📚 واژه‌پرداز وُرد 📚
4.04K subscribers
719 photos
443 videos
85 files
1.04K links
📚 سید مسعود هاشمی نجفی
📚 ویراستار فنی (صوری) و صفحه‌آرای وُرد
📚 سابقهٔ کار: انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد
.
‏‌‏📚‏تماس: ‎@WordPardaz

‌‏🌐‏ گروه پرسش‌وپاسخ وُردِ سید مسعود حسینی:
جهت دریافت لینک به روبات کمک‌آموزشی گروه مراجعه کنید.
🆔 @Masoudhosseini_Bot
Download Telegram
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
تیترهای اصلی و فرعی کتاب‌ها و مقاله‌ها هدایت‌گر خواننده به آن مطالبی هستند که در ادامه شرح و بسط می‌یابد. تیترها را با حروف توپر (بولد) می‌نویسیم و نباید جلوی آن‌ها از نشانه‌ی دونقطه («:») استفاده کنیم.

حسین جاوید
@Virastaar
Forwarded from HooranGallery
یه اسمی هست که صدا زدنش و شنیدنش همیشه موجب آرامشه؛ اسمی که ممکنه پدر، همسر یا برادر باشه.
اسمی که شاید دلت بخواد این بار یه جور دیگه صداش بزنی.

یه تخفیف شیرین، برای سفارش‌هایی که قراره هدیه‌ی روز مرد باشن.


برای سفارش هم من این‌جام👇


@HooranHandmade
@HooranGallery


t.me/HoooranGallery
Forwarded from یادِمی
وبینار «ترفندهایی از وُرد»

📆 دوشنبه، ۲۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۸
ارائه‌دهنده: سیدحمید حیدری‌ثانی

«در این وبینار رایگان، چند نکتۀ پرکاربرد در نرم‌افزار وُرد را بررسی می‌کنیم و راهکارهایی را ارائه می‌دهیم که کار با این نرم‌افزار را راحت‌تر می‌کند و در نهایت خروجی کار هم به مشکل نمی‌خورد.»

سرفصل‌ها
- تنظیمات ضروری جدول‌
-نکاتی دربارۀ پانوشت: تنظیم عدد و خط پانوشت، پانوشت‌های طولانی
- جهان استایل‌ها در ورد
- تنظیم متن‌های خودکار

اگر نویسنده‌، دانشجو، ویراستار، هستی یا به هر شکلی با وُرد سروکار داری، این وبینار برایت مفید خواهد بود.


ثبت‌نام: yaademy.com/w/48

-----------------
@yaademy | یادِمی
Forwarded from واج‌نوشت

یک عدد گویش‌ورِ زبانِ فارسی و عجین‌شده با سی‌وسه حرفِ الفبا. او تخته‌کلیدی می‌جوید تا با تب‌لتش هم حروف بنگارد؛ در واقع، هم می‌خواهد با لپ‌تاپ تایپ کند، هم با تب‌لت، و هم با گوشی. او ارزشِ ثانیه‌ها را در «ثبت کردنِ واج‌هایِ ذهنی‌اش به‌شکلِ حروفِ قابلِ‌دیدن» یافته. خورۀ نوشتن و خواندن است. او شما را به مطالعۀ پاراگرافِ نخستِ «بوفِ کور» ارجاع می‌دهد. اینجا در کافه‌ای پشتِ «مرکزِ خریدِ رضا» است تا با نوشیدنِ فنجانی قهوۀ اسپرسو، آن‌هم با خطِ شصت‌چهلِ دوبرابر، قوّتِ دو ساعت مرکزگردی را بیابد.
#واج‌نوشت #واج_نوشت #نگارش #نوشتن #لحظه‌نوشت #لحظه_نوشت@vajnevesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

دنیای شیرین کپی‌رایتینگ، زبان و ادبیات

خانم‌ها آقایان ما همسایه‌ایم!
همه زیر سایهٔ درخت محتوا نشسته‌ایم و خیلی‌هامون از میوه‌هاش ارتزاق می‌کنیم.

