سیامک پورزند؛ زندگی و مرگ با چشمان باز
ساعت ۱۲ شب، لیلی مثل همیشه شماره تلفن پدرش را گرفت. شبها برای او معنایی نداشت جز صدای پدر. آنروز، تهران، بعدازظهر نهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰ را از سر میگذراند. صدای خسته پدر مثل اکثر آنروزها گرفته و غمگین بود. پیرمرد باید برای ادامه دوره درمان طولانیاش به بیمارستان بر میگشت اما به لیلی گفت که میخواهد فردا، جمعه را در خانه بماند و شنبه برود. لیلی که پرسید چرا؟ جواب پدر، دلش را لرزاند: «خسته شدم». دخترک از پشت تلفن، نازش را کشید و التیامش داد. گفت که این روزها تمام میشود و میتوانی از ایران خارج شوی و همدیگر را ببینیم. ده سالی بود که لیلی، پدرش را ندیده بود. صحبت که به اینجا رسید، لحظهای سکوت بینشان برقرار شد. سیامک، آرامتر از همیشه از دخترش پرسید: «دوباره کی زنگ میزنی بابا؟» لیلی جواب داد: «دو ساعتی میخوابم و زودی میآم تا قبل از اینکه دلت تنگ بشه. باشه؟». حدود ساعت سه نیمه شب کانادا بود که لیلی در تاریکی اتاق، دوباره به پدرش زنگ زد. جوابی نیامد. نگران نشد. فکر کرد حتما پدر خوابیده و استراحت میکند. خیلی نگذشت که دوباره تماس گرفت. اینبار صدایی غریبه پاسخ داد. سیامک پورزند خود را در میانه تلفنهای لیلی از بالکن اتاقش به پایین پرت کرده بود. او تصمیم گرفته بود که پس از یک دهه آزار و اذیت وی و خانوادهاش توسط ماموران دولت، به زندگیش خاتمه دهد.
با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییسجمهور، فضای سیاسی و اجتماعی تغییر کرد. در این دوران او به تدریج توانست بار دیگر وارد صحنه روزنامهنگاری حرفهای، هنری و فضای روشنفکری ایران شود. مطبوعات رونق گرفته بودند و او از این اتفاق در پوست خود نمیگنجید. او که گویی سالها جوانتر شده بود، سعی کرد تجربیات خود را به فضای جدید روزنامهنگاری به عنوان مشاور انتقال دهد. ایدههای پورزند هم در کار روزنامهنویسی و هم در قسمت جذب آگهی و سرمایه برای این روزنامهها ومجلات کمکی شایان توجه بود. از جمله کارهایی که سیامک در این دوران و با همکاری روزنامههای اصلاحطلب وقت مانند جامعه، نشاط و نوروز ترتیب داد، برگزاری مراسم بزرگداشت برای بسیاری از هنرمندان سالخورده و فراموش شده بود. او همچنین مدتی در سمت مشاور مرکز امور فرهنگی و هنری جزیره کیش، چند جشنواره سینمایی و نیز جشنوارههای موسیقی و ادبی برگزار کرد که با استقبال چشمگیری مواجه شد. او در سال ۷۹ به عنوان مدیراجرایی و مشاور در مجموعه فرهنگی هنری تهران مشغول به کار شد.
.
سیامک سعی کرد در کنار برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری برای عموم مردم از امکاناتی که در اختیار داشت در جهت کمک به جنبش نوپای زنان استفاده کند. رفت و آمد هنرمندان و فعالان مدنی زن در مجموعه زیرنظر پورزند، بیش از پیش وی را در تیررس نهادهای امنیتی تازه تاسیس قرار داد. او در سال ۱۳۷۷ و در جریان پروژه قتلهای زنجیرهای وزارت اطلاعات گزارشی صوتی را با نام خود از قتل دوستانش، پروانه و داریوش فروهر، تهیه کرده بود؛ ایت گزارش که بارها از ایستگاه رادیویی صدای ایران در آمریکا پخش شده بود، طعمه مخالفان دولت اصلاحطلب در نهادهای امنیتی برای تسویه حسابهای سیاسی شد.
پاییز سال ۱۳۸۰ برنامه نهادهای امنیتی اجرایی شد. سیامک پورزند هفتاد ساله در آذرماه و در مقابل خانه خواهرش در تهران، بدون هیچ حکم قضایی ربوده شد تا جایی که خانوادهاش که حالا در خارج از ایران بودند، تا چندین هفته از وضعیت او و محل نگهداریاش بیخبر بودند. سیامک ابتدا به زندان اداره اماکن و سپس بازداشتگاه فرودگاه مهرآباد منتقل و به صورت قرنطینه، زندانی شد.
سیامک پورزند، یکی از روزنامهنگاران حرفهای و با سابقهی ایران بود که مورد غضب حکومت قرار گرفت. او را وادار به اعترافات اجباری علیه خودش کردند. دندههایش را شکستند، ساعتها زیر دوش آب داغ نگه داشتند، از نظر جسمی و روحی تحت فشار قرار دادند و از دیدار خانواده و دوستانش محروم کردند.
سیامک پورزند با علاقه فراوان به کشورش و مردمش، در روز جهانی روزنامهنگار، پس از سالها تحمل درد و دوری، در سن هشتاد سالگی، مرگ خود خواسته را برگزید و از بالکن طبقه ششم خانهاش، حدود ساعت چهار بعدازظهر، به دردهایش پایان داد. مرگ او انعکاس زیادی در ایران و جهان داشت. مردی که تصمیم بر این گرفته بودند تا بستر مرگ او را کنترل کنند، حاکمیت را مضطرب کرد و با مرگش پایان بازی را تغییر داد.
درباره این روزنامهنگار بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/siamak-pourzand/
#سیامک_پورزند #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TabaanaTech
ساعت ۱۲ شب، لیلی مثل همیشه شماره تلفن پدرش را گرفت. شبها برای او معنایی نداشت جز صدای پدر. آنروز، تهران، بعدازظهر نهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰ را از سر میگذراند. صدای خسته پدر مثل اکثر آنروزها گرفته و غمگین بود. پیرمرد باید برای ادامه دوره درمان طولانیاش به بیمارستان بر میگشت اما به لیلی گفت که میخواهد فردا، جمعه را در خانه بماند و شنبه برود. لیلی که پرسید چرا؟ جواب پدر، دلش را لرزاند: «خسته شدم». دخترک از پشت تلفن، نازش را کشید و التیامش داد. گفت که این روزها تمام میشود و میتوانی از ایران خارج شوی و همدیگر را ببینیم. ده سالی بود که لیلی، پدرش را ندیده بود. صحبت که به اینجا رسید، لحظهای سکوت بینشان برقرار شد. سیامک، آرامتر از همیشه از دخترش پرسید: «دوباره کی زنگ میزنی بابا؟» لیلی جواب داد: «دو ساعتی میخوابم و زودی میآم تا قبل از اینکه دلت تنگ بشه. باشه؟». حدود ساعت سه نیمه شب کانادا بود که لیلی در تاریکی اتاق، دوباره به پدرش زنگ زد. جوابی نیامد. نگران نشد. فکر کرد حتما پدر خوابیده و استراحت میکند. خیلی نگذشت که دوباره تماس گرفت. اینبار صدایی غریبه پاسخ داد. سیامک پورزند خود را در میانه تلفنهای لیلی از بالکن اتاقش به پایین پرت کرده بود. او تصمیم گرفته بود که پس از یک دهه آزار و اذیت وی و خانوادهاش توسط ماموران دولت، به زندگیش خاتمه دهد.
با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییسجمهور، فضای سیاسی و اجتماعی تغییر کرد. در این دوران او به تدریج توانست بار دیگر وارد صحنه روزنامهنگاری حرفهای، هنری و فضای روشنفکری ایران شود. مطبوعات رونق گرفته بودند و او از این اتفاق در پوست خود نمیگنجید. او که گویی سالها جوانتر شده بود، سعی کرد تجربیات خود را به فضای جدید روزنامهنگاری به عنوان مشاور انتقال دهد. ایدههای پورزند هم در کار روزنامهنویسی و هم در قسمت جذب آگهی و سرمایه برای این روزنامهها ومجلات کمکی شایان توجه بود. از جمله کارهایی که سیامک در این دوران و با همکاری روزنامههای اصلاحطلب وقت مانند جامعه، نشاط و نوروز ترتیب داد، برگزاری مراسم بزرگداشت برای بسیاری از هنرمندان سالخورده و فراموش شده بود. او همچنین مدتی در سمت مشاور مرکز امور فرهنگی و هنری جزیره کیش، چند جشنواره سینمایی و نیز جشنوارههای موسیقی و ادبی برگزار کرد که با استقبال چشمگیری مواجه شد. او در سال ۷۹ به عنوان مدیراجرایی و مشاور در مجموعه فرهنگی هنری تهران مشغول به کار شد.
.
سیامک سعی کرد در کنار برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری برای عموم مردم از امکاناتی که در اختیار داشت در جهت کمک به جنبش نوپای زنان استفاده کند. رفت و آمد هنرمندان و فعالان مدنی زن در مجموعه زیرنظر پورزند، بیش از پیش وی را در تیررس نهادهای امنیتی تازه تاسیس قرار داد. او در سال ۱۳۷۷ و در جریان پروژه قتلهای زنجیرهای وزارت اطلاعات گزارشی صوتی را با نام خود از قتل دوستانش، پروانه و داریوش فروهر، تهیه کرده بود؛ ایت گزارش که بارها از ایستگاه رادیویی صدای ایران در آمریکا پخش شده بود، طعمه مخالفان دولت اصلاحطلب در نهادهای امنیتی برای تسویه حسابهای سیاسی شد.
پاییز سال ۱۳۸۰ برنامه نهادهای امنیتی اجرایی شد. سیامک پورزند هفتاد ساله در آذرماه و در مقابل خانه خواهرش در تهران، بدون هیچ حکم قضایی ربوده شد تا جایی که خانوادهاش که حالا در خارج از ایران بودند، تا چندین هفته از وضعیت او و محل نگهداریاش بیخبر بودند. سیامک ابتدا به زندان اداره اماکن و سپس بازداشتگاه فرودگاه مهرآباد منتقل و به صورت قرنطینه، زندانی شد.
سیامک پورزند، یکی از روزنامهنگاران حرفهای و با سابقهی ایران بود که مورد غضب حکومت قرار گرفت. او را وادار به اعترافات اجباری علیه خودش کردند. دندههایش را شکستند، ساعتها زیر دوش آب داغ نگه داشتند، از نظر جسمی و روحی تحت فشار قرار دادند و از دیدار خانواده و دوستانش محروم کردند.
سیامک پورزند با علاقه فراوان به کشورش و مردمش، در روز جهانی روزنامهنگار، پس از سالها تحمل درد و دوری، در سن هشتاد سالگی، مرگ خود خواسته را برگزید و از بالکن طبقه ششم خانهاش، حدود ساعت چهار بعدازظهر، به دردهایش پایان داد. مرگ او انعکاس زیادی در ایران و جهان داشت. مردی که تصمیم بر این گرفته بودند تا بستر مرگ او را کنترل کنند، حاکمیت را مضطرب کرد و با مرگش پایان بازی را تغییر داد.
درباره این روزنامهنگار بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/siamak-pourzand/
#سیامک_پورزند #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TabaanaTech
💔25❤6👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی در حال آئینسازی است
شارمین میمندی، بنیانگذار جمعیت امام علی، در این برنامه میگوید جمهوری اسلامی از آیینها، به خصوص آئینهایی که پیرامون کشتهشدن امام سوم شیعیان است، استفاده میکند و تلاش میکند تا از آن نتیجهای که مطلوب خودش است را بگیرد.
این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۲۰ است با عنوان «اربعین حکومتی؛ لشگرکشی سیاسی؟ مناسک مردمی؟ یا چه؟ » که ۸ شهریور ۱۴۰۲ با حضور برخی از پژوهشگران و کنشگران از اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
سایت:
https://tavaana.org/rituals/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=AYhHCMcjNK0&t=26s
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #اربعین
@Tavaana_TabaanaTech
شارمین میمندی، بنیانگذار جمعیت امام علی، در این برنامه میگوید جمهوری اسلامی از آیینها، به خصوص آئینهایی که پیرامون کشتهشدن امام سوم شیعیان است، استفاده میکند و تلاش میکند تا از آن نتیجهای که مطلوب خودش است را بگیرد.
این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۲۰ است با عنوان «اربعین حکومتی؛ لشگرکشی سیاسی؟ مناسک مردمی؟ یا چه؟ » که ۸ شهریور ۱۴۰۲ با حضور برخی از پژوهشگران و کنشگران از اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
سایت:
https://tavaana.org/rituals/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=AYhHCMcjNK0&t=26s
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #اربعین
@Tavaana_TabaanaTech
👍11💯3❤2
هشدار!
جان بابک شهبازی در خطر جدی است!
هنوز اعاده دادرسی دوم پرونده بابک شهبازی ثبت نشده است، هنوز از توقف حکم خبری نیست و نگرانی شدیدی از اجرای قریبالوقوع حکم اعدام بابک شهبازی وجود دارد. خبرهای نگرانکنندهای رسیده است و ممکن است، بابک، فردا طلوع آفتاب را نبیند و قلبش از تپش بایستد. قلب مهربان پدر یاسمین و سامی. همسری وفادار و زحمتکش، مردی که قربانی سناریو و پروندهسازی بازجویان شده است.
پرونده بابک شهبازی دارای تناقضهای جدی است. در گردش کار این پرونده از دختر آقای شهبازی به عنوان یکی از لیدرهای اعتراضات ۸۸ یاد شده است، در حالی که این دختر متولد ۱۳۸۶ است!!
ضابطان پرونده (بازجویان) فشار شدیدی روی اجرای این حکم دارند، چرا که میدانند که خودشان چه رسواییای به بار آوردهاند. یک بار اختلاف در نهادهای امنیتی باعث شد جان مازیار ابراهیمی نجات یابد گرچه مجید جمالی فشی بیگناه اعدام شد.
به جرأت میتوان گفت تمام پروندهسازیهای نهادهای امنیتی مثل پرونده مازیار ابراهیمی، بیاعتبار است.
علاوه بر بابک شهبازی جان امید تباری مقدم هم در خطر است، کسی که هیچ عکسی از او موجود نیست و خانوادهاش تا کنون اطلاعرسانی انجام ندادهاند.
امید تباریمقدم پیشتر به ده سال حبس محکوم شده بود اما پس از جنگ بار دیگر توسط قاضی صلواتی در محکمهای نمایشی که کمتر از ۱۵ دقیقه به طول انجامید، بدون رعایت حداقلهای آیین دادرسی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شد. در انتهای این محاکمه نمایشی امید از قاضی صلواتی میپرسد حکم من چیست؟ صلواتی دستش را روی گردنش قرار داده، با تمسخر تکان میدهد و میگوید «اعدام».
این دو زندانی به همراه تعدادی دیگر از زندانیان محکوم به اعدام، به زندان قزلحصار منتقل شدهاند، زندانی که معروف به کشتارگاه است و اخیرا علاوه بر چهارشنبهها، دوشنبهها هم حکم اعدام در آنجا اجرا میشود.
هیچ یک از افراد محکوم به اعدامی که اخیرا به این زندان برده شدهاند، از جمله بابک شهبازی، با خانواده خود تماسی نداشتهاند.
سامی، پسر ۱۲ ساله بابک شهبازی، هر روز بیتابی میکند و روزی صد بار میپرسد که یعنی واقعا بالای من رو میخوان اعدام کنند؟!
#بابک_شهبازی #امید_تباری_مقدم #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جان بابک شهبازی در خطر جدی است!
هنوز اعاده دادرسی دوم پرونده بابک شهبازی ثبت نشده است، هنوز از توقف حکم خبری نیست و نگرانی شدیدی از اجرای قریبالوقوع حکم اعدام بابک شهبازی وجود دارد. خبرهای نگرانکنندهای رسیده است و ممکن است، بابک، فردا طلوع آفتاب را نبیند و قلبش از تپش بایستد. قلب مهربان پدر یاسمین و سامی. همسری وفادار و زحمتکش، مردی که قربانی سناریو و پروندهسازی بازجویان شده است.
پرونده بابک شهبازی دارای تناقضهای جدی است. در گردش کار این پرونده از دختر آقای شهبازی به عنوان یکی از لیدرهای اعتراضات ۸۸ یاد شده است، در حالی که این دختر متولد ۱۳۸۶ است!!
ضابطان پرونده (بازجویان) فشار شدیدی روی اجرای این حکم دارند، چرا که میدانند که خودشان چه رسواییای به بار آوردهاند. یک بار اختلاف در نهادهای امنیتی باعث شد جان مازیار ابراهیمی نجات یابد گرچه مجید جمالی فشی بیگناه اعدام شد.
به جرأت میتوان گفت تمام پروندهسازیهای نهادهای امنیتی مثل پرونده مازیار ابراهیمی، بیاعتبار است.
علاوه بر بابک شهبازی جان امید تباری مقدم هم در خطر است، کسی که هیچ عکسی از او موجود نیست و خانوادهاش تا کنون اطلاعرسانی انجام ندادهاند.
امید تباریمقدم پیشتر به ده سال حبس محکوم شده بود اما پس از جنگ بار دیگر توسط قاضی صلواتی در محکمهای نمایشی که کمتر از ۱۵ دقیقه به طول انجامید، بدون رعایت حداقلهای آیین دادرسی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شد. در انتهای این محاکمه نمایشی امید از قاضی صلواتی میپرسد حکم من چیست؟ صلواتی دستش را روی گردنش قرار داده، با تمسخر تکان میدهد و میگوید «اعدام».
این دو زندانی به همراه تعدادی دیگر از زندانیان محکوم به اعدام، به زندان قزلحصار منتقل شدهاند، زندانی که معروف به کشتارگاه است و اخیرا علاوه بر چهارشنبهها، دوشنبهها هم حکم اعدام در آنجا اجرا میشود.
هیچ یک از افراد محکوم به اعدامی که اخیرا به این زندان برده شدهاند، از جمله بابک شهبازی، با خانواده خود تماسی نداشتهاند.
سامی، پسر ۱۲ ساله بابک شهبازی، هر روز بیتابی میکند و روزی صد بار میپرسد که یعنی واقعا بالای من رو میخوان اعدام کنند؟!
#بابک_شهبازی #امید_تباری_مقدم #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30❤2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نامهای از یکی از دختران دادخواه در سایه، خطاب به سامی، پسر بابک شهبازی که در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.
این نامه صدای دختری است که میخواهد بگوید: ما کنار تو هستیم، در این روزهای
تلخ و پراضطراب.
📢 صدای ما باید بلندتر از سکوت و بیعدالتی باشد.
برای سامی و تمام فرزندان محکومان به اعدام، باید دنیا را خبر کنیم.
از صفحه اینستاگرام دختران دادخواه
#دختران_دادخواه #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این نامه صدای دختری است که میخواهد بگوید: ما کنار تو هستیم، در این روزهای
تلخ و پراضطراب.
📢 صدای ما باید بلندتر از سکوت و بیعدالتی باشد.
برای سامی و تمام فرزندان محکومان به اعدام، باید دنیا را خبر کنیم.
از صفحه اینستاگرام دختران دادخواه
#دختران_دادخواه #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30❤8
مطهره گونهای، فعال سیاسی، ضمن انتشار تصاویر پوکه گلولههایی که هنگام آخرین بازداشت او شلیک شدند و تصاویر محل اصابت آنها در خانهشان، نوشت:
«به جای پروندهسازی و اتهام زنی به روایتگران فاجعه برخورد با زندانیان، از زمان بمباران تا کنون، به اوین، قرچک و قزلحصار بروید! «چهره کریه استبداد» را روتوش کنید!
اما این گلولهها واقعی اند!
جایشان در دیوار خانهمان هم واقعی است!
نه اسرائیل، که وزارت اطلاعات به سمت ما شلیک کرد!
باز نکردن درهای سلولها هنگام بمباران هم واقعی است!
اطلاع شما و هشدار ما در مورد حمله هم واقعی بود!
عدم رسیدگی مناسب درمانی به پانزده زن زندانی تروماتیزه از جنگ که به سلولهای جهنمی خانه امن منتقل شدند هم واقعی است!
خون بالا آوردن من در قرنطینه قرچک، ناشی از اضطراب، نرسیدن دارو و اعتصاب غذای خشک هم واقعی بود!
درحالیکه یکی از پاسیارها میخندید و من نیمهجان کنار چاه توالت افتاده بودم.
اینها واقعیت چهره پلید و خبیث شماست.
هرچند که انکارش کنید...»
#مطهره_گونه_ای
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«به جای پروندهسازی و اتهام زنی به روایتگران فاجعه برخورد با زندانیان، از زمان بمباران تا کنون، به اوین، قرچک و قزلحصار بروید! «چهره کریه استبداد» را روتوش کنید!
اما این گلولهها واقعی اند!
جایشان در دیوار خانهمان هم واقعی است!
نه اسرائیل، که وزارت اطلاعات به سمت ما شلیک کرد!
باز نکردن درهای سلولها هنگام بمباران هم واقعی است!
اطلاع شما و هشدار ما در مورد حمله هم واقعی بود!
عدم رسیدگی مناسب درمانی به پانزده زن زندانی تروماتیزه از جنگ که به سلولهای جهنمی خانه امن منتقل شدند هم واقعی است!
خون بالا آوردن من در قرنطینه قرچک، ناشی از اضطراب، نرسیدن دارو و اعتصاب غذای خشک هم واقعی بود!
درحالیکه یکی از پاسیارها میخندید و من نیمهجان کنار چاه توالت افتاده بودم.
اینها واقعیت چهره پلید و خبیث شماست.
هرچند که انکارش کنید...»
#مطهره_گونه_ای
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍36💔12❤3💯2👎1
زادروز ماهمنیر مولاییراد است. مادر دادخواه کیان پیرفلک.
میثم پیرفلک همسر او با انتشار این عکس در استوری اینستاگرام زادروز او را شادباش گفت.
خانواده دادخواه کیان سختیهای زیادی در مسیر دادخواهی تحمل کردند اما هرگز از حرکت نایستادند و سکوت نکردند. در این راه کنار آنان باشیم.
اکانت ایشان در اینستاگرام
meysam.pirfalak66
کیان پیرفلک کودک ۹ سالهای بود که در انقلاب ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد. در جریان این تیراندازی ۷ نفر در ایذه کشته شده بودند.
هر چند جمهوری اسلامی مجاهد کورکور را به اتهام «قتل» اعدام کرد اما مادر دادخواه کیان، بارها از جمله در در مراسم خاکسپاری پسرش گفت این مأموران امنیتی بودند که خودروی آنها را هنگام عبور از خیابان به رگبار بستند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #کیان_پیرفلک
@Tavaana_TavaanaTech
میثم پیرفلک همسر او با انتشار این عکس در استوری اینستاگرام زادروز او را شادباش گفت.
خانواده دادخواه کیان سختیهای زیادی در مسیر دادخواهی تحمل کردند اما هرگز از حرکت نایستادند و سکوت نکردند. در این راه کنار آنان باشیم.
اکانت ایشان در اینستاگرام
meysam.pirfalak66
کیان پیرفلک کودک ۹ سالهای بود که در انقلاب ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد. در جریان این تیراندازی ۷ نفر در ایذه کشته شده بودند.
هر چند جمهوری اسلامی مجاهد کورکور را به اتهام «قتل» اعدام کرد اما مادر دادخواه کیان، بارها از جمله در در مراسم خاکسپاری پسرش گفت این مأموران امنیتی بودند که خودروی آنها را هنگام عبور از خیابان به رگبار بستند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #کیان_پیرفلک
@Tavaana_TavaanaTech
❤68🕊8
زهرا رهنورد:
«چهره کریه استبداد و خشونت همچنان بر قامت این نظام، حرف اول و آخر است.»
زهرا رهنورد، از رهبران جنبش سبز، که در حبس خانگی بهسر میبرد، در واکنش به «ضربوشتم» برخی زندانیان سیاسی هنگام انتقال به زندان اوین، بیانیهای منتشر کرد و نوشت:
«چهره کریه استبداد و خشونت همچنان بر قامت این نظام حرف اول و آخر است».
خانم رهنورد، در این بیانیه که روز یکشنبه ۱۹ مرداد در کانال «کلمه» منتشر شد، با اشاره به «لطمات سهمگین جنگ (۱۲ روزه) که انتخاب و سلیقه مردم نبود»، نوشت که انتظار میرفت حاکمان با «تعقل و خودانتقادی» مسیر دیگری برگزینند و «از شیوههای استبدادی داخلی علیه ملت ایران کوتاه بیایند».
او همچنین نوشت که انتظار میرفت پس از این جنگ، حاکمان، زندانیان سیاسی را آزاد کنند و سانسور را کنار بگذارند، اما بر سرکوب، اعدام منتقدان و انتقال زندانیان با «غل و زنجیر» افزودند.
خانم رهنورد از مقامهای جمهوری اسلامی خواست از زندانیان سیاسی «عذرخواهی» کنند، همۀ آنان را آزاد کنند و به جای «لجبازی با ملت»، در مسیر «همدلی و فروتنی» با مردم گام بردارند.
قوهقضاییه جمهوری اسلامی روز جمعه، ۱۷ مردادماه، اعلام کرد پس از «آواربرداری و ساخت اقامتگاه جدید» در زندان اوین، روند بازگشت زندانیان سیاسی به این زندان آغاز شده و ۵۰۰ نفر از آنان به اوین برگردانده شدند.
در این اثنا فعالان مدنی و خبرگزاریها و خانواده زندانیان از ضربوشتم زندانیان و بازسازینشدن اوین خبر دادند، اما قوهقضاییه درگیری را تکذیب کرد.
در نهایت تحت فشار افکار عمومی قوهقضائیه ماجرا را اینگونه توضیح داد که «پنج نفر از زندانیان تلاش داشتند هنگام انتقال، دستبند نداشته باشند که با آن مخالفت شد و سرانجام این افراد نیز حاضر به رعایت پروتکلهای قانونی شدند.»
متن کامل نامه:
✍️ زهرا رهنورد
زندان اختر
«به نام خداوند مهربانیها
▫️ملت امیدوار بود که پس از جنگ دوازده روزه، حاکمیت، با تفکر و تعقٌل و خود انتقادی، از سیاستهای خارجی خانمانبرانداز و شیوههای استبدادی داخلی علیه ملت ایران کوتاه بیاید و به توصیه دلسوزان ملت، به عنوان اولین قدم، زندانیان سیاسی را آزاد کند و ساحت اندیشه و قلم را ازسیاهی سانسور پاک کند.
▫️ملت امیدوار بود بر لطمات سهمگین جنگی که انتخاب و سلیقه مردم نبود، از سوی حاکمان بر جان مردم مرحم نهاده شود. اما دریغا، که حاکمان بر خشونت و ظلم و ستم افزودند، و با اعدام فرزندان منتقد مردم، و همزمان با سرکوب و کشاندن زندانیان سیاسی با قُل و زنجیر و ضرب و جرح و شتم، این آزادگان سرفراز را، از این زندان به آن زندان کشاندند و خون بر چهره نجیبشان پاشیدند و زخم بر دست و پای… شگفتا که چهره کریه استبداد و خشونت هم چنان بر قامت این نظام حرف اول و آخر است.
▫️اینک به عنوان یک زن وطنپرست و آزادیخواه، توصیه میکنم آمران و عاملان این فاجعه از زندانیان افتخار آفرین و مقاوم و مجروح و از ملت عذرخواهی و همه زندانیان را آزاد کنند و به جای لجبازی با ملت بزرگ ایران روال دیگری را سرشار از همدلی و فروتنی با ملت پیشه خود سازند، کنار ملت و نه علیه ملت.
زهرا رهنورد
۱۸ مرداد ۱۴۰۴»
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
«چهره کریه استبداد و خشونت همچنان بر قامت این نظام، حرف اول و آخر است.»
زهرا رهنورد، از رهبران جنبش سبز، که در حبس خانگی بهسر میبرد، در واکنش به «ضربوشتم» برخی زندانیان سیاسی هنگام انتقال به زندان اوین، بیانیهای منتشر کرد و نوشت:
«چهره کریه استبداد و خشونت همچنان بر قامت این نظام حرف اول و آخر است».
خانم رهنورد، در این بیانیه که روز یکشنبه ۱۹ مرداد در کانال «کلمه» منتشر شد، با اشاره به «لطمات سهمگین جنگ (۱۲ روزه) که انتخاب و سلیقه مردم نبود»، نوشت که انتظار میرفت حاکمان با «تعقل و خودانتقادی» مسیر دیگری برگزینند و «از شیوههای استبدادی داخلی علیه ملت ایران کوتاه بیایند».
او همچنین نوشت که انتظار میرفت پس از این جنگ، حاکمان، زندانیان سیاسی را آزاد کنند و سانسور را کنار بگذارند، اما بر سرکوب، اعدام منتقدان و انتقال زندانیان با «غل و زنجیر» افزودند.
خانم رهنورد از مقامهای جمهوری اسلامی خواست از زندانیان سیاسی «عذرخواهی» کنند، همۀ آنان را آزاد کنند و به جای «لجبازی با ملت»، در مسیر «همدلی و فروتنی» با مردم گام بردارند.
قوهقضاییه جمهوری اسلامی روز جمعه، ۱۷ مردادماه، اعلام کرد پس از «آواربرداری و ساخت اقامتگاه جدید» در زندان اوین، روند بازگشت زندانیان سیاسی به این زندان آغاز شده و ۵۰۰ نفر از آنان به اوین برگردانده شدند.
در این اثنا فعالان مدنی و خبرگزاریها و خانواده زندانیان از ضربوشتم زندانیان و بازسازینشدن اوین خبر دادند، اما قوهقضاییه درگیری را تکذیب کرد.
در نهایت تحت فشار افکار عمومی قوهقضائیه ماجرا را اینگونه توضیح داد که «پنج نفر از زندانیان تلاش داشتند هنگام انتقال، دستبند نداشته باشند که با آن مخالفت شد و سرانجام این افراد نیز حاضر به رعایت پروتکلهای قانونی شدند.»
متن کامل نامه:
✍️ زهرا رهنورد
زندان اختر
«به نام خداوند مهربانیها
▫️ملت امیدوار بود که پس از جنگ دوازده روزه، حاکمیت، با تفکر و تعقٌل و خود انتقادی، از سیاستهای خارجی خانمانبرانداز و شیوههای استبدادی داخلی علیه ملت ایران کوتاه بیاید و به توصیه دلسوزان ملت، به عنوان اولین قدم، زندانیان سیاسی را آزاد کند و ساحت اندیشه و قلم را ازسیاهی سانسور پاک کند.
▫️ملت امیدوار بود بر لطمات سهمگین جنگی که انتخاب و سلیقه مردم نبود، از سوی حاکمان بر جان مردم مرحم نهاده شود. اما دریغا، که حاکمان بر خشونت و ظلم و ستم افزودند، و با اعدام فرزندان منتقد مردم، و همزمان با سرکوب و کشاندن زندانیان سیاسی با قُل و زنجیر و ضرب و جرح و شتم، این آزادگان سرفراز را، از این زندان به آن زندان کشاندند و خون بر چهره نجیبشان پاشیدند و زخم بر دست و پای… شگفتا که چهره کریه استبداد و خشونت هم چنان بر قامت این نظام حرف اول و آخر است.
▫️اینک به عنوان یک زن وطنپرست و آزادیخواه، توصیه میکنم آمران و عاملان این فاجعه از زندانیان افتخار آفرین و مقاوم و مجروح و از ملت عذرخواهی و همه زندانیان را آزاد کنند و به جای لجبازی با ملت بزرگ ایران روال دیگری را سرشار از همدلی و فروتنی با ملت پیشه خود سازند، کنار ملت و نه علیه ملت.
زهرا رهنورد
۱۸ مرداد ۱۴۰۴»
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
🕊16👎11👍4❤2
🔷 بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی درباره انتقال مجدد به زندان اوین
🔹در شب ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ به زندانیان اعلام کردند که ساعت ۴ صبح به اوین منتقل خواهید شد، وسایلتان را جمع کنید و آماده باشید. روند انتقال با ۲ ساعت تاخیر آغاز شد. ما تعدادی از زندانیان سیاسی از قبل اعلام کرده بودیم که دستبند و پابند نخواهیم زد. بار گذشته که به این عمل تمکین کردیم به دلیل بمباران زندان اوین و غیرطبیعی شدن شرایط بود. اینبار شرایط عادی است و آن را تکرار نخواهیم کرد. مسئولان زندان تهران بزرگ پذیرفتند که اینبار خبری از دستبند و پابند نخواهد بود. درحالیکه ما را بدون پابند و دستبند به سوی اتوبوس بردند، تعدادی عکاس و فیلمبردار این صحنه را ضبط و ثبت میکردند.
🔹بعد از حدود ۲ ساعت افسری از نیروی انتظامی در درون اتوبوس به ما اعلام کرد همه باید دستبند بزنند، ما امتناع کردیم. بعد از چند دقیقه ما را پیاده کردند، درحالیکه دورتادورمان را گارد محاصره کرده بود. سپس با اعمال زور خواستند که به ما دستبند بزنند. دراینحین آقایان مهدی محمودیان، مطلب احمدیان، محمدباقر بختیار، خشایار سفیدی، حسین شنبهزاده، مرتضی پروین، سعید احمدی و احسان روازژیان مورد ضربوشتم قرار گرفتند. به دلیل اعمال خشونت فیزیکی دست آقای ابوالفضل قدیانی با ۸۰سال سن زخمی شد؛ آقای مصطفی تاجزاده را روی آسفالت خیابان خوابانده و به دستان او دستبند زدند. دیگر زندانیان سیاسی با هر گرایش و عقیدهای با دیدن این صحنهها اعتراض خود را با سردادن شعار ابراز کردند.
🔹این رفتار وحشیانه با زندانیانی صورت گرفت که بهرغم احکام ظالمانه علیه تکتک آنها، در هنگام بمباران زندان اوین نهتنها فرار نکردند، بلکه کوشیدند کسانی را که زیر آوار بودند، نجات دهند. این تنها درگیری نبود، بلکه برای جداسازی زندانیان محکوم به اعدام هم متوسل به توهین و خشونت فیزیکی شدند و نهایتاً آنها را با وسیله جداگانه به محل نامعلومی بردند که یکی از صحنههای تلخ این جابهجایی بود.
بهرغم این خشونت عریان، قوهقضائیه سعی و تأکید کرد که روند انتقال، عادی، آرام و بیمسئله بود.
🔹درباره اطلاعیه دستگاه قضا باید بگوییم:
۱- شما که میدانستید اعمال خشونت (آنهم علیه زندانیان سیاسی) با محکومیت شدید عموم ایرانیان مواجه میشود، چرا آنرا مرتکب شدید که بعد بخواهید با دروغ آنرا منکر شوید؟
۲- اگر ضربوشتم زندانیان به دستور مقامات عالی صورت نگرفته است، چرا بهجای پذیرش اشتباه، پیگرد متخلفان و عذرخواهی از زندانیان، دستگاه قضا اطلاعیه دروغ صادر میکند؟
۳- درحالیکه صدها نفر زندانی و صدها نفر مأمور شاهد ماجرا بودند، چرا دروغی میگویید که بهراحتی افشا میشود و بهاینترتیب به اعتبار مخدوش شده خود ضربه جدیدی میزنید؟ بهعلاوه پایه دیگر ادعاهای خود را نیز بیش از گذشته سُست میکنید؟
۴- حدود ۴۰ زندانی سیاسی از ساعت ۶-۱۲:۳۰ در اتوبوس معطل شدند، آنهم برای طیکردن مسیری حداکثر ۲ساعته درحالیکه تعدادی از زندانیان دچار بیماریهایی مختلف ازجمله دیابت بودند و باید از داروهای خاص یا انسولین استفاده میکردند. ولی قریب به ۶ساعت ناشتا ماندند و تعدادی نیز برای قضای حاجت مجبور شدند به روش غیرمتعارف اقدام کنند.
🔹این گزارش برای ثبت در تاریخ، محکومیت خشونت و افشای دروغهای حاکمیت صادر میشود تا معلوم شود هزینه شیوه مدیریت نابخردانه و متوهمانه نظام را فرزندان این ملت باید پرداخت کنند.
اسامی امضاکنندگان:
۱- سیامک ابراهیمی
۲- سعید احمدی دلجو
۳- مطلب احمدیان
۴- محمدباقر بختیار
۵- شهریار براتی
۶- مرتضی پروین
۷- مصطفی تاجزاده
۸- احسان روازژیان
۹- خشایار سفیدی
۱۰- حسین شنبهزاده
۱۱- ابوالفضل قدیانی
۱۲- محسن قشقایی
۱۳- مهدی محمودیان
۱۴- محمد نجفی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔹در شب ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ به زندانیان اعلام کردند که ساعت ۴ صبح به اوین منتقل خواهید شد، وسایلتان را جمع کنید و آماده باشید. روند انتقال با ۲ ساعت تاخیر آغاز شد. ما تعدادی از زندانیان سیاسی از قبل اعلام کرده بودیم که دستبند و پابند نخواهیم زد. بار گذشته که به این عمل تمکین کردیم به دلیل بمباران زندان اوین و غیرطبیعی شدن شرایط بود. اینبار شرایط عادی است و آن را تکرار نخواهیم کرد. مسئولان زندان تهران بزرگ پذیرفتند که اینبار خبری از دستبند و پابند نخواهد بود. درحالیکه ما را بدون پابند و دستبند به سوی اتوبوس بردند، تعدادی عکاس و فیلمبردار این صحنه را ضبط و ثبت میکردند.
🔹بعد از حدود ۲ ساعت افسری از نیروی انتظامی در درون اتوبوس به ما اعلام کرد همه باید دستبند بزنند، ما امتناع کردیم. بعد از چند دقیقه ما را پیاده کردند، درحالیکه دورتادورمان را گارد محاصره کرده بود. سپس با اعمال زور خواستند که به ما دستبند بزنند. دراینحین آقایان مهدی محمودیان، مطلب احمدیان، محمدباقر بختیار، خشایار سفیدی، حسین شنبهزاده، مرتضی پروین، سعید احمدی و احسان روازژیان مورد ضربوشتم قرار گرفتند. به دلیل اعمال خشونت فیزیکی دست آقای ابوالفضل قدیانی با ۸۰سال سن زخمی شد؛ آقای مصطفی تاجزاده را روی آسفالت خیابان خوابانده و به دستان او دستبند زدند. دیگر زندانیان سیاسی با هر گرایش و عقیدهای با دیدن این صحنهها اعتراض خود را با سردادن شعار ابراز کردند.
🔹این رفتار وحشیانه با زندانیانی صورت گرفت که بهرغم احکام ظالمانه علیه تکتک آنها، در هنگام بمباران زندان اوین نهتنها فرار نکردند، بلکه کوشیدند کسانی را که زیر آوار بودند، نجات دهند. این تنها درگیری نبود، بلکه برای جداسازی زندانیان محکوم به اعدام هم متوسل به توهین و خشونت فیزیکی شدند و نهایتاً آنها را با وسیله جداگانه به محل نامعلومی بردند که یکی از صحنههای تلخ این جابهجایی بود.
بهرغم این خشونت عریان، قوهقضائیه سعی و تأکید کرد که روند انتقال، عادی، آرام و بیمسئله بود.
🔹درباره اطلاعیه دستگاه قضا باید بگوییم:
۱- شما که میدانستید اعمال خشونت (آنهم علیه زندانیان سیاسی) با محکومیت شدید عموم ایرانیان مواجه میشود، چرا آنرا مرتکب شدید که بعد بخواهید با دروغ آنرا منکر شوید؟
۲- اگر ضربوشتم زندانیان به دستور مقامات عالی صورت نگرفته است، چرا بهجای پذیرش اشتباه، پیگرد متخلفان و عذرخواهی از زندانیان، دستگاه قضا اطلاعیه دروغ صادر میکند؟
۳- درحالیکه صدها نفر زندانی و صدها نفر مأمور شاهد ماجرا بودند، چرا دروغی میگویید که بهراحتی افشا میشود و بهاینترتیب به اعتبار مخدوش شده خود ضربه جدیدی میزنید؟ بهعلاوه پایه دیگر ادعاهای خود را نیز بیش از گذشته سُست میکنید؟
۴- حدود ۴۰ زندانی سیاسی از ساعت ۶-۱۲:۳۰ در اتوبوس معطل شدند، آنهم برای طیکردن مسیری حداکثر ۲ساعته درحالیکه تعدادی از زندانیان دچار بیماریهایی مختلف ازجمله دیابت بودند و باید از داروهای خاص یا انسولین استفاده میکردند. ولی قریب به ۶ساعت ناشتا ماندند و تعدادی نیز برای قضای حاجت مجبور شدند به روش غیرمتعارف اقدام کنند.
🔹این گزارش برای ثبت در تاریخ، محکومیت خشونت و افشای دروغهای حاکمیت صادر میشود تا معلوم شود هزینه شیوه مدیریت نابخردانه و متوهمانه نظام را فرزندان این ملت باید پرداخت کنند.
اسامی امضاکنندگان:
۱- سیامک ابراهیمی
۲- سعید احمدی دلجو
۳- مطلب احمدیان
۴- محمدباقر بختیار
۵- شهریار براتی
۶- مرتضی پروین
۷- مصطفی تاجزاده
۸- احسان روازژیان
۹- خشایار سفیدی
۱۰- حسین شنبهزاده
۱۱- ابوالفضل قدیانی
۱۲- محسن قشقایی
۱۳- مهدی محمودیان
۱۴- محمد نجفی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊23❤5👍3
سخنگوی قوهقضائیه:
۲۰ نفر به اتهام «جاسوسی» بازداشت شدهاند
جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه دست به سرکوب گسترده معترضانا زده است. در تازهترین مورد امروز یکشنبه ۱۹ مردادماه، سخنگوی قوهقضائیه خبر از بازداشت ۲۰ نفر در چندین استان کشور داد.
به گفته او، این پروندهها در حال بررسی توسط بازپرسان است و نتیجه پس از تکمیل تحقیقات اعلام خواهد شد.
جمهوری اسلامی که شکستی سنگین متحمل شده، یادآور میشویم طی ساعت ابتدایی جنگ دستکم ۲۰ سردار سپاه پاسداران در خواب کشته شدند، دست به سرکوب مردم و معترضان زده و پس از تحقیر بینالمللی از روی ترس و هراس از هر حرکت اجتماعی، به آزار و اذیت ایرانیان پرداخته است.
پیشتر هم غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه ایران، گفته بود:
«پس از جنگ با اسرائیل ۲۰۰۰ نفر در سراسر کشور بازداشت شدهاند.»
جمهوری اسلامی جنگ ۱۲ روزه را بهانهای برای سرکوب معترضان قرار داده و دست به بازداشت و محاکمه شهروندان میزند.
در سیستم دادگستری جمهوری اسلامی، قضاوت به ابزاری برای سرکوب و ایجاد وحشت تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی به جای حل معضلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، شهروندان معترض را با پروندهسازی و اتهامات واهی به حبس محکوم میکند یا به قتل میرساند، تا همچنان به غارت و چپاول مملکت ادامه دهد.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
۲۰ نفر به اتهام «جاسوسی» بازداشت شدهاند
جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه دست به سرکوب گسترده معترضانا زده است. در تازهترین مورد امروز یکشنبه ۱۹ مردادماه، سخنگوی قوهقضائیه خبر از بازداشت ۲۰ نفر در چندین استان کشور داد.
به گفته او، این پروندهها در حال بررسی توسط بازپرسان است و نتیجه پس از تکمیل تحقیقات اعلام خواهد شد.
جمهوری اسلامی که شکستی سنگین متحمل شده، یادآور میشویم طی ساعت ابتدایی جنگ دستکم ۲۰ سردار سپاه پاسداران در خواب کشته شدند، دست به سرکوب مردم و معترضان زده و پس از تحقیر بینالمللی از روی ترس و هراس از هر حرکت اجتماعی، به آزار و اذیت ایرانیان پرداخته است.
پیشتر هم غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه ایران، گفته بود:
«پس از جنگ با اسرائیل ۲۰۰۰ نفر در سراسر کشور بازداشت شدهاند.»
جمهوری اسلامی جنگ ۱۲ روزه را بهانهای برای سرکوب معترضان قرار داده و دست به بازداشت و محاکمه شهروندان میزند.
در سیستم دادگستری جمهوری اسلامی، قضاوت به ابزاری برای سرکوب و ایجاد وحشت تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی به جای حل معضلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، شهروندان معترض را با پروندهسازی و اتهامات واهی به حبس محکوم میکند یا به قتل میرساند، تا همچنان به غارت و چپاول مملکت ادامه دهد.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💯14👎2❤1
برادر بابک شهبازی در. یک رشته توییت با اشاره به اتهامات ایراد شده علیه بابک شهبازی که به صدور حکم اعدام برای او منجر شده، هشدار داد که اگر اتفاقی برای برادرش بیفتد، مستنداتی که اثبات کننده بیگناهی برادرش است را منتشر خواهد کرد که منجر به زیر سوال رفتن وزارت اطلاعات و قوه قضاییه و نظام خواهد شد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«در رابطه با پرونده برادرم بابک شهبازی ۸ مبحث اصلی مورد استناد دادگاه قرار گرفته است
۱- اقرار نامه خود بابک که بیش از ۱۰۰ صفحه است ولی امضا نشده
۲- داشتن تبلت و آموزش از آن طریق
۳- درخواست عضویت در ارتش اسرائیل
۴- درخواست خود بابک از دشمن صهیونیستی برای بمب گذاری
۵- همکاری چندین ساله با آقای اسماعیل فکری و اظهارات ایشان علیه بابک
۶- یادگیری دوره های جاسوسی با استفاده از آموزش در برنامه کامپیوتری word
۷- فروش اطلاعات حیاتی و محرمانه و ارزشمند نظامی مانند...
۸- دریافت ۱۲۰ میلیون دلار پول
که تمام این موارد با مستندات واضح و موجود تکذیب میگردد
از آنجایی که فعلا خانواده تصمیم دارد از راه حل قانونی پیگیری دریافت حق و عدالت در مورد بابک باشد و فکر می کند که مقامات قضایی و امنیتی به عنوان انسان حتما تقلای یک خانواده را برای نجات عزیزشان درک میکنند و روا داری پیشه خواهند کرد، فعلا سکوت میکنیم ولی محتمل است ( امید داریم هرگر این احتمال محقق نگردد) لاجَرَم از رسانهای کردن تمامی مستندات خود مبنی بر بی گناهی برادرم بشویم.
بنابراین از آنجایی که این خانواده هنوز به نظام اسلامی ملتزم است از همینجا اعلام میکنم چنانچه احتمالی که هرگز در پی تحققش به دلایل بدیهی نیستیم، حادث گردد انتشار علی رغم میل باطنی باعث زیر سوال رفتن عملکرد مقامات محترم وزارت اطلاعات و ایضاً ایراد آسیب قابل توجه به وجهه قوه قضائیهای خواهد شد که در هر حال خود را در ادامه سلاله عدل علوی تعریف می کند. آسیبی که وجداناً و شرافتاً در پی آن نیستیم.
از همینجا اعلام میکنم باتوجه به وضعیت بسیار مضحک و ساختگی پرونده، این آسیب چه بسا دامنگیر کلیت عقلانیت و درایت در نظام جمهوری اسلامی گردد. بنابراین نشانی نادرست نروید.
این سخنان تهدید نیست. فقط تلاش های واپسین یک خانواده به ما هو خانواده است.»
ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«در رابطه با پرونده برادرم بابک شهبازی ۸ مبحث اصلی مورد استناد دادگاه قرار گرفته است
۱- اقرار نامه خود بابک که بیش از ۱۰۰ صفحه است ولی امضا نشده
۲- داشتن تبلت و آموزش از آن طریق
۳- درخواست عضویت در ارتش اسرائیل
۴- درخواست خود بابک از دشمن صهیونیستی برای بمب گذاری
۵- همکاری چندین ساله با آقای اسماعیل فکری و اظهارات ایشان علیه بابک
۶- یادگیری دوره های جاسوسی با استفاده از آموزش در برنامه کامپیوتری word
۷- فروش اطلاعات حیاتی و محرمانه و ارزشمند نظامی مانند...
۸- دریافت ۱۲۰ میلیون دلار پول
که تمام این موارد با مستندات واضح و موجود تکذیب میگردد
از آنجایی که فعلا خانواده تصمیم دارد از راه حل قانونی پیگیری دریافت حق و عدالت در مورد بابک باشد و فکر می کند که مقامات قضایی و امنیتی به عنوان انسان حتما تقلای یک خانواده را برای نجات عزیزشان درک میکنند و روا داری پیشه خواهند کرد، فعلا سکوت میکنیم ولی محتمل است ( امید داریم هرگر این احتمال محقق نگردد) لاجَرَم از رسانهای کردن تمامی مستندات خود مبنی بر بی گناهی برادرم بشویم.
بنابراین از آنجایی که این خانواده هنوز به نظام اسلامی ملتزم است از همینجا اعلام میکنم چنانچه احتمالی که هرگز در پی تحققش به دلایل بدیهی نیستیم، حادث گردد انتشار علی رغم میل باطنی باعث زیر سوال رفتن عملکرد مقامات محترم وزارت اطلاعات و ایضاً ایراد آسیب قابل توجه به وجهه قوه قضائیهای خواهد شد که در هر حال خود را در ادامه سلاله عدل علوی تعریف می کند. آسیبی که وجداناً و شرافتاً در پی آن نیستیم.
از همینجا اعلام میکنم باتوجه به وضعیت بسیار مضحک و ساختگی پرونده، این آسیب چه بسا دامنگیر کلیت عقلانیت و درایت در نظام جمهوری اسلامی گردد. بنابراین نشانی نادرست نروید.
این سخنان تهدید نیست. فقط تلاش های واپسین یک خانواده به ما هو خانواده است.»
ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍30❤2
خانواده بابک شهبازی، در استرس شدیدی به سر میبرند. یاسمین، ۱۸ ساله است، وقتی که پدرش بازداشت میشد، ۱۶ ساله بود. ماموران او را تهدید به بازداشت کرده بودند. به پدرش گفته بودند که دختر و همسرت را بازداشت کردهایم. او حالا چارهای جز این نمیبیند که صدای مظلومیت پدر و خانوادهاش باشد.
او میگوید:
«مردم عزیز، سکوت نکنیم! آنها بیگناهان را با اتهام جاسوسی اعدام میکنند. جاسوسها مقامات بالارتبه هستند نه مردمان عادی - هر صدایی امید خانوادهای است. سکوت ما جانهای دیگری میگیرد.
تا کی باید شاهد این ظلم باشیم؟ تا کی باید در انتظار خبری از عزیزانمان بمانیم؟
این خشونت بیمعنا باید پایان یابد. هر زندانی یک انسان است.
قلبهایمان از این بیرحمی خون میگرید.
پدر من وطنفروش نیست، یک نصاب کولر است
لطفاً صدای پدر بی گناه من باشید 🙏🏻😞
چطور میشه جهان این بیعدالتی را نبیند؟ چطور میشه مرد بیگناهی محکوم به مرگ شود؟
پدرم هیچ جرمی نکرده. فقط زندگی میکرد. حالا با اتهام دروغین، حکم اعدام گرفته.
چطور میتوانند این بلا را سر خانوادهای بیاورند؟
از شما میخواهم سکوت نکنید.🙏🏻😞»
ـ ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
برادر بابک شهبازی هشدار داده است که در صورت وقوع اتفاقی ناگوار، اسنادی از فریبکاری و دروغ ضابطان پرونده را منتشر خواهد کرد و مستنداتی که بیگناهی برادرش را ثابت میکند و این برای دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی خوب نیست!
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید:
«مردم عزیز، سکوت نکنیم! آنها بیگناهان را با اتهام جاسوسی اعدام میکنند. جاسوسها مقامات بالارتبه هستند نه مردمان عادی - هر صدایی امید خانوادهای است. سکوت ما جانهای دیگری میگیرد.
تا کی باید شاهد این ظلم باشیم؟ تا کی باید در انتظار خبری از عزیزانمان بمانیم؟
این خشونت بیمعنا باید پایان یابد. هر زندانی یک انسان است.
قلبهایمان از این بیرحمی خون میگرید.
پدر من وطنفروش نیست، یک نصاب کولر است
لطفاً صدای پدر بی گناه من باشید 🙏🏻😞
چطور میشه جهان این بیعدالتی را نبیند؟ چطور میشه مرد بیگناهی محکوم به مرگ شود؟
پدرم هیچ جرمی نکرده. فقط زندگی میکرد. حالا با اتهام دروغین، حکم اعدام گرفته.
چطور میتوانند این بلا را سر خانوادهای بیاورند؟
از شما میخواهم سکوت نکنید.🙏🏻😞»
ـ ـ لازم به ذکر است، اعاده دادرسی پرونده بابک شهبازی در کمتر از ۲۴ ساعت رد شد، اعاده دادرسی دوم را هنوز ثبت نکردند و دستور توقف حکم هنوز صادر نشده است و با توجه به انتقال بابک شهبازی به زندان قزلحصار، جان او در خطر جدی است.
برادر بابک شهبازی هشدار داده است که در صورت وقوع اتفاقی ناگوار، اسنادی از فریبکاری و دروغ ضابطان پرونده را منتشر خواهد کرد و مستنداتی که بیگناهی برادرش را ثابت میکند و این برای دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی خوب نیست!
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29❤7💯6
یکی از مخاطبان توانا، این برگهها را آماده کرد و در نقاطی از شهر تهران نصب کرد.
روز آنها نوشته شده:
«بابک شهبازی هنوز زنده است
تماشاچی نباشیم
#نه_به_اعدام »
ـ اگر هر یک از ما در حد توان خود، قدمی کوچک به جلو برداریم، متوجه قدرت بزرگ خودمان خواهیم شد. ما اگر متحد شویم، هر کس یک اقدام عملی انجام دهد، جان بابکها و حتی ایران را میتوان نجات داد.
#بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز آنها نوشته شده:
«بابک شهبازی هنوز زنده است
تماشاچی نباشیم
#نه_به_اعدام »
ـ اگر هر یک از ما در حد توان خود، قدمی کوچک به جلو برداریم، متوجه قدرت بزرگ خودمان خواهیم شد. ما اگر متحد شویم، هر کس یک اقدام عملی انجام دهد، جان بابکها و حتی ایران را میتوان نجات داد.
#بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔36👍5❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر بیژن کاظمی: اجازه نمیدهند حتی با تودیع وثیقه فرزندم آزاد شود
شهنار خسروی، مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، با انتشار پیامی خطاب به «همه وجدانهای بیدار در سراسر جهان» نسبت به تداوم بازداشت غیرقانونی فرزندش اعتراض کرد.
خانم خسروی در این پیام، که آن را خطاب به کنشگران و نهادهای حقوق بشری، روزنامهنگاران آزاد، رسانههای مستقل و جامعه دانشگاهی منتشر کرده، از «نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسانی» در پرونده فرزندش سخن گفته است.
او با شرح ۷ ماه حبس انفرادی، تبعید، محرومیت از حق ملاقات، وکیل، تماس تلفنی منظم، درمان و حتی داشتن عینک طبی، تأکید کرده که در ۸ مرداد امسال، فرزندش در دادسرای ناحیه ۳۳ تهران بدون حضور وکیل انتخابی خانواده بازجویی شده و برای او قرار وثیقه چهار میلیارد تومانی صادر شده است.
با این حال، به گفته این مادر، با وجود اعلام آمادگی خانواده برای تودیع وثیقه، مسئولان از پذیرش آن خودداری کرده و اعلام کردهاند که «پسرتان آزاد نمیشود». او همچنین گفته است که در پاسخ به درخواست ملاقات با فرزندش به او گفتهاند «شما هیچ سمتی در این پرونده ندارید».
شهنار خسروی در پایان پیام خود خواستار آزادی بیژن کاظمی با همان وثیقه تعیینشده شد و از همه آزادیخواهان و عدالتطلبان خواست «صدای دادخواهی او و فرزندش» باشند.
#بیژن_کاظمی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شهنار خسروی، مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، با انتشار پیامی خطاب به «همه وجدانهای بیدار در سراسر جهان» نسبت به تداوم بازداشت غیرقانونی فرزندش اعتراض کرد.
خانم خسروی در این پیام، که آن را خطاب به کنشگران و نهادهای حقوق بشری، روزنامهنگاران آزاد، رسانههای مستقل و جامعه دانشگاهی منتشر کرده، از «نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسانی» در پرونده فرزندش سخن گفته است.
او با شرح ۷ ماه حبس انفرادی، تبعید، محرومیت از حق ملاقات، وکیل، تماس تلفنی منظم، درمان و حتی داشتن عینک طبی، تأکید کرده که در ۸ مرداد امسال، فرزندش در دادسرای ناحیه ۳۳ تهران بدون حضور وکیل انتخابی خانواده بازجویی شده و برای او قرار وثیقه چهار میلیارد تومانی صادر شده است.
با این حال، به گفته این مادر، با وجود اعلام آمادگی خانواده برای تودیع وثیقه، مسئولان از پذیرش آن خودداری کرده و اعلام کردهاند که «پسرتان آزاد نمیشود». او همچنین گفته است که در پاسخ به درخواست ملاقات با فرزندش به او گفتهاند «شما هیچ سمتی در این پرونده ندارید».
شهنار خسروی در پایان پیام خود خواستار آزادی بیژن کاظمی با همان وثیقه تعیینشده شد و از همه آزادیخواهان و عدالتطلبان خواست «صدای دادخواهی او و فرزندش» باشند.
#بیژن_کاظمی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔32❤1
برادر بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«سومین روز است از برادر خود بابک شهبازی کاملا بی اطلاع هستیم!
هیچ ملاقاتی، هیچ تماسی نداشته ایم
چه کسی پاسخواست؟
از کدام بدانیم تحت فشار برای اعتراف اجباری تلویزیونی قرار ندارد؟
از همینجا اعلام میکنم بابک گفته است به هیچ عنوان حاضر به اعتراف اجباری درمورد کارهای نکرده نشده است.
بنابراین اگر در این سکوت خبری اتفاقی برای او بیافتد مسئولیت آن مستقیما برعهده قوه قضائیه و سازمان زندان ها و اطلاعات می باشد،
نگذارید در رابطه با ساختگیترین و جعلیترین پرونده تاریخ ایران صحبت کنیم که باعث ننگ ابدی خواهد شد.»
ـ لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که داریم، بازجویان چندین بار تلاش کردهاند تا با ترفندهای کثیف، بابک شهبازی را به اعتراف به کارهای نکرده وادار کنند و هر بار ناموفق بودهاند. بازجویان برای تکمیل سناریوی ساختگی خود نیاز به فیلم اعتراف اجباری یا امضای بابک پای اعتراف به اقدامات نکرده، هستند.
بابک شهبازی در سلول انفرادی زندان قزلحصار است و تا کنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است. این بیخبری موجب نگرانی خانواده او شده است.
پرونده بابک شهبازی آنقدر ایرادات و تاقضات مضحکی دارد، که لکه ننگی بر دامان سیستم امنیتی و قضایی است. جز با تبرئه او از اتهامات ساختگی، این ننگ پاک نخواهد شد.
چند سال پیش، اختلاف نهادهای امنیتی در پرونده مازیار ابراهیمی نیز با وجود اعترافات اجباری تلویزیونی به صورت معجزهواری منجر به آزادی او شد، هرچند در همان پرونده مجید جمالی فشی، بیگناه اعدام شده بود.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سومین روز است از برادر خود بابک شهبازی کاملا بی اطلاع هستیم!
هیچ ملاقاتی، هیچ تماسی نداشته ایم
چه کسی پاسخواست؟
از کدام بدانیم تحت فشار برای اعتراف اجباری تلویزیونی قرار ندارد؟
از همینجا اعلام میکنم بابک گفته است به هیچ عنوان حاضر به اعتراف اجباری درمورد کارهای نکرده نشده است.
بنابراین اگر در این سکوت خبری اتفاقی برای او بیافتد مسئولیت آن مستقیما برعهده قوه قضائیه و سازمان زندان ها و اطلاعات می باشد،
نگذارید در رابطه با ساختگیترین و جعلیترین پرونده تاریخ ایران صحبت کنیم که باعث ننگ ابدی خواهد شد.»
ـ لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که داریم، بازجویان چندین بار تلاش کردهاند تا با ترفندهای کثیف، بابک شهبازی را به اعتراف به کارهای نکرده وادار کنند و هر بار ناموفق بودهاند. بازجویان برای تکمیل سناریوی ساختگی خود نیاز به فیلم اعتراف اجباری یا امضای بابک پای اعتراف به اقدامات نکرده، هستند.
بابک شهبازی در سلول انفرادی زندان قزلحصار است و تا کنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است. این بیخبری موجب نگرانی خانواده او شده است.
پرونده بابک شهبازی آنقدر ایرادات و تاقضات مضحکی دارد، که لکه ننگی بر دامان سیستم امنیتی و قضایی است. جز با تبرئه او از اتهامات ساختگی، این ننگ پاک نخواهد شد.
چند سال پیش، اختلاف نهادهای امنیتی در پرونده مازیار ابراهیمی نیز با وجود اعترافات اجباری تلویزیونی به صورت معجزهواری منجر به آزادی او شد، هرچند در همان پرونده مجید جمالی فشی، بیگناه اعدام شده بود.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28👍3❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیرضا شیدایی، جوان ۲۹ ساله و نانآور خانوادهاش، در روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در شهر کرج، در جریان اعتراضات سراسری آبانماه، با شلیک گلوله به سرش جان باخت. او راننده تاکسی بود و با کار روزانهاش زندگی خانوادهاش را میچرخاند.
مادر علیرضا پس از ۱۷ ماه سکوت، در کنار سایر مادران داغدار، صدای دادخواهیاش را بلند کرد و گفت: «چرا باید فقط خودم بدانم که علیرضای من مرده است؟»
علیرضا یکی از صدها نفری بود که در آن روزهای خونین، بیهیچ سلاحی، تنها با امید به آیندهای بهتر، به خیابان آمد و دیگر بازنگشت.
یادش، همچون شعلهای خاموشنشدنی، در دلهای ما زنده است.
ساخت تندیس شنی علیرضا شیدایی در سواحل عمان
کاری از فرهاد پوریاری
#علیرضا_شیدایی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر علیرضا پس از ۱۷ ماه سکوت، در کنار سایر مادران داغدار، صدای دادخواهیاش را بلند کرد و گفت: «چرا باید فقط خودم بدانم که علیرضای من مرده است؟»
علیرضا یکی از صدها نفری بود که در آن روزهای خونین، بیهیچ سلاحی، تنها با امید به آیندهای بهتر، به خیابان آمد و دیگر بازنگشت.
یادش، همچون شعلهای خاموشنشدنی، در دلهای ما زنده است.
ساخت تندیس شنی علیرضا شیدایی در سواحل عمان
کاری از فرهاد پوریاری
#علیرضا_شیدایی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28❤3
«ما نیاز به گذار از فرهنگ تقدیر و انتظار به کنشگری تغییرمدار داریم یعنی به طور خلاصه تولید سوژه جمعی.
راه برونرفت در عبور از سیاست تقدیر، در «سیاست امید» نهفته است اما چگونه؟.
میتوان کنشهای خُرد بهمثابه مقاومت را به کار گرفت. نظریه «تأثیر پروانهای» در علوم اجتماعی تأیید میکند که حتی اقدامات کوچکی مانند شبکههای اطلاعرسانی محلی، تعاونیهای معیشتی و نافرمانی مدنی ِ خاموش، میتوانند فضاهای مستقل کنشگری ایجاد کنند.
بنابراین، هر کنش خُردی مانند گفتوگوهای در قهوهخانهها، کافیشاپها، گروههای چندنفرۀ کتابخوانی، مهمانیهای دورهمی، مشارکت در گروههای سایبری تا فعالیتهایی در انجمنها، باشگاههای ورزشی، اتحادیهها، گروههای سیاسی، هنری و... میتواند هم روحیۀ مشارکت جمعی را افزایش بدهد و هم تمرینی برای پسزدن فاتالیسم و مشارکت در کاهش رنجهای پِرشمار ما باشد تا باور به «قدرت تغییر جمعی» جایگزین احساس جمعی ناتوانی، ناجیگرایی و در انتظار ماندن بشود.»
آنچه خواندید بخشی از نوشته دکتر خیام عباسی جامعهشناس است که در کانال تلگرامش منتشر کرده است.
متن کامل به شرح زیر است:
آیا مردم میتوانند؟
در میانه امواج پرسشهای کلان دربارۀ جنگ یا فروپاشی نظام، سکوت سنگین جامعه ایرانی بر پرسش بنیادین «ما چه باید بکنیم؟» گویای وضعیت پیچیدهای است که فراتر از تحلیلهای سیاسی صِرف، نیازمند کالبدشکافی جامعهشناختی است. این سکوت را نمیتوان صرفاً حساب سرکوب حکومتی گذاشت؛ بلکه باید آن را نشانۀ «فروپاشی سوژگی جمعی» در ساختار اجتماعی ایران دانست. منظورم این است که انسان ایرانی، بهخصوص در حوزۀ سیاست، باور دارد که جابهجایی رژیمهای سیاسی در قد و قوارۀ او نیست و حتماً باید کشورهای خارجی کاری بکنند. این ویژگی فرهنگی، پدیدهای تاریخی است که به ایرانیان القا کرده در مقابل قدرت حکومت، هیچ بهشمار میآیید، پس بهتر است «مثل دیگران»، به زندگی خود مشغول باشید.
زندهیاد پزشکزاد در «داییجان ناپلئون» بهدرستی این ویژگی را تحریر کرده است. بدیهی است که حکومت هم قدرت خود را چنان برتر نشان دهد که مردم از ابهت و خشونت و زندان و اعدام بترسند و سودای اعتراض هم نداشته باشند. ویژگی حکومت توتالیتر این است که بر تمامی زندگی فرد نظارت مستقیم داشته باشد.
اما پدیدۀ تبدیل شدن شهروند به «ابژۀ منتظر» (منتظر فرد یا کشوری نجاتدهنده) ریشه در درهمتنیدگی سه لایه تقدیرگرایی تاریخی، تخریب نظاممند سرمایه اجتماعی، و استراتژی بقای منفعلانه دارد.
پرسش اینروزهای اکثریت ایرانیان این است که «چه خواهد شد؟» یا «اینها کٍی میروند؟». کسی نمیپرسد من/ ما «چه باید بکنم/ بکنیم؟». یا در این روزهای مهم، چه میتوان کرد؟. ایرانیان خود پذیرفتهاند که در تغییرات سیاسی نمیتوانند نقشی داشته باشند.
جامعه ایران امروز در چنبرۀ «پارادوکس آگاهی- انفعال» گرفتار است. هرچند آگاهی نسبت به بحرانها بیسابقه است و ایرانی امسال با ایرانی سال ۵۷ بسیار بسیار متفاوت است، اما این آگاهی به کنش جمعی آگاهانۀ هدفمند تبدیل نشده است. معدود تحرکات و جنبشهای سیاسی و مدنی - بهویژه پس از استقرار حکومت ج.ا - که واجد عنصر آگاهی و هدفمندی بودند، به علل مختلفی ناکام ماندند، هرچند علل آن ناکامیها، محل بحث من نیستند.
نظریه «فقدان عاملیت» آنتونیگیدنز، این وضعیت را اینچنین توضیح میدهد که محرومیت از ابزار تغییر در ذهن مردم ایران نهادینه شده است. بهصراحت یعنی حکومتها در دورههای تاریخی، «میدان عاملیت» ملت را تصرف کردهاند و کنشگران فردی و جمعی، سهمی از این میدان در اختیار ندارند. در روزگار ما، چهار دهه تضعیف نظاممند نهادهای مدنی مستقل مانند اتحادیهها، انجمنهای صنفی و احزاب سیاسی، شهروندان را از ابزارهای نهادی اثرگذار محروم کرده است. در اقتصاد ورشکستۀ رانتیر با فساد سیستماتیک و رشد هجومآورِ تورم نزدیک به ۵۰٪، کنشگری سیاسی به کالایی لوکس (در این معنا که عدهای اندک توانایی کنش سیاسی دارند) تبدیل شده است. نظریه «سلسله مراتب نیازهای مازلو» نیز در عمل آشکار میکند که وقتی زیستپایههایی چون معیشت، مسکن، شغل و امنیت جانی روزانه تهدید میشوند، انرژی روانی جامعه به سمت استراتژیهای دفاع فردی مثل انزوا و انطباق منفعلانه سوق مییابد. در آخرین مورد، در چند روز اخیر و بعد از هر خبر مهمی، بنگرید به صفهای متراکم و طولانی بنزین. کسی که برای ۳۰ لیتر بنزین هجوم میبرد، میداند که تنها چند صد کیلومتر میتواند از شهر دورتر برود یا فرار کند. اما لختی فکر نمیکند که پس از آن چه باید کرد؟
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/bdh5pknf
#مشارکت #فاعلیت #کنشگری #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
راه برونرفت در عبور از سیاست تقدیر، در «سیاست امید» نهفته است اما چگونه؟.
میتوان کنشهای خُرد بهمثابه مقاومت را به کار گرفت. نظریه «تأثیر پروانهای» در علوم اجتماعی تأیید میکند که حتی اقدامات کوچکی مانند شبکههای اطلاعرسانی محلی، تعاونیهای معیشتی و نافرمانی مدنی ِ خاموش، میتوانند فضاهای مستقل کنشگری ایجاد کنند.
بنابراین، هر کنش خُردی مانند گفتوگوهای در قهوهخانهها، کافیشاپها، گروههای چندنفرۀ کتابخوانی، مهمانیهای دورهمی، مشارکت در گروههای سایبری تا فعالیتهایی در انجمنها، باشگاههای ورزشی، اتحادیهها، گروههای سیاسی، هنری و... میتواند هم روحیۀ مشارکت جمعی را افزایش بدهد و هم تمرینی برای پسزدن فاتالیسم و مشارکت در کاهش رنجهای پِرشمار ما باشد تا باور به «قدرت تغییر جمعی» جایگزین احساس جمعی ناتوانی، ناجیگرایی و در انتظار ماندن بشود.»
آنچه خواندید بخشی از نوشته دکتر خیام عباسی جامعهشناس است که در کانال تلگرامش منتشر کرده است.
متن کامل به شرح زیر است:
آیا مردم میتوانند؟
در میانه امواج پرسشهای کلان دربارۀ جنگ یا فروپاشی نظام، سکوت سنگین جامعه ایرانی بر پرسش بنیادین «ما چه باید بکنیم؟» گویای وضعیت پیچیدهای است که فراتر از تحلیلهای سیاسی صِرف، نیازمند کالبدشکافی جامعهشناختی است. این سکوت را نمیتوان صرفاً حساب سرکوب حکومتی گذاشت؛ بلکه باید آن را نشانۀ «فروپاشی سوژگی جمعی» در ساختار اجتماعی ایران دانست. منظورم این است که انسان ایرانی، بهخصوص در حوزۀ سیاست، باور دارد که جابهجایی رژیمهای سیاسی در قد و قوارۀ او نیست و حتماً باید کشورهای خارجی کاری بکنند. این ویژگی فرهنگی، پدیدهای تاریخی است که به ایرانیان القا کرده در مقابل قدرت حکومت، هیچ بهشمار میآیید، پس بهتر است «مثل دیگران»، به زندگی خود مشغول باشید.
زندهیاد پزشکزاد در «داییجان ناپلئون» بهدرستی این ویژگی را تحریر کرده است. بدیهی است که حکومت هم قدرت خود را چنان برتر نشان دهد که مردم از ابهت و خشونت و زندان و اعدام بترسند و سودای اعتراض هم نداشته باشند. ویژگی حکومت توتالیتر این است که بر تمامی زندگی فرد نظارت مستقیم داشته باشد.
اما پدیدۀ تبدیل شدن شهروند به «ابژۀ منتظر» (منتظر فرد یا کشوری نجاتدهنده) ریشه در درهمتنیدگی سه لایه تقدیرگرایی تاریخی، تخریب نظاممند سرمایه اجتماعی، و استراتژی بقای منفعلانه دارد.
پرسش اینروزهای اکثریت ایرانیان این است که «چه خواهد شد؟» یا «اینها کٍی میروند؟». کسی نمیپرسد من/ ما «چه باید بکنم/ بکنیم؟». یا در این روزهای مهم، چه میتوان کرد؟. ایرانیان خود پذیرفتهاند که در تغییرات سیاسی نمیتوانند نقشی داشته باشند.
جامعه ایران امروز در چنبرۀ «پارادوکس آگاهی- انفعال» گرفتار است. هرچند آگاهی نسبت به بحرانها بیسابقه است و ایرانی امسال با ایرانی سال ۵۷ بسیار بسیار متفاوت است، اما این آگاهی به کنش جمعی آگاهانۀ هدفمند تبدیل نشده است. معدود تحرکات و جنبشهای سیاسی و مدنی - بهویژه پس از استقرار حکومت ج.ا - که واجد عنصر آگاهی و هدفمندی بودند، به علل مختلفی ناکام ماندند، هرچند علل آن ناکامیها، محل بحث من نیستند.
نظریه «فقدان عاملیت» آنتونیگیدنز، این وضعیت را اینچنین توضیح میدهد که محرومیت از ابزار تغییر در ذهن مردم ایران نهادینه شده است. بهصراحت یعنی حکومتها در دورههای تاریخی، «میدان عاملیت» ملت را تصرف کردهاند و کنشگران فردی و جمعی، سهمی از این میدان در اختیار ندارند. در روزگار ما، چهار دهه تضعیف نظاممند نهادهای مدنی مستقل مانند اتحادیهها، انجمنهای صنفی و احزاب سیاسی، شهروندان را از ابزارهای نهادی اثرگذار محروم کرده است. در اقتصاد ورشکستۀ رانتیر با فساد سیستماتیک و رشد هجومآورِ تورم نزدیک به ۵۰٪، کنشگری سیاسی به کالایی لوکس (در این معنا که عدهای اندک توانایی کنش سیاسی دارند) تبدیل شده است. نظریه «سلسله مراتب نیازهای مازلو» نیز در عمل آشکار میکند که وقتی زیستپایههایی چون معیشت، مسکن، شغل و امنیت جانی روزانه تهدید میشوند، انرژی روانی جامعه به سمت استراتژیهای دفاع فردی مثل انزوا و انطباق منفعلانه سوق مییابد. در آخرین مورد، در چند روز اخیر و بعد از هر خبر مهمی، بنگرید به صفهای متراکم و طولانی بنزین. کسی که برای ۳۰ لیتر بنزین هجوم میبرد، میداند که تنها چند صد کیلومتر میتواند از شهر دورتر برود یا فرار کند. اما لختی فکر نمیکند که پس از آن چه باید کرد؟
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/bdh5pknf
#مشارکت #فاعلیت #کنشگری #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤11🕊2💯2