آموزشکده توانا
53.5K subscribers
33.6K photos
38.6K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
وریا غفوری، بازیکن سابق تیم فوتبال ایران، در واکنش به قتل الهه حسین‌نژاد، در استوری اینستاگرام نوشت:

«قتل الهه حسین‌نژاد تنها یک جنایت فردی نیست، بلکه بازتابی از مشکلات ساختاری و آسیب‌های اجتماعی و روانی در جامعه ایران است.
برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی نیاز به اقدامات جدی در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وجود دارد.»


.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، برای انواع همایش‌های ایدئولوژیک بودجه صرف می‌کند، ولی با تضعیف نهاد دانشگاه (ازطریق استخدام اساتید گزینشی بر اساس معیارهای ایدئولوژیک، اخراج یا بازنشسته کردن استادان قدیمی و مستقل، کمبود بودجه و ...) و تضعیف رشته‌های علوم انسانی جامعه را از بازخورد و تحلیل علمی آسیب‌های اجتماعی محروم می‌کند.
مشکلات ساختاری و اجتماعی و روانی ایران، ریشه در فساد، تبعیض، نگاه ایدئولوژیک، سرکوب آزادی‌های اجتماعی و آزادی بیان، ترویج آموزش ایدئولوژیک، عدم ارائه آموزش‌های لازم، رانت‌خواری، فقر و فاصله طبقاتی، افزایش حاشیه‌نشینی و ... دارد که مسبب همه این‌ها شیوه حکمرانی حکومت استبداد دینی جمهوری اسلامی است.

#الهه_حسین_نژاد #وریا_غفوری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
حکومتِ زندگی یا حکومتِ سرکوب؟

الهه حسین‌نژاد و مسئولیتی که حکومت از آن می‌گریزد

✍️سیاوش آبان

قتل الهه حسین‌نژاد، زن ۲۴ ساله‌ ساکن اسلامشهر، بار دیگر پرسشی قدیمی اما بنیادی را پیش می‌کشد: وظیفه‌ی حکومت چیست؟ اگر حکومت، ابتدایی‌ترین مسئولیت خود؛ یعنی حفاظت از جان شهروندان را فراموش کند، پس نقش آن چیست؟ حمایت یا کنترل؟ زندگی یا سرکوب؟

الهه، زنی مستقل و نان‌آور خانواده، پس از پایان یک روز کاری، در مسیر بازگشت از سعادت‌آباد به اسلامشهر، به دست بهمن فرزانه، مردی ۳۱ ساله که در تهران مسافرکشی می‌کرد، به قتل رسید. بر اساس روایت رسمی پلیس، قاتل پس از مشاهده‌ی گوشی همراه الهه، به نیت سرقت، او را با چاقو به قتل رسانده و پیکرش را در بیابان‌های اطراف تهران رها کرده است.

اما برخی رسانه‌ها، از جمله خبرگزاری میزان وابسته به قوه‌ی قضاییه، از «نیت شوم» قاتل سخن گفته‌اند؛ عبارتی آشنا در ادبیات قضایی جمهوری اسلامی که معمولاً اشاره به قصد تعرض جنسی دارد.

در روزهای پس از قتل، تصاویری از شبکه‌های اجتماعی منتسب به متهم منتشر شد که او را در فضای هیئت‌های مذهبی و در کنار نمادهایی از وفاداری به رهبری جمهوری اسلامی نشان می‌داد. این تصاویر به‌تنهایی دلیلی برای انگیزه‌ای سیاسی یا ایدئولوژیک نیستند، اما در کنار لحن مردسالارانه و تحقیرآمیز بازجوها در ویدیوهای منتشرشده، این نگرانی را تقویت می‌کند که خشونت رواشده، صرفاً محصول یک تصمیم لحظه‌ای یا انگیزه مالی نبوده است.

اما فراتر از انگیزه‌های فردی، آن‌چه قطعی‌ست، بسترهای ساختاری‌ای‌ست که چنین جنایاتی را ممکن می‌سازند: از فروپاشی امنیت شهری و فقر ساختاری تا بی‌تفاوتی نهادهای حاکم نسبت به خشونت علیه زنان.

در جامعه‌ای که خیابان‌هایش ناامن، نظارت بر رانندگان پلتفرم‌های شهری غایب و سازوکار حمایت اجتماعی فروپاشیده است، امنیت نه یک حق، بلکه امری وابسته به شانس است. زنی که در جامعه‌ی امروز ایران، خواه برای تأمین معاش، خواه برای ایفای نقش اجتماعی خود، در فضای عمومی حاضر می‌شود، هر بار با خطرِ مرگ، آزار یا خشونت مواجه است.

حتی اگر انگیزه‌ی قتل را صرفاً «سرقت» بدانیم، باز هم ریشه در فقر دارد. نه‌ فقط فقر قاتل، بلکه فقر قربانی؛ زنی که بدون حمایت دولتی، مجبور بود بار معیشت خانواده را به‌تنهایی به دوش بکشد. زنانی مانند الهه، اغلب بدون ‌بیمه، فاقد امنیت شغلی و در حاشیه‌ی اقتصاد رسمی هستند.

