🔹سال سگ
🔸 محمدکاظم کاظمی
▫️ نسخه نهایی قابل انتشار ولی در عین حال همچنان قابل نقد و اصلاح.
🔻
امروز روز محنت و امسال، سال سگ
رفتیم تا بهار دگر در جوال سگ
دنیا تقابل سگ زرد است با شغال
یک دم سگ شغال و زمانی شغال سگ
ما نیز دلخوشیم به این سفرۀ حقیر
پسماندۀ جدال شغال و جدال سگ
تا بوق سگ، حکومت سوداگران گرگ
تا بانگ صبح، نوبت قال و مقال سگ
یک عمر بوده مردن ما مثل گوسفند
یک عمر بوده زیستن ما مثال سگ
سگدو زدن که شام و سحر اشتغال ماست،
تا خود در این میان چه شود اشتغال سگ!
▫️
حالا که سفره را به سگان وانهادهاند،
پس استخوان ما و شما نیز مال سگ
شاید به این وسیله در این عصر بیفروغ
اجرا شود وظیفۀ ما در قبال سگ
گیرم که روبهراه نشد حال و روز ما
امسال روبهراه شود کاش، حال سگ
مشهد، ۲۹ اسفند ۹۶
🔸 محمدکاظم کاظمی
▫️ نسخه نهایی قابل انتشار ولی در عین حال همچنان قابل نقد و اصلاح.
🔻
امروز روز محنت و امسال، سال سگ
رفتیم تا بهار دگر در جوال سگ
دنیا تقابل سگ زرد است با شغال
یک دم سگ شغال و زمانی شغال سگ
ما نیز دلخوشیم به این سفرۀ حقیر
پسماندۀ جدال شغال و جدال سگ
تا بوق سگ، حکومت سوداگران گرگ
تا بانگ صبح، نوبت قال و مقال سگ
یک عمر بوده مردن ما مثل گوسفند
یک عمر بوده زیستن ما مثال سگ
سگدو زدن که شام و سحر اشتغال ماست،
تا خود در این میان چه شود اشتغال سگ!
▫️
حالا که سفره را به سگان وانهادهاند،
پس استخوان ما و شما نیز مال سگ
شاید به این وسیله در این عصر بیفروغ
اجرا شود وظیفۀ ما در قبال سگ
گیرم که روبهراه نشد حال و روز ما
امسال روبهراه شود کاش، حال سگ
مشهد، ۲۹ اسفند ۹۶
🔹 تفاوت مجموعه فونتهای B و IR و قلم برتر از نظر تورفتگی میان حروف.
شرح بیشتر در پست بعدی. 👇
#فونت
#فونت_آی_آر
#قلم_برتر
@asarkazemi
شرح بیشتر در پست بعدی. 👇
#فونت
#فونت_آی_آر
#قلم_برتر
@asarkazemi
🔹 پیشنهاد من برای مجموعۀ فونت
ای کسانی که دستاندرکار چاپ و نشر هستید، از فونتهای B دوری کنید تا رستگار شوید. این مجموعه فونت استاندارد نیست، مثلاً برای تایپ «ة» و «ۀ» در کنار هم مشکل دارد. علاوه بر آن، بیریخت است و در آن از امکان تورفتگی بین حروف استفاده نشده است. متأسفانه در بسیاری از مراکز آموزشی و دانشگاهی، اشخاص را در تحقیقها و پایاننامههایشان به استفاده از مجموعه فونت B ملزم میکنند. من نمیدانم که دانشگاههای ما کی میخواهند بهروز باشند و همپای آخرین تحولات حرکت کنند.
🔻 مجموعۀ IR
من به جای مجموعۀ B، مجموعۀ IR را پیشنهاد میکنم که این نقصها را ندارد. به سببِ همین تورفتگی بین حروف، هم کلمات خوشترکیبتر میشوند و هم در فضا صرفهجویی میشود. در تصویر بالا تفاوت دو مجموعه را میبینید. فونتهای IR رایگان است و من آن را در پست بعدی در اختیارتان میگذارم.
🔻 مجموعۀ قلم برتر
اما اگر میخواهید کارتان عالی و حرفهای باشد، مجموعۀ قلم برتر را تهیه کنید که هم فونتهای متنوع و خوشترکیبی دارد و هم دارای امکانات تایپوگرافی است. این مجموعه خریدنی است. ولی برای کسی که با آن کار میکند، میارزد.
#فونت
#فونت_بی
#فونت_آی_آر
#قلم_برتر
@asarkazemi
ای کسانی که دستاندرکار چاپ و نشر هستید، از فونتهای B دوری کنید تا رستگار شوید. این مجموعه فونت استاندارد نیست، مثلاً برای تایپ «ة» و «ۀ» در کنار هم مشکل دارد. علاوه بر آن، بیریخت است و در آن از امکان تورفتگی بین حروف استفاده نشده است. متأسفانه در بسیاری از مراکز آموزشی و دانشگاهی، اشخاص را در تحقیقها و پایاننامههایشان به استفاده از مجموعه فونت B ملزم میکنند. من نمیدانم که دانشگاههای ما کی میخواهند بهروز باشند و همپای آخرین تحولات حرکت کنند.
🔻 مجموعۀ IR
من به جای مجموعۀ B، مجموعۀ IR را پیشنهاد میکنم که این نقصها را ندارد. به سببِ همین تورفتگی بین حروف، هم کلمات خوشترکیبتر میشوند و هم در فضا صرفهجویی میشود. در تصویر بالا تفاوت دو مجموعه را میبینید. فونتهای IR رایگان است و من آن را در پست بعدی در اختیارتان میگذارم.
🔻 مجموعۀ قلم برتر
اما اگر میخواهید کارتان عالی و حرفهای باشد، مجموعۀ قلم برتر را تهیه کنید که هم فونتهای متنوع و خوشترکیبی دارد و هم دارای امکانات تایپوگرافی است. این مجموعه خریدنی است. ولی برای کسی که با آن کار میکند، میارزد.
#فونت
#فونت_بی
#فونت_آی_آر
#قلم_برتر
@asarkazemi
Forwarded from کانال محمدکاظم کاظمی
Font IR Standard 9301.zip
4.4 MB
مجموعه فونت IR. فونتهای استاندارد فارسی.
🔹یکی از مزیتهای قلم برتر این است که برای بعضی فونتها علاوه بر نازک و بولد، یک نوع «شبه بولد» هم دارد چنان که در این تصویر میبینید. و این برای کتاب شعر خیلی مناسب است.
#قلم_برتر
@asarkazemi
#قلم_برتر
@asarkazemi
یکی از نقصهای مجموعه فونت B این است که در ورد، در جایی که «لا» داریم و حرف «ل» باید تشدید داشته باشد، شکل «لا» به هم میخورد. در فونت آی آر این مشکل رفع شده است.
#فونت_بی
#فونت_آی_آر
#فونت_بی
#فونت_آی_آر
🔹 سهگانههای نگارش
🔸 متن اصلی
صنایع دستی خصوصاً تولید گلیم، گلیمچه، گلم سرپلی، جوراب، نمد، دسترخوان و برخی دیگر از انواع کارهای دستی در منطقه متداول است.
🔻 نظر ویراستار
با وجود این «خصوصاً» دیگر «و برخی دیگر از انواع کارهای دستی» لازم نیست، چون خود «خصوصاً» حاکی از این است که ما چند مورد خاص را ذکر میکنیم و دیگر نباید نگران باشیم که حق موارد از قلم افتاده با «و برخی دیگر...» ادا شود.
✅ حاصل ویرایش
صنایع دستی، خصوصاً تولید گلیم، گلیمچه، گلم سرپلی، جوراب، نمد و دسترخوان در منطقه متداول است.
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
🔸 متن اصلی
صنایع دستی خصوصاً تولید گلیم، گلیمچه، گلم سرپلی، جوراب، نمد، دسترخوان و برخی دیگر از انواع کارهای دستی در منطقه متداول است.
🔻 نظر ویراستار
با وجود این «خصوصاً» دیگر «و برخی دیگر از انواع کارهای دستی» لازم نیست، چون خود «خصوصاً» حاکی از این است که ما چند مورد خاص را ذکر میکنیم و دیگر نباید نگران باشیم که حق موارد از قلم افتاده با «و برخی دیگر...» ادا شود.
✅ حاصل ویرایش
صنایع دستی، خصوصاً تولید گلیم، گلیمچه، گلم سرپلی، جوراب، نمد و دسترخوان در منطقه متداول است.
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 یک ترفند در برنامۀ ایندیزاین، برای استایلبندیهای دلخواه به کمک جستجو و جایگزینی.
به همین صورت بسته به نیاز، کارهای مختلفی میشود کرد.
#این_دیزاین
#استایل_بندی
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
به همین صورت بسته به نیاز، کارهای مختلفی میشود کرد.
#این_دیزاین
#استایل_بندی
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 آمد و رفت...
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسمخوردهترین تیغ، فرود آمد و رفت
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت
در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرینشدهای بود، فرود آمد و رفت
کودکی، بادیهای شیر، خطابی خاموش:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»
از خَم کوچه پدیدار شد انبانبردوش
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت
از کجا بود، چهسان بود؟ ندانستیمش
اینقدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت
فروردین ۱۳۶۹
#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسمخوردهترین تیغ، فرود آمد و رفت
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت
در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرینشدهای بود، فرود آمد و رفت
کودکی، بادیهای شیر، خطابی خاموش:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»
از خَم کوچه پدیدار شد انبانبردوش
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت
از کجا بود، چهسان بود؟ ندانستیمش
اینقدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت
فروردین ۱۳۶۹
#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
🔹 سهگانههای نگارش
🔸 متن اصلی
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی در میان مردم به شمار میرود و در ترکیبات بسیاری از غذاها مانند: دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشکآب) استفاده میشوند.
🔻 نظر ویراستار
«به شمار میرود» برای وقتی است که ما از حقیقت چیزی نمیگوییم، بلکه باور و پنداشت دیگران را بیان میکنیم. ولی در اینجا وقتی گندم از مواد غذایی اصلی مردم است، دیگر «به شمار میرود» به کار ندارد. باید بگوییم «است»
دیگر این که وقتی یک فهرست داریم، بهتر است بخشی از جمله را به بعد از فهرست نگذاریم. اول جمله را تمام کنیم و بعد فهرست را بیاوریم. در اینجا «استفاده میشوند» بعد از آن فهرست آمده است. خوب اول آن را بیاوریم بعد آن فهرست غذاها را.
«در میان» هم لازم نیست. همان «مردم» کافی است. کلمۀ «ترکیبات» هم لازم نیست. وقتی میگوییم در غذا استفاده میشود کافی است. «ترکیبات» برای وقتی است که مثلاً بگوییم «ترکیبات فلان غذا، اینها هستند...»
حالا که این قدر اصلاحات داشتیم، بگوییم که «بسیاری از غذاها» را هم میشود «غذاهای بسیاری» ساخت.
✅ حاصل ویرایش
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی مردم است و در غذاهای بسیاری استفاده میشود مانند دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشکآب).
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔸 متن اصلی
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی در میان مردم به شمار میرود و در ترکیبات بسیاری از غذاها مانند: دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشکآب) استفاده میشوند.
🔻 نظر ویراستار
«به شمار میرود» برای وقتی است که ما از حقیقت چیزی نمیگوییم، بلکه باور و پنداشت دیگران را بیان میکنیم. ولی در اینجا وقتی گندم از مواد غذایی اصلی مردم است، دیگر «به شمار میرود» به کار ندارد. باید بگوییم «است»
دیگر این که وقتی یک فهرست داریم، بهتر است بخشی از جمله را به بعد از فهرست نگذاریم. اول جمله را تمام کنیم و بعد فهرست را بیاوریم. در اینجا «استفاده میشوند» بعد از آن فهرست آمده است. خوب اول آن را بیاوریم بعد آن فهرست غذاها را.
«در میان» هم لازم نیست. همان «مردم» کافی است. کلمۀ «ترکیبات» هم لازم نیست. وقتی میگوییم در غذا استفاده میشود کافی است. «ترکیبات» برای وقتی است که مثلاً بگوییم «ترکیبات فلان غذا، اینها هستند...»
حالا که این قدر اصلاحات داشتیم، بگوییم که «بسیاری از غذاها» را هم میشود «غذاهای بسیاری» ساخت.
✅ حاصل ویرایش
گندم و مشتقات آن از مواد غذایی اصلی مردم است و در غذاهای بسیاری استفاده میشود مانند دَلدَه، حلوای سرخ، حلوای سفید، لیتی، نان ملیده، اوگره، آرد بِریو (بریان)، کشکو (کشکآب).
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 نکتههای نگارش
از «به شمار میرود» دست بردارید.
نویسندگان محترم، ویراستاران گرامی، شما را به جان همه عزیزانتان از عبارتهایی مثل «به شمار میرود» تا میتوانید پرهیز کنید.
خیلیها «به شمار میرود» را به جای «است» به کار میبرند. در حالی که بین اینها فرق مهمی است. «به شمار میرود» یعنی در باور و تصور مردم چنین است. مثلاً میگوییم «بابا فغانی شیرازی از پیشگامان مکتب هندی به شمار میرود.» و منظور این است که تصوّر و برداشت ادبا چنین است و ما به قضاوت آنان اکتفا کردهایم بدون این که خودمان قضاوت مطلقی داشته باشیم. ولی وقتی میگوییم
«دریاچۀ آبایستاده دو جزیرۀ کوچک دارد متشکل از دو جزیرۀ کوچک است که مکانی مناسب برای آشیانسازی، تخمگذاری و زاد و ولد پرندگان به شمار میرود.»
اینجا قضیه به باور و برداشت دیگران بستگی ندارد که بگوییم مثلاً مردم اینجا را محل تخمگذاری پرندگان به شمار آوردهاند. نه این قضیه مستقل از برداشت مردم حقیقت دارد. پس چرا نگوییم «است» و بگوییم «به شمار میرود»؟
دوستان نویسنده و ویراستار. پیشنهاد من این است که هر وقت «به شمار میرود» در کار بود، اول به جایش «است» بگذارید. اگر با «است» کارتان راه افتاد، بیخیال «به شمار میرود» شوید.
یک چیزی را هم بگویم. معمولاً «به شمار آوردن» را کسانی به کار میبرند که میخواهند ادیبانه و فاضلانه بنویسند. نه، خیلی طبیعی بنویسید. اصلاً در هنگام نوشتن فکر نکنید که چیزی مینویسید. فکر کنید که با کسی صحبت میکنید، ولی آن صحبت را به جای شفاهی، به صورت تحریری بیان میکنید.
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
از «به شمار میرود» دست بردارید.
نویسندگان محترم، ویراستاران گرامی، شما را به جان همه عزیزانتان از عبارتهایی مثل «به شمار میرود» تا میتوانید پرهیز کنید.
خیلیها «به شمار میرود» را به جای «است» به کار میبرند. در حالی که بین اینها فرق مهمی است. «به شمار میرود» یعنی در باور و تصور مردم چنین است. مثلاً میگوییم «بابا فغانی شیرازی از پیشگامان مکتب هندی به شمار میرود.» و منظور این است که تصوّر و برداشت ادبا چنین است و ما به قضاوت آنان اکتفا کردهایم بدون این که خودمان قضاوت مطلقی داشته باشیم. ولی وقتی میگوییم
«دریاچۀ آبایستاده دو جزیرۀ کوچک دارد متشکل از دو جزیرۀ کوچک است که مکانی مناسب برای آشیانسازی، تخمگذاری و زاد و ولد پرندگان به شمار میرود.»
اینجا قضیه به باور و برداشت دیگران بستگی ندارد که بگوییم مثلاً مردم اینجا را محل تخمگذاری پرندگان به شمار آوردهاند. نه این قضیه مستقل از برداشت مردم حقیقت دارد. پس چرا نگوییم «است» و بگوییم «به شمار میرود»؟
دوستان نویسنده و ویراستار. پیشنهاد من این است که هر وقت «به شمار میرود» در کار بود، اول به جایش «است» بگذارید. اگر با «است» کارتان راه افتاد، بیخیال «به شمار میرود» شوید.
یک چیزی را هم بگویم. معمولاً «به شمار آوردن» را کسانی به کار میبرند که میخواهند ادیبانه و فاضلانه بنویسند. نه، خیلی طبیعی بنویسید. اصلاً در هنگام نوشتن فکر نکنید که چیزی مینویسید. فکر کنید که با کسی صحبت میکنید، ولی آن صحبت را به جای شفاهی، به صورت تحریری بیان میکنید.
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 بازی
🔸محمدکاظم کاظمی
دخترم! مکن بازی، بازی اشکنک دارد
بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد
هم به زور خود برخیز، هم به پای خود بشتاب
رهروش نمیگویند هرکه رَورَوک دارد
از لباس جانت هم یک نفس مشو غافل
این لباس تو زنجیر، آن یکی سگک دارد
گفتهای «چرا زهرا تا سحر نمیخوابد؟»
این گناه زهرا نیست، بسترش خَسَک۱ دارد
گفتهای «چرا قربان پابرهنه میگردد،
کفش نو اگر دارد، اجمل و اَثَک دارد»
آری، از درشت و ریز هر که را دهد سهمی
آسمان دغلکار است، آسمان اَلَک دارد
آب ما و این مردم رهسپار یک جو نیست
اینیکی شکر دارد، آنیکی نمک دارد
خانهشان مرو هرگز، خانهشان پُر از لولوست
نانشان مخور هرگز، نانشان کپک دارد
▫️
کودکم ولی انگار خطّ من نمیخواند
او به حرف یک شاعر، روشن است شک دارد
میرود که با آنان طرح دوستی ریزد
میرود کند بازی، گرچه اشکنک دارد
آذر ۱۳۷۹
۱. خَسَک: ساس
#بازی
#شعر_کاظمی
#محمدکاظم_کاظمی
#روز_دختر
@asarkazemi
🔸محمدکاظم کاظمی
دخترم! مکن بازی، بازی اشکنک دارد
بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد
هم به زور خود برخیز، هم به پای خود بشتاب
رهروش نمیگویند هرکه رَورَوک دارد
از لباس جانت هم یک نفس مشو غافل
این لباس تو زنجیر، آن یکی سگک دارد
گفتهای «چرا زهرا تا سحر نمیخوابد؟»
این گناه زهرا نیست، بسترش خَسَک۱ دارد
گفتهای «چرا قربان پابرهنه میگردد،
کفش نو اگر دارد، اجمل و اَثَک دارد»
آری، از درشت و ریز هر که را دهد سهمی
آسمان دغلکار است، آسمان اَلَک دارد
آب ما و این مردم رهسپار یک جو نیست
اینیکی شکر دارد، آنیکی نمک دارد
خانهشان مرو هرگز، خانهشان پُر از لولوست
نانشان مخور هرگز، نانشان کپک دارد
▫️
کودکم ولی انگار خطّ من نمیخواند
او به حرف یک شاعر، روشن است شک دارد
میرود که با آنان طرح دوستی ریزد
میرود کند بازی، گرچه اشکنک دارد
آذر ۱۳۷۹
۱. خَسَک: ساس
#بازی
#شعر_کاظمی
#محمدکاظم_کاظمی
#روز_دختر
@asarkazemi
🔹 بازگشت
🔸 محمدکاظم کاظمی
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمدهبودم، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفرهای که تهیبود، بسته خواهدشد
و در حوالی شبهای عید، همسایه!
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه!
همان غریبه که قلّک نداشت، خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت
▫️
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده
منم که نانی اگر داشتم، از آجر بود
و سفرهام، که نبود، از گرسنگی پُر بود
به هرچه آینه، تصویری از شکست من است
به سنگسنگ بناها نشان دست من است
اگر به لطف و اگر قهر، میشناسندم
تمام مردم این شهر، میشناسندم
من ایستادم اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم اگر دهر ابنملجم شد
▫️
طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفرهام که تهی بود، بسته خواهد شد
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
▫️
چگونه باز نگردم، که سنگرم آنجاست
چگونه؟ آه، مزار برادرم آنجاست
چگونه باز نگردم، که مسجد و محراب
و تیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست
اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود
قیامبستن و الله اکبرم آنجاست
شکستهبالیام اینجا، شکستِ طاقت نیست
کرانهای که در آن خوب میپرم، آنجاست
مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم
مگیر خرده، که آن پای دیگرم آنجاست
▫️
شکسته میگذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بیشمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهید دادهام از دردتان خبر دارم
تو هم بهسان من از یک ستاره سر دیدی
پدر ندیدی و خاکستر پدر دیدی
تویی که کوچۀ غربت سپردهای با من
و نعش سوخته بر شانه بردهای با من
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم
▫️
اگر چه مزرع ما دانههای جو هم داشت
و چند بتّۀ مستوجب درو هم داشت
اگر چه تلخ شد آرامش همیشۀتان
اگر چه کودک من سنگ زد به شیشۀتان
اگر چه سیبی از این شاخه ناگهان گم شد
و مایۀ نگرانی برای مردم شد
اگر چه متّهم جرم مستند بودم
اگر چه لایق سنگینی لحد بودم
دم سفر مپسندید ناامید مرا
ولو دروغ، عزیزان! بحل کنید مرا
تمام آنچه ندارم، نهاده خواهم رفت
پیاده آمدهبودم، پیاده خواهم رفت
به این امام قسم، چیز دیگری نبرم
به غیر عکس حرم چیز دیگری نبرم
خدا زیاد کند اجر دین و دنیاتان
و مستجاب شود باقی دعاهاتان
همیشه قلّک فرزندهایتان پر باد
و نان دشمنتان ـ هر که هست ـ آجر باد
فروردین ۱۳۷۰
#شعر_کاظمی
#بازگشت
@asarkazemi
🔸 محمدکاظم کاظمی
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمدهبودم، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفرهای که تهیبود، بسته خواهدشد
و در حوالی شبهای عید، همسایه!
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه!
همان غریبه که قلّک نداشت، خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت
▫️
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده
منم که نانی اگر داشتم، از آجر بود
و سفرهام، که نبود، از گرسنگی پُر بود
به هرچه آینه، تصویری از شکست من است
به سنگسنگ بناها نشان دست من است
اگر به لطف و اگر قهر، میشناسندم
تمام مردم این شهر، میشناسندم
من ایستادم اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم اگر دهر ابنملجم شد
▫️
طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد
و سفرهام که تهی بود، بسته خواهد شد
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
▫️
چگونه باز نگردم، که سنگرم آنجاست
چگونه؟ آه، مزار برادرم آنجاست
چگونه باز نگردم، که مسجد و محراب
و تیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست
اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود
قیامبستن و الله اکبرم آنجاست
شکستهبالیام اینجا، شکستِ طاقت نیست
کرانهای که در آن خوب میپرم، آنجاست
مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم
مگیر خرده، که آن پای دیگرم آنجاست
▫️
شکسته میگذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بیشمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهید دادهام از دردتان خبر دارم
تو هم بهسان من از یک ستاره سر دیدی
پدر ندیدی و خاکستر پدر دیدی
تویی که کوچۀ غربت سپردهای با من
و نعش سوخته بر شانه بردهای با من
تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم
▫️
اگر چه مزرع ما دانههای جو هم داشت
و چند بتّۀ مستوجب درو هم داشت
اگر چه تلخ شد آرامش همیشۀتان
اگر چه کودک من سنگ زد به شیشۀتان
اگر چه سیبی از این شاخه ناگهان گم شد
و مایۀ نگرانی برای مردم شد
اگر چه متّهم جرم مستند بودم
اگر چه لایق سنگینی لحد بودم
دم سفر مپسندید ناامید مرا
ولو دروغ، عزیزان! بحل کنید مرا
تمام آنچه ندارم، نهاده خواهم رفت
پیاده آمدهبودم، پیاده خواهم رفت
به این امام قسم، چیز دیگری نبرم
به غیر عکس حرم چیز دیگری نبرم
خدا زیاد کند اجر دین و دنیاتان
و مستجاب شود باقی دعاهاتان
همیشه قلّک فرزندهایتان پر باد
و نان دشمنتان ـ هر که هست ـ آجر باد
فروردین ۱۳۷۰
#شعر_کاظمی
#بازگشت
@asarkazemi
🔹 نکتههای نگارش
«اذعان کرد» نگوییم. بگوییم «اعتراف کرد»، «پذیرفت» یا هر چیز دیگری که منظور ما را میرساند.
و بسیار کلمات دیگر را هم به همین قیاس به کار نبریم بهتر است. مثلاً «قس علیهذا»، «رطب و یابس»، «وسایط» و قس علیهذا.
خلاصه چیزی بنویسیم که در گفتار هم به کار میبریم. نوشتار، سایۀ گفتار است.
#نگارش
@asarkazemi
«اذعان کرد» نگوییم. بگوییم «اعتراف کرد»، «پذیرفت» یا هر چیز دیگری که منظور ما را میرساند.
و بسیار کلمات دیگر را هم به همین قیاس به کار نبریم بهتر است. مثلاً «قس علیهذا»، «رطب و یابس»، «وسایط» و قس علیهذا.
خلاصه چیزی بنویسیم که در گفتار هم به کار میبریم. نوشتار، سایۀ گفتار است.
#نگارش
@asarkazemi
آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 نکتههای نگارش «اذعان کرد» نگوییم. بگوییم «اعتراف کرد»، «پذیرفت» یا هر چیز دیگری که منظور ما را میرساند. و بسیار کلمات دیگر را هم به همین قیاس به کار نبریم بهتر است. مثلاً «قس علیهذا»، «رطب و یابس»، «وسایط» و قس علیهذا. خلاصه چیزی بنویسیم که در گفتار هم…
و همین طور است «اتخاذ».
مثلاً در این عبارت: «اتخاذ این روند بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیتهای موجود است.»
اینجا به راحتی میشود از این «اتخاذ» راحت شد. چطور؟ اصلاً دو سه کلمه را با هم قیچی میکنیم و هیچ اتفاق بدی هم نمیافتد: «این بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیتهای موجود است.»
مثلاً در این عبارت: «اتخاذ این روند بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیتهای موجود است.»
اینجا به راحتی میشود از این «اتخاذ» راحت شد. چطور؟ اصلاً دو سه کلمه را با هم قیچی میکنیم و هیچ اتفاق بدی هم نمیافتد: «این بهترین شیوه برای استفاده از تمام نیروها و ظرفیتهای موجود است.»
چرا ورد اینقدر بد است؟
هیچوقت فکر نمیکردم ورد تا این حد نرمافزار بدی باشد. یعنی قابلیتهای بالا و فراوانی دارد. ولی نقصهایی دارد که آدمیزاد را کلافه میکند.
ای همه کسانی که دستاندرکار کتاب هستید. از من به شما نصیحت، بروید به سراغ ایندیزاین. البته خود من هم در ایندیزاین کار میکنم ولی در هنگام آمادهکردن متن در ورد آنقدر کلافه میشوم که با خود میگویم اگر قرار بود صفحهآرایی هم اینجا باشد چه خاکی بر سرم میکردم؟
هیچوقت فکر نمیکردم ورد تا این حد نرمافزار بدی باشد. یعنی قابلیتهای بالا و فراوانی دارد. ولی نقصهایی دارد که آدمیزاد را کلافه میکند.
ای همه کسانی که دستاندرکار کتاب هستید. از من به شما نصیحت، بروید به سراغ ایندیزاین. البته خود من هم در ایندیزاین کار میکنم ولی در هنگام آمادهکردن متن در ورد آنقدر کلافه میشوم که با خود میگویم اگر قرار بود صفحهآرایی هم اینجا باشد چه خاکی بر سرم میکردم؟
سهگانههای نگارش
🔸 متن اصلی
هنوز ظهر نشده که خبر نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ میرسد.
🔻 نظر ویراستار
باید مراقب ایهامهای ناخواسته باشیم. در اینجا معلوم نیست که «خبر نزدیکشدن طالبان به شهر بلخ» به نویسنده رسیده است، یا «خبر نزدیک شدن طالبان، به شهر بلخ رسیده است» و البته من از قرائن میفهمم که اولی منظور است.
✅ حاصل ویرایش
هنوز ظهر نشده که از نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ، خبر میرسد.
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔸 متن اصلی
هنوز ظهر نشده که خبر نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ میرسد.
🔻 نظر ویراستار
باید مراقب ایهامهای ناخواسته باشیم. در اینجا معلوم نیست که «خبر نزدیکشدن طالبان به شهر بلخ» به نویسنده رسیده است، یا «خبر نزدیک شدن طالبان، به شهر بلخ رسیده است» و البته من از قرائن میفهمم که اولی منظور است.
✅ حاصل ویرایش
هنوز ظهر نشده که از نزدیک شدن طالبان به شهر بلخ، خبر میرسد.
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 گامی به پیش به سوی حذف خط تیره
سالهاست که علامت «ـ» یا خط تیره در نگارش فارسی رسم شده است. گاه برای جدا کردن ترکیبها به کار میرود مثل «سیاسی - اجتماعی»، گاه به جای «تا» در تاریخها به کار میرود مثل «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» و در بسیار موارد هم برای نشاندادن جملۀ معترضه. بسیاریها هم کاربرد این علامت افراط میکنند.
بعضی ویراستاران برآناند که باید خط تیره را از نگارش فارسی حذف کنیم. این سخن در ابتدا ناممکن مینماید ولی من به تدریج توانستهام به این عادت کنم که خط تیره به کار نبرم و راضی هستم.
من نمینویسم «سیاسی - اجتماعی» بلکه مینویسم «سیاسی اجتماعی» و هیچ مشکلی ایجاد نمیشود.
من نمینویسم «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» بلکه مینویسم «۱۳۴۵ تا ۱۳۸۵ ش» و این بهتر است.
در جملۀ معترضه نیز به جای خط تیره از یک جفت ویرگول استفاده میکنم، یا عبارت را طوری مینویسم که به جملۀ معترضه نیاز نباشد.
شما هم تمرین کنید. سخت نیست.
#نگارش
#خط_تیره
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
سالهاست که علامت «ـ» یا خط تیره در نگارش فارسی رسم شده است. گاه برای جدا کردن ترکیبها به کار میرود مثل «سیاسی - اجتماعی»، گاه به جای «تا» در تاریخها به کار میرود مثل «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» و در بسیار موارد هم برای نشاندادن جملۀ معترضه. بسیاریها هم کاربرد این علامت افراط میکنند.
بعضی ویراستاران برآناند که باید خط تیره را از نگارش فارسی حذف کنیم. این سخن در ابتدا ناممکن مینماید ولی من به تدریج توانستهام به این عادت کنم که خط تیره به کار نبرم و راضی هستم.
من نمینویسم «سیاسی - اجتماعی» بلکه مینویسم «سیاسی اجتماعی» و هیچ مشکلی ایجاد نمیشود.
من نمینویسم «۱۳۴۵ - ۱۳۸۵ ش» بلکه مینویسم «۱۳۴۵ تا ۱۳۸۵ ش» و این بهتر است.
در جملۀ معترضه نیز به جای خط تیره از یک جفت ویرگول استفاده میکنم، یا عبارت را طوری مینویسم که به جملۀ معترضه نیاز نباشد.
شما هم تمرین کنید. سخت نیست.
#نگارش
#خط_تیره
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
Khat Tireh-Haydari Sani.pdf
633.2 KB
🔹 دور خط تیره را خط بکشیم
مقالهای از آقای سید حمید حیدری ثانی، سرویراستار گروه ویراستاران حرفهای پارس
یکی از انگیزههای من در حذف تدریجی خط تیره، خواندن این مقاله بوده است.
مقالهای از آقای سید حمید حیدری ثانی، سرویراستار گروه ویراستاران حرفهای پارس
یکی از انگیزههای من در حذف تدریجی خط تیره، خواندن این مقاله بوده است.
🔹 غدیر
🔸محمدکاظم کاظمی
ای بشر! خانه نهادی و نگفتی خام است
کفر کردی و نگفتی که چه در فرجام است
چشم بستی و ندیدی که در آن یومِ شگفت
چه پدید آمد از این پرده بر این قومِ شگفت
▫️
ترسِ جان پشت درِ مکه مسلمانت کرد
نعمتی آمد و آمادۀ طغیانت کرد
پس از آن پیشرو بلهوسان دیدیمت
پشت پیراهن خونین کسان دیدیمت
هُبلی گشته، به صحرای حجاز استاده
مست و مخمور به محراب نماز استاده
راهزن با طبق زر چه کند؟ آن کردی
گلّه با سبزۀ نوبر چه کند؟ آن کردی
▫️
چه توان کرد فراموشی گُل در گِل را؟
دین کامل شده و مردم ناکامل را
غول گرمازده را چشمه و مرداب یکی است
کور بینا شده را گوهر و شبتاب یکی است
شِعب نادیده دگر اصل و بدل نشناسد
بدر نشناسد و صفّین و جمل نشناسد
شعب نادیده چه داند که مسلمانی چیست؟
فرق تیغ علوی با زر سفیانی چیست
▫️
کفر کردی بشر! این عید مبارک بادت
پس از آن، دوزخ جاوید مبارک بادت
از چنین جاه و حشم، شیر شتر نیکتر است
سوسمار از شکم و کیسۀ پُر نیکتر است
ای بشر! عهدِ حجر باز نصیبت بادا
مارهایی همه کر، باز نصیبت بادا
تا از این پس نرود گفتۀ پیر از یادت
آفتابی که برآمد به غدیر از یادت
اردیبهشت ۱۳۷۶
#شعر_کاظمی
#غدیر
@asarkazemi
🔸محمدکاظم کاظمی
ای بشر! خانه نهادی و نگفتی خام است
کفر کردی و نگفتی که چه در فرجام است
چشم بستی و ندیدی که در آن یومِ شگفت
چه پدید آمد از این پرده بر این قومِ شگفت
▫️
ترسِ جان پشت درِ مکه مسلمانت کرد
نعمتی آمد و آمادۀ طغیانت کرد
پس از آن پیشرو بلهوسان دیدیمت
پشت پیراهن خونین کسان دیدیمت
هُبلی گشته، به صحرای حجاز استاده
مست و مخمور به محراب نماز استاده
راهزن با طبق زر چه کند؟ آن کردی
گلّه با سبزۀ نوبر چه کند؟ آن کردی
▫️
چه توان کرد فراموشی گُل در گِل را؟
دین کامل شده و مردم ناکامل را
غول گرمازده را چشمه و مرداب یکی است
کور بینا شده را گوهر و شبتاب یکی است
شِعب نادیده دگر اصل و بدل نشناسد
بدر نشناسد و صفّین و جمل نشناسد
شعب نادیده چه داند که مسلمانی چیست؟
فرق تیغ علوی با زر سفیانی چیست
▫️
کفر کردی بشر! این عید مبارک بادت
پس از آن، دوزخ جاوید مبارک بادت
از چنین جاه و حشم، شیر شتر نیکتر است
سوسمار از شکم و کیسۀ پُر نیکتر است
ای بشر! عهدِ حجر باز نصیبت بادا
مارهایی همه کر، باز نصیبت بادا
تا از این پس نرود گفتۀ پیر از یادت
آفتابی که برآمد به غدیر از یادت
اردیبهشت ۱۳۷۶
#شعر_کاظمی
#غدیر
@asarkazemi