سالروز سعید نفیسی، محققی برجسته
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به سعید نفیسی مورخ و ادیب و نمایشنامهنویس اشاره کرد. او در بسیاری از برنامههای ادبی رادیو که در زمینهی ادبیات و همینطور ایرانشناسی بود به عنوان کارشناس حضور پیدا میکرد.» وجوه مختلف و متفاوت شخصیت علمی نفیسی تا اندازهای است که عبدالحسین زرینکوب او شخصیتی چند بعدی: #مورخ، #محقق، #ادیب، #منتقد، #نویسنده، #مترجم، #زبانشناس و #روزنامهنگار معرفی میکند.
یاد این استاد گرانمایه گرامی!
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_Tavaanatech
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به سعید نفیسی مورخ و ادیب و نمایشنامهنویس اشاره کرد. او در بسیاری از برنامههای ادبی رادیو که در زمینهی ادبیات و همینطور ایرانشناسی بود به عنوان کارشناس حضور پیدا میکرد.» وجوه مختلف و متفاوت شخصیت علمی نفیسی تا اندازهای است که عبدالحسین زرینکوب او شخصیتی چند بعدی: #مورخ، #محقق، #ادیب، #منتقد، #نویسنده، #مترجم، #زبانشناس و #روزنامهنگار معرفی میکند.
یاد این استاد گرانمایه گرامی!
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
سعید نفیسی، محققی برجسته
توانا - سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشک
بیست و یک سال پیش در چنین روزی #نویسنده و #ادیب و #شاعر و #پژوهشگر، علیاکبر سعیدی سیرجانی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی جان باخت. او را به وسیلهی شیاف پتاسیم کشتند.
در این ویدئو کوتاه #سعیدی_سیرجانی بین دو نوع خدا تفاوت میگذارد و ...
برای آشنایی بیشتر با سعیدی سیرجانی خواندن لینک زیر میتواند سودمند باشد:
https://goo.gl/1qRcV5
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
#کشتار_مخالفان #حقوق_بشر #آزادی_بیان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در این ویدئو کوتاه #سعیدی_سیرجانی بین دو نوع خدا تفاوت میگذارد و ...
برای آشنایی بیشتر با سعیدی سیرجانی خواندن لینک زیر میتواند سودمند باشد:
https://goo.gl/1qRcV5
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
#کشتار_مخالفان #حقوق_بشر #آزادی_بیان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
سعیدی سیرجانی؛ کشتهی راه قلم - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
«سعیدی سیرجانی را هم کشتند، شاهکار تازه جمهوری اسلامی. حتی اگر این طور که ادعا میکنند به “مرگ طبیعی” مرده باشد، اینکه پیرمردی ضعیف ۱۰ ماه تمام زیر دست این بزرگواران دوام آورده عجیب است. از برکات الطاف (آنان) باید خیلی پیش از اینها میمرد؛ البته “به مرگ…
به مناسبت سالگرد درگذشت محمدعلی فروغی، #سیاستمدار #لیبرال
محمدعلی #فروغی، فروغ ِ #دانش و #سیاست
شاید بسیاری از مردم عادی محمدعلی فروغی را نمیشناختند و یا اگر میشناختند دقیقا نمیدانستند که #محمدعلی_فروغی و یادداشتهای روزانهاش چه نسبتی با امروز و شرایط امروز و مناسبات این روزها دارد تا اینکه یک روز گرم تابستانی ساعت ۹:۳۰ دقیقهی صبح سال ۱۳۹۴، و پس از اتمام مذاکرات جمهوری اسلامی و غرب بر سر مناقشات هستهای جمهوری اسلامی، کتاب «یادداشتهای روزانهی محمدعلی فروغی» که به خواستاری #ایرج_افشار و کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش منتشر شده است به وسیلهی غلامعلی حداد عادل، به محمدجواد #ظریف، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی هدیه داده شود.
محمدعلی فروغی که بود؟
محمدعلی فروغی، #روشنفکر، #مترجم، #ادیب، #فلسفهنگار، #روزنامهنگار، سیاستمدار و #دیپلمات و همچنین نمایندهی #مجلس، #وزیر و #نخستوزیر ایران بود.محمدعلی فروغی در ۱۲۴۵ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسین فروغی مشهور به ذکاءالملک اول از #رجال صاحبنام و ادیب دورهی #قاجار به شمار میرفت و لقب فروغی را #ناصرالدینشاه به او داد.
محمدعلی فروغی پس از صدور فرمان #مشروطیت در قسمت دبیرخانهی مجلس شروع به کار کرد و در دورهی دوم مجلس که پس از #استبداد صغیر و خلع محمدعلیشاه انجام گرفت نمایندهی مردم تهران شد و در سال ۱۲۸۹ شمسی توانست به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده بشود. پس از مدتی فروغی از ریاست مجلس کناره گرفت و در مقام نایب رئیس مجلس در کنار میرزا حسینخان موتمنالملک به کار خود ادامه داد. پس از انحلال مجلس دوم، فروغی در کابینهی صمصامالسطنه به مقام #وزارت #عدلیه رسید. در دورهی سوم نیز فروغی به #نمایندگی #مردم #تهران برگزیده شد. در سال ۱۲۹۳ میرزا حسین پیرنیا، وزارت عدلیه در کابینهی خود را به فروغی سپرد. فروغی در سال ۱۲۹۸ شمسی به عضویت در هیئت نمایندگی ایران به کنفرانس #صلح #پاریس رفت و در این کنفرانس تلاش کرد دعاوی مالی و سیاسی ایران را که مولود #جنگ_جهانی اول بود مطرح کند. البته فروغی و تیمش در این دعوا نتیجهی مثبتی نگرفتند و #خسارات سنگین ایران در این جنگ هیچگاه پرداخت نشد.
در سال ۱۳۰۴ شمسی طرح نمایندگان مجلس مبنی بر خلع نظام قاجار به تصویب رسید و حکومت موقت به «#رضاخان، سردار سپه» سپرده شد و فروغی نیز در همین روز نخستوزیر شد. او به تاسیس مجلس موسسان مبادرت ورزید و از جملهی افرادی بود که #سلطنت را با اصلاح چند اصل متمم #قانون_اساسی در خانوادهی پهلوی استمرار بخشید. فروغی به مدت شش ماه اولین نخستوزیر رضاشاه بود. فروغی بعدها نیز پستهای سیاسی بسیاری پذیرفت.
محمدعلی فروغی سالها بعد «#فرهنگستان ایران» را تاسیس کرد.
داریوش #آشوری، مترجم و نویسندهی معاصر که در حوزهی واژهسازی نیز پژوهش و کار کرده است در اینباره میگوید: «برپاییِ فرهنگستانِ زبانِ فارسی در این دوران یکی از کارهای بزرگی بود که فروغی سرپرستی کرد و بر آن ریاست داشت. فروغی ادیب و #زباندان برجستهای نیز بود و ذوق و #هنر #نویسندگی داشت و ایدههای روشنی در باره ضرورتِ #نوسازی #زبان فارسی و راه و روشِ آن. یکی-دو نسلِ پیش از فروغی اگرچه ضرورتِ سادهسازی زبانِ #نوشتار را دریافته بودند، اما هنوز نتوانسته بودند برایِ غنیسازیِ واژگانیِ این زبان در جهتِ پذیرشِ مفهومهای #علمی و آنچه مربوط به دستاوردها و شیوه زندگانیِ #مدرن است، کارِ نمایانی بکنند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y052jH
@Tavaana_Tavaanatech
محمدعلی #فروغی، فروغ ِ #دانش و #سیاست
شاید بسیاری از مردم عادی محمدعلی فروغی را نمیشناختند و یا اگر میشناختند دقیقا نمیدانستند که #محمدعلی_فروغی و یادداشتهای روزانهاش چه نسبتی با امروز و شرایط امروز و مناسبات این روزها دارد تا اینکه یک روز گرم تابستانی ساعت ۹:۳۰ دقیقهی صبح سال ۱۳۹۴، و پس از اتمام مذاکرات جمهوری اسلامی و غرب بر سر مناقشات هستهای جمهوری اسلامی، کتاب «یادداشتهای روزانهی محمدعلی فروغی» که به خواستاری #ایرج_افشار و کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش منتشر شده است به وسیلهی غلامعلی حداد عادل، به محمدجواد #ظریف، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی هدیه داده شود.
محمدعلی فروغی که بود؟
محمدعلی فروغی، #روشنفکر، #مترجم، #ادیب، #فلسفهنگار، #روزنامهنگار، سیاستمدار و #دیپلمات و همچنین نمایندهی #مجلس، #وزیر و #نخستوزیر ایران بود.محمدعلی فروغی در ۱۲۴۵ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسین فروغی مشهور به ذکاءالملک اول از #رجال صاحبنام و ادیب دورهی #قاجار به شمار میرفت و لقب فروغی را #ناصرالدینشاه به او داد.
محمدعلی فروغی پس از صدور فرمان #مشروطیت در قسمت دبیرخانهی مجلس شروع به کار کرد و در دورهی دوم مجلس که پس از #استبداد صغیر و خلع محمدعلیشاه انجام گرفت نمایندهی مردم تهران شد و در سال ۱۲۸۹ شمسی توانست به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده بشود. پس از مدتی فروغی از ریاست مجلس کناره گرفت و در مقام نایب رئیس مجلس در کنار میرزا حسینخان موتمنالملک به کار خود ادامه داد. پس از انحلال مجلس دوم، فروغی در کابینهی صمصامالسطنه به مقام #وزارت #عدلیه رسید. در دورهی سوم نیز فروغی به #نمایندگی #مردم #تهران برگزیده شد. در سال ۱۲۹۳ میرزا حسین پیرنیا، وزارت عدلیه در کابینهی خود را به فروغی سپرد. فروغی در سال ۱۲۹۸ شمسی به عضویت در هیئت نمایندگی ایران به کنفرانس #صلح #پاریس رفت و در این کنفرانس تلاش کرد دعاوی مالی و سیاسی ایران را که مولود #جنگ_جهانی اول بود مطرح کند. البته فروغی و تیمش در این دعوا نتیجهی مثبتی نگرفتند و #خسارات سنگین ایران در این جنگ هیچگاه پرداخت نشد.
در سال ۱۳۰۴ شمسی طرح نمایندگان مجلس مبنی بر خلع نظام قاجار به تصویب رسید و حکومت موقت به «#رضاخان، سردار سپه» سپرده شد و فروغی نیز در همین روز نخستوزیر شد. او به تاسیس مجلس موسسان مبادرت ورزید و از جملهی افرادی بود که #سلطنت را با اصلاح چند اصل متمم #قانون_اساسی در خانوادهی پهلوی استمرار بخشید. فروغی به مدت شش ماه اولین نخستوزیر رضاشاه بود. فروغی بعدها نیز پستهای سیاسی بسیاری پذیرفت.
محمدعلی فروغی سالها بعد «#فرهنگستان ایران» را تاسیس کرد.
داریوش #آشوری، مترجم و نویسندهی معاصر که در حوزهی واژهسازی نیز پژوهش و کار کرده است در اینباره میگوید: «برپاییِ فرهنگستانِ زبانِ فارسی در این دوران یکی از کارهای بزرگی بود که فروغی سرپرستی کرد و بر آن ریاست داشت. فروغی ادیب و #زباندان برجستهای نیز بود و ذوق و #هنر #نویسندگی داشت و ایدههای روشنی در باره ضرورتِ #نوسازی #زبان فارسی و راه و روشِ آن. یکی-دو نسلِ پیش از فروغی اگرچه ضرورتِ سادهسازی زبانِ #نوشتار را دریافته بودند، اما هنوز نتوانسته بودند برایِ غنیسازیِ واژگانیِ این زبان در جهتِ پذیرشِ مفهومهای #علمی و آنچه مربوط به دستاوردها و شیوه زندگانیِ #مدرن است، کارِ نمایانی بکنند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y052jH
@Tavaana_Tavaanatech
به مناسبت ۹۰امین زادروز باستانی پاریزی؛ #ادیب و #مورخ ایرانی
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به #کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه #زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که #دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره #باستانی_پاریزی بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GOab9E
#ایران
#مشاهیر
#تاریخ
@Tavaana_TavaanaTech
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به #کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه #زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که #دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره #باستانی_پاریزی بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GOab9E
#ایران
#مشاهیر
#تاریخ
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت مجتبی مینوی مورخ و #ادیب سرشناس #ایرانی
«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بیهوده نبوده است.»
مجتبی مینوی #ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمنماه ۱۲۸۲ متولد شد. همهی خانوادهی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعتمداری طلبهای بود که در سامره تدریس میکرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.
در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب میشود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار میشود که به تهران برمیگردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول میشود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع میکند. طی سالهای بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا میشود.
در همین سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب میشود که بعدها نام «کتابخانهی ملی» به خود میگیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا میشود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد میگیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان میرود و طی سالهای بعد به یادگیری زبانهای انگلیسی و فرانسوی مبادرت میورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا میشود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمیگردد و در تهیه و چاپ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت میجوید و همینطور با محمدعلی فروغی در تهیهی خلاصهای از شاهنامه همکاری میکند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات میپردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیهی وزارت فرهنگ را عهدهدار میشود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران به جهت ماموریت برای عکسبرداری و تهیه میکروفیلم نسخههای خطی عازم کشور ترکیه میشود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب میشود. او همچنین عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.
علی دهباشی مدیر مسئول مجلهی بخارا در شبی از شبهای بخارا (۶ بهمنماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین میگوید:
« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانهای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب میشود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذیوجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن میرود که ما دیگر به این آسانیها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بیگمان نام و خاطره مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU
#مجتبیمینوی
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بیهوده نبوده است.»
مجتبی مینوی #ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمنماه ۱۲۸۲ متولد شد. همهی خانوادهی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعتمداری طلبهای بود که در سامره تدریس میکرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.
در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب میشود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار میشود که به تهران برمیگردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول میشود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع میکند. طی سالهای بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا میشود.
در همین سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب میشود که بعدها نام «کتابخانهی ملی» به خود میگیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا میشود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد میگیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان میرود و طی سالهای بعد به یادگیری زبانهای انگلیسی و فرانسوی مبادرت میورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا میشود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمیگردد و در تهیه و چاپ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت میجوید و همینطور با محمدعلی فروغی در تهیهی خلاصهای از شاهنامه همکاری میکند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات میپردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیهی وزارت فرهنگ را عهدهدار میشود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران به جهت ماموریت برای عکسبرداری و تهیه میکروفیلم نسخههای خطی عازم کشور ترکیه میشود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب میشود. او همچنین عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.
علی دهباشی مدیر مسئول مجلهی بخارا در شبی از شبهای بخارا (۶ بهمنماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین میگوید:
« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانهای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب میشود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذیوجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن میرود که ما دیگر به این آسانیها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بیگمان نام و خاطره مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU
#مجتبیمینوی
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
مجتبی مینوی؛ عمری در خدمت فرهنگ
«اگر به اندازه بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانیِ من بیهوده نبوده است.»