Forwarded from خانهٔ ویراستار
ادامه از فرستۀ قبل 👆
۱۱. فرایند سفارشدادن کاملاً مجازی است و بدون حتی یک جلسۀ حضوری برای #معارفه و انعقاد #قرارداد؛
۱۲. در فرایند سفارشدادن، سعی میکنند احساسات ویراستار را تحریک کنند و از باورهای مذهبی یا احساسات بشردوستانه یا اخلاقیات و... مایه میگذارند تا ویراستار قیمت کمتری بدهد؛
۱۳. وعدههای پوچ میدهند که کار مال فلان آدم مشهور است یا قرار است با فلان میلیون تیراژ چاپ شود یا میخواهیم در فلان اجلاس توزیعش کنیم تا ویراستار دستمزد کمتری مطالبه کند؛
۱۴. در فرایند #سفارش_ویرایش، صحبتی از #حقوق_معنوی ویراستار نمیشود؛
۱۵. نگاه #سفارشدهنده به ویراستار، از بالا به پایین، طلبکارانه، تحقیرآمیز، کاسبکارانه، منفعتطلبانه و... است و گاهی این نگاه، در ادبیات آزاردهندهٔ او جلوهگر میشود؛
۱۶. شأن #ویراستار در حد یک ماشین و ربات است، نه یک انسان؛
۱۷. اثر با کپیبرداری از #اینترنت و #سرقت_ادبی و کتابسازی سروشکل گرفته؛
۱۸. #ترجمه ضعیف و ماشینی است؛
۱۹. متن از نظر کیفیت #تایپ، بسیار ضعیفتر از حد معمول است، بهطوری که در اولین نظر، توی ذوق میزند؛
۲۰. قلم #نویسنده بهطرز عجیبی ضعیفتر از حد یک فرد با سطح متوسط سواد است؛
و... .
موافقید که این پروژهها کثیفاند؟ بهنظر من، بیشتر از آسیبی که #ناویراستار ها به #نشر فارسی زدهاند، پروژههای کثیف چوبِ لای چرخِ #صنعت_نشر شدهاند و پدر ویرایش فارسی را درآوردهاند. میشود دربارۀ چرایی این سخن، همفکری کنیم.
در مجموع، توصیه میکنم حتی اگر مقدسترین و علمیترین و فاخرترین متنها را بهترین و دانشمندترین و فاضلترین افراد خواستند به شما سفارش بدهند، در دام #پروژه_کثیف نیفتید.
هوشیار باشید و فریب عنوان و قیافهٔ کارفرماها را نخورید.
لطفاً نخواهید ثواب کنید،
لطفاً دلسوزی نکنید،
لطفاً تواضع نکنید.
من این روزها گرفتار یکی از این پروژههایم. چیزی که دارم از دست میدهم، آرامشم است و اعتبارم؛ چیزی که به دست میآورم، قدرنشناسی و ثمنی بخس.
اما #پروژه_تمیز ویرایشی چه خصوصیتی دارد؟ میشود خلاصهوار گفت در این پروژهها:
۱. جوانب و #شیوهنامه و فرایند کار شفاف و مستدل است؛
۲. زمان و قیمت منطقی است؛
۳. با نفر اصلی ارتباط برقرار میشود و واسطه مانع #تعامل_با_نویسنده نیست؛
۴. قرارداد مکتوب منعقد میشود؛
۵. پیشپرداخت داده میشود.
یادآوری:
۱. آنچه در توصیف #پروژه_کثیف و #پروژه_تمیز گفتم، حاصل تجربههای متعدد من در طول سالها #ویرایش_حرفهای است و البته بیاشکال نیست.
۲. کثیفبودن یک #پروژه، برایند چند تا از این ویژگیهاست و با یک ویژگی نمیشود حکمی قطعی کرد.
۳. در بالا صرفاً دربارهٔ #پروژه_ویرایشی صحبت کردم و نخواستم کسی را متهم کنم. سوءتفاهم نشود.
۴. بسیاری از پروژههای کثیف را میشود با کمی رایزنی و راهنمایی و چکشکاری، به پروژههای تمیز تبدیل کرد. نه ناامید شوید و نه عینک خوشبینی را از چشمانتان بردارید.
خوشحال میشوم نظر شما را بشنوم تا این فرسته را تکمیل و تصحیح کنم:
@heydarisani
#ویرانما_۳۳۱ #نگرش #وظایف_ویراستار
@heydarisani_ir
۱۱. فرایند سفارشدادن کاملاً مجازی است و بدون حتی یک جلسۀ حضوری برای #معارفه و انعقاد #قرارداد؛
۱۲. در فرایند سفارشدادن، سعی میکنند احساسات ویراستار را تحریک کنند و از باورهای مذهبی یا احساسات بشردوستانه یا اخلاقیات و... مایه میگذارند تا ویراستار قیمت کمتری بدهد؛
۱۳. وعدههای پوچ میدهند که کار مال فلان آدم مشهور است یا قرار است با فلان میلیون تیراژ چاپ شود یا میخواهیم در فلان اجلاس توزیعش کنیم تا ویراستار دستمزد کمتری مطالبه کند؛
۱۴. در فرایند #سفارش_ویرایش، صحبتی از #حقوق_معنوی ویراستار نمیشود؛
۱۵. نگاه #سفارشدهنده به ویراستار، از بالا به پایین، طلبکارانه، تحقیرآمیز، کاسبکارانه، منفعتطلبانه و... است و گاهی این نگاه، در ادبیات آزاردهندهٔ او جلوهگر میشود؛
۱۶. شأن #ویراستار در حد یک ماشین و ربات است، نه یک انسان؛
۱۷. اثر با کپیبرداری از #اینترنت و #سرقت_ادبی و کتابسازی سروشکل گرفته؛
۱۸. #ترجمه ضعیف و ماشینی است؛
۱۹. متن از نظر کیفیت #تایپ، بسیار ضعیفتر از حد معمول است، بهطوری که در اولین نظر، توی ذوق میزند؛
۲۰. قلم #نویسنده بهطرز عجیبی ضعیفتر از حد یک فرد با سطح متوسط سواد است؛
و... .
موافقید که این پروژهها کثیفاند؟ بهنظر من، بیشتر از آسیبی که #ناویراستار ها به #نشر فارسی زدهاند، پروژههای کثیف چوبِ لای چرخِ #صنعت_نشر شدهاند و پدر ویرایش فارسی را درآوردهاند. میشود دربارۀ چرایی این سخن، همفکری کنیم.
در مجموع، توصیه میکنم حتی اگر مقدسترین و علمیترین و فاخرترین متنها را بهترین و دانشمندترین و فاضلترین افراد خواستند به شما سفارش بدهند، در دام #پروژه_کثیف نیفتید.
هوشیار باشید و فریب عنوان و قیافهٔ کارفرماها را نخورید.
لطفاً نخواهید ثواب کنید،
لطفاً دلسوزی نکنید،
لطفاً تواضع نکنید.
من این روزها گرفتار یکی از این پروژههایم. چیزی که دارم از دست میدهم، آرامشم است و اعتبارم؛ چیزی که به دست میآورم، قدرنشناسی و ثمنی بخس.
اما #پروژه_تمیز ویرایشی چه خصوصیتی دارد؟ میشود خلاصهوار گفت در این پروژهها:
۱. جوانب و #شیوهنامه و فرایند کار شفاف و مستدل است؛
۲. زمان و قیمت منطقی است؛
۳. با نفر اصلی ارتباط برقرار میشود و واسطه مانع #تعامل_با_نویسنده نیست؛
۴. قرارداد مکتوب منعقد میشود؛
۵. پیشپرداخت داده میشود.
یادآوری:
۱. آنچه در توصیف #پروژه_کثیف و #پروژه_تمیز گفتم، حاصل تجربههای متعدد من در طول سالها #ویرایش_حرفهای است و البته بیاشکال نیست.
۲. کثیفبودن یک #پروژه، برایند چند تا از این ویژگیهاست و با یک ویژگی نمیشود حکمی قطعی کرد.
۳. در بالا صرفاً دربارهٔ #پروژه_ویرایشی صحبت کردم و نخواستم کسی را متهم کنم. سوءتفاهم نشود.
۴. بسیاری از پروژههای کثیف را میشود با کمی رایزنی و راهنمایی و چکشکاری، به پروژههای تمیز تبدیل کرد. نه ناامید شوید و نه عینک خوشبینی را از چشمانتان بردارید.
خوشحال میشوم نظر شما را بشنوم تا این فرسته را تکمیل و تصحیح کنم:
@heydarisani
#ویرانما_۳۳۱ #نگرش #وظایف_ویراستار
@heydarisani_ir
Telegram
خانهٔ ویراستار
ماههاست کار خوابیده!
همه نگراناند. چندین مؤسسۀ فرهنگی دنبال این کتاب هستند. نویسنده به هر دری میزند که کارش زودتر چاپ شود. جالب اینکه خود ناشر هم زیر فشار است.
ویراستار مدتهاست دنبال دستمزدش است، آخر کار را ویرایش کرده و تحویل داده. از آنطرف، دلش میسوزد…
همه نگراناند. چندین مؤسسۀ فرهنگی دنبال این کتاب هستند. نویسنده به هر دری میزند که کارش زودتر چاپ شود. جالب اینکه خود ناشر هم زیر فشار است.
ویراستار مدتهاست دنبال دستمزدش است، آخر کار را ویرایش کرده و تحویل داده. از آنطرف، دلش میسوزد…