آموزشکده توانا
59K subscribers
29.2K photos
35.8K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سکینه پروانه، زندانی سیاسی: به یاد علی مظفری، ژینا و تمام جانباختگان خیزش ۱۴۰۱ دو روز در اعتصاب غذا خواهم بود.

علی ورزشکار و عضو تیم والیبال جوانان سایپا بود و روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، در سن ۱۷ سالگی با شلیک سه گلوله ماموران جمهوری اسلامی در قوچان جان باخت.
او در اعتراض به کشته‌شدن مهسا ژینا امینی به خیابان رفت و دیگر به خانه برنگشت.
یک هفته بعد از کشته‌شدن علی، پیکر بی‌جانش را در ازای دریافت پول گلوله‌ها به خانواده‌اش تحویل دادند.
اکنون در همراهی با خانواده‌های جان‌باختگان، به یاد علی، ژینا و صدها جان‌باخته خیزش ۱۴۰۱، در روزهای شنبه ۲۴ شهریور و یک‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا خواهم بود.
همچنان ایستاده‌ایم تا پایان

سکینه پروانه
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین

سکینه پروانه توسط قاضی منصوری از بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به ۶ سال حبس، از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

سکینه پروانه، متولد ۱۳۶۷ است و در سال ۱۳۹۸ هم سابقه بازداشت و زندان داشته.

#سکینه_پروانه #بیانیه #اعتصاب_غذا #علی_مظفری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی نخبه زندانی، به مناسبت آغاز سال تحصیلی بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:

«در آستانه سال تحصیلی جدید که به روزهای خونین اما نبردهای درخشان گره خورده است به هم‌شاگردی‌هایمان از دانشگاه تا خیابان به همه آنان که ایمان دارند باید ماند و پس گرفت به همه آنان که خیابان را تبدیل به دانشگاه ایستادگی کردند به آنان که از قدم‌گذاشتن در خانه دوم خود مدرسه و دانشگاه باز ماندند، به آنان که امسال در سنگر آزادی مسئولیت بر دوش‌هایشان گذاشته می‌شود، به همه یارانمان از پشت میله‌های زندان که هیچ وقت نتوانست بین ما و شما فاصله بیاندازد می‌گوییم ما همچنان دوشادوش شما ایستاده‌ایم.

نسل ما نسل قیام است. همان نسلی که در قیام مهسا تمام عیار جنگید، دستگیر شد و شهید شد، اما تسلیم نشد و نمی‌شود.

آن‌ها که در قیام قبلی در مدرسه مبارزه کردند امروز وارد دانشگاه می‌شوند و آن‌ها که در مدرسه هستند تجربه قیام ۱۴۰۱ را دارند همین امر ترجمه‌ی کابوس حکومت از شروع سال تحصیلی است. از این تاریخ رژیم باید برای هر جنایت منتظر پاسخ مدرسه و دانشگاه نیز باشد.

پزشکیان فریبکارانه مدعی شد دانشجو حق دارد اعتراض کند اما نگفت بعد از اینکه دانشجو اعتراض کرد چه بلایی سرش می‌آورند بله ما این حق را داریم چه ریاکارانه به آن اعتراف کند چه نکند. این حق و اساسی ترین حق که حق حاکمیت مردم و دموکراسی بر اساس جمهوری است را به هر قیمت در کنار مردم به دست می‌آوریم.

انبار باروت خشم و نفرت که در اثر اعدام کشتار و ستم انباشته شده است برای انفجار تن‌ها نیاز به یک جرقه دارد جرقه‌ای که می‌تواند در مدرسه یا دانشگاه زده شود و شروع کننده قیامی سراسری باشد که تا سرنگونی خامنه‌ای پایان نخواهد یافت.

از دانشگاه و مدرسه تا خیابان‌ها عهدی خونین است تا پایان راه و دمیدن سحر

به شوق نور در ظلمت قدم بردار به این غم‌های جان آزار دل مسپار که مرغان گلستان زاد که سرشارند از آواز آزادی

نمی‌دانند هرگز لذت و ذوق رهایی را و رعنایان تن در تور پرورده نمی‌دانند در پایان تاریکی شکوه روشنایی را

امیرحسین مرادی و علی یونسی زندان اوین شهریور ١٤٠٣»

#علی_یونسی #امیرحسین_مرادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بزرگداشت یاد سربدران اعتراضات ۱۴۰۱؛

سی‌وچهارمین هفته کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۱ زندان مختلف کشور با بزرگداشت یاد اعدام‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱


کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در سی‌وچهارمین هفته خود با دومین سالگرد اعتراضات سراسری مردم ایران پس از کشته شدن مظلومانه ژینا [مهسا] امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروی سرکوب استبداد دینی حاکم بر ایران مصادف شده است.

زندانیان سیاسی در ۲۱ زندان کشور، امروز سه‌شنبه ۲۷ شهریور ضمن گرامیداشت یاد همه جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱؛ به یاد ده‌ها شهروند معترضی دست به اعتصاب غذا زدند که طی اعتراضات آن سال و پس از آن توسط دستگاه سرکوب حکومت ولایت‌فقیه و با هدف ارعاب مردم جان به لب رسیده، با نقض تمام موازین حقوق‌بشری، مظلومانه به دار آویخته شدند. از زنده‌یاد محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، محمد حسینی، مجیدرضا رهنورد و ده‌ها زندانی دیگر از جمله زنده‌یاد رضا رسایی که چندی پیش با نقض تمام حقوق بنیادین و بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه، مظلومانه به دار کشیده شد.

کارزار " سه‌شنبه‌های نه به اعدام" که جهت لغو حکم اعدام و سرکوب، و اجرای عدالت با حسابرسی از عاملان و آمران تمام قربانیان اعدام در این سالها، از بهمن ماه ۱۴۰۲ توسط زندانیان سیاسی و زندانیان عمومی به راه انداخته‌ شده و تاکنون به ۲۱ زندان در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است.

فعالان این کارزار در سی‌ و چهارمین سه‌شنبه پیاپی علاوه بر اینکه علیه مجازات غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند؛ یاد تمام جانباختگان اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۱ به ویژه "سربداران" این قیام را گرامی داشته و با تمام خانواده‌های دادخواه ابراز همدردی و همبستگی کردند.

فعالان این کارزار با اشاره به اینکه آمار اعدام‌ها از زمان بر سر کار آمدن رئیس جمهور جدید ولایت فقیه تاکنون بیش از ۱۷۰ نفر بوده؛ نسبت به وضعیت بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ که اکنون با خطر احکام اعدام مواجه هستند، هشدار جدی داده و خواستار توجه بیشتر فعالان سیاسی وحقوق‌بشری، رسانه‌ها و عموم مردم ایران به وضعیت این زندانیان سیاسی قیام "ژینا" و تلاش برای توقف ماشین اعدام و کشتار استبداد دینی حاکم بر ایران شدند.

زندانیان کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۱زندان مختلف امروز سه‌شنبه ۲۷شهریور ، برای سی و چهارمین هفته پیاپی علیه حکم اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند، که شامل زندانیان زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و واحد۴)، زندان تهران بزرگ، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان، زندان بم کرمان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائم‌شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران می‌باشد.

فعالان این کارزار بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های سراسر کشور می‌خواهند که، برای لغو حکم اعدام و نهادینه شدن و سراسری شدن مطالبه لغو حکم اعدام در جامعه، به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند. و ضمن اشاره به حمایت ۱۰۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق و ۱۵۰ نفر از فعالان مدنی و سیاسی از کارزار،مکررا از عموم نهادها، سازمان‌ها و تشکل‌های حقوق‌بشری، سیاسی، صنفی و کنشگران سیاسی و مدنی و رسانه‌های آزاد خاضعانه می‌خواهند، مساله " نه به اعدام" را در صدر فعالیت‌های خود قرار داده و با کمک به این کارزار و دفاع از "حق حیات" شهروندان؛ رسیدن به آینده روشنی را برای این سرزمین که همان "ایرانی آزاد، آباد و بدون سرکوب و اعدام" است میسر سازند؛ آینده‌ای که تنها در سایه اتحاد و عمل جمعی ممکن خواهد شد.


#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته ۳۴
۲۷ شهریور ۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه صلح نوبل، به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا امینی بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

«دو سال از کشته شدن مهسا - ژینا امینی و جنبش باشکوه و قدرتمندِ «زن، زندگی، آزادی» گذشت.

در این دو سالِ سخت و جانکاه، گرچه زخم‌ها بر تنِ خستگان و شوریدگان از ستم، تبعیض و استبداد نشانده‌اند، گرچه راهی دشوار پیش روی ماست، اما همه می‌دانیم که دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست. مردم بزرگ‌ترین تغییر را در باورها، زندگی و جامعه‌شان احساس می‌کنند. تغییری که گرچه تغيير نظام جمهوری اسلامی را رقم نزده، اما بنیانِ استبداد دینی را متزلزل کرده‌است.
این جنبش، واقعیت روی‌گردانی مردم از حکومت را چنان ملموس کرده که کاندیدای ریاست جمهوری در صحن علنی مناظره اعتراف می‌کند که ما از کدام مردم سخن می‌گوییم، ۶۰ درصدی که حتی حاضر نشدند پای صندوق رأی بیایند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» عنصر مردم را برای حکومتِ استبدادی دوباره معنا کرده، معنایی که وحشت را بر حکومت دینی تحمیل کرده است. مردمی که از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از تهران تا آذربایجان و خوزستان کنار هم ایستادند و در چندصدایی وحدت‌آمیز بنیان استبداد را نشانه گرفتند.

در دومین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» عهد و میثاقمان برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برایری و شکستِ استبداد دینی را قوت می‌بخشیم.

صدای فریادمان را بلندتر و اراده‌هایمان را مصمم‌تر می‌کنیم.

از نهادهای بین‌المللی و مردم سراسر جهان نه فقط نظاره بلکه کنشی فعال می‌طلبم. از سازمان ملل تقاضا دارم با جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی، به سکوت و بی‌عملی‌شان در مواجه با ستم و تبعیضِ ویرانگرِ حکومت‌های دینی و استبدادی علیه زنان پایان بخشند. چرا که رهایی زنان از چنبره‌ی ستم و تبعیض، قدرت‌بخشی به نیروی پیش‌برنده‌ی صلح و دموکراسی است.

نرگس محمدی
شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین»



#نرگس_محمدی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام منتسب به او منتشر شده، به نامه فائزه هاشمی درباره وضعیت بند زندان زنان اوین واکنش نشان داده است. او در یادداشت خود نامه هاشمی را شبیه به ندامت‌نامه دانسته و نوشته است «با وجود تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی» در بند زنان زندان اوین همواره با فائزه هاشمی در زندان مدارا شده است.

او همچنین در این نامه از بهره‌مندی فائزه هاشمی از بسیاری امکانات خبر داد که سایر زندانیان از آن‌ها محروم بوده‌اند.

هفته گذشته فائزه هاشمی، دیگر فعال سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین در نامه‌ای رفتار برخی از زنان زندانی سیاسی را نقد کرد او روابط و حرکت‌های میان برخی زنان زندانی را «رفتارهای فاشیستی» توصیف کرده و وقایع جاری میان زندانیان را با رویکرد جمهوری اسلامی در قبال جامعه مقایسه کرد.

لازم به ذکر است، امروز فائزه‌هاشمی از زندان آزاد شده است.

گلرخ ایرائی در بخشی از نامه خود نوشته:

زندان عموما ماکِتی از جامعه‌ی بزرگ‌ترِ آن‌سوی‌ دیوار است. مناسبت‌ها را دور هم می‌نشینیم. از سالگرد کشتار خونین ۱۳۶۷ تا هشت مارس. از یکِ مِی تا سالگرد خیزش انقلابی ۱۴۰۱. جلسات بحث و تحلیل، کلاس‌های آموزشی در باب فمینیسم و بررسی احکام اعدام، دیدن فیلم‌های اجتماعی به صورت گروهی و فردی و آموزش زبان و بررسی اتفاقات روز جامعه و جهان، برگزاری شب شعر و جلساتِ ادبی و معرفی و تحلیل کتاب و ورزش گروهی.

با هم و جمعی اعتصاب غذا کردیم و بارها در تحصنِ جمعی علیه اعدام و سرکوب، شب را در برابر افسر نگهبانی بند یا در هواخوری زندان به صبح رساندیم و هر بار حضورمان را با جامعه‌ای که خواستند از آن حذف و جدای‌مان کنند پیوند زدیم. سرود خواندیم و شعار دادیم بی‌آنکه از تبعاتِ تهدیدها هراسی به دل راه دهیم. بر قطعِ تحمیلیِ ارتباطِ خود با جامعه غلبه و شورِ مبارزه را در خود و دیگری تقویت کردیم و همچنان به هدف می‌اندیشیم. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساسِ مبارزه‌مان است و حیاتِ سیاسی‌مان را رقم می‌زند.

این گوشه‌ای از «ما» و روزمره‌گی‌هامان است.

مایی که در کنار شنیدن اخبار هولناک، تحلیل‌های هولناک‌تری را می‌شنویم.

ساعت ۹ صبحِ ۱۷ آذر ۱۴۰۱ به دار آویخته شدن محسن شکاری از شبکه خبر تلویزیون جمهوری اسلامی اعلام شد.

صدای فائزه هاشمی رفسنجانی هم‌بندی افشاگر! از یاد نمی‌رود که بعد از خبر گفت: «خب اینا که معترض نیستن. اینا خطرناکن. اگه نکشن‌شون چه‌کار کنن باهاشون...»

متن کامل این نامه:
tinyurl.com/GolRfa
#گلرخ_ایرایی
#فائزه_هاشمی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، در بیانیه‌ای به مناسبت سالگرد قتل نیکا شاکرمی، قتل او را مصداق جنایت علیه بشریت توسط جمهوری اسلامی دانست.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

🔸قتل نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله در جریان اعتراضات #زن_زندگی_آزادی در تهران، همچون قتل صدها جوان و کودک دیگر، مصداق بارز جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت است. خبردار شدم که در سالروز قتل او نیروهای نظامی و امنیتی راه‌های منتهی به قبرستان حیات‌الغیب، که مزار نیکا در آنجا واقع شده را مسدود کرده‌اند. تنها چند روز پیش در سالگرد قتل ژینا امینی نیز نیروهای امنیتی مسیرهای منتهی به قبرستان آیچی در سقز را بستند و با حصر خانگی خانواده امینی بر زخم ایشان نمک پاشیدند.

🔸ما فراموش نکرده‌ایم که درهای گورستان خاوران نیز سال‌هاست به روی خانواده‌های دادخواه ایشان بسته است. و از یاد نمی‌بریم که چه بسیار جان‌های عزیزی که خانواده‌هایشان هنوز اطلاعی از محل دفن ایشان ندارند.

🔸مردمی که به طرق مختلف در مسیر مبارزه با استبداد قدم برمی‌دارند، همواره مکان‌های جدید و راه‌های تازه برای مبارزه می‌یابند. حکومت به خوبی فهمیده است که «مزار» جان‌باختگان، دیگر نه مکانی صرفا برای سوگواری، بلکه جایی برای «دادخواهی» است. دستگاه امنیتی به شیوه‌های گوناگون سعی می‌کند خانواده‌های دادخواه را از مسیرشان در دادخواهی منحرف کند؛ بر طبل «سوگواری» بکوبد و «دادخواهی» را بی‌معنی جلوه دهد. اما این تلاش به نتیجه نخواهد رسید.

🔸مسیری که با جان، خون و رویاهای از دست
رفته‌ی انسان‌ها شکل گرفته، هرگز به آسانی مصادره نخواهد شد.

🔸در سالروز قتل نیکا، در کنار خانواده‌اش، و تمام خانواده‌های دادخواه هستم و دستانشان را می‌فشارم.


#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از شیدای همدانی از درون زندان زاهدان
در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳

شیدای همدانی در این شعر ضمن گلایه از برخی دوستانش، تلنگری بر برخی هنرمندان می‌زند و مسئولیت هنرمند را یادآوری می‌کند.

قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپ‌های خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«این‌ها برای آبادی نیامدند. این‌ها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمی‌دهیم و راه را بر تجاوز آنان می‌بندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سال‌های گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زنده‌یاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.

بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچ‌گونه حق مرخصی، در سکوت رسانه‌ای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهام‌های انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر می‌برد.

آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمت‌های مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.

https://youtu.be/BsSwkuzJDxw

متن شعر جدید شیدای همدانی که امروز به دستمان رسید به شرح زیر است:

خبر داری هنرمندی خردمند
به دام ناکسان، افتاده در بند؟!

به بند ناخردمندان گمراه
بدون مونس و غمخوار و همراه

به زنجیری که از جنس جنون است
جنونی که به رنگ سرخ خون است

در این زندان، کسی حالش نپرسد
ز اوج و وسعت بالش نپرسد

منم آن مرد آزاد هنرمند
در این زندان و این زنجیر و این بند

کسی اینجا ز حالم باخبر نیست
خبر حتا ز یاری هم، دگر نیست

رفیقانم مرا از یاد بردند
درون قلب من آرام مُردند

گمانم یاد ما را باد بُرده
مرا حتا خدا از یاد بُرده

اگرچه این خودش درد کمی نیست
ولی چون بگذرد، دیگر غمی نیست

بداند گوهری، قدر گُهر را
و زرگر می‌شناسد قدر زر را

قلم، یار و هنر، گشته نگارم
وطن هم، مونس و دلدار و یارم

هنر، یعنی ز آزادی سُرودن
و خاک پاک میهن را سُتودن

هر آن‌کس از هنر، آکنده باشد
همیشه نام نیکش زنده باشد

هنربندان، هنر را می‌فروشند
به دیناری، گُهر را می‌فروشند

ببین آن خائنان انجمن را
به یک سکّه، فروشند این وطن را

هنر که‌اندر پی یاری نباشد
پیامش بهر بیداری نباشد

درون نطفه می‌گردد فراموش
بسان آتشی که گشته خاموش

هنرمندی اگر، با مردمت باش!
پناه مردم سردرگمت باش!

بخوان شعری که چون شمشیر، تیز است
چو نوری با سیاهی در ستیز است

بخوان آواز خون و خشم و آتش
ز کورش، از سیاوش، هم ز آرش

بگو از کاوه و یعقوب و بابک
بخوان شور و همایون و چکاوک

بساز آهنگ آزادی و یاری
ز رزم و گوی و میدان و سواری

ز زندان و ز زنجیر و اسارت
ز شیخ و هرزگی و قتل و غارت

بگو از عشق تا که پاک مانی
چو تاجی پاک، در این خاک مانی

من از روزی که عزم خاک کردم
ز ناپاکی، دلم را پاک کردم

ز ایران گفتم و از خاک پاکم
اگر حتا کنندم چاک‌چاکم

کمانم، دفتر و نوک قلم، تیر
رفیق و مونسم، زندان و زنجیر

به شور و مستی این خاک، سوگند
به عشق عاشقان پاک، سوگند

اگر صد سال در زندان بمانم
سرودی غیر آزادی نخوانم

هنرمندان! هنر، دُرّی گران است
هنر حتا گرامی‌تر ز جان است

بگویم تا بدانی که هنر چیست
که مانندش در این عالَم، گُهر نیست

هنر، در اوج هُشیاری و مستی
نباشد برتر از میهن‌پرستی

هنر، یعنی به راه خاک پاکت
دهی جان را، ولی نه مُشت خاکت

هنر، یعنی شرف، از خود گذشتن
شکنجه گشتن اما، برنگشتن

هنر، یعنی شکستن بند غم را
به دار آویختن، ظلم و ستم را

هنر، هم، رنگ و هم، آواز نور است
گَهی موج خروشان، گَه، صبور است

هنر، خورشید راهی ماندگار است
هنر، عِطر دل‌انگیز بهار است

هنر، آغاز راهی جاودان است
هنر، گُل‌واژه‌ای از آسمان است

هنر، یعنی خردمندی، ظرافت
هنر، یعنی وطن، یعنی شرافت

وطن، سُرخ است چون خون، سبز، چون برگ
نترسیدن ز حتا سایه‌ی مرگ

وطن، عشق است و ما عاشق‌ترینیم
و ما دلداده‌ی این سرزمینیم

وطن، پایان بند و بندگی‌هاست
هنر، آزادگی از بردگی‌هاست

هنر، آغاز شیدایی و مستی است
هنر، بی‌شک همان میهن‌پرستی است

#شیدای_همدانی #بیانیه #شعر #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیام زندانی سیاسی زیر حکم اعدام بهروز احسانی از اوین

بهروز احسانی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در نامه‌ای خطاب به مردم ایران گفته که برای جانش چانه نمی‌زند و آماده است که جانش را فدای راه رهایی مردم ایران کند.

متن این نامه به شرح زیر است:

مردم شریف و قهرمان ایران

اینجانب بهروز احسانی که در بند ۴ زندان اوین محبوس می‌باشم در آبانماه ۱۴۰۱ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به انفرادی ۲۴۰(زیر نظر ۲۰۹) منتقل و آنگاه پس از ۳ماه و نیم به بند ۴ اوین منتقل شدم. بالاخره بعد از ۲۲ماه بلاتکلیفی اکنون بدون مستندات برایم حکم اعدام صادر کرده‌اند. از این نظام اعدامی جز این برنمی‌آید. من همان‌طور که در دوره بازجویی گفته بودم به‌قول شهید خسرو گلسرخی بر سر جانم آن هم در سن ۷۰سالگی با کسی چانه نمی‌زنم و اصلاً نگران ۱۰درصد باقی‌مانده عمرم نیستم آماده‌ام تا جان ناچیزم فدیه راه رهایی مردم ایران باشد.

حکم ما در دومین سالگرد قیام ۴۰۱ به ما اعلام شد. بر روان پاک بیش از ۷۰۰شهید آن قیام بزرگ درود می‌فرستم و سر تعظیم فرود می‌آورم. این رژیم خون‌ریز از سرکوب و اعدام تغذیه می‌کند. گذشته از زندانیان سیاسی روزانه از زندانیان عادی نیز سرهایی بر دار می‌رود که منشاء جرایم و اتهامات آنها همین رژیم است و قربانیان بی‌دفاع همین نظام و همین شرایط اند. ما سی‌و‌چهارمین هفته اعتصاب غذای سه‌شنبه‌های نه به اعدام را همراه با ۲۱زندان دیگر در سراسر کشور پشت سر گذاشته‌ایم. و تا روزی که سرها بالای دار می‌رود به اعتصاب سه‌شنبه‌ها ادامه خواهیم داد.

از هم میهنان عزیز، مجامع بین‌المللی و نهادهای حقوق‌بشری می‌خواهم که علیه اعدام در ایران همین امروز اقدام کنند چرا که فردا دیر است.
در سه‌شنبه‌های نه به اعدام با ما همراهی کنید.

مردمی که آزادی و جمهوری دموکراتیک را می‌خواهند حقشان اعدام نیست. سکوت جامعه جهانی باعث جری شدن این رژیم در اجرای اعدام است. مماشات با این رژیم را بس کنید.
با درود به تمام شهیدان راه آزادی و با درود به شرف ایران و ایرانی

بهروز احسانی - اوین ۱۴۰۳.۶.۲۸

آقای احسانی و مهدی حسنی، چند روز پیش بعد از ماه‌ها بلاتکلیفی، توسط قاضی ایمان افشاری به اعدام محکوم شدند.

آقای احسانی ۷ آدر ۱۴۰۱ بازداشت شد، لازم به ذکر است، همزمان با بازداشت آقای احسانی، دختر ایشان را هم برای تحت‌فشار قراردادن پدر بازداشت کرده و پس از بیست روز آزاد کردند. آقای احسانی مدت‌ها از آزادی دخترش بی‌اطلاع بود.

#بهروز_احسانی #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از استادان اخراج‌شده، در نامه‌ای به پزشکیان خواهان بازگشت بی‌قیدوشرط تمامی دانشجویان اخراجی و تعلیقی و دلجویی از آن‌ها شدند

در بخشی از این نامه خطاب به مسعود پزشکیان آمده است:

«نظر به دستور اخیر شما به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر بازگشت و ادامه‌ کار استادان و دانشجویانی که به دلایل ناموجه، غیرقانونی و سیاسی از حقوق و فرصت‌های شهروندی خود محروم شده‌ و در وضعیت اخراج، تعلیق، بازنشستگی و استعفای اجباری قرار گرفته‌اند، نکاتی را خدمت شما عرض می‌نماییم:

علی رغم دستور صریح شما، هنوز سازوکار روشنی در خصوص بازگشت استادان اخراجی به دانشگاه اعلام نشده و اقدام موثری در این مورد صورت نگرفته است. قرائن و شواهد موجود حکایت از موانعی دارد که سد راه بازگشت این افراد به دانشگاه شده‌اند.

ما جمعی از استادان اخراجی، خواهان اظهار نظر روشن و اقدام قاطع درین مورد هستیم تا روشن شود که آیا اراده‌ای واقعی در کار است یا صرفا با بازگشت تعدادی انگشت‌شمار قرار است این موضوع مورد بهره‌برداری تبلیغاتی قرار گیرد!؟

در حافظه‌ تاریخ بماند که در کشوری با نام جمهوری اسلامی، مسئولانی بودند که استادان دانشگاه را به جرم سعادت‌خواهی، راست‌گویی و احساس مسئولیت اجتماعی از حق طبیعی و اولیه کارکردن باز داشتند.

آنچه که به ناروا بر ما گذشته است، محصول سازوکار غیر علمی و غیرشفاف تعیین صلاحیت عمومی و تبدیل وضعیت، تفتیش عقاید، سرکوب آزاداندیشی و ناشکیبایی در برابر تفکر انتقادی است. بخش اصلی مسئله وجود قوانین و مقررات ناقض «آزادی آکادمیک» است که در سال‌های اخیر به تصویب رسیده است. قوانین و مقرراتی که دست نهادهای اقتدارگرای غیر دانشگاهی را در سرکوب استادان باز گذاشته است.

بدیهی است که بازگشت استادان دگراندیش و منتقد در شرایطی ممکن و مطلوب است که شاهد تغییری در این سازوکار ناسالم باشیم. ما همچنان از حق انسانی و شهروندی خود برای اظهار نظر، نقد حکمرانی و تعهد به مبانی علمی و دانشگاهی که راستگویی، تفکر انتقادی و زیستن در دایره‌ حقیقت است، دفاع کرده و حق اعتراض و انتقاد مردم از حاکمان را یک اصل بنیادین و خدشه‌ناپذیر می‌دانیم.

در این ارتباط خواستار آنیم تا ضمن جبران حق و حقوق تضییع‌شده استادان اخراجی، بدون تشریفات اداری و بورکراتیک فرسایشی امکان «حضور مجدد همه‌ آن‌ها» در دانشگاه فراهم شود.

به عنوان بخشی از بدنه‌ انسانی دانشگاه «خواهان بازگشت بی‌قید و شرط تمامی دانشجویان اخراجی و تعلیقی و دلجویی از آن‌ها» هستیم.»

متن کامل نامه را اینجا بخوانید:

https://tinyurl.com/UniOd1

#سرکوب_دانشگاه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
کانون صنفی معلمان در آغاز سال نو تحصیلی، بیانیه‌ای منتشر کرد۔
در این بیانیه یاد و نام ‎#نیکا_شاکرمی، ‎#سارینا_اسماعیل_زاده، ‎#آرمیتا_گراوند و … ‎#کیان_پیرفلک، ‎#امیرحسین_بساطی، ‎#سیاوش_محمودی
و دیگر دانش‌آموزان جان‌باخته انقلاب زن زندگی آزادی گرامی داشته شده است۔

این بیانیه، مهرماه را "آغازی برای آموختن، آموزش‌دادن و روشنگری در ستیز با جهل و خرافه، تنگ‌نظری و خام اندیشی‌های ایدئولوژیک" توصیف می‌کند و البته "زمانی برای گشودگی اندیشه، تساهل و مدارا"
در پایان هم به محرومیت از تحصیل هزاران کودک، اخراج و زندانی‌شدن معلمان و تضییع حقوق شهروندان اشاره شده است۔

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، به مناسبت ماه مهر و شروع مدرسه، متنی به شرح زیر نوشته است:

«سومین مهر دور از "هستی" و پاسخ دقیق دخترکم به سفیدسازی زندان؛

"زندان بد است، هر جا که باشد!"

تماس تلفنی:

هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحت‌تر بودی یا قزلحصار!؟

من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدی‌‌هایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده‌ است وضعیتش!

هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!

من: چرا!؟

هستی: چون باید می‌گفتی هیچ‌کدوم!

من: قربونت برم من، کاملا درست میگی!، جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قرلحصار یا تهران بزرگ! هیچ‌کدوم خوب و راحت نیست! این اشتباه‌ترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!


پی‌نوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقه‌ای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغض‌آلود پرسید: "بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"!؟

از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میله‌های زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!

روشنگری "هستی" به عنوان دختربچه‌ای ده‌ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمی‌خواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، "سیاهی" زندان را "سفید" جلوه می‌دادند، یا دست‌کم حاصل نوشته‌هایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلا به همین پاسخ دخترکم اکتفا می‌کنم.

به یاد همه دختران و پسرانی که در این سال‌ها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و... پشت میله‌های زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳»

#ماه_مهر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سی‌وپنجمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۲۱ زندان کشور

«ما را در راه دفاع از حق زندگی زندانیان یاری دهید»

روز یک‌شنبه یکم مهرماه با شروع سال تحصیلی جدید، شاهد فاجعه انفجار معدن در شهر طبس بودیم. در این فاجعه بیش از ۵۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست داده یا مفقود شدند و تعدادی نیز مجروح شدند. کارگرانی که در محیطی بدون کمترین ایمنی برای مخارج اولیه زندگی، با به خطر انداختن جانشان، نان خانواده‌شان را تامین می‌کردند. این نوع فجایع که به دفعات در کشور اتفاق افتاده، حاصل فساد و ناکارآمدی ساختاری حکومت استبدادی است که ضمن چپاول و غارت دست‌رنج مردم زحمت‌کش ایران، هرگز پاسخگوی عملکرد فاجعه‌آفرین خود نبوده است.

فعالان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، با خانواده‌های جان‌باختگان صمیمانه ابراز همدردی می‌کنند و آرزوی سلامتی برای مجروحین این حادثه را دارند.

همچنین در آغاز سال تحصیلی یادی می‌کنیم از بیش از یک میلیون کودک و نوجوانی که به دلیل فقر گسترده از تحصیل باز می‌مانند و عموما به دلیل فقر مجبور به کار کردن می‌شوند.

و گرامی می‌داریم خاطره دانش‌آموزان و معلمانی که در قیام ژینا جان خود را از دست دادند و کشته شدند.

ما زندانیان کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»  در زندان‌ها و در میان زندانیان غیرسیاسی تعداد زیادی زندانی محکوم به اعدام به دلیل جرائم مواد مخدر و... دیده‌ایم و از نزدیک روایت زندگی آن‌ها را شنیده‌ایم. ما نیک می‌دانیم که آن‌ها عموما در کودکی و نوجوانی، به دلیل فقر، ترک‌تحصیل کرده و در کودکی و در بزرگسالی نیز دچار آسیب‌های اجتماعی گوناگون شده‌اند. حکومت ولایت فقیه که با گسترش فقر بستر زندگی سخت آن‌ها را در کودکی و نوجوانی فراهم آورده، اکنون با به دار کشیدنشان به وسیله حکم غیرانسانی اعدام، نقطه پایانی بر زندگی کوتاه این قربانیان می‌گذارد.

در یک هفته گذشته استبداد دینی حاکم بر ایران دو زندانی سیاسی به نام‌های مهدی حسنی و بهروز احسانی را که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بودند، با نقض حق دادرسی منصفانه، پشت درهای بسته و با اتهامات ساختگی محکوم به اعدام کرد. محمدجواد وفایی‌ثانی، بوکسور و زندانی سیاسی بازداشت‌ شده در اعتراضات آبان ۱۳۹۸، پس از دو بار نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور،  برای سومین بار به اعدام محکوم شد. حکم اعدام حاتم اوزدمیر، زندانی سیاسی تبعه کشور ترکیه که از سال ۱۳۹۸ در زندان است هم پس از یک بار نقض، تایید شد.

باور ما این است که این احکام غیرانسانی اعدام که با نقض تمامی موازین حقوق‌بشری صادر می‌شود، تنها در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از به راه افتادن موج تازه‌ای از اعتراضات سراسری و استفاده مردم از حق بنیادین «اعتراض» صورت می‌گیرد.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از تمامی نمایندگان دولت‌ها در سازمان ملل و همه  نهادهای حقوق‌بشری می‌خواهد در سفر رئیس دولت حکومت اعدام که روانه سازمان ملل شده است، او را در ارتباط با موج گسترده کشتار و اعدام زندانیان مورد سوال و بازخواست قرار دهند. سوال اساسی این است که چگونه با تحریم گسترده انتخابات و بدون کسب رای اکثریت، پزشکیان خود را نماینده مردم ایران می‌داند!؟

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در سی‌و‌پنجمین هفته از این کارزار، روز سه‌شنبه سوم مهر ۱۴۰۳ در ۲۱ زندان مختلف از جمله زندان اوین (بند زنان، بند چهار و هشت)، قزلحصار (واحد سه و چهار)، مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، خرم آباد، نظام شیراز، اسدآباد اصفهان، بم، مشهد، قائم شهر، لاکان رشت، اردبیل، تبریز، ارومیه، خوی، نقده، سلماس، سقز، بانه، مریوان و زندان کامیاران علیه حکم غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند.

زندانیان حاضر در این کارزار ضمن هشدار نسبت به اجرای حکم ده‌ها زندانی سیاسی و غیر سیاسی زیر حکم اعدام، صدور احکام اعدام برای چهار زندانی سیاسی مهدی حسنی، بهروز احسانی، محمدجواد وفایی‌ثانی، حاتم اوزدمیر و تمام محکومان به اعدام با هر اتهامی را محکوم می‌کنند و از مردم و تمامی فعالان حقوق‌بشری داخلی و بین‌المللی می‌خواهند، با یاری کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ما را در جهت نجات جان این عزیزان و دفاع از «حق حیات» زندانیان و لغو حکم اعدام یاری دهند.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
سه‌شنبه سوم مهرماه ۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #محمدجواد_وفایی_ثانی #حاتم_اوزدمیر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
درخواست نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، از اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ اقدام فوری برای توقف اعدام‌ها، آزادی همه زندانیان سیاسی - عقیدتی، توقف سرکوب زنان و سرکوب نهادهای مدنی مستقل
 

جناب آقای گوترش
دبیر کل محترم سازمان ملل
 
اعضای محترم مجمع عمومی سازمان ملل متحد
 
دو سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌گذرد. جنبشی که سراسر ایران را فرا گرفته است. این جنبش دموکراتیک، مطالباتش را شعار زن، زندگی و آزادی کرده و دموکراسی و برابری را فریاد می‌زند.
تاوان این برخاستنِ جمعی و همبستگیِ مردم، چون خیزشها و جنبش‌های اجتماعی پیشین، سرکوب بی‌رحمانه مردم بود که همچنان ادامه دارد.
جهان شاهد کشتار، اعدام، زندان و سرکوب خشونت‌بار و بی‌رحمانه زنان در خیابان‌ها، بازداشتگاه‌ها و زندان‌هاست. این روزها نگران و شاهد صدور حکم اعدام برای زنان فعال (پخشان عزیزی و شریفه محمدی) هستیم.
 
نمایندگان محترم
 
نمایندگان این حکومت در میان شما در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهند بود. از شما تقاضا دارم برای تحقق دموکراسی و صلح در خاورمیانه و در ایران به طور جدی و فعال و نه فقط در کلام و کنایه، حقوق بشر را پیش‌شرط هر نوع مذاکره‌ای در هر سطحی قرار دهید و برای
۱- توقف اعدام‌های گسترده و وحشیانه زندانیان بی‌پناه
۲- آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
۳- توقف سرکوب سیستماتیک و هدفمند زنان ایران و جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی
۴- توقف سرکوب نهادهای مدنی مستقل
اقدام عاجل و قاطع نمایید.
 
نرگس محمدی
زندان اوین
شهریور ۱۴۰۳


#نرگس_محمدی #بیانیه #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #نه_به_اعدام #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهار نفر از زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار، در این پیام صوتی، خواستار همراهی با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شدند و تاکید کردند که این کارزار مربوط به هیچ گرایش سیاسی خاصی نیست و همه زندانیان با عقاید مختلف در برابر حکم ظالمانه اعدام متحد شده‌اند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های #نه_به_اعدام» شکل دادند. کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

زندانیان تلاش می‌کنند تا از طریق این کمپین توجه جامعه، فعالان حقوق بشر و رسانه‌ها را به منظور محو مجازات اعدام جلب کنند. آن‌ها امیدوارند که در سطح داخلی و بین‌المللی این پیام رسانده شود که اعدام به عنوان ابزار سرکوب علیه جامعه استفاده می‌شود. همچنین به این دلیل روز سه‌شنبه برای کارزار انتخاب شد که نماد آخرین روز زندگی زندانیانی است که در شرف اعدام هستند و نشانه مقاومت در برابر این مجازات غیرانسانی است.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

#رضا_سلمان_زاده #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #مصطفی_رمضانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هفتم مهر ماه، زادروز سامان یاسین، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار است. به همین مناسبت مادرش، نامه‌ای خطاب به فرزندش به شرح زیر نوشته است:

«هناسگم! یک سال هرشب را با کابوس چهارپایه، طناب دار و اعدامت به صبح رساندم، از روز تولد و بازداشتت در ۱۴۰۱/۷/۷ تا سال روز تولد دیگر تولدت در مهر ۱۴۰۲ روانت را به هم ریختند تا پنج ماه پیش کمیسیون روانپزشکی نوشت : «باید شش ماه را برای درمان بیرون از زندان باشی »
پسرکم گفتم هفتِ مهر ۱۴۰۳ سومین تولدت را دیگر در زندان نخواهی بود؛ گفتم با مهر و محبت مادری کم کم رنج و محنت دوسال حبس کشیدن در زندان رجایی‌شهر، اوین و قزلحصار را در درونت کم می‌کنم، اما هفت مهر آمد و تو نیامدی!
خدا زندگی آنهایی را بی سروسامان سازد که «سامان» زندگی مرا نا حق در بند کرده و جلوی آزادی اش را گرفته‌اند.

مادر دلسوخته‌ی سامان یاسین
۷ مهر ۱۴۰۳ سومین سالروز تولد فرزندش در زندان»

سامان صیدی معروف به سامان یاسین، ترانه‌ سرا و خواننده رپ اهل کرمانشاه و ساکن تهران، است که روز ١٠ مهر ۱۴۰۱ (۲ اکتبر ۲۰۲۲) به دلیل حمایت از انقلاب ۱۴۰۱ در منزل شخصی خود بازداشت شد.

سامان از روز بازداشتش تاکنون تحت شدیدترین شکنجه‌ها بوده است. تاکنون دو بار او را به بیمارستان اعصاب‌و‌روان امین‌آباد منتقل کرده‌اند.
سامان یاسین چندی پیش در نامه‌ای از رییس قوه‌قضاییه درخواست حکم اعدام خود را کرده بود.

احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، هم پیشتر با انتشار نامه‌ای نسبت به وضعیت وخیم سامان یاسین، خواننده رپ محبوس در این زندان، هشدار داده بود.

#سامان_یاسین #samanyasin #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه زندانیان سیاسی زندان عادل‌آباد شیراز، در پی جان‌باختن کارگران معدن زغال سنگ طبس

محمد داوری، وفا احمدپور، سعید غریبی، سیروس مولودی، احسان مشک‌سار، مهرزاد موسوی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز، پس از حادثه کشته‌شدن کارگران معدن طبس، در بیانیه‌ای به بررسی وضعیت کارگران معادن در سال‌های اخیر پرداخته‌اند و بر سرکوب دستمزد، وضعیت اسفناک ایمنی کارگران و بی‌اهمیتی آن برای دولت و سرمایه‌گذاران و مالکان شرکت‌های معادن و صنایع در ایران تاکید کرده‌اند.

متن کامل بیانیه:

«کارگران شریف و زحمتکش ایران!
سلام و تسلیت ما زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز را پذیرا باشید و ما را شریک غم خود بدانید.
پس از حادثه انفجار و ریزش معدن زغال‌سنگ طبس، ما جمعی از زندانیان سیاسی، به یاد کارگران جان‌باخته با برگزاری مجلسی یادبود چراغ‌های بند و اتاق‌هایمان را خاموش و به حرمت خانواده این عزیزان از‌دست‌رفته، مدتی را در سکوت گذراندیم و با بغض فروخورده یاد آن‌ها را گرامی داشتیم.
از این رو لازم می‌دانیم مواردی را به استحضار عموم برسانیم:
بررسی وضعیت معادن و صنایع در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که علاوه بر سرکوب دستمزد، وضعیت ایمنی کارگران برای دولت و سرمایه‌گذاران و مالکان شرکت‌های معادن و صنایع فاقد اهمیت بوده است. سال‌هاست که خبر خودکشی و جان‌باختن کارگران بر اثر حوادث قابل‌پیشگیری و پیش‌بینی، خانواده‌های بسیاری را داغدار نموده. مرگ کارگران بر اثر سوختگی، تصادف، ریزش آوار، برق‌گرفتی، سقوط از ارتفاع، گرمازدگی و استنشاق گازهای سمی، خود بخشی از مصیبت هموطنانی‌ست که برای لقمه‌ای نان، از جان خود مایه می‌گذارند.
آمار منتشر‌شده توسط مرکز آمار جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که از ۵۶۵۰ معدن فعال در کشور تنها ۲۳درصد دارای واحد ایمنی می‌باشد. نشر این آمار توسط حاکمیت، خود حاکی از بی‌ارزش‌بودن جان کارگران و بر‌باد‌رفتن آمال و آرزوهای زن و فرزندانی می‌باشد که پس از مرگ پدر، باید مصیبت‌های زندگی را زیر بار مشکلاتی همچون تورم سرسام‌آور، پرداخت اقساط بانکی، اجاره خانه و هزینه‌های گزاف تحصیل و بهداشت را تحمل کرده و صورت خود را شرافتمندانه با سیلی سرخ نگه دارند. مادری تنها و شرمندگی از پس شرمندگی دیگر، خود وضعیت اسفناکی‌ست که در این شرایط اقتصادی، از عمق فاجعه خبر می‌دهد.
سیدمحمد اتابک، وزیر صمت دولت وفاق ملی، در نطق نیم‌ساعته معارفه خود در مجلس، حتی یک جمله در دفاع از شرایط بغرنج کارگران معادن و وضعیت غیر استاندارد معادن نه‌ تنها به زبان نمی‌آورد بلکه با حمایت تمام قد از کارفرمایان و سرمایه گذاران، عدم بهره‌وری و کاهش ارزش افزوده معادن را مشکل اصلی معادن و صنایع شمرده و با متهم‌کردن دولت به دخالت در امور سرمایه‌گذاران و مالکان، هدف وزارت خانه خود را بهره‌وری حداکثری برای تحقق برنامه توسعه هفتم معرفی می‌کند. هدفی که به قیمت جان صدها کارگر در طی چندسال اخیر، قرار است محقق شود.
محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهوری، پس از پیداشدن جسد آخرین کارگر جان‌باخته می‌گوید: برای دولت حفظ جان هموطنان نسبت به بهروه‌وری حداکثری از معادن کشور، اولویت دارد! این اظهارات معاون اول دولتی‌ست، که پس از آمدن بر سر کار، پایه اهداف اقتصادی خود را نه در جهت رفع مشکلات عدیده کارگران به عنوان اکثریت جامعه ایران، بلکه در جهت حمایت همه جانبه از سرمایه گذاران و کارفرمایان بنا گذاشته است. برای اثبات این موضوع، با نگاه اجمالی به شورای عالی کار در طول سال‌های اخیر، از ۹ نماینده دارای حق رای فقط سه رأی ‌از آن کارگران می‌باشد. سه رأی از آن نمایندگان دولت و سه رأی دیگر از آن نمایندگان کارفرمایان است. نه تنها هیچ گونه تشکل کارگری در این جلسات حق حضور ندارد بلکه حق رأی محفوظ به شورای اسلامی کار است.
دولت هرچند در چنین مصیبت‌هایی شعار حمایت از کارگران را سر می‌دهد اما هربار تجربه ثابت کرده است که در مسئله افزایش دستمزد و دیگر مسائل (رفاهیات، ایمنی و محیط زیست) نمایندگان دولت در شورای کار با رای‌دادن به سود کارفرمایان، کفه ترازو را به سمت طرف مخالف کارگران سوق داده و به سرکوب دستمزد و ایمنی کارگران پرداخته است.
این اظهارات، ما را به یاد این مثل معروف یعنی “نوش‌دارو پس از مرگ سهراب” می‌اندازد! ادامه این روند، نه‌تنها دردی دوا نمی‌کند بلکه خود مقدمه‌ای بر حوادث پیش رو می‌باشد.

عدم وجود تشکل‌های کارگری مستقل، عدم حق رأی و عدم حضور دیگر تشکلات کارگری در جلسات شورای عالی کار، عدم نظارت نمایندگان دولت و کارفرمایان را در مسائلی همچون ایمنی در پی خواهد داشت و قوانین ابلاغی لگدمال این بی‌توجهی می‌شود؛ بی‌توجهی که جوانان وطن را به زیر آوار مدفون می‌کند.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:
tavaana.org/prisoners-statement-for-tabas-martyrs/

#بیانیه #معدن_طبس #طبس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمایت مظاهر حیدری، زندانی سیاسی سابق، از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادی‌اش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن می‌گفت و به طرز مسالمت‌آمیز انتقاداتش را بیان می‌کرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار داده‌اند.

مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام اعلام کرده است.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام


#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود (عرشیا) وظیفه، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را اعلام می‌کند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را اعلام می‌کند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایش‌ها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.

#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:

«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.»

متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمی‌دانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشم‌هایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کرده‌اید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادی‌های موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی می‌گذرد، پدر نمی‌دانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیش‌تر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهیم!»

آن زنده‌یاد تصور نمی‌کرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.

ادامه در کامنت
.
گمان نمی‌کنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور ماموران‌شان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شده‌ی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.

رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»

#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech