آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
#رضوانه_احمدخانبیگی زندانی سیاسی سابق و همسر بهفر لاله‌زاری، یکشنبه ۲۶ آبان‌ماه ۹۸، با هجوم شبانه نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد.
وسایل شخصی او و همسرش هم ضبط شد.
او اینک در بند دو الف سپاه است.

👈طبق گزارش‌های دریافتی، پس از #اعتراضات_سراسری #آبان۹۸ تعدادی از زندانیان سیاسی سابق، در شهرهای مختلف بازداشت شده‌اند.

@Tavaana_TavaanaTech
اخیرا بهفر لاله‌زاری و رضوانه احمدخان‌بیگی، زوج محبوس در زندان اوین توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران، هر کدام به پنج سال حبس محکوم شدند.
بر اساس حکمی که اخیرا توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری صادر شده است،  رضوانه احمدخان‌بیگی و همسرش بهفر لاله‌زاری، هر کدام بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی به چهار سال حبس و بابت تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس، مجموعا ده سال محکوم شدند.

نامه‌ای از آقای بهفر لاله‌زاری به دست ما رسیده که در آن شرح می‌دهد چه رفتار ظالمانه‌ای با این زوج زندانی شده است.
متن این نامه به شرح زیر است:

«به نام زن، زندگی، آزادی

دیرزمانی فخرالشعرای گرامی‌مان چه شیوا و درست پیش‌بینی نمود که:
در ایران تا بود ملا و مفتی / به روز بدتر از این هم بیفتی!

آزادی‌خواهان و هم‌وطنان به‌جان‌آمده‌ام،

به جهت ضرورت آگاهی و اطلاع شما هم‌دردان و البته ثبت در تاریخ ایران‌مان، یادآور می‌شوم:
در شهریور ۱۴۰۲ و این بار به همراه همسرم (رضوان احمدخان‌بیگی) و دوستانم، به دست وحوش مزدور جدید رژیم تروریستی و اشغال‌گر حاکم بر سرزمین‌مان [لباس‌شخصی‌های معلوم‌الحال!] به نام حفاظت اطلاعات فراجا، پس از هجوم ناگهانی و ضرب‌وشتم شدید و تهدید و توهین و فحاشی و تحقیر! و سرقت علنی هر آنچه که حتی در جیب لباس! همراه‌مان داشتیم، شبانه در خیابان آزادی تهران (بدون ارائه دستوری) بازداشت و دستگیر شدیم.

اما این بار پس از بازداشت، این اوباش مزدور در ابتدا ما را به سمت خانه برده و پیش روی چشمان همسرم رضوانه هر آنچه از وسایل و ظروف و لوازم خانه را که خواستند یا توانستند شکستند! و به شدت تخریب و تلف کردند.
و هر آنچه از اسناد و مدارک و دیگر لوازم و وسایل شخصی و اسباب که خواستند را از منزل برداشتند و حین آسیب‌رساندن و تخریب ضبط کردند و بردند. حتی لوازم برقی دیگر (کولر، فن‌ها و چراغ و...) را علی‌رغم مخالفت همسرم روشن کردند و تعمدا روشن گذاشتند و مانده!

از لحظه بازداشت، تا پایان مراحل بازجویی توام با شکنجه‌ها و همراه با دست‌بند و پابند [البته فقط! دست و پای رضوانه را (لابد به جرم زن‌بودنش!) با بست کمربندی! و فشاری شکننده!] و باقی‌مان را با دستبند و پابند (فلزی قابل تنظیم) بستند و البته چشم‌بند هم در زمان بازداشت و بازجویی‌ها بر چشمانمان بود.

تا چند شبانه‌روز! که مراحل اول بازجویی‌ها ادامه داشت، با همان وضعیت حتی مجال خوابیدن نیز نیافتیم... .
سپس، مراحل دوم بازجویی‌ها به دست اوباش مزدور لباس‌شخصی و شکنجه‌گر گوناگون در حالی ادامه یافت که در سیاه‌چالی بدون حداقل امکانات و بسیار کثیف و آلوده به سر می‌بردیم.

هم‌اکنون، پس از گذراندن ایام در حبس زندان اوین، در امتداد (به اصطلاح!) بازداشت موقت! که فقط نامش موقت است! مطلع شدم که وسایل و اسناد و مدارک شخصی و لوازم خانه و حرفه‌ای و... که بازجوهای رژیم در واقع به یغما و غارت برده‌اند، و ظاهرا با دستور مقام قضائی مافوق‌شان می‌باید پس بدهند، را با هر وسیله دیگری که از هر شخصی دیگر (مثلا) ضبط یا حداقل خیانت در امانت کرده‌اند، را بدون تفکیک روی همدیگر ریخته و شاید بخشی از آن‌ها را عمدا می‌کنند که: خودت بیا و پیدا کن! و ببین لوازمت کدام است و از بین آن‌ها بردار.

ضمنا مدارک هویتی و شناسایی و عقدنامه و سند خانه ما و کلید خانه ما (۲ دسته کلید از من و همسرم) نیز دست این نهاد بازداشت گردیده و جهت شکنجه و آزار و اذیت و زدن خسارت بیش‌تر به ما از تحویل وسایل ما به خودمان یا وکیل پرونده و یا خانواده‌مان امتناع می‌کنند و با این وجود طبیعی است که دیگر هیچ احساسی از امنیت جانی و مالی نکنیم، آن هم در میهن خودمان!

هم‌میهنانم! این شرح احوالی که گزیده‌ای از آن را بیان داشتم، مشتی است نمونه خروار که با وجود و بقای هر لحظه رژیم مافیای مذهبی، در کمین و انتظار هر ایرانی است.

ضمنا به جهت اطلاع و باز هم ثبت در تاریخ:
نشانی محل و مقر این جانیان و بازجوها:
مراحل اول شکنجه و بازجویی‌ها: تهران، یافت‌آباد، خ. الغدیر، پایگاه پنجم پلیس ضد امنیت عمومی
محل و مقر مراحل دوم شکنجه و ضرب و شتم و بازجویی‌ها: تهران، خ. وزرا، بالاتر از پارک ساعی، پلیس ضد امنیت عمومی [محل قتل مهسا امینی]

زنده‌ام با امید پایان‌دادن به فقر و فساد و جنایت و دیکتاتوری و آزادی و رهایی ایران و ایرانی!

بهفر لاله‌زاری، زندان اوین، آذرماه ۱۴۰۲»

#بهفر_لاله_زاری #رضوانه_احمدخانبیگی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در اعتراض به رفتارهای غیرانسانی با ناهید شیرپیشه و رضوانه احمد‌خان‌بیگی


این روزها هم‌زمان با افزایش میزان سرکوب در جامعه و متعاقب آن فشار در زندان ها علیه زندانیان سیاسی و خانواده آنان و هم چنین اوج گرفتن بیش از پیش ستم و محدودیت علیه کنشگران آزادیخواه میهن، شوربختانه هم چنان شاهد انتشار گزارش هایی مبنی بر پایمال کردن حقوق و کرامت انسانی شهروندان معترض و زندانیان سیاسی توسط نهادهای امنیتی و قضایی هستیم و بدون شک بیدادگران می‌خواهند با این اقدامات به جامعه ترس و هراس تزریق کنند.

در آخرین مورد بر پایه گزارش‌ها خبردار شدیم که این رفتارهای بیدادگرانه و غیرانسانی علیه دو تن از زندانیان سیاسی اعمال شده‌است.

نخست پیرامون بانو ناهید شیر‌پیشه مادر دادخواه زنده یاد پویا بختیاری که در زندان زنجان در تبعید است و مدتهاست در شرایط سخت روزگارش را سپری می‌کند و مورد توهین، ضرب و شتم و رفتارهای غیرانسانی قرار گرفته‌است و از سوی دیگر در بند زنان زندان اوین بانو رضوانه احمد‌خان‌بیگی دیگر زندانی سیاسی نیز در شرایط جسمی بسیار سختی قرار دارد و تحمیل این شرایط در حالی است که این بانوی دربند باردار نیز هستند.
بدون تردید ادامه این گونه رفتارها با بانوان زندانی سیاسی مصداق آشکار نقض حقوق بشر بوده و سبب ایجاد آسیب‌های مضاعف بر جان و روان آنان خواهدشد.

ما زندانیان سیاسی زندان قزلحصار ضمن حمایت از این بانوان ارجمند، خواستار پایان دادن به درد و رنج آنها، آزادی بی‌قید و شرطشان و نیز رهایی تمامی زندانیان سیاسی در ایران هستیم.

امضاکنندگان:
زرتشت احمدی راغب
احمدرضا حائری
رضا سلمان زاده
مصطفی رمضانی
رضا محمد حسینی

تیر ماه۱۴۰۳

زیبایی اینجا ست که زندانیان صدای یکدیگر شده‌اند.
به نظر شما واکنش جامعه‌مدنی در این میان چه باید باشد؟

#یاری_مدنی_توانا
#ناهید_شیرپیشه
#رضوانه_احمدخانبیگی
#بیانیه

@Tavaana_TavaanaTech