تولد گوگوش، #شاهماهی موسیقی ایران
«فائقه آتشین» با نام هنری گوگوش در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران به دنیا آمد.
انقلاب که پیروز شد، صدای #زن قدغن شد. دیگر زنان حق نداشتند در محافل عمومی و حتا خصوصی آوازخوانی کنند. بیشتر هنرمندان ایرانی به همین دلیل و همچنین فشارهای روزافزون انقلابیان از ایران مهاجرت کردند. گوگوش در هنگام انقلاب در آمریکا به سر میبرد اما به ایران بازگشت و با سکوت، زندگی در انزوا را آغاز کرد. مدت کوتاهی بازداشت و زندانی شد اما همچنان در ایران ماند و دیگر آواز نخواند. در همهی این سالهای انزوا اما ترانههای گوگوش همچنان شنیده شد و او همچنان خوانندهای محبوب ماند. نوجوانانی که هیچ گاه او را بر روی صحنه ندیده بودند و بسیاریشان سنی به اندازهی سالهای انزوای گوگوش داشتند از طرفداران صدای او بودند. شاید بتوان گفت گوگوش از معدود هنرمندان ایرانی است که توانست مخاطبهای بسیاری از چند نسل جوان ایرانی داشته باشد.
خانوادهی او اصالتا از آذربایجانیهایی بودند که از شوروی سابق به ایران مهاجرت کرده بودند. پدر گوگوش، صابر آتشین یک شومن بود و گوگوش از کودکی به همراه پدر خوانندگی و بازی در فیلم را شروع کرد. صابر آتشین فعالیتهای هنری خود را در سال ۱۳۲۶ با عملیات آکروباسی در پیشپردههای تئاتر تهران آغاز کرد. او پایش به سینما هم رسید که آغاز آن با بازی در فیلم «افسانه شمال» در سال ۱۳۳۸ بود. صابر آتشین پس از انقلاب اسلامی به ترکیه مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۶ در شهر استانبول درگذشت.
گوگوش هشت ساله بود که کار خوانندگی را در برنامهی صبح جمعه رادیو ایران شروع کرد و در سن نوجوانی شروع به اجرای برنامه در کابارههای بزرگ تهران کرد. اولین کاری که گوگوش به طور مستقل اجرا کرد ترانهی «قصه وفا»، ساختهی پرویز مقصدی بود. گوگوش در سال ۱۹۷۱ با آهنگهایی مانند "Retour de la ville" و "J'entends crier je t'aime" جایزهی نخست فستیوال کان فرانسه را از آن خود کرد. گوگوش در سال ۱۹۷۳ در سن رمو ایتالیا با اجرای ۱۲ ترانه به زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی موفقیت بینظیری به دست آورد. او در همان سال بود که با آهنگ "Desde hace tiempo" در موسیقی آمریکای لاتین نیز به جایگاه مناسبی دست پیدا کند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گوگوش ۱۸ آلبوم موسیقی ارائه داد. آهنگسازان ِ بنامی همچون واروژان، حسن شماعیزاده و فرید زلاند ساخته شد و معروفترین ترانهسرایان تاریخ موسیقی ایران از جمله ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری برای آهنگهایش ترانه سرودند. گوگوش در موسیقی ایران لقب «شاهماهی» گرفت.
در دههی شصت و هفتاد میلادی گوگوش با هر اجرای #موسیقی که خود در عالم موزیک پدیدهای محسوب میشد، مد لباس و مو و رقصی جدید عرضه میکرد. جذابیت گوگوش تنها در حصار مرزهای ایران محصور نماند. او توانست به عنوان هنرمندی موفق خود را در میان مردمان افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان نیز تثبیت کند.
برخی بر این نظر هستند که میتوان گوگوش را در تاریخ معاصر جزء #زنان_تاثیرگذار دانست. در زمانهای که بسیاری زنان را پردهنشین و در خانه میپسندیدند گوگوش به روی صحنه آمد و از نوع آرایش مو تا زیورآلات و آرایش صورت و نوع پوشش او مورد پسند #زنان جوان ایرانی قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/gvED8m
Googoosh / گوگوش#
@Tavaana_TavaanaTech
«فائقه آتشین» با نام هنری گوگوش در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران به دنیا آمد.
انقلاب که پیروز شد، صدای #زن قدغن شد. دیگر زنان حق نداشتند در محافل عمومی و حتا خصوصی آوازخوانی کنند. بیشتر هنرمندان ایرانی به همین دلیل و همچنین فشارهای روزافزون انقلابیان از ایران مهاجرت کردند. گوگوش در هنگام انقلاب در آمریکا به سر میبرد اما به ایران بازگشت و با سکوت، زندگی در انزوا را آغاز کرد. مدت کوتاهی بازداشت و زندانی شد اما همچنان در ایران ماند و دیگر آواز نخواند. در همهی این سالهای انزوا اما ترانههای گوگوش همچنان شنیده شد و او همچنان خوانندهای محبوب ماند. نوجوانانی که هیچ گاه او را بر روی صحنه ندیده بودند و بسیاریشان سنی به اندازهی سالهای انزوای گوگوش داشتند از طرفداران صدای او بودند. شاید بتوان گفت گوگوش از معدود هنرمندان ایرانی است که توانست مخاطبهای بسیاری از چند نسل جوان ایرانی داشته باشد.
خانوادهی او اصالتا از آذربایجانیهایی بودند که از شوروی سابق به ایران مهاجرت کرده بودند. پدر گوگوش، صابر آتشین یک شومن بود و گوگوش از کودکی به همراه پدر خوانندگی و بازی در فیلم را شروع کرد. صابر آتشین فعالیتهای هنری خود را در سال ۱۳۲۶ با عملیات آکروباسی در پیشپردههای تئاتر تهران آغاز کرد. او پایش به سینما هم رسید که آغاز آن با بازی در فیلم «افسانه شمال» در سال ۱۳۳۸ بود. صابر آتشین پس از انقلاب اسلامی به ترکیه مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۶ در شهر استانبول درگذشت.
گوگوش هشت ساله بود که کار خوانندگی را در برنامهی صبح جمعه رادیو ایران شروع کرد و در سن نوجوانی شروع به اجرای برنامه در کابارههای بزرگ تهران کرد. اولین کاری که گوگوش به طور مستقل اجرا کرد ترانهی «قصه وفا»، ساختهی پرویز مقصدی بود. گوگوش در سال ۱۹۷۱ با آهنگهایی مانند "Retour de la ville" و "J'entends crier je t'aime" جایزهی نخست فستیوال کان فرانسه را از آن خود کرد. گوگوش در سال ۱۹۷۳ در سن رمو ایتالیا با اجرای ۱۲ ترانه به زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی موفقیت بینظیری به دست آورد. او در همان سال بود که با آهنگ "Desde hace tiempo" در موسیقی آمریکای لاتین نیز به جایگاه مناسبی دست پیدا کند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گوگوش ۱۸ آلبوم موسیقی ارائه داد. آهنگسازان ِ بنامی همچون واروژان، حسن شماعیزاده و فرید زلاند ساخته شد و معروفترین ترانهسرایان تاریخ موسیقی ایران از جمله ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری برای آهنگهایش ترانه سرودند. گوگوش در موسیقی ایران لقب «شاهماهی» گرفت.
در دههی شصت و هفتاد میلادی گوگوش با هر اجرای #موسیقی که خود در عالم موزیک پدیدهای محسوب میشد، مد لباس و مو و رقصی جدید عرضه میکرد. جذابیت گوگوش تنها در حصار مرزهای ایران محصور نماند. او توانست به عنوان هنرمندی موفق خود را در میان مردمان افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان نیز تثبیت کند.
برخی بر این نظر هستند که میتوان گوگوش را در تاریخ معاصر جزء #زنان_تاثیرگذار دانست. در زمانهای که بسیاری زنان را پردهنشین و در خانه میپسندیدند گوگوش به روی صحنه آمد و از نوع آرایش مو تا زیورآلات و آرایش صورت و نوع پوشش او مورد پسند #زنان جوان ایرانی قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/gvED8m
Googoosh / گوگوش#
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
گوگوش؛ شاهماهی موسیقی ایران
برخی بر این نظرند که میتوان گوگوش را در تاریخ معاصر جزو زنان تاثیرگذار دانست. در زمانهای که بسیاری زنان را پردهنشین و در خانه میپسندیدند، گوگوش روی صحنه آمد و از نوع آرایش مو تا زیورآلات و آرایش
زادروز مایا آنجلو، پرنده آوازهخوان
خواندن زندگی زنان تاثیرگذار ِ تاریخ برای زدودن این توهم ِ مردسالارانه که گویا همواره این مردان بودهاند که تاریخساز بودهاند بسیار ضروری است. اگر مولانا زنده بود شاید به جای سرودن این بیت که «نار خندان باغ را خندان کند / صحبت مردانت از مردان کند» به مصاحبت و همصحبتی با زنانی میاندیشید که همواره در تاریخ بودهاند اما نظام و سلطهی فرهنگ مردسالارانه به آنها اجازهی بروز و ظهور نداده است تا جایی که صدای این زنان حتا به خدا هم نرسیده است که پیامبری از میان زنان بربگزیند تا با وضع قوانینی مبتنی بر عدالت به جای قوانین تبعیضامیز ِ ضد ِ زن باری از رنج مضاعف زنان در هستی بردارد.
مایا آنجلو یکی از این زنان بزرگ است.
مایا آنجلو تجسمی روشن از این شعر فروغ فرخزاد، شاعر شهیر کشورمان است: «تنها صداست که میماند.»
نام اصلیاش مارگرت آن جانسون بود اما اسم هنری مایا را که برادرش بر او نهاده بود، برگزید.
مایا، شاعر، بازیگر، رقصنده، نویسنده، کارگردان تاثیرگذار و مشهور سیاهپوست آمریکایی است که نقش به سزایی در پیشبرد جنبش حقوق مدنی آمریکا داشت. او چهارم آوریل ۱۹۲۸ در سنت لوئیز میزوری متولد شد و در سن ۱۷ سالگی پسرش را به دنیا آورد و پس از آن دو بار ازدواج کرد.
کودکیاش سرشار از رنجها و دردهای ناشی از تبعیضهای نژادی و جنسی بود. مایا در سنت لوئیز و در شهر تفکیک نژادی شده «استمپز» آرکانزاس بزرگ شد. در سن هشت سالگی مورد تجاوز دوست پسر مادرش قرار گرفت. تجربهای دردناک که بلافاصله به برادرش بازگو کرد. برادرش اما خانواده را خبردار ساخت و پلیس فریمن (دوست پسر مادرش) را به مدت یک روز بازداشت و بعد آزاد کرد. چند روز پس از آزادی فریمن به شکل نامشخصی کشته شد. مایا پس از این واقعه پنج سال سکوت پیشه کرد. او در کتابش مینویسد: «فکر میکردم صدایم او را کشته است، من آن مرد را کشتم چون اسمش را به زبان آوردم. بعد تصمیم گرفتم دیگر حرف نزنم چون حرفهایم ممکن بود دیگران را بکشد.» این تجربیات تلخ و حزنآور بعدها نیرویی زاینده برای حرکت و مبارزهاش از دریچه هنر، ادبیات و شعر شد.
مشهورترین آثار او کتابی هفت جلدی از شرح زندگی خودش است که به تجربیات دوران کودکی و نوجوانیاش میپردازد. نخستین جلد این مجموعه «میدانم چرا پرنده محبوس میخواند» در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. او رنجها و زندگیاش تا سن ۱۷ سالگی را در این زندگینامه شرح میدهد. این کتاب، مایا را بیش از گذشته به شهرتی جهانی رساند.
این کتاب نامزد جایزه کتاب ملی در سال ۱۹۷۰ شد و برای دو سال در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
مایا پیش از کشف استعداد خارقالعادهاش در نویسندگی شغلهای زیادی را امتحان کرد. او مدتی آشپز، رقاص کلوبهای شبانه، فاحشه، بازیگر اپرا و هماهنگ کننده کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی بود. مدتی را هم در مصر و غنا پسااستعماری روزنامهنگار بود. وی یکی از فعالان تاثیرگذار جنبش حقوق مدنی بود و با «ملکماکس» و مارتین لوترکینگ همکاری کرده و هماهنگکننده برنامههای مارتین لوتر کینگ نیز بود.
مارتین لوترکینگ در سالروز تولد مایا در سال ۱۹۶۸ ترور شد. اتفاقاتی که هر انسانی را سرخورده میکرد اما مایا علیرغم این ضربههای روحی و عاطفی هیچگاه متوقف نشد. مایا از سال ۱۹۹۰ تا هشتادسالگی سالانه ۸۰ سخنرانی انجام داد و دومین شاعری بود که در مراسم آغاز ریاست جمهوری بیل کلینتون پس از رابرت فارست که در مراسم جان اف کندی در سال ۱۹۶۱ شعری خوانده بود، حضور یافت و شعر «ضربان صبح» را خواند.
مایا آنجلو در سن ۸۶ سالگی در سال ۲۰۱۴ درگذشت.
goo.gl/09GKve
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خواندن زندگی زنان تاثیرگذار ِ تاریخ برای زدودن این توهم ِ مردسالارانه که گویا همواره این مردان بودهاند که تاریخساز بودهاند بسیار ضروری است. اگر مولانا زنده بود شاید به جای سرودن این بیت که «نار خندان باغ را خندان کند / صحبت مردانت از مردان کند» به مصاحبت و همصحبتی با زنانی میاندیشید که همواره در تاریخ بودهاند اما نظام و سلطهی فرهنگ مردسالارانه به آنها اجازهی بروز و ظهور نداده است تا جایی که صدای این زنان حتا به خدا هم نرسیده است که پیامبری از میان زنان بربگزیند تا با وضع قوانینی مبتنی بر عدالت به جای قوانین تبعیضامیز ِ ضد ِ زن باری از رنج مضاعف زنان در هستی بردارد.
مایا آنجلو یکی از این زنان بزرگ است.
مایا آنجلو تجسمی روشن از این شعر فروغ فرخزاد، شاعر شهیر کشورمان است: «تنها صداست که میماند.»
نام اصلیاش مارگرت آن جانسون بود اما اسم هنری مایا را که برادرش بر او نهاده بود، برگزید.
مایا، شاعر، بازیگر، رقصنده، نویسنده، کارگردان تاثیرگذار و مشهور سیاهپوست آمریکایی است که نقش به سزایی در پیشبرد جنبش حقوق مدنی آمریکا داشت. او چهارم آوریل ۱۹۲۸ در سنت لوئیز میزوری متولد شد و در سن ۱۷ سالگی پسرش را به دنیا آورد و پس از آن دو بار ازدواج کرد.
کودکیاش سرشار از رنجها و دردهای ناشی از تبعیضهای نژادی و جنسی بود. مایا در سنت لوئیز و در شهر تفکیک نژادی شده «استمپز» آرکانزاس بزرگ شد. در سن هشت سالگی مورد تجاوز دوست پسر مادرش قرار گرفت. تجربهای دردناک که بلافاصله به برادرش بازگو کرد. برادرش اما خانواده را خبردار ساخت و پلیس فریمن (دوست پسر مادرش) را به مدت یک روز بازداشت و بعد آزاد کرد. چند روز پس از آزادی فریمن به شکل نامشخصی کشته شد. مایا پس از این واقعه پنج سال سکوت پیشه کرد. او در کتابش مینویسد: «فکر میکردم صدایم او را کشته است، من آن مرد را کشتم چون اسمش را به زبان آوردم. بعد تصمیم گرفتم دیگر حرف نزنم چون حرفهایم ممکن بود دیگران را بکشد.» این تجربیات تلخ و حزنآور بعدها نیرویی زاینده برای حرکت و مبارزهاش از دریچه هنر، ادبیات و شعر شد.
مشهورترین آثار او کتابی هفت جلدی از شرح زندگی خودش است که به تجربیات دوران کودکی و نوجوانیاش میپردازد. نخستین جلد این مجموعه «میدانم چرا پرنده محبوس میخواند» در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. او رنجها و زندگیاش تا سن ۱۷ سالگی را در این زندگینامه شرح میدهد. این کتاب، مایا را بیش از گذشته به شهرتی جهانی رساند.
این کتاب نامزد جایزه کتاب ملی در سال ۱۹۷۰ شد و برای دو سال در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
مایا پیش از کشف استعداد خارقالعادهاش در نویسندگی شغلهای زیادی را امتحان کرد. او مدتی آشپز، رقاص کلوبهای شبانه، فاحشه، بازیگر اپرا و هماهنگ کننده کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی بود. مدتی را هم در مصر و غنا پسااستعماری روزنامهنگار بود. وی یکی از فعالان تاثیرگذار جنبش حقوق مدنی بود و با «ملکماکس» و مارتین لوترکینگ همکاری کرده و هماهنگکننده برنامههای مارتین لوتر کینگ نیز بود.
مارتین لوترکینگ در سالروز تولد مایا در سال ۱۹۶۸ ترور شد. اتفاقاتی که هر انسانی را سرخورده میکرد اما مایا علیرغم این ضربههای روحی و عاطفی هیچگاه متوقف نشد. مایا از سال ۱۹۹۰ تا هشتادسالگی سالانه ۸۰ سخنرانی انجام داد و دومین شاعری بود که در مراسم آغاز ریاست جمهوری بیل کلینتون پس از رابرت فارست که در مراسم جان اف کندی در سال ۱۹۶۱ شعری خوانده بود، حضور یافت و شعر «ضربان صبح» را خواند.
مایا آنجلو در سن ۸۶ سالگی در سال ۲۰۱۴ درگذشت.
goo.gl/09GKve
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز #مایا_آنجلو، پرنده آوازهخوان . خواندن زندگی #زنان تاثیرگذار ِ تاریخ برای زدودن این توهم ِ مردسالارانه که گویا همواره این مردان بودهاند که تاریخساز بودهاند بسیار ضروری است. اگر مولانا زنده بود شاید به جای سرودن این بیت که «نار خندان باغ را خندان…
جیغ و فریادهای «هاشمیه متقیان» پس از شکستن رکورد پرتاب نیزه جهان در المپیک، بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی پیدا کرد.
به نوشته خبرگزاری عصر جنوب: «متقیان متولد منطقه محروم ملاشیه در جنوب اهواز است و پدرش کارگر یکی از چندین شرکت صنعتی بود که محل زندگیشان در قلب آن ثروت واقع شده است.
فرزند سوم خانوادهی کم بضاعت اهواز علیرغم محرومیتها و معلولیتهایی که در ابتدای آغاز زندگی برایش پیش آمد، از تلاش و مبارزه برای رسیدن به آرزوهایش کوتاه نیامد و امروز توانست نام خود را در تاریخ ورزش جهان ثبت کند.»
مریم دهکردی، روزنامهنگار اهل اهواز، در ستایش شجاعت و مبارزه هاشمیه متقیان، چنین نوشته است.
این زن که اینطوری فریاد شادمانی از ته دل سر داده هاشمیه متقیان است. زن عرب اهوازی که در میان انواع تبعیضهایی که به دلایل اتنیکی و جنسیتی در جامعه مردسالار به او تحمیل شده یکی از اعضای تیم پارالمپیک ایران است و امروز با دریافت مدال طلای مسابقات پاراالمپیک قلب من را سرشار از شور و مهر و احترام کرد.
بعنوان کسی که بیواسطه شاهد رنج مردم عرب در موطنشان بوده، همنشین و همسفرهشان شده، دوستان عزیز زیادی در میانشان داشته و دارد میدانم که زنی با این ویژگیها با سلول به سلول تنش جنگیده. با حاکمیتی که زن را در محاق و پستو در نقش «زن نجیب خانهدار در خدمت خانواده» میخواهد. با فرهنگ زن ستیز و زن بیزاری که از تعالی زنان و پیشرفتهایشان چماقهای سرزنش میسازد برای بیارزش جلوهدادن دستاوردهایشان.
مدتی پیش با مرد جوانی در اهواز گفتگو میکردم درباره تلاشهای فعالان مدنی و فرهنگی برای توانمندسازی زنان. مرد فمینیستی که دوش به دوش زنان هموطن و همزبانش برای بهبود وضعیت زنان تلاش میکند و جان و مال بر سر احداث مراکز فرهنگی گذاشته که زنان در آن مهارت بیاموزند. بگذریم که به جرم همین فعالیت بارها احضار و تهدید به بازداشت شده است. میگفت زنان در جامعه عرب در حوزههای مختلفی مبارزه میکنند. با فرهنگ، با مردان و برادرانی که تحت تاثیر سالها آموزههای غلط هر تحولی در زندگی زنان را برنمیتابند و دست در دست قوانین و تبعیضهای حاکمیت مرکزگرا سد میسازند مقابل پیش رفتنشان.
اما این زنان، این زنان تحسینبرانگیز از پا نمینشینند. گاه خانوادههایشان در برابر عزم آنها سر فرود میآورند حمایت و همراهی میکنند و بعد فصل درخشیدن از دل تاریکیها فرا میرسد.
خواهر نادیدهام هاشمیه، این پیروزی مبارک تو و همه زنان عربی که حالا نگاهشان محو توست و در سر رویایی دارند...
#خوزستان #زنان_عرب #زنان_تاثیرگذار #معلولیت
@Tavaana_TavaanaTech
به نوشته خبرگزاری عصر جنوب: «متقیان متولد منطقه محروم ملاشیه در جنوب اهواز است و پدرش کارگر یکی از چندین شرکت صنعتی بود که محل زندگیشان در قلب آن ثروت واقع شده است.
فرزند سوم خانوادهی کم بضاعت اهواز علیرغم محرومیتها و معلولیتهایی که در ابتدای آغاز زندگی برایش پیش آمد، از تلاش و مبارزه برای رسیدن به آرزوهایش کوتاه نیامد و امروز توانست نام خود را در تاریخ ورزش جهان ثبت کند.»
مریم دهکردی، روزنامهنگار اهل اهواز، در ستایش شجاعت و مبارزه هاشمیه متقیان، چنین نوشته است.
این زن که اینطوری فریاد شادمانی از ته دل سر داده هاشمیه متقیان است. زن عرب اهوازی که در میان انواع تبعیضهایی که به دلایل اتنیکی و جنسیتی در جامعه مردسالار به او تحمیل شده یکی از اعضای تیم پارالمپیک ایران است و امروز با دریافت مدال طلای مسابقات پاراالمپیک قلب من را سرشار از شور و مهر و احترام کرد.
بعنوان کسی که بیواسطه شاهد رنج مردم عرب در موطنشان بوده، همنشین و همسفرهشان شده، دوستان عزیز زیادی در میانشان داشته و دارد میدانم که زنی با این ویژگیها با سلول به سلول تنش جنگیده. با حاکمیتی که زن را در محاق و پستو در نقش «زن نجیب خانهدار در خدمت خانواده» میخواهد. با فرهنگ زن ستیز و زن بیزاری که از تعالی زنان و پیشرفتهایشان چماقهای سرزنش میسازد برای بیارزش جلوهدادن دستاوردهایشان.
مدتی پیش با مرد جوانی در اهواز گفتگو میکردم درباره تلاشهای فعالان مدنی و فرهنگی برای توانمندسازی زنان. مرد فمینیستی که دوش به دوش زنان هموطن و همزبانش برای بهبود وضعیت زنان تلاش میکند و جان و مال بر سر احداث مراکز فرهنگی گذاشته که زنان در آن مهارت بیاموزند. بگذریم که به جرم همین فعالیت بارها احضار و تهدید به بازداشت شده است. میگفت زنان در جامعه عرب در حوزههای مختلفی مبارزه میکنند. با فرهنگ، با مردان و برادرانی که تحت تاثیر سالها آموزههای غلط هر تحولی در زندگی زنان را برنمیتابند و دست در دست قوانین و تبعیضهای حاکمیت مرکزگرا سد میسازند مقابل پیش رفتنشان.
اما این زنان، این زنان تحسینبرانگیز از پا نمینشینند. گاه خانوادههایشان در برابر عزم آنها سر فرود میآورند حمایت و همراهی میکنند و بعد فصل درخشیدن از دل تاریکیها فرا میرسد.
خواهر نادیدهام هاشمیه، این پیروزی مبارک تو و همه زنان عربی که حالا نگاهشان محو توست و در سر رویایی دارند...
#خوزستان #زنان_عرب #زنان_تاثیرگذار #معلولیت
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
Instagram
«زن در تفکرشان موجودی است که حتی ناماش نمیتواند و نباید روی سنگِ قبرش بیاید، بعد کنگره میگذارند و از «زنان تاثیرگذار» میگویند…»
pejmanmousavi
#زنان #علم_الهدی #جمیله_علم_الهدی #زنان_تاثیرگذار #ایران #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
pejmanmousavi
#زنان #علم_الهدی #جمیله_علم_الهدی #زنان_تاثیرگذار #ایران #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech