ادب‌سار
14.9K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
859 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادب‌سار
🌊🌊🌊🌊
@AdabSar

دوازدهم آگوست یا اوت، روز جهانی دریای کاسپی(خزر)، بزرگ‌ترین دریاچه‌ی جهان است که برای پنج کشور کَناری(ساحلی) کاسپی ارزش ویژه‌ای دارد. هرچند که شوربختانه این روز در سالنامه(تقویم) امروز ما دیده نمی‌شود.

این نام‌گذاری از سوی برنامه‌ی زیست‌بوم سازمان کشورهای همبسته(ملل متحد) و برای یادآوری جایگاه آن در زمین و پُرنگری(توجه زیاد) کشورها به هستی آن انجام شده است.

به گفته‌ی کارشناسان زیست دریایی، از زمان پیدایش دریای کاسپی در آغاز دوره پلیوسن زمین‌شناسی، پنج وَسان(میلیون) سال می‌گذرد و تاکنون هَنایش(تاثیر) رویدادهای زیستی بزرگ و کوچک بر این گستره‌ی آبی بسیار بوده است؛ ولی هرگز زیست‌بوم و زندگی آن آسیب ندید. شوربختانه در دو سده‌ی گذشته، بیش‌خواهی و آزکامگی(حرص) کشورداران، کشورها و مردمان، مایه‌ی پدید آمدن آسیب‌های مَهَند(مهم) در آن شده است.

امروز به بخش بزرگی از بستر و مرز دریای کاسپی دست‌اندازی شده و با ساخت‌وسازهای بنیادی، بیلان آبی و ته‌نشست(رسوب)، این دریا دگرگون شده است.
امروز نمایه‌های زیستی این دریا مانند فُک‌های خزری و ماهی‌های تخم‌دار(خاویاری) که ارزش و دارایی بزرگ کاسپی به‌شمار می‌روند، رو به نابودی‌اند و رهانیدن آن‌ها کار بسیار دشواری است.

بایسته است که آگاهان و نهادهای مردمی، کوشش خود را برای آگاه‌سازی مردم و فشار بر کشورها برای برنامه‌ریزی و گام‌برداشتن به سوی نگهداری آن، بیشتر کنند.

#ادبسار
#روز_جهانی_دریای_کاسپین

@AdabSar
🌊🌊🌊🌊
👦🏼👨🏻👴🏾 goo.gl/FBRpt6

۱۹ ماه نوامبر ترسایی(میلادی)، به نام #روز_جهانی_مرد نام‌گذاری شده است.

آرمان نام‌گذاری این روز، نگرورزی(توجه) به تندرستی و بهداشت مردان و پسران، شادابی روان، بهبود پیوندها(روابط)، رواگ(رواج) برابری گونِگی(جنسیتی) و برجسته ساختن جایگاه نیک مردان در همزیستگاه‌شان است. این روز بزنگاهی برای مردان است تا دستاوردهای آنان به‌ویژه پشتیبانی از مردم و خانواده، زناشویی و نگهداری از فرزندانشان را جشن بگیرند و نشان دهند که به وارون(برخلاف) باورهای رواگ‌دار(رایج)، همه‌ی مردان زورگو و پرخاشگر نیستند.

روز جهانی مرد زمانی برای ارج نهادن و سپاسگزاری از مردانی است که هر روز همچون یک دوست، همسر و پدر، برای خانواده، دوستان، مردمان و کشور خود می‌کوشند، گذشت می‌کنند و می‌خواهند کارایی و سودمندی برای همبودگاه(جامعه) و خانواده‌ی خود داشته باشند.

کشورهای برگزارکننده‌ی روز جهانی مرد هرسال می‌کوشند تا با برگزاری همایش‌ها، جشنواره‌ها، کارگاه‌های آموزشی، برنامه‌های رسانه‌ای و... با نکوهیدن نمادهای مردانه‌ی پرخاشگری، به رویکردی والا و برابر از جایگاه مردان دست یابند.

«فَراگَری گونِگی» یا «ژادزَدِگی» به چِمارِ باور یا نگرشی است که یک ژاد را پست‌تر از دیگری می‌داند(تبعیضِ جنسیتی یا جنسیت‌زدگی به معنی اعتقاد یا نظری است که یک جنسیت* را حقیرتر از دیگری می‌داند). این روز می‌تواند بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در باورهای ژادزده‌ای که درون ما نهادینه شده‌اند. آسیب این باورها نه‌تنها زنان، که جایگاه مردان را نیز نشانه می‌گیرد و هر دو را از شادی و برخورداری از زندگی سرخوشانه بی‌بهره می‌کند.
#ادبسار

*برای آشنایی با برابرهای پارسی واژگان «جنس» و «جنسیت» و کاربرد آن‌ها به این پیام بنگرید:
t.me/AdabSar/6945

💑👫 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
👩🏻🕊 @AdabSar

🔸هرگز خموش نمانید
✍🏼 نویسنده: #بهناز_شوشتری
بازنویسی و برگردان #پیام_پارسی : #ادبسار

تا زمانی که رویدادی آشکار نشود و آماری از آن در دست نباشد، آسیب همبودین(اجتماعی) به‌شمار نمی‌رود و بی‌راهکار و چاره رها می‌شود.
می‌خواهم بگویم در برابر پرخاشگری و بدرفتاری خاموش نمانیم. پنداره(مفهوم)هایی چون «آبروداری» و «نیک‌نهادی»(نجابت) در برابر بدرفتاری ساخته‌ی هازمان(جامعه) مردسالار است. کُرپان(قربانی) پرخاشگری گناه‌کار نیست.
اگر کسی را می‌شناسیم که پدر یا همسرش با او بدرفتاری و پرخاشگری می‌کنند، بباورانیمَش که به پاس‌وَر(پلیس) زنگ بزند. او را به بردباری فرانخوانیم و باور کنیم با خاموش‌ماندن در برابر پرخاشگری به بازآفرینی آن یاری می‌رسانیم و چرخه‌اش را می‌چرخانیم.

باور کنیم پرخاشگری آسیب‌های برگشت‌ناپذیری بر تن و روان زنان برجای می‌گذارد و تا هنگام مرگ بر زندگی‌شان خدشه می‌اندازد.
اگر سدا(صدا)ی زد و خورد همسایه را شنیدیم کمترین کار این است که در بزنیم و یادآوری کنیم که سدایتان ما را می‌آزارد. نپنداریم که زدوخورد آن‌ها در خانه‌شان نهانی(خصوصی) است و ما نبایستی پادرمیانی کنیم. کنشگران هوده‌ی(حقوق) زنان باور دارند که کار خویشیک ساستاری است(امر شخصی سیاسی است). بدین ماناک(معنی) که یک نهاده‌ی خویشیک که آروین هَنباز(موضوع شخصی که تجربه مشترک) بسیاری از زن‌ها می‌شود دیگر یک نهاده‌ی خویشیک نیست، یک پرسمان ساستاریک(مسئله سیاسی) است که باید برایش دنبال چاره و راهکار گشت.
ما می‌پنداریم بدرفتاری برای همسایه است و هیچگاه با ما بدرفتاری نمی‌شود و یا هماره بدرفتاری را وامی‌زنیم(انکار می‌کنیم).

باور کنیم مای بدرفتاری‌دیده، تنها کُرپان هستیم نه گناهکار. ولی اگر در برابر ستمی که به ما روا می‌شود خاموش بمانیم، این چرخه دنباله‌دار می‌شود و آنگاه گناهکاریم.
تاکنون در برابر جُک‌ها، فرتور(عکس)ها، سخنرانی‌هایی که زنان را ناتوان، سست، سُهِش‌گر(احساساتی) و دست و پاچلفتی می‌داند نبوده‌ایم؟!
تاکنون ندیده‌ایم کسی در خیابان به یک راننده‌ی زن تنها برای زن بودنش بددهانی کند؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان خوار نشده‌ایم؟!
تاکنون برای زن بودن‌مان آزادی‌ها و هوده‌هایمان را از دست نداده‌ایم؟!
تاکنون رانندگان، رهگذران و مردان بسیاری در فَرابَر(تاکسی)، فروشگاه‌ها و خیابان به ما دست‌درازی نکرده‌اند؟!
تاکنون استاد دانشگاه یا پرورنده(مربی) یا سرپرست(رییس)مان با گفتار آمیزشی/کامِشی(جنسی) آزارمان نداده است؟!
تاکنون برای پوشش‌مان خوار نشده‌ایم؟!
و...
اگر این‌ها بخشی از آروین(تجربه) ماست پس ما هم یک «بدرفتاری‌دیده» هستیم. پس بدرفتاری تنها برای همسایه نیست!

زنی که به گناه کشتن همسرش در بند بود به روان‌شناس گفته بود در همه‌ی زمانی که به دست شوهرم کتک می‌خوردم آرزو می‌کردم کسی به بهانه‌ای زنگ خانه را بزند تا کتک خوردنم پایان یابد.
برای دگرگونی و درمان یک آسیب از آشکار کردن آن نترسیم.

goo.gl/pxoYzU
👩🏻🕊 @AdabSar
✂️💭 @AdabSar

شما گوناگونیِ گوارا و پرمایه‌ی پایان‌ناپذیرِ گیتی را می‌ستایید. از گل سرخ نمی‌خواهید بوی بنفشه بدهد. پس چرا روان آدمی، این ارزشمندترین دارایی، باید تنها به یک گونه هستی داشته باشد؟
من شوخ هستم، ولی دادیک(قانون) به من دستور می‌دهد که نرمش‌ناپذیر بنویسم. من بی‌پروا هستم ولی رَستَک(قانون) به من فرمان می‌دهد تا در نوشتن باسپاد(محافظه‌کار) باشم.

خاکستری! خاکستری تنها رنگ آیینی آزادی است.
هر چکه شبنمی که خورشید بر آن می‌تابد با بازیِ پایان‌ناپذیر رنگ‌ها می‌درخشد ولی خورشید مینوی(معنوی) با همه‌ی گونه‌‌گونی آدمیان و همه‌ی آنچه که شید(نور) آن را باز می‌تاباند باید خاکستری را، تنها رنگ آیینی را بسازد!
دیسه‌ی سرشتینِ(شکل ذاتی) روان سرخوشی و شید است ولی شما سایه را به تنها نمودِ(تجلی) درخور دگرانده‌اید(تبدیل کرده‌اید)؛ بر جان باید جامه‌ی سیاه پوشاند هرچند در میان گل‌ها نمی‌توان گل سیاه یافت!

گوهرِ جان همیشه راستین است، ولی شما از این سرشت چه می‌سازید؟ فروتنی یا سرخوردگی؟
گوته می‌گوید تنها واماندگان سرخورده هستند و شما می‌خواهید روان را چنین هَستارِ(موجود) بی‌سروپایی گردانید!

#کارل_مارکس
برگردان به #پیام_پارسی : #ادبسار

پی‌نوشت: کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۸۷ خورشیدی روز سیزدهم آذر را به نام روز پیکار با سخن‌بُری(سانسور) برگزید.

✂️💭 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
👸🏻👸🏻👸🏻👸🏻
@AdabSar

🌱دست‌هایم را در باغچه می‌کارم
سبز خواهم شد،
می‌دانم، می‌دانم، می‌دانم.
و پرستوها
در گودی انگشتان جوهری‌ام
تخم خواهند گذاشت...🕊

#فروغ_فرخزاد
۸ دی ۱۳۱۳
۲۴ بهمن ۱۳۴۵
goo.gl/CZxOXI

یاد باد از سراینده‌ی بی‌باک و پیشرو،
او که فرزند زمان خویش نبود،
او که خود را یافت، و زنانگی‌اش را...

🌹"فروغ فرخزاد" دوبار زاده شد!
یک بار از مادر، یک بار از درون...🌹
#ادبسار

@AdabSar
👸🏻👸🏻👸🏻👸🏻
🌏💞
پارسال گفتیم، امسال نیز ناگزیر می‌گوییم:
«پاسداشت زمین در ایران پیشینه‌ی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانه‌هایی شگرف درباره‌ی شکوه زمین است اگرچه بسیاری از افسانه‌ها به دست ما نرسیدند. ایرانیان از دیرباز و به درستی باور داشتند که خداوندگاران (صاحبان) زمین نیستند، فرزندان زمین‌اند.
هرسال در چنین روزهایی می‌گفتیم در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم. اکنون باید بگذاریم تا زمین دمی بیشتر بیاساید و ما سیزده را در هوای خانه به در کنیم تا خودمان گزندی از بیماری نبینیم و به دیگران آسیب نرسانیم.
امیدواریم و آرزو داریم در سال‌های آینده با نگاه به این روزهایی که بر ما زمینیان رفته است، رویکردی نو، اندیشمندانه و دوستانه به زمین داشته باشیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگی‌اش، آسایش ما است.»
#ادبسار

💞🌏 @AdabSar
۲۲ آپریل روز زمین پاک است. درباره‌ی نگهداری زمین و پاسداری از زندگی جانوران بسیار گفته‌اند. پس کوتاه‌تر می‌گوییم تا بیشتر بیاندیشیم. یکی از انگیزه‌های بُنیکِ(علل اصلی) مرگ‌ومیر جانوران آزاد که در خانه‌ی خودشان در دشت‌ها و جنگل‌ها زندگی می‌کنند گرفتگی روده است.

می‌دانید چرا؟
زیرا آن‌ها خاشِه(زباله)خوار شده‌اند و تَپَنگه(پلاستیک) مایه‌ی گرفتگی روده و مرگ‌شان می‌شود. شمار کمی از جانوران به یاری نیشگران(جراحان) از مرگ می‌رهند و بی‌شمارشان می‌میرند. آن‌ها که نیشگری(جراحی) شدند از روده‌‌شان تپنگه درآمده و در آزمایش بسیاری دیگر که نمرده و تنها بررسی شده‌اند ریزه‌های تپنگه یافت شده است.

زمین از آن همه‌ی هستی‌داران است. ولی ما آدمیان با این پندار که آفریده‌ی برتر هستیم، روزگار زمین را سیاه کرده و دست به کشتار گسترده‌ی جانوران زده‌ایم.

به این فرتور(عکس) بنگریم. به کدام روش باور داریم و بر پایه‌ی کدامش رفتار می‌کنیم؟
#ادبسار

🌏🦩 @AdabSar
🌿🌱
نخستین تکه تَپَنگِه‌ای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان می‌برد.
پنجم ژوئن روز جهانی زیست‌بوم گرامی باد. باشد که بیشتر بیندیشیم و در روش زندگی خود بازنگری کنیم.
#ادبسار

#زیست_بوم
🌳🍃 @AdabSar
سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنین‌ترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خسته‌جان» می‌رویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمی‌بریم، آتش نمی‌بریم، دود نمی‌بریم، خاشه(زباله) نمی‌بریم، تیر و تفنگ نمی‌بریم.
تنها و تنها مهر و دوستی می‌بریم.

ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار

هنرمند: #مجید_خسروانجم

🍃🌱 @AdabSar
🕯
شبم از بی‌ستارگی، شب‌گور
در دلم پرتو ستاره‌ی دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شب‌خوان که با دلم می‌خواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی‌برگشت…

🕯
بیراه و گزافه نیست اگر #هوشنگ_ابتهاج را از پاسداران امروز زبان پارسی بدانیم. چامه‌ی بالا و بیشتر چامه‌های دیگرش یا از واژه‌های بیگانه پالوده‌اند یا کمترین واژه‌ی بیگانه در آن‌ها دیده می‌شود. در این چکامه‌ی پرآوازه‌ای که برای میهن سروده ببینیم:

ای میهن
ای پیر بالنده‌ی افتاده
آزاد زمین‌گیر
ای میهن
در اینجا سینه‌ی من چون تو زخمی است
در اینجا دمادم
دارکوبی بر درخت پیر می‌کوبد
دمادم
دمادم...

🕯
ناامیدی تلخ‌اش را با واژه‌های پارسی سرود:
نه عشق، نه آرزو نه امید
دیگر چه بهانه زیستن را
کو دامن مهربانت ای مرگ
تا سر بنهم گریستن را

و امیدش را:
باغ‌ها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه‌ها را از جدایی گر غم است
ریشه‌هاشان دست در دست هم است

🕯
مرگ‌اندیشی‌اش را نیز چنین:
- با من بی‌کس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
من بی‌برگ خزان‌دیده دگر رفتنی‌ام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان

- در میان اشک‌ها پرسیدمش:
خوش‌ترین لبخند چیست
شعله‌ای در چشم تاریکش شکفت
جوش خون در گونه‌اش آتش فشاند
گفت: لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند

🕯
«سایه»، چکامه‌ی پارسی را روان و دلنشین می‌سرود ولی با همه‌ی شیفتگی‌اش به میهن و زبان پارسی، جایگاه خود را در پاسداشت آن ناچیز می‌دانست و گفته بود:
گر نبودم چه از او کم می‌شد
یا ز بودم چه بر او افزودم؟

🕯
«شفیعی کدکنی» به‌درستی در سوگ‌اش سرود:
تو می‌روی
که بماند؟
که بر نهالَک بی‌برگ ما ترانه بخواند؟

#ادبسار در گرامیداشت حافظ زمانه سر فرود می‌آورد و با سوگوارانش همدل است.

🕯 @AdabSar

b2n.ir/Ebtehaj
روز هشتم مارس امسال برای جهانیان روز زن بود و سالی که گذشت برای ایرانیان سال زن بود. زنان ایرانی روزهای بسیاری را به نام خود زدند، آواز آزادی سر دادند و شیردلی سترگ و آرمان بزرگ‌شان را به خود و دیگران نشان دادند.

در ساختاری که سده‌ها و شاید هزاره‌هاست که می‌کوشد تا دست زنان را به بهانه‌ی پاک‌دامنی شکننده‌شان از آزادی، آزادسری(استقلال) و گزینش‎گری(انتخاب‌گری) کوتاه کند، زندگی و جهان را خودکامانه بازگوید(روایت کند) و زنانگی را رد(انکار) کند؛ زنان ایرانی گام‌به‌گام شیوه(سنت)های ریشه‌دار کهنه را شکستند.

رد جایگاه سپند(مقدس) دست‌نیافتنی که تاکنون دستمایه‌ی سرکوب زنان بوده، برای‌شان هزینه‌های بسیاری داشت و رنج‌هایی خردکننده. شاید امسال آنان برای گرامیداشت هشتم مارس سزاوارترین باشند اگرچه سالی سراسر رنج و اندوه بر کشور ما گذشته باشد.
#ادبسار

#روز_زن #زن_زندگی_آزادی
💇🏻‍♀🕊 @AdabSar
🌱 با درود
آغاز سده‌ی نو خورشیدی برای ما آغاز بازسازی و بازشناسی پیوند مردمی و هم‌خواهی(مطالبات) مردم‌سالارانه و آزادی‌خواهانه بود.

سال‌هاست در هر نوروز می‌گوییم که سالی پر از رنج و اندوه بر ما گذشت. ولی سالی که گذشت شگفتی‌اش نیز بسیار بود. در رنج خردکننده‌اش که کمرها خمید و زانوها لرزید، پشت به پشت هم دادیم و ایستادیم. بهارمان در پاییز رسید و با برگ‌ریزان نو شدیم.

ما ناباورانه داستان ستمی که بر زنان و مردان و هتا(حتی) کودکان دلیر میهن رفته بود را دیدیم و خواندیم و شنیدیم. از دل‌مان خون چکید، روان‌مان فرسود و هم‌پای دختران دانش‌آموز دمِ‌مان(نفس‌مان) بُرید. ما دلاورانه پنجه در پنجه‌ی خشک‌سرانی انداختیم که تاب دیدن شادی ما، آزادی ما، اندیشه‌ورزی ما، بینش زنان ما، شب چله‌ی ما، جشن سده‌ی ما، چهارشنبه‌سوری ما، نوروز ما، سیزده‌به‌در ما، همبستگی ما، زندگی و پیوند گروهی ما و پیشینه‌ی ریشه‌دار ما را نداشتند. همان پیشینه‌ای که این کورباوران یا آن را وازَدند(انکار کردند) یا کوشیدند آن را در راستای رَوامَندی(مشروعیت) خود بازگویند.

اکنون در روزهای آغازین سال دوم این سده، با دلی دردمند و امیدوار می‌نویسیم که «سال نو و سیزده به‌در زیبا، فرخنده و شاد باد».
به امید آنکه امسال
«گل خورشید آرزوهامان
سر زند از لای ابرهای حسود،
به پرستو به گل به سبزه درود»*

#ادبسار
#نوروز #سیزده_بدر

*وام گرفته از فریدون مشیری
b2n.ir/Bahaar1402

👩🏻🌱🕊 @AdabSar
ادب‌سار
🔍 پویش واژه‌گزینی برای واژه‌های #باکلاس و #بی‌کلاس مهرآیین: درود بُرزآوَند=فرهمند، والامند، لاکچری مسلم جلیلی: درود بر جناب دری پگاه‌تان پیش‌آهنگ کامرانی به جای بی‌کلاس می‌توان واژه‌ی فروپایه نهاد و به جای باکلاس؛ بزرگ‌منش، والاگهر، فرزانه، ...نهاد…
🔍 پویش واژه‌گزینی برای واژه‌های #باکلاس و #بی‌کلاس


امیر:
درود و شب خوش به شما هم‌میهن دانش‌پژوه. به رای من هم نخست باید به ریشه‌ها نگاهی انداخت و یک مانند نیکو برای واژه‌های با کلاس و بی‌کلاس برگزید. و پیشنهاد من برای واژه های با کلاس و بی‌کلاس، جایگزین‌های «خوش‌کردار» برای با کلاس و «بد کردار» برای واژه‌ی بی‌کلاس است. سپاس از شما برای این همه تلاش و روشنگری.


جم:
با کلاس: خوش رفتار، با منش


محسن نجفی:
درود بر شما
پیشنهاد من:
نیک منش، والا رده= با کلاس
فرورده= بی کلاس
مانا باشید


قدیرزاد:
سلام. برای واژه با کلاس می‌شود(منش مند)وبرای بی‌کلاس (بدمنش) رابه کار برد🙏
هنجارمند_بدهنجار
جورمند_ناجور


پوریان.م:
درود
برای واژگان "کلاس"، "بی‌کلاس"، "کلاس‌پایین"، "باکلاس"، "های‌کلاس" این واژه‌ها را ارزیابی فرمایید:
کلاس: تراز
بی‌کلاس: بی‌تراز
کلاس‌پایین: فروتراز
باکلاس: فرتراز
های‌کلاس: فراتراز
با سپاس


🟡 دوستان گرامی، در روزهای گذشته پیشنهادهای رسیده برای واژه‌های باکلاس و بی‌کلاس را به‌دور از درستی و نادرستی آن‌ها و بی‌داوری با شما در میان گذاشتیم. پیشنهادهای دوستانه‌ای نیز داشتیم که همرسانی آن‌ها شدنی نبود. اکنون با این پیام، این پویش را به پایان می‌رسانیم. دلسوزی و پیگیری شما بسیار دلگرم کننده بود و از همکاری‌تان سپاسگزاریم.

#ادبسار
@AdabSar

دم هم‌میهنان کُرد در برپایی آیین‌ها و جشن‌های پیشواز #نوروز گرم.
دست کسانی که مردم آزادمنش ایران را اندوهگین، تنگدست، بنده، گرفتار، درمانده و پریشان می‌خواهند، از این خاک و فرهنگ دور باد.


#ادبسار #جشن_های_ایرانی
💚🤍❤️ @AdabSar
🌿🌱

نخستین تکه تَپَنگِه‌ای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان می‌برد.

سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنین‌ترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خسته‌جان» می‌رویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمی‌بریم، آتش نمی‌بریم، دود نمی‌بریم، خاشه(زباله) نمی‌بریم، تیر و تفنگ نمی‌بریم.
تنها و تنها مهر و دوستی می‌بریم.

پاسداشت زمین در ایران پیشینه‌ی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانه‌هایی شگرف درباره‌ی شکوه زمین است. آنان به درستی می‌دانستند که ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگی‌اش، آسایش ما است.  در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار

🌳🍃 @AdabSar

۲۲ آپریل روز جهانی زمین پاک است. درباره‌ی نگهداری زمین و پاسداری از زندگی جانوران بسیار گفته‌اند. پس کوتاه‌تر می‌گوییم تا بیشتر بیاندیشیم. یکی از انگیزه‌های بُنیکِ(علل اصلی) مرگ‌ومیر جانوران آزاد که در خانه‌ی خودشان در دشت‌ها و جنگل‌ها زندگی می‌کنند گرفتگی روده است.

می‌دانید چرا؟
زیرا آن‌ها خاشِه(زباله)خوار شده‌اند و تَپَنگه(پلاستیک) مایه‌ی گرفتگی روده و مرگ‌شان می‌شود. شمار کمی از جانوران به یاری نیشگران(جراحان) از مرگ می‌رهند و بی‌شمارشان می‌میرند. آن‌ها که نیشگری(جراحی) شدند از روده‌‌شان تپنگه درآمده و در آزمایش بسیاری دیگر که نمرده و تنها بررسی شده‌اند ریزه‌های تپنگه یافت شده است.

زمین از آن همه‌ی هستی‌داران است. ولی ما آدمیان با این پندار که آفریده‌ی برتر هستیم، روزگار زمین را سیاه کرده و دست به کشتار گسترده‌ی جانوران زده‌ایم.

به این فرتور(عکس) بنگریم. به کدام روش باور داریم و بر پایه‌ی کدامش رفتار می‌کنیم؟

#ادبسار

🌏🦩 @AdabSar

🕊☀️ شانزدهم مهر و #جشن_مهرگان این یادگار خروش کاوه بر ستم ضحاکی بر همگان فرخنده باد. باشد که فرهنگ مهر و آشتی و آرامش جهان را فراگیرد.

فرتور (عکس): سنگ‌نگاره‌ای در تاغ (طاق) بستان کرمانشاه که در آن اردشیر در میان اهورامزدا و ایزد مهر ایستاده و تاج‌گذاری می‌کند. ایزد مهر بَرسَم در دست دارد. برخی گفته‌اند او که در میانه ایستاده زرتشت است زیرا هاله‌ای دور سر دارد.


#ادبسار
☀️🕊 @AdabSar
👨🏻 نوزدهم ماه نوامبر ترسایی (میلادی) به نام «روز جهانی مرد» نام‌گذاری شده است.


آرمان نام‌گذاری این روز نگرورزی (توجه) به تندرستی و بهداشت مردان و پسران، شادابی روان، بهبود پیوندها (روابط)، رواگ (رواج) برابری گونِگی (جنسیتی) و برجسته ساختن جایگاه نیک مردان در همزیستگاه‌شان است. این روز بزنگاهی برای مردان است تا دستاوردهای آنان به‌ویژه پشتیبانی از مردم و خانواده، زناشویی و نگهداری از فرزندانشان را جشن بگیرند و نشان دهند که به وارون (برخلاف) باورهای رواگ‌دار (رایج) همه‌ی مردان زورگو و پرخاشگر نیستند.

روز جهانی مرد زمانی برای ارج نهادن و سپاسگزاری از مردانی است که هر روز همچون یک دوست، همسر و پدر، برای خانواده، دوستان، مردمان و کشور خود می‌کوشند، گذشت می‌کنند و می‌خواهند کارایی و سودمندی برای همبودگاه (جامعه) و خانواده داشته باشند.

کشورهای برگزارکننده‌ی روز جهانی مرد می‌کوشند تا با برگزاری همایش‌ها، جشنواره‌ها، کارگاه‌های آموزشی، برنامه‌های رسانه‌ای و... با نکوهیدن نمادهای مردانه‌ی پرخاشگری به رویکردی والا و برابر از جایگاه مردان دست یابند.

«فَراگَری گونِگی» یا «ژادزَدِگی» به چِمارِ باور یا نگرشی است که یک ژاد را پست‌تر از دیگری می‌داند (تبعیضِ جنسیتی یا جنسیت‌زدگی به معنی اعتقاد یا نظری است که یک جنسیت* را حقیرتر از دیگری می‌داند). این روز می‌تواند بهانه‌ای باشد برای بازاندیشی در باورهای ژادزده‌ای که درون ما نهادینه شده‌اند. آسیب این باورها نه‌تنها زنان، که جایگاه مردان را نیز نشانه می‌گیرد و هر دو را از شادی و برخورداری از زندگی سرخوشانه بی‌بهره می‌کند.
#ادبسار
goo.gl/FBRpt6


*برای آشنایی با برابرهای پارسی واژگان «جنس» و «جنسیت» و کاربرد آن‌ها به این پیام بنگرید:
t.me/AdabSar/6945


👨🏻 @AdabSar
💚🤍♥️ بپاخیزی‌ها و از جان گذشتگی‌های آزادی‌خواهان ایرانی در سده‌های نهم و دهم ترسایی از درخشان‌ترین رویدادهای آموزنده و برانگیزاننده‌ی جهان است.


«رادمان پور ماهک» (رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام «یعقوب لیث صفاری» و «یعقوب عیار» می‌شناسیم، یکی از برجسته‌ترین کسانی است که پس از یورش تازیان به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی را از گزند به‌دور دارد و زبان شیوای پارسی را با آیینمَند (رسمی) کردن آن زنده بدارد. او یکی از اَیباران (عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوشش‌های وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است. او کُهرُمان (قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان و ایرانی‌تباران در برابر بیگانگان بود.

رادمان نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰سال پس از تازش به ایران زبان آیینی ایران دانست. از زمان تازش تا زمان رادمان، زبان آیینی ایران تازی بود. او پیش از فردوسی می‌زیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان بیگانه را ننگ می‌شمرد. اگر کوشش آزادی‌خواهان و میهن‌دوستانی چون او و فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مردم مسر (مصر)، اراک (عراق)، سوریه و بسیاری از کشورهای نزدیک، زبان مهادین (اصیل) خویش را از دست داده بودیم. هرچند که «میرجلال‌الدین کزازی» باور دارد که پارسی زبان سخت‌جانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته و زنده مانده است.

#رادمان_پورماهک در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی (هجری قمری) یا ۸۶۸ ترسایی (میلادی) پس از آزادسازی کرمان زبان پارسی را آیینی (رسمی) کرد. رادمان دستور داده بود که اگر کسی در رواگ (رواج) زبان دیگری برای جایگزینی پارسی بکوشد سخت کیفر شود. او در این سال سراسر سرزمین پارس را آزاد کرد و پس از آزاد کردن خوزستان بیمار شد و درگذشت. چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاه‌اش در نزدیکی شهر دِژپُل (دزفول) آیین «روز میهنی گرامی‌داشت یعقوب لیث صفاری» برگزار می‌شود.

#نوشیروان_کیهانی_زاده در تارنمای «امروز در تاریخ» نوشته است که امروز زبان‌شناسان دریافته‌اند که فردید (منظور) رادمان از زنده نگه داشتن زبان پارسی همان گویش(لهجه)ای بود که درباریان ساسانی بدان می‌نوشتند و می‌گفتند و به گمان سرآغاز پارسی دَری بود. گویشی که آن را پارسی دربار می‌نامیدند. پارسی دَری فرزند پارسی میانه و نوه‌ی پارسی باستان است.
پس از او سامانیان و خاندان بویه زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ زبان پارسی می‌اندیشیدند و غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.

محسن ابوالقاسمی در نبیک (کتاب) «تاریخ زبان فارسی» آورده‌است: «[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد‌[...]»
در بن‌مایه‌های کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.


✍🏻 #ادب‌سار

goo.gl/7yx7JF
💚🤍♥️ @AdabSar
🔥 فردوسی و داستان پیدایش جشن سده


🔥 درباره‌ی پیدایش جشن سده بسیار گفته‌اند.
یکی از افسانه‌های ایرانی که گویا بر شاهنامه‌ی فردوسی استوار است، می‌گوید که جشن سده جشن پیدایش آتش به دست هوشنگ، پادشاه پیشدادی است. بر این پایه هوشنگ چهار پشت پس از گیومرت (کیومرث) زاده شد. در افسانه‌ها گیومرت نخستین آدم روی زمین بود.

🔥 ولی شاهنامه‌پژوهانی چون «جلال خالقی مطلق» و «مصطفا جیحونی» می‌گویند که داستان پرتاب سنگ به سوی مار و پیدایش آتش به دست هوشنگ داستانی از شاهنامه نیست و در دست‌نویس فلورانس شاهنامه نیز دیده نمی‌شود. به باور آن‌ها این داستان پس از فردوسی به شاهنامه افزوده شده، در ایران باستان چنین باوری نبود و در هیچ‌یک از نیپیک(کتاب)های ایران‌شناسی پیش و پس از فردوسی این داستان دیده نمی‌شود. زیرا پیدایش آتش بسیار کهن‌تر از زمان هوشنگ است.

🔥 «فریدون جنیدی» می‌گوید دو سوم شاهنامه پس از فردوسی به آن افزوده شده ولی درباره‌ی داستان هوشنگ سخنی نمی‌گوید.

🔥 چندتن از شاهنامه‌پژوهان با خالقی مطلق همداستان نیستند و سروده‌ی پیدایش آتش به دست هوشنگ را از آن فردوسی می‌دانند.
شاید پیدایش این افسانه از این همسانی (شباهت) است که هوشنگ به چَم (معنی) خوب، درخشان، خانه‌ی خوب، نخست‌زاد، پیش‌آفریده و نماد فروغ و روشنایی است و آتش نیز نخستین آفریده‌ی ایزد برای زمین خوانده می‌شد.

🔥 چنانچه افسانه‌ی پیدایش آتش به دست هوشنگ پیشدادی را فردوسی سروده باشد، می‌توان جشن سده را بجا مانده از زمان پادشاهی هوشنگ دانست. ابوریحان بیرونی نیز آن را یادگار زمان فریدون می‌داند. داستان هوشنگ و پیدایش آتش را از فرانک دوانلو بخوانید:
t.me/AdabSar/9922

#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_سده

🔥 @AdabSar