حفظ نظام اوجب واجبات است یا سرنگونی آن؟
پیام همراهان
جملهی معروف «حفظ نظام اوجب واجبات است» دهههاست به یکی از محورهای سیاست ایرانی بدل شده است.
اما پرسش بنیادین این است که «نظام» در این جمله به چه معناست؟
آیا نظام خود هدف است یا وسیلهای برای تحقق عدالت، آزادی و کرامت انسان؟
اگر ساختاری از این مأموریت فاصله بگیرد و به ضدّ عدالت بدل شود،
آیا حفظ آن همچنان واجب است؟
از دید جان رالز، عدالت «نخستین فضیلت ساختارهای اجتماعی» است.
نظامی که عدالت را قربانی بقا کند، مشروعیت اخلاقیاش را از دست میدهد،
حتی اگر قدرتش پابرجا بماند.
بنابراین، آنچه باید حفظ شود، نظم عادلانه و انسانی است، نه صرفاً «نظام موجود».
هانا آرنت در تحلیل نظامهای اقتدارگرا میگوید:
وقتی قدرت تقدیس میشود، وجدان جمعی خاموش میگردد و اطاعت جای مسئولیت را میگیرد.
در این شرایط، جملههایی مانند «حفظ نظام اوجب واجبات است»
به ابزاری برای توجیه سکوت و تقدیس قدرت بدل میشوند،
نه پاسداری از حقیقت و عدالت.
در نگاه دینی نیز، حفظ نظام تنها وقتی واجب است که حافظِ قِسط و حرمت انسان باشد.
نظامهای ناکارآمد معمولاً به شهروندانشان القا میکنند که بگویند: «از ماست که بر ماست!» اینکه مردم باور کنند مشکل نظام سیاسی نیست مشکل خود مردم هستند.
اما اریک فروم یادآور میشود که فرهنگ، بازتاب نهادهای قدرت است.
وقتی آموزش، رسانه آزاد نیستند، مردم نیز به انفعال خو میگیرند.
بنابراین، اصلاح ساختار شرط امکان اصلاح فرهنگی است؛
هرچند فرهنگ بیدار میتواند موتور اصلاح ساختار باشد.
شهروندان در برابر ساختارهای بسته وظیفه دارند:
نه با خشونت، بلکه با کنش آگاهانه، گفتوگو و همبستگی اخلاقی.
قدرت واقعی از عمل مشترک و وجدان بیدار زاده میشود، نه از زور و ترس.
در نهایت، پاسخ روشن است:
حفظ نظمی که عدالت و کرامت انسان را پاس دارد، اوجب واجبات است؛
و اصلاح و حتی سرنگونی نظمی که آنها را نابود میکند، عین وفاداری به واجب است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام همراهان
جملهی معروف «حفظ نظام اوجب واجبات است» دهههاست به یکی از محورهای سیاست ایرانی بدل شده است.
اما پرسش بنیادین این است که «نظام» در این جمله به چه معناست؟
آیا نظام خود هدف است یا وسیلهای برای تحقق عدالت، آزادی و کرامت انسان؟
اگر ساختاری از این مأموریت فاصله بگیرد و به ضدّ عدالت بدل شود،
آیا حفظ آن همچنان واجب است؟
از دید جان رالز، عدالت «نخستین فضیلت ساختارهای اجتماعی» است.
نظامی که عدالت را قربانی بقا کند، مشروعیت اخلاقیاش را از دست میدهد،
حتی اگر قدرتش پابرجا بماند.
بنابراین، آنچه باید حفظ شود، نظم عادلانه و انسانی است، نه صرفاً «نظام موجود».
هانا آرنت در تحلیل نظامهای اقتدارگرا میگوید:
وقتی قدرت تقدیس میشود، وجدان جمعی خاموش میگردد و اطاعت جای مسئولیت را میگیرد.
در این شرایط، جملههایی مانند «حفظ نظام اوجب واجبات است»
به ابزاری برای توجیه سکوت و تقدیس قدرت بدل میشوند،
نه پاسداری از حقیقت و عدالت.
در نگاه دینی نیز، حفظ نظام تنها وقتی واجب است که حافظِ قِسط و حرمت انسان باشد.
نظامهای ناکارآمد معمولاً به شهروندانشان القا میکنند که بگویند: «از ماست که بر ماست!» اینکه مردم باور کنند مشکل نظام سیاسی نیست مشکل خود مردم هستند.
اما اریک فروم یادآور میشود که فرهنگ، بازتاب نهادهای قدرت است.
وقتی آموزش، رسانه آزاد نیستند، مردم نیز به انفعال خو میگیرند.
بنابراین، اصلاح ساختار شرط امکان اصلاح فرهنگی است؛
هرچند فرهنگ بیدار میتواند موتور اصلاح ساختار باشد.
شهروندان در برابر ساختارهای بسته وظیفه دارند:
نه با خشونت، بلکه با کنش آگاهانه، گفتوگو و همبستگی اخلاقی.
قدرت واقعی از عمل مشترک و وجدان بیدار زاده میشود، نه از زور و ترس.
در نهایت، پاسخ روشن است:
حفظ نظمی که عدالت و کرامت انسان را پاس دارد، اوجب واجبات است؛
و اصلاح و حتی سرنگونی نظمی که آنها را نابود میکند، عین وفاداری به واجب است.
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍10👎2❤1
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
وقاحت به سبک جمهوری اسلامی!
ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هشدار داد استفاده از فیلترشکنها موجب اعتماد ناخواسته به سرورهای واسط و ایجاد آسیبپذیریهای امنیتی جدی شده است.
هاشمی گفت: «بسیاری از حملات سایبری سالهای اخیر از داخل کشور انجام شده نه از خارج، و یکی از دلایل آن آلودگی شبکه از طریق فیلترشکنهاست.»
اظهارات اخیر ستار هاشمی، معاون پیشین وزیر ارتباطات، با واکنش تمسخر آمیز در شبکههای اجتماعی روبهرو شده است. بسیاری از کاربران یادآور شدند که جمهوری اسلامی خود عامل اصلی فیلترینگ و اختلال گسترده اینترنت در کشور است، اما حالا همان مقامها در مقام «منتقد فیلترینگ» ظاهر میشوند و درباره مضرات آن سخن میگویند!
کاربری در پاسخ نوشته:
این رفتار ریاکارانه بهدرستی از سوی کاربران به عنوان نماد «وقاحت سیستماتیک» معرفی شده؛ حکومتی که سالها با فیلترینگ، زندگی و معیشت میلیونها کاربر و صاحب کسبوکار اینترنتی را نابود کرده، حالا در نقش دلسوز و منتقد ظاهر میشود.
کارتون: ساناز باقری
💰 tavaanatech
ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هشدار داد استفاده از فیلترشکنها موجب اعتماد ناخواسته به سرورهای واسط و ایجاد آسیبپذیریهای امنیتی جدی شده است.
هاشمی گفت: «بسیاری از حملات سایبری سالهای اخیر از داخل کشور انجام شده نه از خارج، و یکی از دلایل آن آلودگی شبکه از طریق فیلترشکنهاست.»
اظهارات اخیر ستار هاشمی، معاون پیشین وزیر ارتباطات، با واکنش تمسخر آمیز در شبکههای اجتماعی روبهرو شده است. بسیاری از کاربران یادآور شدند که جمهوری اسلامی خود عامل اصلی فیلترینگ و اختلال گسترده اینترنت در کشور است، اما حالا همان مقامها در مقام «منتقد فیلترینگ» ظاهر میشوند و درباره مضرات آن سخن میگویند!
کاربری در پاسخ نوشته:
آیا منتظرید مردم رفع فلیتر کنند تا دیگه از فلیترشکن استفاده نکنید؟!
این رفتار ریاکارانه بهدرستی از سوی کاربران به عنوان نماد «وقاحت سیستماتیک» معرفی شده؛ حکومتی که سالها با فیلترینگ، زندگی و معیشت میلیونها کاربر و صاحب کسبوکار اینترنتی را نابود کرده، حالا در نقش دلسوز و منتقد ظاهر میشود.
کارتون: ساناز باقری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤1🕊1
انتقال شش زندانی سیاسی به سلول انفرادی، در پی اعتصاب غذا
منابع مطلع گزارش دادهاند که شش زندانی سیاسی به نامهای طاهر نقوی، ودود اسدی، محمود اجاقلو، مرتضی پروین، آیاز سیفخواه و عزیز عظیمیقدیم، که پنج روز پیش در اعتراض به روند دادرسی و نحوه رسیدگی به پروندههایشان دست به اعتصاب غذا زده بودند، لحظاتی پیش به سلولهای انفرادی منتقل شدهاند.
گفته میشود انتقال این زندانیان در واکنش به ادامه اعتصاب غذای آنان صورت گرفته است. تاکنون مقامات قضایی و امنیتی در اینباره توضیحی ارائه نکردهاند.
#زندانی_سیاسی #طاهر_نقوی #ودود_اسدی #محمود_اجاقلو #مرتضی_پروین #ایاز_سیف_خواه #عزیز_عظیمی_قدیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منابع مطلع گزارش دادهاند که شش زندانی سیاسی به نامهای طاهر نقوی، ودود اسدی، محمود اجاقلو، مرتضی پروین، آیاز سیفخواه و عزیز عظیمیقدیم، که پنج روز پیش در اعتراض به روند دادرسی و نحوه رسیدگی به پروندههایشان دست به اعتصاب غذا زده بودند، لحظاتی پیش به سلولهای انفرادی منتقل شدهاند.
گفته میشود انتقال این زندانیان در واکنش به ادامه اعتصاب غذای آنان صورت گرفته است. تاکنون مقامات قضایی و امنیتی در اینباره توضیحی ارائه نکردهاند.
#زندانی_سیاسی #طاهر_نقوی #ودود_اسدی #محمود_اجاقلو #مرتضی_پروین #ایاز_سیف_خواه #عزیز_عظیمی_قدیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊15
بیستودو زندانی سیاسی با انتشار بیانیهای خواستار «اتحاد ملی، اعتصابات و اعتراضات سراسری» شدند
در بیانیهای که به دست آموزشکده توانا رسیده، بیستودو تن از زندانیان سیاسی، مردم را به اتحاد، همبستگی و اقدام مدنی فراخواندهاند. آنان با تأکید بر ضرورت «اعتصابات و اعتراضات سراسری و هماهنگ»، این اقدامات را تنها راه رهایی کشور از «چنگال استبداد و فساد» دانستهاند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
«امروز، بیش از هر زمان دیگر، سرنوشت ایران به اتحاد و همصدایی ملت ایران وابسته است. هیچ نیرویی، هیچ گروهی و هیچ اندیشهای بهتنهایی قادر به نجات وطن از تاریکی کنونی نیست.»
امضاکنندگان این بیانیه از همهی نیروهای «ملی، آزادیخواه و میهندوست» دعوت کردهاند تا اختلافات را کنار گذاشته و در مسیر هدف مشترک یعنی «آزادی، عدالت و استقلال ایران» گام بردارند. آنان تأکید کردهاند که این فراخوان، با وجود باور سیاسی امضا کنندگان (پادشاهی مشروطه)، ماهیتی «فراجناحی و ملی» دارد و هدف آن، شکلگیری همبستگی و اعتماد متقابل میان اقشار مختلف جامعه است.
در بخش دیگری از بیانیه آمده است:
«اکنون زمان آن فرارسیده است که کارگران، معلمان، دانشجویان، بازاریان، هنرمندان، پرستاران و کارمندان، در صفی واحد و هماهنگ، فریاد آزادی را به صدا درآورند. هیچ تغییر پایداری بدون حضور و مشارکت گستردهی مردم ممکن نیست.»
بیانیه با شعار «اتحاد، اعتصاب و اعتراض همزمان – راه نجات ایران است» پایان مییابد.
امضاکنندگان این بیانیه عبارتند از:
اصغر حسنیراد، بهفر لالهزاری، کاظم علینژاد بارانلو، مرسل کتابی، حجتالله رافعی، حسین استاجی، امین سخنور، پرویز اکبری، میثم غلامی (آریان)، علیرضا نجاری، شهریار بیات، محمدحسین سهرابی، صالح خاموشی، وحید سرخگل، فرهاد حافظی، مسعود اسلامینسب، مهدی همتی، سعید نسیمی، دانیال مقدم، قدرت کهریزی، مجتبی ابراهیمی و سهراب حسنخانی.
#همبستگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #اعتراضات_سراسری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در بیانیهای که به دست آموزشکده توانا رسیده، بیستودو تن از زندانیان سیاسی، مردم را به اتحاد، همبستگی و اقدام مدنی فراخواندهاند. آنان با تأکید بر ضرورت «اعتصابات و اعتراضات سراسری و هماهنگ»، این اقدامات را تنها راه رهایی کشور از «چنگال استبداد و فساد» دانستهاند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
«امروز، بیش از هر زمان دیگر، سرنوشت ایران به اتحاد و همصدایی ملت ایران وابسته است. هیچ نیرویی، هیچ گروهی و هیچ اندیشهای بهتنهایی قادر به نجات وطن از تاریکی کنونی نیست.»
امضاکنندگان این بیانیه از همهی نیروهای «ملی، آزادیخواه و میهندوست» دعوت کردهاند تا اختلافات را کنار گذاشته و در مسیر هدف مشترک یعنی «آزادی، عدالت و استقلال ایران» گام بردارند. آنان تأکید کردهاند که این فراخوان، با وجود باور سیاسی امضا کنندگان (پادشاهی مشروطه)، ماهیتی «فراجناحی و ملی» دارد و هدف آن، شکلگیری همبستگی و اعتماد متقابل میان اقشار مختلف جامعه است.
در بخش دیگری از بیانیه آمده است:
«اکنون زمان آن فرارسیده است که کارگران، معلمان، دانشجویان، بازاریان، هنرمندان، پرستاران و کارمندان، در صفی واحد و هماهنگ، فریاد آزادی را به صدا درآورند. هیچ تغییر پایداری بدون حضور و مشارکت گستردهی مردم ممکن نیست.»
بیانیه با شعار «اتحاد، اعتصاب و اعتراض همزمان – راه نجات ایران است» پایان مییابد.
امضاکنندگان این بیانیه عبارتند از:
اصغر حسنیراد، بهفر لالهزاری، کاظم علینژاد بارانلو، مرسل کتابی، حجتالله رافعی، حسین استاجی، امین سخنور، پرویز اکبری، میثم غلامی (آریان)، علیرضا نجاری، شهریار بیات، محمدحسین سهرابی، صالح خاموشی، وحید سرخگل، فرهاد حافظی، مسعود اسلامینسب، مهدی همتی، سعید نسیمی، دانیال مقدم، قدرت کهریزی، مجتبی ابراهیمی و سهراب حسنخانی.
#همبستگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #اعتراضات_سراسری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍14💔6❤3🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
پیام زرتشت احمدی راغب از زندان در دهمین روز اعتصاب غذا:
فریاد ما بر ضد استبداد و فساد است
زرتشت احمدی راغب، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در دهمین روز اعتصاب غذای خود از زندان، پیامی صوتی منتشر کرده و در آن از تداوم اعتراض خود علیه سرکوب، سانسور، فقر، اعدام و فساد در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خبر داده است.
او در این پیام میگوید:
«امروز دهم آبان، دهمین روز از هفتهی قضایی من است؛ هفتهای که بار دیگر فریاد بر ضد حاکم ستم و دستگاه عدالتکش جمهوری اسلامی سر دادهام. فریاد بر ضد سانسور، اعدام، فقر و تباهی. این مسیر را تا جایی که جان یاری کند ادامه خواهم داد.»
احمدی راغب در ادامه با اشاره به یک موضوع اداری مرتبط با خانوادهاش، از رفتار غیرانسانی مأموران دادگستری و برخورد تحقیرآمیز با فرزندش انتقاد کرد. به گفتهی او، فرزندش برای پیگیری امور اداری مربوط به پرونده پدرش به شعبه هفت دادگستری کرج مراجعه کرده اما با رفتار توهینآمیز یکی از کارکنان روبهرو شده است.
او در بخشی از این پیام گفت:
«پسرم را در همان شعبه، فقط برای انجام کار اداری، با دستبند بردند. دفتردار قاضی او را شناخت، اما بهجای احترام، با رفتاری غیرانسانی تحقیرش کردند. آیا این دستگاه عدالت است یا کشتارگاه انسانیت؟»
این زندانی سیاسی همچنین از وضعیت وخیم زندانها و مرگ یکی از زندانیان کارگر در اثر سکته در زندان خبر داد و گفت:
«امروز کارگری در زندان سکته کرد و جان داد؛ انسانی که ناچار بود برای حفظ شغلش در کارگاههای زندان کار کند. این کشور به کجا رسیده است؟»
احمدی راغب در پایان پیامش بار دیگر بر ضرورت ایستادگی و مقاومت مردم در برابر سرکوب تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی، سپاه، امنیتیها و دستگاه قضایی، ایران را به دامان روسیه و چین انداختهاند. ما خبرنگاران و کنشگران فریاد میزنیم تا مردم بدانند بیهوده نیستیم. این فریاد، فریاد زندگی و عدالت است.»
زرتشت احمدی راغب از فعالان مدنی سرشناس و از مخالفان اعدام و سرکوب در ایران است که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود بازداشت و زندانی شده است. او در اعتراض به شرایط زندان و وضعیت عمومی کشور، از ده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام زرتشت احمدی راغب از زندان در دهمین روز اعتصاب غذا:
فریاد ما بر ضد استبداد و فساد است
زرتشت احمدی راغب، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در دهمین روز اعتصاب غذای خود از زندان، پیامی صوتی منتشر کرده و در آن از تداوم اعتراض خود علیه سرکوب، سانسور، فقر، اعدام و فساد در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خبر داده است.
او در این پیام میگوید:
«امروز دهم آبان، دهمین روز از هفتهی قضایی من است؛ هفتهای که بار دیگر فریاد بر ضد حاکم ستم و دستگاه عدالتکش جمهوری اسلامی سر دادهام. فریاد بر ضد سانسور، اعدام، فقر و تباهی. این مسیر را تا جایی که جان یاری کند ادامه خواهم داد.»
احمدی راغب در ادامه با اشاره به یک موضوع اداری مرتبط با خانوادهاش، از رفتار غیرانسانی مأموران دادگستری و برخورد تحقیرآمیز با فرزندش انتقاد کرد. به گفتهی او، فرزندش برای پیگیری امور اداری مربوط به پرونده پدرش به شعبه هفت دادگستری کرج مراجعه کرده اما با رفتار توهینآمیز یکی از کارکنان روبهرو شده است.
او در بخشی از این پیام گفت:
«پسرم را در همان شعبه، فقط برای انجام کار اداری، با دستبند بردند. دفتردار قاضی او را شناخت، اما بهجای احترام، با رفتاری غیرانسانی تحقیرش کردند. آیا این دستگاه عدالت است یا کشتارگاه انسانیت؟»
این زندانی سیاسی همچنین از وضعیت وخیم زندانها و مرگ یکی از زندانیان کارگر در اثر سکته در زندان خبر داد و گفت:
«امروز کارگری در زندان سکته کرد و جان داد؛ انسانی که ناچار بود برای حفظ شغلش در کارگاههای زندان کار کند. این کشور به کجا رسیده است؟»
احمدی راغب در پایان پیامش بار دیگر بر ضرورت ایستادگی و مقاومت مردم در برابر سرکوب تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی، سپاه، امنیتیها و دستگاه قضایی، ایران را به دامان روسیه و چین انداختهاند. ما خبرنگاران و کنشگران فریاد میزنیم تا مردم بدانند بیهوده نیستیم. این فریاد، فریاد زندگی و عدالت است.»
زرتشت احمدی راغب از فعالان مدنی سرشناس و از مخالفان اعدام و سرکوب در ایران است که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود بازداشت و زندانی شده است. او در اعتراض به شرایط زندان و وضعیت عمومی کشور، از ده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍14❤5🕊2
ونس، معاون ترامپ:
«رئیسجمهور نمیخواست ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای هیچ کشور دیگری کند»
✅ پیام روشن به ما مردم ایران:
در انتظار ناجی نباشیم، خودمان با همبستگی تغییر را ایجاد کنیم
«جیدی ونس»، معاون رئیسجمهور آمریکا، گفت: «رئیسجمهور نمیخواست ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای هیچ کشور دیگری کند. او فقط میخواست یک تأسیسات هستهای را بزند و همه را به خانه برگرداند».
جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، گفت رویکرد دولت ترامپ این است که باید با هر کشوری که منافع مشترک وجود دارد، رابطه برقرار کند و رئیسجمهور دقیقاً بر همین اساس عمل کرده است.
او در سخنانی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اسرائل با جمهوری اسلامی افزود: «چند ماه پیش برخی میگفتند رئیسجمهور قصد دارد ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای اسرائیل کند، اما مشخص شد اشتباه میکردند. رئیسجمهور نمیخواست وارد جنگی برای تغییر رژیم شود، بلکه هدفش از میان بردن تأسیسات هستهای و بازگرداندن نیروها به خانه بود و همین کار را هم انجام داد.»
معاون رییس جمهور آمریکا در واقع با این سخنان به صراحت یادآور شد که سیاست واشنگتن، حتی در دولتهایی که سیاستهای سختگیرانهتری در برابر نظامهای دیکتاتوری دارند، بر پایهی منافع ملی آمریکاست، نه بر پایهی آرمان آزادی ملتهای دیگر.
این سخن، برای مردم ایران پیامی روشن دارد: هیچ نیروی خارجی برای ما انقلاب یا آزادی نمیآورد. آنچه در نهایت تعیینکننده است، ارادهی مردم و توان همبستگی داخلی است. تجربهی سالهای اخیر نشان داده که رؤیای دخالت خارجی، چیزی بیش از یک فریب نیست؛ فریبی که حتی ممکن است خود حکومت نیز از آن تغذیه کند تا مردم را در انتظار و انفعال نگه دارد. وقتی مردم تصور کنند دیگران قرار است بیایند و تکلیف حکومت را روشن کنند، خود از صحنه کنار میکشند و حکومت دقیقاً همین را میخواهد.
آزادی از بیرون صادر نمیشود؛ از درون جامعه میجوشد. نیروی مردم ایران، اگر به هم گره بخورد، از هر موشک و ائتلافی قویتر است. دست روی زانو گذاشتن یعنی اعتماد به خود، یعنی سازماندهی مدنی، مقاومت بیخشونت، حمایت از زندانیان سیاسی، و پیوند دادن صداها و دردها به یک مطالبهی مشترک: زندگی آزاد و عادلانه.
البته بهرهگیری از حمایتهای بینالمللی ضروری است؛ باید صدای مردم ایران در مجامع جهانی طنین بیاندازد، باید جهان بداند در این سرزمین چه میگذرد. اما این حمایتها زمانی مؤثر است که مردم خود صاحب حرکت باشند و ابتکار را در دست داشته باشند.
پس، یادمان باشد، جمهوری اسلامی از همبستگی و خیزش مردم ایران بیش از هر چیزی میهراسد، تلاش میکند آنها را در انتظار منجی خارجی نگاه دارد و در دستگاه پروپاگاندای خود مدام میگوید که غربیها میخواهند رژیم را تغییر دهند. همزمان بر آتش اختلاف بین نیروهای اپوزیسیون میدمد و با انواع روشها تلاش میکند فعالان سیاسی را بیاعتبار کند.
نه انتظار از بیرون، نه تسلیم در برابر درون؛ راه نجات ایران در همبستگی، آگاهی، و تکیه بر شانههای یکدیگر است. تغییر واقعی، از خودِ ما آغاز میشود.
#همبستگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«رئیسجمهور نمیخواست ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای هیچ کشور دیگری کند»
✅ پیام روشن به ما مردم ایران:
در انتظار ناجی نباشیم، خودمان با همبستگی تغییر را ایجاد کنیم
«جیدی ونس»، معاون رئیسجمهور آمریکا، گفت: «رئیسجمهور نمیخواست ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای هیچ کشور دیگری کند. او فقط میخواست یک تأسیسات هستهای را بزند و همه را به خانه برگرداند».
جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، گفت رویکرد دولت ترامپ این است که باید با هر کشوری که منافع مشترک وجود دارد، رابطه برقرار کند و رئیسجمهور دقیقاً بر همین اساس عمل کرده است.
او در سخنانی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اسرائل با جمهوری اسلامی افزود: «چند ماه پیش برخی میگفتند رئیسجمهور قصد دارد ما را وارد جنگ تغییر رژیم برای اسرائیل کند، اما مشخص شد اشتباه میکردند. رئیسجمهور نمیخواست وارد جنگی برای تغییر رژیم شود، بلکه هدفش از میان بردن تأسیسات هستهای و بازگرداندن نیروها به خانه بود و همین کار را هم انجام داد.»
معاون رییس جمهور آمریکا در واقع با این سخنان به صراحت یادآور شد که سیاست واشنگتن، حتی در دولتهایی که سیاستهای سختگیرانهتری در برابر نظامهای دیکتاتوری دارند، بر پایهی منافع ملی آمریکاست، نه بر پایهی آرمان آزادی ملتهای دیگر.
این سخن، برای مردم ایران پیامی روشن دارد: هیچ نیروی خارجی برای ما انقلاب یا آزادی نمیآورد. آنچه در نهایت تعیینکننده است، ارادهی مردم و توان همبستگی داخلی است. تجربهی سالهای اخیر نشان داده که رؤیای دخالت خارجی، چیزی بیش از یک فریب نیست؛ فریبی که حتی ممکن است خود حکومت نیز از آن تغذیه کند تا مردم را در انتظار و انفعال نگه دارد. وقتی مردم تصور کنند دیگران قرار است بیایند و تکلیف حکومت را روشن کنند، خود از صحنه کنار میکشند و حکومت دقیقاً همین را میخواهد.
آزادی از بیرون صادر نمیشود؛ از درون جامعه میجوشد. نیروی مردم ایران، اگر به هم گره بخورد، از هر موشک و ائتلافی قویتر است. دست روی زانو گذاشتن یعنی اعتماد به خود، یعنی سازماندهی مدنی، مقاومت بیخشونت، حمایت از زندانیان سیاسی، و پیوند دادن صداها و دردها به یک مطالبهی مشترک: زندگی آزاد و عادلانه.
البته بهرهگیری از حمایتهای بینالمللی ضروری است؛ باید صدای مردم ایران در مجامع جهانی طنین بیاندازد، باید جهان بداند در این سرزمین چه میگذرد. اما این حمایتها زمانی مؤثر است که مردم خود صاحب حرکت باشند و ابتکار را در دست داشته باشند.
پس، یادمان باشد، جمهوری اسلامی از همبستگی و خیزش مردم ایران بیش از هر چیزی میهراسد، تلاش میکند آنها را در انتظار منجی خارجی نگاه دارد و در دستگاه پروپاگاندای خود مدام میگوید که غربیها میخواهند رژیم را تغییر دهند. همزمان بر آتش اختلاف بین نیروهای اپوزیسیون میدمد و با انواع روشها تلاش میکند فعالان سیاسی را بیاعتبار کند.
نه انتظار از بیرون، نه تسلیم در برابر درون؛ راه نجات ایران در همبستگی، آگاهی، و تکیه بر شانههای یکدیگر است. تغییر واقعی، از خودِ ما آغاز میشود.
#همبستگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍17🕊4💯1
Forwarded from خداناباوری و انسان گرایی در عمل
وودی آلن، فیلمساز، نویسنده و کمدین آمریکایی، به عنوان یکی از چهرههای برجسته سینمای معاصر شناخته میشود که دیدگاههای خداناباورانه دارد.
او در ۱ دسامبر ۱۹۳۵ در نیویورک متولد شد و با ترکیب طنز، فلسفه و روانشناسی، فیلمهای زیادی را خلق کرده.
آلن در بسیاری از آثارش با دیدگاهی بدبینانه و طنزآمیز به موضوعاتی چون معنای زندگی، اخلاق و مرگ پرداخته و بارها وجود خدا را زیر سؤال برده است.
او خود را فردی شکاک میداند و اعتقاد دارد که زندگی فاقد معنا و هدف از پیش تعیینشده است.
با این حال، انتقادات او به دین بیشتر در قالب طنز و تأملات فلسفی ارائه میشود تا حملات صریح. آثارش اغلب بر تضاد میان باورهای مذهبی و واقعیتهای تلخ زندگی تأکید دارند و او جهان را تصادفی و بینظم توصیف میکند.
آلن همچنان به فیلمسازی و طرح پرسشهای بنیادین درباره زندگی و مذهب ادامه میدهد.
⚠️آموزشکده توانا بهزودی برگزار میکند:
🔷️خداناباوری و انسانگرایی در عمل
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
در این درسگفتار پیچیدگیهایی که در باب معنی و کاربرد این مفاهیم در کلام روزمره وجود دارد، بررسی میشود و سعی خواهد شد که با توضیحات ساده باورها و جهانبینی آتئسیتها، اگنوستیکها و انسانگراها توضیح داده شود.
اگر علاقهمند یادگیری و دانش بیشتر در این زمینه هستید
همین حالا ثبتنام کنید
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
وودی آلن، فیلمساز، نویسنده و کمدین آمریکایی، به عنوان یکی از چهرههای برجسته سینمای معاصر شناخته میشود که دیدگاههای خداناباورانه دارد.
او در ۱ دسامبر ۱۹۳۵ در نیویورک متولد شد و با ترکیب طنز، فلسفه و روانشناسی، فیلمهای زیادی را خلق کرده.
آلن در بسیاری از آثارش با دیدگاهی بدبینانه و طنزآمیز به موضوعاتی چون معنای زندگی، اخلاق و مرگ پرداخته و بارها وجود خدا را زیر سؤال برده است.
او خود را فردی شکاک میداند و اعتقاد دارد که زندگی فاقد معنا و هدف از پیش تعیینشده است.
با این حال، انتقادات او به دین بیشتر در قالب طنز و تأملات فلسفی ارائه میشود تا حملات صریح. آثارش اغلب بر تضاد میان باورهای مذهبی و واقعیتهای تلخ زندگی تأکید دارند و او جهان را تصادفی و بینظم توصیف میکند.
آلن همچنان به فیلمسازی و طرح پرسشهای بنیادین درباره زندگی و مذهب ادامه میدهد.
⚠️آموزشکده توانا بهزودی برگزار میکند:
🔷️خداناباوری و انسانگرایی در عمل
این دوره آموزشی، با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم آتئیسم، خداناباوری و اگنوستیسیزم یا ندانمگرایی و همینطور اومانیسم یا انسانگرایی تدوین شده است.
در این درسگفتار پیچیدگیهایی که در باب معنی و کاربرد این مفاهیم در کلام روزمره وجود دارد، بررسی میشود و سعی خواهد شد که با توضیحات ساده باورها و جهانبینی آتئسیتها، اگنوستیکها و انسانگراها توضیح داده شود.
اگر علاقهمند یادگیری و دانش بیشتر در این زمینه هستید
همین حالا ثبتنام کنید
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSebunyFmHmv8ayYsAg06396kKE_QvrMbuGA49jR9JSilx7KNw/viewform?usp=header
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/Nonbelievers_iran
#خداباوری #آتئیسم #اگنوستیسیزم #اومانیسم #ندانم_گرایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤18
گفتوگوی اختصاصی کیوان کریمی، فیلمساز، در روزنامه «پیام ما» با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی»
لوکیشن «چای تلخ» را جلوی چشمانش آتش زدند
روزنامه «ییام ما» ویژهنامهای به یاد زندهیاد ناصر تقوایی، منتشر کرد. بخشهایی از مصاحبه کیوان کریمی، فیلمساز ایرانی با با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی» را بخوانید:
«در تمام این سالها، که اسمش را مردم بهاشتباه گذاشتهاند انزوا یا سکوت ناصر تقوایی، از جلسهای به جلسه دیگر میدوید بلکه کاری راه بیندازد. درخواست انتشار مجله داد که پاسخ نگرفت. درخواست مؤسسه فرهنگی داد که پس از ثبت شرکتها پروانه را به دستور از بالا به ما ندادند؛ یعنی الان مؤسسه فرهنگی هنری ناصر تقوایی ثبت شده، اما ارشاد گفت از بالا دستور دادهاند، پروانه ندهیم. من سه سال یک آپارتمان مبله را خالی نگهداشتم، بلکه مجوز داده شود و آقای تقوایی مثل همه دیگرانی که فضای تولید فکری خود را دارند و رونقی به جان و زندگیشان میدهد، فضای لازم را داشته باشد، اما درنهایت با ضرر مالی بسیار آپارتمان را خالی کردم.
تقوایی را نگذاشتند که بسازد. تفاوت در زیست ایران همین بود که تقوایی را مجبور به سکوت کردند. این اجبار به سکوت و تن ندادن خود او به سانسور و حذف، او را به ورطهای کشاند که هیچگاه رنگ دوربین و صحنه را نبیند. این انتخاب یک کارگردان همچون همکارانش در اروپا نبود؛ این اجبار بود. توقیف فیلمها، ندادن مجوز ساخت، عدم حمایت مالی، تهدید به مرگ و استفاده از زور در سالهای سیاه، تا خرابکاری سر صحنه فیلمهایش و آن تراژدی بزرگداشت آبادان، همه دانههای بههممتصلی بودند که تقوایی را به بستنشینی در اتاقش سنجاق کرد.
یکی از لوکیشنهای فیلم «چای تلخ» تنها نخلستان سبز در آن منطقه بود که خودمان ساخته بودیم و البته کنار آنجا یکسری نخلستان سوخته بود. ما احتیاج داشتیم به آن نخلهای سبز در داستان فیلم. روزهای سختی بود که امکانات تولید در اختیار تقوایی نبود و مدام از تهیهکننده پیغام و پسغام تعویض دیالوگهای فیلم و صحنههایش میآمد. بهناگاه روزی غروب وقتی داشتیم، با تمام زحمتی که داشت، پلانهای آن روز را میگرفتیم یکباره همان نخلستان سبز را جلو چشمان تقوایی به آتش کشیدند. فکر میکنی برای یک کارگردان چه چیزی سختتر از آن میتواند باشد که لوکیشن فیلمت را جلوی چشمانت آتش بزنند. تقوایی واقعاً با دستهای خودش آنجا را ساخته بود. از بس خاک جابهجا و حتی صحنه را تمیز کرده بود، دستهایش تاول زده بود و ناخنهایش بهخاطر مواد شیمیایی که از زمان جنگ در خاک آنجا بود، کاملاً خورده شده بود. چگونه و با چه زبانی باید میگفتند که تو را نمیخواهیم. چیزی که واقعاً او را بهتمامی ناامید کرد، حوادث سال ۹۳ در آبادان بود. در جشنواره سینماحقیقت گفتند میخواهند بزرگداشت برای آقای تقوایی بگیرند. او اصلاً حاضر به رفتن نبود؛ قهر کرده بود. آنقدر آنها به من تلفن زدند که به زور وادارش کردم برود. خودم نتوانستم برم. ویدئوهایش هست که ناراحتیاش را ابراز کرد. بعد از برنامه سینماحقیقت به ما گفتند عین این برنامه را باید در آبادان بگیریم. ما رفتیم آبادان. قرار بود برنامه در سینمانفت یا تاج سابق باشد. تقوایی همیشه میگفت از بچگی آرزو داشتم یک فیلم بسازم و داخل این سینما نمایش داده شود. اتفاقی که افتاد برخی از تندروها به برنامه فرستاده شدند. به مجری برنامه گفته بودند اجازه ندارد ناصر تقوایی را به سن دعوت کند؛ چون این شخص ممنوعالکار است. مجری هم میترسید؛ چون در آن منطقه زندگی میکرد. بالاخره چند نفر از مستندسازان که رفته بودند روی سن جایزهشان را بگیرند، استاد تقوایی را صدا کردند که برود روی سن و صحبت کند. رفت دو-سه دقیقه صحبت کرد که یکباره صدای بوقهای خطر سینما را درآوردند. سهچهار ردیف هم از افراد داخل سالن شروع کردند به پخش نوحه. گروهی از فیلمسازان تقوایی را دوره کردند و بردند داخل ماشین که کتکش نزنند و دو-سه خانم درشتهیکل من را دوره کردند؛ چون بیرون برای کتککاری ایستاده بودند. ما را با ماشین از آنجا بردند. برگشتیم هتل. تقوایی دو-سه ساعت ساکت مطلق بود. من هم اشک میریختم، آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمیشد. خیلی انرژی منفی گرفته بودم از اینهمه خشونت؛ بابت اینکه مگر مردم آبادان چه دارند؟ هیچچیز ندارند. یک شب برایشان برنامه گذاشتند و اینها هم به عشقی آمد بودند، بعد ریختند برنامه را اینگونه خراب کردند. خیلی شب تلخی بود و این باعث شد تقوایی از سینما که قهر کرده بود، از خوزستان هم قهر کند. بعدها چندبار دعوت شد و گفت پایم را به خوزستان نمیگذارم.»
برای خواندن متن کامل به این لینک بروید:
https://payamema.ir/payam/141606
#ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
لوکیشن «چای تلخ» را جلوی چشمانش آتش زدند
روزنامه «ییام ما» ویژهنامهای به یاد زندهیاد ناصر تقوایی، منتشر کرد. بخشهایی از مصاحبه کیوان کریمی، فیلمساز ایرانی با با «مرضیه وفامهر» همسر و همراه «ناصر تقوایی» را بخوانید:
«در تمام این سالها، که اسمش را مردم بهاشتباه گذاشتهاند انزوا یا سکوت ناصر تقوایی، از جلسهای به جلسه دیگر میدوید بلکه کاری راه بیندازد. درخواست انتشار مجله داد که پاسخ نگرفت. درخواست مؤسسه فرهنگی داد که پس از ثبت شرکتها پروانه را به دستور از بالا به ما ندادند؛ یعنی الان مؤسسه فرهنگی هنری ناصر تقوایی ثبت شده، اما ارشاد گفت از بالا دستور دادهاند، پروانه ندهیم. من سه سال یک آپارتمان مبله را خالی نگهداشتم، بلکه مجوز داده شود و آقای تقوایی مثل همه دیگرانی که فضای تولید فکری خود را دارند و رونقی به جان و زندگیشان میدهد، فضای لازم را داشته باشد، اما درنهایت با ضرر مالی بسیار آپارتمان را خالی کردم.
تقوایی را نگذاشتند که بسازد. تفاوت در زیست ایران همین بود که تقوایی را مجبور به سکوت کردند. این اجبار به سکوت و تن ندادن خود او به سانسور و حذف، او را به ورطهای کشاند که هیچگاه رنگ دوربین و صحنه را نبیند. این انتخاب یک کارگردان همچون همکارانش در اروپا نبود؛ این اجبار بود. توقیف فیلمها، ندادن مجوز ساخت، عدم حمایت مالی، تهدید به مرگ و استفاده از زور در سالهای سیاه، تا خرابکاری سر صحنه فیلمهایش و آن تراژدی بزرگداشت آبادان، همه دانههای بههممتصلی بودند که تقوایی را به بستنشینی در اتاقش سنجاق کرد.
یکی از لوکیشنهای فیلم «چای تلخ» تنها نخلستان سبز در آن منطقه بود که خودمان ساخته بودیم و البته کنار آنجا یکسری نخلستان سوخته بود. ما احتیاج داشتیم به آن نخلهای سبز در داستان فیلم. روزهای سختی بود که امکانات تولید در اختیار تقوایی نبود و مدام از تهیهکننده پیغام و پسغام تعویض دیالوگهای فیلم و صحنههایش میآمد. بهناگاه روزی غروب وقتی داشتیم، با تمام زحمتی که داشت، پلانهای آن روز را میگرفتیم یکباره همان نخلستان سبز را جلو چشمان تقوایی به آتش کشیدند. فکر میکنی برای یک کارگردان چه چیزی سختتر از آن میتواند باشد که لوکیشن فیلمت را جلوی چشمانت آتش بزنند. تقوایی واقعاً با دستهای خودش آنجا را ساخته بود. از بس خاک جابهجا و حتی صحنه را تمیز کرده بود، دستهایش تاول زده بود و ناخنهایش بهخاطر مواد شیمیایی که از زمان جنگ در خاک آنجا بود، کاملاً خورده شده بود. چگونه و با چه زبانی باید میگفتند که تو را نمیخواهیم. چیزی که واقعاً او را بهتمامی ناامید کرد، حوادث سال ۹۳ در آبادان بود. در جشنواره سینماحقیقت گفتند میخواهند بزرگداشت برای آقای تقوایی بگیرند. او اصلاً حاضر به رفتن نبود؛ قهر کرده بود. آنقدر آنها به من تلفن زدند که به زور وادارش کردم برود. خودم نتوانستم برم. ویدئوهایش هست که ناراحتیاش را ابراز کرد. بعد از برنامه سینماحقیقت به ما گفتند عین این برنامه را باید در آبادان بگیریم. ما رفتیم آبادان. قرار بود برنامه در سینمانفت یا تاج سابق باشد. تقوایی همیشه میگفت از بچگی آرزو داشتم یک فیلم بسازم و داخل این سینما نمایش داده شود. اتفاقی که افتاد برخی از تندروها به برنامه فرستاده شدند. به مجری برنامه گفته بودند اجازه ندارد ناصر تقوایی را به سن دعوت کند؛ چون این شخص ممنوعالکار است. مجری هم میترسید؛ چون در آن منطقه زندگی میکرد. بالاخره چند نفر از مستندسازان که رفته بودند روی سن جایزهشان را بگیرند، استاد تقوایی را صدا کردند که برود روی سن و صحبت کند. رفت دو-سه دقیقه صحبت کرد که یکباره صدای بوقهای خطر سینما را درآوردند. سهچهار ردیف هم از افراد داخل سالن شروع کردند به پخش نوحه. گروهی از فیلمسازان تقوایی را دوره کردند و بردند داخل ماشین که کتکش نزنند و دو-سه خانم درشتهیکل من را دوره کردند؛ چون بیرون برای کتککاری ایستاده بودند. ما را با ماشین از آنجا بردند. برگشتیم هتل. تقوایی دو-سه ساعت ساکت مطلق بود. من هم اشک میریختم، آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمیشد. خیلی انرژی منفی گرفته بودم از اینهمه خشونت؛ بابت اینکه مگر مردم آبادان چه دارند؟ هیچچیز ندارند. یک شب برایشان برنامه گذاشتند و اینها هم به عشقی آمد بودند، بعد ریختند برنامه را اینگونه خراب کردند. خیلی شب تلخی بود و این باعث شد تقوایی از سینما که قهر کرده بود، از خوزستان هم قهر کند. بعدها چندبار دعوت شد و گفت پایم را به خوزستان نمیگذارم.»
برای خواندن متن کامل به این لینک بروید:
https://payamema.ir/payam/141606
#ناصر_تقوایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊11👍2💔2❤1