناری‌اش، با انتقاد شدید از اعدام زندانیان سیاسی می‌گوید که ولایت فقیه «چندش‌آور» شده است.
در فایل صوتی جدید جزئیاتی از اعدام گسترده زندانیان سیاسی چپ مطرح می‌شود که در ۳۶ سال گذشته در هاله‌ای از ابهام قرار داشت.
این جلسه ۹ دی ماه ۱۳۶۷ در بیت‌ آیت‌الله منتظری در قم برگزار شد.
علاوه بر آیت‌الله منتظری، دیگر حاضران این جلسه مسئولان قضائی وقت هستند: حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران) و ابراهیم رئیسی (معاون گروهکی دادستان). جان‌به‌دربردگان و خانواده زندانیان سیاسی دهه شصت از این افراد با عنوان «هیئت مرگ» یاد می‌کنند.
در جریان جلسه، نام مسئولان ارشد حکومت و همچنین نقش و موضع آنها درباره اعدام‌های تابستان در سال ۱۳۶۷ مطرح می‌شود: آیت‌الله علی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس، احمد خمینی، مسئول بیت رهبر وقت و عبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضائی.

منبع:
@bbcpersian

#ولایت_فقیه #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷ #منتظری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مریم یحیوی، هم‌بندی سابق وریشه مرادی، نامه‌ای را خطاب به او نوشته و در آن بر ایستادگی برای لغو اعدام تاکید کرده است.
خانم یحیوی در بخشی از این نامه به ترس رژیم از اتحاد و ایستادگی تاکید کرده و نوشته:
« رژیم از قدرت ما می‌ترسد. از این می‌ترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر می‌کند.»

متن کامل نامه مریم یحیوی به شرح زیر است:

«برای وریشه مرادی:

وریشه گیان،
جوانا عزیزم
چند شب پیش دوباره خوابت را دیدم، همان خوابی که قبلاً در زندان برایت تعریف کرده بودم. ما هر دو بال داشتیم و با هم در کوهستان‌های زاگرس پر می‌زدیم. تو با همان شور همیشگی‌ات از خاطراتت برایم می‌گفتی، با هم می‌خندیدیم، در کوه فریاد می‌زدیم و از پژواک صدایمان می‌خندیدیم. ما پر می‌کشیدیم، راه می‌رفتیم و می‌دویدیم. سپس گفتی که می‌خواهی مرا به جایی ببری و پر کشیدیم به سوی روژاوا. هر گوشه از آنجا را به من نشان دادی: همان موزه‌ای که همیشه از آن صحبت می‌کردی و همان مکان‌هایی که در برابر داعش ایستاده بودی.

زنان، مردان و کودکان زیادی تو را می‌شناختند و برایت کل می‌کشیدند. با زبان مادری با آن‌ها صحبت می‌کردی. تو بر بالای یک کوه بلند ایستاده بودی، موهای زیبایت به خاطر باد پریشان شده بود و تو با خنده‌ای کودکانه، دستانت را به دو طرف باز کرده بودی.

وقتی از خواب بیدار شدم، یادم به روز اولی افتاد که وارد بند زنان شدم. تو در اتاق ۲، بالای تختت، کنار پنجره نشسته بودی و لبخند می‌زدی. چند روز که گذشت، بعد از کنفرانسی که درباره محیط زیست داشتی، پیش تو آمدم و از تو تشکر کردم. کم کم بیشتر با هم حرف زدیم، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. من از حال و هوای خودم در ایران و دوران جنگ کوبانی با داعش گفتم و تو از حملات داعش و دفاع از مردم تحت ظلم و تجاوز. درباره مشکلات زنان در جامعه و کردستان صحبت کردیم، از دوران بازجویی و دردهایی که کشیده بودیم. همینطور بود که کم کم نزدیک‌تر شدیم و رفیق شدیم.

وقتی حکم شریفه و پخشآن آمد، تو محکم و قوی ایستادی. ما همه با هم ایستادیم و در برابر تمام سرکوب‌ها زندگی کردیم. اکنون هم این راه و مبارزه ادامه دارد. رژیم از قدرت ما می‌ترسد. از این می‌ترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر می‌کند. این را خوب می‌دانی. آن‌ها می‌خواهند مردم بترسند و منزوی شوند، می‌خواهند حق اعتراض به بی‌عدالتی و ظلم را از ما بگیرند، ولی ما نمی‌گذاریم.

ما همه کنار هم ایستاده‌ایم تا حکم اعدام لغو شود. این مبارزه ادامه خواهد داشت و ما دوباره در کنار هم می‌ایستیم، یکدیگر را در آغوش می‌گیریم، می‌خندیم و سرود آزادی را با صدای بلند می‌خوانیم.

مریم یحیوی- همبندی سابق»

#وریشە_مرادی
#vrishemoradi
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🔴 با پیوستن بند زنان زندان زاهدان و زندان ازبرم لاهیجان به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» این کارزار در هفته شصت و چهارم به ۴۰ زندان گسترش یافت.

🔸حکومت درمانده ولایت فقیه که اکنون در باتلاق بحران‌های داخلی و بین‌الملی گرفتار شده برای جلوگیری از خیزش‌های مردمی طبق روال همیشگی اعدام‌ها را تشدید کرده؛ بطوری که تنها در روزهای ۱۹ و ۲۰ فروردین به ترتیب ۱۱ و ۱۸ زندانی را اعدام کرده‌است.

در این میان ۵ زندانی سیاسی _عقیدتی با اسامی مالک علی فدایی نسب، فرهاد شاکری، تاج‌محمد خرمالی، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج در زندان وکیل آباد مشهد پس از ۱۰ سال زندان و شکنجه به دار آویخته شدند.

علاوه بر این صبح روز دوشنبه ۲۵ فروردین، یک زندانی بلوچ ۲۲ ساله به نام علی دهانی که در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران، بعد از کشتار بی‌رحمانه نزدیک به ۱۰۰ تن از مردم در جمعه خونین زاهدان و خاش، به اتهام کشتن چهار تن از مأموران حکومتی در شهرستان بمپور بدون حق دادرسی عادلانه در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.

همچنین یک زندانی کودک مجرم، با نام کوچک بهزاد در زندان گنبدکاووس که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بود، به دار آویخته شد.

از روز ۱۹ فروردین تا ۲۵ فروردین تعداد زندانیان اعدام شده بلوچ، بالغ بر ۱۸ زندانی بوده است.
ابعاد گسترده نقض فاحش حقوق بشر در ایران که روزانه‌ شاهد آن هستیم هشداری جدی برای جامعه و فعالان حقوق‌بشری و نهادهای بین‌المللی است که هرگونه بی‌عملی و  نادیده‌ انگاری با این حکومت مستبد باعث گرفتن جان مردم ستمدیده و زندانیان بیشتری می‌‌شود.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که در این هفته با پیوستن جمعی از زندانیان زن در زندان زاهدان و همچنین زندان ازبرم لاهیجان به ۴۰ زندان گسترش پیدا کرده است، با آنچه‌ که در توان دارد علیه حکم غیرانسانی اعدام، ایستادگی و مقاومت می‌کند و از تمامی نهاد‌ها و سازمان‌های حقوق بشری و سیاسی  بین‌المللی می‌خواهد که صدای مردم و زندانیان در ایران باشند ؛ زیرا که دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و هزاران زندانی با جرایم عمومی زیر حکم اعدام هستند که از حداقل حق دادرسی منصفانه محروم بوده و هستند.

🔸کارزار ضمن تشکر صمیمانه از حمایت‌ها، از تمام حامیان و مخالفان اعدام می‌خواهد با دنبال کردن گزارش‌های هفتگی در کانال تلگرامی و پیوستن به اینستاگرام کارزار ما را بیش از پیش یاری نمایند.
آدرس صفحه رسمی اینستاگرام کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام:

https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays

🔹لازم به ذکر است گزارش‌های هفتگی کارزار هر سه‌شنبه راس ساعت ده صبح به وقت ایران در کانال تلگرامی کارزار منتشر خواهد شد.
آدرس کانال رسمی تلگرامی کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays

کارزار‌ «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۴۰ زندان زیر برای شصت و چهارمین هفته اعتصاب غذا می‌کنند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان وکیل آباد مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان زاهدان (بند زنان) و زندان ازبرم لاهیجان

سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
هفته شصت و چهارم
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه نرگس محمدی به سازمان ملل متحد در مورد ترورهای جمهوری اسلامی علیه مخالفان خود در طول ۴۶ سال گذشته

نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در نامه‌ای به سازمان ملل، خواستار پیگیری قضایی ترورهای برون‌مرزی جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته شد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

آقای فولکر ترک، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد،
خانم سارا حسین، رئیس محترم کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل،
خانم‌ها شهین سرداری علی و ویویانا کرستیچویچ، اعضای محترم این کمیته،
خانم مایی ساتو، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،

در تاریخ ۳ آوریل، با تصویب قطعنامه‌ای بی‌سابقه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، مأموریت کمیته حقیقت‌یاب مستقل و گزارشگر ویژه مسئول مستندسازی و جمع‌آوری شواهد نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران را بدون محدودیت زمانی تمدید کرد.
این تصمیم، به دو جهت تاریخی و سرنوشت‌ساز است.

اولاً، پیامی مهم از سمت جامعه جهانی است که نشان می‌دهد دادخواهی، حق همه انسان‌هایی است که در طی بیش از ۴۶ سال به‌ دلیل بیان آزادانه افکار و عقاید خود و مخالفت با این حکومت، به‌طور خودسرانه بازداشت، اعدام، ناپدید یا کشته شده‌اند.

دوم آن‌که، در شرایطی که جهان با جنگ و خشونت رو‌به‌روست، این تصمیم نماد ایستادگی بر اصول حقوق بین‌الملل و حقوق بنیادین تمامی ملت‌ها، از جمله مردم ایران است؛ اصولی که در برابر قانون زورگویی قرار دارند.

کم نیستند فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و زندانیان عقیدتی که در سلول‌های بازجویی، تهدید به «مرگ بدون برجای ماندن اثری» شده‌اند.

بی‌شمارند قتل‌هایی در داخل کشور که علی‌رغم وجود شواهدی مبنی بر نفوذ و دخالت عوامل حکومتی، در هیچ دادگاهی ره به سرانجامی نبرده‌اند.

پرشمارند ایرانیان مخالف رژیم که مورد سوءقصد و ترور توسط عوامل رژیم قرار گرفته‌اند و بنا به دلایلی، بسیاری از آن‌ها هنوز هم افشا نشده‌اند.
جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون، نه تنها هزاران زندانی سیاسی را با اجرای گسترده مجازات اعدام؛ مجازاتی غیرانسانی، ظالمانه و تحقیرآمیز بر اساس قوانینی غیرانسانی و ناعادلانه اعدام کرده است، بلکه با رویکردی امنیتی و سرکوب‌گرانه، جان بسیاری از معترضان را در داخل و خارج از کشور به خطر انداخته و یا جان آن‌ها را گرفته است.

این سیاست به‌روشنی نشان‌دهنده سرکوب فرامرزی رژیم جمهوری اسلامی است که حتی به خاک اروپا و آمریکا نیز رسیده است.
بدیهی است که چنین اقداماتی در چارچوب حقوق بین‌الملل، جنایت محسوب می‌شود و باید در اولویت بررسی و اقدام نهادهای بین‌المللی حقوق بشری قرار گرفته و در دادگاه بین‌المللی رسیدگی شود.
بر همین اساس، از شما تقاضا دارم مسئله اعدام، ترور، قتل و ناپدیدسازی مخالفان جمهوری اسلامی توسط عوامل رژیم را مورد بررسی و توجه ویژه قرار دهید.

همان‌طور که مطلع هستید، به‌تازگی دادگاهی در ایالات متحده آمریکا دو فرد را به جرم تلاش برای ترور مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ایرانی-آمریکایی، در تمامی اتهامات از جمله قتل سفارشی، نگهداری غیرقانونی سلاح گرم و توطئه برای پول‌شویی، مجرم شناخته است.
در گزارشات اشاره شده که دادستان‌ها اعلام کرده‌اند که دولت ایران برای خاموش کردن مسیح علی‌نژاد، که در بروکلین زندگی می‌کند، مبلغ ۵۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده و پیش‌تر نیز او هدف چندین توطئه، از جمله آدم‌ربایی، قرار گرفته است.

مستندسازی این ترورها و تلاش‌ها برای قتل مخالفان، شرطی ضروری برای گذار دموکراتیک و مسالمت‌آمیز و پایان دادن به ۴۶ سال استبداد دینی و زن‌ستیز است.