اما زن‌بودن در جمهوری اسلامی، خود یک خطر است. حکومتی که پلیس‌اش در خیابان به دنبال تار موی زنان است، اما در برابر تهدیدهای واقعی به جان آن‌ها سکوت می‌کند، امنیت را به مفهومی متناقض و گزینشی بدل کرده است. خشونت علیه زنان در ایران فقط در خانه نیست، در خیابان، سیاست، قانون و قدرت نیز ریشه دارد.

حکومتی که میلیاردها صرف نهادهای امنیتی و دستگاه‌های سانسور می‌کند، اما از حفاظت یک زن در مسیر بازگشت به خانه ناتوان است، دیگر نمی‌تواند خود را حکومتِ زندگی بنامد. چنین حکومتی با سکوت و بی‌عملی‌اش، مرگ را بازتولید می‌کند.

الهه، قربانی یک فرد نبود؛ قربانی غیاب حکومتی بود که در ظاهر حاکم است، اما در عمل، ابتدایی‌ترین وظیفه‌اش را که حفظ جان شهروندان است، رها کرده است.

الهه فقط یک قربانی نیست؛ او نشانه‌ای‌ست از سیستمی که در برابر سکوت ما، یکی‌یکی زندگی‌ها را می‌گیرد.

حکومتِ زندگی یا حکومتِ سرکوب؟
انتخاب با ما نیست، اما پرسش با ماست. و گاهی، پرسیدن، خود شکلِ مقاومت است.

#الهه_حسین_نژاد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز زادروز جاویدنام محمدحسین عرفان بود.

جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیب‌دیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حمله‌ور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آن‌ها می‌روند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب می‌بیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست می‌دهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیف‌تر می‌شود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار می‌دهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او می‌گیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی می‌کنند.

محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.

m_erfan95

#محمد_حسین_عرفان #محمدحسین_عرفان #آبان_خونین_۹۸ #آبان_ادامه_دارد #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۸۰۰ فعال سیاسی‌مدنی با انتشار بیانیه‌ای در باره وضعیت سلامت ابوالفضل قدیانی، در زندان هشدار دادند.

ابوالفضل قدیانی ۸۰ ساله است و با وجود ابتلا به بیماری‌های متعدد همچنان در زندان محبوس است. در روزهای گذشته هنگامی که این زندانی سیاسی با انتقال به بیمارستان با دستبند و پابند، مخالفت کرد، از حق درمان محروم شد اما پس از اعتراض جامعه مدنی، نهایتا بدون این محدودیت‌ها به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شد و کماکان در بخش مراقبت‌های ویژه قلب (CCU) بستری است. به گفته فرزند ابوالفضل قدیانی:
"پدرش نظام قضایی فعلی را به رسمیت نمی‌شناسد و حاضر به تمکین در برابر روش‌هایی که ناقض کرامت زندانیان سیاسی است، نیست."

متن کامل بیانیه صادرشده فعالان سیاسی‌مدنی:
«ما، امضاکنندگان این نامه، جمعی از شهروندان، فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی کشور، با ابراز نگرانی جدی نسبت به وضعیت سلامت و شرایط جسمی جناب آقای ابوالفضل قدیانی، که در ۸۰ سالگی از بیماری‌های مزمن و جدی رنج می‌برد، خواستار بازنگری فوری در وضعیت قضایی و آزادی ایشان، دستکم با توجه به ترتیبات قانونی مختلف از جمله توقف، مرخصی و … هستیم.
#ابوالفضل_قدیانی امروز در شرایطی قرار دارد که تداوم حبس می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری برای جان و سلامت وی به‌همراه داشته باشد.
ما بر این باوریم که ادامه بازداشت ایشان، نه‌تنها با موازین قانونی و انسانی سازگار نیست، که با حفظ کرامت انسان نیز در تضاد است.
بنابراین انتظار می‌رود با صدور دستورات عاجل و قاطع، زمینه بررسی مجدد وضعیت آقای قدیانی فراهم و با اقدام به موقع، از بروز هرگونه آسیب بیشتر به سلامت ایشان جلوگیری شود.»

صدای زندانیان باشیم

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
افشاشدن این فاجعه‌ها یکی پس از دیگری نشان از نبود سلامت روان در جامعه است. نشان از عمق بحرانی که هنوز تمام آن قابل مشاهده نیست.
مردی زن جوانی را به مدت ۶ سال در قفس پرندگان زندانی کرده و به او تجاوز می‌کرده. این زن دختر خردسالی هم داشته که همراه او محبوس شده بوده، مرد هم زن تجاوز می‌کرده هم به فرزند خردسال زن. زن چند باری تلاش کرده فرار کند اما هر بار بازگردانده می‌شده. حتی یک بار حین فرار پاهایش شکسته‌اند.
ابعاد این فاجعه هنوز کامل روشن نشده اما به گزارش خبرگزاری‌های داخلی مرد اکنون به قتل رسیده و زن هم در زندان سپیدار اهواز محبوس است.

از یاد نبریم اسیدپاشی‌ها زن‌آزاری‌ها زن‌کشی‌ها قتل دختران و زنان و این چرخه را که پایانی بر آن نیست در سایه حاکمیت جمهوری اسلامی.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #تجاوز #ایران #اهواز
@Tavaana_TavaanaTech