Forwarded from پاسخ به اسلامگرایان
💥پاسخ به مالهکشی شیعیان در باب نوره کشیدن حسین در کربلا
پیش از این در اینجا و اینجا و اینجا مستندات تاریخی نوره کشیدن حسین در شب عاشورا را بیان کردیم. حال در ادامه به نقد و بررسی توجیه و ادعای اسلامگرایان در باب این موضوع خواهیم پرداخت:
#متن_ادعا:
عاشورای محرم سال ۶۱ هجری مصادف با روز چهارشنبه است و از آنجایی که بر طبق روایات متعدد، نوره کشیدن در روز چهارشنبه مکروه است، محال است امام حسین در این روز نوره کشیده باشد! فلذا کلیه اسناد تاریخی دال بر این موضوع، جعلی و بی اعتبار است!
#پاسخ:
➖اولاً این ادعا که روز عاشورا دقیقاً مصادف با روز چهارشنبه بوده است دروغی بیش نیست!
چنانکه حتی در سایت رسمی حوزه علمیه نیز خلاف این ادعای مالهکشان ذکر شده است:
روز عاشورای سال شصت و یکم هجری، برابر با روز دوشنبه بیستم مهرماه سال پنجاه و نه شمسی (20/7/59) بوده است.
➖ثانیاً حتی روایات و اقوال علما نیز در ضدیت با این مالهکشی ناشیانه است! به عنوان مثال:
۱) زينب (خواهر حسین): «يا محمداه! دخترانت اسير وفرزندانت كشته شدند و باد صبا خاكها را بر آن بدنها مىپاشد. اين حسين توست كه سرش را از قفا بريدند و عمامه و رداى او را به غارت بردند. پدرم فداى آن كسى باد كه ظهر روز دوشنبه ، لشكرش را قتل وغارت كردند.
منبع: ترجمه اللهوف؛ صفحه ۱۶۱
۲) شیخ طوسی: وقبض عليهالسلام قتيلا بكربلاء من ارض العراق يوم الاثنين
ترجمه: حسین در کربلا که از در سرزمین عراق است در روز دوشنبه کشته شد.
منبع: تهذیب الأحکام؛ جلد۶، صفحه۴۱
۳) شیخ کلینی: قَتَلَتْهُ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ بِكَرْبَلَاءَ- يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ
ترجمه: حسین را عمر بن سعد در کربلا و در روز دوشنبه به قتل رساند.
منبع: الکافی؛ جلد۱، صفحه ۴۶۳
➖ثالثاً حتی اگر بپذیریم عاشورای سال ۶۱ هجری مصادف با چهارشنبه بود، باز هم به لحاظ منطقی نمیتوان ادعا کرد که حسین بن علی محال است دست به عمل مکروه زده باشد و در چنین روزی نوره کشیده باشد! چرا که اعتقاد به عصمت حسین صرفاً از نگر «درون دینی» قابل پذیرش است و به لحاظ عقلی و تاریخی فاقد اعتبار است. بلکه دلایل متقن تاریخی ثابت میکند که حتی پیامبر اسلام نیز معصوم نبود (یک نمونه را از اینجا بخوانید)، چه رسد به نوهاش حسین که در فحاشی رکیک هم ید طولایی داشت! (یک نمونه را از اینجا بخوانید)
✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
پیش از این در اینجا و اینجا و اینجا مستندات تاریخی نوره کشیدن حسین در شب عاشورا را بیان کردیم. حال در ادامه به نقد و بررسی توجیه و ادعای اسلامگرایان در باب این موضوع خواهیم پرداخت:
#متن_ادعا:
عاشورای محرم سال ۶۱ هجری مصادف با روز چهارشنبه است و از آنجایی که بر طبق روایات متعدد، نوره کشیدن در روز چهارشنبه مکروه است، محال است امام حسین در این روز نوره کشیده باشد! فلذا کلیه اسناد تاریخی دال بر این موضوع، جعلی و بی اعتبار است!
#پاسخ:
➖اولاً این ادعا که روز عاشورا دقیقاً مصادف با روز چهارشنبه بوده است دروغی بیش نیست!
چنانکه حتی در سایت رسمی حوزه علمیه نیز خلاف این ادعای مالهکشان ذکر شده است:
روز عاشورای سال شصت و یکم هجری، برابر با روز دوشنبه بیستم مهرماه سال پنجاه و نه شمسی (20/7/59) بوده است.
➖ثانیاً حتی روایات و اقوال علما نیز در ضدیت با این مالهکشی ناشیانه است! به عنوان مثال:
۱) زينب (خواهر حسین): «يا محمداه! دخترانت اسير وفرزندانت كشته شدند و باد صبا خاكها را بر آن بدنها مىپاشد. اين حسين توست كه سرش را از قفا بريدند و عمامه و رداى او را به غارت بردند. پدرم فداى آن كسى باد كه ظهر روز دوشنبه ، لشكرش را قتل وغارت كردند.
منبع: ترجمه اللهوف؛ صفحه ۱۶۱
۲) شیخ طوسی: وقبض عليهالسلام قتيلا بكربلاء من ارض العراق يوم الاثنين
ترجمه: حسین در کربلا که از در سرزمین عراق است در روز دوشنبه کشته شد.
منبع: تهذیب الأحکام؛ جلد۶، صفحه۴۱
۳) شیخ کلینی: قَتَلَتْهُ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ بِكَرْبَلَاءَ- يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ
ترجمه: حسین را عمر بن سعد در کربلا و در روز دوشنبه به قتل رساند.
منبع: الکافی؛ جلد۱، صفحه ۴۶۳
➖ثالثاً حتی اگر بپذیریم عاشورای سال ۶۱ هجری مصادف با چهارشنبه بود، باز هم به لحاظ منطقی نمیتوان ادعا کرد که حسین بن علی محال است دست به عمل مکروه زده باشد و در چنین روزی نوره کشیده باشد! چرا که اعتقاد به عصمت حسین صرفاً از نگر «درون دینی» قابل پذیرش است و به لحاظ عقلی و تاریخی فاقد اعتبار است. بلکه دلایل متقن تاریخی ثابت میکند که حتی پیامبر اسلام نیز معصوم نبود (یک نمونه را از اینجا بخوانید)، چه رسد به نوهاش حسین که در فحاشی رکیک هم ید طولایی داشت! (یک نمونه را از اینجا بخوانید)
✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
@sokhanranihaa - عبدالحمید ضیایی - گسترشِ خرافات در فرهنگ عاشورا…
@sokhanranihaa
🔴 تحریف زندگانی حسین ابن علی و فلسفه و حقایق تاریخ عاشورا
🔹 سخنران: دکتر عبدالحمید ضیایی (دکترای مطالعات عرفان/ شاعر و پژوهشگر فلسفه)
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🔹 سخنران: دکتر عبدالحمید ضیایی (دکترای مطالعات عرفان/ شاعر و پژوهشگر فلسفه)
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
امام_حسین_یک_آزاد_مرد_یا_یک_راهزن.pdf
965.2 KB
نام مقاله:
امام حسين مردى آزاده يا راهزن و دزد
كارى از تيم مديريت كانالها و سايت نقد اسلام
اين مقاله زيبا را با دوستان و اعضاى خانواده تان به اشتراك بگذاريد
@naghde_eslamm
امام حسين مردى آزاده يا راهزن و دزد
كارى از تيم مديريت كانالها و سايت نقد اسلام
اين مقاله زيبا را با دوستان و اعضاى خانواده تان به اشتراك بگذاريد
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
telegram-cloud-document-1-5082448231166640210.pdf
1.4 MB
▪️دفاع آخوندهاى شياد از يك شارلاتان به نام مختار ثقفى و رسوا كردن آخوندها
١) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى در پى دستگيرى حسين و تحويل او به خليفه بود؟؟
٢) آيا ميدانستيد كه علماى شيعه مختار ثقفى را آدمى دروغگو و فاسد ميدانستند؟
٣) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى قائل به امامت محمد بن حنفيه بود و ميخواست از امام حسين براى او بيعت بگيرد؟؟
٤) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى اولين پايه گذارد مذهب شيعه كيسائيه در ايران به امامت محمد بن حنفيه بود؟
فايلها و مقالات كانال تخصصى نقد اسلام را با دوستان و اعضاى محترم خانواده تان به اشتراك بگذاريد و در راه زدودن جهل و خرافات قدمى برداريد.
@naghde_eslamm
١) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى در پى دستگيرى حسين و تحويل او به خليفه بود؟؟
٢) آيا ميدانستيد كه علماى شيعه مختار ثقفى را آدمى دروغگو و فاسد ميدانستند؟
٣) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى قائل به امامت محمد بن حنفيه بود و ميخواست از امام حسين براى او بيعت بگيرد؟؟
٤) آيا ميدانستيد كه مختار ثقفى اولين پايه گذارد مذهب شيعه كيسائيه در ايران به امامت محمد بن حنفيه بود؟
فايلها و مقالات كانال تخصصى نقد اسلام را با دوستان و اعضاى محترم خانواده تان به اشتراك بگذاريد و در راه زدودن جهل و خرافات قدمى برداريد.
@naghde_eslamm
📌 اهمیت استدلال در نگاه انسان مدرن
📜 شما در تاریخ بارها خواندهاید - و ما بارها خواندهایم - که پیامبر فرمودهاند: ای مردم! اگر من بگویم پشت این تپه فلان چیز هست، از من قبول میکنید یا نه؟ مردم گفتند: بله. پیامبر فرمودند: آیا من تاکنون دروغی به شما گفتهام؟گفتند: نخیر، دروغ نگفتهای. بعد حضرت گفتند: حال اگر من به شما بگویم قیامت و غیره وجود دارد، شما قبول میکنید؟ گفتند: بله، میپذیریم و قبول میکنیم.
🖋 اگر یک انسان استدلالگرای امروزی آنجا بود، دستش را بلند میکرد و میگفت: یا رسولالله! (یا میگفت: یا محمد بن عبدالله! چون چنین شخصی هنوز ایشان را رسول خدا نمیداند) اینکه کسی تا الان دروغ نگفته است، اثبات نمیکند که از این به بعد هم دروغ نمیگوید.
✨ چرا؟ چون اولین دروغ هر کس، اولین دروغ اوست. این قضیه که دیگر توتولوژیک است؛ این گزاره که «اولین دروغ هر کس، اولین دروغ آن کس است» تحلیلی است. یعنی قبل از آن تا به حال دروغ نگفته بوده است.
✨ پس، از دروغنگفتنهای قبلی نمیتوان نتيجه گرفت که از این به بعد هم دروغ نمیگوید. چرا؟ چون اگر از دروغنگفتنهای قبلی بتوان نتیجه گرفت که شخص دیگر دروغ نمیگوید، در این صورت هیچکس اولین دروغ عمرش را نمیتواند بگوید و اگر هیچکس نتوانست اولین دروغ عمرش را بگوید، دومین دروغ عمرش را هم نمیتواند بگوید؛ چون دومین دروغ باید بعد از اولین دروغ باشد. و به همین ترتیب سومین دروغ عمرش را هم نمیتواند بگوید؛ پس هیچکس نباید در عالم باشد که دروغ بگوید!
✨ اما بالأخره هرکس یکبار اولین دروغش را میگوید و آن باری که اولین دروغش را میگوید اولین دروغش را گفته است؛ یعنی قبلش هر چه میگفته، راست میگفته است. پس از راستگفتنهای قبلی منطقاً نمیتوان راستگفتن فعلی را نتیجه گرفت.
❗️بنابراین اگر یک فرد استدلالگرا از زمانه ما در آن جریان صدر اسلام بود، میگفت: یا رسولالله! من به لحاظ اخلاقی بسیار به شما علاقهمندم و بسیار به شما ارادت دارم، اما اینکه ارادت قلبی و عاطفی و اخلاقی به شما دارم، غیر از این است که در این استدلال نقص نمیبینم. این استدلال به نظر عقل قاصر بنده نقص دارد...
❌ دیگر یک پیامبر امروزی نمیتواند با مردم به همان نحوی مواجه شود که یک پیامبر دوهزارسال پیش مواجه میشد. واقعاً مردم آن زمان با روش بسیار ساده و بسیطی نتایج خودشان را اخذ میکردند و میرفتند، ولی امروزه اینطور نیست.
🔰 استاد ملکیان، ایمان و تعقل، صفحات 288 تا 290
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📜 شما در تاریخ بارها خواندهاید - و ما بارها خواندهایم - که پیامبر فرمودهاند: ای مردم! اگر من بگویم پشت این تپه فلان چیز هست، از من قبول میکنید یا نه؟ مردم گفتند: بله. پیامبر فرمودند: آیا من تاکنون دروغی به شما گفتهام؟گفتند: نخیر، دروغ نگفتهای. بعد حضرت گفتند: حال اگر من به شما بگویم قیامت و غیره وجود دارد، شما قبول میکنید؟ گفتند: بله، میپذیریم و قبول میکنیم.
🖋 اگر یک انسان استدلالگرای امروزی آنجا بود، دستش را بلند میکرد و میگفت: یا رسولالله! (یا میگفت: یا محمد بن عبدالله! چون چنین شخصی هنوز ایشان را رسول خدا نمیداند) اینکه کسی تا الان دروغ نگفته است، اثبات نمیکند که از این به بعد هم دروغ نمیگوید.
✨ چرا؟ چون اولین دروغ هر کس، اولین دروغ اوست. این قضیه که دیگر توتولوژیک است؛ این گزاره که «اولین دروغ هر کس، اولین دروغ آن کس است» تحلیلی است. یعنی قبل از آن تا به حال دروغ نگفته بوده است.
✨ پس، از دروغنگفتنهای قبلی نمیتوان نتيجه گرفت که از این به بعد هم دروغ نمیگوید. چرا؟ چون اگر از دروغنگفتنهای قبلی بتوان نتیجه گرفت که شخص دیگر دروغ نمیگوید، در این صورت هیچکس اولین دروغ عمرش را نمیتواند بگوید و اگر هیچکس نتوانست اولین دروغ عمرش را بگوید، دومین دروغ عمرش را هم نمیتواند بگوید؛ چون دومین دروغ باید بعد از اولین دروغ باشد. و به همین ترتیب سومین دروغ عمرش را هم نمیتواند بگوید؛ پس هیچکس نباید در عالم باشد که دروغ بگوید!
✨ اما بالأخره هرکس یکبار اولین دروغش را میگوید و آن باری که اولین دروغش را میگوید اولین دروغش را گفته است؛ یعنی قبلش هر چه میگفته، راست میگفته است. پس از راستگفتنهای قبلی منطقاً نمیتوان راستگفتن فعلی را نتیجه گرفت.
❗️بنابراین اگر یک فرد استدلالگرا از زمانه ما در آن جریان صدر اسلام بود، میگفت: یا رسولالله! من به لحاظ اخلاقی بسیار به شما علاقهمندم و بسیار به شما ارادت دارم، اما اینکه ارادت قلبی و عاطفی و اخلاقی به شما دارم، غیر از این است که در این استدلال نقص نمیبینم. این استدلال به نظر عقل قاصر بنده نقص دارد...
❌ دیگر یک پیامبر امروزی نمیتواند با مردم به همان نحوی مواجه شود که یک پیامبر دوهزارسال پیش مواجه میشد. واقعاً مردم آن زمان با روش بسیار ساده و بسیطی نتایج خودشان را اخذ میکردند و میرفتند، ولی امروزه اینطور نیست.
🔰 استاد ملکیان، ایمان و تعقل، صفحات 288 تا 290
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 اشرف مخلوقات یا اشرف موجودات؟
✨ در انسانگرایی (اومانیسم) و سکولاریسم، بهمعنای مطلق کلمه انسان اشرف موجودات است؛ در اومانیسم "انسان" شأن خدایی پیدا میکند. در اومانیسم همهچیز در خدمت انسان است و در پرتوی وجود و نیاز انسان ارزش پیدا میکند.
✨ علیرغم ادعاهای مسلمانان که انسان را در مکتب اسلام اشرف مخلوقات عنوان میکنند در هیچیک از آیات قرآن انسان اشرف مخلوقات معرفی نشده است بلکه حتی در آیهی 70 سوره اسراء میخوانیم که: "و انسان را بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم." قرآن گفته است انسان را بر "بسیاری" و نه "همه" مخلوقات خود برتری دادیم.
✨ و خود سکولاریسم هم بحث گستردهای دارد اما بهطور کلی و در سادهترین تعریف، سکولاریسم یعنی جدایی نهاد دین از نهاد سیاست؛ که خود این تفکر نشأتگرفته از عصر روشنگری است و با مفهوم اومانیسم رابطهی تنگاتنگی دارد.
✨ تا پیش از عصر روشنگری در اروپا اصالت با خدا بود، تمام بشر بندگان خدا محسوب میشدند و در مقابل احکام الهی اراده و اختیار انسانها ارزشی نداشت. اما بعد از رنسانس جنبش اومانیسم (انسانگرایی) در صدد بازگرداندن اراده و آزادی به انسان بود. در این مکتب برخلاف قرون وسطی اصالت با انسان است و بالاترین ارزش سرشت و نفس انسانی است.
یعنی بهنوعی انسانگرایی در مقابل خداگرایی قرار میگیرد.
✨ در این نگرش خدا و فرامین او و چیزهای دیگری که آزادی و اختیار انسان را نقض میکند کنار گذاشته میشوند و قوانین مدنی بر اساس حقوق انسانی تبیین میشود، برخلاف قرون وسطی که قوانین بر اساس احکام الهی تبیین میشد.
✨ پس ما این دو جریان را در دل عصر روشنگری داریم و حتی میتوانیم سکولاریسم را در ادامهی اومانیسم در نظر بگیریم.
✅ بنابراین اکثر مکاتب سکولار بر پایهی انسانگرایی تبیین شدهاند؛ لذا در این مکاتب جان و آزادی و اختیار انسان باارزشترین و تعیینکنندهترین متغییر است.
❌ و در اسلام همانند سایر مکاتب الهی اصالت با خدا و قوانین الهی است. ارزش جان انسانها در چهارچوب این قوانین تعیین میشود. بهطور مثال جان و مال کافر (غیر مسلمان) در دارالحرب برای مسلمان حلال است یا جان یک انسان فقط بهخاطر تغییر اندیشهاش گرفته میشود (ارتداد) و... . یعنی در مکاتب الهی از آنجا که اصالت با خداست اگر ارزشی برای جان انسان هم عنوان میشود فقط در چهارچوب قوانین و فرامین الهی است یعنی عملاً ارزش جان انسانها بستگی به تبعیت از فرامین الهی دارد.
⁉️ حالا این پرسش مهم مطرح میشود که در مکاتب الهی مانند اسلام انسان ذاتاً دارای کرامت و شرافت است یا در مکاتب سکولاری مانند اومانیسم؟ به اندازهی یک عمر دروغ گفتهاند که در اسلام انسان اشرف مخلوقات است! حقیقت این است که در مکاتب سکولار انسان اشرف موجودات است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ در انسانگرایی (اومانیسم) و سکولاریسم، بهمعنای مطلق کلمه انسان اشرف موجودات است؛ در اومانیسم "انسان" شأن خدایی پیدا میکند. در اومانیسم همهچیز در خدمت انسان است و در پرتوی وجود و نیاز انسان ارزش پیدا میکند.
✨ علیرغم ادعاهای مسلمانان که انسان را در مکتب اسلام اشرف مخلوقات عنوان میکنند در هیچیک از آیات قرآن انسان اشرف مخلوقات معرفی نشده است بلکه حتی در آیهی 70 سوره اسراء میخوانیم که: "و انسان را بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم." قرآن گفته است انسان را بر "بسیاری" و نه "همه" مخلوقات خود برتری دادیم.
✨ و خود سکولاریسم هم بحث گستردهای دارد اما بهطور کلی و در سادهترین تعریف، سکولاریسم یعنی جدایی نهاد دین از نهاد سیاست؛ که خود این تفکر نشأتگرفته از عصر روشنگری است و با مفهوم اومانیسم رابطهی تنگاتنگی دارد.
✨ تا پیش از عصر روشنگری در اروپا اصالت با خدا بود، تمام بشر بندگان خدا محسوب میشدند و در مقابل احکام الهی اراده و اختیار انسانها ارزشی نداشت. اما بعد از رنسانس جنبش اومانیسم (انسانگرایی) در صدد بازگرداندن اراده و آزادی به انسان بود. در این مکتب برخلاف قرون وسطی اصالت با انسان است و بالاترین ارزش سرشت و نفس انسانی است.
یعنی بهنوعی انسانگرایی در مقابل خداگرایی قرار میگیرد.
✨ در این نگرش خدا و فرامین او و چیزهای دیگری که آزادی و اختیار انسان را نقض میکند کنار گذاشته میشوند و قوانین مدنی بر اساس حقوق انسانی تبیین میشود، برخلاف قرون وسطی که قوانین بر اساس احکام الهی تبیین میشد.
✨ پس ما این دو جریان را در دل عصر روشنگری داریم و حتی میتوانیم سکولاریسم را در ادامهی اومانیسم در نظر بگیریم.
✅ بنابراین اکثر مکاتب سکولار بر پایهی انسانگرایی تبیین شدهاند؛ لذا در این مکاتب جان و آزادی و اختیار انسان باارزشترین و تعیینکنندهترین متغییر است.
❌ و در اسلام همانند سایر مکاتب الهی اصالت با خدا و قوانین الهی است. ارزش جان انسانها در چهارچوب این قوانین تعیین میشود. بهطور مثال جان و مال کافر (غیر مسلمان) در دارالحرب برای مسلمان حلال است یا جان یک انسان فقط بهخاطر تغییر اندیشهاش گرفته میشود (ارتداد) و... . یعنی در مکاتب الهی از آنجا که اصالت با خداست اگر ارزشی برای جان انسان هم عنوان میشود فقط در چهارچوب قوانین و فرامین الهی است یعنی عملاً ارزش جان انسانها بستگی به تبعیت از فرامین الهی دارد.
⁉️ حالا این پرسش مهم مطرح میشود که در مکاتب الهی مانند اسلام انسان ذاتاً دارای کرامت و شرافت است یا در مکاتب سکولاری مانند اومانیسم؟ به اندازهی یک عمر دروغ گفتهاند که در اسلام انسان اشرف مخلوقات است! حقیقت این است که در مکاتب سکولار انسان اشرف موجودات است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
⁉️ چرا ما در طول تاریخ به معنی واقعی کلمه حزب نداشتیم؟
✨ ما در طول تاریخ هیچوقت زیرساختهای دموکراسی را نداشهایم.
✨ دموکراسی یک مسأله از پایین به بالاست نه از بالا به پایین؛ یعنی تودهها خواستشان را به حکومت تحمیل میکنند وگرنه هیچ حکومتی خود-خواسته تن به دموکراسی نمیدهد.
✨ حالا یک جایی مثل اروپای غربی، رنسانس را تجربه کرده، عصر روشنگری را تجربه کرده، از طرفی انقلاب صنعتی و صنعتیشدن را تجربه کرده، رفتن به سمت سرمایهداری از فئودالی را تجربه کرده و مجموع اینها موجب شده سندیکاها، اتحادیهها و احزاب مستقل تشکیل بشوند.
✨ ولی در جامعه ما عملاً هیچکدام از این مسیرها طی نشده است. حتی توسعه ما هم از بالا به پایین با زحمات پهلوی بود. توده مردم درکی از توسعه نداشتند، درکی از صنعتیشدن، درکی از اتحادیه، سندیکا و... نداشتند.
✨ برای همین ما هیچوقت تشکیل احزاب واقعی و مستقل را تجربه نکردهایم (البته بهغیر از حزب توده، که آن هم مستقل نبوده و وابسته شوروی بوده است).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ ما در طول تاریخ هیچوقت زیرساختهای دموکراسی را نداشهایم.
✨ دموکراسی یک مسأله از پایین به بالاست نه از بالا به پایین؛ یعنی تودهها خواستشان را به حکومت تحمیل میکنند وگرنه هیچ حکومتی خود-خواسته تن به دموکراسی نمیدهد.
✨ حالا یک جایی مثل اروپای غربی، رنسانس را تجربه کرده، عصر روشنگری را تجربه کرده، از طرفی انقلاب صنعتی و صنعتیشدن را تجربه کرده، رفتن به سمت سرمایهداری از فئودالی را تجربه کرده و مجموع اینها موجب شده سندیکاها، اتحادیهها و احزاب مستقل تشکیل بشوند.
✨ ولی در جامعه ما عملاً هیچکدام از این مسیرها طی نشده است. حتی توسعه ما هم از بالا به پایین با زحمات پهلوی بود. توده مردم درکی از توسعه نداشتند، درکی از صنعتیشدن، درکی از اتحادیه، سندیکا و... نداشتند.
✨ برای همین ما هیچوقت تشکیل احزاب واقعی و مستقل را تجربه نکردهایم (البته بهغیر از حزب توده، که آن هم مستقل نبوده و وابسته شوروی بوده است).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت اول)
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ همه تئوریهای فعلی ابتدا به شکل فرضیهای جهت توصیف پدیدههای قابل مشاهده درآمدهاند؛ بعد از اینکه توانستند بهترین مدل را با پیشبینی و طرح آزمایش بیان کنند به تئوری مبدل میشوند و در علم به بالاترین سطح تأیید میرسند.
✨ تئوریها خود همان فرضیه اولیه هستند که طبیعتاً هر زمانی میتوانند رد شوند در صورت وجود یک تئوری قویتر. این باعث دقیقبودن علم میشود و نقطه ضعف آن نیست. شما هر چقدر بیشتر بدانید که نمیدانید و هر چقدر بیشتر نقاط ضعف خود را بدانید کمتر گمراه خواهید شد و این دقت علم است.
📌 تعریف مختصر فرگشت:
✨ نظریه فرگشت در سال 1859 توسط چارلز داروین ارائه شد. داروین در ابتدا میدانست که چه کنایهها و چه بحثهایی را قرار است تحمل کند؛ بنابراین برای توضیح نظریه خود یک کتاب کامل به نام ″منشأ گونهها″ نوشت و بهطور کامل نظریه خود را شرح داد و حتی چالشهای نظریه خود را نیز مطرح کرد.
✨ خیلی از مردم نمیدانند نظریه نسبیت چیست، یا از کوانتوم اطلاعاتی ندارند ولی چرا مردم عامی یکسره ایرادگیر و ردکننده فرگشت هستند؟ زیرا 1. این نظریه بسیار پیچیده است و 2. مردم عادی علاقه به واقعیت ندارند.
✨ شروع فرگشت در سطح مولکولی و دیانای است. ترکیباتی که نوکلئوتیدها میسازند در دیانای قرار میگیرد. تعدادی از نوکلئوتیدها کنار هم ژن را تشکیل میدهند. ژنها ویژگیهای ظاهری و درونی موجودات را تعیین میکنند.
✨ فرگشت به این شکل اتفاق میافتد که یک تغییر در ژن پدید میآید، سپس آن ویژگی در آزمون قرار میگیرد و یا به نسل بعد منتقل میشود یا نمیشود (به دلیل انقراض). این فرآیند یک فرآیند بسیار زمانبر است و میلیونها سال برای یک تغییر ساده به طول میانجامد.
✨ جهش ژنتیکی تغییرات در دیانای است؛ جهش به شکل کور اتفاق میافتد؛ یعنی زرافه به این دلیل که تلاش کرده گردن خود را بکشد گردندراز نشده بلکه آن دسته از زرافههایی که گردن درازتری داشتند موفقتر بودهاند و در نتیجه این جهش به نسل بعد منتقل شده و گردن آنها دراز شده است. نمونه یک جهش مقاومت باکتریها نسبت به آنتیبیوتیکها است. ( ادامه دارد...)
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ همه تئوریهای فعلی ابتدا به شکل فرضیهای جهت توصیف پدیدههای قابل مشاهده درآمدهاند؛ بعد از اینکه توانستند بهترین مدل را با پیشبینی و طرح آزمایش بیان کنند به تئوری مبدل میشوند و در علم به بالاترین سطح تأیید میرسند.
✨ تئوریها خود همان فرضیه اولیه هستند که طبیعتاً هر زمانی میتوانند رد شوند در صورت وجود یک تئوری قویتر. این باعث دقیقبودن علم میشود و نقطه ضعف آن نیست. شما هر چقدر بیشتر بدانید که نمیدانید و هر چقدر بیشتر نقاط ضعف خود را بدانید کمتر گمراه خواهید شد و این دقت علم است.
📌 تعریف مختصر فرگشت:
✨ نظریه فرگشت در سال 1859 توسط چارلز داروین ارائه شد. داروین در ابتدا میدانست که چه کنایهها و چه بحثهایی را قرار است تحمل کند؛ بنابراین برای توضیح نظریه خود یک کتاب کامل به نام ″منشأ گونهها″ نوشت و بهطور کامل نظریه خود را شرح داد و حتی چالشهای نظریه خود را نیز مطرح کرد.
✨ خیلی از مردم نمیدانند نظریه نسبیت چیست، یا از کوانتوم اطلاعاتی ندارند ولی چرا مردم عامی یکسره ایرادگیر و ردکننده فرگشت هستند؟ زیرا 1. این نظریه بسیار پیچیده است و 2. مردم عادی علاقه به واقعیت ندارند.
✨ شروع فرگشت در سطح مولکولی و دیانای است. ترکیباتی که نوکلئوتیدها میسازند در دیانای قرار میگیرد. تعدادی از نوکلئوتیدها کنار هم ژن را تشکیل میدهند. ژنها ویژگیهای ظاهری و درونی موجودات را تعیین میکنند.
✨ فرگشت به این شکل اتفاق میافتد که یک تغییر در ژن پدید میآید، سپس آن ویژگی در آزمون قرار میگیرد و یا به نسل بعد منتقل میشود یا نمیشود (به دلیل انقراض). این فرآیند یک فرآیند بسیار زمانبر است و میلیونها سال برای یک تغییر ساده به طول میانجامد.
✨ جهش ژنتیکی تغییرات در دیانای است؛ جهش به شکل کور اتفاق میافتد؛ یعنی زرافه به این دلیل که تلاش کرده گردن خود را بکشد گردندراز نشده بلکه آن دسته از زرافههایی که گردن درازتری داشتند موفقتر بودهاند و در نتیجه این جهش به نسل بعد منتقل شده و گردن آنها دراز شده است. نمونه یک جهش مقاومت باکتریها نسبت به آنتیبیوتیکها است. ( ادامه دارد...)
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت اول) 💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه…
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت دوم)
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ ...مسئله بعدی انتخاب طبیعی است. انتخاب طبیعی یعنی آن موجود که برای بقا و زندهماندن موفقتر است، زنده میماند و نسل بعدش را میسازد و آن موجودی که ناموفق است خیلی راحت منقرض خواهد شد.
✨ طبیعی است که برای اینکه موجودات موفق وجود داشته باشند باید چندینگونه منقرض بشوند. بهطور مثال عقاب بهخاطر قویبودن چشمش موفق است. آن عقابی که کور است موفق نیست و نسلش منقرض میشود و عقابی که چشم قویتری دارد موفق است.
✨بهطور مثال خرس قطبی سراسر سفید است اگر همین خرس در جنگل میبود به دلیل عدم موفقیت در استتار منقرض میشد. ولی در برف و شرایط قطب همین خرس سفید موفق است و در نتیجه شما در قطب بهجای خرس سیاه یا قهوهای خرس سفید میبینید و در جنگل هم بهجای خرس سفید خرس سیاه یا قهوهای!
✨ یکی از مثالهای فرگشت را میشود در حیوانات اهلیشده دید. بهطور مثال سگها دارای چندین و چند نژاد مختلف هستند. سگهایی هستند که بسیار کوچک و ناتوان بهنظر میرسند. آیا این سگها میتوانند در طبیعت زنده بمانند؟ طبیعت آنها را انتخاب نمیکند ولی ما انسانها آنها را انتخاب کردیم و از آنها نگهداری میکنیم. مشاهده میکنید که در مدت زمانی نسبتاً کوتاه، حدوداً 30 هزار ساله، چندین و چند نژاد سگ وجود دارد!
✨ پس فرگشت واقعاً دارد کار میکند و میتوان آن را مشاهده کرد. بزرگترین قدرت فرگشت در پیشبینی است، همانطور که گفتیم سالها پیش دانشمندان پیشبینی کرده بودند که باکتریها مقاوم میشوند در نتیجه تحقیقات برای ساخت آنتیبیوتیکهای قویتر را پیش از قویشدن آنها شروع کرده بودند. یا خود پروفسور داروین بدون اینکه دقیق بداند با ارائه تئوری خود یک پیشبینی کرد و آن هم این بود که سالها بعد در سطح مولکولی ″دیانای″ کشف میشود و دقیقاً همان صفات ظاهری حیوانات و شباهتهایشان را آنجا هم مشاهده میکنیم.
✨ یا از پیشبینیهای دیگر، وجود نیای مشترک در موجودات هست که قبل از کشف فسیل میتوانند با بررسی دیانای آن را حدس بزنند و حتی ویژگیهای ریختی آن را هم با دقت حدودی تشخیص دهند.
✅ برای آزمون نظریه فرگشت، 3 تست را مطرح میکنیم...
⭕️ تست شماره یک: اگر وجود نیای مشترک درست است، انتظار داریم موجودات مرتبط با آن ویژگیهای ریختشناسانه مشترکی را از نیای خود اشتراک داشته باشند.
✨ فرگشت فرآیندی بسیار طولانی است، وقتی دو گونه جدا میشوند انتظار داریم ویژگیهایی شبیه به هم را داشته باشند که بهطور اختصاصی در آنها ایجاد نشده است. در ضمن هر چه آنها به هم از نظر دیرینهشناسی (تاریخی) نزدیکتر باشند باید ویژگیهای مشترک بیشتری داشته باشند.
❌ حال تلاش کنید نمونهای بیابید و اثبات کنید که پیشبینیهای بالا را رد میکند ❌ ( ادامه دارد...)
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ ...مسئله بعدی انتخاب طبیعی است. انتخاب طبیعی یعنی آن موجود که برای بقا و زندهماندن موفقتر است، زنده میماند و نسل بعدش را میسازد و آن موجودی که ناموفق است خیلی راحت منقرض خواهد شد.
✨ طبیعی است که برای اینکه موجودات موفق وجود داشته باشند باید چندینگونه منقرض بشوند. بهطور مثال عقاب بهخاطر قویبودن چشمش موفق است. آن عقابی که کور است موفق نیست و نسلش منقرض میشود و عقابی که چشم قویتری دارد موفق است.
✨بهطور مثال خرس قطبی سراسر سفید است اگر همین خرس در جنگل میبود به دلیل عدم موفقیت در استتار منقرض میشد. ولی در برف و شرایط قطب همین خرس سفید موفق است و در نتیجه شما در قطب بهجای خرس سیاه یا قهوهای خرس سفید میبینید و در جنگل هم بهجای خرس سفید خرس سیاه یا قهوهای!
✨ یکی از مثالهای فرگشت را میشود در حیوانات اهلیشده دید. بهطور مثال سگها دارای چندین و چند نژاد مختلف هستند. سگهایی هستند که بسیار کوچک و ناتوان بهنظر میرسند. آیا این سگها میتوانند در طبیعت زنده بمانند؟ طبیعت آنها را انتخاب نمیکند ولی ما انسانها آنها را انتخاب کردیم و از آنها نگهداری میکنیم. مشاهده میکنید که در مدت زمانی نسبتاً کوتاه، حدوداً 30 هزار ساله، چندین و چند نژاد سگ وجود دارد!
✨ پس فرگشت واقعاً دارد کار میکند و میتوان آن را مشاهده کرد. بزرگترین قدرت فرگشت در پیشبینی است، همانطور که گفتیم سالها پیش دانشمندان پیشبینی کرده بودند که باکتریها مقاوم میشوند در نتیجه تحقیقات برای ساخت آنتیبیوتیکهای قویتر را پیش از قویشدن آنها شروع کرده بودند. یا خود پروفسور داروین بدون اینکه دقیق بداند با ارائه تئوری خود یک پیشبینی کرد و آن هم این بود که سالها بعد در سطح مولکولی ″دیانای″ کشف میشود و دقیقاً همان صفات ظاهری حیوانات و شباهتهایشان را آنجا هم مشاهده میکنیم.
✨ یا از پیشبینیهای دیگر، وجود نیای مشترک در موجودات هست که قبل از کشف فسیل میتوانند با بررسی دیانای آن را حدس بزنند و حتی ویژگیهای ریختی آن را هم با دقت حدودی تشخیص دهند.
✅ برای آزمون نظریه فرگشت، 3 تست را مطرح میکنیم...
⭕️ تست شماره یک: اگر وجود نیای مشترک درست است، انتظار داریم موجودات مرتبط با آن ویژگیهای ریختشناسانه مشترکی را از نیای خود اشتراک داشته باشند.
✨ فرگشت فرآیندی بسیار طولانی است، وقتی دو گونه جدا میشوند انتظار داریم ویژگیهایی شبیه به هم را داشته باشند که بهطور اختصاصی در آنها ایجاد نشده است. در ضمن هر چه آنها به هم از نظر دیرینهشناسی (تاریخی) نزدیکتر باشند باید ویژگیهای مشترک بیشتری داشته باشند.
❌ حال تلاش کنید نمونهای بیابید و اثبات کنید که پیشبینیهای بالا را رد میکند ❌ ( ادامه دارد...)
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
◾️ابر-گروه دروغها و خرافات اسلام، محفلی برای بحث و گفتوگو پیرامون اسلام و جمهوری اسلامی ایران
🔗 لینک:
https://t.me/Islie_Group
https://t.me/Islie_Group
https://t.me/Islie_Group
🔗 لینک:
https://t.me/Islie_Group
https://t.me/Islie_Group
https://t.me/Islie_Group
📌 پیرامون مسئلهیِ شر و تئودیسهها (قسمت اول)
تئودیسههای مشهور، یعنی تلاش برای توجیه خداوند در برابر وقوع فراگیر شرور، بیشتر از این مفهوم استفاده میکنند که شر بهعنوان راهی برای رسیدن به خیر، غالباً ضروری است. البته این طرز تفکر برای انسان در رویدادهای روزمره زندگی کاملاً طبیعی است. شاید فقط کودکان از طریق داشتن اجازه برای اشتباهکردن و عبرتگرفتن از اشتباهات، به بزرگسالانی مسئولیتپذیر و خوددار تبدیل شوند. والدین، معلمان و دولتمردان - در میان دیگر افراد - آنچه را صحیح میدانند دائماً به کار میگیرند یا مجاز میدانند و بعدها ممکن است پشیمان شوند یا تأسف بخورند. فرد خردمند، اگر چه درد را فینفسه شر میداند، در صورتی که متقاعد شود درمان دردناک پزشکی بهعنوان ابزاری برای بهبودی پایدارش ضروری است، برای تحمل آن یا دریافت پاداشهای درخور به ازای متحملشدن سختیها، آماده خواهد بود. با نگاهی وسیعتر، عقلانی است بگوییم که اگر چه درد، چنان که توسط حیوانات گوناگون تجربه میشود فینفسه بد است، میتواند عملکرد هشداردهنده مفیدی داشته باشد: درد، حیوان را از چیزی که میتواند موجب جراحت بیشتر یا مرگ شود، دور میکند. حتی دردی که فینفسه این هدف سودمند را برآورده نمیکند بهطور کلی، بهصورت على، با چیزی که سودمند است، ارتباط دارد: به ندرت امکان دارد حیوانات سیستم عصبیای داشته باشند که آنها را قادر به دورشدن از منبع آسیب از طریق درد سازد، مگر اینکه گاهی اوقات دردی را متحمل شوند و در این مواقع خاص هیچگونه نتیجه خوبی بههمراه ندارد. چنین حقایقی آشنا و مشهودند، اما کاملاً نیز نامربوط هستند. از آنجایی که همه آنها به روابط على مربوطاند و در این روابط چیزی که بهعنوان شر در نظر گرفته میشود از نظر على ضرورتاً بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدفی است، یا نتیجه و همراه چنین هدفی است، که میتوان آن هدف را خیر بزرگتر یا متعادلکننده نامید، از این رو، آنها فقط دلیل این مسئله را توضیح میدهند که چرا آن عاملها که قدرتشان توسط قوانين على مستقل موجود محدود شده است، به خاطر خیر مرتبط با آن، ممکن است بهطور معقولی شر را تحمل کنند. اما طبق فرضیه، خداوند چنین عاملی نیست. اگر قادر مطلق بودن اصلاً معنایی داشته باشد، یعنی باید قدرتی ورای قوانین علیت داشته باشد. اگر یک خالق قادر مطلق وجود داشته باشد، و اگر قوانین علیت وجود داشته باشند، پس خالق مطلق این قوانین را وضع کرده و اگر همچنان قادر مطلق است، باید بتواند این قوانین را لغو کند. اگر خدایی وجود داشته باشد، پس برای رسیدن به اهداف خود نیازی به بهکارگیری وسیله ندارد. در نتیجه، در یک تئودیسه، ارجاع به هر رابطه عادی، واقعی، هدف - وسیلهای یا علی - بیهوده است. شاید تصور شود بهندرت لازم است چنین نکته ابتدایی و بدیهیای ذکر شود، ولی ذکر این نکات ضروری است، زیرا نهتنها در تدابیر عامهپسند، بلکه حتی در تدابیر فلسفی مسئله شر همواره نادیده گرفته شده یا مورد توجه کافی واقع نشده است. *
* J . Hick in Evil and the God of Love (Macmilian, London, 1996)
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
تئودیسههای مشهور، یعنی تلاش برای توجیه خداوند در برابر وقوع فراگیر شرور، بیشتر از این مفهوم استفاده میکنند که شر بهعنوان راهی برای رسیدن به خیر، غالباً ضروری است. البته این طرز تفکر برای انسان در رویدادهای روزمره زندگی کاملاً طبیعی است. شاید فقط کودکان از طریق داشتن اجازه برای اشتباهکردن و عبرتگرفتن از اشتباهات، به بزرگسالانی مسئولیتپذیر و خوددار تبدیل شوند. والدین، معلمان و دولتمردان - در میان دیگر افراد - آنچه را صحیح میدانند دائماً به کار میگیرند یا مجاز میدانند و بعدها ممکن است پشیمان شوند یا تأسف بخورند. فرد خردمند، اگر چه درد را فینفسه شر میداند، در صورتی که متقاعد شود درمان دردناک پزشکی بهعنوان ابزاری برای بهبودی پایدارش ضروری است، برای تحمل آن یا دریافت پاداشهای درخور به ازای متحملشدن سختیها، آماده خواهد بود. با نگاهی وسیعتر، عقلانی است بگوییم که اگر چه درد، چنان که توسط حیوانات گوناگون تجربه میشود فینفسه بد است، میتواند عملکرد هشداردهنده مفیدی داشته باشد: درد، حیوان را از چیزی که میتواند موجب جراحت بیشتر یا مرگ شود، دور میکند. حتی دردی که فینفسه این هدف سودمند را برآورده نمیکند بهطور کلی، بهصورت على، با چیزی که سودمند است، ارتباط دارد: به ندرت امکان دارد حیوانات سیستم عصبیای داشته باشند که آنها را قادر به دورشدن از منبع آسیب از طریق درد سازد، مگر اینکه گاهی اوقات دردی را متحمل شوند و در این مواقع خاص هیچگونه نتیجه خوبی بههمراه ندارد. چنین حقایقی آشنا و مشهودند، اما کاملاً نیز نامربوط هستند. از آنجایی که همه آنها به روابط على مربوطاند و در این روابط چیزی که بهعنوان شر در نظر گرفته میشود از نظر على ضرورتاً بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدفی است، یا نتیجه و همراه چنین هدفی است، که میتوان آن هدف را خیر بزرگتر یا متعادلکننده نامید، از این رو، آنها فقط دلیل این مسئله را توضیح میدهند که چرا آن عاملها که قدرتشان توسط قوانين على مستقل موجود محدود شده است، به خاطر خیر مرتبط با آن، ممکن است بهطور معقولی شر را تحمل کنند. اما طبق فرضیه، خداوند چنین عاملی نیست. اگر قادر مطلق بودن اصلاً معنایی داشته باشد، یعنی باید قدرتی ورای قوانین علیت داشته باشد. اگر یک خالق قادر مطلق وجود داشته باشد، و اگر قوانین علیت وجود داشته باشند، پس خالق مطلق این قوانین را وضع کرده و اگر همچنان قادر مطلق است، باید بتواند این قوانین را لغو کند. اگر خدایی وجود داشته باشد، پس برای رسیدن به اهداف خود نیازی به بهکارگیری وسیله ندارد. در نتیجه، در یک تئودیسه، ارجاع به هر رابطه عادی، واقعی، هدف - وسیلهای یا علی - بیهوده است. شاید تصور شود بهندرت لازم است چنین نکته ابتدایی و بدیهیای ذکر شود، ولی ذکر این نکات ضروری است، زیرا نهتنها در تدابیر عامهپسند، بلکه حتی در تدابیر فلسفی مسئله شر همواره نادیده گرفته شده یا مورد توجه کافی واقع نشده است. *
* J . Hick in Evil and the God of Love (Macmilian, London, 1996)
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت دوم) 💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه…
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت سوم)
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ در ادامه پُستهای قبلی به "تست شماره دو" میپردازیم:
✅ اگر موجودات در طول زمان تغییر کردهاند، انتظار داریم شواهدی از پیشرفت تغییرات هر گونه را ببینیم. باید ببینیم بهطور مثال یک ویژگی در گونهای، روند تغییراتیاش از کم به زیاد چگونه بوده است؟
❌ حال تلاش کنید فسیلی بیابید و ثابت کنید که با روند تکامل ویژگیای خاص در یک گونه بهطور غیرقابل توضیحی از نظر تاریخی سازش نداشته باشد ❌
✨ تست شماره سه: اگر گونهها نتیجه نسلهای قبل از خود هستند، و اگر آنها از بقیه گونهها جدا شدند، انتظار داریم نقصهایی را در طراحی آنها مشاهده کنیم. یک گونه تنها میتواند بقایایی از جهشهای نسلهای قبلی را داشته باشد که از آنها به ارث رسیده است (آنها یا در حال حذفشدن هستند ولی هنوز وجود دارند یا سازگار شدهاند و نقش جدید گرفتهاند).
✨ انتظار داریم که یا آنها معمولاً بهطور مشخص سازگاری ندارند، بهطور مثال والها که شش دارند و نه آبشش، یا صفات بد دارند مثل آپاندیس که دچار مشکل پارگی میشود (یا سینوس که دچار عفونت میشود)، و یا ویژگیای جدید پیدا کردهاند مثل دنبالچه که به نشستن و حفظ تعادل کمک میکند.
❌ حال تلاش کنید اول اثبات کنید که این اندامها نتیجه ارثبری از نسلهای قبلی نیست و دوم توضیحی بسیار قابل قبول برای وجود آنها و دقیقبودن آنها بدهید ❌
👈 درباره مورد دوم: بهطور مثال به ما اثبات کنید که اگر این اندام نباشد نمیتوان زندگی کرد یا اگر به شکل دیگری میبود ما دچار مشکل میشدیم.
🔍 بررسی تستها:
- آیا پیشبینیهای ما درست است؟
- آیا در ریختشناسی، تکامل و اندامهای باقیمانده از تکامل درست فکر میکنیم؟
● در ادامه پاسخهای نظریه فرگشت را در این زمینه بررسی میکنیم و در بخش بعدی سعی میکنیم نشان دهیم که چرا اکثریت دانشمندان فرگشت را در این تستها در حال حاضر مورد قبول میدانند.
📊 در تحقیقات آماری که در سال ۲۰۱۵ در آمریکا منتشر شده است نشان داده میشود که حدود ۶۵ درصد مردم بهطور عمومی فرگشت را قبول دارند. و ۹۸ درصد از دانشمندان انجمن پیشبرد علوم آمریکا به فرگشت بهعنوان تئوری قابل قبول نگاه میکنند. و این اعداد و ارقام همواره در حال رشد به نفع فرگشت است (ادامه دارد...).
لینک:
🔗 http://www.pewinternet.org/2015/01/29/chapter-3-attitudes-and-beliefs-on-science-and-technology-topics/
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه دارند (بهخصوص خلقتگرایان) درخواست دارد که همینگونه توضیح بدهند که چگونه باید تئوری یا فرضیه آنها را رد کرد.
✨ در ادامه پُستهای قبلی به "تست شماره دو" میپردازیم:
✅ اگر موجودات در طول زمان تغییر کردهاند، انتظار داریم شواهدی از پیشرفت تغییرات هر گونه را ببینیم. باید ببینیم بهطور مثال یک ویژگی در گونهای، روند تغییراتیاش از کم به زیاد چگونه بوده است؟
❌ حال تلاش کنید فسیلی بیابید و ثابت کنید که با روند تکامل ویژگیای خاص در یک گونه بهطور غیرقابل توضیحی از نظر تاریخی سازش نداشته باشد ❌
✨ تست شماره سه: اگر گونهها نتیجه نسلهای قبل از خود هستند، و اگر آنها از بقیه گونهها جدا شدند، انتظار داریم نقصهایی را در طراحی آنها مشاهده کنیم. یک گونه تنها میتواند بقایایی از جهشهای نسلهای قبلی را داشته باشد که از آنها به ارث رسیده است (آنها یا در حال حذفشدن هستند ولی هنوز وجود دارند یا سازگار شدهاند و نقش جدید گرفتهاند).
✨ انتظار داریم که یا آنها معمولاً بهطور مشخص سازگاری ندارند، بهطور مثال والها که شش دارند و نه آبشش، یا صفات بد دارند مثل آپاندیس که دچار مشکل پارگی میشود (یا سینوس که دچار عفونت میشود)، و یا ویژگیای جدید پیدا کردهاند مثل دنبالچه که به نشستن و حفظ تعادل کمک میکند.
❌ حال تلاش کنید اول اثبات کنید که این اندامها نتیجه ارثبری از نسلهای قبلی نیست و دوم توضیحی بسیار قابل قبول برای وجود آنها و دقیقبودن آنها بدهید ❌
👈 درباره مورد دوم: بهطور مثال به ما اثبات کنید که اگر این اندام نباشد نمیتوان زندگی کرد یا اگر به شکل دیگری میبود ما دچار مشکل میشدیم.
🔍 بررسی تستها:
- آیا پیشبینیهای ما درست است؟
- آیا در ریختشناسی، تکامل و اندامهای باقیمانده از تکامل درست فکر میکنیم؟
● در ادامه پاسخهای نظریه فرگشت را در این زمینه بررسی میکنیم و در بخش بعدی سعی میکنیم نشان دهیم که چرا اکثریت دانشمندان فرگشت را در این تستها در حال حاضر مورد قبول میدانند.
📊 در تحقیقات آماری که در سال ۲۰۱۵ در آمریکا منتشر شده است نشان داده میشود که حدود ۶۵ درصد مردم بهطور عمومی فرگشت را قبول دارند. و ۹۸ درصد از دانشمندان انجمن پیشبرد علوم آمریکا به فرگشت بهعنوان تئوری قابل قبول نگاه میکنند. و این اعداد و ارقام همواره در حال رشد به نفع فرگشت است (ادامه دارد...).
لینک:
🔗 http://www.pewinternet.org/2015/01/29/chapter-3-attitudes-and-beliefs-on-science-and-technology-topics/
1 • 2 • 3
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت سوم) 💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه…
📊 باورها درباره فرگشت انسان
📌 آیا بعد از سرنگونیِ جمهوریِ اسلامی ایران تجزیه و نابود میشود؟ #پست_ویژه
✨ مدت زیادیست که طرفداران نظام یا مخالفان براندازی از "تجزیه ایران بعد از نظام" بهعنوان یک مترسک برای ترساندن و خانهنشینکردن ایراندوستان استفاده میکنند.
و خُب نظام هم بهطور هدفمند با دامنزدن به اختلافات قومی و تجهیز و حمایت پانها، سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" را در پیش گرفته است.
✨ البته احتمال تجزیهشدن کشور ۱۰۰٪ منتفی و صفر نیست بلکه احتمال خیلی خیلی کمی دارد. و خُب در این مورد بخشیاش را مدیون سیاستهای پهلوی اول هستیم که با جابهجایی اقوام در پهنه جغرافیایی ایران اختلاط و امیزش بین اقوام را گسترش داد.
✨ و از طرفی مرزبندیهای جغرافیایی را بهگونهای طراحی کردهاند که یک قوم خاص در یک منطقه اکثریت مطلق نباشد؛ مثلاً در خوزستان فارسزبانها و بختیاریها دست بالای جمعیتی را نسبت به اعراب دارند. یا در آذربایجان غربی با اینکه ترکزبانان اکثریت را در دست دارند، درصد قابل توجهی از اقوام کرد هم حضور دارند و... . این مسئله باعث میشود که اگر بنا به تجزیه باشد جنگ سنگین و خونینی میان این اقوام بر سر مرزبندی در بگیرد.
✨ از طرف دیگر، جهان امروز در بحران انرژی به سر میبرد مخصوصاً بعد از حمله پوتین به اکراین که این بحران شدت بیشتری پیدا کرده است. حالا اگر مثلاً خوزستان بخواهد جدا شود بین اعراب و بختیاریها و فارسزبانان جنگ داخلی رخ خواهد داد و ناامنی خوزستان بهشدت به بحران انرژی دامن خواهد زد و قدرتهای جهانی اجازه چنین اتفاقی را نخواهند داد (این را میشود به سایر مناطق جغرافیایی ایران هم تعمیم داد).
✨ از طرف دیگر، پس از سرنگونی، قرار نیست ارتش و نیروهای مسلح به حالت تعلیق در بیآیند! و حضور قدرتمند ارتش ضامن حفظ تمامیت ارضی کشور است.
✨ از سوی دیگر، قوانین بینالمللی هم بهراحتی اجازه جدا شدن یک منطقه را نمیدهد. بهطور مثال الان کاتالونیا سالهاست میخواهد از اسپانیا جدا شود، حتی رفراندوم هم برگزار کردند ولی در نهایت توسط جامعه بینالمللی پذیرفته نشد و حتی سران برگزارکننده رفراندوم هم دستگیر و محاکمه شدند.
✅ بنابراینها برای عدم انجام تجزیه کشور سهدسته دلیل محکم داریم:
1⃣ تنوع اقوام در پهنه جغرافیایی ایران و اختلاط بین اقوام
2⃣ سیاستهای قدرتهای جهانی برای ثبات بازار انرژی و جلوگیری از جنگ داخلی در ایران.
3⃣ وجود ارتش قدرتمند مرکزی.
❌ همه اینها احتمال تجزیه ایران را تا حد زیادی کاهش میدهد. ولی خب احتمالش کاملاً از بین نمیرود؛ لذا باید مراقب فعالیتهای گروههای تجزیهطلب که عمدتاً از سوی رژیم تغذیه میشوند، باشیم.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ مدت زیادیست که طرفداران نظام یا مخالفان براندازی از "تجزیه ایران بعد از نظام" بهعنوان یک مترسک برای ترساندن و خانهنشینکردن ایراندوستان استفاده میکنند.
و خُب نظام هم بهطور هدفمند با دامنزدن به اختلافات قومی و تجهیز و حمایت پانها، سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" را در پیش گرفته است.
✨ البته احتمال تجزیهشدن کشور ۱۰۰٪ منتفی و صفر نیست بلکه احتمال خیلی خیلی کمی دارد. و خُب در این مورد بخشیاش را مدیون سیاستهای پهلوی اول هستیم که با جابهجایی اقوام در پهنه جغرافیایی ایران اختلاط و امیزش بین اقوام را گسترش داد.
✨ و از طرفی مرزبندیهای جغرافیایی را بهگونهای طراحی کردهاند که یک قوم خاص در یک منطقه اکثریت مطلق نباشد؛ مثلاً در خوزستان فارسزبانها و بختیاریها دست بالای جمعیتی را نسبت به اعراب دارند. یا در آذربایجان غربی با اینکه ترکزبانان اکثریت را در دست دارند، درصد قابل توجهی از اقوام کرد هم حضور دارند و... . این مسئله باعث میشود که اگر بنا به تجزیه باشد جنگ سنگین و خونینی میان این اقوام بر سر مرزبندی در بگیرد.
✨ از طرف دیگر، جهان امروز در بحران انرژی به سر میبرد مخصوصاً بعد از حمله پوتین به اکراین که این بحران شدت بیشتری پیدا کرده است. حالا اگر مثلاً خوزستان بخواهد جدا شود بین اعراب و بختیاریها و فارسزبانان جنگ داخلی رخ خواهد داد و ناامنی خوزستان بهشدت به بحران انرژی دامن خواهد زد و قدرتهای جهانی اجازه چنین اتفاقی را نخواهند داد (این را میشود به سایر مناطق جغرافیایی ایران هم تعمیم داد).
✨ از طرف دیگر، پس از سرنگونی، قرار نیست ارتش و نیروهای مسلح به حالت تعلیق در بیآیند! و حضور قدرتمند ارتش ضامن حفظ تمامیت ارضی کشور است.
✨ از سوی دیگر، قوانین بینالمللی هم بهراحتی اجازه جدا شدن یک منطقه را نمیدهد. بهطور مثال الان کاتالونیا سالهاست میخواهد از اسپانیا جدا شود، حتی رفراندوم هم برگزار کردند ولی در نهایت توسط جامعه بینالمللی پذیرفته نشد و حتی سران برگزارکننده رفراندوم هم دستگیر و محاکمه شدند.
✅ بنابراینها برای عدم انجام تجزیه کشور سهدسته دلیل محکم داریم:
1⃣ تنوع اقوام در پهنه جغرافیایی ایران و اختلاط بین اقوام
2⃣ سیاستهای قدرتهای جهانی برای ثبات بازار انرژی و جلوگیری از جنگ داخلی در ایران.
3⃣ وجود ارتش قدرتمند مرکزی.
❌ همه اینها احتمال تجزیه ایران را تا حد زیادی کاهش میدهد. ولی خب احتمالش کاملاً از بین نمیرود؛ لذا باید مراقب فعالیتهای گروههای تجزیهطلب که عمدتاً از سوی رژیم تغذیه میشوند، باشیم.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 پیرامون مسئلهیِ شر و تئودیسهها (قسمت اول) تئودیسههای مشهور، یعنی تلاش برای توجیه خداوند در برابر وقوع فراگیر شرور، بیشتر از این مفهوم استفاده میکنند که شر بهعنوان راهی برای رسیدن به خیر، غالباً ضروری است. البته این طرز تفکر برای انسان در رویدادهای…
📌 پیرامون مسئلهیِ شر و تئودیسهها (قسمت دوم)
جالبتر از این مسئله، این عقیده است که چیزهایی که فینفسه شر هستند میتوانند با حضور در خیر یک "کل یکپارچه" به آن کمک کنند، بهطوری که جهان بهعنوان یک کل چنان که هست و برخی از شرور را در خود جای داده، بهتر از حالتی است که در آن شری وجود نمیداشت. این عقیده ممکن است بهطرق مختلف پرورش یابد. ممکن است با یک قیاس زیباشناختی از این دلیل پشتیبانی شود که تضادها موجب زیباتر شدن میشوند و مثلاً در یک اثر موسیقی، ممکن است ناموزونیهایی باشد که بهنوعی کل اثر را زیباتر کند. از طرف دیگر، میتوان مفهوم پیشرفت را به کار گرفت: ممکن است استدلال شود که بهترین سازمان ممکن جهان راکد نیست، بلکه جهان مترقی است؛ شاید همانطور که کانت آن را پیشرفتی بیپایان بهسوی کمال مینامد: غلبه تدریجی خیر بر شر بهتر از حاکمیت ابدی و بلامنازع خير است.
در هر دو مورد، معمولاً راه حل با این فرضیه شروع میشود که شری که وجودش مسئله شر را شکل میدهد عمدتاً شر جسمانی همچون درد، رنج و بیماری است. اگر مسئله این باشد، خداباوران در جواب خواهند گفت این شرور وجود همدردی، مهربانی، قهرمانی و تلاش تدریجی و موفقیتآمیز طبیبان، مصلحان و غیره را برای غلبه بر آنها ممکن خواهند ساخت. در حقیقت، خداباوران غالباً از این فرصت استفاده میکنند و مدعیان چنین عقیدهای را به داشتن دیدگاهی پست و مادی به خیر و شر متهم میکنند که امور خیر و شر را با لذت و درد یکی میدانند و امور معنویتر را که فقط در مبارزه با شرها بروز میکنند، نادیده میگیرند.
این تلاشی بسیار ظریف برای حل این مسئله است. این راه حل از نیکی و قدرت مطلق خدا بر این مبنا دفاع میکند که در یک چشمانداز به میزان کافی بلند مدت این بهترین جهان ممکن است، زیرا خیرهای درجه دوم مهم را در بر میگیرد و با این حال، رخداد شرهای واقعی، یعنی شر درجه اول، را میپذیرد. فرضیههای ظاهراً متناقض را با اصلاح یکی از فرضیههای اضافیمان، تطبیق میدهیم. این راه حل انکار میکند که یک خالق کاملاً خوب تا جایی که بتواند شر را از بین میبرد، اما این انکار را با اشاره به دلیلی که خالقی که کاملاً خیر است در اختیار دارد، خیر بودن به معنایی که برای ما کاملاً قابل فهم است و با مفهوم معمول خیر سازگار است و ممکن است بر اساس آن دلیل شرور را معدوم نکند تبیین میکند، اگرچه منطقاً این امکان وجود نداشت که شرور را معدوم کند و قادر است هر کاری را که منطقاً ممکن است انجام دهد و تنها محدود به این غیرممکن منطقی بود که نمیتواند خوبیهای درجه دوم را بدون شرور درجه اول داشته باشد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
جالبتر از این مسئله، این عقیده است که چیزهایی که فینفسه شر هستند میتوانند با حضور در خیر یک "کل یکپارچه" به آن کمک کنند، بهطوری که جهان بهعنوان یک کل چنان که هست و برخی از شرور را در خود جای داده، بهتر از حالتی است که در آن شری وجود نمیداشت. این عقیده ممکن است بهطرق مختلف پرورش یابد. ممکن است با یک قیاس زیباشناختی از این دلیل پشتیبانی شود که تضادها موجب زیباتر شدن میشوند و مثلاً در یک اثر موسیقی، ممکن است ناموزونیهایی باشد که بهنوعی کل اثر را زیباتر کند. از طرف دیگر، میتوان مفهوم پیشرفت را به کار گرفت: ممکن است استدلال شود که بهترین سازمان ممکن جهان راکد نیست، بلکه جهان مترقی است؛ شاید همانطور که کانت آن را پیشرفتی بیپایان بهسوی کمال مینامد: غلبه تدریجی خیر بر شر بهتر از حاکمیت ابدی و بلامنازع خير است.
در هر دو مورد، معمولاً راه حل با این فرضیه شروع میشود که شری که وجودش مسئله شر را شکل میدهد عمدتاً شر جسمانی همچون درد، رنج و بیماری است. اگر مسئله این باشد، خداباوران در جواب خواهند گفت این شرور وجود همدردی، مهربانی، قهرمانی و تلاش تدریجی و موفقیتآمیز طبیبان، مصلحان و غیره را برای غلبه بر آنها ممکن خواهند ساخت. در حقیقت، خداباوران غالباً از این فرصت استفاده میکنند و مدعیان چنین عقیدهای را به داشتن دیدگاهی پست و مادی به خیر و شر متهم میکنند که امور خیر و شر را با لذت و درد یکی میدانند و امور معنویتر را که فقط در مبارزه با شرها بروز میکنند، نادیده میگیرند.
این تلاشی بسیار ظریف برای حل این مسئله است. این راه حل از نیکی و قدرت مطلق خدا بر این مبنا دفاع میکند که در یک چشمانداز به میزان کافی بلند مدت این بهترین جهان ممکن است، زیرا خیرهای درجه دوم مهم را در بر میگیرد و با این حال، رخداد شرهای واقعی، یعنی شر درجه اول، را میپذیرد. فرضیههای ظاهراً متناقض را با اصلاح یکی از فرضیههای اضافیمان، تطبیق میدهیم. این راه حل انکار میکند که یک خالق کاملاً خوب تا جایی که بتواند شر را از بین میبرد، اما این انکار را با اشاره به دلیلی که خالقی که کاملاً خیر است در اختیار دارد، خیر بودن به معنایی که برای ما کاملاً قابل فهم است و با مفهوم معمول خیر سازگار است و ممکن است بر اساس آن دلیل شرور را معدوم نکند تبیین میکند، اگرچه منطقاً این امکان وجود نداشت که شرور را معدوم کند و قادر است هر کاری را که منطقاً ممکن است انجام دهد و تنها محدود به این غیرممکن منطقی بود که نمیتواند خوبیهای درجه دوم را بدون شرور درجه اول داشته باشد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 پیرامون مسئلهیِ شر و تئودیسهها (قسمت دوم) جالبتر از این مسئله، این عقیده است که چیزهایی که فینفسه شر هستند میتوانند با حضور در خیر یک "کل یکپارچه" به آن کمک کنند، بهطوری که جهان بهعنوان یک کل چنان که هست و برخی از شرور را در خود جای داده، بهتر از…
📌 پینوشت:
برخی میگویند اگر شرور را با دید کلنگرانه نسبت به کل کیهان بررسی کنیم، مسئله شر بیمعنا میشود زیراکه هر شرّی نسبت به کل سامانه خیر است و شر پنداشتن آن حاصل کوتهنظری و غفلت است؛ اگر جامعالاطراف به جهان نظر کنید هیچ شرّی انتزاع نمیشود.
این دفاعیه ایرادات اساسی دارد برای نمونه:
#اول اینکه صرفاً یک ادعا میباشد که بیاثبات است؛ چگونه میتوانند اثبات کنند که هر شرّی نسبت به کل خیر است؟ چگونه مشخص میشود که خلاف این قضیه صادق نیست؟ این دفاعیه تا زمانی که مفروضش را اثبات نکند بیمحل است.
#دوم اینکه چرا خدا جهان را بهگونهای نیافرید که هر امری چه در جای خودش و چه نسبت به کل خیر باشد؟ خدا از بین جهانهای ممکن عقلی تصمیم گرفت جهانی را بیآفریند که در آن درد و رنج و عذاب در جای خودش وجود دارد اما نسبت به کل خیر محسوب میشود؛ در حالی که میتوانست جهانی بیآفریند که حتی با دید جزنگرانه هم چیزی جز خیر منتزع نشود.
#سوم اینکه اگر همه اتفاقات هستی جزئی از یک کل میباشند که در قیاس با آن همه خیرند، چرا خدا افراد خاطی را مجازات میکند؟ اگر هر فعل من چه خوب و چه بد، جزئی از یک کل، و نسبت به آن خیر محض باشد، خدا نباید من را مجازات کند؛ خدا نباید هیتلر، جوزف منگله، استالین و... را مجازات کند، نباید قاتل، دروغگو، سارق و هیچکس را مجازات کند، چراکه هر فعل آنها نسبت به کل خیر محض بوده است؛ خدا باید بداند که هر عمل فرد خاطی نسبت به کل خیر است بنابراین تنبیه و جزایی در کار نیست.
#چهارم اینکه اگر همهچیز در بهترین زمان و جایگاه و حالت ممکن، و نظام احسن است، چرا باید برای جهانی زیباتر تلاش کنیم؟ چرا با فقر و جنگ و دروغ و تجاوز مقابله کنیم؟ چرا پدیدههای طبیعی مانند سیل را مهار کنیم؟ چرا هر وقت انسان شرّی را دفع و رفع میکند کیفیت یا کمیت زندگیاش بهبود مییابد؟ اگر "کل" به بهترین وجه ممکن خلق شده که همهچیز هم جزئی از آن است، باید قید بهتر-کردن دنیا را بزنیم چراکه دنیا از این بهتر نمیشود فقط باید کلنگرانه نگاه کنیم.
#پنجم اینکه اگر هم این ادعا را بپذیریم، همچنان شر برای انسان معنا دارد و درک میشود، بهعبارتی خدا جهانی را آفریده که شرور فراوانی در دنیای انسانها وجود دارد و درک میشود؛ فرض کنیم این شرور نسبت به کهکشان راه شیری یا آندرومدا یا دنیای کوانتومی خیر باشند، انسان بخش خیلی کوچک و محدودی را از این جهان درک میکند، نمیتواند به خیری که در همه شرور نهفته است علم پیدا کند، برای اینکه بتواند هر جز را نسبت به کل بررسی کند نیاز به یک علم بسیار و بیحد دارد، بنابراین از آنجا که علم انسان بسیار محدود است چیزی جز شر برایش منتزع نمیشود حتی اگر آن شر پر از خیر باشد.
#ششم اینکه اگر فرض کنیم که انسان چه نقلی چه تجربی و چه عقلی، متوجه بشود که در هر شرّی خیری است، این ایراد مطرح است که چرا خدا جهان را بهگونهای خلق کرد که شرور بسیاری در محدوده درک انسان و زندگی روزمره او باشد؟ میتوانست جهانی بیآفریند که شر برای انسان منتزع نشود و در محدوده درک او نباشد؛ مگر امتناعاش اثبات شود.
بر فرض در فقر و رنج و درد و نابینایی و معلولیت انسانی، خیرات فراوانی باشد که فقط با دید کلنگر میتوان به آن پی برد، در این صورت چه سودی برای آن فرد دارد؟ اگر همه این رنجها به نفع کل هستی باشد، کماکان تفاوتی برای آن فرد ندارد چراکه فقط رنجها و مصائب نصیبش شده است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
برخی میگویند اگر شرور را با دید کلنگرانه نسبت به کل کیهان بررسی کنیم، مسئله شر بیمعنا میشود زیراکه هر شرّی نسبت به کل سامانه خیر است و شر پنداشتن آن حاصل کوتهنظری و غفلت است؛ اگر جامعالاطراف به جهان نظر کنید هیچ شرّی انتزاع نمیشود.
این دفاعیه ایرادات اساسی دارد برای نمونه:
#اول اینکه صرفاً یک ادعا میباشد که بیاثبات است؛ چگونه میتوانند اثبات کنند که هر شرّی نسبت به کل خیر است؟ چگونه مشخص میشود که خلاف این قضیه صادق نیست؟ این دفاعیه تا زمانی که مفروضش را اثبات نکند بیمحل است.
#دوم اینکه چرا خدا جهان را بهگونهای نیافرید که هر امری چه در جای خودش و چه نسبت به کل خیر باشد؟ خدا از بین جهانهای ممکن عقلی تصمیم گرفت جهانی را بیآفریند که در آن درد و رنج و عذاب در جای خودش وجود دارد اما نسبت به کل خیر محسوب میشود؛ در حالی که میتوانست جهانی بیآفریند که حتی با دید جزنگرانه هم چیزی جز خیر منتزع نشود.
#سوم اینکه اگر همه اتفاقات هستی جزئی از یک کل میباشند که در قیاس با آن همه خیرند، چرا خدا افراد خاطی را مجازات میکند؟ اگر هر فعل من چه خوب و چه بد، جزئی از یک کل، و نسبت به آن خیر محض باشد، خدا نباید من را مجازات کند؛ خدا نباید هیتلر، جوزف منگله، استالین و... را مجازات کند، نباید قاتل، دروغگو، سارق و هیچکس را مجازات کند، چراکه هر فعل آنها نسبت به کل خیر محض بوده است؛ خدا باید بداند که هر عمل فرد خاطی نسبت به کل خیر است بنابراین تنبیه و جزایی در کار نیست.
#چهارم اینکه اگر همهچیز در بهترین زمان و جایگاه و حالت ممکن، و نظام احسن است، چرا باید برای جهانی زیباتر تلاش کنیم؟ چرا با فقر و جنگ و دروغ و تجاوز مقابله کنیم؟ چرا پدیدههای طبیعی مانند سیل را مهار کنیم؟ چرا هر وقت انسان شرّی را دفع و رفع میکند کیفیت یا کمیت زندگیاش بهبود مییابد؟ اگر "کل" به بهترین وجه ممکن خلق شده که همهچیز هم جزئی از آن است، باید قید بهتر-کردن دنیا را بزنیم چراکه دنیا از این بهتر نمیشود فقط باید کلنگرانه نگاه کنیم.
#پنجم اینکه اگر هم این ادعا را بپذیریم، همچنان شر برای انسان معنا دارد و درک میشود، بهعبارتی خدا جهانی را آفریده که شرور فراوانی در دنیای انسانها وجود دارد و درک میشود؛ فرض کنیم این شرور نسبت به کهکشان راه شیری یا آندرومدا یا دنیای کوانتومی خیر باشند، انسان بخش خیلی کوچک و محدودی را از این جهان درک میکند، نمیتواند به خیری که در همه شرور نهفته است علم پیدا کند، برای اینکه بتواند هر جز را نسبت به کل بررسی کند نیاز به یک علم بسیار و بیحد دارد، بنابراین از آنجا که علم انسان بسیار محدود است چیزی جز شر برایش منتزع نمیشود حتی اگر آن شر پر از خیر باشد.
#ششم اینکه اگر فرض کنیم که انسان چه نقلی چه تجربی و چه عقلی، متوجه بشود که در هر شرّی خیری است، این ایراد مطرح است که چرا خدا جهان را بهگونهای خلق کرد که شرور بسیاری در محدوده درک انسان و زندگی روزمره او باشد؟ میتوانست جهانی بیآفریند که شر برای انسان منتزع نشود و در محدوده درک او نباشد؛ مگر امتناعاش اثبات شود.
بر فرض در فقر و رنج و درد و نابینایی و معلولیت انسانی، خیرات فراوانی باشد که فقط با دید کلنگر میتوان به آن پی برد، در این صورت چه سودی برای آن فرد دارد؟ اگر همه این رنجها به نفع کل هستی باشد، کماکان تفاوتی برای آن فرد ندارد چراکه فقط رنجها و مصائب نصیبش شده است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
Forwarded from کتابخانهٔ خرد و اندیشه
نقد قرآن.pdf
4.7 MB
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت سوم) 💢 مجموعه «دروغها و خرافات اسلام» در این سلسله پستها آموزش میدهد که مخالفان چگونه میتوانند بهصورت علمی نظریه فرگشت را رد و نفی کنند. در ضمن این مجموعه از همه افرادی که تئوری و فرضیه…
❔چگونه فرگشت را رد کنیم؟ آموزشی برای علاقهمندان به رد فرگشت (قسمت چهارم)
💢 در ادامه پُستهای قبلی، به بررسی تست اول میپردازیم: اگر انسانها نتیجه فرگشت باشند، انتظار داریم که با موجودات دیگری که با آنها نیای مشترک دارد شباهتهای ریختی داشته باشد.
1⃣ انسان در رده همکمانان است یعنی یک حفره گیجگاهی دارد.
❇️ گروهی که یک حفره درهمجوشیده گیجگاهی دارند همکمانان (سیناپسید) نام دارند. (نیای مشترک)
http://tolweb.org/accessory/Temporal_Fenestration_of_Amniotes?acc_id=463
https://en.wikipedia.org/wiki/Synapsid
2⃣ انسان دارای مو و پستان هست 👈 مانند همه پستانداران.
3⃣ ما مانند بیشتر پستانداران (بهجز تنبل و گاو دریایی) دارای 7 مهره گردنی هستیم.
4⃣ انسان دارای رحم است برای تغذیه جنین؛ مانند تمامی هوددانها
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86
5⃣ ما دارای 5 انگشت هستیم مانند تمامی چهاراندامانها
http://www.pbs.org/wgbh/evolution/library/04/2/l_042_01.html
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86
6⃣ ما دارای استخوانبندی نسبتاً مشابهی هستیم با شامپانزهها؛ و البته ۹۶ درصد شباهت در ژنوم (چیزی که پروفسور داروین در زمان حیاتش از آن خبردار هم نشد)
http://www.pbs.org/wgbh/nova/evolution/compare-skeletons.html
http://www.hhmi.org/biointeractive/skeletons-reveal-human-and-chimpanzee-evolution
http://genome.cshlp.org/content/15/12/1746.long
💢 بررسی تست دوم: اگر انسانها محصول فرگشت باشند، انتظار داریم فرآیند تکامشان در دیرینهشناسی را مشاهده کنیم. فسیلها و یافتههای دیرینهشناسی بسیار کاملتر از چیزی هست که یک انسان معمولی ممکن است تصور کند.
🔍 در حدود 7 میلیون سال پیش یک سرده به نام Sahelanthropis یا ساحلمردم چادی که دارای سر و گردن کوچک بودند و دستها و پاهایشان برای بالا رفتن از درخت سازگار شده بود.
http://www.talkorigins.org/faqs/homs/toumai.html
🔍 2 میلیون سال بعد سردهای وجود داشته که دارای سر و گردن بزرگتر، پاها و دستها برای راه رفتن سازگار شده بود و دقت دست در تغییر بهتر شده بود.
http://humanorigins.si.edu/human-characteristics/walking-upright
🔍 3 میلیون سال بعد سر و گردن نزدیک به انسان امروزی شد، حال ایپ ما کاملاً با راستراهرفتن و استفاده از ابزار سازگار شده.
http://www.independent.co.uk/news/science/meet-the-human-ancestor-who-walked-earth-4-million-years-ago-1796386.html
⭕️ آیا اینها تنها گونههایی متفاوت هستند؟ خیر، 38 گونه فسیل انسانساییان پیدا شده و آنها دارای توالی دقیقی هستند.
در سایت http://www.becominghuman.org/ و http://humanorigins.si.edu/
بهطور دقیق این توالی توضیح داده شده در فسیلها و شواهد یافتشده و این مسائلی که عرض شد تنها نمونهای بود.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
💢 در ادامه پُستهای قبلی، به بررسی تست اول میپردازیم: اگر انسانها نتیجه فرگشت باشند، انتظار داریم که با موجودات دیگری که با آنها نیای مشترک دارد شباهتهای ریختی داشته باشد.
1⃣ انسان در رده همکمانان است یعنی یک حفره گیجگاهی دارد.
❇️ گروهی که یک حفره درهمجوشیده گیجگاهی دارند همکمانان (سیناپسید) نام دارند. (نیای مشترک)
http://tolweb.org/accessory/Temporal_Fenestration_of_Amniotes?acc_id=463
https://en.wikipedia.org/wiki/Synapsid
2⃣ انسان دارای مو و پستان هست 👈 مانند همه پستانداران.
3⃣ ما مانند بیشتر پستانداران (بهجز تنبل و گاو دریایی) دارای 7 مهره گردنی هستیم.
4⃣ انسان دارای رحم است برای تغذیه جنین؛ مانند تمامی هوددانها
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86
5⃣ ما دارای 5 انگشت هستیم مانند تمامی چهاراندامانها
http://www.pbs.org/wgbh/evolution/library/04/2/l_042_01.html
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86
6⃣ ما دارای استخوانبندی نسبتاً مشابهی هستیم با شامپانزهها؛ و البته ۹۶ درصد شباهت در ژنوم (چیزی که پروفسور داروین در زمان حیاتش از آن خبردار هم نشد)
http://www.pbs.org/wgbh/nova/evolution/compare-skeletons.html
http://www.hhmi.org/biointeractive/skeletons-reveal-human-and-chimpanzee-evolution
http://genome.cshlp.org/content/15/12/1746.long
💢 بررسی تست دوم: اگر انسانها محصول فرگشت باشند، انتظار داریم فرآیند تکامشان در دیرینهشناسی را مشاهده کنیم. فسیلها و یافتههای دیرینهشناسی بسیار کاملتر از چیزی هست که یک انسان معمولی ممکن است تصور کند.
🔍 در حدود 7 میلیون سال پیش یک سرده به نام Sahelanthropis یا ساحلمردم چادی که دارای سر و گردن کوچک بودند و دستها و پاهایشان برای بالا رفتن از درخت سازگار شده بود.
http://www.talkorigins.org/faqs/homs/toumai.html
🔍 2 میلیون سال بعد سردهای وجود داشته که دارای سر و گردن بزرگتر، پاها و دستها برای راه رفتن سازگار شده بود و دقت دست در تغییر بهتر شده بود.
http://humanorigins.si.edu/human-characteristics/walking-upright
🔍 3 میلیون سال بعد سر و گردن نزدیک به انسان امروزی شد، حال ایپ ما کاملاً با راستراهرفتن و استفاده از ابزار سازگار شده.
http://www.independent.co.uk/news/science/meet-the-human-ancestor-who-walked-earth-4-million-years-ago-1796386.html
⭕️ آیا اینها تنها گونههایی متفاوت هستند؟ خیر، 38 گونه فسیل انسانساییان پیدا شده و آنها دارای توالی دقیقی هستند.
در سایت http://www.becominghuman.org/ و http://humanorigins.si.edu/
بهطور دقیق این توالی توضیح داده شده در فسیلها و شواهد یافتشده و این مسائلی که عرض شد تنها نمونهای بود.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE