آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام محمد جامهبزرگ در شب یلدا بر مزار او حاضر شدند و پسرش متنی را خواند.

«وقتی نصف شب ماموران امنیتی به خانه‌اش بی‌رحمانه حمله کردند و دوره‌اش کرده بودند، برای دفاع از خانواده اش با دست خالی سنگ های اطراف و آجرهای دیوار حیاط و پشت‌بام را از جا در می‌آورده و سمت ماموران پرتاب می‌کرده، طوری که دستانش به خونریزی افتاده بوده ولی طوری در مقابل ماموران محکم از خانواده‌اش دفاع می‌کرده و ماموران را معطل کند.»

ماجرای محمد جامه بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود.

آن روز ملارد صحنه اعتراضات است، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامهبزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامهبزرگ می‌گوید: فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامه بزرگ در روز اول مهرماه، او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.
همسر محمد گفته بود: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»

#محمد_جامه_بزرگ #مهسا_امینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را خانواده جاویدنام محمد جامهبزرگ منتشر کرده‌اند.
r_jamehbozorg

۳۱ شهریور ۱۴۰۱ ملارد صحنه اعتراضات مردمی بود، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامهبزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامهبزرگ می‌گوید:
فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ‌شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم  و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامهبزرگ در روز اول مهرماه،  او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.
همسر محمد جامهبزرگ نیز به شرق گفته بود: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»


#محمد_جامه_بزرگ #دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
@Tavaana_TavaanaTech
💔29👍4🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مراسم دومین سالگرد شهادت جاویدنام #محمد_جامه_بزرگ
و پیمان دوباره فرزندان ایشان با آرمان‌های او و تاکید دوباره بر استفاده از حق قانونی خود در برابر قاتلین و عاملین و آمرین این جنایت.»

از صفحه خواهر جاویدنام محمد جامهبزرگ

۳۱ شهریور ۱۴۰۱ ملارد صحنه اعتراضات مردمی بود، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامهبزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامهبزرگ می‌گوید:
فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ‌شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم  و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامهبزرگ در روز اول مهرماه،  او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.
همسر محمد جامهبزرگ نیز به شرق گفته بود: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»


#محمد_جامه_بزرگ #دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى

@Tavaana_TavaanaTech
💔34👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهه جامه‌بررگ، خواهر جاویدنام محمد جامهبزرگ این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

بهار می‌آید، این سرزمین غارت زده نفس خواهد کشید، آزادی بر آسمان ایران سایه می‌گستراند و سرزمین ما تا ابد از زنجیر غارت و اشغال رها خواهد شد.
امسال سال دیگری است...»


۳۱ شهریور ۱۴۰۱ ملارد صحنه اعتراضات مردمی بود، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامهبزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامهبزرگ می‌گوید:
فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ‌شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم  و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامهبزرگ در روز اول مهرماه،  او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.
همسر محمد جامهبزرگ نیز به شرق گفته بود: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»

#محمد_جامه_بزرگ
#مهسا_امینی
#عرفان_خزایی
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
23💔12👍1
برگزاری زادروز محمد جامه‌‌‌بزرگ، از جان‌باختگان انقلاب مهسا

۳۱ شهریور ۱۴۰۱ ملارد صحنه قبام مردمی بود، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامهبزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامهبزرگ می‌گوید:
فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ‌شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم  و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامهبزرگ در روز اول مهرماه،  او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.
همسر محمد جامهبزرگ نیز به شرق گفته بود: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»

#محمد_جامه_بزرگ
#مهسا_امینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
23💔16👍3🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از دادخواهان با هم به سفری نوروزی به شمال ایران رفته‌اند، ولی یاد عزیزانشان، آن جان‌باختگان راه آزادی، همواره با آن‌ها حضور دارد.

خانواده‌های جاویدنامان، متین نادرخانی . امیرمهدی فرخی‌پور . پدر یلدا آقافضلی. مادر سیاوش محمودی. خانواده محمد جامه بزرگ. حانواده فرزین معروفی و آسیب دیده چشمی حسین نادربیگی

شما نوروز را چگونه گذراندید؟ آیا به یاد این عزیزان بودید؟ آیا یادی از زندانیان سیاسی کردید؟

#دادخواهی #متین_نادرخانی #یلدا_آقافضلی #امیرمهدی_فرخی_پور #سیاوش_محمودی #محمد_جامه_بزرگ #فرزین_معروفی #حسین_نادربیگی #نوروز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔39🕊7👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم زادروز جاویدنام عرفان خزائی، بر سر مزارش برگزار شد.

هستی خزائی ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«عرفان عزیزم زادروزت را در حالی که قلبمان سرشار از اندوه است گرامی می‌داریم.
تو با روحی شجاع و قلبی پر از عشق به آزادی، نه تنها در زندگیت، بلکه در جان ما جاودانه شدی🌱🤍
تو همیشه منبع شجاعت و فداکاری برای ما خواهی بود نام و یادت از دل آزادی خواهان هیچ گاه فراموش نخواهد شد🕊️
زادروزت در آسمان‌ها کنار هم رزمانت خجسته و فرخنده باد❤️✌️
با تشکر از تمام خانواده های عزیز دادخوااه دوستان .اقوام و.آشنایان که لطف کردند و در روز زادروز برادرم کنارمون حضور داشتند به امید جشن بعدی جشن آزادی در کنار هم 🌹

سه سال از کشته شدن برادرم میگذره نه قاتل رو بهمون معرفی کردن نه قصد این کار را دارند ما هیچ وقت از تمام عواملی ک باعث کشته شدن برادرم شدن نمی‌گذاریم ‌‌‌‌....
#یلدا_آقافضلی
#سپهر_اعظمی
#شهریار_محمدی
#متین_نادرخانی
#رضا_رسایی
#امیر_مهدی_فرخی
#محمدرضا_اسکندری
#جواد_حیدری
#محمد_جامه_بزرگ
#ابراهیم_کتابدار
#فرهاد_مجدم
#ابوالفضل_آدینه_زاده
#سیاوش_محمودی
#فرزین_معروفی
#عادل_کیانپور
#آزیتا_کیانپور
#امین_کیانپور
و جمعی از آسیب دیدگان چشمی

#دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔201
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد جامهبزرگ، ۵۹ ساله، در نیمه‌شب دوم مهر ۱۴۰۱ بر اثر شلیک مأموران سپاه پاسداران در پشت‌بام منزلش جان باخت. مأموران بدون ارائه حکم وارد منزل شدند و در پی مقاومت او، با شلیک گلوله ساچمه‌ای از فاصله یک متری، وی را به قتل رساندند.
خانواده جام‌بزرگ پس از این واقعه شکایت خود را به دادگستری ملارد ارائه کردند و پرونده به دادگاه نظامی ارجاع شد. به گفته وکیل خانواده، کارشناسی اسلحه نشان داده است که شلیک به قصد کشت صورت گرفته و ضارب ـ که کارمند رسمی سپاه پاسداران بوده ـ شناسایی و بازداشت شد. این فرد پیش‌تر نیز با اتهاماتی چون حمل و نگهداری غیرقانونی سلاح شکاری و تیراندازی غیرمجاز مواجه بوده و سوءسابقه داشته است.
در گزارش نهایی دادسرا همچنین به تلاش‌هایی برای انحراف پرونده، تنظیم گزارش‌های خلاف واقع توسط مأموران، و جلوگیری از خاکسپاری پیکر محمد جام‌بزرگ در ملارد اشاره شده است.
دادگاه نظامی در دی ۱۴۰۲ متهم اصلی را به قصاص محکوم کرد و دیوان عالی کشور در شهریور ۱۴۰۳ این حکم را تأیید نمود. با این حال، خانواده جام‌بزرگ بارها تأکید کرده‌اند که هدف‌شان خون‌خواهی نیست، بلکه دادخواهی است: آنان می‌خواهند با پیگیری این پرونده مانع تکرار فجایع مشابه شوند و یادآور شوند که خون هیچ‌کس از دیگری رنگین‌تر نیست.

ویدیو از بنیاد برومند
@iranrights

@elahe_jamebozorg

#محمد_جامه_بزرگ
#مهسا_امینی
#عرفان_خزایی
#مهرشاد_شهیدی
#مهران_سماک
#محمدحسن_ترکمان
#کیان_پیرفلک
#سیاوش_محمودی
#آیدا_رستمی
#خدانور_لجعی
#غزاله_چلابی
#علیه_فراموشی
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
22💔15
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سومین سالگرد جاویدنام محمد جامهبزرگ، با حضور جمعی از خانواده‌های دادخواه برگزار شد

محمد جامهبزرگ، ۵۹ ساله، در نیمه‌شب دوم مهر ۱۴۰۱ بر اثر شلیک مأموران سپاه پاسداران در پشت‌بام منزلش جان باخت. مأموران بدون ارائه حکم وارد منزل شدند و در پی مقاومت او، با شلیک گلوله ساچمه‌ای از فاصله یک متری، وی را به قتل رساندند.
خانواده جام‌بزرگ پس از این واقعه شکایت خود را به دادگستری ملارد ارائه کردند و پرونده به دادگاه نظامی ارجاع شد. به گفته وکیل خانواده، کارشناسی اسلحه نشان داده است که شلیک به قصد کشت صورت گرفته و ضارب ـ که کارمند رسمی سپاه پاسداران بوده ـ شناسایی و بازداشت شد. این فرد پیش‌تر نیز با اتهاماتی چون حمل و نگهداری غیرقانونی سلاح شکاری و تیراندازی غیرمجاز مواجه بوده و سوءسابقه داشته است.
در گزارش نهایی دادسرا همچنین به تلاش‌هایی برای انحراف پرونده، تنظیم گزارش‌های خلاف واقع توسط مأموران، و جلوگیری از خاکسپاری پیکر محمد جام‌بزرگ در ملارد اشاره شده است.
دادگاه نظامی در دی ۱۴۰۲ متهم اصلی را به قصاص محکوم کرد و دیوان عالی کشور در شهریور ۱۴۰۳ این حکم را تأیید نمود. با این حال، خانواده جام‌بزرگ بارها تأکید کرده‌اند که هدف‌شان خون‌خواهی نیست، بلکه دادخواهی است: آنان می‌خواهند با پیگیری این پرونده مانع تکرار فجایع مشابه شوند و یادآور شوند که خون هیچ‌کس از دیگری رنگین‌تر نیست.


#محمد_جامه_بزرگ
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
31