گردآوری شواهد و شناسایی عاملان این جنایات، تنها راه ممکن برای پیگیری قضایی در دادگاه‌های بین‌المللی و شاید روزی در دیوان بین‌المللی کیفری است.
این به معنای همکاری تنگاتنگ با جامعه مدنی ایران است که در تلاش برای پایان دادن به مصونیت آمران و عاملان سرکوب است.
دیر یا زود، حقیقت و عدالت برای مردم ایران، در مبارزه مشروع‌شان با استبداد، محقق خواهد شد.

نرگس محمدی
تهران - ایران
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۴


#بیانیه #ترور #تروریسم #نرگس_محمدی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#فرقه_تبهکار
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، نامه‌ای تأثیرگذار دربارهٔ وریشه مرادی، هم‌بندی‌اش که به اعدام محکوم شده، نوشت.

متن این نامه به شرح زیر است؛

نامه گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی درباره #وریشه_مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام هم‌بندش در بند زنان زندان اوین: یکی از کسانی که کودکان کوبانی را از حمله‌های مرگ‌بار داعش نجات داده بود، در کنارمان است!

شرف را بر جان ارجح داشتن فداکاری مطلق است و از اویی بر می‌آید که اهل مصالحه با ناحق نیست، حتا به بهای جان.

یک سال و چند ماه پیش، در یکی از شب‌های سرد زمستان وارد بند شد. کمی پیش‌تر نامش را از رفقا شنیده بودیم که نگرانش بودند و سراغش را می‌گرفتند. منتظر آمدنش بودیم. بعد از پنج ماه انفرادی آمد و خیلی زود با همه صمیمی شد. ناخودآگاه با زینب قیاسش می‌کردم. زینب که حالا هجدهمین بهار را در زندان سپری می‌کند و هر چه از او شنیده ایم مقاومت و ایستادگی‌ست.
یک بار که حرف از #زینب_جلالیان و مقاومتش بود، یکی از میان محفل گفت: «اگر به اعتراف تلویزیونی راضی می‌شد الان تو خونه‌ش بود.»
زینب نزدیک به دو دهه است که به خانه نرفته و طی این سال‌ها از زندانی به زندان دیگر و از شهری به شهر دیگر تبعید شد. به خانه نرفت اما در جای درست ایستاده است و مقاومتش گرمابخشِ خانه‌ی دل‌هامان شد. وریشه هم سال‌هاست که درِ خانه را پشت سر بست و رفت تا شعاری که همواره بر لب دارد را زندگی کند. «برای عقاب بلندپرواز آسمان‌ها، چگونه زیستن مهم است؛ نه چه اندازه زیستن.»
و چگونه زیستن را معنا بخشید در کوه‌های کوردستان و در راهی سخت پر فراز و نشیب در میدان نبردی نا‌برابر با نیروهای داعش که برای احیای بردگی آمده بودند و بر کودکان هم رحمی نداشتند.
و حالا وریشه مرادی، یکی از همان پیشمرگه‌هایی که با گیس‌های بافته شده و دستمالی با گل‌های رنگ و وارنگ بر سر، کودکان کوبانی را از حمله‌های مرگ‌بار داعش نجات داده بودند، در کنارمان است. با آرامشی عجیب در برابر حکم مرگی که گاه برای عوض شدنِ حال‌مان با آن هم شوخی می‌کند و با خنده‌ای که چالِ روی لُپ‌ش را عمیق تر می‌کند، می‌گوید: «این حکم برای اجراست.»

و ما که بغض می‌شویم و می‌خندیم و به این فکر می‌کنیم که آن‌چه می‌گوید اگرچه آتشی بر جان است، اما عظمتِ شکستنِ مرگ است در صدای زنی که مرگ را به زانو درمی‌آورد؛ به مقاومتی که آن را زندگی می‌کند.
به جنگ داعش رفته بود در روزهایی که ما سرودهای کوبانی را زیر لب زمزمه می‌کردیم و پیروزِ جنگِ کوبانی شد و از مردم بی‌پناه روژآوا در برابر حملات وحشیانه‌ی داعش دفاع کرد. در جمعِ پیشمرگه‌هایی که رویا و جوانی را و خانه و یار و دیار را پشت سر گذاشتند و درِ خانه را به مقصدِ دفاع از خلق‌های تحت ستم پشت سر بستند و هر روز به شکلی با مرگ دست به گریبان شدند. وریشه از میدان نبردی تن به تن با داعش می‌آید که دشمن مشترک همه (حتا دولت‌های در تخاصمِ با یکدیگر) است. شاید بخشی از آرامشِ امروزش به سبب مواجهه‌ی هر روزه‌اش با مرگ در میدان نبردی نابرابر بر سرِ زندگی باشد. بر سرِ زندگیِ کودکانِ آواره‌ای که باید پس از آن‌که شاهد بردگی جنسی مادرانشان و سرهای بریده شده‌ی پدرانشان بودند، دوباره به زندگی برمی‌گشتند و دوباره کودکی می کردند.
مثل صدها و هزاران همرزم‌اش در میدان نبردی تن به تن، که از زمین و آسمانش مرگ می‌بارید، ایستاد و ناجیِ مردم بی‌پناهی شد که اگر وریشه‌ها را نمی‌داشتند، دستانشان در میانه‌ی این بربریتِ دوباره هجوم آورده، بی یاور رها می‌شد. ایستاد و زندگی بخشید چرا که پر از شوق زندگی‌ست.
پُر از زندگی‌ست وقتی از «حیات آزاد» می‌گوید و «انقلابِ ذهنیتی» را تعریف می‌کند. حرف‌هایش شنیدنی ست اگرچه باورهایمان در دورترین نقطه از هم و بی تلاقیِ در هم بوده باشند. وریشه این دیوارها را که تا بلندای آسمانِ زندگی‌هامان را در برگرفته، دیوارهایی می‌بیند «که مشت‌های هزاران مبارز روی آن حک شده است» و با تاکید بر این‌که «هیچ چیزی نمی‌تواند کوچک‌ترین تردیدی در انجام وظایف انسانی‌اش ایجاد کند»، مرگ را نرم می‌کند؛ برای ما که بیش از خودش شوق رهایی‌اش را داریم و برای خودش که از زخمی عمیق بر پیکرش در جنگِ با داعش، جان به‌در برده است و رفقای بسیاری در آغوشش جان داده‌اند.

«داعش سر می‌برید، جمهوری اسلامی سر به دار می‌دهد»؛ این را که می‌گوید کابوسِ یک عمر شنیدنِ صدای اذان صبح و خوفِ بر دار شدنِ آدم‌ها در ذهن تداعی می‌شود.
وریشه هر روزش را با جمله‌ای که بر بالین‌ش با خطی زیبا نوشته است آغاز می‌کند. «ای زندگی یا با تو نخواهم زیست یا تو را با آزادی خواهم آراست.»

متن کامل در لینک زیر:
https://tinyurl.com/2s4y2dc2

#نه_به_اعدام #بیانیه #گلرخ_ایرایی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز سه‌شنبه شد و خانواده‌های دل‌نگران زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با در دست داشتن تصاویر عزیزانشان، به مقابل زندان اوین رفتند تا بلکه صدایشان شنیده شود.

آن‌ها از زمان بازداشت عضو خانواده‌شان، در راهروهای دادسراها و دادگاه‌ها و جلوی در زندان‌ها پیگیر بوده‌اند. هر تماس تلفنی برایشان اضطراب ایجاد می‌کند. بازجویان و متولیان دستگاه‌های امنیتی و قضایی مرتب آن‌ها را سر دوانده‌اند. امیدشان حالا به مردم و نهادهای بین‌المللی است.
فشار افکار عمومی و فشار خارجی، می‌تواند در جلوگیری از اجرای احکام ظالمانه اعدام مؤثر باشد.
اعدام یک قتل حکومتی است. حکومتی که تلاش می‌کند منتقدان و مخالفان خود را با اعدام سرکوب کند.

امروز سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، خانواده‌های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با تجمع مقابل زندان اوین و با در دست داشتن تصاویر زندانیان و پارچه نوشته های #نه_به_اعدام به این احکام ضد انسانی اعتراض کردند و خواهان لغو احکام اعدام شدند.

#سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#پویا_قبادی #وحید_بنی_عامریان
#بابک_علیپور #اکبر_دانشورکار
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی_اسلاملو
#سید_محمد_تقوی_سنگدهی #ابوالحسن_منتظر #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #منوچهر_فلاح #شریفه_محمدی #محمد_جواد_وفایی_ثانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همزمان با شصت‌و‌چهارمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، خانواده‌های تعدادی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در پارک پانزده خرداد شهرستان سقز به این حرکت اعتراضی پیوستند.
در این اقدام، عکس زندانیان سیاسی در کنار شعارهای مختلف ضد اعدام در دست اعضای خانواده گرفته شده.

هر هفته اعتراض‌ها به اعدام گسترده‌تر می‌شود و خانواده‌های این زندانیان با تمام تهدیدهایی که با آن مواجه هستند، به اعتراضشان می‌دهند و درخواست لغو احکام اعدام عزیزانشان را دارند.

خانواده‌های زندانیان را دریابیم.

#نه_به_اعدام #سقز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
یکی از مخاطبان توانا روایتی به شرح زیر برای ما فرستاده است:

«درود بر شما،
امروز صبح در خیابان انقلاب، حوالی دانشگاه، شاهد صحنه‌ای بودم که هنوز از ذهنم پاک نشده. دو مأمور زن حجاب‌بان به دختری نوجوان که لباس کراپ پوشیده بود و حجاب نداشت، گیر داده بودند. کمی آن‌طرف‌تر، دو مأمور مرد کنار یک ون ایستاده بودند. دخترک، ترسیده اما مقاوم بود؛ سعی می‌کرد سوار ون نشود.

رهگذران بیشترشان بی‌تفاوت بودند، انگار عجله داشتند یا نمی‌خواستند درگیر شوند. چند نفر جمع شده بودند و تلاش می‌کردند موضوع را با حرف فیصله دهند. اما متأسفانه ماجرا به درگیری کشید؛ آن دو مأمور زن با زور سعی داشتند دختر بیچاره را به طرف ون ببرند.

من که سه بار سابقه بازداشت در اعتراضات را دارم، با اینکه خانواده‌ام بارها خواسته بودند خودم را به دردسر نیندازم، نتوانستم فقط تماشاگر باشم. جلو رفتم و دخالت کردم. چند ثانیه بیشتر نگذشت که یکی از مأموران مرد با مشت محکم زد توی چشمم. ضربه آن‌قدر شدید بود که به عقب پرت شدم و افتادم داخل جوی آب.

جمعیت داشت زیاد می‌شد، اما مأمور دیگر، همراه با یک نفر تازه‌وارد که نمی‌دانم از کجا پیدایش شد، با فریاد و تهدید مردم را متفرق می‌کردند. هرکسی را که موبایل به دست داشت، می‌گرفتند. آن دخترک بی‌پناه را سوار ون کردند... و من با چشمی کبود، بدنی کوفته و اعصابی به هم‌ریخته برگشتم سمت خانه.

تمام مسیر برگشت فقط به اشکال مختلف شکنجه‌ای فکر می‌کردم که ممکن است آن دختر تحمل کند... و حالا، این متن که تصویرش را فرستادم بازتاب همون حادثه‌ی امروز صبحه.»

«شکنجه شدن، گاهی با ابزار فیزیکی اتفاق می‌افته.
گاهی با تفتیش عقاید.
گاهی با حبس شدن توی سلول انفرادی.
و خیلی روش‌های دیگه.
اما شکنجه، لایه‌های نامرئی‌تر و البته دردناک‌تری هم داره.
مثلاً زندگی در جامعه‌ای که صاحبان قدرت و جیره‌خورهاشون نمی‌تونن تو رو خارج از چارچوب عقاید و منافع خودشون بپذیرن...
وقتی نمی‌تونی مطابق اندیشه‌هات زندگی کنی.
وقتی حضور داری، اما انکارت می‌کنن.
وقتی حق انتخاب‌هات محدود به دو راهه:
یا باید برای داشتن حداقل‌ها سکوت کنی و بابت بردگیِ تحمیلی، قدردانِ اربابت باشی؛
یا باید به‌خاطر نداشتن همون حداقل‌ها، سکوت نکنی و عمر و جوونی‌ت رو صرف فرار از تازیانه‌هاشون کنی.
اگه این اسمش شکنجه نیست... پس چیه؟»

او همچنین عکسی از صورت خود فرستاد ـ که نزد ما محفوظ است ـ و نوشت:

«اینم عکس چشم و گونه‌مه؛
البته درد اصلی نه این کبودی فیزیکی، که زندگی کردن در این حجم از بلاهت، سرکوب و خفقانه... چیزی فراتر از تحمل و عمقاً منزجرکننده است.»

#حق_انتخاب #شکنجه #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech