This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو ضمن حمایت از مطهره گونهای، دانشجوی ترم آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران که اخیرا بازداشت شده، واکنش یک «نماینده مجلس» را مورد واکاوی قرار میدهد.
«برای هموطن عزیزم مطهره گونهای که این چنین شجاعانه برای بهبود وضع میهن خطر میکند.
چرا در نظامهای استبدادی رذیلتهای اخلاقی همچون تملق، چاپلوسی و مجیزگویی صاحبان قدرت بیشتر است؟
آیا نظامهای استبدادی مزدور پرورند؟»
مطهره گونهای در یک توییت کوتاه، رفتار مزورانه اصلاحطلبان حکومتی را به رویشان آورد، مورد حمله حامیان حکومت قرار گرفت، دادستانی در مورد او اعلام جرم کرد، با بهانه اجرای حکم قبلیاش بازداشت شد.
#حسن_باقری_نیا #مطهره_گونه_ای #استبداد #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای هموطن عزیزم مطهره گونهای که این چنین شجاعانه برای بهبود وضع میهن خطر میکند.
چرا در نظامهای استبدادی رذیلتهای اخلاقی همچون تملق، چاپلوسی و مجیزگویی صاحبان قدرت بیشتر است؟
آیا نظامهای استبدادی مزدور پرورند؟»
مطهره گونهای در یک توییت کوتاه، رفتار مزورانه اصلاحطلبان حکومتی را به رویشان آورد، مورد حمله حامیان حکومت قرار گرفت، دادستانی در مورد او اعلام جرم کرد، با بهانه اجرای حکم قبلیاش بازداشت شد.
#حسن_باقری_نیا #مطهره_گونه_ای #استبداد #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
میرزا محمد مهرابی، منتقد مذهبی و فعال سیاسی، از شاگردان حسنعلی منتظری و دبیر حزب وفاق شهر قم در حمایت از محمد جواد محقق یزدی، روحانی و پژوهشگر مذهبی که چندی قبل بدلیل انتقاد از خامنه ای و نصرالله توسط دادگاه روحانیت بازداشت و زندانی شده، به علی خامنهای نامهای نوشته است، که متن آن را در ادامه میخوانید.
بسم الله الشاهد العادل
"وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةࣰۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةࣲ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةࣱ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ" توبه/۲۲
( سزاوار نيست كه همهى مؤمنان رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم ...)
حجه الاسلام آقای خامنه ای سلام:
شنیده شد حضرت آیه الله محمد جواد محقق یزدی توسط دادگاه ویژه روحانیت احضار و بازداشت شده است. گویی ایشان در درس خود دو مطلب فقهی را بیان داشتند که به مذاق آقایان خوش نیامده و باعث گرفتاری ایشان گردیده است. من به خوبی واقفم که شما مشغله های زیادی دارید و از طرفی تسلط در فقه تتبع در آن را ندارید، همین امر باعث شده که بسیاری از فقها نتوانند مطالب فقهی خود را به خوبی بیان کنند و فقه شیعه آن طور که باید و شاید به پویایی درخشان برسد.
نا گفته نماند که در زمان تصدی شما بسیاری از فقها و به ویژه فقیه عالیقدر تشیع و زعیم حوزه های علمیه حضرت آیه الله العظمی منتظری (ر.ح) به مدت پنج سال و اندی در حصر خانگی قرار گرفت و طلاب و حوزه های علمیه از فضل ایشان بی بهره ماندند.
به هر حال نکاتی را لازم می دانم خدمتتان تذکر دهم که شاید مفید فایده گردد.
۱) نقد و تفحص دینی جزئ جدا نا شدنی تحقیق و مداقه در امر دینی است. اگر تحقیق در دین و تفحص در آن انجام نگیرد؛ دین همانند پوستین وارونه می گردد که جز بلا و خشم و خسارت چیز دیگری به همراه ندارد. پس هیچ کس حق جلو گیری از آن را ندارد. کما این که آیه فوق اشاره دارد.
۲) یکی از مسائلی که ایشان مطرح ساختند ارهاب است و ارهاب به معنی ترس و وحشت انداختن در میان دشمنان است. به عبارتی ترس و رعب و وحشت در دل دشمن است که دشمن بترسد و از تجاوز و دست اندازی به دیگران دست بردارد.قرآن چنین میخوانیم:
«وَاعِدُّوا لَهُمْ مَاسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»؛ آیه ۶۰ از سوره انفال
(شما هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها آماده سازید و اسبهای ورزیده؛ تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.)
رعب وحشت در جایی است که دشمن بترسد و دست از پا خطا نکند. اما در صورتی که این ترس و وحشت در دل دشمن ایجاد نشود و گویی برعکس موجب تمرد و گستاخی دشمن شود، طبیعتا این ارهاب نه تنها مصداق پیدا نمی کند بلکه به دست خود، خود را به هلاکت انداختن است.
"وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" . بقره/۱۹۵
(در راه خدا انفاق کنید و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد).
۳) قتل نفس؛ عملیات های انتحاری؛ عملیات های استشهادی.
۳) یکی دیگر از مسائلی که ایشان بیان کرده اند قتل نفس و یا عملیات های انتحاری است. عملیات انتحاری بدین معناست که کسی خود را به سلاحی و یا امری غیر مرسوم مسلح کند و با کشتن خود، از دیگری یا دیگران انتقام بگیرد. هرگز و در هیچ کجا عملیات های انتحاری و یا استشهادی مورد تایید اسلام نبوده است؛ بلکه بعکس بسیاری به تحریم آن نظر داده اند. تنها کسانی که مایل به امر بوده اند؛ به آیات جهاد تمسک جسته اند که دلیل بر قتل و نفس و یا عملیات انتحاری نمی شود. چون آیات جهاد و شهادت در جایی است که منتج به نتیجه باشد. و حال آن که این امر دیگر یک تجربه شکست خورده و بی ثمر است. لذا امروزه عقل و خرد و گفتگو بیشتر کاربرد دارد.
اما تقاص: یک مورد دیگر که می توان برای انتقام یاد کرد این است که اگر کسی مالش و یا جانش و یا جان همراهانش به ناحق گرفته شد فرد می توان تقاص کند
"وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ" شوری/۳۹
( و آنان که هرگاه ستمی به آنان رسد انتقام می گیرند؛ بدین معنا که تن به ظلم نمی دهند و به هر گونه ممکن تقاص می کنند.)
اما در حقیقت این آیه نیز شامل انتحار و قتل نفس نمی شود و قرآن راه کار های دیگری را پیش روی مسلمانان قرار داد است. که در قصاص یک نوع برابری و حیات است اگر چه گذشت بهتر از انتقام است. البته من به روایات نپرداختم چون تحلیل و تفسیر فراوان دارد ودر این مقال نمی گنجد.
ادامه را اینجا بخوانید
#گفتگو_توانا #استبداد_دینی #محمدجواد_محقق_یزدی #بیانیه
@Dialogue1402
بسم الله الشاهد العادل
"وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةࣰۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةࣲ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةࣱ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ" توبه/۲۲
( سزاوار نيست كه همهى مؤمنان رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم ...)
حجه الاسلام آقای خامنه ای سلام:
شنیده شد حضرت آیه الله محمد جواد محقق یزدی توسط دادگاه ویژه روحانیت احضار و بازداشت شده است. گویی ایشان در درس خود دو مطلب فقهی را بیان داشتند که به مذاق آقایان خوش نیامده و باعث گرفتاری ایشان گردیده است. من به خوبی واقفم که شما مشغله های زیادی دارید و از طرفی تسلط در فقه تتبع در آن را ندارید، همین امر باعث شده که بسیاری از فقها نتوانند مطالب فقهی خود را به خوبی بیان کنند و فقه شیعه آن طور که باید و شاید به پویایی درخشان برسد.
نا گفته نماند که در زمان تصدی شما بسیاری از فقها و به ویژه فقیه عالیقدر تشیع و زعیم حوزه های علمیه حضرت آیه الله العظمی منتظری (ر.ح) به مدت پنج سال و اندی در حصر خانگی قرار گرفت و طلاب و حوزه های علمیه از فضل ایشان بی بهره ماندند.
به هر حال نکاتی را لازم می دانم خدمتتان تذکر دهم که شاید مفید فایده گردد.
۱) نقد و تفحص دینی جزئ جدا نا شدنی تحقیق و مداقه در امر دینی است. اگر تحقیق در دین و تفحص در آن انجام نگیرد؛ دین همانند پوستین وارونه می گردد که جز بلا و خشم و خسارت چیز دیگری به همراه ندارد. پس هیچ کس حق جلو گیری از آن را ندارد. کما این که آیه فوق اشاره دارد.
۲) یکی از مسائلی که ایشان مطرح ساختند ارهاب است و ارهاب به معنی ترس و وحشت انداختن در میان دشمنان است. به عبارتی ترس و رعب و وحشت در دل دشمن است که دشمن بترسد و از تجاوز و دست اندازی به دیگران دست بردارد.قرآن چنین میخوانیم:
«وَاعِدُّوا لَهُمْ مَاسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»؛ آیه ۶۰ از سوره انفال
(شما هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها آماده سازید و اسبهای ورزیده؛ تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.)
رعب وحشت در جایی است که دشمن بترسد و دست از پا خطا نکند. اما در صورتی که این ترس و وحشت در دل دشمن ایجاد نشود و گویی برعکس موجب تمرد و گستاخی دشمن شود، طبیعتا این ارهاب نه تنها مصداق پیدا نمی کند بلکه به دست خود، خود را به هلاکت انداختن است.
"وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" . بقره/۱۹۵
(در راه خدا انفاق کنید و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد).
۳) قتل نفس؛ عملیات های انتحاری؛ عملیات های استشهادی.
۳) یکی دیگر از مسائلی که ایشان بیان کرده اند قتل نفس و یا عملیات های انتحاری است. عملیات انتحاری بدین معناست که کسی خود را به سلاحی و یا امری غیر مرسوم مسلح کند و با کشتن خود، از دیگری یا دیگران انتقام بگیرد. هرگز و در هیچ کجا عملیات های انتحاری و یا استشهادی مورد تایید اسلام نبوده است؛ بلکه بعکس بسیاری به تحریم آن نظر داده اند. تنها کسانی که مایل به امر بوده اند؛ به آیات جهاد تمسک جسته اند که دلیل بر قتل و نفس و یا عملیات انتحاری نمی شود. چون آیات جهاد و شهادت در جایی است که منتج به نتیجه باشد. و حال آن که این امر دیگر یک تجربه شکست خورده و بی ثمر است. لذا امروزه عقل و خرد و گفتگو بیشتر کاربرد دارد.
اما تقاص: یک مورد دیگر که می توان برای انتقام یاد کرد این است که اگر کسی مالش و یا جانش و یا جان همراهانش به ناحق گرفته شد فرد می توان تقاص کند
"وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ" شوری/۳۹
( و آنان که هرگاه ستمی به آنان رسد انتقام می گیرند؛ بدین معنا که تن به ظلم نمی دهند و به هر گونه ممکن تقاص می کنند.)
اما در حقیقت این آیه نیز شامل انتحار و قتل نفس نمی شود و قرآن راه کار های دیگری را پیش روی مسلمانان قرار داد است. که در قصاص یک نوع برابری و حیات است اگر چه گذشت بهتر از انتقام است. البته من به روایات نپرداختم چون تحلیل و تفسیر فراوان دارد ودر این مقال نمی گنجد.
ادامه را اینجا بخوانید
#گفتگو_توانا #استبداد_دینی #محمدجواد_محقق_یزدی #بیانیه
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، پژوهشگر و استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو به این سوال پاسخ میدهد که «چرا جمهوری اسلامی بر سر موضع خودش درخصوص حجاب اجباری پابرجاست؟»
او میگوید:
«حجاب اجباری نوعی تسلط بر بدنها است؛ این تسلط میتواند تبعیت به همراه داشته باشد.
نظامهای تمامیت خواه حکمرانی را مساوی با کنترل شهروندان میدانند.»
#حجاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_حجاب_اجباری #حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید:
«حجاب اجباری نوعی تسلط بر بدنها است؛ این تسلط میتواند تبعیت به همراه داشته باشد.
نظامهای تمامیت خواه حکمرانی را مساوی با کنترل شهروندان میدانند.»
#حجاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_حجاب_اجباری #حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز فرمان بر قانون چیره شده: چه مانده از جمهوریت؟
دکتر حسن باقرینیا، در ویدیویی با عنوان «امروز فرمان بر قانون چیره شده، چه مانده از جمهوریت؟» به صراحت از دستور صریح علی خامنهای به رئیس قوه قضاییه و تبعات آن انتقاد کرده است. وی در این سخنان، به نامهای اشاره میکند که در آن، رهبر جمهوری اسلامی به طور مشخص و با ذکر شماره نامه، به محاکم قضایی کشور ابلاغ کرده است که حق نقض مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را ندارند.
باقرینیا توضیح میدهد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، مانند شورای عالی فضای مجازی و سایر شوراهای عالی، صرفاً ابزاری برای اجراییکردن دستورات رهبری است. وی با طرح این پرسش که «چه نیازی به مجلس است؟» تأکید میکند که حتی نمایندگان مجلس، که به گفته او «نوکران و غلامان حلقهبهگوش» هستند، دیگر کارکردی ندارند.
او صراحتاً این وضعیت را نشانهای از پایان جمهوریت میداند و خطاب به علی خامنهای میگوید: «چه نیازی به دموکراسی؟ چه نیازی به جمهوری؟ رسماً همه اینها را ملغا کنید و بگویید که کشور فقط بر اساس فرمانهای شما اداره میشود. صادق باشید!»
ـ ساختار مدیریت دوگانه در جمهوری اسلامی و وجود نهادهای موازی، از ابتدای شکلگیری این رژیم راهی برای مسئولیتگریزی و عدم پاسخگویی و نیز اجرای خواستههای فراقانونی هسته سخت قدرت در این رژیم بوده است.
این در حالی است که عملا ساختار حکومت به شکلی است که مجلس و نهادهای به ظاهر انتخابی نیز در واقع انتصابی هستند و افرادی که مورد نظر حکومت هستند به آنها راه مییابند، ولی دیکتاتور به این هم راضی نیست.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #دموکراسی #جمهوریت #حکومت_فردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، در ویدیویی با عنوان «امروز فرمان بر قانون چیره شده، چه مانده از جمهوریت؟» به صراحت از دستور صریح علی خامنهای به رئیس قوه قضاییه و تبعات آن انتقاد کرده است. وی در این سخنان، به نامهای اشاره میکند که در آن، رهبر جمهوری اسلامی به طور مشخص و با ذکر شماره نامه، به محاکم قضایی کشور ابلاغ کرده است که حق نقض مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را ندارند.
باقرینیا توضیح میدهد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، مانند شورای عالی فضای مجازی و سایر شوراهای عالی، صرفاً ابزاری برای اجراییکردن دستورات رهبری است. وی با طرح این پرسش که «چه نیازی به مجلس است؟» تأکید میکند که حتی نمایندگان مجلس، که به گفته او «نوکران و غلامان حلقهبهگوش» هستند، دیگر کارکردی ندارند.
او صراحتاً این وضعیت را نشانهای از پایان جمهوریت میداند و خطاب به علی خامنهای میگوید: «چه نیازی به دموکراسی؟ چه نیازی به جمهوری؟ رسماً همه اینها را ملغا کنید و بگویید که کشور فقط بر اساس فرمانهای شما اداره میشود. صادق باشید!»
ـ ساختار مدیریت دوگانه در جمهوری اسلامی و وجود نهادهای موازی، از ابتدای شکلگیری این رژیم راهی برای مسئولیتگریزی و عدم پاسخگویی و نیز اجرای خواستههای فراقانونی هسته سخت قدرت در این رژیم بوده است.
این در حالی است که عملا ساختار حکومت به شکلی است که مجلس و نهادهای به ظاهر انتخابی نیز در واقع انتصابی هستند و افرادی که مورد نظر حکومت هستند به آنها راه مییابند، ولی دیکتاتور به این هم راضی نیست.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #دموکراسی #جمهوریت #حکومت_فردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی روایتی از واقعه برداشتن عمامه یک آخوند را منتشر کرده که مطابق آن ادعا شده که این زن از سلامتی روان برخوردار نبوده است و فیلمی دیگر پیش از این واقعه منتشر شده که نشان میدهد فردی که گفته میشود همسر این زن است، با او برخوردی خشونتآمیز داشته است.
این سناریوی همیشگی جمهوری اسلامی است، در خصوص ویدا موحد، رویا ذاکری، نگار دباغی و بسیاری دیگر از زنان معترض، ادعای اختلال اعصاب و روان مطرح شده است ولی کیست که نداند موضوع چیست... حکومت به مخالفان استبداد که اعتراض و خشم خود را ابراز میکنند، برچسب روانی میزند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ یکی از فعالیتهای مردم و به خصوص جوانان معترض، عمامهپرانی بود. تا جایی که بسیاری از معممها تا مدتی از پوشیدن لباس طلبگی خودداری میکردند.
به نظر شما چرا مردم علت هر نابهسامانی و آسیب و مشکلی را به آخوندها نسبت میدهند و خشم خود را نسبت به آنها (حتی اگر حکومتی هم نباشند) نشان میدهند؟
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #عمامه_پرانی #دین_حکومتی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این سناریوی همیشگی جمهوری اسلامی است، در خصوص ویدا موحد، رویا ذاکری، نگار دباغی و بسیاری دیگر از زنان معترض، ادعای اختلال اعصاب و روان مطرح شده است ولی کیست که نداند موضوع چیست... حکومت به مخالفان استبداد که اعتراض و خشم خود را ابراز میکنند، برچسب روانی میزند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ یکی از فعالیتهای مردم و به خصوص جوانان معترض، عمامهپرانی بود. تا جایی که بسیاری از معممها تا مدتی از پوشیدن لباس طلبگی خودداری میکردند.
به نظر شما چرا مردم علت هر نابهسامانی و آسیب و مشکلی را به آخوندها نسبت میدهند و خشم خود را نسبت به آنها (حتی اگر حکومتی هم نباشند) نشان میدهند؟
#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #عمامه_پرانی #دین_حکومتی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، در واکنش به اجرای حکم قرون وسطایی شلاق مهدی یراحی، به کارگزاران و مجریان چنین احکام ظالمانهای پیام میدهد که با استبداد همکاری نکنند:
«آیا کسی که حکم شلاق هنرمند عزیز مهدی یراحی را اجرا کرده است، عذاب وجدان ندارد؟
چرا باید نظام سیاسی را بپذیریم که در آن قوانین قرون وسطایی شکنجه، اعدام و قطع دست در آن اجرا میشود؟
فردا که جمهوری اسلامی نباشد همه احساس بهتری خواهند داشت، حتی نیروهای نظامی و امنیتی! چرا که در یک جامعه آزاد که مبتنی بر اخلاق و خرد انسانی اداره میشود، کسی بابت شغلش عذاب وجدان نخواهد داشت.
بسیاری از هموطنان عزیزی که در نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، حراست، وزارت اطلاعات و... مشغول کار هستند دستشان به خون آغشته نیست؛ چه خوب که آنها هم به فکر فرزندانشان در ایران فردا باشند.
امید داریم که با نظر به عدالت انتقالی تلاش کنیم پس از سقوط رژیم خشونتی در کار نباشد، با مردم همراه باشید و با استبداد دینی همکاری نکنید»
#مهدی_یراحی #حسن_باقری_نیا #شلاق #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آیا کسی که حکم شلاق هنرمند عزیز مهدی یراحی را اجرا کرده است، عذاب وجدان ندارد؟
چرا باید نظام سیاسی را بپذیریم که در آن قوانین قرون وسطایی شکنجه، اعدام و قطع دست در آن اجرا میشود؟
فردا که جمهوری اسلامی نباشد همه احساس بهتری خواهند داشت، حتی نیروهای نظامی و امنیتی! چرا که در یک جامعه آزاد که مبتنی بر اخلاق و خرد انسانی اداره میشود، کسی بابت شغلش عذاب وجدان نخواهد داشت.
بسیاری از هموطنان عزیزی که در نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، حراست، وزارت اطلاعات و... مشغول کار هستند دستشان به خون آغشته نیست؛ چه خوب که آنها هم به فکر فرزندانشان در ایران فردا باشند.
امید داریم که با نظر به عدالت انتقالی تلاش کنیم پس از سقوط رژیم خشونتی در کار نباشد، با مردم همراه باشید و با استبداد دینی همکاری نکنید»
#مهدی_یراحی #حسن_باقری_نیا #شلاق #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نرگس محمدی، فعا حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، پیامی ویدیویی به مناسبت روز جهانی زن منتشر کرد.
او در این پیام بر اهمیت مبارزات زنان و نقش مهم آنها در شکست دادن استبداد دینی و برقراری دموکراسی تاکید کرد و از نهادهای بینالمللی خواست تا از مبارزات زنان ایران حمایت کنند.
#نرگس_محمدی #بیانیه #روز_جهانی_زن #زنان #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در این پیام بر اهمیت مبارزات زنان و نقش مهم آنها در شکست دادن استبداد دینی و برقراری دموکراسی تاکید کرد و از نهادهای بینالمللی خواست تا از مبارزات زنان ایران حمایت کنند.
#نرگس_محمدی #بیانیه #روز_جهانی_زن #زنان #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#جمهوری_اسلامی #ج_ا
مستعمره چین و روسیه
طرح از یکی از هنرمندان مطرح ایران
جمهوری اسلامی؛ استقلالطلب یا مستعمره نوین؟
حکومتی که از آغاز با شعار «نه شرقی، نه غربی» بر سر کار آمد، امروز بیش از هر زمان دیگری به شرق وابسته شده است. جمهوری اسلامی، در عمل، ایران را به حیاط خلوت روسیه و چین تبدیل کرده است.
چند نمونه روشن:
قرارداد ۲۵ ساله با چین، بدون شفافیت عمومی، بخشهایی از اقتصاد، انرژی، بنادر و حتی حوزههای نظامی را در اختیار پکن قرار میدهد. بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان «ترکمنچای چینی» یاد میکنند.
در جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی با ارسال پهپاد به روسیه، عملاً در خدمت ماشین جنگی کرملین قرار گرفته؛ تصمیمی که ایران را در مقابل اروپا و غرب قرار داده است.
در شورای امنیت، حق وتوی روسیه بارها برای نجات جمهوری اسلامی از فشارهای بینالمللی به کار رفته؛ بهایی که با امتیازهای سنگین اقتصادی و امنیتی به مسکو پرداخت شده.
واگذاری میدانهای گازی و نفتی به شرکتهای چینی، در شرایطی که این کشورها تکنولوژی و استانداردهای لازم را ندارند، نشانهی دیگری از این وابستگی یکطرفه است.
اینهمه وابستگی، دیگر «روابط استراتژیک» نیست؛ نسخهای مدرن از استعمارِ در سایه است. جمهوری اسلامی نه تنها استقلال را حفظ نکرد، بلکه آن را با وعدههای توخالی امنیت و بقا، به دو قدرت شرقی واگذار کرد.
استبداد دینی، برای بقای خود ایران را به حراج گذاشته است.
#استقلال #وابستگی #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مستعمره چین و روسیه
طرح از یکی از هنرمندان مطرح ایران
جمهوری اسلامی؛ استقلالطلب یا مستعمره نوین؟
حکومتی که از آغاز با شعار «نه شرقی، نه غربی» بر سر کار آمد، امروز بیش از هر زمان دیگری به شرق وابسته شده است. جمهوری اسلامی، در عمل، ایران را به حیاط خلوت روسیه و چین تبدیل کرده است.
چند نمونه روشن:
قرارداد ۲۵ ساله با چین، بدون شفافیت عمومی، بخشهایی از اقتصاد، انرژی، بنادر و حتی حوزههای نظامی را در اختیار پکن قرار میدهد. بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان «ترکمنچای چینی» یاد میکنند.
در جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی با ارسال پهپاد به روسیه، عملاً در خدمت ماشین جنگی کرملین قرار گرفته؛ تصمیمی که ایران را در مقابل اروپا و غرب قرار داده است.
در شورای امنیت، حق وتوی روسیه بارها برای نجات جمهوری اسلامی از فشارهای بینالمللی به کار رفته؛ بهایی که با امتیازهای سنگین اقتصادی و امنیتی به مسکو پرداخت شده.
واگذاری میدانهای گازی و نفتی به شرکتهای چینی، در شرایطی که این کشورها تکنولوژی و استانداردهای لازم را ندارند، نشانهی دیگری از این وابستگی یکطرفه است.
اینهمه وابستگی، دیگر «روابط استراتژیک» نیست؛ نسخهای مدرن از استعمارِ در سایه است. جمهوری اسلامی نه تنها استقلال را حفظ نکرد، بلکه آن را با وعدههای توخالی امنیت و بقا، به دو قدرت شرقی واگذار کرد.
استبداد دینی، برای بقای خود ایران را به حراج گذاشته است.
#استقلال #وابستگی #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی و استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدئو به نامهی دکتر مصطفی مهرآیین خطاب به علی خامنهای میپردازد؛ نامهای که در آن این پرسش مطرح میشود:
چطور ممکن است کسی که روزگاری شیفتهی اخوان ثالث و شجریان بوده، در روزگاری دیگر، آلوده به قدرت شود و فرمان شلیک به معترضان را صادر کند؟
دکتر باقرینیا با اشاره به روایت «شیخ صنعان» از سعیدی سیرجانی، این تحول را نه یک تغییر ناگهانی، بلکه روندی تدریجی و خطرناک میداند که در آن قدرت، همچون «خانمی دلربا»، آرامآرام انسان را مجذوب و سپس اسیر خود میسازد؛ و حلقهای از قلندران و مریدان هم، برای حفظ خانقاه، هر صدای تردیدی را خاموش میکنند.
او در این روایتِ نمادین، از رنج شیخی میگوید که در دوراهی میان حق و مصلحت، میان عدالت و اقتدار، میماند و سرانجام، هوس قدرت او را از مسیر بازمیدارد.
#قدرت #استبداد #استبداد_دینی #حکومت_مطلقه #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چطور ممکن است کسی که روزگاری شیفتهی اخوان ثالث و شجریان بوده، در روزگاری دیگر، آلوده به قدرت شود و فرمان شلیک به معترضان را صادر کند؟
دکتر باقرینیا با اشاره به روایت «شیخ صنعان» از سعیدی سیرجانی، این تحول را نه یک تغییر ناگهانی، بلکه روندی تدریجی و خطرناک میداند که در آن قدرت، همچون «خانمی دلربا»، آرامآرام انسان را مجذوب و سپس اسیر خود میسازد؛ و حلقهای از قلندران و مریدان هم، برای حفظ خانقاه، هر صدای تردیدی را خاموش میکنند.
او در این روایتِ نمادین، از رنج شیخی میگوید که در دوراهی میان حق و مصلحت، میان عدالت و اقتدار، میماند و سرانجام، هوس قدرت او را از مسیر بازمیدارد.
#قدرت #استبداد #استبداد_دینی #حکومت_مطلقه #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقد دکتر حسن باقرینیا بر مبانی فکری استبداد دینی: «حقایق ازلی بهانهی حذف آزادی»
در این ویدبو، دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی، با اشاره به برخی از استدلالهای رایج مدافعان استبداد دینی، به نقد ریشههای فلسفی این دیدگاه میپردازد.
باقرینیا با طرح نمونههایی از این استدلالها—مانند اینکه «حجاب حکم خداست و نمیتوان دربارهاش گفتوگو کرد» یا «قطع دست دزد در قرآن آمده و باید اجرا شود»—توضیح میدهد که مدافعان چنین نگاهی، همه امور را به امر قدسی و غیرقابل تغییر پیوند میزنند و از این طریق، امکان توافق انسانی و تجربه دموکراتیک را نفی میکنند.
او این شیوه اندیشیدن را برگرفته از سنت فلسفی افلاطون میداند؛ جایی که «عالم مثُل» بهعنوان منشأ حقیقت مطلق تعریف میشود و «فیلسوف حاکم» کسی است که به این حقیقت برتر دست یافته و مشروعیت دارد که آن را بر دیگران تحمیل کند.
باقرینیا خاطرنشان میکند که بسیاری از فیلسوفان مسلمان، از جمله فارابی و ابنسینا، همین الگو را اقتباس کرده و با آیات قرآنی ترکیب کردهاند تا مدلی از حکمرانی مبتنی بر حقیقتی ازلی ارائه دهند. به گفته او، این مدل فکری امروز پاسخگوی نیازهای جامعه انسانی نیست.
وی در ادامه به فلسفههای نوینتری چون پراگماتیسم اشاره کرده و میگوید در چنین نگاهی، هیچ حقیقت مطلق و پیشینی وجود ندارد که بتوان آن را مبنای اجبار یا تحمیل بر دیگران قرار داد. در فلسفه پراگماتیستی، حقیقت در بستر تجربه، گفتوگو و کنش اجتماعی شکل میگیرد، نه در انحصار فرد یا گروه خاصی.
باقرینیا تأکید میکند که در آینده ایران، نظامی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر باید جایگزین نظام مبتنی بر ایدئولوژی و تحمیل دینی شود؛ نظامی که به جای رساندن شهروندان به بهشت موهومی، به زندگی زمینی آنها احترام بگذارد.
او سخنان خود را با بیتی از عمر خیام به پایان میبرد؛ اشارهای به فروتنی در برابر حقیقت و تردید در برابر مدعیان یقین:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
ای بیخبران! راه نه آن است و نه این
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این ویدبو، دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی، با اشاره به برخی از استدلالهای رایج مدافعان استبداد دینی، به نقد ریشههای فلسفی این دیدگاه میپردازد.
باقرینیا با طرح نمونههایی از این استدلالها—مانند اینکه «حجاب حکم خداست و نمیتوان دربارهاش گفتوگو کرد» یا «قطع دست دزد در قرآن آمده و باید اجرا شود»—توضیح میدهد که مدافعان چنین نگاهی، همه امور را به امر قدسی و غیرقابل تغییر پیوند میزنند و از این طریق، امکان توافق انسانی و تجربه دموکراتیک را نفی میکنند.
او این شیوه اندیشیدن را برگرفته از سنت فلسفی افلاطون میداند؛ جایی که «عالم مثُل» بهعنوان منشأ حقیقت مطلق تعریف میشود و «فیلسوف حاکم» کسی است که به این حقیقت برتر دست یافته و مشروعیت دارد که آن را بر دیگران تحمیل کند.
باقرینیا خاطرنشان میکند که بسیاری از فیلسوفان مسلمان، از جمله فارابی و ابنسینا، همین الگو را اقتباس کرده و با آیات قرآنی ترکیب کردهاند تا مدلی از حکمرانی مبتنی بر حقیقتی ازلی ارائه دهند. به گفته او، این مدل فکری امروز پاسخگوی نیازهای جامعه انسانی نیست.
وی در ادامه به فلسفههای نوینتری چون پراگماتیسم اشاره کرده و میگوید در چنین نگاهی، هیچ حقیقت مطلق و پیشینی وجود ندارد که بتوان آن را مبنای اجبار یا تحمیل بر دیگران قرار داد. در فلسفه پراگماتیستی، حقیقت در بستر تجربه، گفتوگو و کنش اجتماعی شکل میگیرد، نه در انحصار فرد یا گروه خاصی.
باقرینیا تأکید میکند که در آینده ایران، نظامی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر باید جایگزین نظام مبتنی بر ایدئولوژی و تحمیل دینی شود؛ نظامی که به جای رساندن شهروندان به بهشت موهومی، به زندگی زمینی آنها احترام بگذارد.
او سخنان خود را با بیتی از عمر خیام به پایان میبرد؛ اشارهای به فروتنی در برابر حقیقت و تردید در برابر مدعیان یقین:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
ای بیخبران! راه نه آن است و نه این
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، مفاهیم مذهبی بهگونهای بازتعریف شدند که بتوانند بستر لازم برای توجیه سرکوب و اعمال خشونت را فراهم سازند. در این ساختار، قدرت سیاسی بهواسطه پیوند با ایدئولوژی دینی، خود را مجاز به حذف هر صدای مخالفی دانسته است. پدیدهای که نخستین بار با رهبری روحالله خمینی پایهگذاری شد، با گذر زمان به ابزار اصلی کنترل و استمرار حاکمیت تبدیل گشت.
در این چارچوب، اعمالی مانند بازداشتهای فلهای، شکنجه، اعدامهای فراقضایی و سرکوبهای خیابانی، نه بهعنوان نقض حقوق انسانها، بلکه بهعنوان ضرورتی در مسیر حفاظت از دین و نظام تفسیر شدهاند. این نوع نگاه، امکان نهادینهسازی خشونت را در ساختار حکمرانی فراهم کرده است.
در دوره رهبری علی خامنهای، این روند ابعاد گستردهتری یافته است. استفاده از مفاهیمی چون دشمنی با دین، توطئه خارجی، یا دفاع از ارزشهای انقلاب، در توجیه اقدامات ضدبشری رایج شده است. چنین رویکردی، فضای عمومی را به میدان سرکوب سیستماتیک بدل کرده، جایی که مأموران امنیتی با اطمینان از مشروعیت عملکرد خود، به اقدامات خشن و تحقیرآمیز دست میزنند.
نگاه ایدئولوژیک به خشونت در جمهوری اسلامی، شباهتهای قابل توجهی با گروهکهای تندرو تروریستی همچون داعش دارد. در مواردی، باور نیروهای وفادار به نظام چنان شکل گرفته که اعمال خشن علیه شهروندان، نهتنها عملی مجاز، بلکه عملی مقدس تلقی میشود. بهعنوان نمونه، گزارشهایی درباره تجاوز به نوجوانان بازداشتشده و رفتارهای غیرانسانی با معترضان وجود دارد که در بستر ایدئولوژی حاکم، با سکوت یا حتی تأیید مواجه شدهاند.
در این فضا، مرزهای اخلاقی فرو ریخته و قبح بسیاری از جنایات از میان رفته است. زمانی که خشونت تقدیس میشود و قانون در خدمت سرکوب قرار میگیرد، دیگر مجالی برای عدالت باقی نمیماند. قربانی نهتنها بیپناه است، بلکه با سازوکاری روبهروست که او را مقصر معرفی میکند.
مهار چنین وضعیتی نیازمند شکستن چرخه مشروعیتسازی دینی برای اعمال ضدبشری است. بازتعریف قدرت، تقویت نهادهای مستقل مدنی، آموزش حقوق پایهای انسانها و فراهمسازی زمینه برای مسئولیتپذیری نهادهای حکومتی، از جمله پیشنیازهای ایجاد تحول در جامعهای هستند که سالها زیر سایه سرکوب ایدئولوژیک زیسته است.
و در نهایت، باید با صراحت گفت که جمهوری اسلامی نه در ساختار و نه در عملکرد، هیچ ظرفیت و امکانی برای اصلاح ندارد. سیستمی که بنیان آن بر سرکوب، حذف و تقدیس خشونت بنا شده، اصلاحپذیر نیست و تنها راه رهایی از آن، گذار کامل و بیبازگشت از این نظم فاسد و سرکوبگر است.
#حکومت_ایدئولوژیک #استبداد_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این چارچوب، اعمالی مانند بازداشتهای فلهای، شکنجه، اعدامهای فراقضایی و سرکوبهای خیابانی، نه بهعنوان نقض حقوق انسانها، بلکه بهعنوان ضرورتی در مسیر حفاظت از دین و نظام تفسیر شدهاند. این نوع نگاه، امکان نهادینهسازی خشونت را در ساختار حکمرانی فراهم کرده است.
در دوره رهبری علی خامنهای، این روند ابعاد گستردهتری یافته است. استفاده از مفاهیمی چون دشمنی با دین، توطئه خارجی، یا دفاع از ارزشهای انقلاب، در توجیه اقدامات ضدبشری رایج شده است. چنین رویکردی، فضای عمومی را به میدان سرکوب سیستماتیک بدل کرده، جایی که مأموران امنیتی با اطمینان از مشروعیت عملکرد خود، به اقدامات خشن و تحقیرآمیز دست میزنند.
نگاه ایدئولوژیک به خشونت در جمهوری اسلامی، شباهتهای قابل توجهی با گروهکهای تندرو تروریستی همچون داعش دارد. در مواردی، باور نیروهای وفادار به نظام چنان شکل گرفته که اعمال خشن علیه شهروندان، نهتنها عملی مجاز، بلکه عملی مقدس تلقی میشود. بهعنوان نمونه، گزارشهایی درباره تجاوز به نوجوانان بازداشتشده و رفتارهای غیرانسانی با معترضان وجود دارد که در بستر ایدئولوژی حاکم، با سکوت یا حتی تأیید مواجه شدهاند.
در این فضا، مرزهای اخلاقی فرو ریخته و قبح بسیاری از جنایات از میان رفته است. زمانی که خشونت تقدیس میشود و قانون در خدمت سرکوب قرار میگیرد، دیگر مجالی برای عدالت باقی نمیماند. قربانی نهتنها بیپناه است، بلکه با سازوکاری روبهروست که او را مقصر معرفی میکند.
مهار چنین وضعیتی نیازمند شکستن چرخه مشروعیتسازی دینی برای اعمال ضدبشری است. بازتعریف قدرت، تقویت نهادهای مستقل مدنی، آموزش حقوق پایهای انسانها و فراهمسازی زمینه برای مسئولیتپذیری نهادهای حکومتی، از جمله پیشنیازهای ایجاد تحول در جامعهای هستند که سالها زیر سایه سرکوب ایدئولوژیک زیسته است.
و در نهایت، باید با صراحت گفت که جمهوری اسلامی نه در ساختار و نه در عملکرد، هیچ ظرفیت و امکانی برای اصلاح ندارد. سیستمی که بنیان آن بر سرکوب، حذف و تقدیس خشونت بنا شده، اصلاحپذیر نیست و تنها راه رهایی از آن، گذار کامل و بیبازگشت از این نظم فاسد و سرکوبگر است.
#حکومت_ایدئولوژیک #استبداد_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقرینیا: از دیکتاتوری عریان به سلطهی نرم؛ جمهوری اسلامی و چرخش به روشهای پساتوتالیتر
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیوی تحلیلی با اشاره به مفاهیم مطرحشده در کتاب «قدرت بیقدرتان» اثر واتسلاو هاول، به تمایز میان دیکتاتوریهای کلاسیک و دیکتاتوریهای مدرن یا پساتوتالیتر میپردازد. او حکومت جمهوری اسلامی را نمونهای از گذار از دیکتاتوری کلاسیک به شیوههای سلطه نرم میداند.
به گفته او، در دیکتاتوریهای کلاسیک، اراده حاکم بیواسطه و بدون تعارف اعمال میشود؛ بدون نیاز به پنهانکاری یا پیچیدگی قانونی. حکومتها در این نوع نظامها به راحتی آدم میکشند، زندانی میکنند و کور میکنند، و ضرورتی برای توجیه یا تدوین قاعده احساس نمیکنند.
اما در نظامهای پساتوتالیتر، همه چیز باید در قالب ظاهری از نظم، قانون، آییننامه، بخشنامه و هنجار عرضه شود. دکتر باقرینیا با استناد به صفحه ۱۱۶ کتاب هاول میگوید: «در چنین دولتی، شبکهای درهمتنیده از مقررات و دستورالعملها بر زندگی مردم سایه میافکند.»
وی با تأکید بر تجربه زیسته خود در فضای دانشگاهی ایران میگوید: الزام به شرکت در جلسات نهادهای زیر نظر آقای خامنهای بهصورت مستقیم وجود ندارد، اما اگر شرکت نکنید، در فرایندهایی مانند ترفیع، تبدیل وضعیت یا ارتقای شغلی با موانع فرهنگی مواجه میشوید. او میافزاید: «هیچکس شما را مجبور نمیکند، اما مجبور میشوید.»
باقرینیا معتقد است که جمهوری اسلامی پس از اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۱، به جای سلطه مستقیم و عریان، در تلاش است با استفاده از ابزارهای قانونی، فشار و سلطه خود را به شیوهای نرمتر اعمال کند. از جمله تدوین لوایح حجاب و عفاف، ایجاد محدودیتهای مالی، استخدامی، گزینشی، و حتی تدوین تفاهمنامههایی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس.
او همچنین به نقش نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و دستگاههای امنیتی در اعمال این نوع سلطه قانونیشده اشاره کرد و گفت: «دیگر نیازی نیست که شخص رهبر دستور دهد، ساختار به گونهای طراحی شده که خواست او بهطور خودکار اجرا شود.»
#دیکتاتوری #استبداد_دینی #پساتوتالیتاریسم #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیوی تحلیلی با اشاره به مفاهیم مطرحشده در کتاب «قدرت بیقدرتان» اثر واتسلاو هاول، به تمایز میان دیکتاتوریهای کلاسیک و دیکتاتوریهای مدرن یا پساتوتالیتر میپردازد. او حکومت جمهوری اسلامی را نمونهای از گذار از دیکتاتوری کلاسیک به شیوههای سلطه نرم میداند.
به گفته او، در دیکتاتوریهای کلاسیک، اراده حاکم بیواسطه و بدون تعارف اعمال میشود؛ بدون نیاز به پنهانکاری یا پیچیدگی قانونی. حکومتها در این نوع نظامها به راحتی آدم میکشند، زندانی میکنند و کور میکنند، و ضرورتی برای توجیه یا تدوین قاعده احساس نمیکنند.
اما در نظامهای پساتوتالیتر، همه چیز باید در قالب ظاهری از نظم، قانون، آییننامه، بخشنامه و هنجار عرضه شود. دکتر باقرینیا با استناد به صفحه ۱۱۶ کتاب هاول میگوید: «در چنین دولتی، شبکهای درهمتنیده از مقررات و دستورالعملها بر زندگی مردم سایه میافکند.»
وی با تأکید بر تجربه زیسته خود در فضای دانشگاهی ایران میگوید: الزام به شرکت در جلسات نهادهای زیر نظر آقای خامنهای بهصورت مستقیم وجود ندارد، اما اگر شرکت نکنید، در فرایندهایی مانند ترفیع، تبدیل وضعیت یا ارتقای شغلی با موانع فرهنگی مواجه میشوید. او میافزاید: «هیچکس شما را مجبور نمیکند، اما مجبور میشوید.»
باقرینیا معتقد است که جمهوری اسلامی پس از اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۱، به جای سلطه مستقیم و عریان، در تلاش است با استفاده از ابزارهای قانونی، فشار و سلطه خود را به شیوهای نرمتر اعمال کند. از جمله تدوین لوایح حجاب و عفاف، ایجاد محدودیتهای مالی، استخدامی، گزینشی، و حتی تدوین تفاهمنامههایی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس.
او همچنین به نقش نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و دستگاههای امنیتی در اعمال این نوع سلطه قانونیشده اشاره کرد و گفت: «دیگر نیازی نیست که شخص رهبر دستور دهد، ساختار به گونهای طراحی شده که خواست او بهطور خودکار اجرا شود.»
#دیکتاتوری #استبداد_دینی #پساتوتالیتاریسم #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی کوتاه از مصاحبه خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، که در آن درباره ضرورت زندگی کردن ارزشهای دموکراسی، مدارا، گفتگو و پذیرش دیگری در بین گروههای مخالف جمهوری اسلامی سخن میگوید و بر اهمیت آن در گذار از نظام استبداد دینی و رسیدن به نظامی دموکراتیک تاکید میکند.
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استبداد دینی؛ وقتی سرکوب مقدس میشود
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا در سخنانی، با اشاره به پدیده «تجربههای نزدیک به مرگ» (Near Death Experience) آن را نه شواهدی از جهان پس از مرگ، بلکه بازتابی از واکنش مغز در شرایط بحرانی دانست. وی گفت: «وقتی مغز در شوک یا کمبود اکسیژن قرار میگیرد، مواد شیمیایی خاصی ترشح میشود که میتواند توهماتی از نور، صدا یا خروج از بدن ایجاد کند. این تجربهها اغلب بر اساس پیشزمینه فرهنگی و باورهای فرد شکل میگیرند؛ برای مثال، یک مسلمان ممکن است امامان را ببیند، درحالیکه یک مسیحی حضرت عیسی را.»
او هشدار داد: «در بسیاری از جوامع استبدادی با حکومت دینی، این تجربهها توسط حاکمان مصادره میشود تا ترس و ایمان مذهبی را به نفع خود تقویت کنند. آنها با القای اینکه بهشت دیدهشده در تجربهها همان بهشتی است که وعدهاش را میدهند، مردم را از پرسشگری دور و به فرمانبرداری احساسی سوق میدهند.»
وی در پایان تأکید کرد: «نقد این سوءاستفاده به معنای نفی معنویت نیست، بلکه دعوتی است به آگاهی، تفکر، و زیستن با چشمانی باز—نه از سر ترس از آخرت، بلکه برای ارتقاء اخلاقی و انسانی.»
#تجربه_مرگ #استبداد_دینی #باور_دینی #تفکر_علمی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
او هشدار داد: «در بسیاری از جوامع استبدادی با حکومت دینی، این تجربهها توسط حاکمان مصادره میشود تا ترس و ایمان مذهبی را به نفع خود تقویت کنند. آنها با القای اینکه بهشت دیدهشده در تجربهها همان بهشتی است که وعدهاش را میدهند، مردم را از پرسشگری دور و به فرمانبرداری احساسی سوق میدهند.»
وی در پایان تأکید کرد: «نقد این سوءاستفاده به معنای نفی معنویت نیست، بلکه دعوتی است به آگاهی، تفکر، و زیستن با چشمانی باز—نه از سر ترس از آخرت، بلکه برای ارتقاء اخلاقی و انسانی.»
#تجربه_مرگ #استبداد_دینی #باور_دینی #تفکر_علمی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
میراث سقراط، کابوس حکومتهای ایدئولوژیک
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و پژوهشگر، در این ویدئو با اشاره به میراث فکری سقراط، به نقد آموزش اخلاق در نظامهای استبدادی پرداخته است. او تأکید میکند که سقراط معتقد بود زندگی بدون بررسی و تأمل، ارزش زیستن ندارد و اخلاق را باید از طریق پرسش، اندیشیدن و شک کردن کشف کرد، نه از طریق تحمیل و تلقین.
دکتر باقرینیا روش سقراط را «دیالکتیک» یا گفتوگوی انتقادی توصیف میکند؛ گفتوگویی دوسویه و مبتنی بر پرسش، با هدف رسیدن به درکی عمیقتر، نه برای غلبه بر طرف مقابل. او این روش را در تضاد کامل با ساختارهای استبدادی میداند که اخلاق را ابزاری برای کنترل میبینند و نه بستر رشد انسانی.
وی خاطرنشان میکند که در نظامهای استبدادی، اخلاق از طریق تلقین، احساسات، تبلیغات یکسویه و تحمیل دینی آموزش داده میشود. در این فضا، شک کردن بیادبی تلقی میشود و پرسیدن نشانه گمراهی. نتیجه، شکلگیری جامعهای مطیع، بیسؤال و بیتفکر است.
دکتر باقرینیا در پایان تأکید میکند که امروز بیش از همیشه به روش سقراط نیاز داریم؛ نه فقط در کلاسهای فلسفه، بلکه در خانهها، روابط و حتی در نقد قدرت. گفتوگو، شک و شنیدن نظر مخالف ابزار رشد ما هستند، نه تهدید.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #تفکر_انتقادی #تفکر #گفتگو #پرسشگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و پژوهشگر، در این ویدئو با اشاره به میراث فکری سقراط، به نقد آموزش اخلاق در نظامهای استبدادی پرداخته است. او تأکید میکند که سقراط معتقد بود زندگی بدون بررسی و تأمل، ارزش زیستن ندارد و اخلاق را باید از طریق پرسش، اندیشیدن و شک کردن کشف کرد، نه از طریق تحمیل و تلقین.
دکتر باقرینیا روش سقراط را «دیالکتیک» یا گفتوگوی انتقادی توصیف میکند؛ گفتوگویی دوسویه و مبتنی بر پرسش، با هدف رسیدن به درکی عمیقتر، نه برای غلبه بر طرف مقابل. او این روش را در تضاد کامل با ساختارهای استبدادی میداند که اخلاق را ابزاری برای کنترل میبینند و نه بستر رشد انسانی.
وی خاطرنشان میکند که در نظامهای استبدادی، اخلاق از طریق تلقین، احساسات، تبلیغات یکسویه و تحمیل دینی آموزش داده میشود. در این فضا، شک کردن بیادبی تلقی میشود و پرسیدن نشانه گمراهی. نتیجه، شکلگیری جامعهای مطیع، بیسؤال و بیتفکر است.
دکتر باقرینیا در پایان تأکید میکند که امروز بیش از همیشه به روش سقراط نیاز داریم؛ نه فقط در کلاسهای فلسفه، بلکه در خانهها، روابط و حتی در نقد قدرت. گفتوگو، شک و شنیدن نظر مخالف ابزار رشد ما هستند، نه تهدید.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #تفکر_انتقادی #تفکر #گفتگو #پرسشگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«هرگاه در شر مطلق بودن حاکمیت شک کردید، بدانید که جمهوری اسلامی به انحای گوناگون، ما را میکشد.
بعضی با گلوله و شلیک مستقیم و موشک و "خطای انسانی" و بقیهمان هم با حبس و اعدام و محرومیت.
بلیه و مصیبت اصلی، ولی مطلقه فقیه است که انسانها را به معنای دقیق کلمه، از زندگی ساقط میکند.
شما را به حقارت و خفت میکشاند که مقابل تمامیتخواهی دینی آغشته خون و کثافتش زانو بزنید وگرنه، پایتان را قلم میکند.
اگر بنویسید، قلمتان را میشکند و اگر فریاد بزنید، پا بر روی گردهتان میگذارد و آنقدر فشار میدهد تا خیالش راحت شود که واقعا خفهخون گرفتهاید.
اگر بازهم بایستید، آجر به آجر میچیند که غایت دغدغه شما بشود حقوق سر ماه و اجارهبها و ... تا به نفس نفس زدن بیفتید.
برای همین است که بارها گفتهام جمهوری اسلامی انگارهای جز "مرگ" انسان ندارد و اگر قصد انسان بودن کنید، همهچیزتان را به یغما خواهد برد...
آنقدر که حتی از خودتان منزجر شوید و در یک سیستم ناکارآمد و فشل و معیوب، به درماندگی و عجز بیفتید.
خامنهای میخواهد سقوط ما را ببیند. سقوط و افول و مرگ انسانی تک تکمان را!
ما ایرانیها!
با هر زبان و قومیت و نژاد.
از هر شهر و روستا و خانهای که در آن به رنج زاده شدیم...
این یک جبر سیاسی است که باید "امت" باشید، نه "ملت".
امتوارگی، به مثابه الکن بودن حتی در اجابت مزاج و بدیهی و ابتداییترین جزئیات "بقا"، و نه زندگی!
که باید خامنهای دیکته بگوید و شما سرمشق بگیرید.
اگر اراده "ملت" بودن کنید، در قاموس ولی مطلقه فقیه، محکوم به مرگی سخت و دردناک خواهید شد...
با اینهمه گامهایم که سست میشوند به "ایران" فکر میکنم و بر این پلاک که در تمام بازجوییها و احضارها و بازداشتها و زندان همراهم بوده، بوسه میزنم.
ایمان و اراده ما، نجات تو از شر خودکامهای است که با استبداد دینی، خاکت را به ویرانی کشانده.
اینها را نوشتم که بگویم همه ما، از جمله من، داریم دست و پا میزنیم که خودمان را از این باتلاق بلعنده و هولناک نجات دهیم.
که خاکمان را از نو بیافرینیم!
این است روایت من و ما و جمهوریاسلامی خامنهای!
اما تا ابد "ایران، ایران ماست!"»
ـ نویسنده متن مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران و فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که این متن را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
#ایران #برای_ایران #استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطهره_گونه_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بعضی با گلوله و شلیک مستقیم و موشک و "خطای انسانی" و بقیهمان هم با حبس و اعدام و محرومیت.
بلیه و مصیبت اصلی، ولی مطلقه فقیه است که انسانها را به معنای دقیق کلمه، از زندگی ساقط میکند.
شما را به حقارت و خفت میکشاند که مقابل تمامیتخواهی دینی آغشته خون و کثافتش زانو بزنید وگرنه، پایتان را قلم میکند.
اگر بنویسید، قلمتان را میشکند و اگر فریاد بزنید، پا بر روی گردهتان میگذارد و آنقدر فشار میدهد تا خیالش راحت شود که واقعا خفهخون گرفتهاید.
اگر بازهم بایستید، آجر به آجر میچیند که غایت دغدغه شما بشود حقوق سر ماه و اجارهبها و ... تا به نفس نفس زدن بیفتید.
برای همین است که بارها گفتهام جمهوری اسلامی انگارهای جز "مرگ" انسان ندارد و اگر قصد انسان بودن کنید، همهچیزتان را به یغما خواهد برد...
آنقدر که حتی از خودتان منزجر شوید و در یک سیستم ناکارآمد و فشل و معیوب، به درماندگی و عجز بیفتید.
خامنهای میخواهد سقوط ما را ببیند. سقوط و افول و مرگ انسانی تک تکمان را!
ما ایرانیها!
با هر زبان و قومیت و نژاد.
از هر شهر و روستا و خانهای که در آن به رنج زاده شدیم...
این یک جبر سیاسی است که باید "امت" باشید، نه "ملت".
امتوارگی، به مثابه الکن بودن حتی در اجابت مزاج و بدیهی و ابتداییترین جزئیات "بقا"، و نه زندگی!
که باید خامنهای دیکته بگوید و شما سرمشق بگیرید.
اگر اراده "ملت" بودن کنید، در قاموس ولی مطلقه فقیه، محکوم به مرگی سخت و دردناک خواهید شد...
با اینهمه گامهایم که سست میشوند به "ایران" فکر میکنم و بر این پلاک که در تمام بازجوییها و احضارها و بازداشتها و زندان همراهم بوده، بوسه میزنم.
ایمان و اراده ما، نجات تو از شر خودکامهای است که با استبداد دینی، خاکت را به ویرانی کشانده.
اینها را نوشتم که بگویم همه ما، از جمله من، داریم دست و پا میزنیم که خودمان را از این باتلاق بلعنده و هولناک نجات دهیم.
که خاکمان را از نو بیافرینیم!
این است روایت من و ما و جمهوریاسلامی خامنهای!
اما تا ابد "ایران، ایران ماست!"»
ـ نویسنده متن مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر دندانپزشکی دانشگاه تهران و فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که این متن را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
#ایران #برای_ایران #استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطهره_گونه_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا: «خشونت مقدس خطرناکترین شکل سرکوب است»
حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، پدیده «خشونت مقدس» را به عنوان یکی از پیچیدهترین و ویرانگرترین اشکال سرکوب در جمهوری اسلامی تحلیل میکند.
او در ابتدای سخنانش میگوید:
«قصد دارم درباره یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین اشکال خشونت سخن بگویم؛ خشونت مقدس. خشونتی که در آن، سرکوب، شکنجه و حتی کشتن مردم نهتنها گناه تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان عبادت و انجام وظیفه دینی توجیه میگردد.»
او با اشاره به اظهارات یکی از مسئولان عقیدتی سیاسی در نیروی انتظامی میگوید:
«به عنوان نمونه، رئیس عقیدتی سیاسی پلیس اظهار داشته است که نیروهای یگان ویژه در صف یاران امام حسین (ع) قرار دارند و از دین خدا دفاع میکنند.»
وی در ادامه میپرسد:
«چگونه ممکن است فردی که در برابر یک معترض بیسلاح ایستاده و در دستش باتوم یا اسلحه دارد، تصور کند که در حال انجام یک عمل مقدس است؟»
باقرینیا با تحلیلی روانشناختی به تبیین ریشههای چنین نگرشی میپردازد و توضیح میدهد:
«یکی از سازوکارهای روانی در این زمینه، همزادپنداری با قدرت پدرانه است. مأمور سرکوب، با قدرت حاکم یکی میشود و خود را بازوی آن میپندارد. او تصور میکند که مجازات دیگران توسط او، در واقع مجازات از سوی پدر بزرگ یا قدرت مطلق است و به همین دلیل، احساس قدرت و مشروعیت میکند.»
او همچنین به مکانیزم فرافکنی اشاره کرده و میافزاید:
«بسیاری از نیروهایی که در سرکوب نقش دارند، در گذشته میل به آزادی، شادی و عشق داشتهاند، اما این امیال در آنها سرکوب شده است. این میلهای سرکوبشده به شکل نفرت از دیگری تجلی مییابند و معترض به نماد چیزی بدل میشود که آنها خود از آن محرومند.»
باقرینیا سومین لایه تحلیل را به مفهومی آیینی پیوند میدهد:
«در بُعد ناخودآگاه جمعی، جوامع بحرانزده همواره در پی یافتن قربانی هستند. در چنین شرایطی، معترض به مثابه قربانی مقدس معرفی میشود و مأمور سرکوب خود را نه جلاد، بلکه کاهن آیین قربانی میپندارد؛ فردی که مأمور است تا نظم را بازگرداند.»
در پایان او بر خطرناکتر شدن خشونت در بستر دین تأکید میکند:
«خشونت به خودی خود مذموم است، اما هنگامی که با تقدس دینی آمیخته شود، به فاجعهای فراتر از خشونت بدل میگردد؛ زیرا از مرز عقل و اخلاق عبور میکند. مأمور خشونت را عبادت میپندارد و حکومت با تقدسسازی از خود، این چرخه را بازتولید میکند. برای رهایی، باید تقدس را از چهره قدرت برداشت و به مأمور ظالم گفت که تو یزیدی هستی، حتی اگر خود را حسینی بدانی.»
#گفتگو_توانا #خشونت #خشونت_مقدس #استبداد_دینی
@Dialogue1402
حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، پدیده «خشونت مقدس» را به عنوان یکی از پیچیدهترین و ویرانگرترین اشکال سرکوب در جمهوری اسلامی تحلیل میکند.
او در ابتدای سخنانش میگوید:
«قصد دارم درباره یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین اشکال خشونت سخن بگویم؛ خشونت مقدس. خشونتی که در آن، سرکوب، شکنجه و حتی کشتن مردم نهتنها گناه تلقی نمیشود، بلکه بهعنوان عبادت و انجام وظیفه دینی توجیه میگردد.»
او با اشاره به اظهارات یکی از مسئولان عقیدتی سیاسی در نیروی انتظامی میگوید:
«به عنوان نمونه، رئیس عقیدتی سیاسی پلیس اظهار داشته است که نیروهای یگان ویژه در صف یاران امام حسین (ع) قرار دارند و از دین خدا دفاع میکنند.»
وی در ادامه میپرسد:
«چگونه ممکن است فردی که در برابر یک معترض بیسلاح ایستاده و در دستش باتوم یا اسلحه دارد، تصور کند که در حال انجام یک عمل مقدس است؟»
باقرینیا با تحلیلی روانشناختی به تبیین ریشههای چنین نگرشی میپردازد و توضیح میدهد:
«یکی از سازوکارهای روانی در این زمینه، همزادپنداری با قدرت پدرانه است. مأمور سرکوب، با قدرت حاکم یکی میشود و خود را بازوی آن میپندارد. او تصور میکند که مجازات دیگران توسط او، در واقع مجازات از سوی پدر بزرگ یا قدرت مطلق است و به همین دلیل، احساس قدرت و مشروعیت میکند.»
او همچنین به مکانیزم فرافکنی اشاره کرده و میافزاید:
«بسیاری از نیروهایی که در سرکوب نقش دارند، در گذشته میل به آزادی، شادی و عشق داشتهاند، اما این امیال در آنها سرکوب شده است. این میلهای سرکوبشده به شکل نفرت از دیگری تجلی مییابند و معترض به نماد چیزی بدل میشود که آنها خود از آن محرومند.»
باقرینیا سومین لایه تحلیل را به مفهومی آیینی پیوند میدهد:
«در بُعد ناخودآگاه جمعی، جوامع بحرانزده همواره در پی یافتن قربانی هستند. در چنین شرایطی، معترض به مثابه قربانی مقدس معرفی میشود و مأمور سرکوب خود را نه جلاد، بلکه کاهن آیین قربانی میپندارد؛ فردی که مأمور است تا نظم را بازگرداند.»
در پایان او بر خطرناکتر شدن خشونت در بستر دین تأکید میکند:
«خشونت به خودی خود مذموم است، اما هنگامی که با تقدس دینی آمیخته شود، به فاجعهای فراتر از خشونت بدل میگردد؛ زیرا از مرز عقل و اخلاق عبور میکند. مأمور خشونت را عبادت میپندارد و حکومت با تقدسسازی از خود، این چرخه را بازتولید میکند. برای رهایی، باید تقدس را از چهره قدرت برداشت و به مأمور ظالم گفت که تو یزیدی هستی، حتی اگر خود را حسینی بدانی.»
#گفتگو_توانا #خشونت #خشونت_مقدس #استبداد_دینی
@Dialogue1402
«در حکومت فقیه، سرکوب وجود ندارد»؟
این گفته خمینی است؛ بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی. کسی که به مدت ۱۰ سال خود بر ایران «حاکم» شد و پس از آن پیروان او و طی حکومت او و پیروانش، هزاران مخالف سیاسی - عقیدتی به قتل رسیدند و هزاران تن زندانی شدند و چند میلیون ایرانی از کشور مهاجرت کردند.
خمینی بارها در سخنانش خود را از هیتلر سوا کرده و مدعی است رژیم تحت سلطه او همانند رژیم هیتلری نخواهد بود.
نمونه هیتلر از این رو جالب توجه است که نگاهی کوتاه بین وضعیت یهودیان آلمان و بهاییان ایران بیندازیم.
از بدو ورود خمینی به ایران، تبعیض علیه بهاییان شکل سیستماتیک و حکومتی پیدا کرد. بهاییان به صرف اینکه بهایی بودند، از دسترسی به تمام مناصب سیاسی و اجتماعی محروم شدند. صدها بهایی ایرانی به قتل رسیدند و زندانی و شکنجه شدند. روحالله خمینی بهاییان را «کافر»، «ضاله» و «نجس» میدانست. به فتوای او، مسلمانان بایستی حمام خود را از بهاییان تفکیک کنند.
این روند در دوره خامنهای تداوم یافت و سندی از اوائل دوره رهبری او منتشر شده است که تاکید میکند راه رشد بهاییان در جامعه و مسائل آموزشی بایستی بسته شود.
خامنهای همچنین در فتواهای خود بهائیان را «نجس» دانست و گفت:
«جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند».
جالب توجه آنکه در رژیم هیتلری آلمان نیز یهودیان به صرف آنکه یهودی بودند مورد تبعیض گسترده و حتی کشتار قرار میگرفتند. در آنجا تبعیض ریشه نژادی داشت و در ایران تبعیض، ریشه مذهبی.
جمهوری اسلامی هرگاه مجال پیدا کرده است بهاییان را کشته است؛ چنانکه میتوان از قتل عطالله رضوانی - شهروند بهایی - در بندرعباس سخن به میان آورد که در سال ۱۳۹۲ در خیابان به ضرب گلوله به قتل رسید و هیچگاه داد او ستانده نشد.
#استبداد_دینی #بهایی #بهایی_ستیزی #خمینی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
این گفته خمینی است؛ بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی. کسی که به مدت ۱۰ سال خود بر ایران «حاکم» شد و پس از آن پیروان او و طی حکومت او و پیروانش، هزاران مخالف سیاسی - عقیدتی به قتل رسیدند و هزاران تن زندانی شدند و چند میلیون ایرانی از کشور مهاجرت کردند.
خمینی بارها در سخنانش خود را از هیتلر سوا کرده و مدعی است رژیم تحت سلطه او همانند رژیم هیتلری نخواهد بود.
نمونه هیتلر از این رو جالب توجه است که نگاهی کوتاه بین وضعیت یهودیان آلمان و بهاییان ایران بیندازیم.
از بدو ورود خمینی به ایران، تبعیض علیه بهاییان شکل سیستماتیک و حکومتی پیدا کرد. بهاییان به صرف اینکه بهایی بودند، از دسترسی به تمام مناصب سیاسی و اجتماعی محروم شدند. صدها بهایی ایرانی به قتل رسیدند و زندانی و شکنجه شدند. روحالله خمینی بهاییان را «کافر»، «ضاله» و «نجس» میدانست. به فتوای او، مسلمانان بایستی حمام خود را از بهاییان تفکیک کنند.
این روند در دوره خامنهای تداوم یافت و سندی از اوائل دوره رهبری او منتشر شده است که تاکید میکند راه رشد بهاییان در جامعه و مسائل آموزشی بایستی بسته شود.
خامنهای همچنین در فتواهای خود بهائیان را «نجس» دانست و گفت:
«جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند».
جالب توجه آنکه در رژیم هیتلری آلمان نیز یهودیان به صرف آنکه یهودی بودند مورد تبعیض گسترده و حتی کشتار قرار میگرفتند. در آنجا تبعیض ریشه نژادی داشت و در ایران تبعیض، ریشه مذهبی.
جمهوری اسلامی هرگاه مجال پیدا کرده است بهاییان را کشته است؛ چنانکه میتوان از قتل عطالله رضوانی - شهروند بهایی - در بندرعباس سخن به میان آورد که در سال ۱۳۹۲ در خیابان به ضرب گلوله به قتل رسید و هیچگاه داد او ستانده نشد.
#استبداد_دینی #بهایی #بهایی_ستیزی #خمینی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در پروژهای موسوم به «ساعت به وقت بهشت» که در شهر فومن توسط سپاه پاسداران اجرا شده، تجربهای شبیهسازیشده از جهنم با استفاده از آتش واقعی، صداهای وهمانگیز، قبر، پل صراط و موجودات دینی طراحی شده است. این پروژه که با عنوان «نمایشگاه فرهنگی» معرفی شده، در واقع نمونهای از مهندسی ترس است؛ تکنیکی روانشناختی بهنام تنش-رهایی که ابتدا با ایجاد وحشت شدید مخاطب را در هم میشکند و سپس با ارائه آرامش مصنوعی، بهطور ناخودآگاه مسیر اطاعت از دین و نظام را بهعنوان تنها راه نجات در ذهن او تثبیت میکند.
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با اشاره به این رویکرد هشدار میدهد که این پروژه یادآور تجربههای مشابه در دهه ۶۰ است؛ ازجمله نوار صوتی سیاحت غرب و پروژههای مشابه در مشهد توسط آستان قدس. در این شیوه، کودکان ابتدا در فضایی پر از وحشت و نمادهای جهنمی قرار میگیرند و پس از گریه و ترس، به طبقهای با نور و موسیقی ملایم و صلوات هدایت میشوند تا بهطور شرطی، اطاعت را با نجات و آرامش گره بزنند.
او همچنین به بخش دیگری از پروژه در فومن اشاره میکند: نمایش موشکها، تانکها و ادوات نظامی در کنار نمادهای دینی، که بهزعم او نشاندهنده فرمول جدید حکومت است؛ اطاعت مساوی است با بهشت و قدرت، و نافرمانی با جهنم و عذاب.
باقرینیا تأکید میکند که نسل امروز دیگر آن کودکان ساکت نیستند؛ آنها از جهنم ساختگی گذشتهاند، کاستهای ترس را در ذهنشان شکستهاند و اینبار، چشمهایشان باز است.
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #ساعت_به_وقت_بهشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با اشاره به این رویکرد هشدار میدهد که این پروژه یادآور تجربههای مشابه در دهه ۶۰ است؛ ازجمله نوار صوتی سیاحت غرب و پروژههای مشابه در مشهد توسط آستان قدس. در این شیوه، کودکان ابتدا در فضایی پر از وحشت و نمادهای جهنمی قرار میگیرند و پس از گریه و ترس، به طبقهای با نور و موسیقی ملایم و صلوات هدایت میشوند تا بهطور شرطی، اطاعت را با نجات و آرامش گره بزنند.
او همچنین به بخش دیگری از پروژه در فومن اشاره میکند: نمایش موشکها، تانکها و ادوات نظامی در کنار نمادهای دینی، که بهزعم او نشاندهنده فرمول جدید حکومت است؛ اطاعت مساوی است با بهشت و قدرت، و نافرمانی با جهنم و عذاب.
باقرینیا تأکید میکند که نسل امروز دیگر آن کودکان ساکت نیستند؛ آنها از جهنم ساختگی گذشتهاند، کاستهای ترس را در ذهنشان شکستهاند و اینبار، چشمهایشان باز است.
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #ساعت_به_وقت_بهشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech