«هرگاه در شر مطلق بودن حاکمیت شک کردید، بدانید که جمهوری اسلامی به انحای گوناگون، ما را میکشد.
بعضی با گلوله و شلیک مستقیم و موشک و "خطای انسانی" و بقیهمان هم با حبس و اعدام و محرومیت.
بلیه و مصیبت اصلی، ولی مطلقه فقیه است که انسانها را به معنای دقیق کلمه، از زندگی ساقط میکند.
شما را به حقارت و خفت میکشاند که مقابل تمامیتخواهی دینی آغشته خون و کثافتش زانو بزنید وگرنه، پایتان را قلم میکند.
اگر بنویسید، قلمتان را میشکند و اگر فریاد بزنید، پا بر روی گردهتان میگذارد و آنقدر فشار میدهد تا خیالش راحت شود که واقعا خفهخون گرفتهاید.
اگر بازهم بایستید، آجر به آجر میچیند که غایت دغدغه شما بشود حقوق سر ماه و اجارهبها و ... تا به نفس نفس زدن بیفتید.
برای همین است که بارها گفتهام جمهوری اسلامی انگارهای جز "مرگ" انسان ندارد و اگر قصد انسان بودن کنید، همهچیزتان را به یغما خواهد برد...
آنقدر که حتی از خودتان منزجر شوید و در یک سیستم ناکارآمد و فشل و معیوب، به درماندگی و عجز بیفتید.
خامنهای میخواهد سقوط ما را ببیند. سقوط و افول و مرگ انسانی تک تکمان را!
ما ایرانیها!
با هر زبان و قومیت و نژاد.
از هر شهر و روستا و خانهای که در آن به رنج زاده شدیم...
این یک جبر سیاسی است که باید "امت" باشید، نه "ملت".
امتوارگی، به مثابه الکن بودن حتی در اجابت مزاج و بدیهی و ابتداییترین جزئیات "بقا"، و نه زندگی!
که باید خامنهای دیکته بگوید و شما سرمشق بگیرید.
اگر اراده "ملت" بودن کنید، در قاموس ولی مطلقه فقیه، محکوم به مرگی سخت و دردناک خواهید شد...
با اینهمه گامهایم که سست میشوند به "ایران" فکر میکنم و بر این پلاک که در تمام بازجوییها و احضارها و بازداشتها و زندان همراهم بوده، بوسه میزنم.
ایمان و اراده ما، نجات تو از شر خودکامهای است که با استبداد دینی، خاکت را به ویرانی کشانده.
اینها را نوشتم که بگویم همه ما، از جمله من، داریم دست و پا میزنیم که خودمان را از این باتلاق بلعنده و هولناک نجات دهیم.
که خاکمان را از نو بیافرینیم!
این است روایت من و ما و جمهوریاسلامی خامنهای!
اما تا ابد "ایران، ایران ماست!"»
ـ نویسنده متن مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران و فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که این متن را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
#ایران #برای_ایران #استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطهره_گونه_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بعضی با گلوله و شلیک مستقیم و موشک و "خطای انسانی" و بقیهمان هم با حبس و اعدام و محرومیت.
بلیه و مصیبت اصلی، ولی مطلقه فقیه است که انسانها را به معنای دقیق کلمه، از زندگی ساقط میکند.
شما را به حقارت و خفت میکشاند که مقابل تمامیتخواهی دینی آغشته خون و کثافتش زانو بزنید وگرنه، پایتان را قلم میکند.
اگر بنویسید، قلمتان را میشکند و اگر فریاد بزنید، پا بر روی گردهتان میگذارد و آنقدر فشار میدهد تا خیالش راحت شود که واقعا خفهخون گرفتهاید.
اگر بازهم بایستید، آجر به آجر میچیند که غایت دغدغه شما بشود حقوق سر ماه و اجارهبها و ... تا به نفس نفس زدن بیفتید.
برای همین است که بارها گفتهام جمهوری اسلامی انگارهای جز "مرگ" انسان ندارد و اگر قصد انسان بودن کنید، همهچیزتان را به یغما خواهد برد...
آنقدر که حتی از خودتان منزجر شوید و در یک سیستم ناکارآمد و فشل و معیوب، به درماندگی و عجز بیفتید.
خامنهای میخواهد سقوط ما را ببیند. سقوط و افول و مرگ انسانی تک تکمان را!
ما ایرانیها!
با هر زبان و قومیت و نژاد.
از هر شهر و روستا و خانهای که در آن به رنج زاده شدیم...
این یک جبر سیاسی است که باید "امت" باشید، نه "ملت".
امتوارگی، به مثابه الکن بودن حتی در اجابت مزاج و بدیهی و ابتداییترین جزئیات "بقا"، و نه زندگی!
که باید خامنهای دیکته بگوید و شما سرمشق بگیرید.
اگر اراده "ملت" بودن کنید، در قاموس ولی مطلقه فقیه، محکوم به مرگی سخت و دردناک خواهید شد...
با اینهمه گامهایم که سست میشوند به "ایران" فکر میکنم و بر این پلاک که در تمام بازجوییها و احضارها و بازداشتها و زندان همراهم بوده، بوسه میزنم.
ایمان و اراده ما، نجات تو از شر خودکامهای است که با استبداد دینی، خاکت را به ویرانی کشانده.
اینها را نوشتم که بگویم همه ما، از جمله من، داریم دست و پا میزنیم که خودمان را از این باتلاق بلعنده و هولناک نجات دهیم.
که خاکمان را از نو بیافرینیم!
این است روایت من و ما و جمهوریاسلامی خامنهای!
اما تا ابد "ایران، ایران ماست!"»
ـ نویسنده متن مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران و فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که این متن را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
#ایران #برای_ایران #استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطهره_گونه_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍35❤9💯8
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا: «خشونت مقدس خطرناکترین شکل سرکوب است»
حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، پدیده «خشونت مقدس» را به عنوان یکی از پیچیدهترین و ویرانگرترین اشکال سرکوب در جمهوری اسلامی تحلیل میکند.
او در ابتدای سخنانش میگوید:
«قصد دارم درباره یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین اشکال خشونت سخن بگویم؛ خشونت مقدس. خشونتی که در آن، سرکوب، شکنجه و حتی کشتن مردم نهتنها گناه تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان عبادت و انجام وظیفه دینی توجیه میگردد.»
او با اشاره به اظهارات یکی از مسئولان عقیدتی سیاسی در نیروی انتظامی میگوید:
«به عنوان نمونه، رئیس عقیدتی سیاسی پلیس اظهار داشته است که نیروهای یگان ویژه در صف یاران امام حسین (ع) قرار دارند و از دین خدا دفاع میکنند.»
وی در ادامه میپرسد:
«چگونه ممکن است فردی که در برابر یک معترض بیسلاح ایستاده و در دستش باتوم یا اسلحه دارد، تصور کند که در حال انجام یک عمل مقدس است؟»
باقرینیا با تحلیلی روانشناختی به تبیین ریشههای چنین نگرشی میپردازد و توضیح میدهد:
«یکی از سازوکارهای روانی در این زمینه، همزادپنداری با قدرت پدرانه است. مأمور سرکوب، با قدرت حاکم یکی میشود و خود را بازوی آن میپندارد. او تصور میکند که مجازات دیگران توسط او، در واقع مجازات از سوی پدر بزرگ یا قدرت مطلق است و به همین دلیل، احساس قدرت و مشروعیت میکند.»
او همچنین به مکانیزم فرافکنی اشاره کرده و میافزاید:
«بسیاری از نیروهایی که در سرکوب نقش دارند، در گذشته میل به آزادی، شادی و عشق داشتهاند، اما این امیال در آنها سرکوب شده است. این میلهای سرکوبشده به شکل نفرت از دیگری تجلی مییابند و معترض به نماد چیزی بدل میشود که آنها خود از آن محرومند.»
باقرینیا سومین لایه تحلیل را به مفهومی آیینی پیوند میدهد:
«در بُعد ناخودآگاه جمعی، جوامع بحرانزده همواره در پی یافتن قربانی هستند. در چنین شرایطی، معترض به مثابه قربانی مقدس معرفی میشود و مأمور سرکوب خود را نه جلاد، بلکه کاهن آیین قربانی میپندارد؛ فردی که مأمور است تا نظم را بازگرداند.»
در پایان او بر خطرناکتر شدن خشونت در بستر دین تأکید میکند:
«خشونت به خودی خود مذموم است، اما هنگامی که با تقدس دینی آمیخته شود، به فاجعهای فراتر از خشونت بدل میگردد؛ زیرا از مرز عقل و اخلاق عبور میکند. مأمور خشونت را عبادت میپندارد و حکومت با تقدسسازی از خود، این چرخه را بازتولید میکند. برای رهایی، باید تقدس را از چهره قدرت برداشت و به مأمور ظالم گفت که تو یزیدی هستی، حتی اگر خود را حسینی بدانی.»
#گفتگو_توانا #خشونت #خشونت_مقدس #استبداد_دینی
@Dialogue1402
حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، پدیده «خشونت مقدس» را به عنوان یکی از پیچیدهترین و ویرانگرترین اشکال سرکوب در جمهوری اسلامی تحلیل میکند.
او در ابتدای سخنانش میگوید:
«قصد دارم درباره یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین اشکال خشونت سخن بگویم؛ خشونت مقدس. خشونتی که در آن، سرکوب، شکنجه و حتی کشتن مردم نهتنها گناه تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان عبادت و انجام وظیفه دینی توجیه میگردد.»
او با اشاره به اظهارات یکی از مسئولان عقیدتی سیاسی در نیروی انتظامی میگوید:
«به عنوان نمونه، رئیس عقیدتی سیاسی پلیس اظهار داشته است که نیروهای یگان ویژه در صف یاران امام حسین (ع) قرار دارند و از دین خدا دفاع میکنند.»
وی در ادامه میپرسد:
«چگونه ممکن است فردی که در برابر یک معترض بیسلاح ایستاده و در دستش باتوم یا اسلحه دارد، تصور کند که در حال انجام یک عمل مقدس است؟»
باقرینیا با تحلیلی روانشناختی به تبیین ریشههای چنین نگرشی میپردازد و توضیح میدهد:
«یکی از سازوکارهای روانی در این زمینه، همزادپنداری با قدرت پدرانه است. مأمور سرکوب، با قدرت حاکم یکی میشود و خود را بازوی آن میپندارد. او تصور میکند که مجازات دیگران توسط او، در واقع مجازات از سوی پدر بزرگ یا قدرت مطلق است و به همین دلیل، احساس قدرت و مشروعیت میکند.»
او همچنین به مکانیزم فرافکنی اشاره کرده و میافزاید:
«بسیاری از نیروهایی که در سرکوب نقش دارند، در گذشته میل به آزادی، شادی و عشق داشتهاند، اما این امیال در آنها سرکوب شده است. این میلهای سرکوبشده به شکل نفرت از دیگری تجلی مییابند و معترض به نماد چیزی بدل میشود که آنها خود از آن محرومند.»
باقرینیا سومین لایه تحلیل را به مفهومی آیینی پیوند میدهد:
«در بُعد ناخودآگاه جمعی، جوامع بحرانزده همواره در پی یافتن قربانی هستند. در چنین شرایطی، معترض به مثابه قربانی مقدس معرفی میشود و مأمور سرکوب خود را نه جلاد، بلکه کاهن آیین قربانی میپندارد؛ فردی که مأمور است تا نظم را بازگرداند.»
در پایان او بر خطرناکتر شدن خشونت در بستر دین تأکید میکند:
«خشونت به خودی خود مذموم است، اما هنگامی که با تقدس دینی آمیخته شود، به فاجعهای فراتر از خشونت بدل میگردد؛ زیرا از مرز عقل و اخلاق عبور میکند. مأمور خشونت را عبادت میپندارد و حکومت با تقدسسازی از خود، این چرخه را بازتولید میکند. برای رهایی، باید تقدس را از چهره قدرت برداشت و به مأمور ظالم گفت که تو یزیدی هستی، حتی اگر خود را حسینی بدانی.»
#گفتگو_توانا #خشونت #خشونت_مقدس #استبداد_دینی
@Dialogue1402
👍34❤6