😍در شعبهٔ جدیدمون توی یوتیوب هم چشم‌انتظار همراهی شماییم👇

🌐 youtube.com/@MohatavaZist

همسایهٔ واژه‌دوست، اگه سابسکرایب کنید و روی زنگولهٔ کانال بزنید، به‌موقع از انتشار ویدئوی اولین «نشست تخصصی محتوازیست» و بعدی‌هاش باخبر می‌شید.

راستی نظراتتون رو هم اونجا بنویسید که ما تازه‌پاییم و برای محتواهای بعدی، از روی دست شما می‌خوایم تقلب کنیم!

#معرفی
#ادبیات
#زبان

🌱@Content_Life|محتوازیست✍️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حتی اگر نمی‌خوای در صنعت آموزش و به‌عنوان یک مدرس فعالیت کنی، باز هم توصیه می‌کنم این ۴۰ دقیقه رایگان رو تماشا کنی:
🌐 modiresabz.com/safilm

تا ببینی که چرا هر آشپز خوبی نمی‌تونه رستوران‌ بزنه و توقع داشته باشه که کارش بگیره؟!؟

از ایده‌‌ها به دیده‌‌ها رسیدن، راه و روش داره
🔤Videomarketing(+AI)
‌‌
| #ژان‌_بقوسیان | #مدیر_سبز |
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
شیوه‌ی درست ارتباط گرفتن با ناشرها که شانس پذیرش اثر شما و انتشار آن را افزایش می‌دهد

تماس گرفتن از راه‌های رسمی (ایمیل یا سایت یا دایرکت صفحات اجتماعی مؤسسه‌ی نشر)

فرستادن پیام مستقیم به خود ناشر (مگر در زمانی که او را بشناسید یا خودش چنین خواسته باشد)، ارسال پیام‌های صوتی یا متنی شخصی در پیام‌رسان‌های اجتماعی، تماس با دفتر انتشارات یا موبایل ناشر و سلام دادن و بلافاصله گفتن «شما در فلان حوزه کتاب منتشر می‌کنید؟» و...، در اغلب موارد، بلافاصله با یک پاسخ «نه» مواجه یا، در بهترین حالت، «نادیده» گرفته خواهد شد. صادقانه بگویم، خیلی وقت‌ها ناشرها کسانی را که این‌گونه دنبال چاپ کتاب هستند «از سر باز می‌کنند»، بدون اینکه ارزش واقعی اثر آن‌ها را بسنجند.

راه‌های رسمی دشوارتر هستند و بعضاً دیرتر به پاسخ می‌رسند، اما به‌هرحال کارآمدترند.

فرستادن کارنامک رسمی و مرتبط خود

ناشر باید دقیقاً بداند شما چه‌کسی هستید و چه سابقه‌‌ای دارید یا چه کارهایی انجام داده‌اید. «سلام، من فلانی هستم، یه کتاب ترجمه کرده‌ام»،‌ «وقت به خیر، از فلان شهر تماس می‌گیرم، پذیرش اثر دارید؟» و مانند این‌ها به کار هیچ ناشری نمی‌آید. هیچ ناشری هم به پنج دقیقه فایل صوتی شما که در آن سابقه‌تان را جسته‌وگریخته توضیح داده‌اید اهمیت نمی‌دهد. ارسال کارنامک نامرتبط نیز سودمند نیست ــ مثلاً، کارنامک درخشانی که با آن می‌شود در ده‌ها شرکت به‌عنوان مدیر پروژه استخدام شد، ولی فرضاً هیچ ربطی به داستان‌نویسی یا ترجمه‌ی یک جستار ندارد.

ساخت کارنامک حرفه‌ای و مرتبط و ارائه‌ی آن به ناشر گام مهمی است.

فرستادن معرفی کامل اثر (چه ترجمه باشد و چه تألیف)، شامل موضوع و حجم و مرحله‌ی آماده‌سازی و...

کمتر ناشری، اگر شما را نشناسد، وقت می‌گذارد که فرضاً رمان سیصد صفحه‌ای‌تان را بخواند یا پژوهشتان را دقیقاً و موبه‌مو بررسی کند. اگر خودتان به او کمک کنید که با صرف زمانی اندک، برآورد دقیق‌تری از کار به دست بیاورد، قطعاً شانس پذیرش اثرتان بیشتر می‌شود. ناشر باید جزئیات محتوایی اثر و جزئیات فیزیکی اثر را بداند تا تصمیم دقیق بگیرد: اثری که نیمی از آن هنوز آماده نشده و سال دیگر تمام می‌شود شاید به کار فلان ناشر نیاید؛ بهمان ناشر شاید توان سرمایه‌گذاری روی یک کتاب مفصل هزار و دویست صفحه‌ای را نداشته باشد؛ آن یکی ناشر شاید اصلاً به کار در موضوعی خاص علاقه‌مند نباشد...

معرفی کامل اثر کمک می‌کند دغدغه‌های ناشر رفع شوند و وضع روشن‌تر باشد و تصمیم‌گیری ساده‌تر.

فرستادن دست‌کم یک‌پنجم از متن آثار حجیم و یک‌سوم از متن آثار کم‌حجم

نمونه‌ای از کارتان را ضمیمه کنید تا ناشر یا کارشناسان معتمدش بتوانند آن‌ را بخوانند و با اثر و قلم شما آشنا شوند. وقتی به ناشر سوء‌ظن دارید و، صریح یا تلویحی، می‌گویید نمی‌شود کتاب را در اختیار او بگذارید، بعید است او هم گامی جلو بگذارد. بی‌اعتمادی شما با بی‌اعتنایی اغلب ناشرها مواجه می‌شود. نگرانید از اثرتان سوء‌استفاده شود؟ همان ایمیل‌های رسمی سندهای خوبی هستند؛ پس از راه رسمی اقدام کنید. ضمن اینکه هیچ ناشر معتبری سابقه‌اش را قمار نمی‌کند.

حتماً اعلام کنید آمادگی دارید در صورت موافقت اولیه، متن کامل را برای بررسی در اختیار ناشر بگذارید.

پرهیز از اغراق با هدف جلب نظر ناشر

ببخشید، می‌دانم تلخ است، اما واقعیت دارد: عموم ناشرها و کارشناس‌های آن‌ها به عباراتی مانند «این کتاب بهترین کتابی است که در فلان حوزه نوشته شده»، «قطعاً این اثر بسیار پرفروش خواهد بود»، «این کتاب را استاد فلانی تأیید کرده‌اند»، «هر کس این را خوانده خوشش آمده» و... کوچک‌ترین اهمیتی نمی‌دهند و چه بسا در برابرشان جبهه‌گیری هم می‌کنند.

خنثی و حرفه‌ای باشید. اجازه بدهید اثرتان سخن بگوید، نه خودتان.

👈 کلام آخر: چاپ کتاب، به‌خصوص اولین اثر، در هیچ‌جای دنیا آسان نیست. باید صبور و پیگیر باشید و واقعیت‌های اقتصادی کشورمان را هم در نظر بگیرید.

حسین جاوید
@Virastaar
📚 واژه‌پرداز وُرد 📚
Video
▫️ویدئو برگرفته از: واج‌نوشت | ‎🆔 @VajNevesht


«ریشه در خاک»
▫️نوسنده: سایه اقتصادی‌نیا
▫️سایه‌سار | ‎🆔 @Sayehsaar

چه توفیقی برای شاعر بالاتر از آن است که شعرش زمزمۀ مردم روزگارش شود؟ بی‌گمان هیچ. هیچ‌چیز همسنگ آن نیست که شاعری در زمان حیات خودش ببیند و بشنود که شعرش را می‌خوانند. هیچ جایزه‌ای از هیچ دستی قدر آن ندارد که یک سطر، تنها یک سطر از شعرت را هنگام عبور از زیر پنجره‌ای بشنوی. هیچ نقدی، حتی از بلندمرتبه‌ترین منتقدان، هم‌ارز آن نیست که وقتی در مجلسی شعر می‌خوانی مردم را ببینی که کلمات تو را از حفظ دارند و با تو هم‌خوانی می‌کنند. این توفیق نصیب هر شاعری نمی‌شود، و فریدون مشیری بحق آن را نصیب برده بود.

از میان اشعار ماندگار او در جان ایرانیان معاصر بی‌گمان «کوچه» جایگاهی بی‌همتا و دست‌نیافتنی دارد و چه بهتر که رتبۀ نخست همیشه از آن عشق باشد. «ریشه در خاک» هم یکی دیگر از قطعاتی است که سطرهایی از آن مثل سائر شده و هرچند گرد گرم اندوه بر تاروپودش نشسته، اما صدای شاعرِ آن صلای امید است و نوید بِه شدن حالِ این دل غم‌دیده. شعر در سال۱۳۵۳ سروده شده و بر پیشانی‌نوشت آن آمده:
«در پاسخ دوستی آزادی‌خواه و ایران‌دوست که در سال۱۳۵۲ از این سرزمین کوچ کرد و مرا نیز تشویق به رفتن می‌نمود.»

اما شعر نه در سال۱۳۵۳، که پس از انقلاب۱۳۵۷ شهرتی همه‌گیر یافت؛ وقتی که بسیاری چون همان دوستان «آزادی‌خواه»، که با دلار هفت تومانی و پاسپورت معتبر ایرانی به غرب رفته بودند، دیگر نمی‌‌خواستند یا نمی‌توانستند به ایران بازگردند. شعر «ریشه در خاک» که با ایمان و صدق کم‌نظیر شاعری دلبستۀ میهن سروده شده بود، آن‌گاه گل کرد که درهای ایران، از داخل و خارج، به روی فرزندانش بسته شد. آن‌گاه که «نه در رفتن حرکت بود، نه در ماندن سکونی.» حتی فریدون مشیری این شعر را در سال ۱۳۵۶ در شب ششم از ده شب انستیتو گوته هم خوانده بود، اما عاطفۀ ملّی او در میان شعر و شعار چپ‌ها و سخنرانی‌های تند انتقادی چندان توجهی برنینگیخته بود.

محمود طلوعی در فصل «نقش روشنفکران» از کتاب «بازیگران عصر پهلوی» در گزارش ده شب می‌نویسد: «سخنان گویندگان در زمینۀ انتقاد از اوضاع روز و شکایت از اختناق و سانسور و اشعار شاعران بیشتر بودار و انقلابی بود. در جمع این شاعران فقط یک نفر (فریدون مشیری) ایران را از یاد نبرد و دو قطعه شعر میهنی خواند. شعر بلند او تحت عنوان «خروش فردوسی» فریاد وطنخواهی و خروش ایران از زبان این شاعر بزرگ هزار سال پیش ایران بود و شعر دیگرش «ریشه در خاک» که در آن روزهای غم‌انگیز مسابقۀ فرار از ایران سروده شده بود.»

روایت فرزانه طاهری از آن شب نشان‌دهندۀ اوج بی‌مهری روشنفکران به انسان نازنینی چون مشیری است؛ روایتی که، حتی عیان‌تر از گفتۀ طلوعی، آشکارا نشان می‌دهد اندیشه و عاطفۀ ملی در میان روشنفکران انقلابی جایی نداشت: «شب ششم نوبت گلشیری بود که مشیری هم جزء آن جمع بود... گفتند حالا آقای فریدون مشیری شعر بخواند. خدا رحمتش کند اما ما خیلی دوستش نداشتیم چون اشعارش عاشقانه بود. فریدون مشیری اتفاقاً از جلوی من رد شد، وقتی که خواست برود بالا همه می‌خواستند آنجا را ترک کنند، مشیری ناراحت شد و وقتی می‌خواست برگردد همه می‌گفتند گلشیری، گلشیری و او فکر کرد که می‌گویند مشیری، مشیری... بالاخره گلشیری بالا رفت.»

اما گردش تاریخ به «ریشه در خاک» اعتباری مضاعف بخشید و آن را چون شرابی تلخ به جام یادها بازگرداند. در سال۱۳۷۷ مشیری در شعرخوانی‌اش در امریکا شعر را خواند و شأن نزول آن را کامل‌تر تعریف کرد:
«ریشه در خاک یک داستان مختصری دارد، یک‌وقت خدای‌نکرده بعضی‌ها به خودشان نگیرند که چون به دلایلی به هر حال وطن عزیزشان را ترک کرده‌اند، من قصد ملامتی دارم به آنها، ابداً همچنین چیزی نیست. دوست عزیزی که دیشب در منزلش بودیم در سیاتل، همان کسی است که بیست‌ودو سال پیش، با دورنمای بسیار زیبا و فریبنده‌ای از غرب، که آمریکا باشد، از من می‌خواست که با خانواده‌ام، مثل او که قصد کوچ از ایران را داشت، من هم کوچ کنم و بیایم. و شبی تا پاسی از نیمه‌شب در این زمینه سخن گفتیم و به هر حال آنچه او می‌خواست، شاید بسیار منطقی، زیبا، فریبنده، همه‌چیز از این قبیل بود. من ازش مهلت خواستم که تا فردا صبح بیندیشم و جوابی بهش بدهم. جوابی که من به او دادم همین شعر «ریشه در خاک» است.»

طرز نگاه مشیری به مسئلۀ مهاجرت از ایران با همدلی و رواداری و عطوفتی همراه است که چه‌بسا امروز نایاب باشد. او رفتگان از ایران را ملامت نمی‌کند، مقصر نمی‌پندارد، به آنها تندی نمی‌کند، خشم نمی‌ورزد و مؤاخذه‌شان نمی‌کند. همینطور، ماندن خودش در ایران را انتخابی عاشقانه می‌داند، نه اجبار و نکبتی که بر گردنش نهاده‌اند. مشیری داخل‌نشین و خارج‌نشین نمی‌کند. او برای ایران‌دوستی و ایرانی‌دوستی شرط و مرزی نمی‌گذارد.

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
📚 واژه‌پرداز وُرد 📚
این وبینار رایگان شد😎 https://eseminar.tv/wb150006 چی شد؟ امروز متوجه شدم که ۲۳ دی دو روز قبل از روز پدره؛ بنابراین تصمیم گرفتم برای شادی روح پدرم این کار رو انجام بدم🕊 این وبینار برای خریداران پکیج جامع رایگان بود اما سایر دوستانی که بلیت خریده بودن میتونن…

با توجه به اتمام ظرفیت ۱۵۰نفرهٔ قبلی، ظرفیت جدید و #رایگان از سه روز قبل باز شده است:
🌐 eseminar.tv/wb150006

ضمناً به‌دلیل روش‌هایی که تازه بهشون دست یافتم و باید تستشون کنم و مطمئن بشم و همچنین همزمانیِ این موضوع با ترافیک کاری شدید، این وبینار به یکشنبه ۳۰ دی ساعت ۱۹ منتقل شد

از صبوری و همراهی‌تون سپاسگزارم🙏🪴

از ایده‌‌ها به دیده‌‌ها برسیم
🔤Videomarketing(+AI)

🔹گاهی اوقات در فشرده‌سازی ویدئو با نرم‌افزار هندبریک، نمایشِ فریم ابتدایی ویدئوی بارگذاری‌شده سیاه می‌شود (ویدئوی ۱).

🔸برای رفع این اشکال، زمان یا فریمِ شروعِ ویدئو را مقداری جلوتر می‌بریم (ویدئوی ۲).

📌نکته: معمولاً در ویدئوهایی که کاور چندثانیه‌ای ابتدایشان باشد چنین مشکلی پیش نمی‌آید.

▫️ویدئوی استفاده‌شده

📥 نرم‌افزار هندبریک

| #هندبریک | #کاور_ویدئو | ‎#Hand_Brake‏ |

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
نویسنده: #محمدرضا_شعبانعلی
با متمم | هایلایت | محمدرضا شعبانعلی ‎🆔 @bamotamem

در زندگی همه‌مون بزرگانی هستند که همیشه به شاگردی اونها افتخار می‌کنیم‌. دکتر #علینقلی_مشایخی برای من یکی از همین بزرگان هستند. و واقعاً بخت یارم بوده که تونستم خدمت‌شون باشم و شاگردی‌شون رو بکنم.

بسیاری از کسانی هم که مستقیم افتخار شاگردی ایشون رو نداشته‌اند، غیرمستقیم از زحمات و ثمرات این استاد بزرگ بهره برده‌اند. چون دانشکده مدیریت دانشگاه شریف رو بنیان‌گذاری کردند و مروج دوره‌های مدیریت MBA در ایران بوده‌اند.

ما از دکتر مشایخی، تفکر سیستمی، دینامیک سیستمها و سیستم‌های کنترل مدیریتی یاد گرفتیم.

دکتر مشایخی در صحبتی که دیشب (۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳) در برنامهٔ شیوه داشتند، به مسئله‌ی نقش شوراها در کاهش کارایی ساختار اجرایی و عملیاتی کشور اشاره کردند (و البته نکات بسیار مهم دیگری هم گفتند).

من هم چند هفته پیش، در همین کانال مطلبی به اسم شورای خوب، شورای خوب‌تر نوشته بودم که احتمالاً خوندید و گفتم که شوراها عملاً دارن کار اجرایی انجام میدن (شوراها ریشهٔ مشکلات کشور ما نیستن. اما نشون میدن ریشهٔ مشکلات کشور ما کجاست. چون میوهٔ یک تفکر ناکارآمد هستن).

ما شاگردها، وقتی می‌‌بینیم در یک موضوع، نگاه‌مون شبیه استادمون شده، حس می‌کنیم توی امتحان نمرهٔ خوب گرفتیم. لذت کمی نیست.

دست‌شون رو می‌بوسم. ❤️

‌‎———————————-
📥فایل صوتی مناظره

🔻منبع ویدئو: شیوه | ۲۲ دی ۱۴۰۳
tv4.ir/episodeinfo/445705
مناظره با موضوع «چالش‌های نظری و عملی توسعۀ اقتصادی» با حضور سید احسان خاندوزی و علینقی مشایخی

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
Forwarded from واج‌نوشت
✍️ دکتر نازنینِ خلیلی‌پور
‏۱۴۰۳/۱۰/۲

شادروان دکتر محمدرضا باطنی، زبان‌شناس ایرانی، استاد جسور دانشگاه تهران که به‌ناحق از آن‌جا اخراج شد، نقشی مؤثر در حفظ زبان فارسی داشته است، از جمله سرپرستی و تألیف فرهنگ انگلیسی به فارسی پویا و نیز فرهنگ همایندها که باید سپاس‌گزارش باشیم که آثار خوبی برای ما به یادگار گذاشته است.
اخیراً فیلمی از وی مربوط به سال ۱۳۹۱ دست‌به‌دست می‌شود و چنان‌که در فیلم می‌بینیم، او‌ معتقد است خط فارسی باید لاتین شود تا دانش‌آموزان مشکل املا نداشته باشند. افزون بر این، دکتر باطنی با اشاره به مشکل نبودِ سه واکۀ a/e/o در خط فارسی معتقد است، فقدان این واکه‌ها در خط مشکل نحوی ایجاد می‌کند و همین مشکلات باعث کندخوانیِ ایرانیان شده است. حتی در بخشی از فیلم، او می‌گوید در نوشتنِ «ساعت سه‌ئه» برای همسرش مشکل دارد و مجبور است بنویسد «ساعت سه است». جالب این‌جاست که خود وی در همین فیلم به مشکلات خط‌های دیگر همچون فرانسوی و دشواری‌های آن‌ها نیز اشاره می‌کند، با این حال، بر این نظر است که کشورهایی همچون ترکیه بسیار پیشرو بوده و از تغییر خط سود برده و همین نکته باعث پیشرفتشان هم شده است.
خوب که به سخنان ایشان فکر کردم، ایرادهایی منطقی به خط فارسی وارد کرده بودند، اما پاسخ‌هایی که داده‌ بودند من را قانع نکرد و سؤال‌های بی‌شمار دیگری را برانگیخت.
اولین نکته این‌که ما فارسی‌زبانان، با همین خط، هزار سال است خوانده‌ایم و نیاکانمان شاهکار آفریده‌اند، چطور می‌توان خطاهای خوانداریِ نسل امروز را که برآمده از نظام آموزشی ناکارآمد و حتی کاهلی همین نسل است بر دوش خط فارسی گذاشت؟ چرا عده‌ای فکر می‌کنند علامت‌های فتحه و کسره و ضمه جزو خط نیست و کاربردی ندارد؟ حتی عده‌ای از حضار در این فیلم فکر می‌کنند چون منشأ خطمان عربی است باید آن را عوض کنیم!
منشأ بیشترِ خط‌های ایران پیش از اسلام نیز آرامی بود. خط بیشترِ اروپا و امریکا هم لاتین است و هر کشوری آن خط را با نیاز آوایی زبانِ خودش متناسب کرده و کسی نمی‌گوید چرا ما که زبانمان لاتین نیست باید به الفبای لاتین بنویسیم. حتی پاکستان با افزودن چند نشانه، خط عربی را با زبان خود متناسب کرده است.
فرض بگیریم کسی بلد نباشد برای همسرش شکسته‌نویسی کند و بنویسد «ساعت سه‌ئه»، آیا باید قواعدی برای شکسته‌نویسی تبیین کرد یا خط کل ایرانی‌ها را عوض کرد؟ امروز پس از گذشت دوازده سال از سخنرانی دکتر باطنی به بسیاری از این سؤال‌ها پاسخ داده شده است.
این‌که ترکیه از تغییر خط آسیب دیده یا ندیده و این‌که رو به جلو بوده یا نبوده چطور اندازه‌گیری شده است؟ با این استدلال، کره و ژاپن و چین با آن خط پیچیده‌شان چطور پیشرفت کرده‌اند؟ کمتر کسی است که امروز نداند چشم‌بادامی‌ها بدون این‌که خطشان را تغییر بدهند با سامسونگ و ال‌جی و هیوندای و هوندا و تویوتا و ... دنیا را قبضه کرده‌‌اند.
نکته‌ای که در سخنان دکتر باطنی مغفول واقع می‌شود این است که اساساً زبان حاصل اندیشیدن است و خط نمود آن. آن چیزی که کشورها را به توسعه و پیشرفت می‌رساند زبان و خط به‌خودیِ‌خود نیست، بلکه حاصل سیاست‌گذاری و سیاست است و سیاست هر سرزمین نیز زاییدۀ اندیشۀ مردمان آن است. اندیشه در زبان می‌بالد و زبان را توسعه می‌دهد و این دو پا به پای هم رشد می‌کنند. آیا ما ایرانیان می‌توانیم همۀ مشکلات توسعه‌نیافتگی و ناکارآمدی‌مان را به خط و زبانمان نسبت دهیم؟
گیریم خط را لاتین کردیم، چطور گنجینۀ ادبی فارسی را به لاتین آوانویسی کنیم؟ تاجیکستان که هنوز نتوانسته. به حرف آسان است، اما درعمل هزار مشکل دیگر پیش می‌آید. با تلفظِ کدام گونۀ زبانیِ ایران این گنجینه را آوانویسی کنیم؟
جالب آن آقایی بود که در همین فیلم می‌گفت بچه‌هایی که در خارج بزرگ می‌شوند نمی‌توانند خط فارسی را بخوانند و اگر مثل ترکیه خط را عوض کنیم، مشکل ارتباط آن‌ها با فرهنگ ایرانی برطرف می‌شود!
یعنی یک ملت خطش را عوض کند و ارتباطش را با فرهنگ گذشته‌اش از دست بدهد که کودکان مهاجر ایرانی راحت بخوانند؟ چه چیزی را بخوانند؟ در کشور بیگانه نهایتاً کتاب حافظ را شب یلدا بخواهند باز کنند...
نکتۀ دیگری که در این فیلم برجسته است، این سخن دکتر باطنی است که «ما یا باید گذشته را انتخاب کنیم یا آینده را».
پرسشم این است که این خط چه مانعی برای توسعۀ ایران و آینده‌اش ایجاد کرده است؟ چرا باید سیاست‌گذاری‌های غلط اقتصادی را به دوش خط بگذاریم. خط میراثی است که به ما رسیده و گنجینه‌ای از متون ادبی، تعلیمی، فلسفی را به ما انتقال داده. همه می‌دانیم گذشته میراثی است که هر انسانی باید برای ساخت آینده از آن بهره گیرد و حتی اگر بهرۀ خاصی هم نتواند فعلاً از آن ببرد، آن را دور نمی‌اندازد، بلکه در اصلاحش می‌کوشد. آینده از گذشته شروع می‌شود و تا گذشته را نفهمیم، آینده‌ای هم نخواهیم داشت.
#خط #دبیره #واج@vajnevesht