آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اولین ساعات سال ۱۴۰۳، تعدادی از هموطنان بر سر مزار جاویدنام غزاله چلابی حاضر شدند و آنجا را گلباران کردند.

در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

#غزاله_چلابی #آمل #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا صائمی، نویسنده و منتقد سینما، در رابطه با جزییات خبر قتل نیکا شاکرمی، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«مگر ۱۶ سال چقدر از عمر است که مرگی چنین مخوف و تراژیک در برگ تقویم زندگی یک دختر نوجوان ثبت شود!...چه کردند با او که حتی تصورش در خیال هم به محال می ماند...با این همه اما «نیکا» در شانزده سالگی خود، نه مدفون که گویی مبعوث شد تا میل به رهایی در رگ جامعه برکشیده شود.....غیاب و غم آن تن قلع و قمع شده، حالا روایت یک حضور و مرور ممتد در حافظه تاریخی مردم است که هر بار با روایت‌های تازه، تراژیک‌تر می‌شود تا وجدان جمعی را به استیضاح احضار کند.....حالا او یک نماد است و آن که به نماد تبدیل شده همواره چیزی را از گذشته به حال می آورد تا روایت کند....ـآنکه روایت می‌کند و می‌شود، همیشه رویت پذیر است، نمی‌میرد....چطور می‌توان آن همه معصومیت و زیبایی را ذبح کرد؟....دهشتناک است!....آنکه سلطان قلب‌ها می‌خواند، داغی بر قلب‌ها شد!»


فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی نیز چنین نوشت:

«گریه امانم نمی‌دهد 😭😭😭داغم دوباره تازه شده ،،،مثل اولین روزهایی که غزاله را از دست دادم 😭واااای از دل نسرین شاکرمی 💔💔نمیدانم با این همه ظلم و بی عدالتی، با این همه جنایت چگونه زندگی می‌کنیم 🤔 حتی در تصورم جا نمی‌دهد این جنایت هولناک 💔غزاله زیبای من 💝تو با اصابت یه گلوله در کسری از ثانیه به آسمان پیوستی 😭امااااا۰۰۰۰۰۰۰نمی‌دانم چه می‌شد اگر بدست این جلادان می‌افتادی 😔😔 معلوم نیست در هزار لای این کشور چه جنایت‌های دیگری رخ داده است ۰ آیاااااااا ما را فریاد رسی هست؟ نه می‌بخشیم نه فراموش میکنیم»


#نیکا_شاکرمی #غزاله_چلابی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام غزاله چلابی، از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۲ که جوانی کوهنورد بود، این عکس دخترش را که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود در استوری اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:

«قدردانی کوه از تو و مهربونیت مثال‌زدنیه، فقط ذره‌ای از انتقام خونت رو گرفت»

ابراهیم رئیسی از مسئولان اصلی جنایت‌های ۴۵ سال اخیر در ایران، روز گذشته با اصالت هلیکوپترش به کوه‌های شمال شرقی ایران جان خود را از دست داد.
مرگ او موجی از شادی بین مردم ایران برانگیخته است و بسیاری از مردم برای خانواده‌های دادخواه پیام فرستاده‌اند.


#غزاله_چلابی #ابراهیم_رئیسی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۳ تیر ماه، روز ملی دماوند است، یادی کنیم از دختر شجاع و کوهنورد ایرانی، غزاله چلابی که آخرین پیامش به مردم ایران این بود : «نترسید نترسید»

او که امروز اگر بود، باز می‌گفت : «نترسید نترسید...»


#غزاله_چلابی #روز_دماوند #رای_بی_رای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با ما از کربلا می‌گویید؟!

اینهمه قتل و جنایت را نمی‌بینید؟ صدای مادران و پدران و برادران و خواهران دادخواه را نمی‌شنوید؟ اینهمه جوان زیبا را کشتید، بعد برای مظلومیت حسین سینه می‌زنید؟!

گمان نبرید که با یک نمایش انتخابات و می‌توانید جنایت‌تان را سفیدشویی کنید، جنایاتی که انجام دادید لکه‌های ننگی است که با هیچ چیزی شسته نمی‌شود.

ویدیو از پوریا افضلی

#محرم #تحریم_محرم #علیه_فراموشی #دادخواهی #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #محمدحسن_تركمان #سارینا_اسماعیل_زاده #محسن_شکاری #مجیدرضا_رهنورد #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #یلدا_آقافضلی #جواد_حیدری #غزاله_چلابی #پژمان_قلی_پور .... #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نمی‌شه تو کوه باشی و غزاله عزیز  رو به یاد نیاری
#غزاله_چلابی

صعود به قله آزادکوه را تقدیم می‌کنم شریفه محمدی فعال کارگری و کوهنورد، که #برابری را حق انسان‌ها می‌دانسته و با اتهام #بغی حکم اعدام گرفت.

و به همه کسانی که با اتهام بغی حکم اعدام دارند.»
#شریفه_محمدی
#shrifahmohamadi

باهر شیوه‌ای که می‌توانیم برای نجات جان  همه انسان‌هایی که زیر تیغ اعدام هستند، تلاش کنیم.

#نسیم_غلامی‌سیمیاری #حمیدرضا_سهل‌آبادی #احسان_روازژیان #امین_سخنور #علی_هراتی‌مختاری #حسین_محمدحسینی #حسین_اردستانی #امیر_شاه‌ولایتی #وحید_بنی‌عامریان #پویا_قبادی #محمد_تقوی #مجتبی_تقوی #بابک_علیپور #ابوالحسن_منتظر #اصغر_دانشفر

#نه_به_اعدام
زنده باد #زن_زندگی_آزادی
زنده باد #آزادی_برابری

۲۱ و ۲۲ تیر ۱۴۰۳»

از صفحه اکرم نصیریان فعال حقوق زنان ایران

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز غزاله چلابی است، مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«ماه بلندم 💥💥زاد روزت خجسته 🫂🎊»

آخرین کلامش پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»

در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانواده‌اش اجازه‌ی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطوره‌سازی می‌شود.»

اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.

#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه مجتبایی، مادر جاویدنام غزاله چلابی به مناسب زادروز دختر قهرمانش، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«به نام مهر و آینه
به نام خداوند رنگین کمان
ذخیره‌های انسانی هنوز در لایه‌های فرهنگی این سرزمین که حیات خاموش دارند ،،وجود دارد به وفورر
در صبح فردای روشن اینها کارسازند ۰
ما دلتنگی‌هایمان را به رنگ نیلی رسم می‌کنیم تا فردای عدالت خواهی ۰
منتظر امواج خروشان آگاهی بر علیه ظلم و ظالم خواهیم بود تا روز پیروزی ۰۰۰۰۰۰»

#غزاله_چلابی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از مادر جاویدنام غزاله چلابی، که روز گذشته در زادروز فرزندش بر سر مزار او تولدش را جشن گرفت.

آخرین کلام غزاله چلابی پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»

در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانواده‌اش اجازه‌ی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطوره‌سازی می‌شود.»

اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.

#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

فاطمه مجتبایی، مادر جاویدنام غزاله چلابی، ویدیویی از آخرین تولد فرزندش منتشر کرد و نوشت:

«امروز پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ،،پانزده روز دیگر سی ام شهریور است.
روز قتل عام جوانان وطن ،روز که بی هیچ درنگی، با گلوله‌های جنگی قلب ها و مغزهای زیادی را هدف گرفتند و فرزندان ما را به خاک و خون کشیدند.
روزی که پدران و مادران و برادران و خواهران بیشماری را ،عزادار عزیزانشان کردند
روزی که با نعره های مستانه و حیدر حیدر کنان فرزندان رشید وطن را به گلوله بستند و با دروغ و نیرنگ این فجایع را کتمان کردند.
۰
۰
خوب به این فیلم نگاه کنید، شور و ذوق زندگی را در آخرین تولد دخترم نگاه کنید ،،،،،،او دیگر زنده نیست😭اوبرای همیشه ۳۳ ساله ماااند 💔او با دست‌های خالی ،،تنها با یک گوشی موبایل ،،،صحنه کشتن خود را ثبت کرد 😭😭فریادها و جیغ‌های وحشت ‌زده اطرافیانش را که از دیدن آن صحنه شوکه شده بودند را هیچگاه فراموش نخواهم کرد ،، آخرین فریادش که همه را به مبارزه فرا میخواند را هیچگاه فراموش نخواهم کرد ( نترسید نترسید ما همه با هم هستیم) و صدای گلوله و تیری که پیشانی اش را هدف گرفتند و او را نقش بر زمین کردند 😭😭هنوز نمیتوانم آن فیلم را نگاه کنم 😭نفس هایم به شماره می افتد و صدای تپش های قلبم را می شنوم ،هنوز هم وقتی از جلوی فرمانداری شهرم عبور می‌کنم صدای قلبم را می‌شنوم 💔آنجا قتلگاه فرزند من است جایی که خون گرمش بر زمین جاری شد۰
امروز بعد از گذشت دوسال قاتلان همه فرزندان نیلی آزادانه در خیابانها می چرخند و بسیاری از آنان ترفیع گرفته‌اند و هیچ اراده ایی برای شناسایی آنان نیست ۰
امروز بعد از گذشت دو سال ،ذره ایی از داغ فرزندم کم نشده ،هنوز چشم براهش هستم ،هنوز چهره خندان و مهربانش ،صدای گرم و زیبایش را در گوشم می‌شنوم ۰۰۰
من هم برای کشت‌ شدگان آبان ۹۸ و برای کشته‌شدگان پرواز اوکراین شمع روشن کردم و با بازماندگانشان همدردی کردم ،،،،اما هیچگاه فکر نمی‌کردم که روزی دختر خودم در جامعه ایی پر از ظلم و ستم ،،، که مردمش سکوت اختیار کرده اند و تنها نظاره گر هستند ،،طعمه قاتلان و جانیان شود.
و این تسلسل تاریخ ادامه خواهد داشت
هشیار باشید قاتلان آزادانه در شهر می‌چرخند.»

اتحادرمزپیروزیست
#شجاعت را تکثیر کنیم
# خرد جمعی
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavsanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه محتبایی، مادر جاویدنام غزاله چلابی ضمن انتشار این ویدئو نوشت:

،،دومین سالگرد فرزندان ایران فرا رسیده،،
،،سراسر ایران از خون جوانان وطن پوشیده شده،،🩸🩸
از امروز هر جا هستید شاخه گلی به یادشان بگذارید 🥀🥀


آمل خیابان شهید بهشتی ( چاکسر) اندیشه ۱۹ امام زاده قاسم

#غزاله_چلابی
#اتحاد_مردمی
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم #مهسا_امينى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فعالیت میدانی فعالان انقلابی در دومین سالگرد مهسا امینی و آغاز خیزش انقلابی ۱۴۰۱

جمعی از فعالان، برگه‌هایی با تصاویری رنگی از جاویدنامان خیزش انقلابی و حاوی نوشته‌هایی علیه فراموشی، تهیه کردند و آن‌ها را در سطح شهر پخش کردند.

این کار بسیار تاثیرگذار است. اینکه مردم ببینند تنها نیستند، ببینند مقاومت همچنان ادامه دارد و ببینند که حس مشترکی بین‌شان وجود دارد، رشته‌ای که ما را به هم پیوند می‌زند، یاد جان‌های پاکی که توسط جمهوری اسلامی گرفته شدند.

#مقاومت_مدنی #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #غزاله_چلابی #سارینا_اسماعیل_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام غزاله چلابی، در سالگرد کشته شدن دخترش، این ویدیو دکلمه را منتشر کرد

«دختر نازم بخواب آرام 💝🥀🕊»


در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

غزاله چلابی از دنبال کننده‌های صفحه اینستاگرام توانا بود.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم
#اتحاد_رمز_پیروزی
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۳۰ شهریور دومین سالگرد قتل غزاله است.

غزاله را در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، به قتل رساندند.
گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سرش جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.» و او غزاله بود.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

غزاله چلابی از دنبال کننده‌های صفحه اینستاگرام توانا بود.
#غزاله_چلابی
#یاری_مدنی_توانا
#دادخواهی #زن_زندگی_آزادی

@Tavaana_TavaanaTech
یونس آزادبر، زندانی سیاسی سابق، بر سر مزار جاویدنام غزاله چلابی حاضر شد و نوشت؛

«هم‌نورد شهیدم، ❤️غزاله💚 سرافراز!
آمدم تا بدانی و بدانیم خون پاک تو رویش ناگزیر جوانه‌ها را آبیاری و خواب را از چشم نابینای دیکتاتور می‌ستاند.

نامت جاودان و راهت پررهرو باد.
یونس آزادبر»

آقای آزادبر در دهه‌های شصت، هفتاد و سال گذشته در مجموع بیش از ۱۲ سال را در زندان‌های جمهوری اسلامی گذرانده است.

#یونس_آزادبر #غزاله_چلابی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که مادر جاویدنام غزاله چلابی در استوری اینستاگرام خود منتشر کرد.

در کنار این مادر عزیز و سایر مادران دادخواه ایران هستیم و تا ابد مدیون ایثار آن‌هاییم.

غزاله را در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، به قتل رساندند.
گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سرش جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.» و او غزاله بود.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

غزاله چلابی از دنبال کننده‌های صفحه اینستاگرام توانا بود.
#غزاله_چلابی
#یاری_مدنی_توانا
#دادخواهی #زن_زندگی_آزادی


@Tavaana_TavaanaTech
تصاویری از مراسم دومین سالگرد جان‌باختن جاویدنام غزاله چلابی

محل مزار غزاله را بین دیوارهایی محصور کرده‌اند تا دیده نشود، اما مردم به همان محل تنگ و کوچک هم رفتند و ادای احترام کردند.

غزاله را در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، به قتل رساندند.
گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سرش جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.» و او غزاله بود.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

غزاله چلابی از دنبال کننده‌های صفحه اینستاگرام توانا بود.
#غزاله_چلابی
#یاری_مدنی_توانا
#دادخواهی #زن_زندگی_آزادی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه مجتبایی با این ویدیو روز کوهنورد را به فرزند دلیرش تبریک گفت.

۱۴۰۳/۷/۲۹ روز کوهنورد

جان مادر روزت مباارک 💔


آخرین کلام غزاله چلابی پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»

در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، ناگهان، گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.»

غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.

غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانواده‌اش اجازه‌ی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطوره‌سازی می‌شود.»

اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.

#کوهنوردی🗻
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم
#اتحاد_رمز_پیروزی

#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
علیه فراموشی؛
۱۲ آبان ۱۴۰۱، سوزاندن روسری‌ها و حضور پر شور مردم در چهلم غزاله چلابی

۱۲ آبان ۱۴۰۱، یکی از روزهای پر هیجان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بود، چهلم غزاله چلاوی در آمل و چهلم سایر جان‌باختگان به خصوص حدیث نجفی هم بود.
مردم با اتحاد و همبستگی حضوری پر شور داشتند.
مردمی که هنوز زخم‌هایشان تازه است و مترصد فرصتی برای حضور مجدد در خیابان هستند.

#علیه_فراموشی #نه_به_جمهوری_اسلامی #غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech