▪️ و اینک سید حامد حسینی (راوش)
دیگر تسلیتنامهها و یادبودها هم شبیه هم شده است، که مرگها شبیه هم شدهاند. درگذشت شاعری دیگر بر اثر کرونا. شاعری در همسایگی ما در همین شهر، با شعرهایی بسیار در مدح و منقبت اهل بیت. شاعری که در زندگی هم دشواریهای بسیار دید و در حد استحقاق خود شناخته نشد.
میدانم که این یادکرد مختصر است و دیر. باید زودتر از این عزیز یاد میکردم و این قصور هم خصلت ما انسانهای ظلوم و جهول است، که به قول بیدل
ما را نمیتوان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقصالکمالیم، یا کاملالقصوریم
▪️ شعرهایی که این شاعر گرامی برای بزرگان دین سروده است، دستگیر او در روز محشر باد.
دیگر تسلیتنامهها و یادبودها هم شبیه هم شده است، که مرگها شبیه هم شدهاند. درگذشت شاعری دیگر بر اثر کرونا. شاعری در همسایگی ما در همین شهر، با شعرهایی بسیار در مدح و منقبت اهل بیت. شاعری که در زندگی هم دشواریهای بسیار دید و در حد استحقاق خود شناخته نشد.
میدانم که این یادکرد مختصر است و دیر. باید زودتر از این عزیز یاد میکردم و این قصور هم خصلت ما انسانهای ظلوم و جهول است، که به قول بیدل
ما را نمیتوان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقصالکمالیم، یا کاملالقصوریم
▪️ شعرهایی که این شاعر گرامی برای بزرگان دین سروده است، دستگیر او در روز محشر باد.
✳️ تأملات شبانه (۱)
🔹 تحقیق در دین
🔸 چرا دروغ بگویم؟ من خیلی اهل طاعت و عبادت نیستم. در شبهای ماه مبارک هم بیشتر کار میکنم و گاهی هم میاندیشم. گاهی هم این اندیشهها را ثبت میکنم و منتشر میکنم:
🔻
گاهی به کسانی که عقیده دارند رستگاران واقعی ما مسلمانان یا ما اهالی فلان مذهب در اسلام هستیم، میگوییم که «اهالی فلان جای دنیا که بر دینی دیگر یا حتی در بیدینی به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند پس چه؟ آنان چه گناهی دارند که بر دینی دیگر باورمندند.»
میگویند «خوب آنها میتوانستند تحقیق کنند. راه تحقیق که بر آنها بسته نبود.»
من میگویم «شما در مورد دینهای دیگر چقدر تحقیق کردهای؟ آیا شما چند کتاب دربارۀ مسیحیت، یهودیت، آیین بودا، آیین برهمایی، آیین زرتشتی و دهها و شاید صدها آیین دیگر در جهان خواندهای؟ شما از کجا میدانی که مسیحیها یا بوداییها بر حق نیستند؟»
شاید بگویی «من چه وظیفهای دارم که در مورد دیانت بودایی تحقیق کنم؟ همین که دین خود را میشناسم و به حقانیت آن باور دارم کافی است. از دین آنها هم چیزهایی شنیدهام و برای پذیرش حقانیت آن کافی نبوده است.»
میگویم اگر شما وظیفه نداری، پس آن بودایی هم وظیفه ندارد در مورد دین ما تحقیق کند. او هم به دین خود باورمند است و چیزهایی از دین ما شنیده که برایش اقناعکننده نبوده است.
ممکن است ما در حقانیت برابر نباشیم. ممکن است واقعاً ما برحق باشیم. ولی در مورد «تحقیق نکردن در مورد دین دیگران و تلاش برای رسیدن به حقانیت» غالباً برابریم. پس به همان میزان که ما بر حقانیت دین خود باور داریم، باید به دیگران هم حق بدهیم که در مورد حقانیت دین خود خود باورمند باشند. و اگر حق داریم دیگران را به خاطر تحقیق نکردن در دین خویش ملامت کنیم، خود ما هم در مورد تحقیق نکردن در دین آنان قابل ملامت هستیم. و البته آنانی که تحقیق میکنند و خلاف نتایج تحقیق خود عمل میکنند، بیشتر قابل ملامتاند.
#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔹 تحقیق در دین
🔸 چرا دروغ بگویم؟ من خیلی اهل طاعت و عبادت نیستم. در شبهای ماه مبارک هم بیشتر کار میکنم و گاهی هم میاندیشم. گاهی هم این اندیشهها را ثبت میکنم و منتشر میکنم:
🔻
گاهی به کسانی که عقیده دارند رستگاران واقعی ما مسلمانان یا ما اهالی فلان مذهب در اسلام هستیم، میگوییم که «اهالی فلان جای دنیا که بر دینی دیگر یا حتی در بیدینی به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند پس چه؟ آنان چه گناهی دارند که بر دینی دیگر باورمندند.»
میگویند «خوب آنها میتوانستند تحقیق کنند. راه تحقیق که بر آنها بسته نبود.»
من میگویم «شما در مورد دینهای دیگر چقدر تحقیق کردهای؟ آیا شما چند کتاب دربارۀ مسیحیت، یهودیت، آیین بودا، آیین برهمایی، آیین زرتشتی و دهها و شاید صدها آیین دیگر در جهان خواندهای؟ شما از کجا میدانی که مسیحیها یا بوداییها بر حق نیستند؟»
شاید بگویی «من چه وظیفهای دارم که در مورد دیانت بودایی تحقیق کنم؟ همین که دین خود را میشناسم و به حقانیت آن باور دارم کافی است. از دین آنها هم چیزهایی شنیدهام و برای پذیرش حقانیت آن کافی نبوده است.»
میگویم اگر شما وظیفه نداری، پس آن بودایی هم وظیفه ندارد در مورد دین ما تحقیق کند. او هم به دین خود باورمند است و چیزهایی از دین ما شنیده که برایش اقناعکننده نبوده است.
ممکن است ما در حقانیت برابر نباشیم. ممکن است واقعاً ما برحق باشیم. ولی در مورد «تحقیق نکردن در مورد دین دیگران و تلاش برای رسیدن به حقانیت» غالباً برابریم. پس به همان میزان که ما بر حقانیت دین خود باور داریم، باید به دیگران هم حق بدهیم که در مورد حقانیت دین خود خود باورمند باشند. و اگر حق داریم دیگران را به خاطر تحقیق نکردن در دین خویش ملامت کنیم، خود ما هم در مورد تحقیق نکردن در دین آنان قابل ملامت هستیم. و البته آنانی که تحقیق میکنند و خلاف نتایج تحقیق خود عمل میکنند، بیشتر قابل ملامتاند.
#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
✳️ تأملات شبانه (۲)
🔹 الزام به تحقیق در دین
پیوسته به یادداشت شماره ۱
🔸 در یادداشت قبلی این را گفتم که گاهی اهالی یک دین یا مذهب دینی، انتظار تحقیق در دین از پیروان دیگر ادیان دارند درحالی که خودشان در مورد آن ادیان تحقیق نکردهاند. و گفتم که از نظر «تحقیق نکردن» ما غالباً در شرایط مساوی هستیم و حق نداریم دیگری را ملامت کنیم. حالا این بحث ممکن است مطرح شود که ما همه قابل ملامت هستیم و همه وظیفه داریم که در مورد ادیان دیگر تحقیق کنیم و دین درست را از این میان بیابیم. من هم این کار را میکنم و از دیگران هم انتظار دارم.
پرسش این است که این الزام از کجا میآید؟ یعنی چرا باید انتظار داشت یک شخص ملزم است در مورد ادیان تحقیق کند و بهترین آنها را برگزیند؟
یک جوان کشاورز هندی، یک دامدار برزیلی، یک عضو یک قبیلۀ افریقایی یا یک دانشجو در توکیو یا کوالالامپور را در نظر بگیرید. این اشخاص تنوع زبانها، ادیان، آداب و رسوم، ادبیات، هنر، معماری، طرز پوشش و سلیقۀ غذایی همه جهان را میبینند و البته به آنچه محیط و پرورش خانوادگی و محیطیشان اقتضا میکند عمل میکنند.
میتوانیم به یکی از این افراد بگوییم که این غذایی که تو میخوری مفیدترین غذای جهان نیست؛ باید در مورد غذاهای همه ملل تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟ میتوانیم بگوییم پوشش یا موسیقی یا زبان یا آداب و رسوم تو بهترین نیست؛ باید در همه این امور تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟ چرا باید انتظار را در مورد دیانت او داشته باشیم؟ انتظار داشته باشیم که تحقیق در دین همانقدر که برای یک عالم دینی مهم و حیاتی است، برای یک فرد عادی نیز باید باشد.
بله من هم عقیده دارم که تحقیق در دین بسیار ضروری است و با همه دیگر امور فرق دارد. خیلی فرق است میان دین و غذا یا پوشش یا هنر و ادبیات. ولی ممکن است آن شخص این عقیده را نداشته باشد.
البته که اگر او این کار را بکند ممکن است سعادتمند شود. او خود را از دایرۀ عادات و روزمرگیهایی که ممکن است خیلیهایش پسندیده نباشد رهانده است. سلمان فارسی چنین کرد و بعد از آزمودن ادیان مختلف به بهترین انتخاب خود رسید. ولی بحث این است که شخص چقدر به این تحقیق و تغییر حاصل از آن «ملزم» است؟ و اگر انجام نداد سزاوار عقوبت؟
#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔹 الزام به تحقیق در دین
پیوسته به یادداشت شماره ۱
🔸 در یادداشت قبلی این را گفتم که گاهی اهالی یک دین یا مذهب دینی، انتظار تحقیق در دین از پیروان دیگر ادیان دارند درحالی که خودشان در مورد آن ادیان تحقیق نکردهاند. و گفتم که از نظر «تحقیق نکردن» ما غالباً در شرایط مساوی هستیم و حق نداریم دیگری را ملامت کنیم. حالا این بحث ممکن است مطرح شود که ما همه قابل ملامت هستیم و همه وظیفه داریم که در مورد ادیان دیگر تحقیق کنیم و دین درست را از این میان بیابیم. من هم این کار را میکنم و از دیگران هم انتظار دارم.
پرسش این است که این الزام از کجا میآید؟ یعنی چرا باید انتظار داشت یک شخص ملزم است در مورد ادیان تحقیق کند و بهترین آنها را برگزیند؟
یک جوان کشاورز هندی، یک دامدار برزیلی، یک عضو یک قبیلۀ افریقایی یا یک دانشجو در توکیو یا کوالالامپور را در نظر بگیرید. این اشخاص تنوع زبانها، ادیان، آداب و رسوم، ادبیات، هنر، معماری، طرز پوشش و سلیقۀ غذایی همه جهان را میبینند و البته به آنچه محیط و پرورش خانوادگی و محیطیشان اقتضا میکند عمل میکنند.
میتوانیم به یکی از این افراد بگوییم که این غذایی که تو میخوری مفیدترین غذای جهان نیست؛ باید در مورد غذاهای همه ملل تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟ میتوانیم بگوییم پوشش یا موسیقی یا زبان یا آداب و رسوم تو بهترین نیست؛ باید در همه این امور تحقیق کنی و بهترین را برگزینی؟ چرا باید انتظار را در مورد دیانت او داشته باشیم؟ انتظار داشته باشیم که تحقیق در دین همانقدر که برای یک عالم دینی مهم و حیاتی است، برای یک فرد عادی نیز باید باشد.
بله من هم عقیده دارم که تحقیق در دین بسیار ضروری است و با همه دیگر امور فرق دارد. خیلی فرق است میان دین و غذا یا پوشش یا هنر و ادبیات. ولی ممکن است آن شخص این عقیده را نداشته باشد.
البته که اگر او این کار را بکند ممکن است سعادتمند شود. او خود را از دایرۀ عادات و روزمرگیهایی که ممکن است خیلیهایش پسندیده نباشد رهانده است. سلمان فارسی چنین کرد و بعد از آزمودن ادیان مختلف به بهترین انتخاب خود رسید. ولی بحث این است که شخص چقدر به این تحقیق و تغییر حاصل از آن «ملزم» است؟ و اگر انجام نداد سزاوار عقوبت؟
#تأملات_شبانه
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
✳️ اندر آداب ارسال پیام صوتی
امروزه فرستادن پیام صوتی مرسوم شده است و به تنهایی ایرادی هم ندارد. بالاخره این هم یک نوع ارتباط است و گاهی حتی مهمتر و صمیمیتر از پیام متنی. در پیام صوتی لحن به خوبی منتقل میشود و صمیمتها را بهتر میشود ابراز کرد. ولی این هم مثل همه امور دیگر آدابی دارد و ملزوماتی که باید رعایت کنیم.
🔻 شنیدن پیام صوتی وقت میگیرد و گاه به موقعیت مناسب هم نیاز دارد که سکوت باشد و صدای پیام مزاحم دیگران نباشد. پس وقتی پیام صوتی میفرستیم نباید انتظار داشته باشیم که شخص در همان زمان آن را بشنود و پاسخ دهد. اگر هم شخص پاسخ نداد یا دیر پاسخ داد، گلهمند نباشیم. ممکن است در همان لحظه موقعیت مناسب نداشته و بعد از خاطرش رفته باشد.
🔻 محتوای پیام صوتی فقط با گوشکردن مشخص میشود. پس اگر پیام ما حاوی توضیحاتی است، بهتر است که ابتدا یک پیام متنی کوتاه بگذاریم و اصل مطلب را بگوییم و بعد توضیحات بیشتر را به صورت بیان کنیم. یا چکیده و مطلب اصلی به صورت متنی هم بنویسیم. حداقل این که بیان کنیم که پیام ما دربارۀ چه چیزی است و چقدر فوریت دارد. این را که میشود در دو سه کلمه نوشت.
🔻 وقتی کسی پیام متنی به ما داده است، ما هم سعی کنیم پیام متنی بفرستیم. بالاخره باید توازنی در گفتگو برقرار باشد. البته اگر ناگزیر به پاسخ صوتی بودیم، میتوانیم ضمن عذرخواهی، از شخص مقابل تأیید بگیریم. در هر حال کسب موافقت شخص مقابل و عذرخواهی به خاطر فرستادن پیام صوتی مهم است.
🔻 در نظر داشته باشیم که فرقی است بین درخواست و پاسخ. اگر درخواستی از کسی داریم نمیتوان توقع داشت که شخص مقابل ملزم است پیام ما را گوش کند همچنان که نمیتوان توقع داشت که الزاماً درخواست ما را اجابت کند. ولی کسی که به درخواست دیگری پاسخ میدهد، میتواند حداقل خودش را با این راضی کند که بالاخره من به شخص مقابل کمکی میکنم و پاسخی میدهم.
🔻 البته در بعضی موارد نیز الزاماً باید پیام صوتی فرستاد، از جمله جایی که شخص مقابل از از نعمت سواد یا بینایی محروم است. طبیعتاً پیام را باید طوری فرستاد که شخص قادر به دریافت آن باشد.
#پیام_صوتی
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
امروزه فرستادن پیام صوتی مرسوم شده است و به تنهایی ایرادی هم ندارد. بالاخره این هم یک نوع ارتباط است و گاهی حتی مهمتر و صمیمیتر از پیام متنی. در پیام صوتی لحن به خوبی منتقل میشود و صمیمتها را بهتر میشود ابراز کرد. ولی این هم مثل همه امور دیگر آدابی دارد و ملزوماتی که باید رعایت کنیم.
🔻 شنیدن پیام صوتی وقت میگیرد و گاه به موقعیت مناسب هم نیاز دارد که سکوت باشد و صدای پیام مزاحم دیگران نباشد. پس وقتی پیام صوتی میفرستیم نباید انتظار داشته باشیم که شخص در همان زمان آن را بشنود و پاسخ دهد. اگر هم شخص پاسخ نداد یا دیر پاسخ داد، گلهمند نباشیم. ممکن است در همان لحظه موقعیت مناسب نداشته و بعد از خاطرش رفته باشد.
🔻 محتوای پیام صوتی فقط با گوشکردن مشخص میشود. پس اگر پیام ما حاوی توضیحاتی است، بهتر است که ابتدا یک پیام متنی کوتاه بگذاریم و اصل مطلب را بگوییم و بعد توضیحات بیشتر را به صورت بیان کنیم. یا چکیده و مطلب اصلی به صورت متنی هم بنویسیم. حداقل این که بیان کنیم که پیام ما دربارۀ چه چیزی است و چقدر فوریت دارد. این را که میشود در دو سه کلمه نوشت.
🔻 وقتی کسی پیام متنی به ما داده است، ما هم سعی کنیم پیام متنی بفرستیم. بالاخره باید توازنی در گفتگو برقرار باشد. البته اگر ناگزیر به پاسخ صوتی بودیم، میتوانیم ضمن عذرخواهی، از شخص مقابل تأیید بگیریم. در هر حال کسب موافقت شخص مقابل و عذرخواهی به خاطر فرستادن پیام صوتی مهم است.
🔻 در نظر داشته باشیم که فرقی است بین درخواست و پاسخ. اگر درخواستی از کسی داریم نمیتوان توقع داشت که شخص مقابل ملزم است پیام ما را گوش کند همچنان که نمیتوان توقع داشت که الزاماً درخواست ما را اجابت کند. ولی کسی که به درخواست دیگری پاسخ میدهد، میتواند حداقل خودش را با این راضی کند که بالاخره من به شخص مقابل کمکی میکنم و پاسخی میدهم.
🔻 البته در بعضی موارد نیز الزاماً باید پیام صوتی فرستاد، از جمله جایی که شخص مقابل از از نعمت سواد یا بینایی محروم است. طبیعتاً پیام را باید طوری فرستاد که شخص قادر به دریافت آن باشد.
#پیام_صوتی
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
Forwarded from M .zamaniyan
✳️ سؤالات پرورش ماشین
🔹 کدام گزینه برای بیت زیر درست نیست؟
خندید بر او شعله که از دست که نالی؟
ناچیزی تو کرد بدین گونه تو را خوار
۱. بیت دارای دو کلمۀ ربط است.
۲. بیت دارای سه جمله است.
۳. زمان فعل دوم، «مضارع» و زمان فعلهای دیگر «ماضی» است.
۴. بیت دو فعل ناگذر و یک فعل گذرا دارد.
🔻 این سؤال آزمون کنکور ارشد ادبیات است؟ نه، کمی پایینتر بیایید. سؤال کنکور دانشگاه است؟ نه باز هم کمی پایینتر بیایید. یعنی خیلی پایینتر بیایید. این سؤال یکی از آزمونهای کلاس ششم مدرسه است. بله، اینها را نرگس کاظمی باید حل کند و حالا بابای نرگس کاظمی در حل کردنشان درمانده است.
🔻 این نظام آموزشیای که چنین توقعی از یک دانشآموز کلاس ششم دارد، در واقع دانشآموز شیفتۀ ادبیات تربیت نمیکند. ماشین تستزنی تربیت میکند. ذوق، هنر و خلاقیت را میکشد تا قواعد خشک دستور زبان و قواعد وزن و قافیه و آرایههای ادبی را جایگزین آن سازد.
🔻 نرگس حق دارد از این درسها بیزار باشد. من که چهل سال است با ادبیات سر و کار داشتهام و شاعر و سی سال تمام کتاب آموزشی و نقد شعر نوشتهام و مدرس کارگاه شعر و داور مسابقات شعر بودهام به این چیزها نیازمند نشدهام. این نوجوانی که سن رشد و فعالیت ذهنی اوست و در پی خلاقیت و پرورش ذوق و شخصیت خود است، چه نیازی به اینها دارد؟ هیچ نیازی ندارد مگر تجهیز شدن برای گذشتن از سدّ کنکور و به دست آوردن یک مدرک تحصیلی که بر پایۀ همین آموزهها در دانشگاه باشد و سرانجام وارد شدن به عرصۀ کار و زندگی و پاکسازی ناگزیر ذهن خویش از این همه اطلاعات خشک و ناکارآمد که در سالهای تحصیل روی هم انباشته شده است.
🔻 به راستی این نظام آموزشی کی میخواهد به خود بیاید و مانع ترویج این شیوه از آموزش در این مملکت شود؟
#نظام_آموزشی
#آموزش_ادبیات
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemikazemi
🔹 کدام گزینه برای بیت زیر درست نیست؟
خندید بر او شعله که از دست که نالی؟
ناچیزی تو کرد بدین گونه تو را خوار
۱. بیت دارای دو کلمۀ ربط است.
۲. بیت دارای سه جمله است.
۳. زمان فعل دوم، «مضارع» و زمان فعلهای دیگر «ماضی» است.
۴. بیت دو فعل ناگذر و یک فعل گذرا دارد.
🔻 این سؤال آزمون کنکور ارشد ادبیات است؟ نه، کمی پایینتر بیایید. سؤال کنکور دانشگاه است؟ نه باز هم کمی پایینتر بیایید. یعنی خیلی پایینتر بیایید. این سؤال یکی از آزمونهای کلاس ششم مدرسه است. بله، اینها را نرگس کاظمی باید حل کند و حالا بابای نرگس کاظمی در حل کردنشان درمانده است.
🔻 این نظام آموزشیای که چنین توقعی از یک دانشآموز کلاس ششم دارد، در واقع دانشآموز شیفتۀ ادبیات تربیت نمیکند. ماشین تستزنی تربیت میکند. ذوق، هنر و خلاقیت را میکشد تا قواعد خشک دستور زبان و قواعد وزن و قافیه و آرایههای ادبی را جایگزین آن سازد.
🔻 نرگس حق دارد از این درسها بیزار باشد. من که چهل سال است با ادبیات سر و کار داشتهام و شاعر و سی سال تمام کتاب آموزشی و نقد شعر نوشتهام و مدرس کارگاه شعر و داور مسابقات شعر بودهام به این چیزها نیازمند نشدهام. این نوجوانی که سن رشد و فعالیت ذهنی اوست و در پی خلاقیت و پرورش ذوق و شخصیت خود است، چه نیازی به اینها دارد؟ هیچ نیازی ندارد مگر تجهیز شدن برای گذشتن از سدّ کنکور و به دست آوردن یک مدرک تحصیلی که بر پایۀ همین آموزهها در دانشگاه باشد و سرانجام وارد شدن به عرصۀ کار و زندگی و پاکسازی ناگزیر ذهن خویش از این همه اطلاعات خشک و ناکارآمد که در سالهای تحصیل روی هم انباشته شده است.
🔻 به راستی این نظام آموزشی کی میخواهد به خود بیاید و مانع ترویج این شیوه از آموزش در این مملکت شود؟
#نظام_آموزشی
#آموزش_ادبیات
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemikazemi
Forwarded from مدرسه گفتاورد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻مدرسه گفتاورد برگزار می کند:
🌙شبهای مناجاتهای ادبِ فارسی
(۱۵ شب رمضانی با حکمت و معرفت در نیایشهای منظوم کهن فارسی)
💠با حضور اساتید ادبیات و علوم انسانی:
استاد میرشکاک ( شاهنامه)
استاد کاظم کاظمی(بیدل)
استاد امیری اسفندقه (رمضانیات)
زهیر توکلی (عطار)
حسین شهرستانی (نظامی)
محمد مهدی سیار (مثنوی)
وحید سمنانی(سعدی)
محمد خندان (جامی)
امیر رجبی ( شیخ صفی)
💢 از ۵ اردیبهشت هر شب ساعت ۲۲الی ۲۳:۳۰
هزینه ثبت نام: ۸۰ هزار تومان
🔻برای ثبت نام از طریق تلگرام به آیدی @goftavard_admin پیام دهید یا با شماره ۰۹۹۱۴۵۴۰۲۴۲ تماس بگیرید.
🌐 @goftavard_ir
🌙شبهای مناجاتهای ادبِ فارسی
(۱۵ شب رمضانی با حکمت و معرفت در نیایشهای منظوم کهن فارسی)
💠با حضور اساتید ادبیات و علوم انسانی:
استاد میرشکاک ( شاهنامه)
استاد کاظم کاظمی(بیدل)
استاد امیری اسفندقه (رمضانیات)
زهیر توکلی (عطار)
حسین شهرستانی (نظامی)
محمد مهدی سیار (مثنوی)
وحید سمنانی(سعدی)
محمد خندان (جامی)
امیر رجبی ( شیخ صفی)
💢 از ۵ اردیبهشت هر شب ساعت ۲۲الی ۲۳:۳۰
هزینه ثبت نام: ۸۰ هزار تومان
🔻برای ثبت نام از طریق تلگرام به آیدی @goftavard_admin پیام دهید یا با شماره ۰۹۹۱۴۵۴۰۲۴۲ تماس بگیرید.
🌐 @goftavard_ir
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 گمشده
محمدکاظم کاظمی
🔻 نذر حضرت خدیجه کبری
تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت
از تماشای چه گلزار فراز آمدهای؟
بوی گُل میدهد امروز، دم و بازدمت
دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر
و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت
شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر
شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت
کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست
مرگ محتوم! بیا، با دل و جان میخرمت
دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر
عالَمی سینهزناناند به گِرد علمت
من میان دل مردان و زنان گم شدهام
از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت
#گمشده
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
محمدکاظم کاظمی
🔻 نذر حضرت خدیجه کبری
تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت
از تماشای چه گلزار فراز آمدهای؟
بوی گُل میدهد امروز، دم و بازدمت
دست تنهای بشر! دست مرا هم بپذیر
و از این دست، مبادا برسد هیچ غمت
شعب دلخواه! من و رنج مرا در بر گیر
شهر گمراه! تو خوش باش به سنگ و صنمت
کفنی نیست اگر، پیرهن دوست که هست
مرگ محتوم! بیا، با دل و جان میخرمت
دخترم! بخت تو خوش باد که تا دامن حشر
عالَمی سینهزناناند به گِرد علمت
من میان دل مردان و زنان گم شدهام
از تو گم گشته اگر سنگ مزار و حرمت
#گمشده
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 غزل ۴۰۳
سعدی
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
#نهضت سعدیخوانی
#با صدای محمدکاظم کاظمی
#محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور
سعدی
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
#نهضت سعدیخوانی
#با صدای محمدکاظم کاظمی
#محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹 تجدید چاپ «ستارۀ شب دیجور» 🔸 یادمان علامۀ شهید سید اسماعیل بلخی 🔸 به کوشش سید اسحاق شجاعی توضیح بیشتر در پست بعد 👇
🔹 «ستارۀ شب دیجور» اثر سید اسحاق شجاعی تجدید چاپ شد.
دهۀ هفتاد بود و جامعۀ ما سخت تشنۀ بازشناسی علامه سید اسماعیل بلخی روحانی و شاعر مبارز افغانستان. چنین بود که سید اسحاق شجاعی داستاننویس و پژوهشگر ارجمند افغانستان دست به کار شد و با کاوشی مفصل کتاب «ستارۀ شب دیجور» را فراهم آورد. این کتاب اثری جامع در شناخت علامه بلخی، زندگی و آثار اوست. در آنجا مقالات، گفتگوها، خاطرات و چشمدیدهای بسیاری از افراد گوناگون دربارۀ علامه گرد آمد، همراه با گزیدهای از آثار شعر و بعضی از سخنرانیهای آن مرد بزرگ.
«ستارۀ شب دیجور» بالاخره در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. ویرایش آن کتاب با من بود و پیگیری امور نشر آن با محمدحسین جعفریان و طرح جلد آن با علیرضا ذاکری. آن را انتشارات سوره مهر منتشر کرد.
از آن زمان تا کنون من سراغ ندارم که کتابی چنین جامع دربارۀ علامه بلخی تدوین شده باشد. و این کتاب اکنون با ویرایشی جدید و مطالبی تازه و تعویض بعضی از مطالب، از سوی مؤسسۀ انتشارات صبح امید به چاپ دوم رسیده است. این چاپ را میتوان ویراست دوم این کتاب دانست.
به گفتۀ مؤلف کتاب در یادداشتی دربارۀ این اثر «ستاره شب دیجور، دارای شش فصل و چند پیوست است. در فصول ششگانة کتاب ابعاد گونهگون زندگی و مبارزات علامه بلخی از دیدگاههای مختلف بررسی شده است. خاطرات بیش از 35 شخصیت سیاسی و علمی و فرهنگی درباره بلخی، تحلیل زندگی و مبارزات علامه به قلم نویسندگان سرشناس کشور، معرفی آثار قلمی خود علامه بلخی و نیز خاطرات علامه از سالهای زندانش و ... بخشی از مطالب این کتاب است... این کتاب را میتوانید از فروشگاههای مرکزی انتشارات صبح امید در این نشانیها تهیه کنید:
کابل، چهارراهی پل سرخ، مارکت تجارتی ملّی، منزل پایین
قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، واحد ۲۱، پلاک ۷.
چنانچه در مشهد نزدیکتر هستید، میتوانید با شمارۀ نویسنده در تلگرام در تماس شده کتاب را به دست آورید. @sayedeshaqshojai
🔻
خواندن این کتاب را به کسانی که در پی شناخت بهتری از علامه بلخی و زمانۀ اویند یا به تاریخ و ادبیات افغانستان در نیم قرن اخیر علاقهمندند، پیشنهاد میکنم.
#سید_اسماعیل_بلخی
#سید_اسحاق_شجاعی
#ستاره_شب_دیجور
@mkazemkazemi
دهۀ هفتاد بود و جامعۀ ما سخت تشنۀ بازشناسی علامه سید اسماعیل بلخی روحانی و شاعر مبارز افغانستان. چنین بود که سید اسحاق شجاعی داستاننویس و پژوهشگر ارجمند افغانستان دست به کار شد و با کاوشی مفصل کتاب «ستارۀ شب دیجور» را فراهم آورد. این کتاب اثری جامع در شناخت علامه بلخی، زندگی و آثار اوست. در آنجا مقالات، گفتگوها، خاطرات و چشمدیدهای بسیاری از افراد گوناگون دربارۀ علامه گرد آمد، همراه با گزیدهای از آثار شعر و بعضی از سخنرانیهای آن مرد بزرگ.
«ستارۀ شب دیجور» بالاخره در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. ویرایش آن کتاب با من بود و پیگیری امور نشر آن با محمدحسین جعفریان و طرح جلد آن با علیرضا ذاکری. آن را انتشارات سوره مهر منتشر کرد.
از آن زمان تا کنون من سراغ ندارم که کتابی چنین جامع دربارۀ علامه بلخی تدوین شده باشد. و این کتاب اکنون با ویرایشی جدید و مطالبی تازه و تعویض بعضی از مطالب، از سوی مؤسسۀ انتشارات صبح امید به چاپ دوم رسیده است. این چاپ را میتوان ویراست دوم این کتاب دانست.
به گفتۀ مؤلف کتاب در یادداشتی دربارۀ این اثر «ستاره شب دیجور، دارای شش فصل و چند پیوست است. در فصول ششگانة کتاب ابعاد گونهگون زندگی و مبارزات علامه بلخی از دیدگاههای مختلف بررسی شده است. خاطرات بیش از 35 شخصیت سیاسی و علمی و فرهنگی درباره بلخی، تحلیل زندگی و مبارزات علامه به قلم نویسندگان سرشناس کشور، معرفی آثار قلمی خود علامه بلخی و نیز خاطرات علامه از سالهای زندانش و ... بخشی از مطالب این کتاب است... این کتاب را میتوانید از فروشگاههای مرکزی انتشارات صبح امید در این نشانیها تهیه کنید:
کابل، چهارراهی پل سرخ، مارکت تجارتی ملّی، منزل پایین
قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، واحد ۲۱، پلاک ۷.
چنانچه در مشهد نزدیکتر هستید، میتوانید با شمارۀ نویسنده در تلگرام در تماس شده کتاب را به دست آورید. @sayedeshaqshojai
🔻
خواندن این کتاب را به کسانی که در پی شناخت بهتری از علامه بلخی و زمانۀ اویند یا به تاریخ و ادبیات افغانستان در نیم قرن اخیر علاقهمندند، پیشنهاد میکنم.
#سید_اسماعیل_بلخی
#سید_اسحاق_شجاعی
#ستاره_شب_دیجور
@mkazemkazemi
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 قصّۀ سنگ و خشت
به نوجوانان کارگر هموطنم
🔸 محمدکاظم کاظمی
دیدمت صبحدم در آخر صف، کولۀ سرنوشت در دستت
کولهباری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت، در دستت
گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی
باز این فالگیر آبلهرو طالعت را نوشت در دستت
بس که با سنگ و گچ عجین گشته، تکهچوبی در آستین گشته
بس که با خاک و گِل بهسر برده، میتوان سبزه کشت در دستت
شب میافتد و میرسی از راه با غروری نگفتنی در چشم
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت
کاش میشد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت، در دستت
بازیات را کسی بههم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی، خطّ یک سرنوشت، در دستت
آبان ۱۳۷۷
@asarkazemi
به نوجوانان کارگر هموطنم
🔸 محمدکاظم کاظمی
دیدمت صبحدم در آخر صف، کولۀ سرنوشت در دستت
کولهباری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت، در دستت
گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی
باز این فالگیر آبلهرو طالعت را نوشت در دستت
بس که با سنگ و گچ عجین گشته، تکهچوبی در آستین گشته
بس که با خاک و گِل بهسر برده، میتوان سبزه کشت در دستت
شب میافتد و میرسی از راه با غروری نگفتنی در چشم
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت
کاش میشد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت، در دستت
بازیات را کسی بههم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی، خطّ یک سرنوشت، در دستت
آبان ۱۳۷۷
@asarkazemi
شب قدر
محمدکاظم کاظمی
🔹 شب قدر
🔸 محمدکاظم کاظمی
ـ شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی
سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی
بندۀ منتخب حضرت رحمان که نبودی
میشود حداقل بندۀ یک بنده نباشی...
دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟
سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی
***
ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی میشود آیا
این قدر خشک و نصیحتگر و یکدنده نباشی؟
فکر پروندۀ مایی؟ دمتان گرم، ولی ما
نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی
شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی
و به شطرنج جهان، مهرۀ بازنده نباشی
صد شب قدر دگر میرسد و میرود اما
اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی
۳۰ تیر ۹۳، بامداد شب قدر
#شعر_کاظمی
#شب_قدر
@mkazemkazemi
🔸 محمدکاظم کاظمی
ـ شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی
سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی
بندۀ منتخب حضرت رحمان که نبودی
میشود حداقل بندۀ یک بنده نباشی...
دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟
سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی
***
ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی میشود آیا
این قدر خشک و نصیحتگر و یکدنده نباشی؟
فکر پروندۀ مایی؟ دمتان گرم، ولی ما
نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی
شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی
و به شطرنج جهان، مهرۀ بازنده نباشی
صد شب قدر دگر میرسد و میرود اما
اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی
۳۰ تیر ۹۳، بامداد شب قدر
#شعر_کاظمی
#شب_قدر
@mkazemkazemi
⚫️ دایی گرامیام ناصر رضازاده دیشب به رحمت خدا رفت. پارسال درست در چنین شبی از ماه مبارک رمضان، مادر از دنیا رفت و امسال برادر مهربان او، بر اثر بیماری خانمانسوز کرونا.
▪️ ناصر رضازاده پنجمین فرزند خانواده بود. دوران دانشجویی را در آلمان گذرانده بود و در ایران، سالها و تا زمان بازنشستگی، در شرکت ایران ناسیونال مشغول کار بود.
▪️ مردی بود آرام، مؤقر و مهربان. به همسر و فرزندانش و همه اعضای خانوادۀ رضازاده تسلیت میگویم. روحش شاد.
@mkazemkazemi
▪️ ناصر رضازاده پنجمین فرزند خانواده بود. دوران دانشجویی را در آلمان گذرانده بود و در ایران، سالها و تا زمان بازنشستگی، در شرکت ایران ناسیونال مشغول کار بود.
▪️ مردی بود آرام، مؤقر و مهربان. به همسر و فرزندانش و همه اعضای خانوادۀ رضازاده تسلیت میگویم. روحش شاد.
@mkazemkazemi
Forwarded from همشهری (Z.p)
🔘 تاوانیکه مردم افغانستان میپردازند
محمدکاظم کاظمی- شاعر و نویسنده افغانستانی
🔺 افغانستان چند دهه است که از عملیاتهای انتحاری رهایی ندارد. چون همواره کسانی هستند که از جنایت در این کشور سود میبرند و البته دولت و نیروهای امنیتی هم غالبا ناکارآمد بودهاند.
🔺 یکی از آماج این حملات از دیرباز، شیعیانند؛ بهخصوص شیعیان هزاره که عمدتا در مناطق غربی کابل زندگی میکنند و این چندمین انفجار یا عملیات انتحاری زنجیرهای است که در این اواخر در این مناطق صورت گرفته است.
🔺 این واقعیتی است که شیعیان و بهخصوص مردم هزاره در افغانستان قرنها تحت ستم و تبعیض بودهاند. این تعدیها و تبعیضها، در اغلب دوران سیاسی افغانستان به اشکال مختلف وجود داشته و امروز خود را در قالب عملیاتهای تروریستی نشان میدهد.
📌 متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید
🔴 @hamshahrinews
محمدکاظم کاظمی- شاعر و نویسنده افغانستانی
🔺 افغانستان چند دهه است که از عملیاتهای انتحاری رهایی ندارد. چون همواره کسانی هستند که از جنایت در این کشور سود میبرند و البته دولت و نیروهای امنیتی هم غالبا ناکارآمد بودهاند.
🔺 یکی از آماج این حملات از دیرباز، شیعیانند؛ بهخصوص شیعیان هزاره که عمدتا در مناطق غربی کابل زندگی میکنند و این چندمین انفجار یا عملیات انتحاری زنجیرهای است که در این اواخر در این مناطق صورت گرفته است.
🔺 این واقعیتی است که شیعیان و بهخصوص مردم هزاره در افغانستان قرنها تحت ستم و تبعیض بودهاند. این تعدیها و تبعیضها، در اغلب دوران سیاسی افغانستان به اشکال مختلف وجود داشته و امروز خود را در قالب عملیاتهای تروریستی نشان میدهد.
📌 متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید
🔴 @hamshahrinews
تاوانیکه مردم افغانستان میپردازند
افغانستان چند دهه است که از عملیاتهای انتحاری رهایی ندارد. چون همواره کسانی هستند که از جنایت در این کشور سود میبرند و البته دولت و نیروهای امنیتی هم غالبا ناکارآمد بودهاند. روزنامه همشهری امروز،روزنامه همشهری صبح،صفحه روزنامه همشهری،دانلود روزنامه همشهری…
Forwarded from خانهٔ آینه
🍀 امروز با بیدل
🔹 عید بیدل
ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک
فردوس به چشمی که تو را دید مبارک
بر بام، هلالابروی من قبلهنما شد
کز هر طرف آمد خبرِ عید مبارک
دل قانع شوقی است، به هر رنگ که باشد
داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک
غزل عیدانۀ بیدل واقعاً یک غزل متفاوت و متمایز است، از این جهت که طبق عادت معمول شاعران، فقط و فقط بر عید و مسائل خاص آن متمرکز نشده است، بلکه این عید را در بستری از محبت، عشق و در کنار اینها مضامین اجتماعی و سیاسی مطرح کرده است. در واقع او بیش از این که مشتاق عید باشد، مشتاق کسی است که در این عید به دیدار او نائل میشود.
در بیت بعدی تعبیر جالبی به کار برده است. تشبیه هلال به ابرو در شعر فارسی سابقه دارد، ولی شاعر این را به همان سادگی بیان نمیکند. میگوید گویا این محبوب ابروهلالی من بر بام آمده است که همه مردم به خیال رؤیت هلال، عید مبارک میگویند.
ولی این قناعت و استغنای بیدل باز هم در اینجا نمود دارد، آنجا که میگوید «داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک». این خاصیت جالبی است در شعر بیدل که همیشه به کمترینها قانع است. به خیال معشوق قانع است، به همین که نامهاش به معشوق رسیده باشد قانع است، به همین که به یاد طرف باشد قانع است و در اینجا به همین داغ دل قانع است و همین داغ محبت را از جام جم برتر میشمرد. در جایی دیگر هم میگوید:
آنچه ما در حلقۀ داغ محبّت دیدهایم
نی سکندر دید در آیینه، نی در جام، جم
اما چنان که گفتیم این غزل عیدانۀ بیدل بسیار متنوع و حاوی مضامین گوناگون است، از جمله مضامین اجتماعی و سیاسی. او در بیتی میگوید
ای بیخردان، غرۀ اقبال مباشید
دولت نبوَد بر همه جاوید مبارک
این از بیتهای هشداردهندۀ بیدل در باب ناپایداری جاه و جلال دنیایی است، چیزی که در قدیم آن را «دولت» مینامیدهاند. و جالب این که «دولت» در زبان فارسی امروز، معنایی یافته است که نه تنها این بیت با آن تناسب دارد، بلکه حتی برش بیشتری مییابد.
اما سخن از عید فطر در شعر بیدل را نمیتوان به پایان برد و از این رباعی زیبا یاد نکرد، رباعیای که بر خلاف بسیاری از شعرهای بیدل، بسیار ساده و شفاف است و عاطفی:
عید آمد و هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
#خانه_آینه
#امروز_با_بیدل
#عید
@khanehayeneh
🔹 عید بیدل
ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک
فردوس به چشمی که تو را دید مبارک
بر بام، هلالابروی من قبلهنما شد
کز هر طرف آمد خبرِ عید مبارک
دل قانع شوقی است، به هر رنگ که باشد
داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک
غزل عیدانۀ بیدل واقعاً یک غزل متفاوت و متمایز است، از این جهت که طبق عادت معمول شاعران، فقط و فقط بر عید و مسائل خاص آن متمرکز نشده است، بلکه این عید را در بستری از محبت، عشق و در کنار اینها مضامین اجتماعی و سیاسی مطرح کرده است. در واقع او بیش از این که مشتاق عید باشد، مشتاق کسی است که در این عید به دیدار او نائل میشود.
در بیت بعدی تعبیر جالبی به کار برده است. تشبیه هلال به ابرو در شعر فارسی سابقه دارد، ولی شاعر این را به همان سادگی بیان نمیکند. میگوید گویا این محبوب ابروهلالی من بر بام آمده است که همه مردم به خیال رؤیت هلال، عید مبارک میگویند.
ولی این قناعت و استغنای بیدل باز هم در اینجا نمود دارد، آنجا که میگوید «داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک». این خاصیت جالبی است در شعر بیدل که همیشه به کمترینها قانع است. به خیال معشوق قانع است، به همین که نامهاش به معشوق رسیده باشد قانع است، به همین که به یاد طرف باشد قانع است و در اینجا به همین داغ دل قانع است و همین داغ محبت را از جام جم برتر میشمرد. در جایی دیگر هم میگوید:
آنچه ما در حلقۀ داغ محبّت دیدهایم
نی سکندر دید در آیینه، نی در جام، جم
اما چنان که گفتیم این غزل عیدانۀ بیدل بسیار متنوع و حاوی مضامین گوناگون است، از جمله مضامین اجتماعی و سیاسی. او در بیتی میگوید
ای بیخردان، غرۀ اقبال مباشید
دولت نبوَد بر همه جاوید مبارک
این از بیتهای هشداردهندۀ بیدل در باب ناپایداری جاه و جلال دنیایی است، چیزی که در قدیم آن را «دولت» مینامیدهاند. و جالب این که «دولت» در زبان فارسی امروز، معنایی یافته است که نه تنها این بیت با آن تناسب دارد، بلکه حتی برش بیشتری مییابد.
اما سخن از عید فطر در شعر بیدل را نمیتوان به پایان برد و از این رباعی زیبا یاد نکرد، رباعیای که بر خلاف بسیاری از شعرهای بیدل، بسیار ساده و شفاف است و عاطفی:
عید آمد و هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
#خانه_آینه
#امروز_با_بیدل
#عید
@khanehayeneh
Forwarded from کانال استاد سرآهنگ
🔴 ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک
🔸 نسخۀ ابرو
🔸
من سه اجرا از این شعر بیدل دارم که آنها را نسخههای «ابرو»، «رمضان» و «کلید» نام گذاشتهام. دو نسخۀ اول در یک طرز است و سومی اندکی با آنها فرق دارد. هر سه آهنگ را در همین روزها تقدیم دوستان میکنم.
🔹
نسخۀ ابرو
ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک
فردوس به چشمی که تو را دید، مبارک
هلال عید میبینی و من پیوستهابرویت
مبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت
گویند طرب شیفته عید صیام است
گل مایل رنگینى و مى نشئه جام است
این وسوسهها معتقد طبع عوام است
عالم همه سودایى اندیشه خام است
ما روى تو دیدیم دگر عید تمام است (بیدل)
ای آینه منزلت مبارک باشد
شد جلوه مقابلت، مبارک باشد
آمد ز سفر کسی که دل با او بود
بیدل! اکنون دلت مبارک باشد (بیدل)
دل قانع شوقی است به هر صورتی که هست(۱)
داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک
ای بیخردان! غرّۀ اقبال مباشید
دولت نبود بر همه جاوید مبارک
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد (طالب آملی)
(صدا محو میشود و روشن نیست که آهنگ تمام شده است، یا نه. شاید بیت بالا مقدمۀ یک آهنگ جدید است که در ادامه خوانده شده است و ما آن را نداریم. در آهنگهای استاد این طرز ورود از یک آهنگ به آهنگ دیگر سابقه دارد.)
۱. اصل دیوان بیدل: دل قانع شوقی است، به هر رنگ که باشد
#سرآهنگ
#ای_مژدۀ_دیدار
@ostad_sarahang
🔸 نسخۀ ابرو
🔸
من سه اجرا از این شعر بیدل دارم که آنها را نسخههای «ابرو»، «رمضان» و «کلید» نام گذاشتهام. دو نسخۀ اول در یک طرز است و سومی اندکی با آنها فرق دارد. هر سه آهنگ را در همین روزها تقدیم دوستان میکنم.
🔹
نسخۀ ابرو
ای مژدۀ دیدار تو چون عید مبارک
فردوس به چشمی که تو را دید، مبارک
هلال عید میبینی و من پیوستهابرویت
مبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت
گویند طرب شیفته عید صیام است
گل مایل رنگینى و مى نشئه جام است
این وسوسهها معتقد طبع عوام است
عالم همه سودایى اندیشه خام است
ما روى تو دیدیم دگر عید تمام است (بیدل)
ای آینه منزلت مبارک باشد
شد جلوه مقابلت، مبارک باشد
آمد ز سفر کسی که دل با او بود
بیدل! اکنون دلت مبارک باشد (بیدل)
دل قانع شوقی است به هر صورتی که هست(۱)
داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک
ای بیخردان! غرّۀ اقبال مباشید
دولت نبود بر همه جاوید مبارک
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد (طالب آملی)
(صدا محو میشود و روشن نیست که آهنگ تمام شده است، یا نه. شاید بیت بالا مقدمۀ یک آهنگ جدید است که در ادامه خوانده شده است و ما آن را نداریم. در آهنگهای استاد این طرز ورود از یک آهنگ به آهنگ دیگر سابقه دارد.)
۱. اصل دیوان بیدل: دل قانع شوقی است، به هر رنگ که باشد
#سرآهنگ
#ای_مژدۀ_دیدار
@ostad_sarahang