Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در تقویم جمهوری اسلامی، مناسبتی مذهبی را روز دختر نامگذاری کرذهاند، مناسبتی که مشخص نیست رابطهاش با دختران ایران امروز چیست.
کوثر افتخاری، از مصدومان چشم، در این ویدیو به این امر اعتراض میکند. او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«روز دختر؟
روز دختر در تقویم حکومت اسلامی؟
روز دختر رو دارید به من تبریک میگید؟
به منی که به اسم اسلام به چشمم شلیک کردند؟
روز دخترهای ایرانی که به اسم اسلام بهشون تجاوز میشه، شلاق میخورن، کتک میخورن با روز دختر در تقویم حکومتی هیچ سنخیتی نداره.
روز دختر ایرانی ، روزیه که بتونه آزادانه و در کمال امنیت و آرامش در کوچههای شهر قدم بزنه …»
او متن حود را با هشتگ #بیزارم_از_دین_شما_نفرین_به_آیین_شما به پایان رسانده است.
بسیاری از افراد انقیاد زیاد در ایران را ناشی از تفکر و قوانین برگرفته از شریعت میدانند. نظر شما چیست؟ شما در مورد این مناسبت و این روز چه فکر میکنید؟ آیا میتوان خوانشی از دین داشت که در آن حقوق زنان محترم شمرده شود؟
لازم به ذکر است، در ماهها و هفتههای گذشته موارد متعددی از دخترکشی گزارش شده است. کشتاری که به پشتوانه قوانین جمهوری اسلامی که ملهم از فقه و شریعت اسلامی است، دست پدر را برای کشتن دختر باز گذاشته است.
#کوثر_افتخاری #زن_کشی #دخترکشی #انقیاد_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کوثر افتخاری، از مصدومان چشم، در این ویدیو به این امر اعتراض میکند. او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«روز دختر؟
روز دختر در تقویم حکومت اسلامی؟
روز دختر رو دارید به من تبریک میگید؟
به منی که به اسم اسلام به چشمم شلیک کردند؟
روز دخترهای ایرانی که به اسم اسلام بهشون تجاوز میشه، شلاق میخورن، کتک میخورن با روز دختر در تقویم حکومتی هیچ سنخیتی نداره.
روز دختر ایرانی ، روزیه که بتونه آزادانه و در کمال امنیت و آرامش در کوچههای شهر قدم بزنه …»
او متن حود را با هشتگ #بیزارم_از_دین_شما_نفرین_به_آیین_شما به پایان رسانده است.
بسیاری از افراد انقیاد زیاد در ایران را ناشی از تفکر و قوانین برگرفته از شریعت میدانند. نظر شما چیست؟ شما در مورد این مناسبت و این روز چه فکر میکنید؟ آیا میتوان خوانشی از دین داشت که در آن حقوق زنان محترم شمرده شود؟
لازم به ذکر است، در ماهها و هفتههای گذشته موارد متعددی از دخترکشی گزارش شده است. کشتاری که به پشتوانه قوانین جمهوری اسلامی که ملهم از فقه و شریعت اسلامی است، دست پدر را برای کشتن دختر باز گذاشته است.
#کوثر_افتخاری #زن_کشی #دخترکشی #انقیاد_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«۱۰ اردیبهشت، جمع زیادی از خانوادههای دادخواه جنبش #زن_زندگی_آزادی و #ps752 به مناسبت سالروز تولد پسر نوجوان و مبارزمان، جاویدنام متین نادرخانی، گرد هم آمدند؛ پسری که جانش را در راه آزادی وطن فدا کرد. آمده بودند تا به خانوادهی متین بگویند: در این داغ بزرگ تنها نیستید. ما همصدا و همدل، کنار شماییم. مرهم این درد، چیزی نیست جز قدرت جمعی و پیوند ناگسستنی ما دادخواهان.
ما آمدهایم تا پیام محکمی به قاتلان فرزندانمان بدهیم:
این داغ نه ما را خاموش میکند، نه از پا میاندازد؛ برعکس، خون بهناحق ریختهی عزیزانمان، آتش خشم و ارادهمان را شعلهورتر میکند.
ما تا روزی که زندهایم، نام و یادشان را فریاد خواهیم زد، و عدالت را با قدرت، در فردای آزادی، فریاد خواهیم زد.»
ما خانوادهها با همبستگیمان، پای محکم عدالت را بر زمین میکوبیم و آن را به ارمغان میآوریم؛ صدایمان، صدای اتحاد مردم ایران خواهد شد.
ما دادخواهان، دستهایمان را محکم در هم گره زدهایم و به هیچکس اجازه نخواهیم داد میان ما شکاف بیندازد.
ما درد مشترکیم، و این درد، پیوند ماست.
#ما_درد_مشترکیم
#متین_نادرخانی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران #کوردستان
#بندر_عباس #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما آمدهایم تا پیام محکمی به قاتلان فرزندانمان بدهیم:
این داغ نه ما را خاموش میکند، نه از پا میاندازد؛ برعکس، خون بهناحق ریختهی عزیزانمان، آتش خشم و ارادهمان را شعلهورتر میکند.
ما تا روزی که زندهایم، نام و یادشان را فریاد خواهیم زد، و عدالت را با قدرت، در فردای آزادی، فریاد خواهیم زد.»
ما خانوادهها با همبستگیمان، پای محکم عدالت را بر زمین میکوبیم و آن را به ارمغان میآوریم؛ صدایمان، صدای اتحاد مردم ایران خواهد شد.
ما دادخواهان، دستهایمان را محکم در هم گره زدهایم و به هیچکس اجازه نخواهیم داد میان ما شکاف بیندازد.
ما درد مشترکیم، و این درد، پیوند ماست.
#ما_درد_مشترکیم
#متین_نادرخانی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران #کوردستان
#بندر_عباس #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسمن آریانی:
«ما نمیخواهیم صرفاً زنده بمانیم، بلکه میخواهیم زندگی کنیم»
یاسمن آریانی، زندانی سیاسی سابق، در پیامی ویدیویی به مناسبت روز جهانی کارگر که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، با اشاره به فاجعه انفجار در بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین، خواستار اتحاد همگانی برای پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی شد.
وی در ابتدای سخنان خود گفت: «پیش از هر چیز، باید فاجعه بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین را نه صرفاً تسلیت گفت، بلکه بهعنوان سند جنایت جمهوری اسلامی، با صدای بلند فریاد زد.»
آریانی با انتقاد از سرکوب مستمر حکومت افزود: «هر بار که جمهوری اسلامی، دستان خود را به خون یکی از ما آلوده میسازد، اعلام میکند که تا زمانی که زنده است، امنیت و کرامت انسانی برای ما وجود نخواهد داشت. این حکومت در ذات خود ضد حیات و زندگی است.»
او با اشاره به جنبش زن، زندگی، آزادی گفت: «سه سال پیش، جنبشی شکل گرفت که نهتنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان را دگرگون ساخت. زن، زندگی، آزادی تنها یک شعار نبود؛ بلکه اعلان جنگی بود علیه سلطه، نظام دیکتاتوری حاکم.»
آریانی تأکید کرد: «هیچ مطالبهای از دیگری جدا نیست. از زنان گرفته تا معلمان، کارگران، پزشکان و دیگر اقشار، همگی با درد مشترکی روبهرو هستیم و آن، حکومت جمهوری اسلامی است.»
وی نسبت به انفعال یا بیتفاوتی هشدار داد و افزود: «هر فردی که تصور میکند میتواند حریمی امن برای خود بسازد و از سیاست دور بماند، در توهم بهسر میبرد؛ چراکه دیر یا زود، این حکومت درِ خانه او را نیز خواهد کوبید، اما نه برای گفتوگو، بلکه برای له کردن او.»
او در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: «ما از تجربه مرگ، حبس، تحقیر و فروپاشی جان بهدر بردهایم. اکنون دیگر صرفاً نمیخواهیم زنده بمانیم؛ میخواهیم زندگی کنیم، فریاد بزنیم، انتخاب کنیم، کار کنیم، برقصیم، بخندیم. و این با ادامه حیات جمهوری اسلامی ممکن نیست. هیچ اصلاحی، هیچ رفراندومی، هیچ وصلهای نمیتواند این پیکر مرده را زنده نگاه دارد. باید آن را به پایان رساند، نه برای آنکه قهرمان باشیم، بلکه برای آنکه دیگر قربانی نباشیم. هیچکس هم قرار نیست که نجات دهنده ما باشد، ما باید با همین دستهای خالی، با همین دستهای زخم خورده، با همین پاهای خسته، خودمان را نجات بدیم و نه با التماس، نه با مذاکره، که با اتحاد، که خشمون با شجاعت...»
#یاسمن_آریانی #زن_زندگی_آزادی #روز_کارگر #محسن_لنگرنشین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما نمیخواهیم صرفاً زنده بمانیم، بلکه میخواهیم زندگی کنیم»
یاسمن آریانی، زندانی سیاسی سابق، در پیامی ویدیویی به مناسبت روز جهانی کارگر که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، با اشاره به فاجعه انفجار در بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین، خواستار اتحاد همگانی برای پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی شد.
وی در ابتدای سخنان خود گفت: «پیش از هر چیز، باید فاجعه بندرعباس و قتل حکومتی محسن لنگرنشین را نه صرفاً تسلیت گفت، بلکه بهعنوان سند جنایت جمهوری اسلامی، با صدای بلند فریاد زد.»
آریانی با انتقاد از سرکوب مستمر حکومت افزود: «هر بار که جمهوری اسلامی، دستان خود را به خون یکی از ما آلوده میسازد، اعلام میکند که تا زمانی که زنده است، امنیت و کرامت انسانی برای ما وجود نخواهد داشت. این حکومت در ذات خود ضد حیات و زندگی است.»
او با اشاره به جنبش زن، زندگی، آزادی گفت: «سه سال پیش، جنبشی شکل گرفت که نهتنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان را دگرگون ساخت. زن، زندگی، آزادی تنها یک شعار نبود؛ بلکه اعلان جنگی بود علیه سلطه، نظام دیکتاتوری حاکم.»
آریانی تأکید کرد: «هیچ مطالبهای از دیگری جدا نیست. از زنان گرفته تا معلمان، کارگران، پزشکان و دیگر اقشار، همگی با درد مشترکی روبهرو هستیم و آن، حکومت جمهوری اسلامی است.»
وی نسبت به انفعال یا بیتفاوتی هشدار داد و افزود: «هر فردی که تصور میکند میتواند حریمی امن برای خود بسازد و از سیاست دور بماند، در توهم بهسر میبرد؛ چراکه دیر یا زود، این حکومت درِ خانه او را نیز خواهد کوبید، اما نه برای گفتوگو، بلکه برای له کردن او.»
او در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: «ما از تجربه مرگ، حبس، تحقیر و فروپاشی جان بهدر بردهایم. اکنون دیگر صرفاً نمیخواهیم زنده بمانیم؛ میخواهیم زندگی کنیم، فریاد بزنیم، انتخاب کنیم، کار کنیم، برقصیم، بخندیم. و این با ادامه حیات جمهوری اسلامی ممکن نیست. هیچ اصلاحی، هیچ رفراندومی، هیچ وصلهای نمیتواند این پیکر مرده را زنده نگاه دارد. باید آن را به پایان رساند، نه برای آنکه قهرمان باشیم، بلکه برای آنکه دیگر قربانی نباشیم. هیچکس هم قرار نیست که نجات دهنده ما باشد، ما باید با همین دستهای خالی، با همین دستهای زخم خورده، با همین پاهای خسته، خودمان را نجات بدیم و نه با التماس، نه با مذاکره، که با اتحاد، که خشمون با شجاعت...»
#یاسمن_آریانی #زن_زندگی_آزادی #روز_کارگر #محسن_لنگرنشین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قتل ماهرو تندپور، جوان ۲۵ سالهای که به دست خواستگارش، زنگ خطری ست برای جامعه ایران.
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حوزه زنان، در واکنش به قتل ماهرو تندپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«در جامعه ای که مرد از کودکی یاد میگیرد زن را ما یملک خود بداند مخالفت زن تهدیدی مستقیم علیه اقتدار اوست رد خواستگاری در ساختارهای سنتی نه تصمیم شخصی زن بلکه نوعی توهین به مرد و خانوادهاش قلمداد میشود. این نگاه مردسالار راه را برای خشونت باز میکند. ریشههای مردسالاری که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده، حق انتخاب برای زنان همچنان مفهومی ناپذیرفتنی است. یکی از تلخترین نمونههای این حقیقت قتل دختر جوانی به نام ماهرو است؛ دختری که تنها گناهش این بود دلش میخواست طبق رویاهایی که در سر داشت برای زندگیاش برنامه ریزی کند و به خواستگارش پاسخ منفی دهد.
ماهرو تندپور متولد سال ۱۳۷۹ از طایفه ی «زیلایی» و ساکن روستای چهارتل بود. خانوادهاش از عشایر بودند و زندگیشان ساده اما سرشار از تلاش و صمیمیت بود. در فامیل او را به نام «فرانوش» صدا میزدند.
تا آخرین لحظه تلاش کرد مستقل محترم و استوار زندگی کند. او با پذیرش در رشته علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور یاسوج با خواهرش خانهای اجاره کرد تا بتواند به تحصیل ادامه دهد. برای تأمین هزینههای زندگی و دانشگاه در یک داروخانه ی دامپزشکی کار میکرد. زنی جوان سخت کوش و مصمم که زندگیاش در حال شکلگیری بود.
اما کابوس، چهرهای آشنا داشت. علیرضا نوهی داییِ ماهرو حدود یک سال بود که به خواستگاری او آمده بود اما ماهرو با آگاهی از عدم همخوانی شخصیتی، وضعیت نابسامان شغلی علیرضا و شرایط زندگی سنتی خانواده او مخالفت کرد.
این مخالفت اما برای علیرضا قابل پذیرش نبود در جهانبینی مردانه سلطهگر زن نباید مخالفت کند. چند روز پیش از قتل، علیرضا با چاقو به ماهرو حملهور شده بود اما همکارانش در داروخانه مانع شدند. با وجود تهدید مستقیم شکایتی ثبت نشد و هیچ واکنش بازدارندهای در قبال او صورت نگرفت. تا این که در نهایت علیرضا ماهرو را با کلت کمری به قتل رساند.
رفتار علیرضا نمونهای کلاسیک از الگوی خشونت مردانه در مواجهه با جواب رد به پیشنهاد خواستگاری است. افرادی مانند علیرضا هویت خود را با تأیید بیرونی - به ویژه از سوی یک زن - تعریف میکنند. رد شدن از سوی ماهرو برای علیرضا نه فقط یک «نه ساده»، بلکه تهدیدی برای هویتش بود. تهدیدی که با خشونت پاسخ داده شد. در چنین ساختاری خشم، ناکامی و ضعف کنترل هیجانات در بستر یک تربیت مردسالار تبدیل به جنایت میشود.
در ساختار سنتی جامعه ایران همچنان نگاه به زن با مالکیت درآمیخته است. ازدواج نه به عنوان مشارکت، بلکه به مثابه حق مسلم مرد تلقی میشود.
از سویی دیگر نبود واکنشهای قانونی مؤثر به تهدیدهای پیشین علیرضا زمینهساز فاجعه شد. سکوت، بیتفاوتی جامعه و ناتوانی نظام عدالت در پیشگیری از وقوع فجایع همه در این مرگ همدستاند.
قتل ماهرو نتیجهی یک تصمیم شخصی نبود پیامد ساختارهایی بود که هنوز «نه گفتن» زن را توهین به غرور مردان میداند. پیامد فرهنگیست که به مرد حق مالکیت میدهد و به زن تنها حق اطاعت دارد. نه گفتن یک زن پایان دنیا نیست. اما تا زمانی که برای برخی مردان چنین تلقی میشود دنیای زنان همچنان ناامن باقی خواهد ماند.
ماهرو، روناک، غزاله و شهره باوقار همه قربانی یک چیز شدند:
قربانی اینکه جامعه همچنان نپذیرفته که یک زن حق انتخاب دارد.»
#زنکشی
#خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حوزه زنان، در واکنش به قتل ماهرو تندپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«در جامعه ای که مرد از کودکی یاد میگیرد زن را ما یملک خود بداند مخالفت زن تهدیدی مستقیم علیه اقتدار اوست رد خواستگاری در ساختارهای سنتی نه تصمیم شخصی زن بلکه نوعی توهین به مرد و خانوادهاش قلمداد میشود. این نگاه مردسالار راه را برای خشونت باز میکند. ریشههای مردسالاری که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده، حق انتخاب برای زنان همچنان مفهومی ناپذیرفتنی است. یکی از تلخترین نمونههای این حقیقت قتل دختر جوانی به نام ماهرو است؛ دختری که تنها گناهش این بود دلش میخواست طبق رویاهایی که در سر داشت برای زندگیاش برنامه ریزی کند و به خواستگارش پاسخ منفی دهد.
ماهرو تندپور متولد سال ۱۳۷۹ از طایفه ی «زیلایی» و ساکن روستای چهارتل بود. خانوادهاش از عشایر بودند و زندگیشان ساده اما سرشار از تلاش و صمیمیت بود. در فامیل او را به نام «فرانوش» صدا میزدند.
تا آخرین لحظه تلاش کرد مستقل محترم و استوار زندگی کند. او با پذیرش در رشته علوم تربیتی در دانشگاه پیام نور یاسوج با خواهرش خانهای اجاره کرد تا بتواند به تحصیل ادامه دهد. برای تأمین هزینههای زندگی و دانشگاه در یک داروخانه ی دامپزشکی کار میکرد. زنی جوان سخت کوش و مصمم که زندگیاش در حال شکلگیری بود.
اما کابوس، چهرهای آشنا داشت. علیرضا نوهی داییِ ماهرو حدود یک سال بود که به خواستگاری او آمده بود اما ماهرو با آگاهی از عدم همخوانی شخصیتی، وضعیت نابسامان شغلی علیرضا و شرایط زندگی سنتی خانواده او مخالفت کرد.
این مخالفت اما برای علیرضا قابل پذیرش نبود در جهانبینی مردانه سلطهگر زن نباید مخالفت کند. چند روز پیش از قتل، علیرضا با چاقو به ماهرو حملهور شده بود اما همکارانش در داروخانه مانع شدند. با وجود تهدید مستقیم شکایتی ثبت نشد و هیچ واکنش بازدارندهای در قبال او صورت نگرفت. تا این که در نهایت علیرضا ماهرو را با کلت کمری به قتل رساند.
رفتار علیرضا نمونهای کلاسیک از الگوی خشونت مردانه در مواجهه با جواب رد به پیشنهاد خواستگاری است. افرادی مانند علیرضا هویت خود را با تأیید بیرونی - به ویژه از سوی یک زن - تعریف میکنند. رد شدن از سوی ماهرو برای علیرضا نه فقط یک «نه ساده»، بلکه تهدیدی برای هویتش بود. تهدیدی که با خشونت پاسخ داده شد. در چنین ساختاری خشم، ناکامی و ضعف کنترل هیجانات در بستر یک تربیت مردسالار تبدیل به جنایت میشود.
در ساختار سنتی جامعه ایران همچنان نگاه به زن با مالکیت درآمیخته است. ازدواج نه به عنوان مشارکت، بلکه به مثابه حق مسلم مرد تلقی میشود.
از سویی دیگر نبود واکنشهای قانونی مؤثر به تهدیدهای پیشین علیرضا زمینهساز فاجعه شد. سکوت، بیتفاوتی جامعه و ناتوانی نظام عدالت در پیشگیری از وقوع فجایع همه در این مرگ همدستاند.
قتل ماهرو نتیجهی یک تصمیم شخصی نبود پیامد ساختارهایی بود که هنوز «نه گفتن» زن را توهین به غرور مردان میداند. پیامد فرهنگیست که به مرد حق مالکیت میدهد و به زن تنها حق اطاعت دارد. نه گفتن یک زن پایان دنیا نیست. اما تا زمانی که برای برخی مردان چنین تلقی میشود دنیای زنان همچنان ناامن باقی خواهد ماند.
ماهرو، روناک، غزاله و شهره باوقار همه قربانی یک چیز شدند:
قربانی اینکه جامعه همچنان نپذیرفته که یک زن حق انتخاب دارد.»
#زنکشی
#خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
«در ایران، زنان با شجاعت در برابر جمهوری اسلامی ایستادهاند. ارسال پیامک تهدید به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری، جریمه مالی و محرومکردن زنان از حضور در اجتماع، نشان میدهد جمهوری اسلامی همچنان در حال سرکوب جامعه است.
زمانیکه در خیابانها زن آزادی میبینیم، این نتیجه تلاش و شجاعت او است و نه رواداری جمهوری اسلامی در برابر جامعه. جمهوری اسلامی اتفاقن با جریمه مالی و محرومکردن از رانندگی زنان را بهشدت سرکوب میکند.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
نظر شما همراهان چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
زمانیکه در خیابانها زن آزادی میبینیم، این نتیجه تلاش و شجاعت او است و نه رواداری جمهوری اسلامی در برابر جامعه. جمهوری اسلامی اتفاقن با جریمه مالی و محرومکردن از رانندگی زنان را بهشدت سرکوب میکند.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
نظر شما همراهان چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
بیعدالتی در سایه شریعت؛ آزادی پدری که دخترش را کشت، تنها پس از سه ماه حبس
پدر دنیا حسینی، دختری که در ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسید، تنها سه ماه پس از ارتکاب این جنایت از زندان آزاد شد. گزارشها از ایران حاکی است که این فرد بهرغم قتل عمد دخترش، با بهرهبرداری از خلأهای قانونی و حمایتهای آشکار و پنهان، از مجازات جدی مصون مانده است.
بر پایه قوانین کیفری برگرفته از فقه اسلامی، پدر «مالک جان» فرزند تلقی میشود و از مجازات قصاص در قتل فرزند معاف است. در بهترین حالت، مجازات چنین جنایتی، تا سقف ۱۰ سال زندان است؛ اما حتی همین حکم سبک نیز غالباً به اجرا درنمیآید. آزادی این پدر تنها پس از گذشت سه ماه، بار دیگر نشان داد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، جان دختران در برابر اراده پدران فاقد ارزش حقوقی است.
از سویی دیگر، گزارشها حاکی است یکی از دامادهای این فرد، عضو نهاد سرکوبگر سپاه پاسداران است؛ ارتباطی که میتواند در تسریع آزادی او نقش داشته باشد. این رویداد نه تنها خانواده مقتول را با اندوه مضاعف و زخم بیعدالتی رها میکند، بلکه پیام هشداردهندهای به کل جامعه میفرستد: در جمهوری اسلامی، خشونت پدرانه علیه زنان نهتنها نادیده گرفته میشود، بلکه به شکلی ساختاری مورد چشمپوشی و حتی مشروعیت قانونی قرار میگیرد.
این نظام حقوقی، بهجای حمایت از قربانیان، زمینهساز بازتولید خشونت و تقویت حس مصونیت برای مرتکبان جنایت است. وقتی قتل دختر، تنها سه ماه حبس در پی داشته باشد، دیگر چهگونه میتوان از عدالت و امنیت برای زنان سخن گفت؟
مردان با اطلاع از همین نقض و بیعدالتیهای قانونی است که دختر خود را میکشند!
#دنیا_حسینی #دخترکشی #زن_کشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پدر دنیا حسینی، دختری که در ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل درخواست طلاق با ضربات چاقو به قتل رسید، تنها سه ماه پس از ارتکاب این جنایت از زندان آزاد شد. گزارشها از ایران حاکی است که این فرد بهرغم قتل عمد دخترش، با بهرهبرداری از خلأهای قانونی و حمایتهای آشکار و پنهان، از مجازات جدی مصون مانده است.
بر پایه قوانین کیفری برگرفته از فقه اسلامی، پدر «مالک جان» فرزند تلقی میشود و از مجازات قصاص در قتل فرزند معاف است. در بهترین حالت، مجازات چنین جنایتی، تا سقف ۱۰ سال زندان است؛ اما حتی همین حکم سبک نیز غالباً به اجرا درنمیآید. آزادی این پدر تنها پس از گذشت سه ماه، بار دیگر نشان داد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، جان دختران در برابر اراده پدران فاقد ارزش حقوقی است.
از سویی دیگر، گزارشها حاکی است یکی از دامادهای این فرد، عضو نهاد سرکوبگر سپاه پاسداران است؛ ارتباطی که میتواند در تسریع آزادی او نقش داشته باشد. این رویداد نه تنها خانواده مقتول را با اندوه مضاعف و زخم بیعدالتی رها میکند، بلکه پیام هشداردهندهای به کل جامعه میفرستد: در جمهوری اسلامی، خشونت پدرانه علیه زنان نهتنها نادیده گرفته میشود، بلکه به شکلی ساختاری مورد چشمپوشی و حتی مشروعیت قانونی قرار میگیرد.
این نظام حقوقی، بهجای حمایت از قربانیان، زمینهساز بازتولید خشونت و تقویت حس مصونیت برای مرتکبان جنایت است. وقتی قتل دختر، تنها سه ماه حبس در پی داشته باشد، دیگر چهگونه میتوان از عدالت و امنیت برای زنان سخن گفت؟
مردان با اطلاع از همین نقض و بیعدالتیهای قانونی است که دختر خود را میکشند!
#دنیا_حسینی #دخترکشی #زن_کشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پاسخ زنان ایرانی به خامنهای!
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/cartoon_womens_cycling_akhound/
خامنهای:
«دوچرخهسواری زنان در مجامع عمومی حرام است.»
سوال: آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز هست ؟
جواب خامنهای: دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
منبع: وبسایت خامنهای
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/cartoon_womens_cycling_akhound/
خامنهای:
«دوچرخهسواری زنان در مجامع عمومی حرام است.»
سوال: آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز هست ؟
جواب خامنهای: دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
منبع: وبسایت خامنهای
#یاری_مدنی_توانا #زن_زندگی_آزادی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
«تهدیدها همچنان ادامه دارد. از پیامکهای تهدیدآمیز که حتی به خانوادههایمان هم ارسال میشود تا تهدید به ارائه لایحه دیگری که دولت میخواهد درباره «حجاب و عفاف» بنویسد.
اما پاسخ ما زنان ایرانی به تهدیدها همین اتحاد است همین تصمیم به رسیدن به آزادی. همین شجاعت است.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
شما برای آزادی و رسیدن به آن چه کاری انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
اما پاسخ ما زنان ایرانی به تهدیدها همین اتحاد است همین تصمیم به رسیدن به آزادی. همین شجاعت است.»
پیام ارسالی از همراهان توانا
شما برای آزادی و رسیدن به آن چه کاری انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام مهرداد قربانی چند روز پیش از سر مزارش، زادروزش را گرامی داشتند
مهرداد قربانی، فرزند محمدحسین و زینب، متولد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ و ساکن محله کوی قائم زنجان بود. او در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان خیزش انقلابی پس از قتل مهسا امینی، به خیابان رفت. حوالی ساعت ۹ شب، در نزدیکی میدان قائم، هدف شلیک نیروهای امنیتی قرار گرفت. گلوله ساچمهای از فاصله نزدیک به پشت سر و پهلویش اصابت کرد و در حالی که غرق در خون بود، مأموران مانع انتقال او به بیمارستان شدند.
با کمک شهروندان به خانه منتقل شد و سپس خانوادهاش او را به بیمارستان ولیعصر زنجان رساندند، اما بر اثر شدت جراحات جان باخت. پزشکی قانونی علت مرگ را خونریزی شدید داخلی و خارجی ناشی از اصابت اجسام فلزی اعلام کرد.
پیکر او در سکوت و تحت فشار امنیتی در بهشتزهرای زنجان، قطعه ۷، به خاک سپرده شد. با وجود شناسایی قاتل از میان نیروهای مسلح، دادگاه پس از نه ماه رسیدگی، او را به دلایل غیرشفاف تبرئه کرد. خانواده مهرداد، در برابر تهدیدها برای پذیرش دیه، مقاومت کرده و خواستار اجرای عدالت شدند.
#مهرداذ_قربانی #زنجان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهرداد قربانی، فرزند محمدحسین و زینب، متولد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ و ساکن محله کوی قائم زنجان بود. او در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان خیزش انقلابی پس از قتل مهسا امینی، به خیابان رفت. حوالی ساعت ۹ شب، در نزدیکی میدان قائم، هدف شلیک نیروهای امنیتی قرار گرفت. گلوله ساچمهای از فاصله نزدیک به پشت سر و پهلویش اصابت کرد و در حالی که غرق در خون بود، مأموران مانع انتقال او به بیمارستان شدند.
با کمک شهروندان به خانه منتقل شد و سپس خانوادهاش او را به بیمارستان ولیعصر زنجان رساندند، اما بر اثر شدت جراحات جان باخت. پزشکی قانونی علت مرگ را خونریزی شدید داخلی و خارجی ناشی از اصابت اجسام فلزی اعلام کرد.
پیکر او در سکوت و تحت فشار امنیتی در بهشتزهرای زنجان، قطعه ۷، به خاک سپرده شد. با وجود شناسایی قاتل از میان نیروهای مسلح، دادگاه پس از نه ماه رسیدگی، او را به دلایل غیرشفاف تبرئه کرد. خانواده مهرداد، در برابر تهدیدها برای پذیرش دیه، مقاومت کرده و خواستار اجرای عدالت شدند.
#مهرداذ_قربانی #زنجان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد اعدام فرخرو پارسا
فرخرو پارسا؛ از وزارت تا اعدام
پنجشنبه، ۱۸ اردیبهشت چهل سال پیش، فرخرو پارسا میان چوبه و چادر، چوبه دار را برگزید. او اولین مدیر کل زن در ایران و نخستین وزیر زن ایران بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷، با اینکه سالها از برکناری از مقام وزارتش میگذشت، در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست محمدی گیلانی محاکمه و به عنوان «مفسد فی الارض» اعدام شد.
اولین وزیر زن در تاریخ ایران
پارسا در سال ۱۳۴۷ به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب شد. در زمان وزارت او، زنان به مشاغل مهم اداری بیش از سایر وزارتخانهها راه یافتند. از دیگر اقدامات وی حذف آموزش زبان عربی از دروس دبیرستان و تأکید بر آموزش و یادگیری زبان انگلیسی بود که به یکی از موارد کیفرخواست او بعد از انقلاب در دادگاه نیز تبدیل شد. او همچنین برای اولینبار دستور داد تا در نقاط روستایی کشور به منظور برخورداری دختران از تحصیلات عالی دبیرستانهای مختلط پسرانه و دخترانه تشکیل شود. فرخرو همچنین طی رایزنیهایی با ساواک قرار بر عدم بازداشت معلمان توسط ساواک در محیط تحصیل گذاشته بود. پارسا در سال ۱۳۵۳ از وزارت فرهنگ کناره رفت.
بعد از وقوع انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۸ به همراه همسرش در منزل مسکونی پسرشان بازداشت شد. شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی از روز دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ محاکمه فرخرو پارسا و همایون جابر انصاری، وزیر مسکن و شهرسازی کابینه هویدا را آغاز کرد. ریاست دادگاه او را محمدی گیلانی بر عهده داشت که بعدتر بسیاری از جوانان چپ و مجاهد را نیز به جوخه اعدام سپرد. پارسا از سرکردن چادر در دادگاه و نزد محمدی گیلانی خودداری میکرد.
روزنامه کیهان در شماره روز ٧ اردیبهشت ۱۳۵۹، متن دفاعیات پارسا را منتشر کرد او گفته بود: «راجع به اتهام داشتن روابط نامشروع من با رییس دفترم که در کیفرخواست به آن اشاره شده باید بگویم که به قرآن مجید سوگند میخورم که هیچگونه روابطی بهجز روابط اداری بین ما حاکم نبوده است.»
وی سپس به شرح مفاد بخشنامههایی که برای تدریس تعلیمات دینی و قران به تمام ادارات و موسسات تابعه وزارت آموزش و پرورش صادر کرده بود پرداخت و در قسمتی از اظهارات خود گفت:
«در آن زمان از کسانی امثال دکتر محمدجواد باهنر و آیتالله برقعی دعوت به عمل آمد که در تهیه و ترجمه دروس تعلیمات دینی و قرآن با این وزارتخانه همکاری به عمل آورند و کتابهای لازم را تهیه نمایند.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/rrokhroo_parsa/
#یاری_مدنی_توانا #فرخرو_پارسا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
فرخرو پارسا؛ از وزارت تا اعدام
پنجشنبه، ۱۸ اردیبهشت چهل سال پیش، فرخرو پارسا میان چوبه و چادر، چوبه دار را برگزید. او اولین مدیر کل زن در ایران و نخستین وزیر زن ایران بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷، با اینکه سالها از برکناری از مقام وزارتش میگذشت، در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست محمدی گیلانی محاکمه و به عنوان «مفسد فی الارض» اعدام شد.
اولین وزیر زن در تاریخ ایران
پارسا در سال ۱۳۴۷ به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب شد. در زمان وزارت او، زنان به مشاغل مهم اداری بیش از سایر وزارتخانهها راه یافتند. از دیگر اقدامات وی حذف آموزش زبان عربی از دروس دبیرستان و تأکید بر آموزش و یادگیری زبان انگلیسی بود که به یکی از موارد کیفرخواست او بعد از انقلاب در دادگاه نیز تبدیل شد. او همچنین برای اولینبار دستور داد تا در نقاط روستایی کشور به منظور برخورداری دختران از تحصیلات عالی دبیرستانهای مختلط پسرانه و دخترانه تشکیل شود. فرخرو همچنین طی رایزنیهایی با ساواک قرار بر عدم بازداشت معلمان توسط ساواک در محیط تحصیل گذاشته بود. پارسا در سال ۱۳۵۳ از وزارت فرهنگ کناره رفت.
بعد از وقوع انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۸ به همراه همسرش در منزل مسکونی پسرشان بازداشت شد. شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی از روز دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ محاکمه فرخرو پارسا و همایون جابر انصاری، وزیر مسکن و شهرسازی کابینه هویدا را آغاز کرد. ریاست دادگاه او را محمدی گیلانی بر عهده داشت که بعدتر بسیاری از جوانان چپ و مجاهد را نیز به جوخه اعدام سپرد. پارسا از سرکردن چادر در دادگاه و نزد محمدی گیلانی خودداری میکرد.
روزنامه کیهان در شماره روز ٧ اردیبهشت ۱۳۵۹، متن دفاعیات پارسا را منتشر کرد او گفته بود: «راجع به اتهام داشتن روابط نامشروع من با رییس دفترم که در کیفرخواست به آن اشاره شده باید بگویم که به قرآن مجید سوگند میخورم که هیچگونه روابطی بهجز روابط اداری بین ما حاکم نبوده است.»
وی سپس به شرح مفاد بخشنامههایی که برای تدریس تعلیمات دینی و قران به تمام ادارات و موسسات تابعه وزارت آموزش و پرورش صادر کرده بود پرداخت و در قسمتی از اظهارات خود گفت:
«در آن زمان از کسانی امثال دکتر محمدجواد باهنر و آیتالله برقعی دعوت به عمل آمد که در تهیه و ترجمه دروس تعلیمات دینی و قرآن با این وزارتخانه همکاری به عمل آورند و کتابهای لازم را تهیه نمایند.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/rrokhroo_parsa/
#یاری_مدنی_توانا #فرخرو_پارسا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
آرمین، برادر جاویدنام آیدا رستمی، این تصاویر را به اشتراک گذاشت و نوشت:
«آخرین اعلامیههایی که دکتر آیدا با دست خط خودش نوشت
چند روز قبل از انکه جاودانه شود.
یه روز از سر کار برگشتم خونه ...
در خونه رو که باز کردم، انگار وارد سنگر انقلاب شدم.
آیدا پشت میز نشسته بود،
اطرافش پر از کاغذ، چند تا ماژیک رنگی،
و دستخطی که خودش فریاد بود، نه نوشته.
مینوشت:
«زن، زندگی، آزادی – مرد، میهن، آبادی»
📌برای فراخوان اعتراضات سراسری در تاریخ ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ....
سال ۱۴۰۱.
دقیقاً چند روز پیش از اونکه گلولههای وحشت، تن پاکش رو هدف بگیرن.
با دل آشوب، با بغضی در گلو گفتم:
«آیدا... ما پشت و پناهی نداریم، اگه بلایی سرت بیاد..........!!!!!»
آروم نگاهم کرد.
چشماش مثل شعله میسوخت.
گفت:
«تهش مرگه؟
مرگ کوچیکتر از آرمانیه که ما براش میجنگیم.
ما از مرگ نمیترسیم،
مرگ از ما باید بترسه.»
بعد نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
«نسلی که بیدار شده، دیگه خواب نمیره.
این راه برگشت نداره.
ما برای پیروزی بلند شدیم،
برای نجات، برای ساختن، برای آزادی.»
و باز شروع کرد به نوشتن…
کلمههاش گلوله نبود، نور بود.
هر اعلامیه، نوری توی شب تار.
و اون، فانوسبهدست، پیشاپیش همه میرفت…
بیتردید. بیتوقف. بیتسلیم.
مراعهدیست با جانان......»
#دکتر_آیدا_رستمی
#آرمین_رستمی #دادخواهی_ادامه_دارد
#آیدا_رستمی #پزشکان_شریف #زن_زندگی_آزادی #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آخرین اعلامیههایی که دکتر آیدا با دست خط خودش نوشت
چند روز قبل از انکه جاودانه شود.
یه روز از سر کار برگشتم خونه ...
در خونه رو که باز کردم، انگار وارد سنگر انقلاب شدم.
آیدا پشت میز نشسته بود،
اطرافش پر از کاغذ، چند تا ماژیک رنگی،
و دستخطی که خودش فریاد بود، نه نوشته.
مینوشت:
«زن، زندگی، آزادی – مرد، میهن، آبادی»
📌برای فراخوان اعتراضات سراسری در تاریخ ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ....
سال ۱۴۰۱.
دقیقاً چند روز پیش از اونکه گلولههای وحشت، تن پاکش رو هدف بگیرن.
با دل آشوب، با بغضی در گلو گفتم:
«آیدا... ما پشت و پناهی نداریم، اگه بلایی سرت بیاد..........!!!!!»
آروم نگاهم کرد.
چشماش مثل شعله میسوخت.
گفت:
«تهش مرگه؟
مرگ کوچیکتر از آرمانیه که ما براش میجنگیم.
ما از مرگ نمیترسیم،
مرگ از ما باید بترسه.»
بعد نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
«نسلی که بیدار شده، دیگه خواب نمیره.
این راه برگشت نداره.
ما برای پیروزی بلند شدیم،
برای نجات، برای ساختن، برای آزادی.»
و باز شروع کرد به نوشتن…
کلمههاش گلوله نبود، نور بود.
هر اعلامیه، نوری توی شب تار.
و اون، فانوسبهدست، پیشاپیش همه میرفت…
بیتردید. بیتوقف. بیتسلیم.
مراعهدیست با جانان......»
#دکتر_آیدا_رستمی
#آرمین_رستمی #دادخواهی_ادامه_دارد
#آیدا_رستمی #پزشکان_شریف #زن_زندگی_آزادی #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی قانون پشت قاتل میایستد؛ سکوت قانون، صدای خون: ریشههای مذهبی و ساختاری خشونت علیه زنان در جمهوری اسلامی
حسن باقرینیا
قتل زنان توسط همسران یا پدرانشان، که در ماههای اخیر بار دیگر به شکلی تلخ در صدر اخبار قرار گرفته، تنها وقایع فردی یا خانوادگی نیستند. این رویدادها، تجلی بیرونی نوعی خشونت ساختاری هستند که در لایههای قانون، فرهنگ، و تفسیر دینی در جمهوری اسلامی ریشه دواندهاند.
یکی از مهمترین موانع در مسیر حمایت قانونی از زنان در ایران، برداشتهای مردسالارانه از متون دینی است. آیات و احادیثی نظیر «الرجال قوامون على النساء» یا «واضربوهن»، در تفاسیر سنتی فقهی، همواره بهگونهای تعبیر شدهاند که مرد را در جایگاه قیم، حاکم و حتی گاه تنبیهکننده زن قرار میدهند. این تفاسیر، اغلب با احادیثی همراه شدهاند که به شکلگیری ساختارهای نابرابر در خانواده مشروعیت میبخشند؛ احادیثی که زن را فاقد عقل کامل، ناتوان در تصمیمگیری، و موجودی تابع نشان میدهند.
مشکل زمانی عمیقتر میشود که نظام حقوقی جمهوری اسلامی، به جای استفاده از یافتههای علوم انسانی مدرن مانند روانشناسی، جامعهشناسی و جرمشناسی در تدوین قوانین، صرفاً بر این تفاسیر سنتی تکیه میکند. همین نگاه است که سبب شده لایحه «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» پس از ۱۲ سال رفتوآمد میان دولت، قوه قضاییه و مجلس، نهایتاً با تغییر محتوا و حذف مفاد حمایتی، از سوی دولت پس گرفته شود.
خشونت خانگی، حتی اگر به لحاظ آماری نسبت به برخی جرایم دیگر کمتر باشد، به دلیل اثرات عمیق و گستردهاش بر ساختار خانواده و روان جامعه، باید با حساسیت ویژه مورد توجه قرار گیرد. اما در جمهوری اسلامی، قوانین نهتنها از زنان در برابر این نوع خشونت حمایت نمیکنند، بلکه در مواردی، پدر یا شوهر را بهواسطه نقش «شرعی» و «قانونی» خود، از مسئولیت کیفری معاف میسازند.
ادامه چنین وضعیتی، به معنای نهادینهسازی خشونت در سطح قانون و عرف است؛ خشونتی که در آن، زن نه قربانی، بلکه گاه متهم تلقی میشود. در دنیایی که معیارهای حقوقی و انسانی روزبهروز به سوی عدالت جنسیتی پیش میروند، اصرار بر حفظ ساختارهای تبعیضآمیز مذهبی، تنها به عمیقتر شدن شکاف میان ملت و حاکمیت منجر خواهد شد.
#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی #دختر_کشی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسن باقرینیا
قتل زنان توسط همسران یا پدرانشان، که در ماههای اخیر بار دیگر به شکلی تلخ در صدر اخبار قرار گرفته، تنها وقایع فردی یا خانوادگی نیستند. این رویدادها، تجلی بیرونی نوعی خشونت ساختاری هستند که در لایههای قانون، فرهنگ، و تفسیر دینی در جمهوری اسلامی ریشه دواندهاند.
یکی از مهمترین موانع در مسیر حمایت قانونی از زنان در ایران، برداشتهای مردسالارانه از متون دینی است. آیات و احادیثی نظیر «الرجال قوامون على النساء» یا «واضربوهن»، در تفاسیر سنتی فقهی، همواره بهگونهای تعبیر شدهاند که مرد را در جایگاه قیم، حاکم و حتی گاه تنبیهکننده زن قرار میدهند. این تفاسیر، اغلب با احادیثی همراه شدهاند که به شکلگیری ساختارهای نابرابر در خانواده مشروعیت میبخشند؛ احادیثی که زن را فاقد عقل کامل، ناتوان در تصمیمگیری، و موجودی تابع نشان میدهند.
مشکل زمانی عمیقتر میشود که نظام حقوقی جمهوری اسلامی، به جای استفاده از یافتههای علوم انسانی مدرن مانند روانشناسی، جامعهشناسی و جرمشناسی در تدوین قوانین، صرفاً بر این تفاسیر سنتی تکیه میکند. همین نگاه است که سبب شده لایحه «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» پس از ۱۲ سال رفتوآمد میان دولت، قوه قضاییه و مجلس، نهایتاً با تغییر محتوا و حذف مفاد حمایتی، از سوی دولت پس گرفته شود.
خشونت خانگی، حتی اگر به لحاظ آماری نسبت به برخی جرایم دیگر کمتر باشد، به دلیل اثرات عمیق و گستردهاش بر ساختار خانواده و روان جامعه، باید با حساسیت ویژه مورد توجه قرار گیرد. اما در جمهوری اسلامی، قوانین نهتنها از زنان در برابر این نوع خشونت حمایت نمیکنند، بلکه در مواردی، پدر یا شوهر را بهواسطه نقش «شرعی» و «قانونی» خود، از مسئولیت کیفری معاف میسازند.
ادامه چنین وضعیتی، به معنای نهادینهسازی خشونت در سطح قانون و عرف است؛ خشونتی که در آن، زن نه قربانی، بلکه گاه متهم تلقی میشود. در دنیایی که معیارهای حقوقی و انسانی روزبهروز به سوی عدالت جنسیتی پیش میروند، اصرار بر حفظ ساختارهای تبعیضآمیز مذهبی، تنها به عمیقتر شدن شکاف میان ملت و حاکمیت منجر خواهد شد.
#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی #دختر_کشی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تندیس شنی محمدرسول مؤمنیزاده
کاری از فرهاد پوریاری، در سواحل عمان
محمدرسول مومنزاده که به همراه برادرش در اعتراضات رشت بود، در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی از فاصله یک متری کشته شد. ماموران پس از شلیک با وجود خونریزی شدید محمد رسول با باتوم دو برادر را کتک زدند و آنها را زیر مشت و لگد گرفتند.
حکومت با فرستادن تعداد زیادی مامور لباس شخصی در مراسم تدفین و فیلمبرداری، خانواده مومنزاده را تهدید و تحت فشار قرار داد. برخلاف فشارها اما مادرش گفت: «دادخواهم و نمیگذارم خون او پایمال شود.» خامنهای مسول مستقیم قتل محمد رسول و صدها بیگناه دیگر این سرزمین است که بدون هیچ تاوانی در خون غلتیدند. محمد رسول بیگناه بود و جانش را در راه آزادی و برای مردمش از دست داد.
#محمدرسول_مومنی_زاده #رشت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از فرهاد پوریاری، در سواحل عمان
محمدرسول مومنزاده که به همراه برادرش در اعتراضات رشت بود، در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی از فاصله یک متری کشته شد. ماموران پس از شلیک با وجود خونریزی شدید محمد رسول با باتوم دو برادر را کتک زدند و آنها را زیر مشت و لگد گرفتند.
حکومت با فرستادن تعداد زیادی مامور لباس شخصی در مراسم تدفین و فیلمبرداری، خانواده مومنزاده را تهدید و تحت فشار قرار داد. برخلاف فشارها اما مادرش گفت: «دادخواهم و نمیگذارم خون او پایمال شود.» خامنهای مسول مستقیم قتل محمد رسول و صدها بیگناه دیگر این سرزمین است که بدون هیچ تاوانی در خون غلتیدند. محمد رسول بیگناه بود و جانش را در راه آزادی و برای مردمش از دست داد.
#محمدرسول_مومنی_زاده #رشت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech