آموزشکده توانا
53.6K subscribers
33.5K photos
38.5K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مختار آل‌بوشوکه، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، پس از شکنجه شدید و ضرب‌وجرح در بازداشتگاه پلیس به زندان شیبان اهواز بازگردانده شد.

به گزارش «هرانا» این زندانی سیاسی روز سه‌شنبه ۲۷ آذرماه با حال نامساعد جسمی به زندان شیبان اهواز بازگردانده شده است. وی پیش‌تر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود. گزارش‌ها حاکی است که این زندانی در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است. شدت جراحات وارده و تشدید بیماری فتق وی، منجر به انتقال او به بهداری زندان برای دریافت مراقبت‌های پزشکی شده است.

به گفته یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی «انتقال مختار پس از بازداشت فردی صورت گرفت که در تلفن همراه او تماس‌هایی از زندان شیبان ثبت شده بود و وی اظهار کرد که با مختار در ارتباط است.»
این منبع افزود: «مختار پس از این ادعا، به بازداشتگاه منتقل و به انفرادی برده شد. مأموران دست و پای او را به اصطلاح (پا مرغی) بسته و مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. مختار نیز در اعتراض به این رفتار دست به اعتصاب غذا زد. ۱۲ روز بعد یعنی در تاریخ ۲۷ آذرماه، در حالی که آثار کبودی بر بدنش مشهود بود، به زندان شیبان بازگردانده شد.
شدت جراحات وارده به حدی بود که مختار قادر به راه رفتن نبود و بیماری فتق او نیز که پیش‌تر وجود داشت، در اثر این وقایع تشدید شد. اکنون پزشکان اعلام کرده‌اند که وی نیاز فوری به جراحی دارد، اما تا این لحظه اقدامی برای درمان او صورت نگرفته است.»

این زندانی پیشتر هم در اعتراض به عدم برخورداری از حق درمان دست به اعتصاب غذا زده بود.
سید مختار آل‌بوشوکه در اسفندماه ۸۹ توسط نیروهای امنیتی در شهر خلف‌آباد یا رامشیر در استان خوزستان بازداشت شد.
سپس در سال ۹۱ توسط شعبه ۳ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی سیدمحمدباقر موسوی بابت اتهامات «محاربه، افساد فی الارض، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی» ابتدا به اعدام محکوم شد. این حکم چندی بعد به حبس ابد تغییر پیدا کرد.

صدای زندانیان گمنام باشیم

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانی
#اهواز
#مختار_آلبوشوکه
@Tavaana_TavaanaTech
روایت شکنجه در بازداشتگاه پلیس؛ رنج‌نامه مختار آلبوشوکه از زندان شیبان

مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز، در نامه‌ای به شرح شکنجه‌های روحی و جسمی‌ای پرداخته که در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تجربه کرده است.

او با اشاره به فحاشی‌های جنسیتی مأموران، روایت می‌کند که چگونه، با وجود آگاهی از بیماری فتق، ضربات مکرر به ناحیه شکمش وارد شده و این خشونت‌ها به تشدید بیماری و تحمل دردهای شدید منجر شده است. وی که محکوم به حبس ابد است، همچنین از محرومیت خود از درمان ضروری علی‌رغم تأکید پزشکان سخن گفته و توضیح می‌دهد که چگونه به جای درمان، با تزریق مسکن‌های قوی و مصرف قرص، درد ناشی از بیماری و شکنجه را تحمل می‌کند.

او که پیش‌تر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود، در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تحت ضرب‌وشتم قرار گرفت.

متن کامل این نامه، عینا در پی می‌آیند:

«وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابان‌ها، ماشین‌های در رفت‌وآمد، درخت‌های وسط بلوار و چهره‌های مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمی‌شناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشم‌بند و دستبد این بی‌شرف….را بزنید!»

من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم می‌پیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم می‌گذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهره‌های مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمی‌کردم آن‌هم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!

داشتم خودم را دلداری می‌دادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه می‌خواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاه‌شان برسیم، با فحاشی‌های رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانواده‌ام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدن‌شان را کمتر متوجه می‌شدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.

نمی‌دانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم می‌زدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس می‌کند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پاره‌شدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجه‌گاه‌شان بازگرداندند.

این شکنجه شدن، همراه با فحاشی‌های رکیک جنسی به خانواده‌ام و بی‌هوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بی‌توجهی مأموران، یک‌بار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفن‌های گوشی شخصی که بازداشت‌شده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را برده‌اند و همبندی‌ها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها می‌گذرد، احساس می‌کنم حفره‌ای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل شکنجه فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشی‌های جنسی مکررشان به عزیزانم، حفره‌ای که هرگز پر نخواهد شد.

مختار آلبوشوکه، دیماه ۱۴۰۳″


اطلاعات بیش‌تر
https://tinyurl.com/mvkck9br

#مختار_آلبوشوکه #زندان_شیبان_اهواز #شکنحه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مختار آلبوشوکه، پانزده سال است که تنها به دلیل یک فعالیت مسالمت‌آمیز فرهنگی در زندان شیبان اهواز به سر می‌برد و در سال‌های جوانیش متحمل شکنجه و رنج‌های بسیاری شده است.
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار داده‌اند و او در نامه‌ای به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانواده‌ام دیگر توان صبوری ندارم.»

او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برای‌مان تدارک دیدند،‌ متوجه نشده‌ام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»

جناب آقای محسنی اژه‌ای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی

سلام علیکم

الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجه‌های جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت می‌نویسم؛ نمی‌دانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر می‌شود که کسی آن را بخواند!؟ اما بی‌پروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دست‌درازی آنها به حریم خانه و خانواده‌ام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دست‌کم شاید در حکم وصیت‌نامه‌ای مختصر برای خودم باشد.

جناب آقای اژه‌ای

پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادری‌مان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برای‌مان تدارک دیدند،‌ متوجه نشده‌ام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.

چندی پیش هم که نمی‌دانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه داده‌اند، به گونه‌ای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجه‌اش کنید با وجود بیماری‌های که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.


جناب آقای اژه‌ای

اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کرده‌اند که هیچ انسان آزاده‌ای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بی‌پروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانواده‌ام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟

جناب آقای اژه‌ای

نمی‌دانم دارم با خودم واگویه می‌کنم یا واقعا شما این رنج‌نامه را می‌خوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانواده‌ام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل می‌کنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود می‌دانم.

در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پرونده‌اش می‌گوید، طبق شنیده‌های موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط می‌شود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان ‌پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پرونده‌سازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.

والسلام علیکم

مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴

نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br

#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech